سوال: کمپین یک میلیون امضا چیه ؟

Ali Samadi 2

اخراجی موقت
اين جوابي در سوال حق شهادته كه به نظر من يه جورايي سمبل شده است:
اسلام در زماني كه اصولا براي زن چندان ارزشي قايل نبودند، شان انساني قايل شده وشهادت و گواهي زن عادل را پذيرفته است .
ثانيا اصولا شهادت ( حق ) نيست، تا آن جا كه شهادت دو زن برابر شهادت يك مرد محسوب شده است او را محروم ازحق تلقي كنيم بلكه شهادت ( تكليف ) است . بنابراين در مواردي كه شهادت زن مسموع نيست ، او (معاف) از تكليف است و در نتيجه وظيفه اش نسبت به مرد سبك تر است.

ثالثا عدم استماع و ارزش شهادت ، درموارد بسيار محدود، اختصاص به زنان نداشته ، بلكه متقابلا در مواردي شهادت مردان مورد قبول نيست . به عنوان مثال در مورد اثبات زنده متولد شدن طفل ، شهادت مرد چيزي از ارث را براي طفل ثابت نمي كند ولي با شهادت هر زن يك چهارم از ارث ثابت مي شود و در اين مورد فقط شهادت زنان ارزش دارد .
رابعا زن موجودي است كه احساسات و عواطفش جنبه غالب شخصيتي او را تشكيل مي دهد. لازم به ذكر است كه اين موضوع هيچ نقصي براي زن نيست ; بلكه اگر چنين نبود آن گاه نظام خلقت دچار اشكال بود, چرا كه زن و مرد مكمل يكديگرند و جنبه هاي شخصيتي يكديگر را تكميل مي كنند. به دليل همين ويژگي و واقعيت - گرچه برخي آن را نمي خواهند بپذيرند - زن بيشتر از مرد تحت تاثير احساسات قرار مي گيرد و لذا ممكن است تحت تاثير احساسات و عواطف مختلف , شهادتي بدهد كه تنها موافق احساسات او باشد. اجتماع دو زن براي شهادت بر چيزي , ضريب اطمينان را در شهادت بالا مي برد. از سوي ديگر از آسيب پذيري يك زن نيز در جريان شهادت و خصومت ها و درگيري هاي پس از آن نيز تا حدودي مي كاهد.
اسلام به عنوان يك مكتب حقوقي واقع بين به اين حقيقت توجه كرده و از آن جهت كه اين احتمال - احتمال خطاي در تحمل شهادت و خطاي در اداي شهادت - نسبت به زنان بيش ازمردان است شهادت دو زن را برابر با شهادت يك مرد دانسته است .
منابع:
( فلسفه حقوق ، ص 171 - 173، موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني ). براي آگاهي بيشتر رجوع کنيد به : 1- نظام حقوق زن در اسلام ، شهيد مطهري 2-زن در آيينه جمال و جلال ، آيت الله جوادي آملي 3- قرآن و مقام زن ، سيدعلي كمالي 4- فلسفه حقوق ، قدرت الله خسروشاهي ، انتشارات موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني 5- قوانين فقه اسلامي ، ج 1، دكتر صبحي محمصاني ، ترجمه : جمال الدين جمالي محلاتي 6- روشنفكر و روشنفكرنما، داودالهامي 7- زن از ديدگاه اسلام ، رباني خلخالي 8- درآمدي بر نظام شخصيت زن در اسلام ، محمد رضا زيبايي نژاد - محمد تقي سبحاني

و اما نظر من:
اين كه ما بخوايم با اين نظر كه شهادت تكليفه و اسلام اينجوري خواسته يه تكليف رو از رو دوش زنا ورداره كلك خيلي قديمييه چرا؟چون الان ما كلي زن تحصيل كرده و با فرهنگ داريم الان زن ها از اداي تكليف نمي ترسن الان خانوما از پس خيلي كارا برميان..پس نبايد زن چند صد سال پيش رو با زن متجدد امروزي بدون مقايسه در يك زمره قرار داد و واسشون يك حكم صادر كرد..
در ضمن اگه احساسات زن به عنوان يك مساله اساسي واسه رد كردن شهادت محسوب ميشه پس طماعي و كينه جويي وحس انتقام يك مرد هم ميتونه در نوع شهادتش تاثير داشته باشه..چه بسا مردان بي وجدان زيادي كه واسه منفعت طلبي و پول پرستي دست به شهادت دروغ ميزنند...خيلي واضح و كاملا مبرهنه كه خانوم ها هميشه باوجدان تر از آقايون قوانين رو رعايت مي كنند پس صرف احساساتي بودن خانوم ها كه البته به نظر من شامل همه نميشه دليلي بر رد شهادت نيست..
آقايون دلايل منطقي تر و عقلاني تري واسه كنار كشيدن ما از ورطه اجتماع بيارن لطفا;)
راتی راجع به زنای که زیادی تو اجتماعن باید بگم غلط کردن ! اسلام کی گفت بیان اینقدر خودشونو بندازن وسط که الان بخوان به خاطر این حماقت خودشون حمایت و قرامت از مردا و اسلام بگیرن ! هر چیزی جای خودش یعنی عدالت که شما با این چیزا یکم غریبی !
 

siminzare

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به همه دوستان!

چند روزی نبودم و ظاهراً بحث داره جالب پیش میره!

در مورد کمپین اگر بخواهیم صحبت کنیم توصیه میکنم حتماً متن اون رو بخونید. و در نظر داشته باشید که اینها کف خواسته های زنان هستند.

قسمت اعظم مشکلات زنان در جامعه ما دید بدبینانه به زنان و خواسته های اونهاست. و اصلی ترین دلیل این دید منفی تربیت نادرست اجتماعی و فرهنگ واپس گراییه که هنوز در ضمیر ناخود اگاه فرهنگ ما وجود داره!

اگر بخواهیم منصف باشیم باید قبول کنیم اکثر ما هنوز در گیر قید و بندهای این ضمیر ناخود اگاه هستیم و البته وابستگی به این قیود درجات مختلفی داره.

اگر همه مایل باشن تا این بحث رو ارام و دقیق پیش ببریم پیشنهاد میکنم بنابر اولویت های ذکر شده در کمپین مسایل اصلی رو مرحله به مرحله مطرح کنیم و پیش ببریم.

نظر شما؟
 

sayna

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به همه دوستان!

چند روزی نبودم و ظاهراً بحث داره جالب پیش میره!

در مورد کمپین اگر بخواهیم صحبت کنیم توصیه میکنم حتماً متن اون رو بخونید. و در نظر داشته باشید که اینها کف خواسته های زنان هستند.

قسمت اعظم مشکلات زنان در جامعه ما دید بدبینانه به زنان و خواسته های اونهاست. و اصلی ترین دلیل این دید منفی تربیت نادرست اجتماعی و فرهنگ واپس گراییه که هنوز در ضمیر ناخود اگاه فرهنگ ما وجود داره!

اگر بخواهیم منصف باشیم باید قبول کنیم اکثر ما هنوز در گیر قید و بندهای این ضمیر ناخود اگاه هستیم و البته وابستگی به این قیود درجات مختلفی داره.

اگر همه مایل باشن تا این بحث رو ارام و دقیق پیش ببریم پیشنهاد میکنم بنابر اولویت های ذکر شده در کمپین مسایل اصلی رو مرحله به مرحله مطرح کنیم و پیش ببریم.

نظر شما؟
موافقم:smile:
البته من در مورد يه چند تا از بند هاي كمپ متن و نظر گذاشتم ولي به نظرم اگه يكي يكي از بندها رو بررسي كنيم و نظر بديم خيلي بهتره;)
 

sara-afshar777

عضو جدید
موافقم:smile:
البته من در مورد يه چند تا از بند هاي كمپ متن و نظر گذاشتم ولي به نظرم اگه يكي يكي از بندها رو بررسي كنيم و نظر بديم خيلي بهتره;)

من هم موافقم البته ما الان چهار نفر هستیم
یکی ساینا جون یکی سیمین جون یکی آقای مهرکیش و یکیش هم البته اگر بخوان واقعا باشن و منطقی پیش بیان آقای صمدی هستن
من پیشنهاد می کنم در دو بخش کارهامونو پیش ببریم یکی بررسی مطالب کمپین و تطابق اون با دین اسلام و دیگری بحث و تحقیق در مورد مصادیق ظلم هایی که در حق خانومها در جامعه می شه
البته منظورم بیشتر آوردن نمونه های زنده هست
مسئله دیگری هم که حتی توی کمپین نیست و اتفاقا خیلی هم مهمه بحثه کار زنان در بیرون از خونه می باشد که باید کاملا بررسی بشه
 

siminzare

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوب اگر لازم باشه بحث رو شروع کنیم لازمه متن کمپین رو مطالعه کنیم. متن اصلی و مورد بحث، پست 23 از همین تاپیک هست که سارای عزیز لطف کردند و گذاشتند!

از بحث ازدواج شروع میکنیم و شاید بهتر باشه این بحث شامل همه مشکلات در رابطه با ازدواج هم بشه که در این صورت باید به هفت شین زندگی هم اشاره کنیم.

1- زوج به زوجه وكالت بلا عزل با حق توكيل به غير مي‌دهد تا زوجه در هر زماني كه بخواهد از جانب زوج اقدام به متاركه نموده و از قيد زوجيت خود را رها كند به هر طريق اعم از اخذ يا بذل مهريه.

2- زوجه اجازه دارد از هم اكنون هرگاه خواست به خارج از كشور برود و نياز به اجازه مجدد زوج ندارد. چه براي اخذ يا تمديد يا تجديد گذرنامه و اين اجازه دائمي است.

3- زوجه حق ادامه تحصيل تا هر مرحله اي كه لازم بداند و در هر مكان و محلي كه ايجاب نمايد مخير است.

4- زوج ، زوجه را در انتخاب هر شغلي كه مايل باشد و هر كجا كه بتواند كار كند، مخير مي‌كند و اجازه مي‌دهد كه مشغول به كار شود.

5- زوج و زوجه متعهد مي‌شوند هنگام جدايي اعم از اينكه متاركه به درخواست مرد باشد يا به درخواست زن، كليه دارايی‌ كه بعد از ازدواج دائم زوجين به دست مي‌آورد بين آن ها به مناصفه تقسيم شود.

6- حق انتخاب مسكن و تعيين شهر يا محلي كه زندگي مشترك در آنجا ادامه پيدا كند با زوجه خواهد بود.

7- اگر در آينده زوجين داراي فرزند شدند و طلاق اتفاق افتاد حضانت فرزندان به عهده زوجه باشد و در صورت خروج از كشور نيازي به اذن پدر ندارند.

8- شوهر به هیچ عنوان اجازه ی اختیار همسر دوم را ندارد و اختیار همسر دوم تنها پس از طلاق همسر اول امکان پذیر است.

این ها 8 تا شرط شد! قبول! در واقع شرط اخر نظر برخی فعالین حقوق زنان هست که باید به هفت شرط فوق اضافه بشه!

البته در ادامه توضیح میدم چرا فکر میکنم این شرط اخر زیادی حیاتی نیست!

خوب از بحث ازدواج شروع کنیم! اول مخالف ها!
 

ali.mehrkish

عضو جدید
شما چرا گیر دادین به کمیپن و مسایل سیاسی
من فقط چن روزه با کمپین آشنا شدم
تازه فقط آشنا شدم نه اینکه عضوش بشم ( که اصلا از گروه بازی و حزب بازی و سیاست بازی بدم میاد )
امااینکه تو جامعه ما حقوق خانوما تضییع میشه چیزی نیست که تازه بفهم
تازه توی این چن سال وضع خیلی بدتر شده
اینها مسایل یا احساسات من نیست
اکثر خانوما حتی اونایی که سنی ازشون گذشته بهش اذعان می کنن
من به یه چیز کاملا ایمان دارم و در واقع اعتقاد راسخ منه و اون هم اینکه هر کس در هر جامعه ای که زندگی می کنه باید هوشیاری کامل نسبت به مسایل دولتمردان داشته باشه
اگه توی غرب فیلم سیصد می سازن تا تاریخ ایران رو تحریف کنن وایرانی رو وحشی جلوه بدن و از اون طریق انگ تروریست بهش بزنن
در خود کشور ما هم دارن یه جور دیگه ذهن جوونا رو شستشو می دن
من هرگز نگفتم قرآن تحریف شده
بحث من در مورد تفسیرها وبرداشت هایی هست که از قرآن می کنن ( در واقع قرآن همان سرچشمه ای هست که الان در دست ماست وصد البته تفسیرهای گوناگونی در مورد آیات و فلسفه نزولشون هست اما ما به عنوان انسان دارای عقل هستیم این ما هستیم که از بین تفسیرهای مختلف باید تشخیص بدیم کدامیک به منطق و انسانیت نزدیک تر هست )
ببینید اون آقایی که از بحث همین برده و کنیز که تو قرآن اومده چه برداشتی کرده می دونید این برداشت وتفسیری که اون آقا از آیه قران کرده چه جنایاتی تو جامعه ایجاد کرده
اون جوون چشم وگوش بسته ای که سر همین جلسات میشینه و اون تفسیرها رو در مورد غنایم جنگی و کفار می خونه اگ فردا قدرت دستش بیفته می دویند چه جنایاتی تو جامعه مرتکب میشه
شما برای من بگید کجای قرآن گفته که به شخصی که توخیابون دستگیر می کنی و دست وپاشو می بندی بیای به آن صورت تجاوز کنی .
تبعات همین تفسیر تو جامعه رو ببینید
حرف من اینه باید تفسیر درست رو از تفسیر نادرست تشخیص دهیم
من وشما باید نه تنها امروز بلکه ده سال صدسال بعدرو ببینیم اینجا وطن ماست و اسلام هم دین ماست اما اسلام نه اون دینی هست که طالبان دارن به دنیا معرفی اش می کنن ونه اون دینی که عده ای متحجر و متعصب ناآگاه و یا غرض ورز دارن معرفی می کنن
از دیروز تو شبکه 2 سریالی داره پخش میشه بنام دسیسه . در مورد تاریخچه و علل پیدایش قوم صهیون
صرفنظر از هدفی که رسانه میلی داره من خودم تصمیم گرفتم با دقت بشینم اونو ببینم
اتفاقا از همون قسمت اولش چیزهای زیادی فهمیدم
در فیلم جایی هست فرد صهیون به پسرانش نصحیت می کنه مردکه در حال استحضاره داره از ملت وجامعه بین المللی یهود می گه
اون می گه شما فرزندان من باید سعی کنید ریشه ملتها را بخشکونید وازبین ببرید تا ما بتوانیم به هدفممون نزدیک تر بشیم یکی از فرزندانش میگه
چطوری ؟
پدر میگه : از هر ابزاری که می تونید استفاده کنید خودتون رو در قالب دین آنها قرار دهید و دین آنها را به انحراف بکشید در قدرتها وبازیهای سیاسی اونها وارد شوید معادلات اونها رو بهم بریزید و...............

همون طور که می دونید قوم یهود ( منظورم صهیون هستش ) در تمام کشورها و اقوام و در تمام دوران تاریخ به هر شکل و دینی در اومدن تا به هدفشون برسن .........
اعتقاد راسخ دارم که قرآن تنها منجی بشریت هست چون اصل و منبع چشمه هست اما بازم می گم باید مواظب تفسیرها و تعابیری که از آیات میشود بود .
خوب اسم تاپیکتون کمپین بود و سوال بعدش هم در مورد جنبه ی سیاسی بود ،شاید به این دلیل پیرامون این موضوع بیان نظر کردم.
اما چشم اگه از موضوع کمپین بگذریم.....

اسلام یک مکتب فکریه!!!یک تفکر مطلق...اسلام فقط محمد و میشناسه و علی...قران و میشناسه و اهل بیت.
اسلام خرافه نداره...افراط نداره....اسلام سنتی نیست...پس مرگ بر اسلام سنتی.(به قول اقای کدیور سیاه)
اسلام ازادی بی قید نداره ...بر محور بشر نمیگرده.....تفریط نداره..........پس مرگ بر اسلام لیبرال.
اسلام ...قومی و ملی نیست...جنسیت و کج اندیشی نداره...پس مرگ بر اسلام صهیون.
اسلام فقط علوی و محمدیه....به این معنی که فقط رسول الله معصومه و ائمه اطهار....به معنی که قران بنا به وعده الله تحریف نمی شه همونطور که محبت علی تحریف نمیشه
.....اری بدعت گزاری کج اندیشان مغرض در حدیث بدعت گذارد...اما وعده ی الله حق ست که ریسمان قران و اهل بیت نجات بخش خواهد افتاد....شاید امروز نهج البلاغه در کنار تفسیر قران توسط اهل سیاست بهره برده نمی شود...و سیاست مداران از هر گروه و جناحی اجازه می دهد خود را به اسلام معرفی کنند و در ردای اسلام و به کام عقاید خود بیان نظر کنند......اما نباید فراموش کرد که چه بسیار اسلامی که به نام تحجر حقیقتش زیر پا گزارده شد و برنده ای جز لیبرالیسم و اسلام صهیونسیم نداشت...که اسلام لیبرال به نام خود فریادی سر نمیدهد.امروز خطر بی قید خواندن اسلام و اباهه گری های اسلامی بی داد میکند...چرا که تحجر به چشم میاید و احساس ادمی گریزان از ان است...و سایر اقسام اسلام در لوای تحجر به بازی روی اورده اند و از انجا که .ادمی به اباهه گری علاقه میورزد...خطر این اسلام را به کنار میگزارد.
...اسلام به ذات مدرن است و نیازی به مدرن کردن های بشری نداردواین تنها اسلام محمدی است که به انتظار می نشیند تا حسینیت مهدوی رنگ یابد....اسلام به انتظار مهدویت است....رنگ بازی های اجتماعی سیاسی ملی رنگ انرا خدشه دار نمی کنند....
و نمی شود حکایت زیر پا گزاردن اسلام به نام دروغ و تحجر و ....
که هست ...و ......نیست.
و اسلام شناس به دور از تحجر و حقیقی نمی شود هر انکس که موافق اندیشه ی ادمی بود و شعار های دلمان را فریاد زد.
که گاه طعم اسلام در ظاهر تلخ است و ادمی را محدود کند ...و چه بسیار گزند هایی که در لوای تلخی اش به شیرینی بدل شوند.
اسلام ازادی است .... به معنا ی ازادگی...وازادگی شرط دارد.....واگر کسی شرط ازادگی برداشت یه کام بشر خوش خواهد امد ...و شاید اگر کسی فریاد الله بسراید و شرط او نشان دهد ...چه بسا به تحجر متهم شود....این نمونه ای از کج اندیشی نوین امروز پنهان جامعه است
اسلام شناس شرایطی دارد ....... و شاید نو اندیش دینی ذات مدرن اسلام فریاد بزند اما کج اندیشان دینی نیز خواهند بود که در لوای نو اندیشی اسلام غیر اسلامی فریاد بزنند
. .
اما در مورد نظرات شما:
((اما ما به عنوان انسان دارای عقل هستیم این ما هستیم که از بین تفسیرهای مختلف باید تشخیص بدیم کدامیک به منطق و انسانیت نزدیک تر هست))
توجه به تعقل در جای جای قران به چشم می خورد.و این تقدم تفکر بر ایمان تنها در اسلام بر جای مانده است و مسیح ایمان شرط فهم میداند و یهود ....
این تفقه در اصول دین از واجبات شمرده میشود و بدون تفقه در اصول اسلامان ارزشی ندارد.همچون بسیاری از ما به ویژه خودم که اسلام را به ارث برده ایم.
شما مثال خوبی رو انتخابنکردید (کنیز امروز در جامعه ی ما معنا ندارد.....و نمی توان به دنبال علل این حکم گشت که سودی ندارد.)
این تفکر هر انسانی بتواند از اسلام برداشت خود را کند خطرناک و نادرست است...خطرش چنان واضح است که جای بحث نمی بینم.
شما از برداشتهای نادرست صحبت کردید (که هست)
اصول دین که جای تعقل است...اما سایر....
اگر شما علم تشخیص درست از نادرست را دارید که حق را به شما می دهم(در باب تفسیر و ..)
اما در غیر این صورت باید به سراغ اسلام شناس رفت.
اگر به دلخواهمان به تصمیماتی عمل و سایر نادرست بخوانیم چه می شود.؟؟
ملاک هایی برای پی روی از اندیشه ی اسلام شناسان برای اهل علم و حقیقت اشاره شده که
باید به سراغ ان اسلام شناس رفت و از او تمسک جست.
نمی دانم اگر همه ی اسلام شناسان حکم 4 رکعت نماز دهند ولی ما به هر بهانه ای 3 رکعت بخوانیم در نظر شما درست است....که قطعا هر کس نظری دارد.
تفکر شیعی که حتی من و شما هم دم از ان میزنیم و انرا جز در پس کلماتی گنگ نمیشناسیم چیست ....ایا اندیشه ی سیاسی و اجتماعی متفکران شیعی را که به تبیین جامعه ی مهدوی می پردازند میدانیم...که در بسیاری موارد ابن گونه نیست .وتنها فریاد بر انحراف زدن تنها به جرم ایراد در پیاده شدن اندیشه در بعد اجتماعی سیاسی به هر دلیلی جز نقصان اندیشه بوی بی انصافی می دهد.
بیش از این از موضوع تاپیک دور نمی شم.
((اینکه تو جامعه ما حقوق خانوما تضییع میشه چیزی نیست که تازه بفهم ))
در مورد این موضوع نظرم رو گفتم و امیدوارم مجلس محترم و مصلحت نظام گام مفیدی بردارند.
و نسل ما در کنار پای بندی به تفکر شیعی گام در اصلاح رویه های اجتماعی از جمله این مورد بر داریم که مصداق سالم یک اصلاح طلب اجتماعی است.
 

sayna

عضو جدید
کاربر ممتاز
اين متن جالب رو جايي خوندم به نظرم جالب بود
گفتم بد نيست شما هم نگاهي كه امروزه به زن ميشه رو تو ذهنتون مرور كنيد..

من« دوشیزه مکرمه» هستم، وقتی زن ها روی سرم قند می سابند و
همزمان قند توی دلم آب می شود.
==========================
من «مرحومه مغفوره» هستم، وقتی زیر یک سنگ سیاه گرانیت قشنگ
خوابیده ام و احتمالاً هیچ خوابی نمی بینم
===============================
من «والده مکرمه» هستم، وقتی اعضای هیات مدیره شرکت پسرم برای
خودشیرینی 20 آگهی تسلیت در 20 روزنامه معتبر چاپ می کنند
=================================
من «همسری مهربان و مادری فداکار» هستم، وقتی شوهرم برای اثبات
وفاداری اش البته تا چهلم- آگهی وفات مرا در صفحه اول پرتیراژترین روزنامه
شهر به چاپ می رساند
=================================
من «زوجه» هستم، وقتی شوهرم پس از چهار سال و دو ماه و سه روز به
حکم قاضی دادگاه خانواده قبول می کند به من و دختر شش ساله ام
ماهیانه فقط بیست و پنج هزار تومان ، بدهد
=================================
من «سرپرست خانوار» هستم، وقتی شوهرم چهار سال پیش با کامیون
قراضه اش از گردنه حیران رد نشد و برای همیشه در ته دره خوابید.
=================================
من «خوشگله» هستم، وقتی پسرهای جوان محله زیر تیر چراغ برق
وقت شان را بیهوده می گذرانند.
=================================
من «مجید» هستم، وقتی در ایستگاه چراغ برق، اتوبوس خط واحد می ایستد
و شوهرم مرا از پیاده رو مقابل صدا می زند.
=================================
من «ضعیفه» هستم، وقتی ریش سفیدهای فامیل می خواهند از برادر بزرگم
حق ارثم را بگیرند.
=================================
من «بی بی» هستم، وقتی تبدیل به یک شیء آرکائیک می شوم و نوه و
نتیجه هایم تیک تیک از من عکس می گیرند.
=================================
من «مامی» هستم، وقتی دختر نوجوانم در جشن تولد دوستش دروغ پردازی
می کند.
=================================
من «مادر» هستم، وقتی مورد شماتت همسرم قرار می گیرم چون آن روز به
یک مهمانی زنانه رفته بودم و غذای بچه ها را درست نکرده بودم.
=================================
من «زنیکه» هستم، وقتی مرد همسایه، تذکرم را در خصوص درست گذاشتن
ماشینش در پارکینگ می شنود.
=================================
من «مامانی» هستم، وقتی بچه هایم خرم می کنند تا خلاف هایشان را به
پدرشان نگویم.
=================================
من «ننه» هستم، وقتی شلیته می پوشم و چارقدم را با سنجاق زیر گلویم
محکم می کنم و نوه ام خجالت می کشد به دوستانش بگوید من مادربزرگش
هستم... به آنها می گوید من خدمتکار پیر مادرش هستم.
=================================
من «یک کدبانوی تمام عیار» هستم، وقتی شوهرم آروغ های بودار می زند و
کمربندش را روی شکم برآمده اش جابه جا می کند.
=================================
من «بانو» هستم، وقتی از مرز پنجاه سالگی گذشته ام و هیچ مردی دلش
نمی خواهد وقتش را با من تلف بکند.
=================================
من در ماه اول عروسی ام؛ «خانم کوچولو، عروسک، ملوسک، خانمی،
عزیزم،عشق من، پیشی، قشنگم، عسلم، ویتامین و...» هستم.
================================
من در فریادهای شبانه شوهرم، وقتی دیر به خانه می آید، چند تار موی زنانه
روی یقه کتش است و دهانش بوی سگ مرده می دهد، «سلیطه» هستم.
=================================
من در محاوره ی دیرپای این کهن بوم ؛ «دلیله محتاله، نفس محیله مکاره،
مار، ابلیس، شجره مثمره، اثیری، لکاته و...» هستم.
=================================
دامادم به من «وروره جادو» می گوید.
=================================
حاج آقا مرا «والده» آقا مصطفی صدا می زند.
=================================
من «مادر فولادزره» هستم، وقتی بر سر حقوقم با این و آن می جنگم.
=================================
مادرم مرا به خان روستا «کنیز» شما معرفی می کند..
=================================
من کیستم؟!!!
این متن نوشته خانم " بلقیس سلیمانی" یکی از نویسندگان معاصر است
 

sayna

عضو جدید
کاربر ممتاز
اول از همه خواستم بگم من به دنبال عدالت هستم و چون با پاره اي از بندها مشكل دارم و احساس مي كنم درشون افراط شده و قبولشون ندارم خودم به شخصه متن كمپ رو امضا نكردم ,مدتيه در حال تحقيق و مطالعه ام كه اگر قانع شدم امضا خواهم كرد و در غير اينصورت فقط در موارد مورد قبول از كمپ اعلام حمايت مي كنم.
در مورد بند شماره يك:
به نظر من حق طلاق يا بايد به هر دو طرف داده شه يا از هر دو طرف ساقط و به دادگاه و قانون سپرده شه..دادن حق طلاق به يك نفر در معناي ترس و نا امني براي طرف مقابله... دليل برخي حكما واسه دادن حق طلاق به آقايون اينه كه از اونجايي كه باز خانوم ها احساساتي هستن و ممكنه سر يه اختلاف كوچيك از اين حقشون استفاده نادرست بكنن پس بهترين كار اينه كه ما حق رو به آقايون بديم...آدم هايي كه هويت جنسي اون ها به گونه ايست كه نه از احساس بلكه از عقل پيروي مي كنن...عقلي كه به نظر علما كامل و بي نقص مي باشد عقلي كه درش عدالت حكمراني مي كند...من يه سوال مي پرسم جوونمردانه جواب مي خوام; چند درصد از طلاق هايي كه آقايون درش اقدام مي كنن از روي حكم عادلانه اس؟آيا همه آقايون واقعا عاقل ان؟
بند شماره ي دو:
موافق ام
بند سوم:
موافق ام
بند چهارم:
موافق ام
بند پنجم:
موافق ام
بند ششم:
با احتساب توافق دو طرف موافقم
بند هفتم:
موافق ام
بند هشتم:
موافق ام
 

siminzare

عضو جدید
کاربر ممتاز
ساینای عزیز داد حق طلاق به زنان به معنای گرفتن اون از مردان نیست!

از نظر حقوقی طلاق اصلاً حق نیست بلکه ایقاع محسوب میشه (یعنی حق ذاتی و کاملاً یکطرفه)!

اونچه به عنوان حق طلاق زنان ازش یاد میکنیم در واقع وکالت نامه ای است که مرد به زن میده تا بتونه از طرف مرد خودش رو مطلقه کنه! با دادن این وکالت نامه به زن حق مرد از بین نمیره بلکه بدلی از این حق در اختیار زنان قرار میگیره.(مثل هر وکالت نامه دیگه ای)

از طرف دیگه این هشت بند متن کمپین نیست! اشتباه نکن! این یک توصیه نامه به زنان است که به هنگام ازدواج این حقوق رو از همسرانشون طلب کنند! فقط یک توصیه و پیشنها به زنان است و نه خواسته های زنان از حکومت برای تغییر قانون!

این هشت بند همین الان هم از نظر حقوقی بلا اشکال هستند و زنان میتوانند با توجه به قانون اونها رو از همسرشون طلب کنند. چه بعد و چه قبل از ازدواج!
 

ali.mehrkish

عضو جدید
خوب اگر لازم باشه بحث رو شروع کنیم لازمه متن کمپین رو مطالعه کنیم. متن اصلی و مورد بحث، پست 23 از همین تاپیک هست که سارای عزیز لطف کردند و گذاشتند!

از بحث ازدواج شروع میکنیم و شاید بهتر باشه این بحث شامل همه مشکلات در رابطه با ازدواج هم بشه که در این صورت باید به هفت شین زندگی هم اشاره کنیم.

1- زوج به زوجه وكالت بلا عزل با حق توكيل به غير مي‌دهد تا زوجه در هر زماني كه بخواهد از جانب زوج اقدام به متاركه نموده و از قيد زوجيت خود را رها كند به هر طريق اعم از اخذ يا بذل مهريه.

2- زوجه اجازه دارد از هم اكنون هرگاه خواست به خارج از كشور برود و نياز به اجازه مجدد زوج ندارد. چه براي اخذ يا تمديد يا تجديد گذرنامه و اين اجازه دائمي است.

3- زوجه حق ادامه تحصيل تا هر مرحله اي كه لازم بداند و در هر مكان و محلي كه ايجاب نمايد مخير است.

4- زوج ، زوجه را در انتخاب هر شغلي كه مايل باشد و هر كجا كه بتواند كار كند، مخير مي‌كند و اجازه مي‌دهد كه مشغول به كار شود.

5- زوج و زوجه متعهد مي‌شوند هنگام جدايي اعم از اينكه متاركه به درخواست مرد باشد يا به درخواست زن، كليه دارايی‌ كه بعد از ازدواج دائم زوجين به دست مي‌آورد بين آن ها به مناصفه تقسيم شود.

6- حق انتخاب مسكن و تعيين شهر يا محلي كه زندگي مشترك در آنجا ادامه پيدا كند با زوجه خواهد بود.

7- اگر در آينده زوجين داراي فرزند شدند و طلاق اتفاق افتاد حضانت فرزندان به عهده زوجه باشد و در صورت خروج از كشور نيازي به اذن پدر ندارند.

8- شوهر به هیچ عنوان اجازه ی اختیار همسر دوم را ندارد و اختیار همسر دوم تنها پس از طلاق همسر اول امکان پذیر است.

این ها 8 تا شرط شد! قبول! در واقع شرط اخر نظر برخی فعالین حقوق زنان هست که باید به هفت شرط فوق اضافه بشه!

البته در ادامه توضیح میدم چرا فکر میکنم این شرط اخر زیادی حیاتی نیست!

خوب از بحث ازدواج شروع کنیم! اول مخالف ها!
در مورد اول:
دلیل بر این که حقّ طلاق دادن با مرد است، خطابات قرآن است. در آیات متعدّد مردان را مورد خطاب قرار مى‏دهد و مى‏فرماید: »إنْ طلقتم النساء، إذا طلقّتم النساء، طلقتموهنّ«. در این آیات خطاب به مردان است، همان طور که در ازدواج خطاب به مردان است، مثل »اذا نکحتم المؤمنات، فانکحوا ماطاب لکم، فانکحو هن باذن أهلهنّ«.

از این جا مى‏توانیم این نتیجه را بگیریم که طبیعتاً حق طلاق از آنِ کسى است که موقع ازدواج، به دنبال آن مى‏رفت و به اصطلاح به خواستگارى زن مى‏رفت. در کلام فقها آمده است:
»الطلاق بید من أخذ بالساق؛ طلاق به دست کسى است که در ابتداى ازدواج دست زن را گرفت (با او ازدواج کرد)«.

از جهت قانون طبیعت نیز چنین است که از ابتداى خلقت همیشه بر اساس فطرت خدادادى، مردان به دنبال ازدواج با زنان و به خواستگارى آنان مى‏رفتند. به تعبیر دیگر: مردان طالب و زنان مطلوب بودند، از این رو حق طلاق به کسى داده مى‏شود که به دنبال عقد ازدواج رفته است.
در صورتى حق طلاق با مرد است که در ضمن عقد ازدواج، حق توکیل در طلاق به زن واگذار نشده باشد. اگر در ضمن عقد ازدواج، مرد و زن توافق کنند زن در صورتى که لازم بداند یا در صورتى که مرد دچار عارضه‏اى شود، از جانب مرد وکیل باشد که خود را مطلّقه کند، زن نیز حق طلاق خواهد داشت.

در قانون مدنى جمهورى اسلامى آمده است: «طرفین عقد ازدواج مى‏توانند هر شرطى را که مخالف با مقتضاى عقد مزبور نباشد، در ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگر بنمایند، که خود را مطلّقه نماید». (ماده 1119)

بنابراین از نظر فقهى و از نظر قانون مدنى ایران، گرچه حق طلاق به صورت یک حق طبیعى براى مرد است، ولى به صورت یک حقّ قراردادى و تفویضى مى‏تواند به زن واگذار شود.
در مواردى نیز حاکم شرع مى‏تواند زنى را مطلّقه کند و آن در مواردى است که مرد نه به وظائف زوجیت عمل مى‏کند و نه زن را طلاق مى‏دهد. حاکم شرع زوج را احضار مى‏کند و به او تکلیف مى‏کند که زنش را طلاق دهد. اگر طلاق نداد، حاکم طلاق مى‏دهد.
امام صادق(ع) فرمود:

»هر کس زنى دارد و او را نمى‏پوشاند و نفقه وى را نمى‏پردازد، بر پیشواى مسلمانان لازم است آن‏ها را به وسیله طلاق از یکدیگر جدا کند«.(1)

بنابراین اسلام در مورد حق طلاق این نظریه را مى‏پذیرد که راه طلاق براى زن باز است. وى مى‏تواند ضمن عقد نکاح شرط وکالت بر طلاق بکند. نیز مى‏تواند به حاکم شرع براى طلاق گرفتن در صورت خوددارى شوهر مراجعه کند.(2)

چرا حق طلاق به صورت مطلق به زنان داده نشده است؟
در فلسفه احکام اسلام، کانون خانواده و هر چه موجب استحکام آن شود، داراى اهمیت و ارزش بوده و هر چه موجب از بین رفتن آن شود، مطرود و منفور است.

اصل اولیه در اسلام، حفظ کانون خانواده است، مگر آن که مفسده حفظ آن بیشتر از مصلحت آن باشد، به همین جهت طلاق به عنوان آخرین راه حل که مبغوض نزد خدا است، تشریع شده است.

حال که اصل اولیه حفظ کانون خانواده است، باید طلاق در حداقل موارد اجرا شود و تا جایى که امکان دارد، نباید این امر صورت نگیرد.

با توجه به این مسئله اسلام حق طلاق را به دلایل متعدد، به طور مطلق در اختیار زن قرار نداده است، زیرا اوّلاً در بسیارى از موارد که زن، رضایت از شوهر ندارد، کانون خانواده مى‏تواند همچنان استحکام یافته و برقرار بماند و عدم رضایت زن به رضایت تبدیل شود.


توضیح: حیات خانوادگى به علاقه طرفین وابسته است، اما روانشناسى زن و مرد در این جهت متفاوت است. طبیعت، علائق زوجین را به این صورت قرار داده که زن پاسخ دهنده احساسات مرد باشد. علاقه و محبت پایدار زن، به صورت واکنش به علاقه و احترام مرد به زن است.
خداوند کلید محبت را در اختیار مرد قرار داده، او است که اگر زن را دوست بدارد و نسبت به او وفادار بماند، زن نیز او را دوست مى‏دارد و نسبت به او وفادار مى‏ماند. چون وفادارى زن بیشتر از مرد است، بى وفایى زن عکس‏العمل بى وفایى مرد است.

خداوند کلید فسخ ازدواج را به دست مرد داده، یعنى مرد با بى‏علاقگى و بى‏وفایى نسبت به زن، او را سرد و بى علاقه مى‏کند، برخلاف زن که بى‏علاقگى اگر از او شروع شود، معمولاً تأثیر چندانى در علاقه مرد ندارد. از این رو معمولاً بى‏علاقگى مرد منجر به بى علاقگى طرفین مى‏شود، ولى بى علاقگى زن لزوماً منجر به بى‏علاقگى طرفین نمى‏شود. سردى و خاموشى علاقه مرد مساوى است با مرگ ازدواج و پایان حیات خانوادگى. اما سردى و خاموشى زن به مرد، آن را به صورت بیمارى نیمه جان در مى‏آورد که امید بهبود و شفا دارد. حال اگر بى علاقگى از طرف زن شروع شود، براى مرد اهانت نیست که زنِ محبوب خود را به زور قانون نگه دارد، تا تدریجاً او را به زندگی دلگرم کند، ولى براى زن اهانت و غیر قابل تحمل است که براى حفظ حامى خود به زور و اجبار قانون متوسل شود، یعنى به زور شوهر خود را نگه دارد.

این مطلب در صورتى است که علت بى‏علاقگى زن، فساد اخلاق و ستمگرى مرد نباشد، ولى اگر مرد، ستمگرى را آغاز کند، در نتیجه زن به مردش بى علاقه شود، مطلب دیگرى است.
به هر حال تفاوت زن و مرد در این است که مرد به جسم زن نیازمند است و زن به قلب مرد.(3)
هم چنین از جهت رنجش و ناراحتى، زنان زودتر از مردان رنجور و ناراحت مى‏شوند و صبر و تحمل آنان کمتر از مردان است، اما پس از مدتى رنجورى برطرف مى‏شود. حال اگر حق طلاق به زنان داده مى‏شد، چه بسا فوراً به طلاق رو آورند.

همچنین چون ازدواج، حقوق و وظایف مالى و اقتصادى را بر شوهر لازم مى‏کند، جدا شدن و طلاق براى او سخت تر از زنان است، زیرا مهریه را باید پرداخت کند، در حالى که زن گیرنده است و در طلاق هیچ بار مالى بر او تحمیل نشده، بلکه استفاده مالى دارد، بنابراین شرایط طلاق (که در اسلام مبغوض‏ترین حلال دانسته شده) براى مرد سخت و سنگین است و براى زن از نظر مالى و اقتصادى نه تنها سخت نیست، بلکه مى‏تواند مطلوب باشد.
پى‏نوشت‏ها:
1. شهید مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، ص 315.
2. همان.
3.همان، ص 284
منبع:بخش پاسخ به سئوالات پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
 

ali.mehrkish

عضو جدید
به موجب ماده 1133 مرد می تواند هر وقت که بخواهد زن خود را طلاق دهد و زن در موارد خاص در موارد 1029 و 1129و 1130 قانون مدنی می تواند از دادگاه تقاضای طلاق نماید. زوجین نیز می توانند با شرایط خاصی درباره طلاق توافق کنند( طلاق خلع - مبارات )
از این 3 موجب که برای طلاق ذکر شد اولی مورد انتقاد زیادی واقع شده که چه بسا مردانی که برای ارضا هوسهای حود و بدن علت موجه زن خود را طلاق میدهند و فرزندانی را تیره روز و زن را دچار مشکلات زیادی می کنند و حق زنان این وسط پایمال شده و از این استدالالها . موافقان نیز عنوان نموده که بار زندگی و مسئولیتهای آن همواره بر دوش مرد است و مرد است که حق طلاق دادن زن را باید داشته باشد. این قاعده مبتنی بر فقه اسلامی است که اختیار طلاق را اصولا به دست مرد داده است. در توجیه اختیار مرد در طلاق گفته اند هر وقت شعله عشق و محبت مردخاموش شود ازدواج از نظر طبیعی مرده است.
به هر حال قانون مدنی طبق ماده 1133 اختیار طلاق را صرفا به دست مرد سپرده بود . که با تصویب قانون حمایت خانواده این ماده به طور ضمنی نسخ و اختیار مطلق مرد از میان رفت و طلاق مرد را به موارد خاص محدود کرد . و سرانجام قانون دادگاههای مدنی خاص مصوب 1358 آن قانون را دوباره احیا کرد ولی برای جلوگیری از سو استفاده مرد ارجاع به داوری و سعی در سازش را مقرر ساخت.


کلا اگر امروزه شوهر بخواهد زن را طلاق دهد باید به دادگاه مراجعه کند و دادگاه با ارجاع اختلاف به داوری اقدام به اصلاح بین زوجین خواهد کرد و در صورت یکه سازش حاصل نشود گواهی عدم امکان سازش به شوهر خواهد داد . دفتر طلاق پس از دریافت گواهی عدم امکان سازش به اجرای صیغه طلاق و ثبت آن اقدام خواهد کرد . زن نیز اگر بخواهد می تواند در مواردی مانند عجز از پرداخت نفقه و عسر حرج وغیبت بیش از 4 سال مرد یا اکراه از رفتار مرد و ... تقاضای طلاق کند.
ملاحظه فرمودید با توجه به موارد معنونه امروزه حق طلاق مطلق در اختیار مرد نیست و زن هم در موارد متعدد از این حق برخوردار است . نیز میتوانند دو طرف به صورت توافقی این عمل را انجام دهند . متاسفانه یا خوشبختانه امروزه توسعه شهری همراه با سستی مبانی اخلاقی و تبعیت از فرهنگ غرب آمار طلاق و مشکلات اجتماعی ناشی از آن را امروزه افزایش داده و همواره طلاق امری ناپسند در میان اکثریت مردم می باشد.
 

siminzare

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوب بگذارید بحث رو طبقه بندی کنیم!

یکی بحث اینکه چرا زن حق طلاق ذاتی ندارد و دوم اینکه ایا زن واقعاً در جامعه امروزی در به راحتی میتواند طلاق بگیرد؟

ببنید مجموعه بحث هایی در مورد قسمت اول مطرح کردید که به طور کلی به این شرح هستند:

اگر شعله عشق و محبت مرد بمیرد ازدواج از نظر طبیعی مرده است!
نارضایتی زن میتواند به رضایت تبدیل شود!
دادن حق طلاق به زنان استحکام رابطه زناشویی رو بر هم میزنه!
نارضایتی زن در ازدواج موضوع چندان با اهمیتی نیست که به خاطر ان ازدواج نابود شود! به بیان دیگر ازدواجی که در ان فقط رضایت مرد وجود دارد بهتر است که حفظ شود!
اگر زنان حق طلاق داشته باشند فوراً طلاق میگیرند!
زنان ممکن است به دلیل داشتن مهریه از حق طلاق به عنوان مستمسک استحصال مال استفاده کنند!

به عقیده من مجموع دلایل بالا یا سفسطه است یا بی عدالتی محض!

مباحثی مثل اینکه زنان اگر حق طلاق داشته باشند فوراً طلاق میگیرند مطلبیست که فقط و فقط میتونه به عنوان باورهای نادرست نگارنده محسوب بشه! از یک سو ادعا میکنیم زن موجود عاطفی تر و با احساس تر و وابسته تری نسبت به مرد است و از سوی دیگر اون رو اونقدر سست عنصر و بی فکر میدونیم که بلافاصله برای حل هر مساله ای به طلاق رو میاره!

از طرف دیگر برای همین زن با احساس و عاطفی نسخه تحمل مردی رو تجویز میکنیم که دوستش نداره فقط و فقط با این دلیل که مرد هنوز به همسرش علاقه داره! وجداناً علاقه یکسویه برای ازدواج و ادامه ان کافیست؟ ایا زن موجودیه که محکومه مردی رو تحمل کنه که بهش علاقه نداره تا شاید روزی بهش علاقه مند بشه؟

چند درصد از زنان ما از مهریه به عنوان محل درامد استفاده میکنند؟ زنان اطراف ما مادر و خواهر هامون ! از بین این افراد چند نفر رو میشناسید که مهریه رو توانسته باشند تمام و کمال دریافت کنند؟ میدونید قانون تا چه اندازه از مردان در پرداخت مهریه حمایت میکنه؟ چیزی از قسط بندی مهریه که بعضاً پرداختش بیشتر از عمر زن هم طول میکشه شنیدید؟
بگذریم که به نظر من زنی که حقوق بالا رو طبق توافق با همسرش از اون دریافت میکنه باید از مهریه چشم پوشی کنه تا عدالت در ازدواج حفظ بشه. و همینطور این توصیه پیشنهاد دهندگان این هفت شین بوده که برای تساوی در شرایط ازدواج (که با این شرایط تا حدودی مرتفع میشود و نه کاملاً) زنان از دریافت مهریه چشم پوشی کنند!

ادعا کردید در زندگی که علاقه مرد مرده باشد ازدواج مرده است! با شما موافقم و البته معتقدم در زندگی که علاقه زن مرده باشد هم قطعاً زندگی مرده است! باز هم تگرار میکنم به زن به چشم موجود سست عنصری نگاه نکنید که یک روز عاضق همسرش هست یک روز متنفر و روز بعد باز هم عاشق وی!
هیچ انشانی نباید مجبور باشد با فردی که به وی علاقه ای ندارد زندگی کند! این طبیعی است! نیست؟

ادعا کردید دادن حق طلاق به زنان استحکام خانواده را به هم میزند! به شدت با شما مخالفم! دادن این حق به زنان بر عکس تساوی و برابری را در خانواده افزایش میدهد! نشاندهنده ارزش گذاری و اعتماد مرد به زن است و منجر به تقویت شخصیت زن میشود! طلاق اگر عاملی باشد که منجر به کاهش استحکام خانواده میشود پس چه تفاوتی میکند که در اختیار چه کسی باشد؟


در مورد بخش دوم بحث ها فوق!
به نظر من ادعای شما در مورد اختیارات بالای زنان برای طلاق ناشی از عدم شناخت شما نسبت به شرایط دادگاه های خانواده ناشی میشود. زنان در شرایط به شدت محدود کننده ای اجازه طلاق گرفتن دارند و برای دریافت اجازه طلاق باید این ادعا ها در مسیر های سفت و سخت قانونی تایید شود!

اعتیاد مرد به تاییدیه پزشک قانونی نیاز دارد فارق از اینکه مردان معمولاً برای گریز از این دام قانونی از داروهایی استفاده میکنند که بر نتیجه آزمایش تاثیر میگذارد! ترک نفقه و عدم حسن معاشرت به استشهاد محلی نیاز دارد! معمولاً این استشهاد به دلیل عدم تمایل همسایگان به دخالت در زدنگی زناشویی دیگران به سختی تهیه میشود! از همه اینها گذشته این موارد اکثراً مواردی است که به مرد هم اجازه طلاق بدون پرداخت اجرت المثل را واگذار میکند!

سوال اینجا پیش می اید که اگر زنی تصمیمی بگیرد از همسرش جدا شود بدون انکه همسرش هیچ یک از مشکلات فوق را داشته باشد ایا ازادی عمل و امکانات قانونی یک مرد را خواهد داشت؟



در نهایت بحث حق طلاق فرایندی است که کاملاً قانونی محسوب میشود ! بنابراین یک حق غیر فراگیر قانونی چرا نباید به حق فراگیر قانونی تبدیل شود؟ شرطی که منطق و شرع اونرو نا مناسب تشخیص نمیدهند چرا باید فقط در صورت درخواست زن (معمولاً از طبقات اگاه و تحصیل کرده) به اون تفویض بشه؟

چرا این اختیار ( تاکید میکنم مخالف شرع و قانون نیست) نباید در اختیار زن روستایی کم سوادی باشه که بهش نیازمنده تا بتونه خودش رو از دست زندگی که بهش علاقه ای نداره ازاد کنه؟ من حتماً میتونم این شرط رو در برای خودم ثبت کنم ولی آیا فلان دختر 17 ساله ای که در یک منطقه دور افتاده حتی جرات اندیشیدن به این حق رو نداره نباید در صورت لزوم از مزایای اون بهره مند بشه؟

اگر به دادگاه های خانواده مراجعه کنیم با امار های جالبی برخورد میکنیم!

قسمتی از اونها رو با تکیه به حافظه براتون شرح میدم: 80 درصد طلاق ها از سوی زنان درخواست میشه! و عمدتاً حول اعتیاد و خیانت و تک نفقه و سوء معاشرت چرخ میزنه! از بین این زنان فقط 5 درصدشون میتونند مهریه خودشون را دریافت کنند و دیگران بعد از طی مراحل طاقت فرسای قانونی با صرف نظر از مهریه میتوانند طلاق بگیرند.

خوب ایا با حذف مهریه و دادن حقوق ضمن عقد از این همه بار ترافیکی در دادگاه ها و پرداخت هزینه های روحی و مالی نمیتوان جلوگیری کرد؟

راستی به نظر شما دختری که با اون پیمان زناشویی میبندید اونقدر غیر قابل اعتماد هست که نگرانید از این حقوق به ضرر شما استفاده کنه؟ در این صورت باید توصیه کنم اگر این دید را در مورد هر دختری دارید حتماً باهاش ازدواج نکنید!
 

ali.mehrkish

عضو جدید
خوب بگذارید بحث رو طبقه بندی کنیم!

یکی بحث اینکه چرا زن حق طلاق ذاتی ندارد و دوم اینکه ایا زن واقعاً در جامعه امروزی در به راحتی میتواند طلاق بگیرد؟

ببنید مجموعه بحث هایی در مورد قسمت اول مطرح کردید که به طور کلی به این شرح هستند:

اگر شعله عشق و محبت مرد بمیرد ازدواج از نظر طبیعی مرده است!
نارضایتی زن میتواند به رضایت تبدیل شود!
دادن حق طلاق به زنان استحکام رابطه زناشویی رو بر هم میزنه!
نارضایتی زن در ازدواج موضوع چندان با اهمیتی نیست که به خاطر ان ازدواج نابود شود! به بیان دیگر ازدواجی که در ان فقط رضایت مرد وجود دارد بهتر است که حفظ شود!
اگر زنان حق طلاق داشته باشند فوراً طلاق میگیرند!
زنان ممکن است به دلیل داشتن مهریه از حق طلاق به عنوان مستمسک استحصال مال استفاده کنند!

به عقیده من مجموع دلایل بالا یا سفسطه است یا بی عدالتی محض!

مباحثی مثل اینکه زنان اگر حق طلاق داشته باشند فوراً طلاق میگیرند مطلبیست که فقط و فقط میتونه به عنوان باورهای نادرست نگارنده محسوب بشه! از یک سو ادعا میکنیم زن موجود عاطفی تر و با احساس تر و وابسته تری نسبت به مرد است و از سوی دیگر اون رو اونقدر سست عنصر و بی فکر میدونیم که بلافاصله برای حل هر مساله ای به طلاق رو میاره!

از طرف دیگر برای همین زن با احساس و عاطفی نسخه تحمل مردی رو تجویز میکنیم که دوستش نداره فقط و فقط با این دلیل که مرد هنوز به همسرش علاقه داره! وجداناً علاقه یکسویه برای ازدواج و ادامه ان کافیست؟ ایا زن موجودیه که محکومه مردی رو تحمل کنه که بهش علاقه نداره تا شاید روزی بهش علاقه مند بشه؟

چند درصد از زنان ما از مهریه به عنوان محل درامد استفاده میکنند؟ زنان اطراف ما مادر و خواهر هامون ! از بین این افراد چند نفر رو میشناسید که مهریه رو توانسته باشند تمام و کمال دریافت کنند؟ میدونید قانون تا چه اندازه از مردان در پرداخت مهریه حمایت میکنه؟ چیزی از قسط بندی مهریه که بعضاً پرداختش بیشتر از عمر زن هم طول میکشه شنیدید؟
بگذریم که به نظر من زنی که حقوق بالا رو طبق توافق با همسرش از اون دریافت میکنه باید از مهریه چشم پوشی کنه تا عدالت در ازدواج حفظ بشه. و همینطور این توصیه پیشنهاد دهندگان این هفت شین بوده که برای تساوی در شرایط ازدواج (که با این شرایط تا حدودی مرتفع میشود و نه کاملاً) زنان از دریافت مهریه چشم پوشی کنند!

ادعا کردید در زندگی که علاقه مرد مرده باشد ازدواج مرده است! با شما موافقم و البته معتقدم در زندگی که علاقه زن مرده باشد هم قطعاً زندگی مرده است! باز هم تگرار میکنم به زن به چشم موجود سست عنصری نگاه نکنید که یک روز عاضق همسرش هست یک روز متنفر و روز بعد باز هم عاشق وی!
هیچ انشانی نباید مجبور باشد با فردی که به وی علاقه ای ندارد زندگی کند! این طبیعی است! نیست؟

ادعا کردید دادن حق طلاق به زنان استحکام خانواده را به هم میزند! به شدت با شما مخالفم! دادن این حق به زنان بر عکس تساوی و برابری را در خانواده افزایش میدهد! نشاندهنده ارزش گذاری و اعتماد مرد به زن است و منجر به تقویت شخصیت زن میشود! طلاق اگر عاملی باشد که منجر به کاهش استحکام خانواده میشود پس چه تفاوتی میکند که در اختیار چه کسی باشد؟


در مورد بخش دوم بحث ها فوق!
به نظر من ادعای شما در مورد اختیارات بالای زنان برای طلاق ناشی از عدم شناخت شما نسبت به شرایط دادگاه های خانواده ناشی میشود. زنان در شرایط به شدت محدود کننده ای اجازه طلاق گرفتن دارند و برای دریافت اجازه طلاق باید این ادعا ها در مسیر های سفت و سخت قانونی تایید شود!

اعتیاد مرد به تاییدیه پزشک قانونی نیاز دارد فارق از اینکه مردان معمولاً برای گریز از این دام قانونی از داروهایی استفاده میکنند که بر نتیجه آزمایش تاثیر میگذارد! ترک نفقه و عدم حسن معاشرت به استشهاد محلی نیاز دارد! معمولاً این استشهاد به دلیل عدم تمایل همسایگان به دخالت در زدنگی زناشویی دیگران به سختی تهیه میشود! از همه اینها گذشته این موارد اکثراً مواردی است که به مرد هم اجازه طلاق بدون پرداخت اجرت المثل را واگذار میکند!

سوال اینجا پیش می اید که اگر زنی تصمیمی بگیرد از همسرش جدا شود بدون انکه همسرش هیچ یک از مشکلات فوق را داشته باشد ایا ازادی عمل و امکانات قانونی یک مرد را خواهد داشت؟



در نهایت بحث حق طلاق فرایندی است که کاملاً قانونی محسوب میشود ! بنابراین یک حق غیر فراگیر قانونی چرا نباید به حق فراگیر قانونی تبدیل شود؟ شرطی که منطق و شرع اونرو نا مناسب تشخیص نمیدهند چرا باید فقط در صورت درخواست زن (معمولاً از طبقات اگاه و تحصیل کرده) به اون تفویض بشه؟

چرا این اختیار ( تاکید میکنم مخالف شرع و قانون نیست) نباید در اختیار زن روستایی کم سوادی باشه که بهش نیازمنده تا بتونه خودش رو از دست زندگی که بهش علاقه ای نداره ازاد کنه؟ من حتماً میتونم این شرط رو در برای خودم ثبت کنم ولی آیا فلان دختر 17 ساله ای که در یک منطقه دور افتاده حتی جرات اندیشیدن به این حق رو نداره نباید در صورت لزوم از مزایای اون بهره مند بشه؟

اگر به دادگاه های خانواده مراجعه کنیم با امار های جالبی برخورد میکنیم!

قسمتی از اونها رو با تکیه به حافظه براتون شرح میدم: 80 درصد طلاق ها از سوی زنان درخواست میشه! و عمدتاً حول اعتیاد و خیانت و تک نفقه و سوء معاشرت چرخ میزنه! از بین این زنان فقط 5 درصدشون میتونند مهریه خودشون را دریافت کنند و دیگران بعد از طی مراحل طاقت فرسای قانونی با صرف نظر از مهریه میتوانند طلاق بگیرند.

خوب ایا با حذف مهریه و دادن حقوق ضمن عقد از این همه بار ترافیکی در دادگاه ها و پرداخت هزینه های روحی و مالی نمیتوان جلوگیری کرد؟

راستی به نظر شما دختری که با اون پیمان زناشویی میبندید اونقدر غیر قابل اعتماد هست که نگرانید از این حقوق به ضرر شما استفاده کنه؟ در این صورت باید توصیه کنم اگر این دید را در مورد هر دختری دارید حتماً باهاش ازدواج نکنید!

قبلا گفتم که شاید چون نمیتونم خودم رو جای یک خانم بزارم نتونم برایند نظر خوبی ارائه کنم.بنا براین فقط میتونم بر اساس شواهدی که به نظرم مستدل اند اظهار نظر کنم...مطالبی هم که گذاشتم از شهید مطهری بود...
من ازدواج نکردم (در مورد شما نمی دونم)بنابر این احساس روابطی که در زندگی مشترک وجود داره رو فقط می تونم از اطرافیانم...تحقیقات یه عده روان شناس و ... برداشت کنم.
دید شما در برابر هر دلیلی که اورده بشه منفی خواهد بود....(البته شاید دلایل قانع کننده نباشه)مثلا در مورد جملاتی که فرمودید:
((گر شعله عشق و محبت مرد بمیرد ازدواج از نظر طبیعی مرده است!
نارضایتی زن میتواند به رضایت تبدیل شود!
دادن حق طلاق به زنان استحکام رابطه زناشویی رو بر هم میزنه!
نارضایتی زن در ازدواج موضوع چندان با اهمیتی نیست که به خاطر ان ازدواج نابود شود! به بیان دیگر ازدواجی که در ان فقط رضایت مرد وجود دارد بهتر است که حفظ شود!
اگر زنان حق طلاق داشته باشند فوراً طلاق میگیرند!
زنان ممکن است به دلیل داشتن مهریه از حق طلاق به عنوان مستمسک استحصال مال استفاده کنند!))
منفی ترین برداشت ها رو کردید...
اگه من بخوام بگم:

از دید جامع شناسها...روان شناسها....پایبندی زن به زندگی بیشتر از مردانه.
((خداوند کلید فسخ ازدواج را به دست مرد داده، یعنى مرد با بى‏علاقگى و بى‏وفایى نسبت به زن، او را سرد و بى علاقه مى‏کند، برخلاف زن که بى‏علاقگى اگر از او شروع شود، معمولاً تأثیر چندانى در علاقه مرد ندارد. از این رو معمولاً بى‏علاقگى مرد منجر به بى علاقگى طرفین مى‏شود، ولى بى علاقگى زن لزوماً منجر به بى‏علاقگى طرفین نمى‏شود. سردى و خاموشى علاقه مرد مساوى است با مرگ ازدواج و پایان حیات خانوادگى. اما سردى و خاموشى زن به مرد، آن را به صورت بیمارى نیمه جان در مى‏آورد که امید بهبود و شفا دارد. حال اگر بى علاقگى از طرف زن شروع شود، براى مرد اهانت نیست که زنِ محبوب خود را به زور قانون نگه دارد، تا تدریجاً او را به زندگی دلگرم کند، ولى براى زن اهانت و غیر قابل تحمل است که براى حفظ حامى خود به زور و اجبار قانون متوسل شود، یعنى به زور شوهر خود را نگه دارد.))
یا مثلا جمله ی زیر من نمی فهمم چطور این برداشت رو کردید(که اگه مفهومش این باشه منم مخالفم)
((مباحثی مثل اینکه زنان اگر حق طلاق داشته باشند فوراً طلاق میگیرند مطلبیست که فقط و فقط میتونه به عنوان باورهای نادرست نگارنده محسوب بشه! از یک سو ادعا میکنیم زن موجود عاطفی تر و با احساس تر و وابسته تری نسبت به مرد است و از سوی دیگر اون رو اونقدر سست عنصر و بی فکر میدونیم که بلافاصله برای حل هر مساله ای به طلاق رو میاره!))

اشاره به بار مالی طلاق جدای رویه های نادرست امروز به نظرم قابل استناد و عقلانی باشه((همچنین چون ازدواج، حقوق و وظایف مالى و اقتصادى را بر شوهر لازم مى‏کند، جدا شدن و طلاق براى او سخت تر از زنان است، زیرا مهریه را باید پرداخت کند، در حالى که زن گیرنده است و در طلاق هیچ بار مالى بر او تحمیل نشده، بلکه استفاده مالى دارد، بنابراین شرایط طلاق (که در اسلام مبغوض‏ترین حلال دانسته شده) براى مرد سخت و سنگین است و براى زن از نظر مالى و اقتصادى نه تنها سخت نیست، بلکه مى‏تواند مطلوب باشد.))

من چندین بار تاکید کردم اسلام به دنبال عدالته ونه تساوی(این دو واژه متفاوتند.)
((
ادعا کردید دادن حق طلاق به زنان استحکام خانواده را به هم میزند! به شدت با شما مخالفم! دادن این حق به زنان بر عکس تساوی و برابری را در خانواده افزایش میدهد!))

در مورد بخش دوم...قبول میکنم که شناخت کافی ندارم و همینطور همیشه افرادی هستند که قانون رو زیر پا بزارند.
اما اشاره من به اصلاح قانون طلاق در سالهای گذشته بود که هنوز هم جای بررسی داره و حرکت به سمت و سوی روشنیه....
((ه هر حال قانون مدنی طبق ماده 1133 اختیار طلاق را صرفا به دست مرد سپرده بود . که با تصویب قانون حمایت خانواده این ماده به طور ضمنی نسخ و اختیار مطلق مرد از میان رفت و طلاق مرد را به موارد خاص محدود کرد . و سرانجام قانون دادگاههای مدنی خاص مصوب 1358 آن قانون را دوباره احیا کرد ولی برای جلوگیری از سو استفاده مرد ارجاع به داوری و سعی در سازش را مقرر ساخت.))


چند بار به عدم مغایرت با شرع تاکید کردید ام من در رساله ی چند مرجع (به غیر از ایت الله صانعی که نگاه نکردم)که گشتم احکام مشابهی رو دیدم....یا مراجع شرعی نیستند نمی دونم....البته شاید چند وقت دیگه استفتائات فرغ کنه...

در مورد جمله ی اخری هم که اشاره به من داشت...
((راستی به نظر شما دختری که با اون پیمان زناشویی میبندید اونقدر غیر قابل اعتماد هست که نگرانید از این حقوق به ضرر شما استفاده کنه؟ در این صورت باید توصیه کنم اگر این دید را در مورد هر دختری دارید حتماً باهاش ازدواج نکنید!))
اگه قرار به پیمان بستن باشه دیگه هیچ تضمینی نخواهم خواست...
اما شما مطلب رو اشتباه برداشت کردید....
اگه مهریه و حقوق زن رو کنار بزاریم...اگه حقوق مرد رو کنار بزاریم شاید همه چیز یه شکل دیگه بشه(البته شما دارید با مثال بحث میکنید ...)
من در زندگی امام علی و حضرت فاطمه هم رعایت این مسائل رو دیدم در حالی که هرگز به خودشون اجازه فکر کردن به این مسائل رو هم ندادند.
پس مسئله اون جمله ای شما به من توصیه کردید نیست.
 

siminzare

عضو جدید
کاربر ممتاز
قبلا گفتم که شاید چون نمیتونم خودم رو جای یک خانم بزارم نتونم برایند نظر خوبی ارائه کنم.بنا براین فقط میتونم بر اساس شواهدی که به نظرم مستدل اند اظهار نظر کنم...مطالبی هم که گذاشتم از شهید مطهری بود...
من ازدواج نکردم (در مورد شما نمی دونم)بنابر این احساس روابطی که در زندگی مشترک وجود داره رو فقط می تونم از اطرافیانم...تحقیقات یه عده روان شناس و ... برداشت کنم.
دید شما در برابر هر دلیلی که اورده بشه منفی خواهد بود....(البته شاید دلایل قانع کننده نباشه)مثلا در مورد جملاتی که فرمودید:
((گر شعله عشق و محبت مرد بمیرد ازدواج از نظر طبیعی مرده است!
نارضایتی زن میتواند به رضایت تبدیل شود!
دادن حق طلاق به زنان استحکام رابطه زناشویی رو بر هم میزنه!
نارضایتی زن در ازدواج موضوع چندان با اهمیتی نیست که به خاطر ان ازدواج نابود شود! به بیان دیگر ازدواجی که در ان فقط رضایت مرد وجود دارد بهتر است که حفظ شود!
اگر زنان حق طلاق داشته باشند فوراً طلاق میگیرند!
زنان ممکن است به دلیل داشتن مهریه از حق طلاق به عنوان مستمسک استحصال مال استفاده کنند!))
منفی ترین برداشت ها رو کردید...


اینها دوست من منفی ترین برداشتها نیست! من یک زن هستم ازدواج نکردم ولی طبیعتاً میتونم در مورد این قوانین درک بهتری داشته باشم! این برداشتها بیشتر واقع گرایانه هست تا منفی بافانه! به علاوه تعدادی از اونها کاملاً و عیناً جملاتی هستند که شما در پست خودتون استفاده کردید!


اگه من بخوام بگم:

از دید جامع شناسها...روان شناسها....پایبندی زن به زندگی بیشتر از مردانه.
((خداوند کلید فسخ ازدواج را به دست مرد داده، یعنى مرد با بى‏علاقگى و بى‏وفایى نسبت به زن، او را سرد و بى علاقه مى‏کند، برخلاف زن که بى‏علاقگى اگر از او شروع شود، معمولاً تأثیر چندانى در علاقه مرد ندارد. از این رو معمولاً بى‏علاقگى مرد منجر به بى علاقگى طرفین مى‏شود، ولى بى علاقگى زن لزوماً منجر به بى‏علاقگى طرفین نمى‏شود. سردى و خاموشى علاقه مرد مساوى است با مرگ ازدواج و پایان حیات خانوادگى. اما سردى و خاموشى زن به مرد، آن را به صورت بیمارى نیمه جان در مى‏آورد که امید بهبود و شفا دارد. حال اگر بى علاقگى از طرف زن شروع شود، براى مرد اهانت نیست که زنِ محبوب خود را به زور قانون نگه دارد، تا تدریجاً او را به زندگی دلگرم کند، ولى براى زن اهانت و غیر قابل تحمل است که براى حفظ حامى خود به زور و اجبار قانون متوسل شود، یعنى به زور شوهر خود را نگه دارد.))

نکته جالب اینجاست که شما معتقدید زنان وابستگی زیادی به زندگی و ازدواجشون دارند! بنابراین قاعدتاً زندگی زمانی میمیره که وابسته ترین فرد به زندگی از زندگی گریزان بشه! زنی که باید عاشق زندگی باشه وقتی به جایی رسید که از زندگی برید به این معنی است که این زندگی به شدت برای اون ازار دهنده شده! در واقع زنان زمانی از ازدواجشون سیر میشوند که این ازدواج کاملاً ازار دهنده شده باشه.

از سوی دیگر معتقدید حفظ زنی که به زندگی بی علاقه است به مدد قانون برای مرد اهانت امیز نیست! شاید حق با شما باشه! ولی این رو هم از من قبول کنید که این شرایط اگر برای مرد توهین آمیز نباشه برای زن هست که با زور مجبور به زندگی با فردی بشه که بهش علاقه ای نداره! این حتماً برای زن توهین آمیز هست!
چرا قانون باید بدون توجه به عواطف موجودی که ادعا میکنید لطیف ترین عواطف رو داره اون رو مجبور به زندگی با فردی بکنه که بهش علاقه ای نداره!


یا مثلا جمله ی زیر من نمی فهمم چطور این برداشت رو کردید(که اگه مفهومش این باشه منم مخالفم)
((مباحثی مثل اینکه زنان اگر حق طلاق داشته باشند فوراً طلاق میگیرند مطلبیست که فقط و فقط میتونه به عنوان باورهای نادرست نگارنده محسوب بشه! از یک سو ادعا میکنیم زن موجود عاطفی تر و با احساس تر و وابسته تری نسبت به مرد است و از سوی دیگر اون رو اونقدر سست عنصر و بی فکر میدونیم که بلافاصله برای حل هر مساله ای به طلاق رو میاره!))

در متن خودتون اشاره کردید که زنان در صورت داشتن حق طلاق ممکنه سر مسایل بی اهمیت هم اقدام به طلاق کنند. سوال من اینه! ایا یک زن اونقدر موجود سست عنصر و بی فکری هست که به همین راحتی از حق طلاق استفاده کنه؟


اشاره به بار مالی طلاق جدای رویه های نادرست امروز به نظرم قابل استناد و عقلانی باشه((همچنین چون ازدواج، حقوق و وظایف مالى و اقتصادى را بر شوهر لازم مى‏کند، جدا شدن و طلاق براى او سخت تر از زنان است، زیرا مهریه را باید پرداخت کند، در حالى که زن گیرنده است و در طلاق هیچ بار مالى بر او تحمیل نشده، بلکه استفاده مالى دارد، بنابراین شرایط طلاق (که در اسلام مبغوض‏ترین حلال دانسته شده) براى مرد سخت و سنگین است و براى زن از نظر مالى و اقتصادى نه تنها سخت نیست، بلکه مى‏تواند مطلوب باشد.))


مباحث بار مالی رو قبول ندارم! باز هم توصیه میکنم در مورد دادگاه های خانواده مطالعه کنید!

اولاً :همونطور که گفتم معتقدم در صورت دادن حق طلاق به زنان لزومی برای تعیین مهریه وجود نداره!

دوماً: زنان امروزه تشویق میشوند که مهریه های سبکتر انتخاب کنند! زنانی که با همین روش مثلاً چند شاخه گل رو به عنوان مهریه تعیین میکنند حتماً در این قاعده مورد نظر شما نمیگنجند!

سوماً: امارهای اخیر در دادگاه های خانواده همونطور که ذکر کردم نشان میده فقط 5% زنان میتوانند مهریه خودشون رو کامل دریافت کنند.

چهارماً: قوانین زیادی برای حمایت از مردان در این موارد وجود داره مثل قوانین مربوط به اثبات عسر و حرج و تقسیط مهریه.

بنابراین ادعای اینکه زنان در صورت طلاق نفع مالی دارند و این رو به عنوان یک انگیزه در نظر بگیریم کاملاً غیر منصفانه است.

من چندین بار تاکید کردم اسلام به دنبال عدالته ونه تساوی(این دو واژه متفاوتند.)
((
ادعا کردید دادن حق طلاق به زنان استحکام خانواده را به هم میزند! به شدت با شما مخالفم! دادن این حق به زنان بر عکس تساوی و برابری را در خانواده افزایش میدهد!))

خوب این از اون مواردیه که هرگز بر خلاف عدالت نیست! تفویض حقوق در زندگی زناشویی به زن به عنوان یک انسان دارای شعور و حق انتخاب در برابر مهریه عین عدالت است!

همیشه ادعا میشه همه این حقوق از زنان سلب میشه چون مهریه دریافت میکنند! خوب چرا مهریه حذف نشه و این حقوق اهدا نشه!
از سوی دیگر این درخواست اصلاً بر خلاف اسلام نیست! در همین جامعه امروزه ما این قوانین کاملاً شرعی و قانونی محسوب میشوند! ولی نکته اینجاست که تنها در صورت خواست زنان و موافقت مردان این شروط در عقد نامه ذکر میشه! بنابراین مساله فرهنگی است و نه قانونی و شرعی!

حق طلاق برای زنان به هیچ عنوان مخالف شرع نیست! بنابراین مخالف اسلام نیست و بنابراین عین عدالت است!


در مورد بخش دوم...قبول میکنم که شناخت کافی ندارم و همینطور همیشه افرادی هستند که قانون رو زیر پا بزارند.
اما اشاره من به اصلاح قانون طلاق در سالهای گذشته بود که هنوز هم جای بررسی داره و حرکت به سمت و سوی روشنیه....
((ه هر حال قانون مدنی طبق ماده 1133 اختیار طلاق را صرفا به دست مرد سپرده بود . که با تصویب قانون حمایت خانواده این ماده به طور ضمنی نسخ و اختیار مطلق مرد از میان رفت و طلاق مرد را به موارد خاص محدود کرد . و سرانجام قانون دادگاههای مدنی خاص مصوب 1358 آن قانون را دوباره احیا کرد ولی برای جلوگیری از سو استفاده مرد ارجاع به داوری و سعی در سازش را مقرر ساخت.))

این قانون در واقع در سال 58 یک عقبگرد داشت! ارجاع به داوری در واقع تنها فرایند طلاق رو به تاخیر می اندازه ولی حق جدیدی برای زن قایل نمیشه!


چند بار به عدم مغایرت با شرع تاکید کردید ام من در رساله ی چند مرجع (به غیر از ایت الله صانعی که نگاه نکردم)که گشتم احکام مشابهی رو دیدم....یا مراجع شرعی نیستند نمی دونم....البته شاید چند وقت دیگه استفتائات فرغ کنه...

شروط ضمن عقد از احکام روشن اسلام هستند! زن میتونه هر شرطی رو تعیین کنه در صورتی که از عبارات صحیح قانونی استفاده کنه و ابهام در شرط اون وجود نداشته باشه! حق طلاق برای زن حرام نیست! این رو در هیچ مرجعی پیدا نمیکنید! اونچه که شما در رسایل دیدید همان بحث ذاتی بودن حق طلاق برای مرد هست (ایقاع) و نه نهی از دادن وکالت در طلاق به زن ( که بهش میگیم حق طلاق).

ضمناً کتابهای ایت الله صانعی رو بخونید! این قرائت از احکام نشان میده درخواستهای فعالان زنان مخالف شرع نیست که خوب در ایران بسیار مهم و تعیین کننده است.

در مورد جمله ی اخری هم که اشاره به من داشت...
((راستی به نظر شما دختری که با اون پیمان زناشویی میبندید اونقدر غیر قابل اعتماد هست که نگرانید از این حقوق به ضرر شما استفاده کنه؟ در این صورت باید توصیه کنم اگر این دید را در مورد هر دختری دارید حتماً باهاش ازدواج نکنید!))
اگه قرار به پیمان بستن باشه دیگه هیچ تضمینی نخواهم خواست...
اما شما مطلب رو اشتباه برداشت کردید....
اگه مهریه و حقوق زن رو کنار بزاریم...اگه حقوق مرد رو کنار بزاریم شاید همه چیز یه شکل دیگه بشه(البته شما دارید با مثال بحث میکنید ...)
من در زندگی امام علی و حضرت فاطمه هم رعایت این مسائل رو دیدم در حالی که هرگز به خودشون اجازه فکر کردن به این مسائل رو هم ندادند.
پس مسئله اون جمله ای شما به من توصیه کردید نیست.

در واقع مردان در ازدواج به تضمین نیاز ندارند زیرا قانون کاملاً از انها حمایت کرده! این زنان هستند که به ضمانت نیاز دارند! (مهریه های سنگین) .

اگر مهریه رو حذف کنیم و به زنان حقوق متقابلی اهدا کنیم شکل ازدواج حتماً فرقی نمیکنه.
ببینید وقتی دو نفر تصمیم میگیرند با هم ازدواج کنند باید قاعدتاً اونقدر به هم اعتماد داشته باشند که اصلاً نیاز به تضمین ها دیده نمیشه! در واقع هزاران زن و مرد سالها با هم زندگی میکنند و اصلاً نیازی به بحث در مورد این مطالب بین اونها به وجود نمیاد!

این تضمین ها برای اون زمانی هست که اون اعتماد از بین رفته و دو طرف از هم اسیب دیده اند.
زمانی که دو طرف تصمیم گرفتند رابطه تمام بشه! بله در این شرایط حداقل کردن اسیبها بسیار حیاتی است و به تضمین نیاز داره!

به زندگی حضرت علی و فاطمه اشاره کردید! چرا راه دور بریم؟ من زندگی پدر و مادر خودم رو مثال میزنم! ازدواجی که این مطالب در اون مطرح نشد و کاملاً هم موفق بود. ولی میتونم زندگی هایی رو هم مثال بزنم که از معلوم نبودن این روابط اسیب دیده اند.

این تضمینها برای خوشبخت شدن نیست! برای جلوگیری از اسیبهای احتمالی است! و کاملاً عاقلانه است که تکلیف این حقوق در ابتدای زندگی معلوم بشه.

این قوانین حقوقی از مردان رو تصییع نمیکنه ولی موقعیت حقوقی و توانایی های قانونی زنان رو تقریباً تا حد مردان بالا میاره!

ایا این تهدیدی برای مردان هست؟
 

ali.mehrkish

عضو جدید
اینها دوست من منفی ترین برداشتها نیست! من یک زن هستم ازدواج نکردم ولی طبیعتاً میتونم در مورد این قوانین درک بهتری داشته باشم! این برداشتها بیشتر واقع گرایانه هست تا منفی بافانه! به علاوه تعدادی از اونها کاملاً و عیناً جملاتی هستند که شما در پست خودتون استفاده کردید!

اتفاقا من هم میخواستم دید واقع گرایانه رو پیشنهاد بدم.


نکته جالب اینجاست که شما معتقدید زنان وابستگی زیادی به زندگی و ازدواجشون دارند! بنابراین قاعدتاً زندگی زمانی میمیره که وابسته ترین فرد به زندگی از زندگی گریزان بشه! زنی که باید عاشق زندگی باشه وقتی به جایی رسید که از زندگی برید به این معنی است که این زندگی به شدت برای اون ازار دهنده شده! در واقع زنان زمانی از ازدواجشون سیر میشوند که این ازدواج کاملاً ازار دهنده شده باشه.
تاکید میکنم این نظر من نیست روانشناس ها میگن.البته در اطرافیان هم میبینم که شاهد این مدعاست.

از سوی دیگر معتقدید حفظ زنی که به زندگی بی علاقه است به مدد قانون برای مرد اهانت امیز نیست! شاید حق با شما باشه! ولی این رو هم از من قبول کنید که این شرایط اگر برای مرد توهین آمیز نباشه برای زن هست که با زور مجبور به زندگی با فردی بشه که بهش علاقه ای نداره! این حتماً برای زن توهین آمیز هست!
چرا قانون باید بدون توجه به عواطف موجودی که ادعا میکنید لطیف ترین عواطف رو داره اون رو مجبور به زندگی با فردی بکنه که بهش علاقه ای نداره!
قانون در نظر داره روند جدایی رو برای خانم ها سخت تر بگیره به عللی که گفتم.اما هنوز به علل مشکلاتی که نیاز به اصلاح داره کامل نتونسته.



در متن خودتون اشاره کردید که زنان در صورت داشتن حق طلاق ممکنه سر مسایل بی اهمیت هم اقدام به طلاق کنند. سوال من اینه! ایا یک زن اونقدر موجود سست عنصر و بی فکری هست که به همین راحتی از حق طلاق استفاده کنه؟
شما هم اشاره کردید خنمها لطیف ترین عواطف رو دارند(که دارند)
حالا به علت وجود چنین احساسات زیبایی که شاید بتونه در تصمیم گیری ها اثر بزاره میشه گفت کسی بی اراده است یا بی فکر(منفی نگاه نکنید)



مباحث بار مالی رو قبول ندارم! باز هم توصیه میکنم در مورد دادگاه های خانواده مطالعه کنید!

اولاً :همونطور که گفتم معتقدم در صورت دادن حق طلاق به زنان لزومی برای تعیین مهریه وجود نداره!
با تغییر ساختار ازدواج مخالفم(بارها اشاره کردم تساوی نه عدالت اری)
حقوق هر طرف بهتره بر اساس ویژگی ها و شرایط تعیین بشه(شما برابری رو در تساوی تعبیر میکنید)
دوماً: زنان امروزه تشویق میشوند که مهریه های سبکتر انتخاب کنند! زنانی که با همین روش مثلاً چند شاخه گل رو به عنوان مهریه تعیین میکنند حتماً در این قاعده مورد نظر شما نمیگنجند!
مردانی هم هستند که از حقوق خودشون بگذرند.....(میزان بهره مندی از حقوق به عرف و خود افراد بستگی داره)

سوماً: امارهای اخیر در دادگاه های خانواده همونطور که ذکر کردم نشان میده فقط 5% زنان میتوانند مهریه خودشون رو کامل دریافت کنند.
مهریه های سنگین رو هم لحاظ کنید (گاهی اگه 7-8 بار عمر کنه باز هم نتونه بپردازهه)
زندانیا مهریه کم نیستند.

چهارماً: قوانین زیادی برای حمایت از مردان در این موارد وجود داره مثل قوانین مربوط به اثبات عسر و حرج و تقسیط مهریه.
برای کاهش زندانیان مهریه و مسائل حاشیه زندان به این قوانین نیازه(و همینطور پرداخت مهریه به همسر)

بنابراین ادعای اینکه زنان در صورت طلاق نفع مالی دارند و این رو به عنوان یک انگیزه در نظر بگیریم کاملاً غیر منصفانه است.
من هم نگفتم انگیزه است.مگه حق طلاق انگیزه ازدواجه...
این ها همش روندهاییه برای کاهش اسیب در صورت نیاز.


خوب این از اون مواردیه که هرگز بر خلاف عدالت نیست! تفویض حقوق در زندگی زناشویی به زن به عنوان یک انسان دارای شعور و حق انتخاب در برابر مهریه عین عدالت است!
حق انتخاب به مهریه این طوری ربط نداره....حق انتخاب به دلایل دیگه ای به زن داده میشه.
همیشه ادعا میشه همه این حقوق از زنان سلب میشه چون مهریه دریافت میکنند! خوب چرا مهریه حذف نشه و این حقوق اهدا نشه!
از سوی دیگر این درخواست اصلاً بر خلاف اسلام نیست! در همین جامعه امروزه ما این قوانین کاملاً شرعی و قانونی محسوب میشوند! ولی نکته اینجاست که تنها در صورت خواست زنان و موافقت مردان این شروط در عقد نامه ذکر میشه! بنابراین مساله فرهنگی است و نه قانونی و شرعی!
موافقم....من هم این قسمت رو خلاف قانون نخوندم.
حق طلاق برای زنان به هیچ عنوان مخالف شرع نیست!
موافقم....
بنابراین مخالف اسلام نیست و بنابراین عین عدالت است!
بله همون گزشت از حقوق مطرح میشه....(شاید یک مسئله فرهنگی باشه)



این قانون در واقع در سال 58 یک عقبگرد داشت! ارجاع به داوری در واقع تنها فرایند طلاق رو به تاخیر می اندازه ولی حق جدیدی برای زن قایل نمیشه!
چرا شرایطی رو بیان میکنه که حق طلاق به زن داده میشه
اختیارات اقایون رو هم در شرایطی محدود میکنه...
به نظرم گام مثبتی بود.



شروط ضمن عقد از احکام روشن اسلام هستند! زن میتونه هر شرطی رو تعیین کنه در صورتی که از عبارات صحیح قانونی استفاده کنه و ابهام در شرط اون وجود نداشته باشه! حق طلاق برای زن حرام نیست! این رو در هیچ مرجعی پیدا نمیکنید! اونچه که شما در رسایل دیدید همان بحث ذاتی بودن حق طلاق برای مرد هست (ایقاع) و نه نهی از دادن وکالت در طلاق به زن ( که بهش میگیم حق طلاق).
درسته....

ضمناً کتابهای ایت الله صانعی رو بخونید! این قرائت از احکام نشان میده درخواستهای فعالان زنان مخالف شرع نیست که خوب در ایران بسیار مهم و تعیین کننده است.

من هم ایشون رو جدا کردم (اما سایر مراجع هم نظراتی دارند)

در واقع مردان در ازدواج به تضمین نیاز ندارند زیرا قانون کاملاً از انها حمایت کرده! این زنان هستند که به ضمانت نیاز دارند! (مهریه های سنگین) .

اگر مهریه رو حذف کنیم و به زنان حقوق متقابلی اهدا کنیم شکل ازدواج حتماً فرقی نمیکنه.
ساختار فرق میکنه...
ببینید وقتی دو نفر تصمیم میگیرند با هم ازدواج کنند باید قاعدتاً اونقدر به هم اعتماد داشته باشند که اصلاً نیاز به تضمین ها دیده نمیشه! در واقع هزاران زن و مرد سالها با هم زندگی میکنند و اصلاً نیازی به بحث در مورد این مطالب بین اونها به وجود نمیاد!
اگه از تمتم زوجهای مطلقه بپرسید میبینید که در اول ازدواج همین حرف رو میزند(اسلام هم با حسن ظن میاد جلو....اما واقع بینه)
این تضمین ها برای اون زمانی هست که اون اعتماد از بین رفته و دو طرف از هم اسیب دیده اند.

زمانی که دو طرف تصمیم گرفتند رابطه تمام بشه! بله در این شرایط حداقل کردن اسیبها بسیار حیاتی است و به تضمین نیاز داره!
درسته....
به زندگی حضرت علی و فاطمه اشاره کردید! چرا راه دور بریم؟ من زندگی پدر و مادر خودم رو مثال میزنم! ازدواجی که این مطالب در اون مطرح نشد و کاملاً هم موفق بود. ولی میتونم زندگی هایی رو هم مثال بزنم که از معلوم نبودن این روابط اسیب دیده اند.

این تضمینها برای خوشبخت شدن نیست! برای جلوگیری از اسیبهای احتمالی است! و کاملاً عاقلانه است که تکلیف این حقوق در ابتدای زندگی معلوم بشه.
موافقم....
این قوانین حقوقی از مردان رو تصییع نمیکنه ولی موقعیت حقوقی و توانایی های قانونی زنان رو تقریباً تا حد مردان بالا میاره!

ایا این تهدیدی برای مردان هست؟
این(برابری در غالب تساوی) تهدیدی شاید برای خانواده متشکل از مرد و زن باشه......
 

sayna

عضو جدید
کاربر ممتاز
از این رو حق طلاق به کسى داده مى‏شود که به دنبال عقد ازدواج رفته است.


يعني اگه تا چند وقت ديگه دخترا برن خواستگاري پسرا اين قانون در مورد اونا هم اجرا ميشه؟؟؟؟
به عقیده من مجموع دلایل بالا یا سفسطه است یا بی عدالتی محض!

مباحثی مثل اینکه زنان اگر حق طلاق داشته باشند فوراً طلاق میگیرند مطلبیست که فقط و فقط میتونه به عنوان باورهای نادرست نگارنده محسوب بشه! از یک سو ادعا میکنیم زن موجود عاطفی تر و با احساس تر و وابسته تری نسبت به مرد است و از سوی دیگر اون رو اونقدر سست عنصر و بی فکر میدونیم که بلافاصله برای حل هر مساله ای به طلاق رو میاره!

از طرف دیگر برای همین زن با احساس و عاطفی نسخه تحمل مردی رو تجویز میکنیم که دوستش نداره فقط و فقط با این دلیل که مرد هنوز به همسرش علاقه داره! وجداناً علاقه یکسویه برای ازدواج و ادامه ان کافیست؟ ایا زن موجودیه که محکومه مردی رو تحمل کنه که بهش علاقه نداره تا شاید روزی بهش علاقه مند بشه؟

چند درصد از زنان ما از مهریه به عنوان محل درامد استفاده میکنند؟ زنان اطراف ما مادر و خواهر هامون ! از بین این افراد چند نفر رو میشناسید که مهریه رو توانسته باشند تمام و کمال دریافت کنند؟ میدونید قانون تا چه اندازه از مردان در پرداخت مهریه حمایت میکنه؟ چیزی از قسط بندی مهریه که بعضاً پرداختش بیشتر از عمر زن هم طول میکشه شنیدید؟
بگذریم که به نظر من زنی که حقوق بالا رو طبق توافق با همسرش از اون دریافت میکنه باید از مهریه چشم پوشی کنه تا عدالت در ازدواج حفظ بشه. و همینطور این توصیه پیشنهاد دهندگان این هفت شین بوده که برای تساوی در شرایط ازدواج (که با این شرایط تا حدودی مرتفع میشود و نه کاملاً) زنان از دریافت مهریه چشم پوشی کنند!

ادعا کردید در زندگی که علاقه مرد مرده باشد ازدواج مرده است! با شما موافقم و البته معتقدم در زندگی که علاقه زن مرده باشد هم قطعاً زندگی مرده است! باز هم تگرار میکنم به زن به چشم موجود سست عنصری نگاه نکنید که یک روز عاضق همسرش هست یک روز متنفر و روز بعد باز هم عاشق وی!
هیچ انشانی نباید مجبور باشد با فردی که به وی علاقه ای ندارد زندگی کند! این طبیعی است! نیست؟

ادعا کردید دادن حق طلاق به زنان استحکام خانواده را به هم میزند! به شدت با شما مخالفم! دادن این حق به زنان بر عکس تساوی و برابری را در خانواده افزایش میدهد! نشاندهنده ارزش گذاری و اعتماد مرد به زن است و منجر به تقویت شخصیت زن میشود! طلاق اگر عاملی باشد که منجر به کاهش استحکام خانواده میشود پس چه تفاوتی میکند که در اختیار چه کسی باشد؟


در مورد بخش دوم بحث ها فوق!
به نظر من ادعای شما در مورد اختیارات بالای زنان برای طلاق ناشی از عدم شناخت شما نسبت به شرایط دادگاه های خانواده ناشی میشود. زنان در شرایط به شدت محدود کننده ای اجازه طلاق گرفتن دارند و برای دریافت اجازه طلاق باید این ادعا ها در مسیر های سفت و سخت قانونی تایید شود!

اعتیاد مرد به تاییدیه پزشک قانونی نیاز دارد فارق از اینکه مردان معمولاً برای گریز از این دام قانونی از داروهایی استفاده میکنند که بر نتیجه آزمایش تاثیر میگذارد! ترک نفقه و عدم حسن معاشرت به استشهاد محلی نیاز دارد! معمولاً این استشهاد به دلیل عدم تمایل همسایگان به دخالت در زدنگی زناشویی دیگران به سختی تهیه میشود! از همه اینها گذشته این موارد اکثراً مواردی است که به مرد هم اجازه طلاق بدون پرداخت اجرت المثل را واگذار میکند!

سوال اینجا پیش می اید که اگر زنی تصمیمی بگیرد از همسرش جدا شود بدون انکه همسرش هیچ یک از مشکلات فوق را داشته باشد ایا ازادی عمل و امکانات قانونی یک مرد را خواهد داشت؟



در نهایت بحث حق طلاق فرایندی است که کاملاً قانونی محسوب میشود ! بنابراین یک حق غیر فراگیر قانونی چرا نباید به حق فراگیر قانونی تبدیل شود؟ شرطی که منطق و شرع اونرو نا مناسب تشخیص نمیدهند چرا باید فقط در صورت درخواست زن (معمولاً از طبقات اگاه و تحصیل کرده) به اون تفویض بشه؟

چرا این اختیار ( تاکید میکنم مخالف شرع و قانون نیست) نباید در اختیار زن روستایی کم سوادی باشه که بهش نیازمنده تا بتونه خودش رو از دست زندگی که بهش علاقه ای نداره ازاد کنه؟ من حتماً میتونم این شرط رو در برای خودم ثبت کنم ولی آیا فلان دختر 17 ساله ای که در یک منطقه دور افتاده حتی جرات اندیشیدن به این حق رو نداره نباید در صورت لزوم از مزایای اون بهره مند بشه؟

اگر به دادگاه های خانواده مراجعه کنیم با امار های جالبی برخورد میکنیم!

قسمتی از اونها رو با تکیه به حافظه براتون شرح میدم: 80 درصد طلاق ها از سوی زنان درخواست میشه! و عمدتاً حول اعتیاد و خیانت و تک نفقه و سوء معاشرت چرخ میزنه! از بین این زنان فقط 5 درصدشون میتونند مهریه خودشون را دریافت کنند و دیگران بعد از طی مراحل طاقت فرسای قانونی با صرف نظر از مهریه میتوانند طلاق بگیرند.

خوب ایا با حذف مهریه و دادن حقوق ضمن عقد از این همه بار ترافیکی در دادگاه ها و پرداخت هزینه های روحی و مالی نمیتوان جلوگیری کرد؟

راستی به نظر شما دختری که با اون پیمان زناشویی میبندید اونقدر غیر قابل اعتماد هست که نگرانید از این حقوق به ضرر شما استفاده کنه؟ در این صورت باید توصیه کنم اگر این دید را در مورد هر دختری دارید حتماً باهاش ازدواج نکنید!

باهات كاملا موافقم;)

دید شما در برابر هر دلیلی که اورده بشه منفی خواهد بود....(البته شاید دلایل قانع کننده نباشه)مثلا در مورد جملاتی که فرمودید:
((گر شعله عشق و محبت مرد بمیرد ازدواج از نظر طبیعی مرده است!
نارضایتی زن میتواند به رضایت تبدیل شود!
دادن حق طلاق به زنان استحکام رابطه زناشویی رو بر هم میزنه!
نارضایتی زن در ازدواج موضوع چندان با اهمیتی نیست که به خاطر ان ازدواج نابود شود! به بیان دیگر ازدواجی که در ان فقط رضایت مرد وجود دارد بهتر است که حفظ شود!
اگر زنان حق طلاق داشته باشند فوراً طلاق میگیرند!
زنان ممکن است به دلیل داشتن مهریه از حق طلاق به عنوان مستمسک استحصال مال استفاده کنند!))
منفی ترین برداشت ها رو کردید...

اشاره به بار مالی طلاق جدای رویه های نادرست امروز به نظرم قابل استناد و عقلانی باشه((همچنین چون ازدواج، حقوق و وظایف مالى و اقتصادى را بر شوهر لازم مى‏کند، جدا شدن و طلاق براى او سخت تر از زنان است، زیرا مهریه را باید پرداخت کند، در حالى که زن گیرنده است و در طلاق هیچ بار مالى بر او تحمیل نشده، بلکه استفاده مالى دارد، بنابراین شرایط طلاق (که در اسلام مبغوض‏ترین حلال دانسته شده) براى مرد سخت و سنگین است و براى زن از نظر مالى و اقتصادى نه تنها سخت نیست، بلکه مى‏تواند مطلوب باشد.))
.

ميشه توضيح بدين عدم رضايت چه جوري به رضايت تبديل ميشه؟؟؟
از اين حكم تنها چيزي كه استنباط ميشه اينه:
"تنها جسم زن در زندگي مشترك با يك مرد ملاكه نه روح اون و رضايت قلبي و روحيش"
در اين مورد زن محكوم به زندگي ميشه..اين بي انصافي نيست؟
چند درصد از زناي ما هنگام طلاق مي تونن مهريه شون رو دريافت كنن؟؟؟
اينكه قانون جوري پشت اقايونه كه در اكثر موارد زن ها واسه جلوگيري از كند شدن روند طلاق و ساليان سال طول نكشيدن اون از همين مهريه كه شما ميگيد براي مرد سخت و سنگين و براي زن مطلوبه مي گذرن درش شكي نيست هست؟
 

ایرانیکا

عضو جدید
سلام خدمت همه عزیزان
میدو نید مشکله ما چیه مشکله ما این نیست که فلان قانون تصویب بشه یا نشه مشکل ما اینه که قانون در این کشور جایگاهی ندارد و بصورت مکرر نقض میشه در همین جریانات دیدید قانون اساسی مادر همه قانونها به بدترین شکل ممکن نقض شد
مصونیت مال و جان و حقوق(اصل 22) منع تفتیش عقاید(اصل 23) آزادی مطبوعات(اصل 24)منع استراق سمع و تجسس(اصل 25)آزادی احزاب(اصل 26)آزادی راه پیمایی های صلح آمیز(اصل 27) اصل منع دستگیری غیرقانونیو نگه داشتن بیش از 24 ساعت بدون تفهیم اتهام و ارجاع پرونده(اصل 32)حق دادخواهی(اصل 34) اصل حق داشتن وکیل(اصل 35)اصل منع مجازات بدون حکم دادگاه(اصل 36)اصل برائت(اصل 37) اصل منع شکنجه(اصل 38)اصل منع هتک حرمت افراد بازداشتی(اصل 39) و ... دهها قانون دیگر از جمله حقوق شهروندی و...
خوب تو این شرایط شما دارید دعوا می کنید که فلان قانون تصویب بشه یانشه ؟ چه فرقی میکنه وقتی دید فراقانونی وجود داشته باشه چه قانون باشه چه نباشه قانون گریزان کار خودشونو میکنند. اول باید همین قانون ناقص و معیوب مو به مو اجرا بشه . خوب همین قانون ناقص اگر درست اجرا بشه راهکارهایی برای اصلاح مشکلات هست. مثلا در دوره خاتمی اکثریت با اصلاح طلبان بود و آنجا فعالان حقوق زنان می توانستند قوانین محکمی رو به تصویب برسانند. اما چه فایده داره که اگه یکی با تقلب بتونه بیاد و قانون حمایت از زنان را به قانون به اصطلاح حمایت از خانواده تغییر بدهد؟ پس اولین قدم تصویب قانون نیست که در شرایطی که فردی مثل خانم آجرلو در مجلس به شدت از چند همسری حمایت میکند هر گونه قانون حمایت از زنان خواب و خیال است . پس به جای اینکه بگویید فلان قانون را تصویب کنید بگویید قانون را درست اجرا کنید. اگر اینکار انجام شود خودبخود این مشکلات حل خواهد شد.

در چند پست پایینتر من یک تاپیک درست کردم به اسم "گروه مهندسان سبز" در آن تاپیک لینک کتاب قلعه حیوانات نوشته جورج اورول را گذشتم. این کتاب داستان بسیار جذاب را بخوانید تا دریابید که چرا اینقدر اجرای دقیق قانون مهم است! قول می دهم از خواندن آن پشیمان نمی شوید!

سبز باشید!
 

siminzare

عضو جدید
کاربر ممتاز
این(برابری در غالب تساوی) تهدیدی شاید برای خانواده متشکل از مرد و زن باشه......

به چه دلیل فکر میکنید این یک تهدیده؟

حقوق برابر و افزایش اختیارات زنان تنها زمانی برای مردان تهدید محسوب میشه که مردان بخواهند کنترل تمام شئونات زندگی همسرشون رو به دست بگیرند و برای اون حق انتخاب به عنوان یک انسان ازاد رو قائل نباشند!
این که جنبه اخلاقی!

از چنبه حقوقی هم این شرایط هیچ منافاتی با قانون و شرع ندارند و ایراد فقط تفکرات کهنه فرهنگی است و لاغیر!
 

sara-afshar777

عضو جدید
سلام خدمت همه عزیزان
میدو نید مشکله ما چیه مشکله ما این نیست که فلان قانون تصویب بشه یا نشه مشکل ما اینه که قانون در این کشور جایگاهی ندارد و بصورت مکرر نقض میشه در همین جریانات دیدید قانون اساسی مادر همه قانونها به بدترین شکل ممکن نقض شد
مصونیت مال و جان و حقوق(اصل 22) منع تفتیش عقاید(اصل 23) آزادی مطبوعات(اصل 24)منع استراق سمع و تجسس(اصل 25)آزادی احزاب(اصل 26)آزادی راه پیمایی های صلح آمیز(اصل 27) اصل منع دستگیری غیرقانونیو نگه داشتن بیش از 24 ساعت بدون تفهیم اتهام و ارجاع پرونده(اصل 32)حق دادخواهی(اصل 34) اصل حق داشتن وکیل(اصل 35)اصل منع مجازات بدون حکم دادگاه(اصل 36)اصل برائت(اصل 37) اصل منع شکنجه(اصل 38)اصل منع هتک حرمت افراد بازداشتی(اصل 39) و ... دهها قانون دیگر از جمله حقوق شهروندی و...
خوب تو این شرایط شما دارید دعوا می کنید که فلان قانون تصویب بشه یانشه ؟ چه فرقی میکنه وقتی دید فراقانونی وجود داشته باشه چه قانون باشه چه نباشه قانون گریزان کار خودشونو میکنند. اول باید همین قانون ناقص و معیوب مو به مو اجرا بشه . خوب همین قانون ناقص اگر درست اجرا بشه راهکارهایی برای اصلاح مشکلات هست. مثلا در دوره خاتمی اکثریت با اصلاح طلبان بود و آنجا فعالان حقوق زنان می توانستند قوانین محکمی رو به تصویب برسانند. اما چه فایده داره که اگه یکی با تقلب بتونه بیاد و قانون حمایت از زنان را به قانون به اصطلاح حمایت از خانواده تغییر بدهد؟ پس اولین قدم تصویب قانون نیست که در شرایطی که فردی مثل خانم آجرلو در مجلس به شدت از چند همسری حمایت میکند هر گونه قانون حمایت از زنان خواب و خیال است . پس به جای اینکه بگویید فلان قانون را تصویب کنید بگویید قانون را درست اجرا کنید. اگر اینکار انجام شود خودبخود این مشکلات حل خواهد شد.

در چند پست پایینتر من یک تاپیک درست کردم به اسم "گروه مهندسان سبز" در آن تاپیک لینک کتاب قلعه حیوانات نوشته جورج اورول را گذشتم. این کتاب داستان بسیار جذاب را بخوانید تا دریابید که چرا اینقدر اجرای دقیق قانون مهم است! قول می دهم از خواندن آن پشیمان نمی شوید!

سبز باشید!

من هم موافقم قا نون تو کشور ما خیلی آسون نقض میشه در واقع قانون به صورت دلبخواهی داره اجرا میشه
 

sara-afshar777

عضو جدید
چندروزی میشودکه با اعضای خانواده در مورد همین کمپین بحث وگفتگو می کنم
بخصوص برای مادرم به عنوان یک زن خیلی این مسئله جالب بود والبته برخلاف انتظارمن اصلا دچار حس فمینیستی نشد . بعد از اینکه متن کمپین روخوند اولین سوالی که ازم پرسید این بود :
به نظر تو اگه دولت مردان و مجلسیان کل این قوانین تبعیض آمیز رو تغییر دهند و به قول معروف عین انصاف رو در وضع قوانین رعایت کنند آیا وضع زنان و دختران جامعه ما بهتر خواهد شد ؟
راستش خودمو آماده کرده بودم بعد اینکه مادرم خوندن متن رو تموم کرد باهاش بحث کنم وکلی ازش تایید بگیرم اما ایشون با این سوال منو کاملا غافلگیر کرد .
ولی منم از رو نرفتم و سعی کردم از روی مفاد همین کمپین دلیل بیارم مثلاگفتم خب اگه قوانین چند همسری رو حذف کنند وقانون تک همسری رو جای اون قرار بدن دیگه مردا جرات نمی کنند به سراغ این کارا برن .
سوالی که برام مطرح کرد این بود :
به نظر تو الان تو اروپا وامریکا که چنین چیزهایی وجود نداره مردا به زناشون وفادارن و شرط عدل وانصاف رو در مورد خانوم هاشون رعایت می کنند؟ تعدا بچه های نا مشروع اونجا زیاده یا کشور ما ؟
سرتون رو درد نیارم این بحث در مورد بقیه مفاد کمپین هم ادامه داشت وحتی وقتی هم بابا وارد بحث ما شد کلی داغ تر و جالبتر گردید
او ن نتایجی که من تو این چن روز از بحثهای خانوادگی گرفتم رو سعی می کنم به صورت واضح بیان کنم البته اعتراف می کنم برای رسیدن به این نتایج در عرض این چن روز اصلا سراغ کتاب و مقاله و ..... نرفتم کاملا برداشتهای خودم هست ممکنه اشتباه هم باشه

اول اینکه باید قبل از هر چیز بحث قانون و فرهنگ رو از هم جدا کنیم بعد بریم سراغ بقیه مسایل
شاید وضع قوانین بتونه تاحدی جلوی بعضی از خلافها و کارهای ناشایست رو بگیره اما تازمانی که یک فرهنگ و یا ارزش اخلاقی در فکر و روح و قلب انسانهای یه جامعه ای نهادینه و درونی نشه قا نون خیلی زود شکست می خوره
برای نمونه شما به همین بحث حجاب نگاه کنید قانون کشور ما میگه زنا باید در بیرون از خونه حجاب داشته باشند شعار اوایل انقلاب رو هم به یاد بیاورید یا روسری یا تو سری و اون چماق ننه زهرا و.......!!!!!!!!
همیشه یه نوع مقاومت در مورد حجاب در بین خانوم های جامعه وجود داشته . درسته جامعه ایران یه جامعه مذهبی هست و بعضا دارای اعتقادات دینی خیلی قوی هم هستند اما قانون مطابق با فرهنگ پیش نرفته . به صورت واضح بگم اول زور بود ( ارایه بخشنامه به ادارات دولتی در مورد لزوم رعایت حجاب در اوایل انقلاب ) بعد شروع کردند به مثلا فرهنگ سازی
در واقع این قانون لزوم رعایت حجاب به واسطه قانون بودن و اجباری بودن هیچ فرقی با قانون کشف حجاب رضاخان جهت عدم پوشیدن چادر و روسری نداشت هر دو زور بود
وهمیشه اگه به دوره ها و زمانهای قبل در تمام کشورها نگاه کنیم متوجه می شویم که عمر قوانین همیشه خیلی کمتر از عمر فرهنگها و اعتقادات هست . اگر حرف منو قبول ندارید چند صباحی صبر کنید تا متوجه این مسله و وضع حجاب در جامعه ایرانی بشوید ( متاسفانه خوابهای خیلی بدی برای جوانان ما دیده اند !!!!)
جواب اولین سوال مطرح شده در خود سوال مستور هست و خیلی ساده
تا زمانی که فرهنگ عمومی جامعه چه زن و چه مرد نسبت به خود زن به عنوان یک انسان تغییر نکند تغییر قوانین خانوادگی و بعضا جزایی چندان مفید به حال خانوما نخواهد بود و به قول پدر از کجا معلوم از خود همان قوانین تغییر یافته هم مردای فرصت طلب سو استفاده نکنند.
 

ایرانیکا

عضو جدید
چندروزی میشودکه با اعضای خانواده در مورد همین کمپین بحث وگفتگو می کنم
بخصوص برای مادرم به عنوان یک زن خیلی این مسئله جالب بود والبته برخلاف انتظارمن اصلا دچار حس فمینیستی نشد . بعد از اینکه متن کمپین روخوند اولین سوالی که ازم پرسید این بود :
به نظر تو اگه دولت مردان و مجلسیان کل این قوانین تبعیض آمیز رو تغییر دهند و به قول معروف عین انصاف رو در وضع قوانین رعایت کنند آیا وضع زنان و دختران جامعه ما بهتر خواهد شد ؟
راستش خودمو آماده کرده بودم بعد اینکه مادرم خوندن متن رو تموم کرد باهاش بحث کنم وکلی ازش تایید بگیرم اما ایشون با این سوال منو کاملا غافلگیر کرد .
ولی منم از رو نرفتم و سعی کردم از روی مفاد همین کمپین دلیل بیارم مثلاگفتم خب اگه قوانین چند همسری رو حذف کنند وقانون تک همسری رو جای اون قرار بدن دیگه مردا جرات نمی کنند به سراغ این کارا برن .
سوالی که برام مطرح کرد این بود :
به نظر تو الان تو اروپا وامریکا که چنین چیزهایی وجود نداره مردا به زناشون وفادارن و شرط عدل وانصاف رو در مورد خانوم هاشون رعایت می کنند؟ تعدا بچه های نا مشروع اونجا زیاده یا کشور ما ؟
سرتون رو درد نیارم این بحث در مورد بقیه مفاد کمپین هم ادامه داشت وحتی وقتی هم بابا وارد بحث ما شد کلی داغ تر و جالبتر گردید
او ن نتایجی که من تو این چن روز از بحثهای خانوادگی گرفتم رو سعی می کنم به صورت واضح بیان کنم البته اعتراف می کنم برای رسیدن به این نتایج در عرض این چن روز اصلا سراغ کتاب و مقاله و ..... نرفتم کاملا برداشتهای خودم هست ممکنه اشتباه هم باشه

اول اینکه باید قبل از هر چیز بحث قانون و فرهنگ رو از هم جدا کنیم بعد بریم سراغ بقیه مسایل
شاید وضع قوانین بتونه تاحدی جلوی بعضی از خلافها و کارهای ناشایست رو بگیره اما تازمانی که یک فرهنگ و یا ارزش اخلاقی در فکر و روح و قلب انسانهای یه جامعه ای نهادینه و درونی نشه قا نون خیلی زود شکست می خوره
برای نمونه شما به همین بحث حجاب نگاه کنید قانون کشور ما میگه زنا باید در بیرون از خونه حجاب داشته باشند شعار اوایل انقلاب رو هم به یاد بیاورید یا روسری یا تو سری و اون چماق ننه زهرا و.......!!!!!!!!
همیشه یه نوع مقاومت در مورد حجاب در بین خانوم های جامعه وجود داشته . درسته جامعه ایران یه جامعه مذهبی هست و بعضا دارای اعتقادات دینی خیلی قوی هم هستند اما قانون مطابق با فرهنگ پیش نرفته . به صورت واضح بگم اول زور بود ( ارایه بخشنامه به ادارات دولتی در مورد لزوم رعایت حجاب در اوایل انقلاب ) بعد شروع کردند به مثلا فرهنگ سازی
در واقع این قانون لزوم رعایت حجاب به واسطه قانون بودن و اجباری بودن هیچ فرقی با قانون کشف حجاب رضاخان جهت عدم پوشیدن چادر و روسری نداشت هر دو زور بود
وهمیشه اگه به دوره ها و زمانهای قبل در تمام کشورها نگاه کنیم متوجه می شویم که عمر قوانین همیشه خیلی کمتر از عمر فرهنگها و اعتقادات هست . اگر حرف منو قبول ندارید چند صباحی صبر کنید تا متوجه این مسله و وضع حجاب در جامعه ایرانی بشوید ( متاسفانه خوابهای خیلی بدی برای جوانان ما دیده اند !!!!)
جواب اولین سوال مطرح شده در خود سوال مستور هست و خیلی ساده
تا زمانی که فرهنگ عمومی جامعه چه زن و چه مرد نسبت به خود زن به عنوان یک انسان تغییر نکند تغییر قوانین خانوادگی و بعضا جزایی چندان مفید به حال خانوما نخواهد بود و به قول پدر از کجا معلوم از خود همان قوانین تغییر یافته هم مردای فرصت طلب سو استفاده نکنند.

سلام سارا خانوم:
من حق را به مادر شما می دهم!
نکته اولی که میخواهم به شما بگویم را بطه فرهنگ و قانون است. اشتباه نکنید این دو مقوله های جدا ازهم نیستند! بلکه قانون هست که فرهنگ را می سازد. یک مثال برای شما می زنم شما وقتی در آلمان می روید تعجب خواهید کرد که چقدر مردم در مصرف برق به اصطلاح با فرهنگ هستند. آنها ماشینهای لباسشویی خود را ساعت 12 شب روشن می کنند و در ساعات پیک بار حداقل مصرف را دارند. بعد می روید یک نگاه به قوانینشان می اندازید! می بینید که قیمت برق در ساعت اوج مصرف بسیار بالاست اما از ساعت 12 شب به بعد منفی است. یعنی شرکت برق برای برقی که شما از ساعت 12 شب تا 6 صبح مصرف می کنید به شما پول می دهد! یا در مورد رانندگی وقتی قوانین مثلا رانندگی در کانادا را می خوانید کاملا به علت تفاوت فرهنگ رانندگی در کانادا و ایران پی می برید. نمی خواهم وارد جزییات بشوم فقط یک مثال برای شما می زنم پسر خاله من حدود 15 سال آمریکا بود و وقتی بعد از 15 سال به ایران آمد مرتب از رانندگی ما انتقاد می کرد. شما چرا اینطوری رانندگی می کنید. چرا اینجا بوق زدید و .. و ..
بعد از حدود دو سال که در ایران بود رانندگیش به مراتب بی قانون تر از ما شده بود! نکته مهم این است که آنجا نه تنها قانون وجود دارد بلکه مو به مو اجرا میشود! شما زمان تشکیل آمریکا را در نظر بگیرید در آن دوران بی قانونی همین آمریکایی های با فرهنگ پوست سر سرخ پوستها را می کنند برای مرد 40 دلار برای زن 20 دلار و برای بچه 10 دلار می فروختند! اما حالا با وجود قانون وقتی رییس جمهورش با مونیکا لوینس کی رابطه نا مشروع داشت می کشانندش توی دادگاه و قانون را مو به مو در موردش اجرا می کنند برای همین است که الان به نظر اینقدر با فرهنگ می آیند! همان آمریکایی ها یا آلمانیهای با فرهنگ را بیاورید اینجا ببینید بعد از چند سال چقدر با ما فرق خواهند داشت. نکته ای که روی ان تاکید مجدد می کنم وجود قانون اهمیتی ندارد بلکه اجرای دقیق آن مهم است اگر قوانین کشور ما از جمله قانون رانندگی درست اجرا شود فرهنگ جامعه بسار بالاتر از این خواهد بود. اما در مورد زنان هم یک مثال بزنم که اینقدر امیدوار نباشید با تصویب یک قانون ( که با مجلس فعلی حتی خوابش را هم نخواهید دید!) مشکلات حل میشود! وقتی خیلی از قضات خود با تفسیرهای سلیقه ای از قانون، از قانون نه به عنوان میزان بلکه به عنوان اعمال سلیقه خودشان در جامعه استفاده می کنند چه انتظاری دارید؟ فرض کنید که زنی با مردی ازدواج کند و بعد از مدتی مرد برود یک زن دیگر بگیرد و کارشان به دادگاه بکشد و قانونی هم داشته باشیم که مرد را برای اینکار مجرم بداند وقتی که آنها پیش قاضی بروند که خودش چهار تا زن دارد یا حداقل بدش نمی آید 4 تا زن داشته باشد و از این ایده حمایت می کند انتطار دارید چه حکمی دهد؟ می آید لا به لای قوانین قانونی را پیدا می کند و زن را محکوم می کند که مثلا وظایف خود را به عنوان همسر انجام نداده و درست تمکین نکرده یا چیزی شبیه آن و خلاصه اینکه سلیقه خود را اعمال می کند نه قانون را. یکبار در تلویزیون آقای شاهرودی که نماد عدالت در جامعه ماست می گفت که چهار زن دارد. خوب ایشان الگوی قضات ما هستند حالا بیایید ببینید پایینترها چه خبر است!
می گویید نه؟ یک نگاه به احکامی که مرتضوی و دارو دسته اش در این چند سال اخیر دادند بیاندازید. خنده اتان می گیرد که کجای این با قانون تطبیق دارد! هر قاضی که خلاف قانون حکم دهد بر اساس قانون می توان به دادسرای انتظامی قضات سپرد! آیا اینکارها انجام می شود آیا برای حکمهای غیرقانونی مرتضوی را مواخذه کردند؟
پس آب در هاون نکوبید! اول بگویید همین قانون ناقص درست و مو به مو اجرا شود. انتظار نداشته باشید یک شبه در این کشور که مشکل حقوق بشر دارد مسئله حقوق زنان حل شود. این یک راه طولانی است که انشاءالله برای دختران ما به نتیجه خواهد رسید نه نسل کنونی!

سبز باشید!
 

sara-afshar777

عضو جدید
سلام سارا خانوم:
من حق را به مادر شما می دهم!
نکته اولی که میخواهم به شما بگویم را بطه فرهنگ و قانون است. اشتباه نکنید این دو مقوله های جدا ازهم نیستند! بلکه قانون هست که فرهنگ را می سازد. یک مثال برای شما می زنم شما وقتی در آلمان می روید تعجب خواهید کرد که چقدر مردم در مصرف برق به اصطلاح با فرهنگ هستند. آنها ماشینهای لباسشویی خود را ساعت 12 شب روشن می کنند و در ساعات پیک بار حداقل مصرف را دارند. بعد می روید یک نگاه به قوانینشان می اندازید! می بینید که قیمت برق در ساعت اوج مصرف بسیار بالاست اما از ساعت 12 شب به بعد منفی است. یعنی شرکت برق برای برقی که شما از ساعت 12 شب تا 6 صبح مصرف می کنید به شما پول می دهد! یا در مورد رانندگی وقتی قوانین مثلا رانندگی در کانادا را می خوانید کاملا به علت تفاوت فرهنگ رانندگی در کانادا و ایران پی می برید. نمی خواهم وارد جزییات بشوم فقط یک مثال برای شما می زنم پسر خاله من حدود 15 سال آمریکا بود و وقتی بعد از 15 سال به ایران آمد مرتب از رانندگی ما انتقاد می کرد. شما چرا اینطوری رانندگی می کنید. چرا اینجا بوق زدید و .. و ..
بعد از حدود دو سال که در ایران بود رانندگیش به مراتب بی قانون تر از ما شده بود! نکته مهم این است که آنجا نه تنها قانون وجود دارد بلکه مو به مو اجرا میشود! شما زمان تشکیل آمریکا را در نظر بگیرید در آن دوران بی قانونی همین آمریکایی های با فرهنگ پوست سر سرخ پوستها را می کنند برای مرد 40 دلار برای زن 20 دلار و برای بچه 10 دلار می فروختند! اما حالا با وجود قانون وقتی رییس جمهورش با مونیکا لوینس کی رابطه نا مشروع داشت می کشانندش توی دادگاه و قانون را مو به مو در موردش اجرا می کنند برای همین است که الان به نظر اینقدر با فرهنگ می آیند! همان آمریکایی ها یا آلمانیهای با فرهنگ را بیاورید اینجا ببینید بعد از چند سال چقدر با ما فرق خواهند داشت. نکته ای که روی ان تاکید مجدد می کنم وجود قانون اهمیتی ندارد بلکه اجرای دقیق آن مهم است اگر قوانین کشور ما از جمله قانون رانندگی درست اجرا شود فرهنگ جامعه بسار بالاتر از این خواهد بود. اما در مورد زنان هم یک مثال بزنم که اینقدر امیدوار نباشید با تصویب یک قانون ( که با مجلس فعلی حتی خوابش را هم نخواهید دید!) مشکلات حل میشود! وقتی خیلی از قضات خود با تفسیرهای سلیقه ای از قانون، از قانون نه به عنوان میزان بلکه به عنوان اعمال سلیقه خودشان در جامعه استفاده می کنند چه انتظاری دارید؟ فرض کنید که زنی با مردی ازدواج کند و بعد از مدتی مرد برود یک زن دیگر بگیرد و کارشان به دادگاه بکشد و قانونی هم داشته باشیم که مرد را برای اینکار مجرم بداند وقتی که آنها پیش قاضی بروند که خودش چهار تا زن دارد یا حداقل بدش نمی آید 4 تا زن داشته باشد و از این ایده حمایت می کند انتطار دارید چه حکمی دهد؟ می آید لا به لای قوانین قانونی را پیدا می کند و زن را محکوم می کند که مثلا وظایف خود را به عنوان همسر انجام نداده و درست تمکین نکرده یا چیزی شبیه آن و خلاصه اینکه سلیقه خود را اعمال می کند نه قانون را. یکبار در تلویزیون آقای شاهرودی که نماد عدالت در جامعه ماست می گفت که چهار زن دارد. خوب ایشان الگوی قضات ما هستند حالا بیایید ببینید پایینترها چه خبر است!
می گویید نه؟ یک نگاه به احکامی که مرتضوی و دارو دسته اش در این چند سال اخیر دادند بیاندازید. خنده اتان می گیرد که کجای این با قانون تطبیق دارد! هر قاضی که خلاف قانون حکم دهد بر اساس قانون می توان به دادسرای انتظامی قضات سپرد! آیا اینکارها انجام می شود آیا برای حکمهای غیرقانونی مرتضوی را مواخذه کردند؟
پس آب در هاون نکوبید! اول بگویید همین قانون ناقص درست و مو به مو اجرا شود. انتظار نداشته باشید یک شبه در این کشور که مشکل حقوق بشر دارد مسئله حقوق زنان حل شود. این یک راه طولانی است که انشاءالله برای دختران ما به نتیجه خواهد رسید نه نسل کنونی!

سبز باشید!

بزارید حرفی که قرار بود آخر بزنم همین جا بگم
من کاری به قوانین و فعالیتهای کمپین ندارم چون هنوز برام روشن نیست هدف واقعی اونها چیست
اما اعتقاد شدید دارم به اینکه این خود خانوما هستند که باید تو جامعه طوری رفتار کنند تا سهل الوصول تلقی نشوند
منظور از سهل الوصول بودن هم به این نیست که مهریه اش چن هزار سکه طلا باشه تا .......
نه منظورم این هست که .........
راستش اگه من رهبر یا مجتهد :confused: ......... بودم فتوا می دادم دیگه هیچ دختری به هیچ پسری اجازه نده حتی نوک انگشت اونو لمس کنه
یعنی هر چی که مربوط میشه به مسایل جنسی دخترا زنای جامعه ما همشون رو تحریم کنن
می دونم چی می گید حتما می گید همون !!
خوبه تو رهبر ومجتهد نشی

ولی واقعا جدا می گم هر چقدر بیشتر فکر می کنم می بینم دخترا وزنای جامعه ما خودشون مقصرند
بخصوص تو چند سال اخیر خیلی سهل اوصول شدند
یه زمونی بود دخترا وخانوما تو جامعه ما حرمت داشتن اما حالا ..............
من خودم هر گز نمی تونم از دختر و خانومی که صب تا شب فقط به فکر خود آرایی و مد لباس هست و راحت با غریبه ها گرم می گیره و اصلا هم به عاقبت کارش فکر نمی کنه
حساب کنم
اگه دو سه تا از این جور زنا دور و بر یه مرد تازه به سن بلوغ رسیده باشه و دیدگاه اون به واسطه همین افکار جلف شکل بگیره
مشکل بشه اون مرد رو قانع کرد به زن و دختر به عنوان یه انسان متفکر و ارزشی نگاه کنه

خلاصه بگم نگاه ارزشی به زن تو جامعه ما دیگه وجود نداره از بین رفته
ومقصرش هم تاحدودی خود زنای جامعه ما هستند
بعد از انقلاب شرایط طوری شد که دخترا و زنا حتی تو دورترین نقاط ایران تونستند وارد دانشگاه بشوند و تحصیلات عالی داشته باشند اما فرهنگ ومتانت چی ؟
آیا رشد کرد ؟ نه خانوما خیلی راه رو اشتباه رفتن
سواد و دانش در دست اونا می تونست یه اسلحه باشه اگه متانتشون رو حفظ می کردند و به مردای نا محرم اجازه ورود به حریم خصوصی شون رو نمی دادند
به خاطر همین می گم باید این حس ارزشی بودن دوباره در وجود دخترا و زنای ما بیدار بشه
چه جوری ؟ هنوز نمی دونم
تنها راه حلی که به ذهنم می رسه و لا اقل در مورد خودم جواب داد همون نه گفتن به غریبه ها و نامحرم هاست دخترا باید یاد بگیرن سهل الوصول نباشن زود تو دام نیفتند زود گول نخورن
 

ایرانیکا

عضو جدید
بزارید حرفی که قرار بود آخر بزنم همین جا بگم
من کاری به قوانین و فعالیتهای کمپین ندارم چون هنوز برام روشن نیست هدف واقعی اونها چیست
اما اعتقاد شدید دارم به اینکه این خود خانوما هستند که باید تو جامعه طوری رفتار کنند تا سهل الوصول تلقی نشوند
منظور از سهل الوصول بودن هم به این نیست که مهریه اش چن هزار سکه طلا باشه تا .......
نه منظورم این هست که .........
راستش اگه من رهبر یا مجتهد :confused: ......... بودم فتوا می دادم دیگه هیچ دختری به هیچ پسری اجازه نده حتی نوک انگشت اونو لمس کنه
یعنی هر چی که مربوط میشه به مسایل جنسی دخترا زنای جامعه ما همشون رو تحریم کنن
می دونم چی می گید حتما می گید همون !!
خوبه تو رهبر ومجتهد نشی

ولی واقعا جدا می گم هر چقدر بیشتر فکر می کنم می بینم دخترا وزنای جامعه ما خودشون مقصرند
بخصوص تو چند سال اخیر خیلی سهل اوصول شدند
یه زمونی بود دخترا وخانوما تو جامعه ما حرمت داشتن اما حالا ..............
من خودم هر گز نمی تونم از دختر و خانومی که صب تا شب فقط به فکر خود آرایی و مد لباس هست و راحت با غریبه ها گرم می گیره و اصلا هم به عاقبت کارش فکر نمی کنه
حساب کنم
اگه دو سه تا از این جور زنا دور و بر یه مرد تازه به سن بلوغ رسیده باشه و دیدگاه اون به واسطه همین افکار جلف شکل بگیره
مشکل بشه اون مرد رو قانع کرد به زن و دختر به عنوان یه انسان متفکر و ارزشی نگاه کنه

خلاصه بگم نگاه ارزشی به زن تو جامعه ما دیگه وجود نداره از بین رفته
ومقصرش هم تاحدودی خود زنای جامعه ما هستند
بعد از انقلاب شرایط طوری شد که دخترا و زنا حتی تو دورترین نقاط ایران تونستند وارد دانشگاه بشوند و تحصیلات عالی داشته باشند اما فرهنگ ومتانت چی ؟
آیا رشد کرد ؟ نه خانوما خیلی راه رو اشتباه رفتن
سواد و دانش در دست اونا می تونست یه اسلحه باشه اگه متانتشون رو حفظ می کردند و به مردای نا محرم اجازه ورود به حریم خصوصی شون رو نمی دادند
به خاطر همین می گم باید این حس ارزشی بودن دوباره در وجود دخترا و زنای ما بیدار بشه
چه جوری ؟ هنوز نمی دونم
تنها راه حلی که به ذهنم می رسه و لا اقل در مورد خودم جواب داد همون نه گفتن به غریبه ها و نامحرم هاست دخترا باید یاد بگیرن سهل الوصول نباشن زود تو دام نیفتند زود گول نخورن
سلام سارا خانوم
این هم چیزی نیست که دست شما یا فعالان حقوق زنان یا حتی دست یک مجتهد باشد. شرایط است که منجر به چنین رفتارهایی می شود. دختری که در خانواده ای بزرگ میشود که نه پدر نه مادر مراقب رفتار اوست، در جامعه ای که مهمترین دغدغه خانواده ها مسائل اقتصادی است و مانع توجه به مسائل تربیتی می شود و در جامعه ای که اعتیاد بیداد می کند و ... و.. و... ؛ در این جامعه چنین رفتارهایی اجتناب ناپذیر است و با یک فتوا هم درست نمی شود! نکته دیگر این است که شما هرگز نمیتوانید جامعه را یکدست کنید و حتی اگر این مشکلات هم حل شود باز هم عده ای هستند که به قول شما سهل الوصول خواهند بود. در همه دنیا هم همینطور است اما اگر برخی مشکلات در جامعه حل شود درصد آنها کمتر میشود!

سبز باشید!
 

americanpie

عضو جدید
من به تبعیضات روا شده به زنای ایران اعتراض دارم . این کمپین تاثیر آنچنان داره یا نه ؟
تازه ازش استفاده سیاسی حتی بدون دخالت زنها زیاد شده ، یه جورایی باز نمی شه گفت استفاده باز جنس مخالف ما از امضای طرفداران این کمپینه !؟ آخه من تا حالا تاثیر چندانی برای جنسمون ندیدم ولی برای خیلیای دیگه استفاده سو داشت !
 

sara-afshar777

عضو جدید
تبعیض که زیاده اما باید تلاش هم کرد و فریادی هم زد فعلا وضع جامعه خرابتر از اونی که بشه با تغییر چند قانون تغییرش داد
الان هویت ایرانی بودن در خطره
 

americanpie

عضو جدید
تبعیض که زیاده اما باید تلاش هم کرد و فریادی هم زد فعلا وضع جامعه خرابتر از اونی که بشه با تغییر چند قانون تغییرش داد
الان هویت ایرانی بودن در خطره
هویت ایرانی خیلی وقته در خطره ، الان این ماییم که در خطریم برای همین به فکر هویت ایرانی افتادیم .
 

ali.mehrkish

عضو جدید
اینها دوست من منفی ترین برداشتها نیست! من یک زن هستم ازدواج نکردم ولی طبیعتاً میتونم در مورد این قوانین درک بهتری داشته باشم! این برداشتها بیشتر واقع گرایانه هست تا منفی بافانه! به علاوه تعدادی از اونها کاملاً و عیناً جملاتی هستند که شما در پست خودتون استفاده کردید!
اتفاقا من هم میخواستم دید واقع گرایانه رو پیشنهاد بدم.

نکته جالب اینجاست که شما معتقدید زنان وابستگی زیادی به زندگی و ازدواجشون دارند! بنابراین قاعدتاً زندگی زمانی میمیره که وابسته ترین فرد به زندگی از زندگی گریزان بشه! زنی که باید عاشق زندگی باشه وقتی به جایی رسید که از زندگی برید به این معنی است که این زندگی به شدت برای اون ازار دهنده شده! در واقع زنان زمانی از ازدواجشون سیر میشوند که این ازدواج کاملاً ازار دهنده شده باشه.
تاکید میکنم این نظر من نیست روانشناس ها میگن.البته در اطرافیان هم میبینم که شاهد این مدعاست.
از سوی دیگر معتقدید حفظ زنی که به زندگی بی علاقه است به مدد قانون برای مرد اهانت امیز نیست! شاید حق با شما باشه! ولی این رو هم از من قبول کنید که این شرایط اگر برای مرد توهین آمیز نباشه برای زن هست که با زور مجبور به زندگی با فردی بشه که بهش علاقه ای نداره! این حتماً برای زن توهین آمیز هست!
چرا قانون باید بدون توجه به عواطف موجودی که ادعا میکنید لطیف ترین عواطف رو داره اون رو مجبور به زندگی با فردی بکنه که بهش علاقه ای نداره!

قانون در نظر داره روند جدایی رو برای خانم ها سخت تر بگیره به عللی که گفتم.اما هنوز به علل مشکلاتی که نیاز به اصلاح داره کامل نتونسته.

در متن خودتون اشاره کردید که زنان در صورت داشتن حق طلاق ممکنه سر مسایل بی اهمیت هم اقدام به طلاق کنند. سوال من اینه! ایا یک زن اونقدر موجود سست عنصر و بی فکری هست که به همین راحتی از حق طلاق استفاده کنه؟
شما هم اشاره کردید خنمها لطیف ترین عواطف رو دارند(که دارند)
حالا به علت وجود چنین احساسات زیبایی که شاید بتونه در تصمیم گیری ها اثر بزاره میشه گفت کسی بی اراده است یا بی فکر(منفی نگاه نکنید)

اولاً :همونطور که گفتم معتقدم در صورت دادن حق طلاق به زنان لزومی برای تعیین مهریه وجود نداره!
با تغییر ساختار ازدواج مخالفم(بارها اشاره کردم تساوی نه عدالت اری)
حقوق هر طرف بهتره بر اساس ویژگی ها و شرایط تعیین بشه(شما برابری رو در تساوی تعبیر میکنید)

دوماً: زنان امروزه تشویق میشوند که مهریه های سبکتر انتخاب کنند! زنانی که با همین روش مثلاً چند شاخه گل رو به عنوان مهریه تعیین میکنند حتماً در این قاعده مورد نظر شما نمیگنجند!
مردانی هم هستند که از حقوق خودشون بگذرند.....(میزان بهره مندی از حقوق به عرف و خود افراد بستگی داره)
سوماً: امارهای اخیر در دادگاه های خانواده همونطور که ذکر کردم نشان میده فقط 5% زنان میتوانند مهریه خودشون رو کامل دریافت کنند.
مهریه های سنگین رو هم لحاظ کنید (گاهی اگه 7-8 بار عمر کنه باز هم نتونه بپردازهه)
زندانیا مهریه کم نیستند.

چهارماً: قوانین زیادی برای حمایت از مردان در این موارد وجود داره مثل قوانین مربوط به اثبات عسر و حرج و تقسیط مهریه.

برای کاهش زندانیان مهریه و مسائل حاشیه زندان به این قوانین نیازه(و همینطور پرداخت مهریه به همسر)
بنابراین ادعای اینکه زنان در صورت طلاق نفع مالی دارند و این رو به عنوان یک انگیزه در نظر بگیریم کاملاً غیر منصفانه است.
من هم نگفتم انگیزه است.مگه حق طلاق انگیزه ازدواجه...
این ها همش روندهاییه برای کاهش اسیب در صورت نیاز.

خوب این از اون مواردیه که هرگز بر خلاف عدالت نیست! تفویض حقوق در زندگی زناشویی به زن به عنوان یک انسان دارای شعور و حق انتخاب در برابر مهریه عین عدالت است!
حق انتخاب به مهریه این طوری ربط نداره....حق انتخاب به دلایل دیگه ای به زن داده میشه

ز سوی دیگر این درخواست اصلاً بر خلاف اسلام نیست! در همین جامعه امروزه ما این قوانین کاملاً شرعی و قانونی محسوب میشوند! ولی نکته اینجاست که تنها در صورت خواست زنان و موافقت مردان این شروط در عقد نامه ذکر میشه! بنابراین مساله فرهنگی است و نه قانونی و شرعی!
موافقم....من هم این قسمت رو خلاف قانون نخوندم.
حق طلاق برای زنان به هیچ عنوان مخالف شرع نیست!
موافقم....
بنابراین مخالف اسلام نیست و بنابراین عین عدالت است!
بله همون گذشت از حقوق مطرح میشه....(شاید یک مسئله فرهنگی باشه)
این قانون در واقع در سال 58 یک عقبگرد داشت! ارجاع به داوری در واقع تنها فرایند طلاق رو به تاخیر می اندازه ولی حق جدیدی برای زن قایل نمیشه!
چرا شرایطی رو بیان میکنه که حق طلاق به زن داده میشه
اختیارات اقایون رو هم در شرایطی محدود میکنه...
به نظرم گام مثبتی بود.
ضمناً کتابهای ایت الله صانعی رو بخونید! این قرائت از احکام نشان میده درخواستهای فعالان زنان مخالف شرع نیست که خوب در ایران بسیار مهم و تعیین کننده است.

من هم ایشون رو جدا کردم (اما سایر مراجع هم نظراتی دارند)
ببینید وقتی دو نفر تصمیم میگیرند با هم ازدواج کنند باید قاعدتاً اونقدر به هم اعتماد داشته باشند که اصلاً نیاز به تضمین ها دیده نمیشه! در واقع هزاران زن و مرد سالها با هم زندگی میکنند و اصلاً نیازی به بحث در مورد این مطالب بین اونها به وجود نمیاد!
اگه از تمتم زوجهای مطلقه بپرسید میبینید که در اول ازدواج همین حرف رو میزند(اسلام هم با حسن ظن میاد جلو....اما واقع بینه)

این تضمین ها برای اون زمانی هست که اون اعتماد از بین رفته و دو طرف از هم اسیب دیده اند.
این تضمینها برای خوشبخت شدن نیست! برای جلوگیری از اسیبهای احتمالی است! و کاملاً عاقلانه است که تکلیف این حقوق در ابتدای زندگی معلوم بشه.
موافقم....
این قوانین حقوقی از مردان رو تصییع نمیکنه ولی موقعیت حقوقی و توانایی های قانونی زنان رو تقریباً تا حد مردان بالا میاره!

ایا این تهدیدی برای مردان هست؟

این(برابری در غالب تساوی) تهدیدی شاید برای خانواده متشکل از مرد و زن باشه......
 

ali.mehrkish

عضو جدید
دوستان در مورد قانون مطالبی گفتند...
نبود قانون سالم از جمله دلایل مهم بی قانونیه...پس ایرانیکای عزیز بحث اتفاقا سازنده محسوب می شد...
با خانم افشار هم موافقم...قانونی که اجرا نشه مصداق عدم رعایت قرار میگیره..
ترمیم فرهنگ اجتماعی خانواده و نو سازی نظام خانواده تنها راه حل مشکله
بر اساس ارزشهای مبتنی بر رجعت به مذهب
....
 

ایرانیکا

عضو جدید
دوستان در مورد قانون مطالبی گفتند...
نبود قانون سالم از جمله دلایل مهم بی قانونیه...پس ایرانیکای عزیز بحث اتفاقا سازنده محسوب می شد...
با خانم افشار هم موافقم...قانونی که اجرا نشه مصداق عدم رعایت قرار میگیره..
ترمیم فرهنگ اجتماعی خانواده و نو سازی نظام خانواده تنها راه حل مشکله
بر اساس ارزشهای مبتنی بر رجعت به مذهب
....

سلام
منظور شما را متوجه نشدم . "نبود قانون سالم از جمله دلایل مهم بی قانونیه " یعنی چی؟ این قانون با همه اشکالاتش به تصویب ملت ایران رسیده و یا از طریق نماینده های ملت در مجلس تصویب شده است. اینکه عده ای میخواهند سلیقه خود را اعمال کنند چون فکر میکنند قانون اشکال دارد یعنی دور شدن از تمدن و مدنیت و رفتن به سوی هرج و مرج . این قانون با همه اشکالاتش راههای اصلاح خود را هم پیش بینی کرده است. اینکه عده ای میخواهند قانون را زیر پا بگذارند و نظر خود را که فکر میکنند بهتر از قانون است اعمال کنند بوی دیکتاتوری میدهد.
در مورد رجعت به مذهب. قانون ما بر اساس قوانین اسلام نوشته شده است. منظورتان از رجعت به مذهب چیست؟ یعنی که مثل سومالی و افغانستان کتابهای قانون را پاره کنیم و بر اساس شریعه زندگی کنیم؟

سبز باشید!
 

Similar threads

بالا