كشورهاي در حال توسعه

sima_

عضو جدید

توسعه انسانی زیاد توسعه انسانی متوسط توسعه انسانی اندک موجود نیست

کشور در حال توسعه یا کشور رو به رشد کشوری است با استانداردهای نسبتاً پایین زندگی، پایه صنعتی توسعه نیافته، و شاخص پایین توسعه انسانی (HDI). این اصطلاح با عبارات قبلی ساخته شده دراین مورد تفاوت دارد، از جمله با اصطلاح جنگ سرد- که جهان سوم را تعریف نموده و معنای ثانویه‌ای را به ذهن می‌اورد که منفی است. مترادف دیگر اصطلاح کشور در حال توسعه عبارتست ازکشور کمتر توسعه یافته (LDC) یا کشور کمتر توسعه یافته از لحاظ اقتصادی (LEDC). کشور کمتر توسعه یافته از لحاظ اقتصادی اصطلاحی است که از طرف جغرافیدانان جدید برای توصیف کشورهایی استفاده می‌شود که بطور دقیقتر به عنوان کشورهای در حال توسعه طبقه بندی شده‌اند با این خصوصیت که آنها از لحاظ اقتصادی کمتر توسعه یافته‌اند، و معمولاًبیشترین همبستگی را با عوامل دیگری همچون توسعه پایین انسانی دارند.
توسعه بین المللی| توسعه مستلزم ساختاری جدید (هردو صورت فیزیکی و سازمانی)، و نوعی فاصله گیری از بخشهای با ارزش افزوده پایین همچون کشاورزی و استخراج منابع طبیعی است. کشورهای توسعه یافته، معمولاً در این مقایسه دارای نظامهایی مبتنی بر رشد اقتصادی خودجوش در بخش ثالث| سوم و بخش چهارم صنعت| بخشهای چهارم و استانداردهای بالای زندگی می‌باشند.
کاربرد اصطلاح کشور در حال توسعه برای تمام کشورهای کمتر توسعه یافته را می‌توان نامناسب دانست: تعدادی از کشورهای فقیر در حال بهبود اوضاع اقتصادی خود نیستند (همانطور که این اصطلاح ذکر می‌کند)، بلکه دوره‌های طولانی را از افول اقتصادی تجربه نموده‌اند.
کشورهایی که دارای اقتصادهای پیشرفته تر در میان ملل در حال توسعه می‌باشند، اما هنوز بطور کامل نشانه‌های یک کشور توسعه یافته در آنها تثبیت نشده‌است، تحت اصطلاح کشور تازه صنعتی شده دسته بندی می‌شوند.
معیار و مفهوم توسعه
اصطلاح کشور در حال توسعه عمدتاً به کشورهایی با سطوح پایین توسعه اقتصادی اطلاق می‌شود، این معمولاً تاحدودی با توسعه اجتماعی از لحاظ آموزش، بهداشت، امید به زندگی و غیره در ارتباط است. کلاً این اصطلاح نوعی تنزل را در کشورهای در حال توسعه بیان می‌کند.
توسعه یک کشور با شاخصهای آماری همچون درآمد سرانه (تولید ناخلص داخلی| GDP)، امید به زندگی، نرخ سواد، و غیره سنجیده می‌شود. سازمان ملل توسعه بالای انسانی را تحت عنوان یک شاخص مرکب از موارد آماری فوق ارائه نموده تا سطح توسعه انسانی را برای کشورهایی که داده‌ها در آنها در دسترس قرار دارد، سنجیده شوند. کشورهای در حال توسعه در مجموع کشورهایی هستند که به درجه قابل توجهی از صنعتی شدن متناسب با جمعیتشان دست نیافته‌اند، و دارای استاندارد پایینی از زندگی هستند. همبستگی شدیدی بین درآمد پایین و رشد بالای جمعیت، هم میان هر دو و هم در بین کشورها وجود دارد. اصطلاحاتی که به هنگام بحث درباره کشورهای در حال توسعه بکار می‌رود، به منظور و به مفاهیم بیان شده از سوی کسانی اشاره دارد که آن را استفاده نموده‌اند. برخی اوقات عبارات دیگری که به کار می‌روند چنین هستند کشورهای کمتر توسعه یافته (LDC)، کشورهای کمتر توسعه یافته از نظر اقتصادی (LEDC)، «ملل زیر خط توسعه» یا کشورهای توسعه نیافته«، ملل جهان سوم، کشورهای جنوب و» غیرصنعتی«. برعکس، طرف مقابل این طیف عبارتند از کشورهای توسعه یافته، کشورهای بیشتر توسعه یافته از لحاظ اقتصادی (MEDC)، ملل جهان اول و»کشورهای صنعتی".
سازمان ملل اجازه می‌دهد تا هرکشورخود راجع به این موضوع تصمیم بگیرد که آیا به جزو گروه «توسعه نیافته» یا «در حال توسعه» می‌باشند (اما بسیاری از اقتصاد دانان و دیگر ناظرین اصل خود تخصیصی سازمان ملل را نادیده می‌انگارند).
برای تعدیل جنبه حسن تعبیر کلمه «در حال توسعه»، سازمانهای بین المللی به استفاده از اصطلاح کشورهای حداقل توسعه یافته (LLDC) برای فقیرترین کشورها پرداخته که می‌تواند هیچ ارتباطی با کلمه در حال توسعه نداشته باشد. یعنی LLDC فقیرترین زیرمجموعه LDC است. این موضوع همچنین روند ناشیانه‌ای که براین باور می‌باشد که استانداردهای زندگی در سومالی یا اتیوپی با نمونه‌های آن در کشورهای شیلی یا مکزیک قابل قیاس است، تعدیل می‌نماید. مفهوم کشور در حال توسعه به وسیله یک عبارت یا اصطلاح دیگر درک می‌شود که در نظام‌های نظری متعدد دارای جهتگیریهای متضادی است-؛ مثلاً، نظریات مستعمره زدایی، الهیات آزادیخواهی، مارکسیسم، ضدامپریالسیم، و اقتصاد سیاسی.
منابع (زیر خط) توسعه


برطبق نظریات گوناگون، منابع زیر خط توسعه به این شرحند:
  • پس انداز پایین ممکنست به سرمایه گذاری پایین بر طبق الگوی هارود- دومار منجر شود اما مقدار فراوان پس انداز و سرمایه هنوز بیانگر توسعه قوی نیست.
  • گرایشها و ظرفیتهای ذاتی، یا حقیقی هستند یا برای توجیه بکار می‌روند.
    • دیدگاه‌ها و فرهنگ مردم؛
    • ظرفیتها و رفتارروشنفکران و رهبران؛
  • نرخهای بالای باروری
  • ساختارها و موسسات قانونی (حقوقی)
    • نقض اصل قانون
    • فساد بالا
  • عوامل برونزا، حقیقی هستند یا به عنوان توجیه بکار می‌روند.
    • سود اقتصاد سیاسی یا بازرگانی که در مقایسه با کشورهای دیگر ایجاد می‌شود؛
    • جایگاه کشور در نظام تاریخی و فرهنگی؛
    • اصلاحات ناکارآمد تحمیل شده با سرمایه گذاری به عنوان آخرین حربه، از سوی سازمانهای چند جانبه (مانند صندوق بین المللی پول و بانک جهانی) برای خارج ساختن از وضعیت کسر بودجه و بدهی| بدهکاری که کشوری در آن قرار می‌گیرد (نگاه به بدهی کشورهای در حال توسعه).
    • فقدان علاقه و درک نسبت به پویایی‌های یک کشور در اثر شرکتهای چندملیتی.
    • غلبه کشورهای غنی تر به وسیله اصول تجاری
    • تمام کردن منابع برای پرداخت بهره بدهی‌ها.
نوع شناسی و نامهای کشورها


کشورها اغلب کمابیش از لحاظ توسعه در چهار طبقه واقع می‌شوند:
  1. کشورهای توسعه یافته، و ملل تحت الحمایه آنها («برای مشاهده فهرستی از آنها، نگاه کنید به» کشور توسعه یافته)
  2. کشورهایی با اقتصاد پایدار و کاملاً توانا و در حال توسعه طی یک دوره طولانی تر (جمهوری خلق چین) کشورهای هنگ کنگ و ماکائو را از این مجموعه خارج می‌سازد که کشورتوسعه یافته| توسعه یافته‌اند، و نیز مکزیک، پاکستان، هند، برزیل، آفریقای جنوبی، ترکیه، فیلیپین، مصر، بیشتر ملل آمریکای جنوبی، شماری از کشورهای عرب خلیج فارس، مالزی، تایلند، پیمان ورشو سابق و غیره.). نگاه کنید به بازارهای نوپا.
  3. کشورهایی با پیشینه منقطع توسعه (بیشتر کشورها در آفریقا، آمریکای مرکزی، و حوزه دریای کارائیب به غیر از جامائیکا (رسته ۲) و پورتوریکو (ناحیه آمریکا)؛ بیشتر جهان عرب در این دسته قرار دارند)؛ همچنینی بیشتر آسیای جنوب شرق به استثنای سنگاپور
(رسته۱) در این گروه واقع می‌شوند، فیلیپین، برونئی، مالزی و تایلند (رسته۲). ٪۷۶ از کشورهای جهان در این دسته قرار می‌گیرند.
  1. کشورهایی با جنگ داخلی بلند مدت یا نقض اصلول قانون یا دیکتاتوری غیر توسعه محور («کشورهای ناتوان») (مانند هائیتی، سومالی، سودان، برمه، و شاید کره شمالی).
اصطلاح «کشور در حال توسعه» نمادی برای تعیین یک نوع مسئله خاص یا مشابه آن نیست.
http://fa.wikipedia.org/wiki/کشور_های_در_حال_توسعه
 

سعیده راد

عضو جدید
کاربر ممتاز
کشور های در حال توسعه نیاز دارند تا بازارهای خود را به روی یکدیگر باز کنند.


نیمی از سود کشورهای در حال توسعه از طریق مذاکرات تجاری چندجانبه متوقف شده با دسترسی بهتر به بازارهای دیگر کشورهای در حال توسعه به دست می آید. آنها از طریق کاهش موانع تجارت کشاورزی نسبت به کشورهای ثروتمند تر سود بیشتری می برند اگر چه ممکن است که این کشورها نیز با از بین بردن موانع به سود زیادی دست پیدا کنند.

با توجه به این واقعیت که دو سوم از تعرفه های کالاهای صنعتی که توسط برخی کشورهای در حال توسعه به برخی دیگر از کشورهای در حال توسعه پرداخت می شود، آزاد سازی تجاری می تواند باعث جذب سرمایه خارجی و افزایش رشد کشورهای در حال توسعه شود. پایان مذاکرات تجاری در دور دوحه احتیاج به رهبری واقعی از طرف کشورهای در حال توسعه به خصوص کشورهای بزرگ در حال توسعه ای دارد که سود زیادی از جهانی سازی برده اند.

دور دوحه در مورد مذاکرات چندجانبه تجاری متوقف شده و ممکن است با شکست مواجه شود. بنا بود این دور " دور توسعه ای" مذاکرات تجارت جهانی باشد که به خصوص به نفع کشورهای در حال توسعه ای است که 1 میلیارد نفر در آن با حقوق کمتر از 1 دلار و 2 میلیارد نفر با حقوق کمتر از 2 دلار در روز زندگی می کنند. چگونه دور جدیدی از دورهای آزاد سازی تجارت می تواند به کشورهای فقیر کمک کند؟

باز کردن بازارهای کشاورزی

واضح ترین مسئله، و مسئله ای که بیشترین توجه را به خود جلب کرده، حمایت مستمر کشورهای ثروتمند از کشاورزی است. ژاپن از برنج و دیگر بازارها حمایت می کند.آمریکا و اروپا با یارانه از کشاورزان حمایت می کنند.به برآورد اخیر بانک جهانی ، آزاد سازی کامل بازارهای کشاورزی در کشورهای ثروتمند باعث ایجاد درآمد سالانه 26 میلیارد دلاری برای کشورهای در حال توسعه می شود. این عدد برابر نیمی از کمک خارجی سالانه از سوی کشورهای ثروتمند به کشورهای فقیر است. بنابر این، باز کردن بازارهای کشاورزی در کشورهای ثروتمند موضوع بسیار با اهمیتی است.

موضوعی که به آن کمتر توجه شده این است که باز کردن بازار کشورهای در حال توسعه برای خود این کشورها سود مشابهی _ حتی کمی بیشتر- در حدود 28 میلیارد دلار در هر سال در بر خواهد داشت. این سود تا حدودی بر اساس آزاد سازی تجارت باعث می شود تا هر کشور تولید کالاو خدمات مناسب خود را افزایش داده و آنها را با قیمت بهتری به فروش برساند. مزیت دیگر این است که مصرف کنندگان کالاهایی را که کشور آنها تولید نمی کند با قیمت کمتری خریداری کنند.

به علاوه، آزاد سازی تجارت در کشورهای در حال توسعه ، باعث داد و ستد میان کشورهای در حال توسعه و بهره رسانی به کشورهای فقیر می شود. اگر این هدف برآورده شود ، آزاد سازی بازارها برای غذاهای اصلی خصوصا می تواند به کاهش فقر کمک کند ، زیرا این کالاها سهم بزرگی از مخارج خانوارها را در کشورهای در حال توسعه تشکیل می دهند.

حذف تعرفه های صنعتی

با این که در مذاکرات تجاری ، کشاورزی از توجه خاصی برخوردار است ، موضوعی با همان درجه اهمیت در مورد آزاد سازی بازارها برای محصولات صنعتی وجود دارد. بسیاری از کشورهای در حال توسعه هم اکنون از تولید کنندگان خوب محصولات تولیدی ، به خصوص صنایع کاربر مانند منسوجات و الکترنیک به شمار می روند. در واقع، 80 درصد از صادرات کشورهای در حال توسعه را کالاهای صنعتی تشکیل می دهند.

بزرگترین بازارهای کالاهای صنعتی در کشورهای ثروتمند وجود دارند اما تعرفه های وارداتی آنها نسبتأ کم هستند. هم اکنون، حدود دو سوم تمام تعرفه های صنعتی که به وسیله تولید کنندگان کشورهای صنعتی پرداخت می شود به دیگر کشورهای در حال توسعه پرداخت می شود زیرا میزان تعرفه های وارداتی برای محصولات صنعتی در کشورهای در حال توسعه بیشتر هستند.

کشورهای در حال توسعه، به همین دلیل می توانند با دستیابی به بازارهای یکدیگر از سود زیادی بهره مند شوند.این کار باعث می شود تا آنها کارخانه های کارآمد تری برای گسترش تولیدات داشته و به صرفه جویی مقیاسی دست پیدا کنند که آنها را به سمت تخصص تشویق کند، همان گونه که در چند دهه اخیر در زمان ادغام اروپا شاهد آن بوده ایم.

واژه "دور توسعه" ممکن است این مفهوم را القا کند که هدف اصلی این دور وادار کردن کشورهای ثروتمند به برداشتن موانع کالاها برای کشورهای فقیر است ، اما این حرکت فقط نیمی از سودی است که کشورهای در حال توسعه می توانند با داشتن سیستم تجاری آزاد به دست بیاورند. نیم دیگر سود بالقوه برای کشورهای در حال توسعه از طریق آزاد سازی تجاری از دستیابی به بازار خود این کشورها به دست می آید.

سود پویا

مزیت هایی که تا کنون به آن اشاره کرده ایم ، همان چیزی است که اقتصاد دانان آنرا "سود ایستا" می نامند – سودی که به سرعت از طریق امکانات تولیدی کنونی به دست می آید. آزاد سازی کامل تجاری باعث می شود تا کشورهای توسعه یافته تولید کالاهای کشاورزی مخصوصی را کاهش دهند ، این کالاها در کشورهای در حال توسعه ای گسترش می یابد که از آب و زمین مناسبی برخوردارند. در حالی که کشورهای در حال توسعه همچنین تولید و صادرات صنایع کاربر خود را افزایش داده ، تولیدات کشورهای توسعه یافته به سمت ماشین های سنگین ، محصولات تکنولوژیکی و خدمات تغییر می یابد.اما ورای این سودهای ایستا، مزایای پویایی نیز وجود دارند. اثرات پویا را نمی توان تعیین کرد اما آنها نسبت به سود ایستا اهمیت بیشتری دارند.

منظور از سود ایستا این است که متصل شدن به یک بازار جهانی، باعث نوآوری و رشد تولیدی در سطح شرکتی می شود. نوآوری فقط به معنای پیشرفت تکنولوژیکی عظیم نیست ، بلکه تغییرات کوچک رایج در در پروسه یا محصولات یک شرکت است. شرکت در بازارهای حمایت شده گرایش به سمتی دارد که بازار بزرگ رقابتی ، بازدهی شاخصی برای ایده های خوب و تولیدات با کیفیت بالا دارد.

بازار بزرگ همچنین دارای بخش کارگری بزرگتری است. کشور در حال توسعه ای که موانع تجاری خود برای واردات را در مقابل کالاهای تولیدی کاهش می دهد،عمدتا به این موضوع پی خواهد برد که شرکت هایش آن بخشی از شبکه تولیدی جهان خواهند شد شبکه ای که در آن بخش ها و فعالیت های متفاوتی که نهایتا تبدیل یه یک محصول نهایی می شود از کشورهای گوناگون سرچشمه می گیرند.

برای این که کشورهای در حال توسعه به شبکه های پیچیده تولیدات جهانی بپیوندند،به شرایطی برای سرمایه گذاری نیازدارند که تاسیس شرکت و گسترش را آن آسان سازد. آنها به ارتباط های حمل و نقلی مناسب به دیگر نقاط جهان و نظارت درست بر روی مشتریان نیاز دارند.

نکته نهایی در مورد دور دوحه این است که سعی دارد از مسائل آزاد سازی تجارت در خدماتش استفاده کند. بیشتر خدمات مدرن سهم زیادی درایجاد شرایط مناسب برای سرمایه گذاری دارند: مانند تامین اعتبار، بیمه ،تدارکات، مدیریت بنادر و خدمات حمل ونقل.آزاد سازی واردات این خدمات مدرن می تواند به کشورهای در حال توسعه به ایجاد سرمایه گذاری قوی تر کمک کرده تا شرکت های آنها بتوانند آسان تر از فرصت های بازار جهانی استفاده کنند.

نیاز به رهبری سیاسی

دور جامع آزاد سازی تجارت باعث بهره رسانی به تمام کشورهایی می شود که عضو سازمان تجارت جهانی هستند. اگر این موضوع صحت دارد، چرا رسیدن به نتیجه نهایی دشوار است؟

مشکل سیاسی شناخته شده در مورد آزاد سازی تجارت این است که بازار آزاد باعث سود رسانی غیر مستقیم به همگان است ، اما همچنین باعث اعمال هزینه های اصلاحی بر روی بعضی از صنایع می شود. البته، کشاورزان حمایت شده در کشورهای ثروتمند باآزاد سازی تجاری در بخش هایشان به شدت مخالفند. شرکت های صنعتی حمایت شده و صنایع خدماتی در کشورهای در حال توسعه به همین شکل مخالفت می کنند. بنابراین به رهبری سیاسی واقعی از سوی هر کشوری نیاز است تا موجب رسیدن به یک قرار داد نهایی شود.

آگاهی داشتن از بازندگان و ایجاد طرح های جبرانی برای کاهش تعدیلات، امری انسانی و هوشمندانه است. بسیاری از کشورها برنامه های مساعدتی برای کمک به کارگرانی دارند که آموزش دوباره دیده اند یا جابجا شده اند تا بتوانند از فرصت های ایجاد شده توسط گسترش تجارت استفاده کنند.

دور های گذشته آزاد سازی تجارت قبل از ساعات پایانی تقریبا با شکست مواجه شدند. به همین دلیل برای کشورهای فقیر ، امیدوار باشیم رهبری سیاسی در همه جا برقرار شود. رسیدن به نتیجه نهایی در دوحه نیازمند تغییرات شاخص در مورد مسئله حمایت از کشاورزی از طرف آمریکا ، اروپا و ژاپن می باشد. اما همزمان نیازمند رهبری واقعی از سوی کشورهای در حال توسعه و به خصوص کشورهای قوی در حال توسعه است که از جهانی سازی سود برده اند. آزاد سازی تجارت در آینده برای خدمات و محصولات صنعتی به میزان زیادی به نفع کشورهای در حال توسعه می باشد اما رهبران آنها باید مردم خود را آگاه کرده و راه درستی برای کمک به کسانی پیدا کنند که در طول این تعدیلات دچار زیان موقتی شده اند.
 

سعیده راد

عضو جدید
کاربر ممتاز
:)کشور های در حال توسعه نیاز دارند تا بازارهای خود را به روی یکدیگر باز کنند.


نیمی از سود کشورهای در حال توسعه از طریق مذاکرات تجاری چندجانبه متوقف شده با دسترسی بهتر به بازارهای دیگر کشورهای در حال توسعه به دست می آید. آنها از طریق کاهش موانع تجارت کشاورزی نسبت به کشورهای ثروتمند تر سود بیشتری می برند اگر چه ممکن است که این کشورها نیز با از بین بردن موانع به سود زیادی دست پیدا کنند.

با توجه به این واقعیت که دو سوم از تعرفه های کالاهای صنعتی که توسط برخی کشورهای در حال توسعه به برخی دیگر از کشورهای در حال توسعه پرداخت می شود، آزاد سازی تجاری می تواند باعث جذب سرمایه خارجی و افزایش رشد کشورهای در حال توسعه شود. پایان مذاکرات تجاری در دور دوحه احتیاج به رهبری واقعی از طرف کشورهای در حال توسعه به خصوص کشورهای بزرگ در حال توسعه ای دارد که سود زیادی از جهانی سازی برده اند.

دور دوحه در مورد مذاکرات چندجانبه تجاری متوقف شده و ممکن است با شکست مواجه شود. بنا بود این دور " دور توسعه ای" مذاکرات تجارت جهانی باشد که به خصوص به نفع کشورهای در حال توسعه ای است که 1 میلیارد نفر در آن با حقوق کمتر از 1 دلار و 2 میلیارد نفر با حقوق کمتر از 2 دلار در روز زندگی می کنند. چگونه دور جدیدی از دورهای آزاد سازی تجارت می تواند به کشورهای فقیر کمک کند؟

باز کردن بازارهای کشاورزی

واضح ترین مسئله، و مسئله ای که بیشترین توجه را به خود جلب کرده، حمایت مستمر کشورهای ثروتمند از کشاورزی است. ژاپن از برنج و دیگر بازارها حمایت می کند.آمریکا و اروپا با یارانه از کشاورزان حمایت می کنند.به برآورد اخیر بانک جهانی ، آزاد سازی کامل بازارهای کشاورزی در کشورهای ثروتمند باعث ایجاد درآمد سالانه 26 میلیارد دلاری برای کشورهای در حال توسعه می شود. این عدد برابر نیمی از کمک خارجی سالانه از سوی کشورهای ثروتمند به کشورهای فقیر است. بنابر این، باز کردن بازارهای کشاورزی در کشورهای ثروتمند موضوع بسیار با اهمیتی است.

موضوعی که به آن کمتر توجه شده این است که باز کردن بازار کشورهای در حال توسعه برای خود این کشورها سود مشابهی _ حتی کمی بیشتر- در حدود 28 میلیارد دلار در هر سال در بر خواهد داشت. این سود تا حدودی بر اساس آزاد سازی تجارت باعث می شود تا هر کشور تولید کالاو خدمات مناسب خود را افزایش داده و آنها را با قیمت بهتری به فروش برساند. مزیت دیگر این است که مصرف کنندگان کالاهایی را که کشور آنها تولید نمی کند با قیمت کمتری خریداری کنند.

به علاوه، آزاد سازی تجارت در کشورهای در حال توسعه ، باعث داد و ستد میان کشورهای در حال توسعه و بهره رسانی به کشورهای فقیر می شود. اگر این هدف برآورده شود ، آزاد سازی بازارها برای غذاهای اصلی خصوصا می تواند به کاهش فقر کمک کند ، زیرا این کالاها سهم بزرگی از مخارج خانوارها را در کشورهای در حال توسعه تشکیل می دهند.

حذف تعرفه های صنعتی

با این که در مذاکرات تجاری ، کشاورزی از توجه خاصی برخوردار است ، موضوعی با همان درجه اهمیت در مورد آزاد سازی بازارها برای محصولات صنعتی وجود دارد. بسیاری از کشورهای در حال توسعه هم اکنون از تولید کنندگان خوب محصولات تولیدی ، به خصوص صنایع کاربر مانند منسوجات و الکترنیک به شمار می روند. در واقع، 80 درصد از صادرات کشورهای در حال توسعه را کالاهای صنعتی تشکیل می دهند.

بزرگترین بازارهای کالاهای صنعتی در کشورهای ثروتمند وجود دارند اما تعرفه های وارداتی آنها نسبتأ کم هستند. هم اکنون، حدود دو سوم تمام تعرفه های صنعتی که به وسیله تولید کنندگان کشورهای صنعتی پرداخت می شود به دیگر کشورهای در حال توسعه پرداخت می شود زیرا میزان تعرفه های وارداتی برای محصولات صنعتی در کشورهای در حال توسعه بیشتر هستند.

کشورهای در حال توسعه، به همین دلیل می توانند با دستیابی به بازارهای یکدیگر از سود زیادی بهره مند شوند.این کار باعث می شود تا آنها کارخانه های کارآمد تری برای گسترش تولیدات داشته و به صرفه جویی مقیاسی دست پیدا کنند که آنها را به سمت تخصص تشویق کند، همان گونه که در چند دهه اخیر در زمان ادغام اروپا شاهد آن بوده ایم.

واژه "دور توسعه" ممکن است این مفهوم را القا کند که هدف اصلی این دور وادار کردن کشورهای ثروتمند به برداشتن موانع کالاها برای کشورهای فقیر است ، اما این حرکت فقط نیمی از سودی است که کشورهای در حال توسعه می توانند با داشتن سیستم تجاری آزاد به دست بیاورند. نیم دیگر سود بالقوه برای کشورهای در حال توسعه از طریق آزاد سازی تجاری از دستیابی به بازار خود این کشورها به دست می آید.

سود پویا

مزیت هایی که تا کنون به آن اشاره کرده ایم ، همان چیزی است که اقتصاد دانان آنرا "سود ایستا" می نامند – سودی که به سرعت از طریق امکانات تولیدی کنونی به دست می آید. آزاد سازی کامل تجاری باعث می شود تا کشورهای توسعه یافته تولید کالاهای کشاورزی مخصوصی را کاهش دهند ، این کالاها در کشورهای در حال توسعه ای گسترش می یابد که از آب و زمین مناسبی برخوردارند. در حالی که کشورهای در حال توسعه همچنین تولید و صادرات صنایع کاربر خود را افزایش داده ، تولیدات کشورهای توسعه یافته به سمت ماشین های سنگین ، محصولات تکنولوژیکی و خدمات تغییر می یابد.اما ورای این سودهای ایستا، مزایای پویایی نیز وجود دارند. اثرات پویا را نمی توان تعیین کرد اما آنها نسبت به سود ایستا اهمیت بیشتری دارند.

منظور از سود ایستا این است که متصل شدن به یک بازار جهانی، باعث نوآوری و رشد تولیدی در سطح شرکتی می شود. نوآوری فقط به معنای پیشرفت تکنولوژیکی عظیم نیست ، بلکه تغییرات کوچک رایج در در پروسه یا محصولات یک شرکت است. شرکت در بازارهای حمایت شده گرایش به سمتی دارد که بازار بزرگ رقابتی ، بازدهی شاخصی برای ایده های خوب و تولیدات با کیفیت بالا دارد.

بازار بزرگ همچنین دارای بخش کارگری بزرگتری است. کشور در حال توسعه ای که موانع تجاری خود برای واردات را در مقابل کالاهای تولیدی کاهش می دهد،عمدتا به این موضوع پی خواهد برد که شرکت هایش آن بخشی از شبکه تولیدی جهان خواهند شد شبکه ای که در آن بخش ها و فعالیت های متفاوتی که نهایتا تبدیل یه یک محصول نهایی می شود از کشورهای گوناگون سرچشمه می گیرند.

برای این که کشورهای در حال توسعه به شبکه های پیچیده تولیدات جهانی بپیوندند،به شرایطی برای سرمایه گذاری نیازدارند که تاسیس شرکت و گسترش را آن آسان سازد. آنها به ارتباط های حمل و نقلی مناسب به دیگر نقاط جهان و نظارت درست بر روی مشتریان نیاز دارند.

نکته نهایی در مورد دور دوحه این است که سعی دارد از مسائل آزاد سازی تجارت در خدماتش استفاده کند. بیشتر خدمات مدرن سهم زیادی درایجاد شرایط مناسب برای سرمایه گذاری دارند: مانند تامین اعتبار، بیمه ،تدارکات، مدیریت بنادر و خدمات حمل ونقل.آزاد سازی واردات این خدمات مدرن می تواند به کشورهای در حال توسعه به ایجاد سرمایه گذاری قوی تر کمک کرده تا شرکت های آنها بتوانند آسان تر از فرصت های بازار جهانی استفاده کنند.

نیاز به رهبری سیاسی

دور جامع آزاد سازی تجارت باعث بهره رسانی به تمام کشورهایی می شود که عضو سازمان تجارت جهانی هستند. اگر این موضوع صحت دارد، چرا رسیدن به نتیجه نهایی دشوار است؟

مشکل سیاسی شناخته شده در مورد آزاد سازی تجارت این است که بازار آزاد باعث سود رسانی غیر مستقیم به همگان است ، اما همچنین باعث اعمال هزینه های اصلاحی بر روی بعضی از صنایع می شود. البته، کشاورزان حمایت شده در کشورهای ثروتمند باآزاد سازی تجاری در بخش هایشان به شدت مخالفند. شرکت های صنعتی حمایت شده و صنایع خدماتی در کشورهای در حال توسعه به همین شکل مخالفت می کنند. بنابراین به رهبری سیاسی واقعی از سوی هر کشوری نیاز است تا موجب رسیدن به یک قرار داد نهایی شود.

آگاهی داشتن از بازندگان و ایجاد طرح های جبرانی برای کاهش تعدیلات، امری انسانی و هوشمندانه است. بسیاری از کشورها برنامه های مساعدتی برای کمک به کارگرانی دارند که آموزش دوباره دیده اند یا جابجا شده اند تا بتوانند از فرصت های ایجاد شده توسط گسترش تجارت استفاده کنند.

دور های گذشته آزاد سازی تجارت قبل از ساعات پایانی تقریبا با شکست مواجه شدند. به همین دلیل برای کشورهای فقیر ، امیدوار باشیم رهبری سیاسی در همه جا برقرار شود. رسیدن به نتیجه نهایی در دوحه نیازمند تغییرات شاخص در مورد مسئله حمایت از کشاورزی از طرف آمریکا ، اروپا و ژاپن می باشد. اما همزمان نیازمند رهبری واقعی از سوی کشورهای در حال توسعه و به خصوص کشورهای قوی در حال توسعه است که از جهانی سازی سود برده اند. آزاد سازی تجارت در آینده برای خدمات و محصولات صنعتی به میزان زیادی به نفع کشورهای در حال توسعه می باشد اما رهبران آنها باید مردم خود را آگاه کرده و راه درستی برای کمک به کسانی پیدا کنند که در طول این تعدیلات دچار زیان موقتی شده اند.
 

سعیده راد

عضو جدید
کاربر ممتاز
یادم رفت که بگم بیش از 70درصد کشورهای جهان کشور جهان سومی یا همون در حال توسعه هستند که حدود 23درصد منابع جهان در اختیار این کشورهاست.ایران هم مستثنی از این قاعده ی فقر نیست.
 

Similar threads

بالا