نقد فیلم جدایی نادر از سیمین

arch_archi

عضو جدید
کاربر ممتاز


توی این تاپیک این فیلم رو نقد میکنیم یعنی هم خوبی اون رو میگیمم هم بدی!!

مسلما این فیلم مثل اثرهای دیگه هم مخالف داره هم موافق;)
پس با هم دعوا نکنید:w45::(:cry:


نظر همتون هم محترمه:gol::gol::gol::heart:
 

arch_archi

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک پژوهشگر و جامعه‌شناس با اشاره به فیلم سینمایی «جدایی نادر از سیمین» گفت: کارگردان به لحاظ زیرساختی جامعه ایرانی را آنچنان فاسد معرفی می‌کند که موجه‌ترین طبقات اجتماعی هم در آن نمی‌توانند اخلاقی زندگی کنند. به گزارش فارس، فیلم «جدایی نادر از سیمین» ساخته اصغر فرهادی از جمله فیلم هایی است که به دلیل متن و حاشیه آن، قابلیت گفتگوهای جدی دارد. لذا بر آن شدیم تا با پرویز امینی فعال فرهنگی که تعلقات و دغدغه‌های جامعه شناختی و معرفتی در حوزه فرهنگ دارد، گفت‌و‌گویی ترتیب دهیم و از همین منظر، نگاه متفاوت وی درباره فیلم را بشنویم. پرویز امینی که نویسنده کتاب «جامعه‌شناسی 22 خرداد» و «مهار قدرت در مردمسالاری دینی» است، برخی نکات را به عنوان مقدمه مطرح کرد:


* تحلیل فیلم به جای نقد فیلم

امینی اظهار داشت: نکته اول این است که بحث‌های بنده بیشتر متمرکز بر روی تحلیل فیلم است تا نقد فیلم، در واقع تلاش بنده این است که بگویم فیلم چه می‌گوید؟ نه اینکه چرا چنین می‌گوید و چرا چنین نمی‌گوید که تفاوت ظریف بین تحلیل و نقد فیلم است. فرق بین نقد و تحلیل فیلم این است که در تحلیل فیلم تلاش برای فهمیدن پیام اصلی یا در واقع خود فیلم است و هنوز وارد نقد، ارزیابی و داوری نشدیم، اینکه تلاش کنیم تا حرف اصلی فیلم را متوجه شویم،نکته دوم بنابراین در تحلیل فیلم تنها به گزاره‌های متنی و درون فیلم بحث‌ها را مستند می‌کنم و از طرح مباحث فرامتنی و بیرون فیلم مثل دیدگاه‌ها، سوابق کارگردان و حواشی فیلم برای فهم فیلم دوری می‌جویم.

وی افزود: نکته سوم این که فیلم سینمایی پدیده‌ای است که چیزی از تصویر، صدا، افکت و غیره در آن بی‌دلیل و اتفاقی نیست و همه جزئیات در خدمت اندیشه و خواست کارگردان قرار می‌گیرد که این به دلیل فرایند خاص تولید فیلم سینمایی است که در چند مرحله اصلی مانند نوشتن و بازنویسی‌های مکرر فیلم نامه که معمولاً با ذکر بسیاری از جزییات است و همچنین کارگردانی و نیز در نهایت تدوین است، موضوع کنترل و مدیریت می‌شود.


* سکانس نخست فیلم، طرح‌کننده فرضیه اصلی فیلم است

این فعال فرهنگی بیان داشت: در سکانس نخست که فوق العاده در فهم فیلم مهم است، کارگردان فرضیه اصلی خود را با مخاطب در میان می گذارد، سیمین در پاسخ به چرایی درخواست طلاق از نادر، نیامدن وی به خارج از کشور را بیان می کند و در پاسخ به این که چرا قصد رفتن به خارج از کشور را دارد، مسئله نگرانی خود درباره آینده فرزندش «ترمه» را مطرح می‌کند، «من ترجیح می‌دهم که (ترمه) تو این شرایط (ایران) بزرگ نشود»، در واقع فرضیه اصلی فیلم که «سیمین» بیان کننده آن است که فضای داخل برای تربیت و یا به تعبیری که در ادامه در فیلم
 
آخرین ویرایش:

arch_archi

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=3]داستانِ تهران[/h]آنتوني لين
ترجمه: مجتبا پورمحسن
در ايتداي فيلم «جدايي نادر از سيمين» چه کسي مورد خطاب قرار ميگيرد؟ ما دو نفر را مي‌بينيم، دو ايراني از طبقه متوسط جامعه به نام نادر (پيمان معادي) و همسرش، سيمين (ليلا حاتمي) است که روبه دوربين دارند درباره طلاق احتمالي‌شان بحث مي‌کنند. سيمين مي‌خواهد کشورش را ترک کند و يک زندگي ديگر در خارج از ايران بسازد، اما نادر مي‌خواهد بماند و تنها فرزندشان، ‌دختر ۱۱ سال‌هاي به نام ترمه (سارينا فرهادي) را در ايران بزرگ کند. او تمايلي به جدايي ندارد؛ او مي‌خواهد همه چيز را همان‌طور که هست حفظ کند. اين زوج از همديگر متنفر نيستند و سيمين همسرش را «فردي خوب و نجيب» توصيف مي‌کند، اما به دليل عميقي - دليلي که هرگز هرگز در فيلم توضيح داده نمي‌شود، اما به تدريج همه چيز را به خوبي مي‌فهميم – او زندگي ديگري را مي‌خواهد. به اين دليل است که در شروع، سوي نگاه آن‌ها به ماست؛ از نظر مفهومي، آن‌ها دارند مساله‌شان را با يک رييس دادگاه مطرح مي‌کنند، چون ما صدايش را مي‌شنويم که از آن‌ها سوال مي‌کند، اما آن‌ها به همان اندازه و با همان شور با ما هم حرف مي‌زنند. دلم مي‌خواست جواب بدهم: «با من هستيد؟»
دوست داشتم که تقريباً دو ساعت بعد، و بعد از شنيدن راستي‌ها و ناراستي‌هاي مساله، بتوانم نظري دقيق و بي‌طرفانه بدهم، اما «جدايي نادر از سيمين»، اگرچه از خيلي جنبهها يک دارم خانوادگي شلوغ است، ما را با انرژي انرژي فراخ و تندي به جلو و عقب تکان مي‌دهد. تقريباً براي هر کدام از شخصيت‌هاي درگير متاسف مي‌شوي، در عين حال کاملاً نمي‌داني چه فکري بکني، و به‌طرز غريبي تماشاي اکثر اتفاقات کوچک خسته‌کننده است - يک اشاره پرخاشگرانه، يک نکته اتفاقي - ‌چيزي را جلوه مي‌دهند که بايد يک موج خفيف باشد، يک موج شوکآور ميشود. اصغر فرهادي، نويسنده و کارگردان اين فيلم بدين گونه نقيض (آنتي‌تز) کامل فيلم فاجعه‌باري همچون «۲۰۱۲» را ساخته است که همه‌ش غرش دريا بود و بدون موج.
ضربه اول فيلم «جدايي نادر از سيمين» وقتي وارد مي‌شود که سيمين مي‌رود که براي هميشه يا تا مدتي که دادگاه جريان دارد، با خانوادهاش زندگي کند. ترمه با نادر مي‌ماند، تدبيري که خوب عمل مي‌کرد، اگر دردسر پدر نادر که با آن‌ها زندگي مي‌کند و از آلزايمر رنج مي‌برد، در ميان نبود. نادر پرستار سرخانه‌اي به نام راضيه (ساره بيات) را استخدام مي‌کند تا روز را با پدر پيرش بگذراند؛ راضيه دو ساعت و نيم از خانه بيرون مي‌رود تا دخترش سميه (کيميا حسيني) را با خودش بياورد. او حامله است، اگرچه نادر از وضع او با خبر است، شروع به مشاجره با او مي‌کند. دعوت از آمريکايي‌ها براي سپري کردن شب‌هاي زمستاني خود براي تماشاي يک دعواي زن و شوهري اسلامي، به سختي خريدار دارد، اما اگر بتوان تماشاگران را مجبور کرد که اين فيلم را ببينند، چيزي که خواهند يافت، آميزه‌اي قوي از حس دور و کاملاً آشنا با کساني است که درگير حل مشکل والديني هستند که سلامتي‌شان را از دست داده‌اند؛ يا فشار گناه‌آلود مشترک‌شان به خاطراستخدام ديگران براي مراقبت از آن‌هاست. آن‌ها مطمئناً مي‌دانند که فيلم درباره چيست، وقتي با حيرت راضيه را مي‌بينند که وقتي از اين واقعيت باخبر مي‌شود که پدر پير نادر شلوارش را خراب کرده، براي مشاوره‌ي مذهب تماس تلفن مي‌گيرد و مي‌پرسد: «اگر شلوارش را عوض کنم، مرتکب گناه خواهم شد؟» دخترش به‌طور جدي نظاره‌گر است. او مي‌گويد: «به پدر نخواهم گفت.»
يک روز پيرمرد که بدون مراقبت رها شده، در خيابان‌ها پرسه مي‌زند، راضيه براي کمک دنبال او مي‌گردد، و با يک کات، ما به تصويري سرزنده از بزرگ‌ترها و بچه‌ها مي‌رويم، که با امنيت در خانه دارند فوتبال دستي بازي مي‌کنند. دوباره وحشت. فرداي آن روز، وقتي نادر از سر کار برمي‌گردد، مي‌بيند که پدرش به تختخواب بسته شده و خبري از راضيه نيست. وحشت بازمي‌گردد و اين‌بار ديگر صحبت از امان و فرصت نيست. مشاجره‌ي بين آن دو، راضيه به بيرون از آپارتمان هل داده ميشود، مي‌افتد، و بچه‌اش سقط مي‌شود. نادر متهم مي‌شود به قتل بچه‌ي متولد نشده و مدت کوتاهي را در زندان مي‌ماند تا به قيد وثيقه آزاد مي‌شود؛ او هم متقابلاً شکايت مي‌کند و راضيه را به سوءرفتار با پدرش متهم مي‌سازد، پيش از آن‌که بداند با غرور جريحه‌دار شده‌اي که ديه بچه‌ي سقط شده را مي‌خواهد، هوا پس است و او در لبه نابودي زندگي مي‌کند. اتهامات نه در يک دادگاه خشک و خشن رسمي، بلکه در دفتري تيره‌رنگ برگزار مي‌شود که در آن شاکيان خشمگين ايستاده و به ميز قاضي تکيه داده‌اند، تا بهتر حرفش را به کرسي بنشانند. قاضي براي قاضي بودن زيادي از حد خسته است، و من تماشاي او را که با خستگي، قندي را در ليوان چايش هم مي‌زند، و مشخصاً فکر مي‌کند و مرا از ديدن اين مردم معاف مي‌کند، دوست داشتم.
اعجاز فيلم «جدايي ناد از سيمين اين است که به هيچ کدام از شخصيت‌هايش رحم نمي‌کند، اما به دنبال آن نيست که آن‌ها را محکوم کند. اين فيلم پرتره‌اي دموکراتيک از جهاني مذهبي است. لحن بي‌طرفانه اصغز فرهادي، يادآور سبک موريس پيالا، فيلم‌ساز مشهور فرانسوي است، اما در فيلم «جدايي نادر از سيمين»، رشته‌هايي از دينداري و پدرسالاري را مي‌بينيم که پيالا به ندرت مي‌بايست با آن‌ها دست به گريبان باشد. براي مثال آن‌چه راضيه را که چادري است، مي‌ترساند؛ اين است که شوهرش، کارگر اخراجي تندخو به نام حجت (شهاب حسيني) خواهد فهميد که او چه نوع شغلي را برعهده گرفته است، و ترس کاملاً بجاست. وقتي راز فاش مي‌شود، حجت مي‌گويد: «بايد از تو شکايت کنم که بدون اين‌که ما بدانيم، براي يک مرد تنها کار کرده‌اي.» او شوخي نمي‌کند. و ما مجبوريم از برداشت‌هايمان از برابرطلبي به سوي جهاني متمايل شويم که در آن‌جا شايستگي، نجابت و پاکدامني که ما مدت‌هاست نسبت به آن بي‌تفاوت بوديم، بر چيزي که ما حقوق طبيعي مي‌ناميم غلبه مي‌کند. غرايز غربي بايد ما را به سوي سيمين که نصفه و نيمه روسري بر سر دارد، اما شلوار جين آبي‌رنگ مي‌پوشد، و چيز پرچذبه‌ي عجيبي در چهره آرام و عينکي ترمه وجود دارد که با اين حقيقت ذاتاً سنتي از مادرش گله مي‌کند که: «اگر تو نمي‌رفتي، پدر به زندان نمي‌افتاد.»
 

arch_archi

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه نظر مخالف بود و یه مخالف
شما هم نظر خودتونو بگین;)
 

maryam7f

عضو جدید
کاربر ممتاز
فیلم
فک کنم از اینکه حقیقت رو گفتن ناراحتین
 

arch_archi

عضو جدید
کاربر ممتاز
پست نقد اول کامل نیست عذر میخوام اینم ادامش

خواهیم دید، برای زندگی اخلاقی وی در ایران مناسب نیست و راه حل نیز تنها خروج از ایران است.

* آزمون فرضیه در کشاکش چالش بین کاراکتر نادر و راضیه

وی ادامه داد: کارگردان این فرضیه را در داستانی که در فیلم تعریف می‌کند، به آزمون می‌گذارد. شخصیت‌های اصلی فیلم غیر از سیمین که به طور مجزا به آن می‌پردازیم، عبارتند از:

«نادر» که یک شخصیت مدرن از طبقه متوسط شهری است و «راضیه» که یک فرد سنتی مذهبی و از طبقه ضعیف اقتصادی است، هر دو علی رغم تفاوت طبقاتی، منزلتی و فرهنگی، به شدت اخلاقی و چهره‌هایی موجه هستند که در چند جای فیلم مانند تعلق خاطر نادر به پدرش که آلزایمر دارد و معیارهای اخلاقی که در گفتگو با دخترش «ترمه» به آنها تاکید می‌کند و نیز متشرع بودن «راضیه» تا حد سئوال از دفتر مرجع یا مراجع تقلید برای فهم درستی و نادرستی کارها و عمل به آنها بر اساس راهنمایی که کسب می‌کند، نشان داده می‌شود. اما با این تفاوت که مرجع رفتار اخلاقی راضیه، شریعت و مرجع اخلاقی نادر، اخلاقیلات مدرن که ریشه در خود بنیادی بشر و نوعی اخلاق کانتی دارد، می‌باشد.

امینی ابراز داشت: پس از آن که سیمین در دادگاه نمی‌تواند از نادر طلاق بگیرد، از او جدا می‌شود و به خانه مادرش می‌رود. نادر برای نگهداری پدرش که مبتلا به آلزایمر است، مجبور می شود در ساعاتی که در خانه نیست و سر کار است، برای پدرش پرستار استخدام کند. این پرستار که به واسطه «سیمین» به «نادر» معرفی می‌شود، «راضیه» است که در ضمن باردار نیز است اما به دلیل ورشکستگی و بیکاری شوهر، مجبور است برای تامین معاش کار کند.

وی افزود: بعد از چند روز از شروع کار «راضیه» در خانه «نادر»، اتفاقی می‌افتد که مسیر اصلی روایت داستان فیلم است. نادر و دخترش پس از مراجعه به منزل با بسته بودن در مواجه می‌شوند و پس از باز کردن در می‌بینند که راضیه در خانه نیست و پدرش در حالی که به تخت بسته شده است، از تخت بر روی زمین افتاده است و دچار مشکل تنفسی شده است که این وضعیت موجب تاثر «نادر» و دخترش می‌شود که زمینه برخورد و رویارویی «نادر» با «راضیه» را علاوه بر ظنی که نادر به راضیه در مورد برداشتن پول از کشوی میز خانه دارد، بوجود می‌آورد.

این تحیلی‌گر سینمایی اذعان داشت: با آمدن راضیه و دخترش به خانه نوعی مجادله و درگیری بین «نادر» و «راضیه» صورت می‌گیرد که منجر به هل دادن «راضیه» و زمین خوردن او از سوی «نادر» برای بیرون انداختن آن از خانه می‌شود، شب «سیمین» به «نادر» اطلاع می‌دهد که «راضیه» در بیمارستان است، «سیمین» و «نادر» به بیمارستان مراجعه می‌کنند و می‌فهمند که «راضیه» سقط جنین کرده است، حضور آنها در بیمارستان منجر به درگیری بین «نادر» و «شوهر راضیه» می‌شود و در روزهای بعد منجر به شکایت «راضیه» از «نادر» به جرم سقط جنین می‌شود.

وی گفت: در دادگاه سئوال محوری از نادر این است که آیا شما اطلاع داشتید که راضیه باردار است یا نه؟ چرا که در صورت آگاهی قتل عمد محسوب می‌شود و بین 1 تا 3 سال زندان دارد، نادر در پاسخ می‌گوید که نه من اطلاعی از بارداری راضیه نداشتم، راضیه و شوهرش دائماً تاکید می‌کنند که نادر از بارداری او مطلع بوده است،استناد راضیه برای اطلاع نادر از بارداری به این مسئله است که زمانی که او می‌خواست شماره تلفن دکتر زنان را از معلم ترمه برای مراجعه به او بگیرد، نادر صحبت های وی و معلم ترمه را شنیده است و از بارداری او باخبر شده است که نادر چنین مسئله ای را رد می‌کند و بیان می‌کند که از بارداری راضیه بی‌اطلاع بوده است، این مسئله بارها از سوی راضیه و شوهرش ادعا و از سوی نادر نیز انکار می‌شود.

امینی خاطرنشان کرد: در ادامه سکانس‌هایی در فیلم است که نشان می‌دهد، ترمه نسبت به اظهارات پدر خود مردد است و از وی سئوال می‌کند که واقعاً او نمی‌دانسته که راضیه باردار است که نادر بعد از چند بار انکار و طفره رفتن در نهایت به این که از بارداری راضیه باخبر بوده است، اذعان می‌کند و دلیل می‌آورد که اگر این مسئله را صادقانه بیان می‌کرد، باید بین 1 تا 3 سال زندان می‌کشیده است و به همین منظور اصل واقعیت را انکار کرده است و دروغ گفته است.

وی ادامه داد: در یکی از سکانس های پایانی فیلم، وقتی قرار می شود که نادر با توافق همسرش 15 میلیون تومان به راضیه و شوهرش بدهد و آنها نیز در عوض از شکایت خود صرفنظر کنند، راضیه را نشان می دهد که به محل کار سیمین رفته و پیش او اعتراف بزرگی می کند و این اعتراف این است که راضیه خانه نادر را به این دلیل رها کرده بود که پدر نادر به دلیل آلزایمر از خانه بیرون رفته بود و در هنگام عبور از عرض خیابان در حال برخورد و تصادف با ماشین بوده است که راضیه برای جلوگیری از این امر خود با ماشین تصادف می کند و به همین دلیل به ناگاه، خانه را برای رفتن به پیش دکتر زنانی که معلم ترمه آدرس و شماره آن را داده بود، ترک می کند و به جهت اضطرار مجبور می شود، پدر نادر را به تخت می‌بندد. اینجا نیز راضیه با لاپوشانی این مسئله و یا به تعبیر صریح‌تر دروغی که گفته است و برخورد نادر با خود را که فردای آن روز رخ داده است، به عنوان تنها عامل سقط جنین و فرزند خود تلقی می کند در حالی که او تصادف خود با ماشین در روز گذشته را کتمان کرده است.

این فعال فرهنگی تصریح کرد: در سکانسی ترمه که همراه پدر در دادگستری است و نادر برای شکایت از آزار و اذیت شوهر راضیه به قاضی مراجعه کرده است، قاضی از نادر می‌خواهد که دخترش را برای صحبت کردن پیش او بفرستد. ترمه از پدرش سئوال می‌کند که قاضی چه می‌خواهد بپرسد که نادر به لحاظ اخلاقی ترمه را در جریان موضوع سئوال قاضی قرار نمی‌دهد. قاضی از ترمه می‌پرسد که آیا پدر تو از بارداری راضیه اطلاع داشت و ترمه با این که از پدر خود شنیده بود که پدرش اطلاع داشته است، اما او نیز انکار می‌کند که پدرش اطلاع داشته است و مرتکب فعل دروغی می‌شود که بارها پدرش را بخاطر آن مورد سئوال و جواب قرار داده بود و از آن ابراز ناراحتی کرده بود.

وی افزود: در واقع از یک سو فیلم جدایی نادر از سیمین می‌گوید که جامعه ایران در وضعیت و شرایطی است که موجه‌ترین طبقات اجتماعی که می‌خواهند اخلاقی زندگی کنند، نمی‌توانند و علی رغم خواست قلبی خود مجبور به دروغ گفتن هستند که دروغ در اینجا تنها یک عمل و فعل غیر اخلاقی نیست، بلکه مهمترین نماد بی اخلاقی جامعه است. یعنی جامعه ایران شرایطی دارد که نه تنها آدم‌های معمول بلکه موجه‌ترین آدم‌های جامعه که می‌خواهند زندگی اخلاقی داشته باشند، نمی‌توانند اخلاقی زندگی کنند. امینی اظهار داشت: بعد انعکاس این ناتوانی در زیستن اخلاقی به نسل بعد نیز منتقل می‌شود و نماد آن نیز «ترمه» است که علی رغم میل باطنی و تربیت اخلاقی که شده است و خود جزء منتقدین به دروغ پدر است، اما مجبور به دروغ گویی می‌شود و تأثری که از نظر اخلاقی احساس می‌کند، باعث می‌شود که او با حالت گریه به آغوش مادر پناه ببرد، در واقع فرضیه فیلم که در سکانس نخست بیان شده بود، در یک کش و قوس داستانی اثبات می‌شود؛ یعنی شرایط جامعه ایران برای زندگی اخلاقی مساعد نیست و آدم‌ها هر چند موجه و با انگیزه برای زندگی اخلاقی، نمی‌توانند اخلاقی زندگی کنند که این امر دامن گیر نسل بعدی (فرزندان آنها) نیز می‌شود. بنابراین برای زندگی اخلاقی راهی جزء خروج از ایران نیست.

*پیش بردن فرضیه فیلم از طریق کاراکتر مثبت سیمین

وی گفت: «سیمین» در واقع قهرمان داستان است که کارگردان فرضیه اصلی را از زبان او بیان می‌کند و پیش می‌برد که تقریباً نقطه منفی در فیلم ندارد، در چند جای فیلم نشان می‌دهد که «سیمین» یعنی صاحب فرضیه خروج از ایران دارای شخصیت اخلاقی است و علی رغم فضای نامساعد جامعه ایران توانسته اخلاقی بماند، در واقع به کمک هم ذات پنداری که مخاطب با برخورد مثبت با قهرمان فیلم پیدا می‌کند، راه نفوذی برای القاء پیام به مخاطب می‌یابد، به طور مثال در سکانس بعد از زد و خورد «نادر» با «شوهر راضیه»، به جای این که «نادر» آسیب دیده باشد، این صورت «سیمین» است که آسیب دیده است، اوست وقتی «نادر» به ضمانت نیاز دارد، سند منزل را برای رهایی او از زندان در گرو می‌گذارد و نادر را نجات می‌دهد، اوست با این که «راضیه» آن اعتراف بزرگ را پیش او کرده است، همچنان حاضر است 15 میلیون پول را به «شوهر راضیه» با فروختن ماشین و خودروی خود بدهد، اوست که وقتی معلم «ترمه» برای به دادگاه شهادت می‌آید و از او می‌پرسد که چی چیزی به دادگاه بگوید که برای «نادر» بد نشود، اما «سیمین» می‌گوید، به نظر من واقعیت را بگویید.
 

arch_archi

عضو جدید
کاربر ممتاز
*«جدایی نادر از سیمین» دولتی‌ترین فیلم ضد ایرانی

وی ادامه داد: نوع مواجهه‌ای که مدیریت فرهنگی کشور با این فیلم داشته است، شاخص روشنی برای وضعیت مدیریت فرهنگی کشور است، فیلم «جدایی نادر از سمین» جز معدود فیلم‌هایی است که بعد از انقلاب، این میزان مورد حمایت ساختار رسمی کشور بوده است، در جشنواره فیلم فجر بیست و نهم که برگزارکننده آن معاونت سینمایی وزارت ارشاد و آقای شمقدری است، با وجود برخی از افراد در هیأت داوران جشنواره مانند آقایان «حسن عباسی» و «ابولقاسم طالبی» این فیلم در بسیاری از رشته‌ها نامزد سیمرغ و در حوزه‌های فیلمبرداری، صدابرداری و خصوصاً بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه صاحب سیمرغ بلورین شد.

امینی اذعان داشت: این فیلم همچنین در مراسم تجلی اراده ملی از وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و نیز ستاد دیه کشور تقدیر می‌شود و جایزه دریافت می‌کند، آقای شمقدری حضور این فیلم در «جشنواره برلین» را نتیجه رایزنی خود با مسئولان جشنواره برلین و موافقت خود با حضور این فیلم در جشنواره برلین بیان می‌کند که این فیلم در جشنواره برلین خرس طلایی بهترین فیلم و خرس نقره‌ای بازیگری را دریافت می‌کند، معرفی این فیلم به عنوان نماینده جمهوری اسلامی ایران به جایزه آکادمی اسکار از طرف معاونت سینمایی ارشاد از دیگر حمایت‌های دولتی از این فیلم است، چرا که معرفی فیلم‌ها در جایزه اسکار تنها از طریق دولت‌ها امکان پذیر است و بر خلاف دیگر جشنواره‌ها فیلمساز مستقیماً نمی‌تواند فیلم خود را در مسابقه شرکت دهد.

وی افزود: این حمایت‌ها در بخش معرفی و تبلیغ و فروش فیلم نیز انجام شد، صدا و سیما 100 تیزر تبلیغاتی رایگان برای فیلم در زمان اکران آن پخش کرد که غیر از تبلیغات زیادی است که درباره این فیلم در برنامه سینمایی هفت انجام شد و اکنون نیز ادامه دارد، برنامه زنده «پارک ملت» که سئوال بهترین فیلم بعد از انقلاب اسلامی را به مسابقه پیامکی گذاشته بود، تلاش کرد تا از طریق منتقدی که به برنامه دعوت کرده بود، القاء کند که فیلم «جدایی نادر از سیمین» بهترین فیلم بعد از انقلاب اسلامی بوده است، «سازمان فرهنگی هنری شهر داری تهران» مراسم تجلیل از فیلم و کارگردان آن را با حضور رییس سازمان برگزار کرد.
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما تو پست اول گفتيد هم خوبيهاي فيلم رو بگيم هم بديهاشو ولي فقط نقدهاي منفي و مغرضانه رو گذاشتيد ، لااقل براي اينكه حُسن نيتتون رو ثابت كنيد نظرات مثبتي رو هم كه در مورد اين فيلم داده شده ميذاشتيد تو تاپيكتون.

به نظر بنده ، فيلم از بطن جامعه است همه ما تك تكمون ميتونيم حسش كنيم ميتونيم دركش كنيم ، هيچ كس نميتونه بگه فيلم داره دروغ ميگه يا سياه نمايي مي كنه ، اين فيلم به خوبي نشون ميده كه چه جوري آدمها در زندگيشون بين مصلحت و منافع خودشون و نداي وجدانشون سردرگم ميشن بعضي وقتا حتي ادماي خوب مجبور ميشن مصلحت خودشون رو انتخاب كنن و به خاطرش دروغ بگن يا بعضي وقتا تا سرحد خراب شدن زندگيشون هم در برابر دروغ مقاومت كنن، نشون ميده كه بچه ها چه جوري و چه راحت ميتونن تحت تاثير بزرگتراشون قرار بگيرن.
نشون ميده كه بعضي وقتا بعضي اتفاق ها خيلي شوخي شوخي جدي ميشه( وقتي ترمه به باباش ميگه تو كه گفتي همش يه شوخيه باباش هم در جواب ميگه حالا جدي شده ) جوري كه ادم يهو چششو وا ميكنه و از خودش ميپرسه كه چي شد كه يهو اينجوري شد.
از همه مهم تر اينكه فرهادي اصلا تو فيلمش قضاوت نميكنه بلكه همه چي رو ميسپاره دست ببيننده حتي پايان فيلم رو ، كه اخر فيلم هم بسيار درخشان بود.
وقتي فيلم تموم شد با خودم گفتم ميشد يه كاري كرد كه هيچ كدوم از اين اتفاقا نيفته اگه ادما يه كم از غرورشون بگذرن يه كم از بعضي چيزايي كه حتي حقشون هم هست بگذرن تا به چيزاي بزرگتري برسن...
فيلم فرهادي نه تنها يك فيلم بود بلكه يه مدرسه بود براي ياد گرفتن خيلي چيزا...


در كل اين فيلم همه معيارهاي يه فيلم خوب كه نه عالي رو داشت و الحق و الانصاف كه اسكارم حقش بود ، اميدوارم مباركش باشه....
 
آخرین ویرایش:

عطار

عضو جدید
کاربر ممتاز
خب من اگر بخوام نظرمو راجع به فیلم بگم، مریم جان تو پست قبلی همه چی رو کامل گفتن و منم نظرم همینه

واقعا اگر اینجوری به فیلم دقیق شیم کاملا مشخص این نکات مثبتی که ذکر شد، مثل:

نشون ميده كه چه جوري آدمها در زندگيشون بين مصلحت و منافع خودشون و نداي وجدانشون سردرگم ميشن

نشون ميده كه بچه ها چه جوري و چه راحت ميتونن تحت تاثير بزرگتراشون قرار بگيرن

نشون ميده كه بعضي وقتا بعضي اتفاق ها خيلي شوخي شوخي جدي ميشه

اما اگر بخوام از حس غروری که وقتی این خبر رو شنیدم بهم دست داد بگم، باید بگم بهترین صفت واسش، وصف ناپذیره!

و مهمتر از اون صحبتای قشنگ اصغر فرهادی از مردم کشورش بود، با اجازه مریم جان بازم میخوام از امضاش نقل قول بگیرم که به خوبی میگه:

درود بر اصغر فرهادي عزيز كه از فرهنگ غني و كهن ايرانمان سخن گفت و از تمدن مدفون شده مان در زير گرد و غبارسياست دولت مردانمان.

ديروز چقدر به خودم افتخار كردم كه ايرانيم.

امیدوارم به جایی برسیم که هر لحظه به ایرانی بودنمون افتخار کنیم...


 

arch_archi

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما تو پست اول گفتيد هم خوبيهاي فيلم رو بگيم هم بديهاشو ولي فقط نقدهاي منفي و مغرضانه رو گذاشتيد ، لااقل براي اينكه حُسن نيتتون رو ثابت كنيد نظرات مثبتي رو هم كه در مورد اين فيلم داده شده ميذاشتيد تو تاپيكتون.

به نظر بنده ، فيلم از بطن جامعه است همه ما تك تكمون ميتونيم حسش كنيم ميتونيم دركش كنيم ، هيچ كس نميتونه بگه فيلم داره دروغ ميگه يا سياه نمايي مي كنه ، اين فيلم به خوبي نشون ميده كه چه جوري آدمها در زندگيشون بين مصلحت و منافع خودشون و نداي وجدانشون سردرگم ميشن بعضي وقتا حتي ادماي خوب مجبور ميشن مصلحت خودشون رو انتخاب كنن و به خاطرش دروغ بگن يا بعضي وقتا تا سرحد خراب شدن زندگيشون هم در برابر دروغ مقاومت كنن، نشون ميده كه بچه ها چه جوري و چه راحت ميتونن تحت تاثير بزرگتراشون قرار بگيرن.
نشون ميده كه بعضي وقتا بعضي اتفاق ها خيلي شوخي شوخي جدي ميشه( وقتي ترمه به باباش ميگه تو كه گفتي همش يه شوخيه باباش هم در جواب ميگه حالا جدي شده ) جوري كه ادم يهو چششو وا ميكنه و از خودش ميپرسه كه چي شد كه يهو اينجوري شد.
از همه مهم تر اينكه فرهادي اصلا تو فيلمش قضاوت نميكنه بلكه همه چي رو ميسپاره دست ببيننده حتي پايان فيلم رو ، كه اخر فيلم هم بسيار درخشان بود.
وقتي فيلم تموم شد با خودم گفتم ميشد يه كاري كرد كه هيچ كدوم از اين اتفاقا نيفته اگه ادما يه كم از غرورشون بگذرن يه كم از بعضي چيزايي كه حتي حقشون هم هست بگذرن تا به چيزاي بزرگتري برسن...
فيلم فرهادي نه تنها يك فيلم بود بلكه يه مدرسه بود براي ياد گرفتن خيلي چيزا...


در كل اين فيلم همه معيارهاي يه فيلم خوب كه نه عالي رو داشت و الحق و الانصاف كه اسكارم حقش بود ، اميدوارم مباركش باشه....

عزیزم پست سوم خوبیهای فیلم رو گفته:D
من یه نقد منفی گذاشتم که متأسفانه توی پست اول کامل نبوده،هر چی هم ویرایشش کردم باز توی اون پست جا نشد
با یه نقد مثبت;)
 

Similar threads

بالا