رهگذر*
کاربر بیش فعال
ویژگی های پیامبر
· پیامبر (ص) خوش اندام ، سفید چهره با چشمانی سیاه و گشاده و ابروانی باریک و پیوسته بود.
· هنگام راه رفتن ، به آرامی قدم بر می داشت مانند کسی که بر زمین شیب دار راه می رود ،توجه اش به جلو بود .
· وسایل و حیوانات خود را نام گذاری می کرد . پرچمش را عقاب و شمشیر هایش را ذوالفقار و مخذوب و ... نام گذاری کرده بود.
· مخارج خرید عطرش از مخارج خوراکش بیشتر بود.
· چون کسی توجه اش را جلب می کرد بلافاصله از شغلش می پرسید و اگر پاسخ می شنید که بیکارم ، می فرمود: از چشمم افتاد !
· تنها زمانی سخن می گفت که امید تاثیر گذاری وجود داشته بتاشد.
· مسیر رفتنش را در بازگشت تغییر می داد ، اینکار را به بهره مندی نزدیکتر می دانست و دیگران را به این کار سفارش می کرد.
· نظر مثبت خود را با آری جواب می داد و اگر به کاری تمایل نداشت سکوت می کرد و
معمولاً (( نه )) نمی گفت.
· برای حفظ آرامش قلبی و زدودن کدورت ، نمی گذاشت پشت سر دیگران حرفی زده شود .
· دوست نداشت کسی جلوی ایشان بلند شود و مردم ، با این روحیه آشنا بودند و جلویش بلند نمی شدند.
· چون شاد می شد ، چهره اش می درخشید و هنگام خشم رنگش تیره می گشت و حالاتش را از چهره اش می شد شناخت.
· وقت حرف زدن از آغاز تا پایان به آرامی سخن می گفت . کلامش کوتاه و جامع و خالی از شرح و تفسیر اضافی بود.
· چشم هایش افتاده و بیشتر به زمین نگاه می کرد ، به کسی خیره نمی شد و نگاهش لحظه ای بود و هر که را می دید ؛اول سلام می کرد.
· در انجام کارهای نیک پیشقدم بود و خویی پسندیده داشت .خوش مجلس و در برخورد با مردم به شدت جذاب بود
· هیچ کار خیری را به خاطر خود نمایی انجام نمی داد و به خاطر شرم ترک نمی کرد.
· نشانه اسلام را در سه کلمه می دانست ایمان ، دانش و عمل کردن.
· اگر چیزی را فراموش می کرد پیشانی خود را میان کف دستش می نهاد و پس از ستایش خداوند می گفت : ای به یاد آورنده هر چیز و فاعل آن ، بیادم آور آنچه را که فراموشم گشته
· اگر کسی از یارانش پیش ایشان می آمد و به جای سلام ، می گفت صبح یا شب بخیر ،می فرمود : خداوند بهتر از آن را به ما هدیه کرد: (( سلام علیکم )) که درود و سلام اهل بهشت است خود آن حضرت نیز پاسخ سلام را کامل تر جواب می داد.
· خوشرو بود و تاکید می کرد: خداوند کسی را که به ترش رویی با برادرش روبرو شود ، دشمن می دارد .
· در امور دنیوی هرگز خشمگین نمی شد اما زمانی که حقی پایمال می شد از شدت خشم تغییر می کرد و کسی او را نمی شناخت و دفاع از حق بی پروا بود.
· هنگام اشاره ، با تمام دست اشاره می نمود و زمان تعجب دست ها را پشت و رو می کرد.
· افراد فرهیخته را همواره می پذیرفت و به هر کس به اندازه فضل و تربیتش احترام می گذاشت .
· هرگز با مردم به اندازه عقل خویش سخن نگفت بلکه با مردم به اندازه عقل خودشان حرف می زد.
· اخلاقش وصف نشدنی بود ؛ علی (ع ) می فرماید : خداوند متاع دنیا را قلیل خوانده اما در عظمت رفتار پیامبر (ص ) فرموده : به درستیکه تو دارای خلق عظیم هستی!
· از لجبازی نهی می کرد و می فرمود : لجبازی ، آغازش نادانی و پایانش پشیمانی است.
· سوگند دروغ به خدا را نهی می فرمود و سوگند راست را هم تجویز نمی کرد و تاکید می فرمود: خدا به کسی که نامش را به دروغ سوگند خورد، رحم نمی کند .
· بدون این که ذلتی نشان دهد ، همواره متواضع بود و بدون اسراف ، بخشنده بود.
· هنگام ملاقات با دیگران شادی در چهره اش نمایان می شد و حتماً با طرف مقابل دست می داد و این از ویژگی تمامی پیامبران و صادقین است.
· خداوند مخلوقی محبوب تر از عقل نیافرید پس نود ونه جزء آن را به محمد (ص) عطا کرد و یک جز ء دیگر را در میان همه بندگان تقسیم نمود.
· چشمانش؛ رنگ حلم و حیا و صداقت و امانت داشت و ضعف افراد را در جای دیگر ذکر نمی کرد.
· در پیش آمدهای ناگوار امور خویش را به خدا واگذار می کرد و اراده خود را به خدا می سپرد.
منبع : مرد جاوید – ابوذر ادیبی
· پیامبر (ص) خوش اندام ، سفید چهره با چشمانی سیاه و گشاده و ابروانی باریک و پیوسته بود.
· هنگام راه رفتن ، به آرامی قدم بر می داشت مانند کسی که بر زمین شیب دار راه می رود ،توجه اش به جلو بود .
· وسایل و حیوانات خود را نام گذاری می کرد . پرچمش را عقاب و شمشیر هایش را ذوالفقار و مخذوب و ... نام گذاری کرده بود.
· مخارج خرید عطرش از مخارج خوراکش بیشتر بود.
· چون کسی توجه اش را جلب می کرد بلافاصله از شغلش می پرسید و اگر پاسخ می شنید که بیکارم ، می فرمود: از چشمم افتاد !
· تنها زمانی سخن می گفت که امید تاثیر گذاری وجود داشته بتاشد.
· مسیر رفتنش را در بازگشت تغییر می داد ، اینکار را به بهره مندی نزدیکتر می دانست و دیگران را به این کار سفارش می کرد.
· نظر مثبت خود را با آری جواب می داد و اگر به کاری تمایل نداشت سکوت می کرد و
معمولاً (( نه )) نمی گفت.
· برای حفظ آرامش قلبی و زدودن کدورت ، نمی گذاشت پشت سر دیگران حرفی زده شود .
· دوست نداشت کسی جلوی ایشان بلند شود و مردم ، با این روحیه آشنا بودند و جلویش بلند نمی شدند.
· چون شاد می شد ، چهره اش می درخشید و هنگام خشم رنگش تیره می گشت و حالاتش را از چهره اش می شد شناخت.
· وقت حرف زدن از آغاز تا پایان به آرامی سخن می گفت . کلامش کوتاه و جامع و خالی از شرح و تفسیر اضافی بود.
· چشم هایش افتاده و بیشتر به زمین نگاه می کرد ، به کسی خیره نمی شد و نگاهش لحظه ای بود و هر که را می دید ؛اول سلام می کرد.
· در انجام کارهای نیک پیشقدم بود و خویی پسندیده داشت .خوش مجلس و در برخورد با مردم به شدت جذاب بود
· هیچ کار خیری را به خاطر خود نمایی انجام نمی داد و به خاطر شرم ترک نمی کرد.
· نشانه اسلام را در سه کلمه می دانست ایمان ، دانش و عمل کردن.
· اگر چیزی را فراموش می کرد پیشانی خود را میان کف دستش می نهاد و پس از ستایش خداوند می گفت : ای به یاد آورنده هر چیز و فاعل آن ، بیادم آور آنچه را که فراموشم گشته
· اگر کسی از یارانش پیش ایشان می آمد و به جای سلام ، می گفت صبح یا شب بخیر ،می فرمود : خداوند بهتر از آن را به ما هدیه کرد: (( سلام علیکم )) که درود و سلام اهل بهشت است خود آن حضرت نیز پاسخ سلام را کامل تر جواب می داد.
· خوشرو بود و تاکید می کرد: خداوند کسی را که به ترش رویی با برادرش روبرو شود ، دشمن می دارد .
· در امور دنیوی هرگز خشمگین نمی شد اما زمانی که حقی پایمال می شد از شدت خشم تغییر می کرد و کسی او را نمی شناخت و دفاع از حق بی پروا بود.
· هنگام اشاره ، با تمام دست اشاره می نمود و زمان تعجب دست ها را پشت و رو می کرد.
· افراد فرهیخته را همواره می پذیرفت و به هر کس به اندازه فضل و تربیتش احترام می گذاشت .
· هرگز با مردم به اندازه عقل خویش سخن نگفت بلکه با مردم به اندازه عقل خودشان حرف می زد.
· اخلاقش وصف نشدنی بود ؛ علی (ع ) می فرماید : خداوند متاع دنیا را قلیل خوانده اما در عظمت رفتار پیامبر (ص ) فرموده : به درستیکه تو دارای خلق عظیم هستی!
· از لجبازی نهی می کرد و می فرمود : لجبازی ، آغازش نادانی و پایانش پشیمانی است.
· سوگند دروغ به خدا را نهی می فرمود و سوگند راست را هم تجویز نمی کرد و تاکید می فرمود: خدا به کسی که نامش را به دروغ سوگند خورد، رحم نمی کند .
· بدون این که ذلتی نشان دهد ، همواره متواضع بود و بدون اسراف ، بخشنده بود.
· هنگام ملاقات با دیگران شادی در چهره اش نمایان می شد و حتماً با طرف مقابل دست می داد و این از ویژگی تمامی پیامبران و صادقین است.
· خداوند مخلوقی محبوب تر از عقل نیافرید پس نود ونه جزء آن را به محمد (ص) عطا کرد و یک جز ء دیگر را در میان همه بندگان تقسیم نمود.
· چشمانش؛ رنگ حلم و حیا و صداقت و امانت داشت و ضعف افراد را در جای دیگر ذکر نمی کرد.
· در پیش آمدهای ناگوار امور خویش را به خدا واگذار می کرد و اراده خود را به خدا می سپرد.
منبع : مرد جاوید – ابوذر ادیبی