ديروز روز خون بود و شهيد جاي منتظري چه خاليست..........
جاي آن حکمهاي دلگرم کننده ......
ياد آن روزهاي پر خطر خرداد........
اگر منتظري بود چه ميگفت ؟ چه ميگفت از اين خونبار ناهنجار ؟ چه ميگفت از اين حرمت شکني عاشورا ؟ چه ميگفت از راه حسين ؟ چه ميگفت از راه خدا ؟ چه ميگفت از راه خون ؟ چه ميگفت از درياي کين دشمن ؟
رفت .......رفت تا نبيند اين حرمت شکني عاشورا.....
حال که رفت قدرش ميدانيم........
قدر تمامي احکامش ..........
قدر تمامي شجاعتش.......
چقدر خاليست جايش و چقدر خاليست جايش........
مي انديشم که چه اميدي داريم از اين روزنه .......
از اين روزنه اي بزرگ که منتظري هم در پرتو افشانيش چه دست داشت و هزار دست.......
و اين اميدي که هر روز شعله ور تر ميشود تا برسد به اوج آسمان.......
و اين انتظار.......
منتظري رفت اما منتظر هنوز زنده است !
منتظري رفت اما منتظر هنوز زنده است ...................
جاي آن حکمهاي دلگرم کننده ......
ياد آن روزهاي پر خطر خرداد........
اگر منتظري بود چه ميگفت ؟ چه ميگفت از اين خونبار ناهنجار ؟ چه ميگفت از اين حرمت شکني عاشورا ؟ چه ميگفت از راه حسين ؟ چه ميگفت از راه خدا ؟ چه ميگفت از راه خون ؟ چه ميگفت از درياي کين دشمن ؟
رفت .......رفت تا نبيند اين حرمت شکني عاشورا.....
حال که رفت قدرش ميدانيم........
قدر تمامي احکامش ..........
قدر تمامي شجاعتش.......
چقدر خاليست جايش و چقدر خاليست جايش........
مي انديشم که چه اميدي داريم از اين روزنه .......
از اين روزنه اي بزرگ که منتظري هم در پرتو افشانيش چه دست داشت و هزار دست.......
و اين اميدي که هر روز شعله ور تر ميشود تا برسد به اوج آسمان.......
و اين انتظار.......
منتظري رفت اما منتظر هنوز زنده است !
منتظري رفت اما منتظر هنوز زنده است ...................