خنده بازار شیمیا

sina.....69

عضو جدید
...........

...........

شاعر زن میگه :
به نام خدایی که زن آفرید / حکیمانه امثال ِ من آفرید
خدایی که اول تو را از لجن / و بعداً مرا از لجن آفرید !
برای من انواع گیسو و موی / برای تو قدری چمن آفرید !
مرا شکل طاووس کرد و تورا / شبیه بز و کرگدن آفرید !
به نام خدایی که اعجاز کرد / مرا مثل آهو ختن آفرید
تورا روز اول به همراه من / رها در بهشت عدن آفرید
ولی بعداً آمد و از روی لطف / مرا بی کس و بی وطن آفرید
خدایی که زیر سبیل شما / بلندگو به جای دهن آفرید !
وزیر و وکیل و رئیس ات نمود / مرا خانه داری خفن آفرید
برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب / شراره ، پری ، نسترن آفرید
برای من اما فقط یک نفر / براد پیت من را حَسَنْ آفرید !
برایم لباس عروسی کشید / و عمری مرا در کفن آفرید
شاعر مرد در جواب میگه :
به ‌نام خداوند مردآفرین / که بر حسن صنعش هزار آفرین
خدایی که از گِل مرا خلق کرد / چنین عاقل و بالغ و نازنین
خدایی که مردی چو من آفرید / و شد نام وی احسن‌الخالقین
پس از آفرینش به من هدیه داد / مکانی درون بهشت برین
خدایی که از بس مرا خوب ساخت / ندارم نیازی به لاک، همچنین
رژ و ریمل و خط چشم و کرم / تو زیبایی‌ام را طبیعی ببین
دماغ و فک و گونه‌ام کار اوست / نه کار پزشک و پروتز، همین !
نداده مرا عشوه و مکر و ناز / نداده دم مشک من اشک و فین!
مرا ساده و بی‌ریا آفرید / جدا از حسادت و بی‌خشم و کین
زنی از همین سادگی سود برد / به من گفت از آن سیب قرمز بچین
من ساده چیدم از آن تک‌ درخت / و دادم به او سیب چون انگبین
چو وارد نبودم به دوز و کلک / من افتادم از آسمان بر زمین
و البته در این مرا پند بود / که ای مرد پاکیزه و مه‌جبین
تو حرف زنان را از آن گوش گیر / و بیرون بده حرفشان را از این
که زن از همان بدو پیدایش‌ات / نشسته مداوم تو را در کمین
 

mohammad.alizade

عضو جدید
1- فلوئور با اراده ترین عنصر است او حتی آرگون تنبل را نیز به انجام واکنش وادار می کند.
2- فلوئور در دوستی سنگ تمام می گذارد اگر با عنصری دست رفاقت بدهدهیچ چیز نمی تواند او را از رفیقش جدا کند.او با همه علاقه ای که به حفظ الکترون هایش دارد هنگامی که کمبود
بور را نسبت به الکترود می بیند او را در الکترون های خود سهیم می کند.
3- هر چه اتم ها بزرگتر می شوند از دارای خود (یعنی الکترون ها) راحترمی گذرند بر خلاف انسان ها که هر چه مسن تر می شوند به آن چه دارد وابستگی بیشتری پیدا می کنند و
بخشش کمتری از خود نشان می دهند .
4- آب با همه ی لطا فت و نرمی که دارد سر سخت ترین مواد به شمار می رود اگر دستش به بلور برسد شبکه ی آن را چنان درهم می شکند که با وجود همه ی آن نیروی جاذبه ی قوی که میان یون ها وجود دارد هریک به سویی می گریزند وبه محا صره ملکول های آب در می آیند کاری که از هیچ پتک یا چکشی بر نمی آید.
5- همیشه نباید برای رسیدن به کمال،چیزی را بدست آورد گاه گذشتن از چیزهایی که داریم،راه کمال را پیش روی ما می گشاید درست مانند سدیم که تا از آخرین الکترون لایه ی ظرفیتش نگذرد به آرایش الکترونی کامل دست نمیابد.
6- هر چه اندازه ملکول در هیدروکربن ها بیشتر می شود بهتر و قوی تر یکدیگر را جذب می کنند و به هم نزدیک تر میشوند اما چرا برخی از انسانها هر چه بزرگتر می شوند بیشتر از هم فاصله می گیرند؟
7-چه صبری دارد این آب! دیر جوش میاورد و زیر فشار دیرتر از کوره در میرود.
8- اکسیژن رفیق نابابی است. هم نشینی با او سرانجامی جز خاکستر و دود شدن در هوا ندارد.
9-بیچاره منیزیم وقتی به اکسیژن می رسد چشمانش چه برقی میزند بی آنکه بداند اکسیژن چه خوابی برایش دیده است با شوق به استقال دشمن جانش می رود.
10- هنگامی که مواد وارد جمع می شوند اصالت خود را حفظ می کنند بر خلاف برخی از آدمها که با ورود به هر محیط تازه به رنگ جمع در می آیند.



خیلی عالی بود.... گاهی آدم از شیمی انسانیت رو هم یاد میگیره ها.......
 

amirdolu

عضو جدید
یک فیزیکدان ، زیست شناس و شیمیدان مسافران یک بالن هستند. بالن دچار حادثه شده و باید برای نجات بالن یک نفر بیرون بپرد. چه کسی بیرون می پرد و چرا؟
پاسخ:
.
.
.
.
.
.
.
هرکسی که سنگین تره.
 
بالا