مشاعرۀ سنّتی

baran-bahari

کاربر بیش فعال

یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست
جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست
حالیا خانه برانداز دل و دین من است
تا در آغوش که می‌خسبد و همخانه کیست
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست
جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست
حالیا خانه برانداز دل و دین من است
تا در آغوش که می‌خسبد و همخانه کیست

تشکر بارانی:gol::gol:

[FONT=&quot]تا کي به بي تفاوتي اينگونه: خب... برو[/FONT][FONT=&quot]...
[/FONT][FONT=&quot]تا کي به زير لب افسوس: م م م م... بمان[/FONT]
[FONT=&quot]...

[/FONT]
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
نقش ما گوننگارند به دیباچه ی عقل
هر کجا نامه ی عشق است نشان من و توست
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
من از سمت بارونی چشم تو
به اعجاز دریا رسیدم ببین
می خوام تر شم از لمس اشکای تو
بازم گریه کن گریه کن نازنین!
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من از سمت بارونی چشم تو
به اعجاز دریا رسیدم ببین
می خوام تر شم از لمس اشکای تو
بازم گریه کن گریه کن نازنین!
تشکر
نمی کنم گریه تا در حسرت اشک هایم بمانی

آرزو می کنم تا کسی دلت شکند و تو بگریی

( از خودم همی الان :smile: شاعر شدم نه:cry:)
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
که سر به کوه و بیابان تو داده ای مارا
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
يعنى اى مطرب شده با عام و خاص
مرده شو چون من كه تا يابى خلاص
سلام دادش خودم خوش اومدی


[FONT=&quot]صبحست و سيل اشک به خون شسته بالشم[FONT=&quot]

[/FONT]
[FONT=&quot]پروانه را شکايتي از جور شمع نيست[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT]
[FONT=&quot]عمريست در هواي تو ميسوزم و خوشم[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT]
[FONT=&quot]خلقم به روي زرد بخندند و باک نيست[/FONT]
[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT]
 

canopus

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یک دل بنما که در ره او
برچهره نه خال حیرت آمد
 

*Afash*

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دادش خودم خوش اومدی


[FONT=&quot]صبحست و سيل اشک به خون شسته بالشم

[FONT=&quot]پروانه را شکايتي از جور شمع نيست[/FONT]

[FONT=&quot]عمريست در هواي تو ميسوزم و خوشم[/FONT]

[FONT=&quot]خلقم به روي زرد بخندند و باک نيست[/FONT][/FONT][FONT=&quot]

[/FONT]

سلام. خسته نباشی عزیز:gol:


تا توانى دلى به دست آور
دل شكستن هنر نميباشد
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رفت تا دامنش از گرد زمين پاك بماند

آسمانى تر از اين بود كه در خاك بماند

[FONT=&quot]دلم قد می کشـــــد تا آبشار صاف گیسویت[FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]تو اما تشنه می خواهی مرا غرق تمنا سبز[/FONT]
[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT]
 

shabnam777

عضو جدید
کاربر ممتاز
غروب اول آبان صدای موزیك...
دلم گرفته برای یكی دو روزی كه

قرار بود بیایی و زندگی بكنی
و چشم‌های خودت را به در بدوزی كه

اجاق روشن این خانه هی غذا بپزد
درون ظرف غذایت مرا بسوزی كه

نه! هیچ حادثه‌ای روی بند رختم نیست
چقدر باد برقصد در آن بلوزی كه

زن اثیری گلدان جنازه‌ی من بود
درون گاری آن پیرمرد قوزی كه

من و تو راه كمی را جدا شدیم از هم
شبیه حركت یك جفت مار موذی كه

یواش می‌روم و اتفاق می‌افتم
منی كه بعد تو افتاده‌ام به روزی كه...
 

shabnam777

عضو جدید
کاربر ممتاز
الا اي همنشين دل که يارانت برفت از ياد
مرا روزي مباد آن دم که بي‌ياد تو بنشينم

جهان پير است و بي‌بنياد، از اين فرهادکُش فرياد
که کرد افسون و نيرنگش، ملول از جان شيرينم!
 

felor

عضو جدید
الا اي همنشين دل که يارانت برفت از ياد
مرا روزي مباد آن دم که بي‌ياد توبنشينم

جهان پير است و بي‌بنياد، ازاين فرهادکُش فرياد
که کرد افسون و نيرنگش،ملول از جان شيرينم!
منم و دلي كه دانم به دو دست دارم او را** اگرش نگاه داري به تو ميسپارم او را
 

felor

عضو جدید
از حیای لب شیرین تو ای چشمه ی نوش
غرق آب و عرق اکنون شکری نیست که نیست
تا كه بوديم نبود هم نفسي* كشت ما را غم بي هم نفسي* تا كه رفتيم همه يار شدند* خفته ايم و همه بيدار شدند*قدر ان ايينه بدانيد كه هست* نه در ان لحظه كه افتاد و شكست...
 

baran-bahari

کاربر بیش فعال
تا تو در حسن و ملاحت همچنان لیلی شدی
عاشق مسکینت ای دلبر همی مجنون شود
خاک درگاه تو ای دلبر اگر گیرد هوا
توتیای حور و چتر شاه سقلاطون شود
 

baran-bahari

کاربر بیش فعال
مجمع عشاق را قبله‌ی رخ یار بس
چون به نماز اندرید روی به پس کم کنید
قافله‌ی عاشقان راه ز جان رفته‌اند
گر ز وفا آگهید قصد فرس کم کنید
روی نبینیم ما دیدن سیمرغ را
نیست چو مرغی کنون ز آه و نفس کم کنید
گر نتوانید گفت مذهب شیران نر
در صف آزادگان عیب مگس کم کنید
 

felor

عضو جدید
مجمع عشاق را قبله‌ی رخ یار بس
چون به نماز اندرید روی به پس کم کنید
قافله‌ی عاشقان راه ز جان رفته‌اند
گر ز وفا آگهید قصد فرس کم کنید
روی نبینیم ما دیدن سیمرغ را
نیست چو مرغی کنون ز آه و نفس کم کنید
گر نتوانید گفت مذهب شیران نر
در صف آزادگان عیب مگس کم کنید
دوست دارمش ...مثل دانه اي كه نور را* مثل مزرعي كه باد را* مثل ذورقي كه موج را* يا پرنده اي كه اوج را...دوست دارمش...(فروغ فرخ زاد)
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا