درمان جایگزینی هورمونی ( HRT )قسمت 1
از بزرگترین نگرانی ها در زنانی که بعد از یائسگی به آن ها درمان جایگزینی هورمونی ( HRT ) توصیه می گردد، ارتباط بین استفاده از هورمون و کانسر پستان می باشد. در بررسی Woman’s Health Initiative (WHI)، نتایج آزمایش ترکیب استروژن ـ پروژسترون، یک آزمایش کنترل شده و تصادفی، با خطر بالای کانسر پستان که در خیلی از بررسی های دیگر دیده شده است، سازگار است1. اما در آزمایش WHI از استروژن تنها، در گروه هایی که استروژن مصرف می کردند در مقایسه با گروه پلاسبو، خطر کانسر پستان افزایشی نیافت.
هورمون های درون زاد و خطر کانسر پستان -پشتیبانی براي نقش ERT در کانسر پستان از یک سری بررسی ناشی می گردد؛ این بررسی ها پیشنهاد می کنند: «در معرض قرار گرفتن طولانی مدت و غلظت های بالای استروژن درون زاد، خطر کانسر پستان را افزایش مي دهند.». این ريسك فاکتورها شامل فاکتورهای زایشی، غلظت استروژن سرم و نشانگرهای جانشین برای افزایش در معرض استروژن بودن می باشند.
فاکتورهای زایشی ـ فاکتورهای خطر زايشي كه منعکس کننده ي مدت زمان مواجهه ی هورمون هاي اندوژنوس هستند (مانند پاریته، سن يایسگي و سن منارك) در خطر کانسر پستان تاثیر مي گذارند.
يك آنالیز از Nurses Health study در 91523 زن ـ این زنان براي 14 سال پیگیری مي شدند و 234 کانسر پستان را تجربه نمودند ـ پیدا نمود كه سن مادر هم در اولین زایش و هم در زایش هاي بعدی در بروز کانسر پستان تاثیر مي گذارند2 . اگر اولین حاملگی در سن 20 سالگی بود، بروز تجمعی کانسر پستان تا سن 70 سالگی در زنان زايشي در برابر زنان نولي پار، 20 درصد کمتر؛ اگر اولین حاملگی در سن 25 سالگی بود، 10 درصد کمتر و اگر اولین حاملگی در سن 35 سالگی بود 5 درصد بیشتر بود.
اثر حفاظتی زودرس در برابر حاملگی دیررس ممکن است، این گونه توضیح داده شود؛ اولین حاملگی با افتراق نهايي سلول هاي پستانی و با سيكل سلولی طولانی تر همراه می شود كه زمان بیشتری براي ترمیم DNA مي دهد3. به دلیل تحريك پروليفراتیو اضافی بر روي سلول هاي پستان كه قبلا تحريك بر روي آن ها آغاز شده است و در مرحله ی پایانی نمو هستند و شاید بیشتر تمایل به تخریب سلولی دارند، گمان مي شود، سن بالا در اولین حاملگی خطر بیشتری را نسبت به نولي پار بودن دارا باشد.
يایسگي زودرس با کاهش خطر سرطان پستان همراه است . براي هر سال افزایش در سن يایسگي، خطر نسبی کانسر پستان تقریبا 3 % افزایش مي یابد4.
در یک گزارش، سن منارک يك ريسك فاکتور براي کانسر پستان هم در زنان پیش از يایسگي و هم در زنان پس از يایسگي است . يك تاخیر دو ساله در شروع منارک با % 10 کاهش در خطر پستان همراه است5.
غلظت هاي استروژن سرم ـ تنها تعدادی از بررسی هاي آینده نگر ارتباط بین غلظت استروژن سرم و خطر کانسر پستان را آزموده اند. هدایت کردن این تلاش ها به خاطر تفاوت هاي بین و درون فردیِ غلظت هاي هورمونی و دشواری هاي اندازه گيري، دشوار است. يك گزارش از نه بررسی آینده نگر ـ در 663 زني كه سرطان پستان پیشرفته داشتند و 1765 زني كه کانسر نداشتند ـ داده هاي فردی را بازبینی نمود6. در مقایسه با آنهايی كه کمترین مقدار پلاسمايي توتال یا آزاد استراديول دارند، زنانی كه افزایش غلظت دارند، دارای افزایش پیش رونده در خطر کانسر پستان مي باشند. به طور گذشته نگر خطرهای نسبی براي آنهايی كه بالاترین غلظت پلاسما توتال و آزاد استراديول را دارند، به ترتیب 2% (95 percent CI 1.47 to 2.71) و 2.58% (95 percent CI 1.76 to 3.78) بودند.
روشن نیست کدام قسمت استروژن (مانند؛ استراديول توتال، استرون، استراديول آزاد ) بهترین پیش بيني کننده ي خطر اســت8-6. يك بررسی case-cohort آینده نگر، پیشنهاد كرد: « قوي ترین ارتباط بین غلظت هورمون سرم و کانسر پستان در استراديول فراهم زي (آزاد) وجود دارد.»7. زنان با بالاترین میانگین غلظت استراديول آزاد (6.83 pmol/L or higher) 3.6 برابر خطر بیشتری را براي کانسر پستان، نسبت به زنانی كه کمترین میانگین (less than 2.20 pmol/L) را دارند، دارا مي باشند. این ارتباط از سن، BMI و ريسك فاکتورهای معمول دیگر براي کانسر پستان، مستقل است. بیشتر از نیمی از آزمایشگاه هاي بالینی نمي توانند، غلظت استراديول سرمي را در محدوده هاي پايين تر ردیابی، با دقت كافي، اندازه گيري کنند. بنابراین، ما در بالین، استفاده از اندازه گيري استراديول سرمي برای پیش بینی خطر کانسر، توصیه نمي كنيم.
تعداد زیادی فاکتورهای ژنتیكي وجود دارند كه سنتز استروژن، حساسیت بافت پستان به استروژن و كاتابوليسم استروژن را تحت تاثیر قرار مي دهند9. این فاکتورها زیر بررسی هستند و سرانجام ممکن است، اختلاف هاي موجود در مواجهه تجعمي فردی را به استروژن درون زاد و متابوليت هايش و در پایان اثر بر خطر کانسر پستان را شرح دهند.
ماركرهاي جانشین براي افزایش مواجهه با استروژن ـ گواه پشتیبان دیگر پیوند بین استروژن و کانسر پستان، از بررسی هايی گرفته شده است كه دریافته اند؛ ماركرهاي جانشین براي مواجهه استروژن، (مانند؛ دانسیته ي استخوانی و دانسیته ي بافت پستانی در ماموگرافی) به کانسر پستان مربوط مي شوند.
دانسیته ي استخوانی ـ زنان یایسه (Postmenopausal) با افزایش دانستيه ي استخوانی، برای پیشرفت کانسر پستان نسبت به آنهايی كه دانستيه ي استخوانی کمتری دارند، خطر بیشتری را دارا مي باشند. این موضوع در يك بررسی از بیش از 6800 زن 68 ساله و بزرگتر ـ آنها به طور متوسط3.2سال پیگیری مي شدند ـ نشان داده شده است؛ به ازاي هر یک افزایش انحراف استاندارد در دانستيه ي معدنی استخوانی، خطر کانسر پستان 30 تا 50 درصد بیشتر بود10.
دست کم در یک بخش، این ارتباط مي توانست با مواجهه ی تجعمي به استروژن، شرح داده شود. زنان با بیشترین مواجهه با استروژن انتظار مي رفت كه توده ي استخوانی بیشتر و ريسك بیشتری براي کانسر پستان داشته باشند. به عبارت دیگر، زنان دارای بالاترین ريسك براي استئوپروز ممکن است، دارای خطر كمتري براي کانسر پستان به خاطر درجه ي كمتر مواجهه با استروژن باشند. بنابراین، بررسی هاي درمان جایگزینی استروژن در زنان مبتلا به استئوپروز، ممکن است خطر کانسر پستان را که این خطر کانسر پستان امکان دارد، با ERT در همه زنان همراه باشد، دست كم بگیرند.
دانستيه ي ماموگرافی ـ افزایش ماموگرافی با بروز کانسر پستان بیشتری همراه است (12 و 11). در ميان زنان پیش از يایسگي در Breast Cancer Detection Demonstration Project، زنان با دانستيه ي ماموگرافيکي كه بیشتر از 75 % پستان را اشتغال مي كند، 3.8 برابر افزایش خطر کانسر پستان را در مقایسه با آن هايی كه دانسیته ي پستانی قابل مشاهده نداشتند، دارا بودند؛ خطر نسبی در زنان پیش از يایسگي 5.8 بود (13). عموما روش استانداری براي توصیف دانسیته ي پستانی وجود ندارد. بنابراین، کاربرد هاي بالینی این اطلاعات محدود شده است.
پنداشته مي شود كه در پستان ERT فرآیندِ قهقراييِ به دنبالِ منوپوز را باز مي دارد. ( 15 و 14 ). دانسیته ي پستانی با آغاز ERT افزایش و با توقف ERT کاهش مي یابد (16 ). علي رغم افزایش بالقوه ي خطر کانسر پستان، افزایش دانسیته ي پستانی ممکن است تشخیص کانسر پستان را دشوار تر سازد (14 ).
چاقی و افزایش وزن ـ چاقی و افزایش وزن بر خطر کانسر پستان در زنان پره منوپوزال و پست منوپوزال اثرات متفاوتی دارد كه در يك گزارش به وسیله ي یافته هاي زیر نشان داده شده است:
پیش از منوپوز، چاقی معمول (BMI >26 kg/m2) با بروز كمتر کانسر پستان (اگر چه نه مورتالیتی) همراه شد. چاقی غلظت سرمي پروژسترون و استراديول را در زنان پره منوپوزال به خاطر افزایش فراوانی عدم تخمگذاري کاهش مي دهد. بنابراین، براي بافت هاي هدف مانند پستان گردش کمتر استروژن در دسترس است.
افزایش وزن بعد از سن 18 سالگی با کانسر پستان بعد از منوپوز ـ اما نه قبل از منوپوز ـ همراه شد. در زنان پست منوپوزال كه هرگزERT دریافت نکرده اند، این همراهی بسیار نیرومند بود. در مقایسه با زنان با کمترین افزایش وزن، خطر نسبی پیشرفت کانسر پستان، اگر وزن آن ها 10 تا 20 كيلوگرم زیاد شده بود، 1.6 بود و اگر بیشتر از 20 كيلوگرم زیاد شده بود، 2 بود. برعکس، در ميان زنانی كه استروژن گرفتند، آنهايی كه افزایش وزن داشتند، افزایش خطر کانسر پستان نداشتند.
چاقی بر متابولیسم استروژن بسته به شرایط منوپوزال زنان اثرات متفاوتی دارد. در زنان پره منوپوزال، ايــن استراديول سرمي (اما نه استرون) را به علت افزایش عدم تخمک گذاری پايين مي آورد. در زنان پست منوپوز، چاقی، تبدیل محیطی آتدروژن به استروژن را كه اساسا در بافت چربی رخ مي دهد، افزایش مي دهد. براي مانند، متوسط غلظت استراديول در ميان زنان با BMI كمتر از 21 kg/m2 ، 4.7 pg/mL بود اما در ميان زنان با BMI بیشتر یا برابر با 29 kg/m2 برابر با 10.0 pg/mL بود. وزن گيري، خطر کانسر پستان در زنان پست منوپوزال را كه ERT دریافت نکرده اند، افزایش مي دهد.
داده هاي اپيدميولوژيك در درمان جایگزینی هورمونی و کانسر پستان ـ گواه ارتباط کانسر پستان و ERT با افزایش پیوسته ي در مصرف ERT قوي تر و قاطع تر شده است.
از بزرگترین نگرانی ها در زنانی که بعد از یائسگی به آن ها درمان جایگزینی هورمونی ( HRT ) توصیه می گردد، ارتباط بین استفاده از هورمون و کانسر پستان می باشد. در بررسی Woman’s Health Initiative (WHI)، نتایج آزمایش ترکیب استروژن ـ پروژسترون، یک آزمایش کنترل شده و تصادفی، با خطر بالای کانسر پستان که در خیلی از بررسی های دیگر دیده شده است، سازگار است1. اما در آزمایش WHI از استروژن تنها، در گروه هایی که استروژن مصرف می کردند در مقایسه با گروه پلاسبو، خطر کانسر پستان افزایشی نیافت.
هورمون های درون زاد و خطر کانسر پستان -پشتیبانی براي نقش ERT در کانسر پستان از یک سری بررسی ناشی می گردد؛ این بررسی ها پیشنهاد می کنند: «در معرض قرار گرفتن طولانی مدت و غلظت های بالای استروژن درون زاد، خطر کانسر پستان را افزایش مي دهند.». این ريسك فاکتورها شامل فاکتورهای زایشی، غلظت استروژن سرم و نشانگرهای جانشین برای افزایش در معرض استروژن بودن می باشند.
فاکتورهای زایشی ـ فاکتورهای خطر زايشي كه منعکس کننده ي مدت زمان مواجهه ی هورمون هاي اندوژنوس هستند (مانند پاریته، سن يایسگي و سن منارك) در خطر کانسر پستان تاثیر مي گذارند.
يك آنالیز از Nurses Health study در 91523 زن ـ این زنان براي 14 سال پیگیری مي شدند و 234 کانسر پستان را تجربه نمودند ـ پیدا نمود كه سن مادر هم در اولین زایش و هم در زایش هاي بعدی در بروز کانسر پستان تاثیر مي گذارند2 . اگر اولین حاملگی در سن 20 سالگی بود، بروز تجمعی کانسر پستان تا سن 70 سالگی در زنان زايشي در برابر زنان نولي پار، 20 درصد کمتر؛ اگر اولین حاملگی در سن 25 سالگی بود، 10 درصد کمتر و اگر اولین حاملگی در سن 35 سالگی بود 5 درصد بیشتر بود.
اثر حفاظتی زودرس در برابر حاملگی دیررس ممکن است، این گونه توضیح داده شود؛ اولین حاملگی با افتراق نهايي سلول هاي پستانی و با سيكل سلولی طولانی تر همراه می شود كه زمان بیشتری براي ترمیم DNA مي دهد3. به دلیل تحريك پروليفراتیو اضافی بر روي سلول هاي پستان كه قبلا تحريك بر روي آن ها آغاز شده است و در مرحله ی پایانی نمو هستند و شاید بیشتر تمایل به تخریب سلولی دارند، گمان مي شود، سن بالا در اولین حاملگی خطر بیشتری را نسبت به نولي پار بودن دارا باشد.
يایسگي زودرس با کاهش خطر سرطان پستان همراه است . براي هر سال افزایش در سن يایسگي، خطر نسبی کانسر پستان تقریبا 3 % افزایش مي یابد4.
در یک گزارش، سن منارک يك ريسك فاکتور براي کانسر پستان هم در زنان پیش از يایسگي و هم در زنان پس از يایسگي است . يك تاخیر دو ساله در شروع منارک با % 10 کاهش در خطر پستان همراه است5.
غلظت هاي استروژن سرم ـ تنها تعدادی از بررسی هاي آینده نگر ارتباط بین غلظت استروژن سرم و خطر کانسر پستان را آزموده اند. هدایت کردن این تلاش ها به خاطر تفاوت هاي بین و درون فردیِ غلظت هاي هورمونی و دشواری هاي اندازه گيري، دشوار است. يك گزارش از نه بررسی آینده نگر ـ در 663 زني كه سرطان پستان پیشرفته داشتند و 1765 زني كه کانسر نداشتند ـ داده هاي فردی را بازبینی نمود6. در مقایسه با آنهايی كه کمترین مقدار پلاسمايي توتال یا آزاد استراديول دارند، زنانی كه افزایش غلظت دارند، دارای افزایش پیش رونده در خطر کانسر پستان مي باشند. به طور گذشته نگر خطرهای نسبی براي آنهايی كه بالاترین غلظت پلاسما توتال و آزاد استراديول را دارند، به ترتیب 2% (95 percent CI 1.47 to 2.71) و 2.58% (95 percent CI 1.76 to 3.78) بودند.
روشن نیست کدام قسمت استروژن (مانند؛ استراديول توتال، استرون، استراديول آزاد ) بهترین پیش بيني کننده ي خطر اســت8-6. يك بررسی case-cohort آینده نگر، پیشنهاد كرد: « قوي ترین ارتباط بین غلظت هورمون سرم و کانسر پستان در استراديول فراهم زي (آزاد) وجود دارد.»7. زنان با بالاترین میانگین غلظت استراديول آزاد (6.83 pmol/L or higher) 3.6 برابر خطر بیشتری را براي کانسر پستان، نسبت به زنانی كه کمترین میانگین (less than 2.20 pmol/L) را دارند، دارا مي باشند. این ارتباط از سن، BMI و ريسك فاکتورهای معمول دیگر براي کانسر پستان، مستقل است. بیشتر از نیمی از آزمایشگاه هاي بالینی نمي توانند، غلظت استراديول سرمي را در محدوده هاي پايين تر ردیابی، با دقت كافي، اندازه گيري کنند. بنابراین، ما در بالین، استفاده از اندازه گيري استراديول سرمي برای پیش بینی خطر کانسر، توصیه نمي كنيم.
تعداد زیادی فاکتورهای ژنتیكي وجود دارند كه سنتز استروژن، حساسیت بافت پستان به استروژن و كاتابوليسم استروژن را تحت تاثیر قرار مي دهند9. این فاکتورها زیر بررسی هستند و سرانجام ممکن است، اختلاف هاي موجود در مواجهه تجعمي فردی را به استروژن درون زاد و متابوليت هايش و در پایان اثر بر خطر کانسر پستان را شرح دهند.
ماركرهاي جانشین براي افزایش مواجهه با استروژن ـ گواه پشتیبان دیگر پیوند بین استروژن و کانسر پستان، از بررسی هايی گرفته شده است كه دریافته اند؛ ماركرهاي جانشین براي مواجهه استروژن، (مانند؛ دانسیته ي استخوانی و دانسیته ي بافت پستانی در ماموگرافی) به کانسر پستان مربوط مي شوند.
دانسیته ي استخوانی ـ زنان یایسه (Postmenopausal) با افزایش دانستيه ي استخوانی، برای پیشرفت کانسر پستان نسبت به آنهايی كه دانستيه ي استخوانی کمتری دارند، خطر بیشتری را دارا مي باشند. این موضوع در يك بررسی از بیش از 6800 زن 68 ساله و بزرگتر ـ آنها به طور متوسط3.2سال پیگیری مي شدند ـ نشان داده شده است؛ به ازاي هر یک افزایش انحراف استاندارد در دانستيه ي معدنی استخوانی، خطر کانسر پستان 30 تا 50 درصد بیشتر بود10.
دست کم در یک بخش، این ارتباط مي توانست با مواجهه ی تجعمي به استروژن، شرح داده شود. زنان با بیشترین مواجهه با استروژن انتظار مي رفت كه توده ي استخوانی بیشتر و ريسك بیشتری براي کانسر پستان داشته باشند. به عبارت دیگر، زنان دارای بالاترین ريسك براي استئوپروز ممکن است، دارای خطر كمتري براي کانسر پستان به خاطر درجه ي كمتر مواجهه با استروژن باشند. بنابراین، بررسی هاي درمان جایگزینی استروژن در زنان مبتلا به استئوپروز، ممکن است خطر کانسر پستان را که این خطر کانسر پستان امکان دارد، با ERT در همه زنان همراه باشد، دست كم بگیرند.
دانستيه ي ماموگرافی ـ افزایش ماموگرافی با بروز کانسر پستان بیشتری همراه است (12 و 11). در ميان زنان پیش از يایسگي در Breast Cancer Detection Demonstration Project، زنان با دانستيه ي ماموگرافيکي كه بیشتر از 75 % پستان را اشتغال مي كند، 3.8 برابر افزایش خطر کانسر پستان را در مقایسه با آن هايی كه دانسیته ي پستانی قابل مشاهده نداشتند، دارا بودند؛ خطر نسبی در زنان پیش از يایسگي 5.8 بود (13). عموما روش استانداری براي توصیف دانسیته ي پستانی وجود ندارد. بنابراین، کاربرد هاي بالینی این اطلاعات محدود شده است.
پنداشته مي شود كه در پستان ERT فرآیندِ قهقراييِ به دنبالِ منوپوز را باز مي دارد. ( 15 و 14 ). دانسیته ي پستانی با آغاز ERT افزایش و با توقف ERT کاهش مي یابد (16 ). علي رغم افزایش بالقوه ي خطر کانسر پستان، افزایش دانسیته ي پستانی ممکن است تشخیص کانسر پستان را دشوار تر سازد (14 ).
چاقی و افزایش وزن ـ چاقی و افزایش وزن بر خطر کانسر پستان در زنان پره منوپوزال و پست منوپوزال اثرات متفاوتی دارد كه در يك گزارش به وسیله ي یافته هاي زیر نشان داده شده است:
پیش از منوپوز، چاقی معمول (BMI >26 kg/m2) با بروز كمتر کانسر پستان (اگر چه نه مورتالیتی) همراه شد. چاقی غلظت سرمي پروژسترون و استراديول را در زنان پره منوپوزال به خاطر افزایش فراوانی عدم تخمگذاري کاهش مي دهد. بنابراین، براي بافت هاي هدف مانند پستان گردش کمتر استروژن در دسترس است.
افزایش وزن بعد از سن 18 سالگی با کانسر پستان بعد از منوپوز ـ اما نه قبل از منوپوز ـ همراه شد. در زنان پست منوپوزال كه هرگزERT دریافت نکرده اند، این همراهی بسیار نیرومند بود. در مقایسه با زنان با کمترین افزایش وزن، خطر نسبی پیشرفت کانسر پستان، اگر وزن آن ها 10 تا 20 كيلوگرم زیاد شده بود، 1.6 بود و اگر بیشتر از 20 كيلوگرم زیاد شده بود، 2 بود. برعکس، در ميان زنانی كه استروژن گرفتند، آنهايی كه افزایش وزن داشتند، افزایش خطر کانسر پستان نداشتند.
چاقی بر متابولیسم استروژن بسته به شرایط منوپوزال زنان اثرات متفاوتی دارد. در زنان پره منوپوزال، ايــن استراديول سرمي (اما نه استرون) را به علت افزایش عدم تخمک گذاری پايين مي آورد. در زنان پست منوپوز، چاقی، تبدیل محیطی آتدروژن به استروژن را كه اساسا در بافت چربی رخ مي دهد، افزایش مي دهد. براي مانند، متوسط غلظت استراديول در ميان زنان با BMI كمتر از 21 kg/m2 ، 4.7 pg/mL بود اما در ميان زنان با BMI بیشتر یا برابر با 29 kg/m2 برابر با 10.0 pg/mL بود. وزن گيري، خطر کانسر پستان در زنان پست منوپوزال را كه ERT دریافت نکرده اند، افزایش مي دهد.
داده هاي اپيدميولوژيك در درمان جایگزینی هورمونی و کانسر پستان ـ گواه ارتباط کانسر پستان و ERT با افزایش پیوسته ي در مصرف ERT قوي تر و قاطع تر شده است.