اقتصاد

kaghaz rangi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اقتصاد دانشی است که با توجه به کمبود کالا و ابزار تولید و نیازهای نامحدود بشری به تخصیص بهینه کالاها و تولیدات می‌پردازد.[۱] پرسش بنیادین برای دانش اقتصاد مسئله حداکثر شدن رضایت و مطلوبیت انسان‌هاست. این دانش به دو بخش اصلی اقتصاد خرد و کلان تقسیم می‌شود. از آدام اسمیت به عنوان پیشروی اقتصاد مدرن نام برده می‌شود. امروزه این علم با استفاده از مدلهای ریاضی از سایر علوم انسانی فاصله گرفته‌است. برای نمونه نظریه بازی‌ها که با استفاده از توپولوژی در حال گسترش است. در زمینه اقتصاد کلان نیز معادلات دیفرانسیل و بهینه سازی توابع مطلوبیت انتگرال با محدودیت معادلات دیفرانسیل معروف به معادلات هامیلتونی رواج دارد.


اقتصاد خرد
اقتصاد خرد به بررسی رفتار اقتصادی انسان‌ها و بنگاههای اقتصادی و نحوه توزيع توليدات و درآمد در بين آنها می‌پردازد. اقتصاد خرد به اشخاص به عنوان کارگران و توليد کنندگان سرمايه، و همچنين مصرف کنندگان نهايی نگاه ميکند. به صورت مشابهی به شرکت های اقتصادی به عنوان مصرف کننده گان سرمايه و کار، و توليد کنندگان محصول نگاه ميکند. [۲] اقتصاد خرد درصدد است تا پیامد رفتار عقلایی در انسان‌ها را شناسایی کند. با توجه به محدودیت منابع (مثلاً نیروی کار، سرمایه، زمین، توانایی مدیریت و...) انسان‌ها و بنگاههای اقتصادی مایلند که بیشترین استفاده را از منابع موجود ببرند. توابع عرضه، تقاضا، تولید، هزینه، بازارها، تعادل عمومی و اقتصاد رفاه در این بخش جای می‌گیرند.


اقتصاد کلان
اقتصاد کلان به بررسی مسایل اقتصادی در سطح کلان ملی یک کشور می‌پردازد. حیطه بررسی اقتصاد جهانی را اقتصاد بین الملل به عهده دارد. مسایلی از قبیل ثبات اقتصادی، توازن تراز بازرگانی خارجی، رشد اقتصادی، اشتغال، تورم، مخارج و درآمدهای دولت، رکود اقتصادی، بحران اقتصادی، بیکاری، فقر و اقتصاد توسعه در این بخش مورد بررسی قرار می‌گیرد.
بر خلاف اقتصاد خرد رفتارهای فردی شکل دهنده اقتصاد کلان نیست هر چند که از جمع رفتارهای فردی شکل گرفته‌است. کینز پدر علم اقتصاد نوین نمونه بارزی را از آثار رفتار واحدی را در عرصه کلان و خرد ارایه داده‌است که به تناقض پس‌انداز مشهور است. اگر افراد به صورت انفرادی پس انداز کنند در سالهای بعد دارای امکانات و قدرت مالی بیشتری خواهند بود و خواهند توانست که از سرمایه جمع شده خود استفاده کنند ولی اگر تمامی افراد جامعه هم‌زمان پس‌انداز خود را افزایش دهند و بخش بیشتری از درآمد خود را پس انداز نمایند مصرف کل اقتصاد پایین می‌آید و این امر موجب کاهش تولید نیز خواهد شد که این امر به کاهش درآمد افراد در آینده منجر می‌شود. از اینرو افزایش پس انداز برای اشخاص مفید می‌تواند باشد ولی برای جامعه به صورت کلی تأثیرات متفاوتی نسبت به تأثیرات فردی آن دارد.
نمونه دیگر: اگر شرکتی یک یا چند تن از پرسنل خود را با ماشین‌آلات جایگزین نماید بی شک سود خواهد کرد و به نفع آن شرکت خواهد بود ولی اگر تمامی شرکتها به یکباره به این کار مبادرت ورزند بیکاری افزایش می‌یابد و موجب کاهش درآمد ملی و در نتیجه کاهش تقاضا برای تولیدات شرکتها شده و سود شرکتها را کاهش می‌دهد. از اینرو تأثیرات سطح کلان می‌تواند با تأثیرات در سطح خرد متضاد باشد..
 

kaghaz rangi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اقتصاد سیاسی

اقتصاد سیاسی

اقتصاد سیاسی

اقتصاد سیاسی عبارتست از علم قوانین تولید و توزیع نعمات مادی در مراحل مختلف تکامل جامعه انسانی. به تدریج با رشد جامعه و مناسبات اجتماعی و اقتصادی اهمیت علم اقتصاد نیز بیشتر شد[۱].
اقتصاد سیاسی یک روش مطالعه علمی درباره پدیده‌های اجتماعی است. این رهیافت بر وجود ارتباط میان مولفه‌های سیاسی و اقتصادی در شکل دادن به پدیده‌های اجتماعی مبتنی است. به همین دلیل اگرچه اغلب زیرمجموعه علم اقتصاد دانسته می‌شود، باید آن را چیزی فراتر از علم اقتصاد محض دانست؛ اقتصاد سیاسی Political Economy یا به شکل اختصاری PE است، اما علم اقتصاد Economics. مثلاً برای تحلیل رفتار انتخاباتی طبقات مختلف به منافع اقتصادی آن طبقات رجوع می‌شود و یا تأثیر اقتصادی یک تصمیم گیری سیاسی مورد مطالعه قرار می‌گیرد[۱].
اقتصاد سیاسی شاخه‌ای است از علوم اجتماعی که قوانین مربوط به تولید و توزیع درآمد و ثروت و اثرات آنرا در مراحل مختلف رشد و توسعه جامعهٔ بشری مورد بررسی قرار می‌دهد. اغلب مباحثی که امروزه در علم اقتصاد مورد بررسی قرار می‌گیرد، در گذشته در قلمرو اقتصاد سیاسی بطور پراکنده مطرح می‌شده‌است. نخستین بار، اصطلاح اقتصاد سیاسی توسط پیروان مکتب مرکانتیلیسم (سوداگری) عنوان گردید و سپس مورد بحث علمای کلاسیک اقتصاد نظیر پتی [۲] و کنه [۳] آدام اسمیت ، دیوید ریکاردو [۴] و سی [۵] قرار گرفت.[نیازمند منبع]
اقتصاد سیاسی کلاسیک سرمایه داری طی جریان تکامل شیوه تولید سرمایه داری پدید می‌آید که نمایندگان برجسته آن نظیر آدام اسمیت و دیوید ریکاردو گام‌های مهمی در راه درک قوانین تولید و توزیع اجتماعی نعمات مادی برداشتند. این مکتب پایه‌های تحقیق علمی اقتصاد سرمایه داری را شالوده ریزی کرد ولی این مکتب نظام سرمایه داری را بدون نقص و جاودانی می‌انگاشت و مدافع بورژوازی بود که در دوران اولیه تکاملش با فئودالیسم مبارزه می‌کرد و نقش مترقی داشت.[۱]
اواخر قرن هفدهم و اوائل قرن هیجدهم میلادی دوران شکفتگی این مکتب در انگلستان و فرانسه بود. بهترین نمایندگان اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوازی در این دوران طی مبارزه خود با مبادی قرون وسطایی و فئودالی اقتصاد، استقرار اقتصاد سرمایه داری و امحاء مقررات فئودالی را درحیات اقتصادی طلب می‌کردند و از این راه می‌خواستند طبیعی بودن قوانین اقتصادی و به عبارت امروزی عینی بودن این قوانین را اثبات کنند و به همین جهت هم به تجزیه و تحلیل شیوه تولید سرمایه داری و قوانین درونی آن پرداختند. آن‌ها اساس تئوری ارزش بر پایه کار را تدوین کرده و بر این اساس مقولاتی نظیر بهره مالکانه و بهره و سود را توضیح می‌دادند[۱].
دیوید ریکاردو حتی در این تجزیه و تحلیل به وجود تناقض بین دستمزد و سود پی برد که خود اساسی برای درک تضاد سرمایه داری به شمار می‌رود. درباره اهمیت این کتاب باید گفت که یکی از منابع سه گانه مارکسیسم را همین تئوری تشکیل می‌دهد که به نحوی انتقادی و خلاق از جانب مارکس مورد استفاده قرار گرفت و در ضمن نقایص آن نشان داده شد[۱].
پانویس


  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ جوانشیر، اقتصاد سیاسی
  2. Petty
  3. Quesnay
  4. David Ricardo
  5. Say
 

kaghaz rangi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اقتصاد کشاورزی

اقتصاد کشاورزی

اقتصاد کشاورزی، در جهان امروز یکی از مشکلات اساسی بشر تأمین نیازهای غذایی است، به گونه‌ای که امنیت غذایی به عنوان یکی از اهداف مهم سرلوحه برنامه‌های دولتها قرار گرفته‌است. بدون شک به منظور نیل به امنیت غذایی علاوه بر اتخاذ سیاستهای مطلوب و برخورداری از منابع کافی باید تولید کشاورزی به گونه‌ای باشد که تمامی نیازهای جامعه را برآورده کند. از سوی دیگر تولید کشاورزی خود نیازمند دو گروه عوامل تولیدی می‌باشد:
  1. عوامل فیزیکی تولید از قبیل: زمین، بذر، آب، نیروی کار و غیره که وجود آنها از نظر کمی و کیفی شرط لازم تولید است
  2. عوامل غیرفیزیکی تولید که ریشه در مدیریت و اقتصاد کشاورزی دارند.
با توجه به اهمیت و ضرورت مدیریت و اقتصاد کشاورزی، این عامل به عنوان شرط کافی تولید تلقی می‌گردد. بنابراین به منظور تولید کشاورزی مطلوب و بهینه، وجود عوامل فیزیکی و غیرفیزیکی تولید در کنار یکدیگر لازم و ملزوم هم می‌باشند.
مهندسی اقتصاد کشاورزی

تعریف و هدف

اقتصاد کشاورزی به مجموعه‌ای از علوم و روشها اطلاق می‌شود که عوامل اقتصادی موثر در امور کشاورزی، روابط اقتصادی موجود بین عوامل تولید کشاورزی و کاربرد اصول اقتصادی را در تولید و توسعه کشاورزی مورد بحث و بررسی قرار می‌دهد و این امکان را به کشاورز می‌دهد که با مقدار زمین سایر لوازمی که در اختیار دارد سود بیشتری بدست اورد. به بیان دیگر اقتصاد کشاورزی عبارت از کاربرد اصول و نظریه‌های اقتصاد عمومی در فرآیند تولید، مبادله، توزیع و مصرف مواد غذایی و مواد خام اولیه مورد نیاز سایر بخش هاست. بر این اساس می‌توان نتیجه گرفت که اقتصاد کشاورزی، روش‌های چگونگی استفاده مطلوب و بهینه از منابع طبیعی در بخش کشاورزی را از طریق شیوه‌ها و ابزار کارآمد خود مورد مطالعه قرار می‌دهد. هدف از ایجاد این رشته، تربیت نیروهای متخصص و کارآمدی است که بتوانند با تکیه بر دانش و اندوخته‌های علمی و تجارب عملی خود به عنوان کارشناس اقتصاد کشاورزی به تهیه و تدوین طرح‌های توسعه کشاورزی و ارزیابی اقتصادی آنها در سطوح مختلف منطقه‌ای و یا ملی بپردازند و همچنین از طریق بکارگیری روش‌های تجزیه و تحلیل کمی و ارائه مدل‌های ریاضی در حل مسائل و مشکلات تولید، توزیع و یا مصرف مواد غذایی و مواد خام، راهکارهای مناسبی را ارائه می‌نمایند. متخصصان اقتصاد کشاورزی در فعالیت‌های آموزشی و تحقیقاتی مرتبط با مسائل اقتصادی بخش کشاورزی نیز می‌توانند همکاری نمایند.
اهمیت و جایگاه در جامعه

با عنایت به اهمیت تولید کشاورزی در امنیت غذایی جامعه و نیز ضرورت توجه به ابعاد اقتصادی تولیدو با توجه به این که کشاورزان در این زمینه اطلاع کمی دارند(به خصوص کشاورزان ایران) اقتصاد کشاورزی به عنوان یکی از شاخه‌های علوم کشاورزی از حدود یک قرن پیش در کنار سایر رشته‌های کشاورزی به تدریج مطرح شد و با سیر تکاملی‌اش امروزه به شکل یک دانش منسجم و مدرن در مراکز آموزش عالی و تحقیقاتی در اختیار مشتاقان علم و جامعه کشاورزی قرار گرفته‌است. در عرصه فعالیت‌های زراعی، حضور متخصصانی که علاوه بر دانش کشاورزی، اصول علم اقتصاد را نیز فراگرفته باشند و بتوانند با استفاده از تجربیات و دانش خود، در زمینه برنامه‌ریزی و تهیه طرح‌های تولیدی محصولات کشاورزی بطور اقتصادی فعالیت کنند، از ضروریات تحول کشاورزی کشور است و این امر، جایگاه و اهمیت رشته مهندسی اقتصاد کشاورزی را به خوبی مشخص می‌کند. وبا توجه به این که امروزه یکی از راههای تحت سلطه در آوردن کشورها وابسته کردن از طریق مواد غذایی است.
 

kaghaz rangi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اقتصاد منابع طبیعی

اقتصاد منابع طبیعی

اقتصاد منابع طبیعی به عرضه، تقاضا و تخصیص منابع می‌پردازد. در واقع زیز شاخه‌ای از اقتصاد است که به بحث استخراج منابع می‌پردازد. هدف اصلی از اقتصاد منابع طبیعی شناخت نقش منابع در اقتصاد و بهره برداری بهینه از منابع جهت توسعه پایدار می‌باشد تا این منابع برای نسلهای بعدی هم باقی بماند. توسعه پایدار الگوئی برای بهره برداری از منابع هست بطوریکه علاوه بر بهره برداری از منابع، حفاظت از منابع را هم بر عهده دارد تا این منابع برای نسلهای آینده تضمین می‌گردد. این علم به اثرات متقابل اقتصاد انسانی و اکوسیستم می‌پردازد. به این اصل تمرکز می‌یابد که با توجه به محدودیت‌های اکولویکی از چه شیوه‌ای از منابع استفاده اقتصادی بشود. اقتصاد منابع طبیعی بطور سنتی روی بهره برداری بهینه ازجنگلها، مراتع، آبزیان و منابع معدنی بحث می‌کند. ولی امروزه علاوه بر این مسائل، به مسائل جدیدی از قبیل تغییرات آب و هوائی، اثرات کشاورزی بر محیط زیست، شهر نشینی، اقتصاد انرژی و ارزشیابی محصولات غیر بازاری می‌پردازد.
 

kaghaz rangi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اقتصاد محیط زیست

اقتصاد محیط زیست

اقتصاد محیط زیست به طور کلی رابطه بین آثار اقتصاد بر محیط زیست و آثار محیط زیست بر اقتصاد را بررسی می‌کند. اقتصاد و محیط زیست، از طریق دو جریان با یکدیگر در ارتباط هستند. منابع تجدیدپذیر و پایان‌پذیر در حال حرکت از محیط زیست به سوی اقتصاد هستند و از سوی دیگر، اغلب پسماندهای محصولات که به وسیلهٔ فعالیت‌های اقتصادی تولید می‌شوند، در حال حرکت از اقتصاد به محیط زیست هستند. هنگامی که جریانات مواد و ضایعات از ظرفیت و قابلیت واقعی محیط تجاوز می‌کند، ظرفیت منابع طبیعی و زیست‌محیطی کاهش می‌یابد. جریان سریع منابع پایان پذیر به درون چرخه اقتصادی این خطر را به وجود می‌آورد که ذخیره منابع پایان‌پذیر ممکن است سریعتر تمام شود.
هنگامی که جریان منابع تجدیدپذیر نیز به سوی چرخه اقتصادی، از نرخ تجدید و احیا این منابع تجاوز می‌کند باعث کم شدن بهره‌وری منابع می‌شود و احتمال انقراض آن افزایش می‌یابد. انتشار پسماندها اضافه بر ظرفیت محیط زیست، احتمال فرسایش منابع طبیعی را افزایش می‌دهد، کاهش و فرسایش سریع منابع پایان‌پذیر باعث افزایش یافتن بهره‌برداری منابع تجدیدپذیر خواهد شد و همچنین افزایش انتشار پسماندها اضافه بر ظرفیت محیط زیست، عموماً نشان‌دهندهٔ این است که اقتصاد به سوی وابستگی بیشتر به سوی محیط زیست در حرکت است.
از آنجا که مقیاس‌های سنتی اندازه‌گیری کارایی اقتصادی، تغییرات در اندازهٔ منابع طبیعی و زیست‌محیطی را مورد محاسبه قرار نمی‌دهند، این مقیاس‌ها، مقیاس‌های ضعیفی جهت اندازه‌گیری پایداری بلندمدت اقتصاد می‌باشند. حسابداری منابع طبیعی و محیط زیست، ناکارایی مقیاس‌های سنتی در اندازه‌گیری کارایی اقتصاد را به وسیلهٔ محاسبهٔ تغییرات ذخایر منابع طبیعی اصلاح می‌کند.
 

kaghaz rangi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اقتصاد خرد

اقتصاد خرد

دانش اقتصاد دو شاخه اصلی دارد. اقتصاد خرد و اقتصاد کلان. اقتصاد خرد به بررسی رفتار مصرف کننده و تولید کننده می‌پردازد و اساس آن مدلهای ریاضی است.اقتصاد خرد شاخه‌ای از علم اقتصاد است که به چگونگی رفتار انسان ها و انتخابهایشان در سطح واحدهای خرد یا کوچک اقتصادی مانند یک فرد،یک بنگاه،یک صنعت یا بازار یک کالای خاص می‌پردازد.
 

kaghaz rangi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اقتصاد کلان

اقتصاد کلان

دانش اقتصاد دو شاخه اصلی دارد. اقتصاد خرد و اقتصاد کلان. اقتصاد کلان به بررسی رفتار عمومی بنگاه‌ها و کل نظام اقتصادی می‌پردازد. موضوع اقتصاد کلان رویه دولتها و روابط اقتصادی ملتهاست.

اقتصاد کلان در واقع مطالعه و تجزیه و تحلیل پدیده‌ها و متغیرهای کلی اقتصادی(متغیرهایی مانند سطح کل تولید جامعه و عوامل تشکیل دهندهٔ آن، سطح عمومی قیمت ها، سطح اشتغال، رشد اقتصادی و متوسط دستمزدها برای تمامی کارگران شاغل در اقتصاد)، بررسی روابط بین آنها به منظور پیش بینی و اتخاذ سیاست های مناسب در آینده، و تصحیح سیاست ها و تصمیمات اقتصادی گذشته است.
 

kaghaz rangi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اقتصاد ریاضی

اقتصاد ریاضی

اقتصاد ریاضی
امروزه علم اقتصاد با گسترش و رشد قابل توجه به صورت یک موضوع ریاضی تبدیل شده‌است. ریاضیات موجود در نوشته‌های اقتصادی ۵۰ سال گذشته که به عنوان ریاضیات پیش رفته تلقی شده بودند، اکنون از آن به عنوان زبان معمولی تشریح مباحث اقتصادی یاد می‌شود. ریاضیات در تمام شاخه‌های مختلف علم اقتصاد و سایر علوم اجتماعی نقش مهمی را ایفا می‌کند. امروزه کمتر اقتصاددانی وجود دارد که بتواند خود را از کاربرد ریاضیات در تشریح مباحث و مسائل اقتصادی و به خصوص موضوعات نظری اقتصاد که در حقیقت پایهٔ بررسی‌های تجربی اقتصاد سنجی در این رشته را تشکیل می‌دهند، بی نیاز بداند. بنابراین اقتصاد ریاضی را نمی‌توان مانند اقتصاد بخش عمومی ویا اقتصاد بین الملل به عنوان شاخهٔ مستقلی از علم اقتصاد تلقی نمود. بلکه باید آن را به عنوان ابزاری برای تحلیل مسائل و پدیده‌های اقتصادی به شمار آورد.

اهمیت اقتصاد ریاضی
از دیرباز، دانش ریاضیات امکانات مناسبی را به منظور ارائهٔ تحلیل‌های دقیق، توصیف روابط بین پدیده‌ها و نیز کاهش خطای پیش بینی در اختیار علوم مختلف قرار داده‌است. ماهیت کمی بیش تر متغیرهای اقتصادی در کنار عواملی مانند لزوم برنامه ریزی و... سبب توسعهٔ کاربرد ریاضیات در اقتصاد گردیده‌است. ساده سازی و رعایت ایجاز و اختصار در ارائهٔ نظریه‌های اقتصادی و به خصوص دقت بالای این ابزار موجب شده‌است که اقتصاددانان از ریاضیات به عنوان ابزاری به منظور ارائهٔ نظریه‌هایشان استفاده نمایند. بنابراین اقتصاد ریاضی، مانند اقتصادسنجی شاخه‌ای مستقل در دانش اقتصاد مانند اقتصاد خرد یا اقتصاد کلان محسوب نمی‌شود بلکه اقتصاد ریاضی یک ابزار تحقیق و یک زبان برای ارائهٔ نظریه‌های اقتصادی به شمار می‌آید.
برای بیان اهمیت نقش ریاضیات در اقتصاد، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

کاربرد ریاضیات محض در نظریه‌های اقتصادی
در این ارتباط، کافی است به این مطلب اشاره شود که بیشتر اقتصاددانان مهم و برجستهٔ صد سال گذشته، ریاضی دان بوده‌اند. آلفرد مارشال، ویلیام استانی جونز، نات ویکسل و جان مینارد کینز از جملهٔ این اقتصاددانان هستند. در حالی که اقتصاددانان دیگری نیز وجود دارند که علم اقتصاد را در تحلیل‌های خود با منطق آمیخته‌اند. از جمله می‌توان به ژان استوارت میل و ری هارود اشاره کرد. در رابطه با این که چرا زبان ریاضی بر زبان معمول در اقتصاد می‌تواند مزیت داشته باشد، باید به دلایل زیر اشاره نمود:

الف. اصطلاحات و عبارات ریاضی دقیق بوده و کمتر گمراه کننده اند
در زبان معمول (نوشتاری)، یک واژه ممکن است معانی و تفاسیر مختلفی داشته باشد که هر یک از این تفاسیر مختصر تفاوتی نیز با دیگری داشته باشد، اما نه آن تفاوتی که بتواند در یک مبحث معین، معنی دقیق کلمه را مشخص نماید. بنابراین علاوه بر ابهامی که در معانی واژه‌ها وجود دارد، باید گفت که هر واژه اغلب اوقات حتی هنگامی که به صورت تخصصی از آن استفاده می‌شود خالی از بار ارزشی نیست. برای مثال کاربرد واژهٔ تعادل در اقتصاد را در نظر بگیرید. این نکته که اقتصاد در حالت تعادل قرار دار، برای بیشتر مردم این مفهوم را خواهد داشت که اقتصاد در یک شرایط مطلوب قرار دارد. منظور از شرایط مطلوب در حقیقت از نظر کارایی اقتصادی و غیره‌است. در مقابل، «عدم تعادل»، نشان دهندهٔ وضعیت نا مطلوب است، در حالی که در عمل چنین نیست. همان طوری که کینز اشاره کرده‌است، این امکان وجود دارد که ابهام کاربرد کلمهٔ «تعادل» در اقتصاد به خاطر این است که این کلمه در سطح وسیع، به صورت ناصحیح به کار برده شده‌است. به عنوان مثال در رابطه با بازار‌ها، این کلمه ممکن است بیانگر یکی از وقوع زیر باشد:
۱. طرح‌ها، برنامه‌ها و اهداف خریداران و فروشندگان هر دو به وقوع بپیوندند.
۲. نیازی به این نیست که برنامه‌ها و اهداف خریداران و فروشندگان تجدید نظر شود.
۳. هیچ نیرویی وجود ندارد که باعث شود قیمت و مقادیر مبادله شده را تغییر دهد.
۴. قیمت‌ها و مقادیر مبادله در طول زمان ثابت هستند.
در حالی که باید گفت معنی تعادل در هر یک از حالات فوق به هیچ وجه بیانگر وضعیت تعادل در حالات دیگر نیست. در زبان ریاضیات، وضعیت تعادل را می‌توان توسط یک معادله‌ای که رابطهٔ دقیق بین مجموعه‌ای از متغیر‌ها را نشان می‌دهد، بیان نمود و این چنین معادله‌ای دیگر دارای ابهام نبوده و از هر گونه بار ارزشی نیز مصون است.

ب. زبان ریاضی درک و بیان مباحث پیچیده را آسان می‌سازد
در دنیای واقعی، معمولاً هر متغیر اقتصادی در ارتباط یک طرفه و یا دو طرفه با یک یا چند متغیر دیگر است. برای مثال سطح قیمت‌ها، در نظریه‌های اقتصاد کلان تحت تاثیر متغیر‌هایی مانند مخارج دولت، حجم پول، نرخ ارز و... قرار دارد. بدیهی است تجزیه و تحلیل این روابط، به زبان توصیفی و هم چنین ترسیمی با محدودیت‌های زیادی روبرو است. معادلات و الگوهای ریاضی، این امکان را فراهم می‌کند تا نظریه پرداز و یا محقق اقتصاد، روابط بین متغیر‌ها را به نحو ساده و در عین حال دقیق تر بیان نموده و یا مطالعه نماید.

ج. بسیاری از متغیرهای اقتصاد ماهیت کمی دارند
بخش قابل توجهی از متغیرهای اقتصادی، ماهیت کمی دارند. برای مثال متغیرهایی مانند سود، درآمد، هزینهٔ کل، هزینهٔ متوسط و... در اقتصاد خرد و یا متغیرهایی مانند درآمد ملی، صادرات، واردات، نرخ تورم در اقتصاد کلان، کمی و قابل اندازه گیری هستند. به همین دلیل، ماهیت کمی این متغیرها، محاسبه و تعیین آن‌ها را ایجاب می‌کند.

د. یک انسان اقتصادی یک ریاضی دان است
بیشتر نظریه‌های اقتصادی بر این فرض بنا شده‌اند که افراد و کارگزاران اقتصادی به طور «عقلایی» رفتار می‌کنند. انتخاب یک عمل توسط یک فردی که عقلایی رفتار می‌کند، در حقیقت یک تمرین منطق عملی است. هنگامی که این انتخاب با کمیات و ارقام سر و کار داشته باشد، در این صورت می‌توان گفت که این رفتار عقلایی در حقیقت یک تمرین ریاضی است. برای مثال، یک مصرف کننده که به صورت عقلایی رفتار می‌کند؛ به دنبال حداکثر نمودن رضایت خاطر خود با توجه به درآمد معین و قیمت کالا‌ها است. به طوری که او می‌کوشد تا مقادیری از کالا‌ها را خریداری کند که با توجه به درآمد معین و قیمت‌های داده شده، بیشترین مطلوبیت را به دست آورد. بنابراین به علت این که منظور از رفتار یک فرد اقتصادی در حقیقت رفتار فردی است که هم ریاضی دان بوده و هم آشنایی کامل به علم منطق داشته باشد، در این صورت جای تعجب و شگفتی نیست که بیشتر قوانین اقتصادی که بر پایهٔ فرض «عقلایی» بنا شده‌اند، اغلب از تفکرات کسانی که در منطق و در ریاضیات تعلیم دیده‌اند، سرچشمه گرفته‌است.

کاربرد ریاضیات عملی در تصمیم گیری‌های اقتصادی
روش ریاضیات عملی، اغلب به عنوان روشی به منظور تحلیل روابط بین مقادیر متغیرها و ارزش‌های عددی آن‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. بیشتر مفاهیم و متغیرهایی که مورد توجه اقتصاددانان است از جمله قیمت، تولید، اشتغال، درآمد، موازنهٔ تجاری و... را می‌توان با اعداد اندازه گیری نمود. به همین خاطر است اقتصاددانانی که به مطالعهٔ روابط بین مقادیر اقتصادی می‌پردازند از ریاضیات عملی استفاده می‌کنند.
یکی از مزایایی که در رابطه با مطالعهٔ روابطی که بر اساس مقادیر کمی نوشته شده‌اند وجود دارد، این است که به هنگامی که رابطهٔ دقیق بین مقادیر مشخص شد، در این صورت می‌توان با فرض این که این رابطه در طول زمان ثابت بماند، وضعیت آیندهٔ اقتصاد را نیز پیش بینی نمود. بر اساس همین پیش بینی است که می‌توان اهداف اقتصادی در آینده را مورد توجه قرار داده و سپس با ترکیب سیاست‌های مختلف، به این اهداف نائل آمد.
برای مثال اگر سیاست اقتصادی و یکی از اهداف اقتصادی این باشد که اشتغال کامل و ثبات در موازنهٔ تجاری هماهنگ با هم وجود داشته باشد، در این صورت رسیدن به این هدف میسر نخواهد بود، مگر آن که اطلاعی از روابط بین متغیرهای مهم اقتصادی با یکدیگر در اختیار داشته باشیم. به عبارت دیگر می‌بایستی روابط دقیق واردات و صادرات را داشته و علاوه بر آن لازم است سطح درآمدی که در آن اشتغال کامل به وجود می‌آید، را نیز برآورد کرد. از ترکیب این اطلاعات است که قادر خواهیم بود تا چگونگی رسیدن به هدف فوق را بررسی نماییم. در این مورد به خصوص، اگر فرض کنیم که واردات به طور مستقیم تابعی از درآمد ملی بوده و صادرات متغیری مستقل است، در این صورت می‌توان موازنهٔ تجاری را به صورت روابط زیر بیان نمود: واردات: (Z=f(y صادرات: X=Xavg موازنهٔ تجاری: (X-Z=Xavg-f(y حال اگر فرض کنیم که موازنهٔ تجاری با کسری روبرو باشد و اقتصاد نیز در حالت رکود و با بیکاری مواجه باشد، در این صورت می‌توان به این نتیجه رسید که چنان چه بخواهیم به اشتغال کامل برسیم، لازم است تولید ناخالص ملی را افزایش داد تا به تدریج بتوان به هدف اشتغال کامل رسید. اما با افزایش تولید ناخالص ملی از طرف دیگر مشاهده می‌شود که وضعیت تراز تجاری، با فرض ثابت بودن صادرات؛ بدتر خواهد شد. بنابراین مشاهده می‌شود که رسیدن به اشتغال کامل ممکن است تحت شرایط فوق، عدم تعادل در تراز تجاری را تشدید نماید و این جاست که هماهنگی سیاست‌های مختلف با توجه به پیش بینی متغیرهای مهم برای رسیدن به اهداف اقتصادی با اهمیت است. از این مثال می‌توان نتیجه گرفت که با به کارگیری ریاضیات، به خوبی می‌توان مسائل اقتصادی را مورد تحلیل قرار داد.

کاربرد ریاضیات در تحلیل آمارهای اقتصادی
استفاده از ریاضیات مقدماتی می‌تواند به صورت قابل توجهی برای خلاصه کردن و تفسیرهای آماری، اقتصادی و اجتماعی سودمند باشد. ریاضیات پیشرفته نیز در نظریه‌های اقتصادسنجی که هدف آن‌ها تخمین روابط بین متغیرهای مهم اقتصادی است، کاربرد زیادی دارد. برای مثال بیشتر نتایج سرشماری و بررسی‌های آماری در ارتباط با تولید، توزیع و مصرف در اقتصاد که در حقیقت وضعیت اقتصادی، مالی و اجتماعی کشور را توجیه می‌نماید، را می‌توان با استفاده از مفاهیم سادهٔ ریاضی، تجزیه و تحلیل نمود. به عبارت دیگر، انجام محاسباتی از قبیل درصد گیری، میانگین و واریانس و آشنایی با ریاضیات مقدماتی می‌تواند در تحلیل آمارها مفید باشد.

اقتصاد ریاضی در مقایسه با اقتصاد سنجی
همان طور که پیشتر اشاره شد، اقتصاد ریاضی یک زبان و یک ابزار برای بیان روابط دقیق بین متغیرهای اقتصادی است. به عبارت دیگر، اقتصاد ریاضی ابزاری است که به وسیلهٔ آن می‌توان یک نظریهٔ اقتصادی را در قالب روابط ریاضی بیان نمود. اما باید توجه داشت که روابط بین متغیرها در اقتصاد ریاضی، یک رابطهٔ دقیق است. در یک رابطهٔ اقتصاد ریاضی، نوع روابط وعلامت مورد انتظار پارامترها تعیین می‌شود. اما برآورد مقدار عددی پارامترها در حوزهٔ مباحث اقتصادسنجی قرار می‌گیرد. به عبارت دیگر در رابطه با کاربرد ریاضیات در تحلیل آمارهای اقتصادی باید گفت که از کاربرد مفاهیم ریاضی با توجه به نظریه‌های اقتصادی می‌توان بر اساس ارقام دوره‌های گذشته، روابط بین متغیرهای اقتصادی را برآورد نمود. بنابراین مدل‌های اقتصادسنجی، بر اساس مدل‌های ریاضی شکل می‌گیرند که مبنای آن‌ها نظریه‌های اقتصادی هستند.
 

kaghaz rangi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اقتصاد مهندسی

اقتصاد مهندسی

اقتصاد مهندسی از شاخه‌های علم اقتصاد است و از روشهای تحلیلی که در برآورد هزینه و تعیین ارزش سیستم‌ها، فرآورده‌ها و خدمات به کار می‌روند، گفتگو می‌کند. موفقیت در حل مسائل مهندسی غالبا به توانایی و بررسی هر دو عامل اقتصادی و فنی وابسته‌است. مهندسان باید مسئولیت تفسیر اقتصادی کار خود را خود بر عهده گیرند. برای بر قرار کردن ارتباط بین جنبه‌های فنی و اقتصادی کارهای مهندسی، تسلط یافتن مهندسان بر مفاهیم بنیانی تحلیل‌های اقتصادی لازم است.
 

kaghaz rangi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اقتصاد سلامت

اقتصاد سلامت

اقتصاد سلامت شاخه ای از اقتصاد است که به بررسی منابع کمیاب تخصیص داده شده به بخش سلامت و مراقبتهای بهداشتی درمانی می پردازد. به عنوان مثال، امروزه ثابت گشته است که بدهی های پزشکی عامل اصلی ورشکستگی در ایالات متحده آمریکا است.به طور کلی، این رشته به مطالعه ساختارها و کارکردهای نظام سلامت و عوامل فردی و اجتماعی تاثیرگذار در رفتارهای مرتبط با سلامت مانند سیگار کشیدن می پردازد.
 

kaghaz rangi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اقتصاد جنگل

اقتصاد جنگل

اقتصاد جنگل

اقتصاد جنگل در واقع بخشی از اقتصاد منابع طبیعی است.اما بعضی از ویژگیهای جنگل باعث می‌شود که اقتصاد جنگل بی نظیر باشد:
۱- جنگلها محصولات متفاوتی تولید می‌کنند که بسیاری از آنها قابل فروش در بازار نیستند مانند محصولات فرعی چوب، ارزش چرا یا شکار. جنگلها همچنین تولید کننده محصولات غیر قابل تبدیل به پول هستند که بوسیله اجتماع ارزش گذاری می‌شود از قبیل زیبایی مناظر، فضای باز، آب، کنترل سیلاب و تفریحات مخصوص آنها.
۲- بهره برداری از جنگل می‌تواند خسارات غیر قابل تبدیل به پول وارد سازد. مثلا بهره برداری باعث صدمه به کیفیت آب، صدمه به خاک جنگل، زیبائی شناختی، ماهی گیری و...شود.
۳- به نظر می‌رسد که جامعه علاقمند به محصولات غیر قابل تبدیل به پول (گزینه ۱) و همچنین علاقمند به کاهش خسارات به جنگل (گزینه ۲) باشد. این مسائل باعث می‌شود که بین حقوق عمومی و حقوق خصوصی استفاده از جنگل تناقض پیش بیاید.
۴- درخت سرپا بعنوان کارخانه مولد چوب و همچنین بعنوان محصول نهائی است. وقتیکه درخت را برداشت می‌کنیم پروسه تولید چوب متوقف می‌شود و خاک و محیط جهت تجدید حیات باقی می‌ماند. ۵- طولانی بودن دوره برداشت درختان.
در نظام سرمایه داری آنالیزهای اقتصادی در جنگل برروی محصولات چوبی انجام می‌گیرد برای اینکه به راحتی قابل ارزش گذاری هستند. مثلا قیمت ۱ متر مکعب چوب در بازار مشخص است. ولی از دیدگاه اجتماعی، جنگل علاوه بر ارزش محصولات جوبی، محصولات غیر بازاری هم دارد. مانند ارزش حیات وحش، تفریحات جنگل، ارزش حفاظتی جنگل از فرسایش آبی و بادی، تامین آب منابع زیرزمینی و...
 

kaghaz rangi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اقتصاد نفت

اقتصاد نفت

ذخایر عظیم نفت در ایران، خلیج فارس، عراق، عربستان سعودی، آمریکای جنوبی، آمریکا، کانادا، روسیه (ولگا، اورال و سیبری غربیآفریقا، لیبی، نیجریه، ونزوئلا، خلیج مکزیک و دریای شمال قراردارد. حدود ۷۵ درصد از کل منابع نفت موجود جهان در خاورمیانه قراردارد.
اقتصاد نفت

بازارهای جهانی نفت و گاز براساس تفکری منطقی و عقلانی حرکت نمی‌کنند و در پشت هر معامله‌ای ترس و تردید قرار گرفته است. تقاضای بیشتر و محدودیت عرضه نفت سبب بالارفتن قیمت شده است و این (نظريه هوبرت) که کل ذخایر قابل استخراج نفت آمریکا حتی اگر نفت آلاسکا را در نظر بگیرید فقط تا 8 سال دیگر (2013) کفا ف می‌دهد، نیز تقویت گشته است و قیمت نفت افزایش خواهد داشت. اگر چه هنوز تردیدهایی برای قیمت ۱۲۰ دلاری نفت وجود دارد، اما تشنج فعلی بازار، و وجود موارد ژئوپلتیک متعدد همگی به یک معنی خواهند بود و آن افزایش قیمت نفت است. عموم مسایل ژئوپلتیک حول محور خاورمیانه می‌گذرد. این بدان دلیل است که سه منبع از چهار منبع اصلی نفت جهان در این منطقه قرار گرفته است.این سه منبع در کشورهای ایران، عراق و عربستان سعودی واقع هستند که هر کدام دستخوش مشکلاتی بوده‌اند. با توجه به تمامی شرایط گفته شده، این گونه به نظر می‌رسد که بازار نفت کماکان آشفته خواهد ماند و فشار بیشتر در جهت افزایش قیمت و نه کاهش آن دیده خواهد شد.
دلایل قیمت‌های بالای نفت چیست؟

قیمت‌های بالا فعلا ماندگار خواهد بود. از جهت عرضه، زمزمه‌هایی مبنی بر کاهش منابع در بخش‌های نفتی غیرعضو در اوپک همانند خلیج مکزیک و دریای شمال به گوش می‌رسد. با استناد بر آمار منتشره آژانس بین‌المللی انرژی (IAEA)، تولیدات عرضه‌کنندگان غیراوپکی تا ۲۰۰هزار بشکه در روز کاهش خواهد یافت. بخشی از دلایل این موضوع آن است که شرایط سیاسی و عدم جذابیت در قوانین سرمایه‌گذاری پاره‌ای کشورها همانند مکزیک و روسیه مشکلاتی در راه کشف و توسعه منابع جدید نفتی در آنها به وجود آورده است.این مساله فشار بیشتری را بر تولیدکنندگان نفت در خاورمیانه به خصوص عربستان سعودی وارد می‌آورد. تقاضای بیشتر و محدودیت عرضه نفت سبب بالارفتن قیمت تا رقمی بالاتر از ۶۵دلار برای هر بشکه شده است.
همچنین با توجه به منازعاتی که بر سر عدم شفافیت گزارش اعلام شده توسط عربستان مبنی بر حجم واقعی منابع ذخیره نفتی آنها به وجود آمده، خود دلیلی دیگر برای متشنج شدن بازار را فراهم آورده است.
از دلایل دیگر می‌توان به مساله ظرفیت بهره‌وری پالایشگاه‌های جهانی اشاره کرد. در اواسط دهه ۸۰، ظرفیت بهره‌وری پالایشگاه‌های جهانی تقریباً ۷۵درصد بود و لیکن امروزه این ظرفیت به بیش از ۹۵درصد رسیده است. خصوصا پالایشگاه‌های ایالات متحده تحت فشار سنگینی قرار گرفته‌اند و ظرفیت بهره‌وری از آنها حتی از ۹۸درصد نیز فراتر رفته است. از نقطه‌نظر تاریخی، بخش پالایشگاهی جزو بخش‌های مشکل‌زا برای شرکت‌های نفتی در جهت درآمدزایی بوده است و نتیجه بلندمدت آن، سرمایه‌گذاری اندک در این بخش بوده است که خود سبب شده است که پالایشگاه‌ها فرسوده و تجهیزات آنها قدیمی مانده باشد. در همین راستا، به سبب دلایل زیست محیطی، از سال ۱۹۸۰ به بعد هیچ پالایشگاه جدیدی نیز در ایالات متحده ساخته نشده است. این نکات نشان می‌دهد که پالایشگاه‌های فعلی تحت ‌فشار هستند و به علت خرابی و تعمیرات می‌بایست بسته شوند. سیستم پالایشگاهی ایالات متحده بیشتر از حد قابل تحمل آن به کار گرفته شده است و مشکلات مربوط چه در ظرفیت پالایش و چه در وضعیت تولید سبب ایجاد حادثه‌های متعدد و به تبع آن از خط تولید خارج گشتن پالایشگاه‌ها گردیده است.
علاوه بر موارد فوق، توفان‌های فصلی در خلیج مکزیک و اضافه شدن تقاضای نفت از طرف چین و هند و همچنین فاکتورهای ژئوپلتیک و گمانه‌زنی‌ها برای قیمت‌های بالاتر نفت نیز تأثیرگذار بوده است. در همین مدت، اقتصاد جهانی کاهش شدیدی را از خود بروز نداده است. در گذشته با بالارفتن قیمت نفت، اقتصاد دچار افت و یا بحران می‌گشت. ولی تاکنون با وجود قیمت‌های بیشتر نفت، رشد اقتصادی مشاهده شده است. همچنین، صندوق بین‌المللی پول رشدی ۶/۳درصدی را برای اقتصاد آمریکا در سال ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ به همراه رشد اقتصادی اروپا و ژاپن پیش‌بینی کرده است.
به همین دلیل تقاضا برای نفت کاهش نخواهد یافت و این سبب می‌شود که نفت تبدیل به اهرمی کلیدی برای اقتصاد جهانی در سال‌های آتی شود. دنیای تازه‌ای که این قیمت‌های بالاتر نفت خواهند ساخت، تأثیرات قابل توجهی بر ساختار مناسبات سیاسی کشورها خواهد گذاشت.
تنش‌هایی میان آمریکا و چین بر سر تمایل چین به خرید شرکت نفتی آمریکایی UNOCAL توسط شرکت نفتی چینی CNOOC پدید آمد. تنش‌های دیگری در بین چین و ژاپن بر سر ذخایر احتمالی نفت و گاز در دریا میان آن دو و همچنین دسترسی به منابع انرژی روسیه به وجود آمده است.
رقابت بر سر در اختیار گرفتن نفت و گاز نظر قدرت‌ها را به منابع موجود در آفریقا نیز جلب کرده است و سیاست‌های ضد آمریکایی اتخاذ شده توسط هوگو چاوز، رییس جمهوری ونزوئلا که شامل کمک نفتی به کوبا و ایجاد موقعیتی مناسب برای چین در جهت ایجاد رابطه‌ای نزدیک‌تر با کشورهای آمریکای لاتین است، خود از دیگر نتایج تغییر در روابط سیاسی است.

مسایل ژئوپلتیک

عموم مسایل ژئوپلتیک حول محور خاورمیانه می‌گذرد. این بدان دلیل است که سه منبع از چهار منبع اصلی نفت جهان در این منطقه قرار گرفته است.این سه منبع در کشورهای ایران، عراق و عربستان سعودی واقع هستند که هر کدام دستخوش مشکلاتی بوده‌اند.
عراق کماکان دچار درگیری‌ها و جنگ‌های داخلی است و صنعت نفتی آنها هدف خرابکاری‌ها قرار می‌گیرد و تولیدشان بسیار کمتر از ظرفیت آن است.از دیدگاه جهانی برنامه هسته‌ای ایران هم جزو مسایل مرتبط با نفت قرار می‌گیرد و تحولات و گفت‌وگوها و نتیجه‌گیری‌های مرتبط با این موضوع در حرکت دادن قیمت تأثیرگذار است.
عربستان سعودی بزرگ‌ترین تولید کننده نفت نیز با مسایل گوناگون سیاسی دست و پنجه نرم می‌کند. در ظاهر قدرت خاندان سعودی و داشتن رابطه‌های موثر و همچنین کنترل و در دست داشتن دستگاه‌های امنیتی و قدرت سیاستگذاری بر ذخایر نفتی آنها است که خود پایداری و ثبات را نمایش می‌دهد. ولیکن در حقیقت آن گونه که به نظر می‌رسد نخواهد بود و ما شاهد بروز تغییراتی دیگر در آینده خواهیم بود.
با توجه به تمامی شرایط گفته شده، این گونه به نظر می‌رسد که بازار نفت کماکان آشفته خواهد ماند و فشار بیشتر در جهت افزایش قیمت و نه کاهش آن دیده خواهد شد.
اقتصاد جهانی به لطف فناوری‌های گذشته توانسته است با این افزایش قیمت‌ها مدارا کند، اگر چه که نقطه‌ای وجود خواهد داشت که در آن قیمت، اقتصاد جهانی متحمل ضربات سنگینی خواهد شد. اما به راستی این نقطه در چه سطح قیمتی خواهد بود؟
 

kaghaz rangi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ادامه اقتصاد نفت

ادامه اقتصاد نفت

اکتشاف و استخراج نفت

آنچه به ادعای مدعیان به اوج رسیدن تولید نفت اعتبار می‌دهد، ماجرایی مشهور در تاریخ نفت است. در سال ۱۹۵۶ یک زمین شناس به نام کینگ هوبرت پیش بینی کرد که تولید نفت آمریکا در سال ۱۹۷۰ به اوج خود خواهد رسید. مدیران وی در شرکت شل بهتزده شده بودند. آنها حتی کوشیدند آقای هوبرت را متقاعد کنند که از اظهار علنی این ادعا منصرف شود. اما حق با وی بود. تولید نفت آمریکا در سال ۱۹۷۰ به نقطه اوج رسید و از آن زمان مرتبا کاهش یافته است.
حتی کشف ذخایر قابل ملاحظه در خلیج پرودو در آلاسکا، به میزان ۱۳ میلیارد بشکه، نتوانسته است این روند را تغییر دهد. آقای هوبرت همچنین محاسبه کرد که کل ذخایر قابل استخراج نفت آمریکا ۱۷۰ میلیارد بشکه خواهد بود. ابتدا منتقدان با تحلیل وی مخالفت و استدلال کردند پیشرفت فناوری اکتشاف و استخراج سبب می‌شود میزان نفت موجود آمریکا افزایش یابد. همین اتفاق افتاد ولی ذخایر آمریکا از حدی که آقای هوبرت تخمین زده بود، بالاتر نرفت. حتی اگر نفت آلاسکا را در نظر بگیرید، تاریخ نفت آمریکا تقریباً عین پیش بینی آقای هوبرت سیر کرده است و منا بع نفت دا خلی آمریکا فقط تا 8 سال دیگر کفا ف می‌دهد.
چند سال پیش زمین شناسان شیوه‌های آقای هوبرت را به کل تولید نفت در جهان تعمیم دادند. تحلیل آنها حاکی از آن بود که تولید نفت در خلال اولین دهه قرن بیست و یکم به اوج خواهد رسید. برخی می‌گویند این نقطه اوج در سال ۲۰۰۵ یا ۲۰۰۶ از راه می‌رسد. دیوید گواستاین، فیزیکدان موسسه فناوری کالیفرنیا که کتابش با عنوان "پایان نفت" سال گذشته انتشار یافت، پیش بینی می‌کند اوج تولید نفت تا پیش از سال ۲۰۱۰ خواهد بود. رابرت هرش، تحلیلگر انرژی، می‌گوید که سال دقیق خیلی مهم نیست چون همین حالا خیلی دیر شده است. وی در تحقیقی برای وزارت نفت آمریکا چنین نتیجه گرفت که بیش از یک دهه وقت لازم است تا اقتصاد این کشور با افت تولید نفت سازگار شود.
جریان جدید درآمدهای نفتی

مخالفت‌های هوگو چاوز با سیاست‌های ایالات متحده منافعی برای او به همراه داشته است. او از بالاتر رفتن قیمت نفت به محکم ساختن پایه‌های حکومت داخلی خویش پرداخته و کمک‌هایی به دیگر هم‌کیشان خود در آمریکای لاتین کرده است. در سال ۲۰۰۲ ذخایر مالی خارجی ونزوئلا کمی بیش از ۸میلیارد دلار بود ولیکن در اواسط سال ۲۰۰۵ این رقم به بیش از ۲۰میلیارد دلار بالغ گشته است.
کشورهای حوزه خلیج فارس از جمله عربستان سعودی، کویت، بحرین، قطر و امارات متحده عربی در حال حاضر برای پاسخگویی به تقاضای موجود با رکوردی که در ۲۵ سال اخیر بی‌سابقه بوده است به استخراج نفت می‌پردازند.
این حرکت در تمامی این کشورها با نرخ رشد سریع‌تر و افزایش منابع مالی خارجی قابل مشاهده است. بنابر تحقیقات موسسه مالی بین‌المللی واشنگتن، کشورهای حوزه خلیج فارس در سال ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ بیش از ۳۶۰میلیارد دارایی خارجی چه از اوراق قرضه و چه از دارایی‌های ثابت خریداری خواهند کرد که این رقم چیزی در حدود ۵۰درصد بیشتر از مجموع خرید همین موارد در پنج سال اخیر بوده است. بیشتر این پول به سمت بازارهای آمریکایی و اروپایی سرازیر خواهد شد و همچنین مقداری از آن هم به خاورمیانه وارد خواهد شد.
عربستان همچنان بزرگ‌ترین صادرکننده نفت جهان است و درآمد این کشور از محل صادرات نفت تا پایان سال 2005 به 170 میلیارد دلار خواهد رسید.
کشور روسیه با درآمد 130 میلیارد دلاری دومین صادر کننده بزرگ نفت جهان در سال 2005 خواهد بود.
نروژ نیز با کسب بیش از 51 میلیارد دلار سومین کشور جهان از لحاظ درآمد بالای حاصل از صادرات نفت خام در سال 2005 است.
درآمدهای نفتی ایران تا پایان سال 2005 به 49 میلیارد دلار رسید که چهارمین درآمد بالا در میان سایر کشورهای صادر کننده نفت جهان است.
پژوهش انجام شده با عنوان «نفت و یارانه‌های نفتی در اقتصاد ایران» نشان می‌دهد یارانه‌های پرداختی به سوخت در سال ٨٥ هزینه‌ای معادل ٣٨ هزار و ٧٨٨ میلیارد تومان (معادل ٨٩٩/٤٢ میلیارد دلار) را به اقتصاد ملی ایران تحمیل کرده است.[۱]
سازمان اوپک اعلام کرده که اوپک از روز 1.11.2007 تولید خود را به میزان ‪ ۵۰۰‬هزار بشکه در روز افزایش خواهد داد. افزایش تولید نفت به دلیل مقابله با اثرات منفی قیمت ۷۷ دلاری نفت بر اقتصاد جهانی و کاهش ذخایر جهانی نفت اتخاذ شده است و این ۵۰۰ هزار بشکه بر تولید واقعی کشورهای عضو اضافه می‌شود به این ترتیب تولید واقعی ده کشور غیر از عراق و آنگولا از روز 1.11.2007 به ۲/۲۷ میلیون بشکه در روز می‌رسد.[۲] ولی علیرغم اعلام افزایش تولید اوپک بهای یک بشکه نفت خام برای اولین بار از مرز ۸۰ دلار عبور کرد.[۳]
هم‌زمان با نشست شورای امنیت (گروه 5+1) برای بررسی وضعیت ایران، قیمت نفت در بازارهای آمریکا با افزایش دو و نیم درصدی به حدود 84 دلار در هر بشکه رسید.
در آستانه فصل سرما، بهای نفت در بازارهای جهانی به رکورد کم سابقه ۹۳ دلار برای هر بشکه رسيد ور اين در حالی است که قيمت اين ماده خام در بازارهای خاور دور به بالای ۹۳ دلار رسيد. افزايش بی سابقه بهای نفت را ناشی از تنش ها در خاورميانه و تنزل ارزش دلار می‌دانند. بازارهای جهانی خود را برای افزايش بهای نفت به ميزان صد دلار در هر بشکه آماده می‌کنند.[۴]
در آخرين روز سال 2007 ميلادي قيمت هر بشکه نفت به بالاي 96 دلار آمريکا رسيد، در حاليکه در آغاز سال 2007 ميلادي قيمت هر بشکه نفت در حدود 60 دلار آمريکا بود. به اين ترتيب قيمت نفت در سال 2007 با افزايشي 58 درصدي، بيشترين افزايش قيمت را در يک دهه گذشته داشته است.
کارشناسان بر اين باورند که تنشهاي موجود در خاورميانه ، کاهش قدرت دلار آمريکا و کمبود گنجايش ظرفيت کاري پالايشگاه‌ها از عوامل موثر در اين افزايش قيمت بوده است. افزايش قيمت نفت بر قدرت خريد مصرف کنندگان در بسياري از کشورها تاثير محسوسي داشته. قيمت محصولات نفتي با افزايش نسبتاً چشمگيري در سال 2008 ميلادي مواجه شد.
قیمت نفت در اوایل تابستان 2008 به رقم بی سابقه 148 دلار رسید اما در اوج گرمای تابستان 2008 با آشکار شدن بحران مالی ۲۰۰۷-۲۰۰۹ در اقتصاد جهانی، روند نزولی گرفت و به زیر 40 دلار در هر بشکه سقوط کرد!
 

ورهرام

عضو جدید
کاربر ممتاز
اقتصاد انرژی

اقتصاد انرژی

اقتصاد انرژی منابع تجدیدناپذیر انرژی، در مقادیر محدود در دسترس اند. نفت، گاز و زغال سنگ نمونه ای بارز این منابع هستند که در برخی از متون به نام «منابع پایان پذیر» معرفی شده اند. پایان پذیری اقتصادی منابع تجدیدناپذیر است که اقتصاد منابع تجدیدپذیر را از نظریه متعارف سرمایه متمایز می کند. این کتاب با هدف ارتقای سطح آگاهی دانشجویان تلاش می کند تا با بهره گیری از نظر صاحب نظران برجسته در رشته اقتصاد منابع طبیعی به طور اعم و اقتصاد انرژی به طور اخص، مهم ترین مسائل مربوط به بازار انرژی و تحلیل اقتصادی منابع پایان پذیر انرژی در یک چارچوب تا حدممکن ساده بیان شود.

فهرست:
1-
انرژی و توسعه اقتصادی گذشته و حال
2- تحولات بازار انرژی و اقتصاد کلان
3- شدت انرژی: معیاری فراتر از بهبود بازده
4- مسئله تخصیص منابع پایان پذیر انرژی
5- ساختار بازار: مدل های استخراج منابع تجدید ناپذیر انرژی
6- سیاستهای مالیاتی و تخصیص منابع تجدید ناپذیر انرژی
7- کاربرد نظریه استخراج بهینه منابع تجدیدناپذیر
8- تحلیل بازارهای آنی و آتی
شرح :
فصل اول با عنوان «انرژی و توسعه اقتصادی» گذشته و حال، روند تاریخی استفاده از انرژی – عامل توسعه و تحول جوامع- بررسی و چگونگی ارتباط نزدیک بین مصرف انرژی و رشد اقتصادی تجزیه و تحلیل شده است. در این فصل مسائلی مثل نقش انرژی در رشد اقتصادی، اروپای کشاورزی، دوران قبل از ایجاد راه آهن اروپا، دوران جنگ و سال های بین 1913-1950، دورا نفت ارزان، دوران نفت گران اشاره می شود.
فصل دوم که با عنوان «تحولات بازار انرژی و اقتصاد کلان» مشخص شده، گذشته و حال عرضه و تقاضای جهانی را از نظر جهانی، منطقه ای و به تفکیک کشورهای مهم عرضه کننده و تقاضا کننده منابع انرژی مرور می شود و روند مصرف انواع انرژی، فوران نفت، رشد سریع سهم گاز، کاهش سهم زغال سنگ، انرژی هسته ای و محدودیت های آن، سهم ثابت برق آبی، انرژی و اقتصاد کلان، تغییر تصور عمومی از مسئله انرژی به تفصیل بررسی می شود.
فصل سوم با عنوان «شدت انرژی: معیاری فراتر از بهبود بازده»، مفهوم شدت انرژی و رابطه آن با بهبود بازده انرژی تشریح می کند. در این فصل مشاهده می شود که به کارگرفتن این مفهوم، که یک شاخص برای مقایسه کشورها با یکدیگر است، می تواند نواقص و ناکارآمدی های عمده ای داشته باشد و لذا تفاوت های سطوح شدت انرژی در بین کشورها ممکن است تحت تأثیر تغییرات ساختاری در اقتصاد و تغییرات در درآمد و نظایر آن باشد.
این فصل شامل عناوین شدت انرژی، اهمیت انرژی سنتی ، تعدیل GDP به وسله PPP می باشد.
فصل چهارم که با عنوان « مسئله تخصیص منابع پایان پذیر انرژی» مشخص شده تخصیص منابع پایان پذیر به صورت مقدماتی مطرح شده است. در این فصل، تخصیص منابع در دو حالت هزینه نهایی ثابت و هزینه نهایی افزاینده و با دو فرض فقدان و نیز وجود منبع جانشین، در وضعیت های مختلف بررسی شده است. همچنین، با معرفی پیشرفت فنی و فعالیت های اکتشافی، تخصیص کارآمد منبع تجدیدناپذیر را تجزیه و تحلیل و در پایان به تأثیر پارامترهای مختلف بر الگوی قیمت منبع پایان پذیر اشاره می کند.
در فصل پنجم با عنوان (ساختار بازار: مدل های استخراج منابع تجدیدناپذیری انرژی)، ساختار بازار منابع تجدیدناپذیر را به تفصیل تحلیل و در چارچوب مدل های واقعگرایانه و البته پیچیده تر، رفتار بنگاه های استخراج کننده منابع انرژی بررسی می شود و به ساختار بازار و بهره برداری از منابع تجدیدناپذیر، رقابت ناقص و تکنولوژی تولید و هزینه های استخراج تقسیم می شود و در هر بخش مسائل مربوطه مفصلاً اشاره شده است.
فصل ششم با عنوان «سیاست های مالیاتی و تخصیص منابع تجدیدناپذیر انرژی» به بررسی طرح های مالیاتی در بازار منابع طبیعی اختصاص دارد. در این فصل، تأثیر انواع مختلف مالیات بر الگوی استخراج و مسیر قیمت منابع تجدیدناپذیر انرژی بررسی و سیاست های بهینه مالیاتی ارزیابی می شود. در این فصل به مسائلی مثل وضع مالیات بر منابع تجدید ناپذیر(مالیات بر حفظ منابع طبیعی- مالیات بر سود) و سیاست های مالیاتی برای تصحیح تخصیص های غیرکارآمد(تعادل رقابتی و انحصاری- سیاست بهینه مالیاتی) اشاره شده است.
فصل هفتم با عنوان «کاربر نظریه استخراج بهینه منابع تجدیدناپذیر) با طرح چند مسئله کاریدی نتایج به دست آ»ده تحت شرایط متفاوت بازار منابع تجدیدناپذیر انرژی را با یکدیگر مقایسه می شود.
در فصل آخر، با تحلیل بازارهای آنی و آتی کالاهایی نظیرنفت وگاز بررسی می شود که چگونه قیمت ها، نرخ تولید و سطح موجودی کالا به هم مرتبط اند و از طریق تعادل در دو بازار به هم پیوستند، یکی بازار نقد برای خرید و فروش آنی کالا و دیگری بازار ذخیره کالا، تعیین می شود. در این فصل مسائلی مثل بازارهای نقد و بازارهای ذخیره، موجودی های انبار و پویایی های قیمت، شوک زودگذر تقاضا، افزایش پایدار در نوسان، قیمت های آتی، قیمت های سلف و قیمت های آتی، بازده آسایش، وضعیت پس بهین، قیمت آنی انتظار در آینده، خطرزدایی وریسک مبنا بررسی و تحلیل می شود.
(عبدالناصر همتی ۱۳۸۳/۰۱/۰۱ )
 

Similar threads

بالا