دانلود کتاب جراح دیوانه نوشته ی یورگن توروالد

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار

1000004593.jpg

معرفی کتاب جراح دیوانه​

کتاب جراح دیوانه اثر درخشان و تحسین‌برانگیز یورگن توروالد، داستان زندگی عجیب و حیرت‌انگیز پزشک و جراحی آلمانی را روایت می‌کند که در سالیان پایانی عمرش به جنون ادواری مبتلا و اشتباهات نابخشودنی فراوانی را مرتکب می‌شود که صدمات بسیاری به بیماران می‌زند.

درباره کتاب جراح دیوانه:​

فردیناند زائربروخ جراح مشهور اهل کشور آلمان، در زمانی می‌زیست که نازی‌ها بر این کشور تسلط داشتند. او که پیش از به قدرت رسیدن هیتلر هم فردی نامی و معروف محسوب می‌شد، با وجود مخالفتش برای عضویت در حزب نازی هیچ‌گاه مورد آزار و اذیت دیگران قرار نگرفت. ابتکارات متعددی که این پزشک در جراحی ایجاد کرد نام وی را تا ابد در دنیای پزشکی ماندگار کرده است.

او نخستین فردی بود که کارد پزشکی را در قلب انسان فرو برد و برای اینکه در حین عمل خون به بدن بیمار برسد، از قلبی مصنوعی ساخته خودش بهره برد. درمان بیماری‌های سل ریوی، سرطان مری و خارج کردن غده سرطانی از کبد یا ریه، به کمک عمل جراحی تنها چند نمونه از ابتکاراتی است که این جراح خارق‌العاده برای نخستین بار به انجام آن‌ها روی آورد. بسیاری از رهبران کشورها همچون استالین دیکتاتور شوروی و آلفونس سیزدهم پادشاه اسپانیا توسط زائربورخ تحت عمل جراحی قرار گرفتند.

او پزشک متبحری بود که کم‌کم جنون خطرناکی بر تمام زندگی‌اش سایه افکند، به طوری که در اتاق عمل حین انجام یکی از عمل‌های جراحی، مغز یکی از بیمارانش را تکه‌تکه کرد! با این حال و بعد از گرفتار شدن به این جنون ادواری، دکتر فردیناند زائربروخ حاضر به ترک بیمارستان و محل کارش نمی‌شود اما در نهایت او را به اجبار از حرفه‌اش برکنار می‌کنند تا اینکه روزی او مجبور می‌شود در خانه‌اش یک عمل جراحی انجام دهد.

در علم پزشکی باور بر این بود افرادی که حافظه خود را تا پایان عمرشان به کار می‌گیرند، به فراموشی و نسیان در زمان پیری دچار نمی‌شوند. زائربروخ پزشکِ دانشمندی بود که همچون دیگر پزشکان و دانشمندان به کتاب‌خوانی می‌پرداخت و اجازه نمی‌داد حافظه‌اش از کار بیفتد، از این رو از چنین شخصی انتظار نمی‌رفت به فراموشی‌ای که در نهایت به جنون ادواری تبدیل شود، مبتلا گردد و بر اثر این دیوانگی مرتکب قتل بیمارانش شود.

یورگن توروالد (Jurgen Thorwald) پس از پایان جنگ جهانی دوم به نوشتن خاطراتش از این دوران روی آورد و تصمیم گرفت شرح حال زندگی زائربروخ را در کتابی به نام جراح دیوانه (The Dismissal, the last days of Ferdinand Sauerbruch surgeon) به روی کاغذ بیاورد. زمانی که چنین تصمیمی گرفت این پزشک مشهور رخت از جهان بربسته بود و دسترسی به وی امکان نداشت. از این رو تروالد برای نوشتن وقایع زندگی وی به سراغ دستیاران، شاگردان و بیمارستان‌هایی که زائربروخ در آن‌ها فعالیت می‌کرد رفت.

کتاب جراح دیوانه به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟​

اگر به رمان‌های تاریخی و داستان‌های واقعی علاقه‌مند هستید، این کتاب را از دست ندهید.

با یورگن توروالد بیشتر آشنا شویم:​

هاینس بونگارتز با نام مستعار یورگن توروالد نویسنده، مورخ و روزنامه‌نگار آلمانی در 28 اکتبر سال 1915 متولد شد. شهرت او اغلب به دلیل تحقیقاتی بود که در تاریخ پزشکی قانونی و جنگ جهانی دوم انجام داد.

توروالد کارش را از سال 1933 در آلمان نازی و در مؤسسه انتشاراتی Die Braune Post (نامه قهوه‌ای) شروع کرد. او هنگام جنگ به عنوان نویسنده تبلیغاتی و با تأکید بر لوفت وافه فعالیت می‌کرد. بعد از اشغال آلمان، هاینس بونگارتز نامش را به یورگن توروالد تغییر داد تا اینگونه بتواند در کشورش که حالا دیگر به اشغال نیروهای تفقین درآمده بود به کار بپردازد. در سال 1947 هم او به طور قانونی این نام را برای خود انتخاب کرد. او سرانجام در چهارم آوریل سال 2006 درگذشت.

در بخشی از کتاب جراح دیوانه می‌خوانیم:​

جراح نابغه جواب داد من جراح هستم نه پزشک و شما که پزشک هستید باید بفهمید چرا رنگش قرمز شده و او را معالجه کنید. اما در آن بیمارستان هیچ پزشکی نتوانست به علت تغییر رنگ کارل پی ببرد چون سرخی صورت و بدن او با علایم هیچ بیماری تطبیق نمی‌کرد. بیماری‌هایی وجود دارد که بعد از اینکه انسان مبتلا به آن‌ها شد صورت و بدنش سرخ‌رنگ می‌شود ولی آن بیماری‌ها علایم دیگر هم دارد و درجۀ اول علامت آن‌ها تب است و سرخی صورت و بدن، در آن امراض جزو علایم فرعی به شمار می‌آید و کارل تب نداشت و عارضۀ دیگر هم در او دیده نمی‌شد حتی به‌خوبی غذا می‌خورد و می‌خوابید. روز بعد، چند نفر از دوستان سیاسی کارل با تعیین وقت قبلی به بیمارستان آمدند تا اینکه موفقیت در عمل جراحی و بهبود او را به وی تبریک بگویند و هنوز کارل نمی‌دانست که سرخ شده است.

ولی چون ممکن بود که آشنایان کارل بعد از اینکه او را دیدند از قرمزی صورتش متحیر یا متوحش شوند قبل از اینکه وارد اتاق بیمار شوند به آن‌ها گفتند بعد از دیدن رنگ قرمز صورت دوستتان متعجب نشوید چون این رنگ از آثار جانبی عمل جراحی کلیه است و بعد از چند روز رفع خواهد شد. کارل هم‌مسلکان را با نشاط پذیرفت و یکی از آن‌ها برای اینکه لطیفه‌ای بگوید اظهار کرد رهبر عزیز و بزرگ ما همواره در باطن سرخ بوده و اینک در ظاهر نیز سرخ است. کارل که از سرخ شدن رنگش اطلاع نداشت معنای آن لطیفه را نفهمید و یک زن پرستار که به بهانۀ پذیرایی از میهمانان در اتاق حضور داشت برای آنکه بیمار ناراحت نشود حرف را عوض کرد و نگذاشت بیمار از دوستان خود راجع به معنای آن لطیفه توضیح بخواهد ولی بعد از رفتن آنها، کارل کنجکاو شد و برخاست و چون در آن اتاق آینه نبود به پنجره نزدیک شد، و پرده‌ای را که مقابل شیشه‌های پنجره بود، کنار زد و خود را در شیشه نگریست.
 

پیوست ها

  • جراح دیوانه.pdf
    5.6 مگایابت · بازدیدها: 1
بالا