[معماری اسلامی]:مثبت اندیشی چه مفهومی دارد؟

maryam0

عضو جدید
معماری اسلامی.....؟معماری ایرانی......؟سکولاریسم........؟اسلام.....ایران......معماری.....من......تو.....ما......مثبت اندیشی؟

اگر از ما بپرسند معماری اسلامی چیست، چه پاسخ خواهیم داد؟
اول به سراغ حیات مرکزی رفته به یاد می آوریم که ایده حیات مرکزی یک ایده صرفا اقلیمی بوده و هیچ ربطی به مذهب ندارد. در مرحله بعد به یاد فرم شمسه می افتیم ولی در منابع معماری اسلامی که از انگلیس آمده است «دانشگاه آکسفورد» هیچ ذکری از ارتباط این ایده با اسلام نشده است و اگر آن را به اسلام منسوب بدانیم، مطلبی غیر علمی و بدون منبع خواهد بود. حال به یاد فرمهای اسلیمی می افتیم؛ فرم اسلیمی نامی بسیار نزدیک به اسلام دارد « اسلام و اسلیم همانند فرم ابلیسک «Obelisk»که شباهت زیادی به نام ابلیس دارد و بزرگترین سمبول شیطان پرستی است. » ولی این نام نیز جدیدا تغییر یافته و به عربسک تبدیل شده، ما هم که ایرانی هستیم و در اثر برخی القاعات جدیدا روحیه ضد عربی در ما تقویت شده و نمی توانیم از این مطالب بیان کنیم.
اما قوس جناغی؛ در کتابهای معماری اسلامی به ما یاد داده اند که طاق و قوس بخاطر عدم وجود جنگل و چوب در ایران و وجود مقادیر متنابهی خاک رس بدون مقاومت کششی در ایران قبل از اسلام ظهور کرد و بعد از اسلام قوس بیز بخاطر ضعف عملکرد سازه ای به قوس جناغی تبدیل شد. پس این فرم نیز اسلامی نبوده و فقط یک ایده سازه ای داشته است. چیز دیگری نیز نمی دانیم چون در منابعی که از انگلیس آمده و مستشرقین سکولار برای ما از پیش تعیین نموده اند، هیچ رد پایی از دین دیده نمی شود. ما هم که خود خارج از این هیولای اطلاعاتی قادر به حرف زدن و نفس کشیدن نیستیم. بنابر این می توان گفت اسلام هیچ تاثیری بر معماری ما نداشته است.
حال دوباره سوال اول را می پرسیم: آیا اصولا معماری اسلامی وجود دارد؟ اگر قبول کنیم که ایران حکومت 2500 ساله شاهنشاهی داشته است، و الان در سال 1391 شمسی هستیم؛ یعنی قبول کرده ایم که 1400 سال از تمدن ما در تاریخ اسلامی و 1100 سال آن در تاریخ زرتشتی بوده است. از این 1100 سال نیز 700-800 سال در زمان پارتها و مادها و حکومتهای محلی بوده است و شاید کل حکومت هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان 400 سال نبوده است.
چند بنای ایران متعلق به قبل از اسلام و چند بنا متعلق به قبل از اسلام است؟ شاید اگر کل ایران را بگردیم، بنای مفید قبل از اسلام که بتوان از آن استفاده عملی در ایده گیری و طراحی نمود، بیش از 20 بنای نیمه خراب و بلا استفاده نباشد. ولی در 1400 سال بعد از اسلام ما بیش از 1000 مسجد ساختیم که هنوز انسانها در آن نماز می گذارند و استفاده علمی و معنوی و اقتصادی از آن دارند و شاید به همین تعداد هم امام زاده داریم که مورد استفاده هستند. یکبار به این امام زاده ها بروید و ببینید درون ضریح آن چقدر پول ریخته شده و مردم چگونه از آن استقبال می کنند. ببینید ضریح طلای این امامها را که چگونه توسط طلای گردن زنان ایرانی آراسته شده است. این طلاکاری در برخی مواقع بهای سلامت یک بیمار لاعلاج بوده و نذر یک فرد سرطانی و افلیج و... می باشد. حال نیاز است اندکی فکر کنیم.
سکولاریسم چیست؟ معماری اسلامی چیست؟ توطئه سکولار چیست؟ آیا سکولاریسم جز این است که مهندس معمار، معماری اسلامی را نشناسد؟ آیا تهی کردن ذهن مهندسان از ایده های اسلامی در معماری توطئه سکورالیسم حاکم بر جهان در 500 سال اخیر نبوده است؟ آیا ایده ای وجود دارد که بتوانم آن را به اسلام و معماری اسلامی نسبت دهم؟ تهی کردن مغز مهندسان معمار از ایده های اسلامی بزرگترین توطئه موفق سکورالیسم جهانی بوده است. ایشان با جایگزین کردن مهندسان مدرن کاغذی بجای مهندسان دست به آچار سنتی و گرفتن تکنولوژی ساخت طاق و گنبد و کاشی و آینه کاری و ... از ایشان و تفکر و ایده های اسلامی از مغز مهندسان موفق به انجام این کار شده اند. اینجانب مهندسان معمار مذهبی زیادی را دیده ام که هیچ شناختی از معماری اسلامی نداشته اند.
بیایید با معماری اسلامی آشتی کنیم... بیایید با هنر اسلامی آشتی کنیم. بیایید یخ های سکولاریسم دینی در معماری را خرد و پنجره ها را به سوی ایده های جدید اسلامی در معماری باز نمائیم. به نظر شما آیا امکان دارد که ایران 1400 سال مسلمان باشد ولی هیچ ایده ای از اسلام در معماری و هنر ایرانی وجود نداشته باشد؟ 1400 سال تقسیم بر 35 سال یعنی متوسط سن بچه دار شدن کنیم 40 نسل می شود. یعنی 40 نسل قبل ما ایرانی مسلمان بوده اند و زندگیشان را در این راه به خطر مینداختند؛ بنابراین امکان ندارد که هیچ ایده ای از اسلام در معماری خود نداشته باشند.
مساله این است که حکومت 500 ساله جهانی بدون مذهب «سکولار» ایده های اسلامی را از معماری ایرانی جدا کرده و به دور انداخته است. امروز هم از آنجا که روش تدریس معماری، مدرن شده است و منابع از انگلیس و حکومت سکولار دنیا می آید، خود به خود فاقد نگرش های دینی بوده و نمی تواند پاسخگوی نیاز مردم ایران به معنویت اسلامی باشد. جالب این است که بسیاری از رفتارهای انسانی مدرن همان رفتارهایی است که در دین به آن توصیه می گردد ولی این رفتارها فاقد انگیزشهای دینی می باشد. به عقیده مولف امروز انسانها به دو دسته تقسیم می شوند؛ اول- آنانکه انگیزه دینی دارند ولی عمل دینی ندارند. دوم- آنانکه اعمال دینی انجام می دهند ولی فاقد انگیزش های دینی هستند.«تعبیری دیگر از جمله مرحوم شریعتی که من در اروپا اسلام دیدم ولی مسلمان ندیدم ولی در ایران مسلمان دیدم اسلام ندیدم»
امروز تعداد زیادی از انسانها یک پنجم اموال خود را برای انجام کارهای عام المنفعه می پردازند ولی از آنجاکه اسم این کار، مالیات است و اسم آن خمس نیست؛ آن را از سر شوق و اشتیاق نداده و از سر اجبار و اکراه می پردازند. در حقیقت نفس عمل یکی است ولی ظاهر و اسم و انگیزه های آن تغییر کرده است. عده ای نیز که خود را مذهبی می خوانند و می دانند، یک پنجم اموال خود را بعنوان خمس می دهند و از زیر بار مالیات فرار کرده و شانه خالی می کنند و با انواع روشهای کلاه برداری خود را از زیر دین بیت المال خلاص می کنند. در معماری نیز طرحهای مدرن بسیار به نظرات اسلام نزدیک شده است ولی از آنجا که ما دید روشنی به اسلام نداریم، آنها را غیر اسلامی می دانیم و با انگیزشهای غیر دینی طراحی می کنیم.
در قرآن بصورت واضح و روشنی استفاده از تکنولوژی ذوالقرنین در ساختمان سازی مورد تایید قرار گرفته و علم بعنوان یک امر مقدس تلقی گردیده است و پیغمبر(ص) و امامان بالاخص امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق (ع) بنیان گذار برخی از علوم بوده اند و شاگردانی در زمینه های طب و نجوم و شیمی داشته اند ولی امروز استفاده از تکنولوژی و علم در معماری بعنوان امری شیطانی تلقی می گردد. گویا شیطان دایم در حال افزایش حریم های شخصی و کاهش حریم های خداوندی در اذهان عموم است. امروز دیگر معماری های تک و تکنولوژیک اسلامی تلقی نمی شود و بعنوان معماری شیطانی شناخته می شود. سایر سبکهای معماری غرب نیز به همین صورت. اما هنگامیکه به معماری سنتی ایران نیز نظری افکنیم آن نیز در چشم و فکر ما جایگاهی از ایرانی بودن ندارد و تمامی ایده های آن به مسایل سازه ای و اقلیمی و ایرانی منتج می شود. هنگامیکه قصد می کنیم با اندکی تغییرات معماری سنتی را با مفاهیم و سلایق روز هماهنگ کنیم نیز متهم به پست مدرن بودن می شویم. اگر بخواهیم از مفاهیم سنتی نیز بطور کامل استفاده کنیم، انسان عقب افتاده و متهجر تلقی می شویم. گویا تلقی انسانی از معماری اسلامی انسانی به بن بست رسیده است. گویا شیطان آنچنان تفکر دینی را از اذهان خارج کرده و سکولاریسم محدوده تقدس را در اذهان به محدوده غیر قابل نفوذی تعبیر نموده است که دست و پای طراحان برای طراحی در مقیاس اسلامی و انسانی بسته شده است. برای برون رفت از این بن بست تنها راهی که باقی می ماند، مثیت اندیشی است. اما مثبت اندیشی چه مفهومی دارد؟‬

:gol:

مثبت اندیشی و معماری مدرن اسلامی ایرانی:
یکی از مواردیکه باعث توقف اسلام و معماری اسلامی شده اینست که محدوده اسلام آنقدر مقدس (به معنای غیر قابل دسترس) شده است که کسی جرات دست زدن به آن را ندارد و در نتیجه به دور از دسترس باقی می ماند. بیایید اسلام را با رایحه محمدی (ص) استشمام کنیم. ایشان وقتی به لاشه شتری رسیدند که یارانشان از نزدیک شدن به آن ابا داشتند، فرمودند ببینید چه دندانهای سفیدی دارد. به همین خاطر معتقدیم که پیامبر اکرم(ص) مثبت اندیش بودند و به نظر اینجانب علت پیشرفت اسلام نیز همین مثبت اندیشی پیغمبر بوده است. حال ما هم می توانیم پیروان راستین ایشان در بحث معماری اسلامی باشیم. بیایید از این به بعد بجای پیدا کردن دلیلی مبنی بر اسلامی نبودن انسانها و بناها، به دنبال دلیلی برای اسلامی کردن و اسلامی بودن ایشان باشیم. بجای اینکه بگوئیم فلان بنا چون فرم هرمی دارد، غیر اسلامی است؛ بگوئیم چون در این بنا از رنگ سبز استفاده شده یک امتیاز در اسلامی بودن دارد. استفاده از فرمهای گیاهی و خطوط اسلیمی نیز دو امتیاز. هندسه 45 و 135 درجه نیز امتیاز سوم این بنا است. استفاده از علوم روز و نمایش اشتیاق سازنده به علم که در اسلام بسیار توصیه شده نیز امتیاز چهارم اسلامی این بنا است. استفاده از فرمهای شادی آور و آرامش بخش نیز امتیاز پنجم اسلامی این بنا است و متمایز بودن آن از معماری مسیحی و یهودی و سنتی امتیاز ششم و داشتن عملکردهای علمی و اخلاقی آخرین امتیاز این بنا است بنا بر این این بنا از نظر اسلام دارای7 امتیاز مثبت است. اگر برای انسانهای نیز به همین صورت عمل کنیم بعد از مدتی می فهمیم که تعداد مسلمانها چقدر زیاد بوده و چقدر نادان بودیم که فکر می کردم همه ایشان کافرند و از دایره دین خارج. کسی که تحصیلات دانشگاهی دارد، یک امتیاز در مسلمان بودن دارد! کسی که به کار خود خیانت نمی کند یک امتیاز در مسلمان بودن دارد. کسی که اخلاق خوب دارد یک امتیاز در مسلمان بودن دارد. کسی که خود را متمایز از مسیحیان و یهودیان و سایر ادیان می کند و زنار و ... نمی بندد یک امتیاز. کسیکه به زلزله زدگان کمک می کند یک امتیاز. و فرد نادانی که همه این انسانها را با این امتیازات مثبت نامسلمان بپندارد؛ نه از اسلام بویی برده و نه از مسلمانی و نمی توان وی را لایق اسم ارزشمند مسلمانی دانست. به یاد بیاوریم که پیغمبر اکرم (ص) چگونه از لاشه بد بوی شتری در بیابان یک نکته مثبت استخراج کرد و ما چگونه مسلمانان و محبین ایشان را بخاطر یک عمل کوچک غیر دینی به نام و در نتیجه به کام شیطان فرو می فرستیم.
با این رویکرد و منش می توان از بن بست سکولاریسم خارج شد. آنقدر نگوییم معماری سنتی مبانی عمیقی دارد که ما از درک آن عاجزیم بنابر این به سمت آن نمی رویم و معماری مدرن مبانی ساده ای دارد که ما آن را می فهمیم بنابر این به سمت آن می رویم. حیات مرکزی نیز مفهوم آنچنانی و دور از دسترسی نیست. این فقط یک حیات است که در وسط بنا احداث گردیده و باعث می شود فرد بتواند به راحتی و با حداقل حجاب در خانه خود راحت باشد. این موضوع نه تنها برای مسلمانان جالب است بلکه برای کل انسانها می تواند جالب و آموزنده باشد. آنقدر نگوییم که مفهوم حیات مرکزی بسیار عمیق تر از این حرفاست. کدام عمق؟ کدام ژرفا؟ این فقط توطئه سکولاریسم است. ایشان دین را مقدس می کردند بخاطر اینکه از دسترس خارج شود. قرآن را مقدس کردند به همین خاطر. امروز دیگر کسی قرآن نمی خواند چون معتقد است فقط باید قرآن را بوسید و در بالاترین نقطه طاقچه قرار داد. اگر من بگویم قرآنی که بنده در دست دارم ورق ورق شده، مورد هتک قرار می گیرم که چرا به قرآن احترام نمی گذاری. آن وقت کتاب آقایان را ببین که اصلا باز نشده و بوی نویی آن نشان از احترام و تقدس کتاب در نزد آقایان دارد. در صورتیکه اسلام همین را می خواهد. قرآن باید وارد زندگی روزمره ما شود. اسلام باید وارد زندگی روزمره ما شود.
مقدس کردن روحانیت نیز همین است. بعد از رنسانس کلیسا و سیستم پادشاهی در اروپا تشریفاتی شد. یعنی مردم کشیش را روی سر خود می گذارند و برای وی احترام زیادی قایل هستند ولی در زندگی خود تاثیری از حضور کشیش و انجیل دیده نمی شود. انجیل مقدس است ولی فقط روی سر قرار دارد و در دل اثری از آن نیست. این است مفهوم تقدس سکولار. اسلام تقدس را در عرق کارگر می داند. اسلام تقدس را در کمک به فقیر در خیابان و کوی و برزن می داند. اسلام تقدس را در شیر دادن به فرزند و آراستن خود برای همسر می داند و ثواب رابطه زناشویی با همسر را چون جهاد در راه خدا می داند. اینکه ما بگوییم حیطه حیات مرکزی آنقدر مقدس است که نمی توان آن را در زندگی آپارتمانی وارد نمود، نمود دیگری از همان توطئه سکولاریسم در خصوص غیر قابل نفوذ و غیر قابل دسترس نمودن حیطه امور مقدس و تشریفاتی نمودن دین و کلیسا و علمای دینی است.
به یاد داشته باشیم آنچه اسلام از هنرمند و معمار مسلمان می خواهد، داشتن رنگ و بوی معنوی و اسلامی است و روش این کار نیز یاد آوری می باشد. به یاد داشته باشیم که معنای صبغه الله که در قرآن آمده، داشتن رنگ و بوی الهی در هر کاری می باشد. این رنگ و بو می تواند در معماری ایرانی- هندی- چینی- مدرن یا پست مدرن ایجاد گردد. صبغه الله می تواند در همه چیز از جمله طراحی اتومبیل و دوچرخه نیز وارد شود. حتی در طراحی جواهرات و لباسها... لباسی طراحی کنیم که رنگ و بوی خدایی داشته و ما را به یاد خدا بیندازد؛ البته به شرط آنکه موارد نهی شده در دین در آنها وجود نداشته باشد و از آنها پاک شود. شاید دیده باشید که در پشت شیشه برخی از اتومبیلها کلمات مقدسی نوشته شده یا برخی از خودروهای زیتونی و سبز رنگ مورد پسند قشر مذهبی هستند. هر چیزی که ما را به یاد خدا آورد می تواند موجی از صداقت را در قلب ما ایجاد کند و اسلامی باشد.
حال این موضوع شمشیر یادگار علی (ع) باشد یا زرهی به یاد حضرت داوود (ع) که خداوند به او تعلیم زره بافی داد. یا صندوقی که یادآور معجزه خداوند در مورد حضرت موسی (ع) در کودکی وی است یا نخل سوخته یا کلاه سوراخ شده شهداء جنگ مقدس ایران یا مشک خونین ابالفضل (ع) و یا هر چیزی که لحظات الهی را به یاد ما می آورد. و به یاد داشته باشیم که اگر بخواهیم میزان ایمان یک فرد را بسنجیم این سنجش تنها می تواند در لحظه اتفاق بیفتد. بنابراین در قرآن لحظاتی از زندگی انسانهای خدایی به تصویر در آمده است که میزان صداقت و ایمان بیشتری در وجود ایشان وجود داشته است. مثلا لحظاتی که حضرت ابراهیم(ع) سنگ بر چشم شیطان زد یا لحظاتی که اصحاب کهف بخاطر حفظ دین خود به قار پناهنده شدند و یا ...
روش کار هم در اسلام مشخص شده است. قرآن چیزی بجز ذکر نیست روش کار در معماری اسلامی نیز همین ذکر است. یک معنای ذکر، یادآوری است. قرآن به ما یادآوری می کند که از کجائیم و به کجا خواهیم رفت. قرآن فقط یادآوری می کند و ما در درون خود چیزی داریم که صداقت اسلام را تایید می کند. این حقیقت درونی همان روح است. قرآن کریم مجموعه ای از داستان هاست. داستانهایی که لحظات معنوی انسانها را به یاد ما می آورد. داستانهاییکه همان داستان زندگی ماست و هر کدام از ما در هر لحظه در یکی یا چند عدد از این داستانها قرار داریم. فقط کافیست این داستان را بدانیم و با توجه به آن وظیفه خود در زندگی را بدانیم. روش قرآن تکرار است. قرآن کریم به یاد ما می آورد که در سراسر دنیا آیات الهی وجود دارد و با مشاهده آنها می توانیم به وجود خدا پی بریم. تکرار نیز معنای دیگری از همان ذکر است. قرآن سراسر تکرار است. مثلا جمله «فبای آلاء ربکما تکذبان» در یکی از سوره های قرآن بارها و بارها تکرار شده است. تکرار خواص زیادی دارد که در جای دیگر ذکر آن رفته است. تکرار و ذکر مقدمه عرفان است و با این تکرار ها روح را به این واژه ها می چسبانیم. درست همانند کودکی که با تکرار به وی یک لغت را یاد می دهیم. بدین ترتیب مثبت اندیشی می تواند زمینه خوبی برای شروعی دوباره فراهم نماید.
این فرمهای تکرار شونده دربناها نیز چنین حالتی دارند. قوس آشنای جناغی- مقرنس- کاربندی- طاق وقوس- اسلیمی و سایر نقوشی که در مساجد دیده می شوند، همیشه انسانها را به یاد خدا می اندازند. این موضوع در قرن معاصر تشدید شده و علت این تشدید را می توان در عدم استفاده از این قوسها در سایر بناها جستجو نمود. در حقیقت چشم ما نسبت به این فرمهای تکرار شونده و مجاورت آنها با مفاهیم مقدسی چون مسجد شرطی شده است. این فرمها حالت سمبولیک پیدا کرده و انسان را به یاد خدا می اندازند و بدین جهت رنگ و بوی الهی داشته و یکی از تجلیات صبغه الله در معماری می باشند. البته در این فرمها نیز مفاهیمی الهی را نیز علاوه بر موارد فوق می توان جستجو نمود. مفاهیمی چون 7 تکه شدن گنبد مساجد که نمادی از 7 آسمان است. یا حالت قندیلی و غار مانند بودن فرمهای مقرنس که انسان را به یاد غار حراء می اندازد و ... در کتاب قبل و این کتاب سعی شده با همین رویکرد مثبت اندیشی مجموعه ای از ایده های اسلامی در هنر و معماری بیان شود. جا دارد در کتابی مجزا نیز به یحث و کشف و شهود در خصوص نقوش اسلیمی پرداخته شود و تعدادی از ایده های زیبایی از معماری ایرانی اسلامی مدرن که در سراسر ایران توسط افراد گمنام طراحی شده ولی انسان را به یاد خدا و معنویت می اندازند، آورده شود.‬




 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا