آیا ازدواج برای همه یک امر ضروری است؟؟

adel_salehi2000

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


ازدواج برای خیلی از ما بخشی عادی از زندگی است. ما بزرگ می شویم، دیپلممان را می گیریم، یا کار پیدا میکنیم یا وارد دانشگاه می شویم و بعد یک روز آن کسی که می خواهیم را برای زندگیمان پیدا می کنیم. اما این روزها افراد خیلی دیرتر ازدواج می کنند و قبل ازاینکه "بله" را سر سفره عقد بگویند مکث طولانی تری دارند.

در جوامع غربی تحقیقات گزارش می کند که از سال 2001، تعداد کسانی که ازدواج می کنند هر ساله رو به کاهش است. در سال 1970، 72 درصد از جمعیت متاهل بودند ولی این رقم امروز به 50 درصد رسیده است. همچنین، درصد افرادی که طلاق گرفته اند شدیداً رو به افزایش است. مشخص است که همه این اطلاعات باعث می شود افراد قبل از ازدواج بیشتر و عمیقتر به این اقدام خود فکر کنند. سوال این است که در این روزگاری که هیچ چیز دائمی و بادوام به نظر نمی رسد، آیا باید ازدواج کرد یا خیر؟

بدون شک عامل دیگر در کاهش آمار ازدواج تاثیر طلاق بر ذهن نوجوانان و جوانان است. خیلی از آنهایی که به ازدواج فکر می کنند خود فزندان طلاق هستند. این مسئله آنها را در برابر رفتن زیر بار تعهدات ازدواج مقاومتر می کند. از 82 درصد از زوج های متاهلی که تا پنجمین سالگرد ازدواجشان زندگی مشترکشان ادامه پیدا میکند، فقط نیمی آن را به 10 سال می رسانند. با گذشت زمان، احتمال با دوام ماندن ازدواج ها کمتر و کمتر می شود. تعداد بالای شکست های ازدواج باعث می شود مردم بیشتر به مسئله ازدواج کردن یا نکردن فکر کنند.

اکثر مردم می فهمند که اول آشنایی همیشه سرشار از عشق و محبت است. اول همه رابطه ها همه چیز خوب است. ارتباط جنسی خوب است، همراهی و همدلی دو نفر با هم خوب است، و مقدار کمتر تعهدات مشترک زندگی را برایشان ساده تر می کند. زندگی کردن در خانه های جدا به هر دو طرف آزادی بیشتری داده و نگرانی ها معمولاً کمتر است. چیز زیادی برای نگرانی وجود ندارد. وقتی رابطه برهم می خورد، چیزهایی مثل بچه، مشکلات مالی و قضاوت های جامعه وجود ندارد که دو طرف را نگران کند و بیشتر افراد می توانند راحت از این مشکلات بگذرند. قبل از اینکه رابطه دو طرف قانونی شود، بر هم زدن رابطه کار سختی به نظر نمی رسد. سالیان سال است که به مردها و زن ها درمورد ازدواج و تعهدات آن هشدار می دهند. *** بین دو طرف محو می شود، زن خانه مدام غرغر می کند، مرد به فردی تنبل تبدیل می شود که جز دستور دادن و خوردن کار دیگری در خانه نمی کند و خیلی چیزهای دیگر. اینجاست که می گویند، سری که درد نمی کند را دستمال نمی بندند.

بعد از گذشت یک زمان مشخص می فهمید که قدم بعدی در رابطه تان این است که ازدواج کنید. معمولاً فقط یکی از دو طرف میل به ازدواج دارد و طرف دیگر به همان وضعیت راضی است. اما به خاطر ترس از دست دادن رابطه، دو نفر با هم ازدواج می کنند. اما مدت زمان کمی بعد از ازدواج است که همه چیز خسته کننده و تکراری می شود. تعداد کمی از افراد از قبل پیشبینی می کردند که به چنین نقطه ای برسند. بعد از اینکه آنچه که باید گفته شود، گفته می شود و آنچه باید انجام داده شود، انجام داده می شود، زن و شوهر هر شب از سر عادت در اتاق نشیمن می نشینند و تلویزیون تماشا می کنند، هر روز همان کارهای مشابه و تکراری را انجام می دهند و زندگیشان کاملاً یکنواخت می شود. این مسئله باعث می شود متوجه شوید که خیلی چیزها در مورد همسرتان هست که دوست ندارید و آزارتان می دهد. متاسفانه، دیگر خیلی دیر شده است. دیگر ازدواج کرده اید و باید با آن کنار بیایید.

یک روی سکه می گوید چون نمی توانید اوضاع را تغییر دهید به این معنی نیست که اوضاع بد است. در زندگی دوره های تغییر مختلفی وجود دارد و وقتی ازدواج می کنیم، همراه با همسرمان این تغییر را تجربه میکنیم. گاهی اوقات یکی از دو طرف جلوتر از آن یکی است و گاهی اوقات این رشد با هم صورت می گیرد. اگر بتوانید هر مرحله رشد را با هم طی کنید، به دستاورد بسیار بزرگی در زندگیتان نائل شده اید. حتی اگر 10 سال هم با یک نفر رابطه دوستی داشته باشید، به ندرت در مورد موقعیت های واقعی زندگی که ممکن است موجب ازدواج یا برهم خوردن آن شود بحث می کنید و ناگهان می بینید که با او ازدواج کرده اید و همه تعهدات و انتظارات دنیا از شما خیلی دشوار به نظر می رسد. خیلی وقت ها به زندگی مجردیتان فکر میکنید که هیچ کس نبود که بهش جواب پس بدهید، کسی نبود که نگرانش شوید، کسی نبود که مجبور باشید از او مراقبت کنید و هیچ کس هم نبود که به شما بگوید چه باید بکنید و چه نباید بکنید. اما قبل از اینکه در دریای پشیمانی گم شوید، به این فکر کنید که در زمان مجردی وقتتان را چطور می گذراندید؟ آیا آن تنهایی هر از گاه اذیتتان می کرد؟ آیا احساس کمال می کردید؟ آیا اوقات فراغتتان را به دنبال یک شریک زندگی بودید؟ آیا به آنهایی که ازدواج کرده بودند حسادت نمی کردید؟ آیا فکر نمی کردید که ازدواج یک مسئله خیلی مهم است و باید آنرا جدی بگیرید؟ آیا اصلاً باید ازدواج کرد؟

"عشق در نگاه اول فهمش راحت است، یعنی وقتی دو نفر برای یک عمر به هم نگاه می کردند
و این به یک معجره تبدیل می شود." – امی بلوم
ازدواج چه فوایدی دارد؟ ازدواج این امکان را برای افراد فراهم می کند که کمی آرامتر شوند و برای شناختن درونی و بیرونی طرف خود متعهد شوند. این نزدیکی و صمیمیت و اینکه بدانید یک نفر در این دنیا دوستتان دارد و به رابطه با شما متعهد است خیلی زیباست. همچنین ازدواج یکی از معدود راه های تشکیل خانواده بدون حرف مردم است. ارتباط و تشکیل خانواده بدون ازدواج قانونی همانطور که میدانید چندان در جامعه ما مورد پسند نیست. همچنین وقتی ازدواج کرده اید، می توانید خیلی راحت خودتان باشید و با راحتی بیشتری کارهایتان را انجام دهید. ازدواج معمولاً فواید مالی هم در بر دارد و حتی بانک ها افراد متاهل را بیشتر از افراد مجرد جدی می گیرند. ازدواج گذرگاهی برای شروع دوباره زندگی شماست. آنجاست که می توانید برای آینده تان و هر چه که برایتان مهم است برنامه ریزی کنید. البته این کارها را می توانید بعنوان یک فرد مجرد هم انجام دهید اما همیشه یک باری روی دوشتان است که یک روز بالاخره باید ازدواج کنید.

با وجود این فواید، ازدواج معایبی هم به همراه دارد. هرچقدر هم که دو طرف سعی کنند استقلال خود را در ازدواج حفظ کنند اما باز هم بخش اعظمی از استقلالتان با ازدواج از بین می رود. برخی رفتارهای و اعمال خاص که قبلاً برایتان قابل قبول بود، الان دیگر نیست و می تواند باعث عدم وفاداری احساسی یا جسمی شود. خیلی وقت ها ازدواج کردن مثل این می ماند که دوباره بچه شده باشید. بعد از ازدواج می بینید که دوباره با احساسات یک نفر دیگر محدود شده اید. البته ازدواج مثل زندان نیست اما آن آزادی که قبل از ازدواج داشتید دیگر وجود ندارد. خستگی جنسی هم بعد از ازدواج ایجاد می شود. صادقانه بگوییم، چند بار می توانید با یک نفر خاص قبل از اینکه پیر شوید رابطه داشته باشید؟ خیلی از زوج ها عشق و نوازش های حین رابطه جنسی را زیاد جدی نمی گیرند و همه شور و احساس در ***شان از بین می رود. اگر با خود فکر می کنید که این اتفاق برای شما نخواهد افتاد مطمئن باشید که کاملاً در اشتباهید چون بالاخره این اتفاق می افتد.

بچه ها را هم وارد قضیه کنید و آنوقت است که داستان ازدواج سخت تر هم می شود. دو نفر الان باید در مورد نحوه بزرگ کردن و تربیت کردن فرزندانشان هم با هم توافق کنند. بچه ها در خیلی چیزها دخالت می کنند. بله درست است که بچه نعمت است و عشق بیشتری به زندگی زناشویی می بخشند اما کنار آمدن و تربیت کردن آنها کاری بسیار دشوار و استرس زا است و مسئولیت ها و انتظارات را ده برابر بیشتر می کند. بچه ها همچنین آن چیزهایی که در مورد همسرمان دوست نداریم را بیشتر به چشممان می آورند. به خاطر همه این مشکلات هم که شده باید قانونی تصویب کنند که زوج ها باید 5 سال تا بچه دار شدن صبر کنند تا بهتر بتوانند در این رابطه تصمیم گیری کنند.

"عشق یک دیوانگی موقت است، که با ازدواج درمان می شود." – آمبروز بیرث
آیا باید ازدواج کنیم؟ این سوال کاملاً شخصی است. ازدواج این روزها جذابیت خود را از دست داده است و رسانه ها هم خیلی به این موضوع کمک کرده اند. پاسخ به این سوال خیلی ساده است. اگر فکر می کنید برای شما مناسب است باید ازدواج کنید. اما اگر فکر می کنید که آن روش زندگی برای شما مناسب نیست پس نباید ازدواج کنید. هر فرد متاهلی که به شما می گوید، ازدواج چیزی را تغییر نمی دهد، کاملاً اشتباه می گوید. ازدواج خیلی چیزها را عوض میکند. البته خوشبختانه تعادلی که ازدواج ایجاد می کند به همان اندازه تاثیرات منفی، تاثیرات مثبت به همراه دارد.

داستان های پریان که در زمان کودکی برایمان می گویند فقط داستان اند. داستان واقعی جذابیت خیلی کمتری دارد و تلاش بیشتری هم می برد. برای ازدواج باید بخش خیلی بزرگی از خودمان را فراموش کنیم و خیلی آرزوها و خواسته های شخصیمان را مدتی متوقف کنیم. خیلی ها بعد از مدتی می فهمند آنچه که اول کار می خواستند خیلی با آن چیزی که آخر کار می خواهند فرق می کند. آیا همه اینها ارزشش را دارد؟ خیلی وقت ها زن و شوهر های خوشبخت می گویند که بله ارزشش را دارد اما یادتان باشد زن و شوهرهای خوشبخت هم یک شبه به آن وضعیت نرسیده اند. برای اینکه یک ازدواج دوام پیدا کند باید واقعاً به تعهدات پابرجا بمانید و مشکلات عاطفی، احساسی، ذهنی و فیزیکی خیلی زیادی را پشت سر بگذارید. ده سال اول را واقعاً به کشف رابطه می پردازیم. خیلی وقت ها تا زمانیکه مجبور می شویم با یک نفر زیر یک سقف زندگی کنیم، خودمان و همه پیچیدگی های خودمان را نمی شناسیم.

اگر چند وقت است که سردرگم هستید که باید ازدواج بکنید یا نه، توصیه می کنیم که کمی صبر کنید. این مسئله نشان می دهد که شما هنوز در این مورد تردید دارید و مطمئن به این کار نیستید. مطمئن باشید که وقتی زمان واقعی ازدواجتان رسیده باشد، آنوقت است که دیگر این تردید را ندارید و کاملاً از تصمیم خود مطمئنید
 

S H i M A

کاربر فعال تالار شیمی
کاربر ممتاز
همه دوستام میگن من ازدواج نکنم بهتره!

چون همسری میخوام که چشم و دل پاک باشه

با ناز و ادای دختر دلش نلرزه

مرد باشه

غیرت داشته باشه

آدم پر و شوخی باشه مثل خودم

هیچوقت غم به دلش راه نده

و ...

من هیچوقت ازدواج نمیکنم چون:

هیچ پسر پاکی رو نمیبینم و به دخترا و خانومای این دوره به هیچ

عنوان اعتماد ندارم

چون با چشمم میبینم چه جوری شوهرای مردمو ازشون میگیرن! :mad:
 

k2_h

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
همه دوستام میگن من ازدواج نکنم بهتره!

چون همسری میخوام که چشم و دل پاک باشه

با ناز و ادای دختر دلش نلرزه

مرد باشه

غیرت داشته باشه

آدم پر و شوخی باشه مثل خودم

هیچوقت غم به دلش راه نده

و ...

من هیچوقت ازدواج نمیکنم چون:

هیچ پسر پاکی رو نمیبینم و به دخترا و خانومای این دوره به هیچ

عنوان اعتماد ندارم

چون با چشمم میبینم چه جوری شوهرای مردمو ازشون میگیرن! :mad:

به شرط چاقو من همونیم که میخو.ای . بریم پیغام خصوصی بازی ؟ :redface:
 

S H i M A

کاربر فعال تالار شیمی
کاربر ممتاز
به شرط چاقو من همونیم که میخو.ای . بریم پیغام خصوصی بازی ؟ :redface:



من میگم شما اعتماد به نفست خیلی بالاست باور نمیکنی!!

آخه آدم جلوی همه از این حرفا میزنه؟؟! :redface:

مثلا غیرت داری آقااااااااااااااا؟؟ :razz:
 
  • Like
واکنش ها: k2_h

mino8

عضو جدید
به نظر من ازدواج خیلی ضروریه , چون اولا" آدم از فکر و خیال پردازی های کاذب راحت میشه در نتیجه تمرکز بیشتر میشه , دوما" از زندگی لذت میبری البته تا زمانی که بچه نباشه خانوما از زندگی لذت میبرن , سوما" باعث میشه تنبلی رو کنار بزاری , چهارما" 2 طرف میتونن به هم دیگه کمک کنن تا مشکلات همدیگه رو حل کنن , پنجما" و مهم ترین دلیل ارضای....من بی ادب نیستما:smile:.............حالا همه ی این مزیتارو کسایی میتونن درک کنن که شعور ازدواجو داشته باشن و مهم تر این که عاشق باشن:crying2:
 

S H i M A

کاربر فعال تالار شیمی
کاربر ممتاز
به نظر من ازدواج خیلی ضروریه , چون اولا" آدم از فکر و خیال پردازی های کاذب راحت میشه در نتیجه تمرکز بیشتر میشه , دوما" از زندگی لذت میبری البته تا زمانی که بچه نباشه خانوما از زندگی لذت میبرن , سوما" باعث میشه تنبلی رو کنار بزاری , چهارما" 2 طرف میتونن به هم دیگه کمک کنن تا مشکلات همدیگه رو حل کنن , پنجما" و مهم ترین دلیل ارضای....من بی ادب نیستما:smile:.............حالا همه ی این مزیتارو کسایی میتونن درک کنن که شعور ازدواجو داشته باشن و مهم تر این که عاشق باشن:crying2:



عزیزم اینایی که گفتی همه درست. اما عشق و عاشقی خوشبختی نمیاره!

تو این دوره باید از رو منطق و حساب عمل کنی حتی با احساساتت هم

منطقی باشی...


منم خیلی دوست دارم عروس شم لباس عروس بپوشم عکسای رومانتیک

بندازم جهیزیه خوشگل بخرم و ...

اما خدا یه تجربه سر راه من قرار داد که میترسم عاشق شم و همیشه ازش

فراریم!

وقتی داماد یکی از اقوامم به من میگه کاش اول تورو میدیدم و میومدم

خواستگاریت و از زنم سیر شدم...

وقتی دوستای دوستام! به خواهرشون یا بقیه پیشنهاد دوستی و ...

میدن...

وقتی تا جیب آقایون پرپول میشه شلوارشونم 2تا میشه...

وقتی استادت با وجود داشتن بچه بهت پیشنهاد ازدواج!! میده...

وقتی...

میشی مثل من که از همه دختر و پسرا بدم میاد! مخصوصا دخترا که میدونم

وقتی بخوان با حس طرف بازی کنن تا خودی نشون بدن چه کارا که نمیکنن!!


چقدر حرف زدم! دلم پره و جایی جز اینجا ندارم...

شما هم جای من بودید یه شکست وحشتناک میخوردید و خواهری

نداشتید که باهاش حرف بزنید و برادرایی که هرکدوم پی کار خودشونن

و مامان و بابایی که از صبح میرن شب میان و دوستایی که فقط از خودشون

و عشق و عاشقیاشون حرف میزنن مثل من میشدید!


الان اشکم در میاد :cry::cry:







 

adel_salehi2000

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عزیزم اینایی که گفتی همه درست. اما عشق و عاشقی خوشبختی نمیاره!

تو این دوره باید از رو منطق و حساب عمل کنی حتی با احساساتت هم

منطقی باشی...


منم خیلی دوست دارم عروس شم لباس عروس بپوشم عکسای رومانتیک

بندازم جهیزیه خوشگل بخرم و ...

اما خدا یه تجربه سر راه من قرار داد که میترسم عاشق شم و همیشه ازش

فراریم!

وقتی داماد یکی از اقوامم به من میگه کاش اول تورو میدیدم و میومدم

خواستگاریت و از زنم سیر شدم...

وقتی دوستای دوستام! به خواهرشون یا بقیه پیشنهاد دوستی و ...

میدن...

وقتی تا جیب آقایون پرپول میشه شلوارشونم 2تا میشه...

وقتی استادت با وجود داشتن بچه بهت پیشنهاد ازدواج!! میده...

وقتی...

میشی مثل من که از همه دختر و پسرا بدم میاد! مخصوصا دخترا که میدونم

وقتی بخوان با حس طرف بازی کنن تا خودی نشون بدن چه کارا که نمیکنن!!


چقدر حرف زدم! دلم پره و جایی جز اینجا ندارم...

شما هم جای من بودید یه شکست وحشتناک میخوردید و خواهری

نداشتید که باهاش حرف بزنید و برادرایی که هرکدوم پی کار خودشونن

و مامان و بابایی که از صبح میرن شب میان و دوستایی که فقط از خودشون

و عشق و عاشقیاشون حرف میزنن مثل من میشدید!


الان اشکم در میاد :cry::cry:

آره حق با شماست ولی چه میشه کرد.................
امیدوارم اتفاقی واست پیش بیاد که همه این گذشته رو کامل فراموش کنی
 

mino8

عضو جدید
عزیزم اینایی که گفتی همه درست. اما عشق و عاشقی خوشبختی نمیاره!

تو این دوره باید از رو منطق و حساب عمل کنی حتی با احساساتت هم

منطقی باشی...


منم خیلی دوست دارم عروس شم لباس عروس بپوشم عکسای رومانتیک

بندازم جهیزیه خوشگل بخرم و ...

اما خدا یه تجربه سر راه من قرار داد که میترسم عاشق شم و همیشه ازش

فراریم!

وقتی داماد یکی از اقوامم به من میگه کاش اول تورو میدیدم و میومدم

خواستگاریت و از زنم سیر شدم...

وقتی دوستای دوستام! به خواهرشون یا بقیه پیشنهاد دوستی و ...

میدن...

وقتی تا جیب آقایون پرپول میشه شلوارشونم 2تا میشه...

وقتی استادت با وجود داشتن بچه بهت پیشنهاد ازدواج!! میده...

وقتی...

میشی مثل من که از همه دختر و پسرا بدم میاد! مخصوصا دخترا که میدونم

وقتی بخوان با حس طرف بازی کنن تا خودی نشون بدن چه کارا که نمیکنن!!


چقدر حرف زدم! دلم پره و جایی جز اینجا ندارم...

شما هم جای من بودید یه شکست وحشتناک میخوردید و خواهری

نداشتید که باهاش حرف بزنید و برادرایی که هرکدوم پی کار خودشونن

و مامان و بابایی که از صبح میرن شب میان و دوستایی که فقط از خودشون

و عشق و عاشقیاشون حرف میزنن مثل من میشدید!


الان اشکم در میاد :cry::cry:
تمام حرفات درسته عزیزم منم این مواردو به چشم دیدم , دوستای منم همینو میگن ولی من از عشقی صحبت میکنم که به مرور زمان و با منطق و شناخت به وجود میاد نه با یه نگاه مثل فیلما , عشق تدریجی به نظر من پایدار میمونه مشکلایی که شما گفتید هم امکان داره کمتر پیش بیاد
 

شقایق21

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عزیزم اینایی که گفتی همه درست. اما عشق و عاشقی خوشبختی نمیاره!

تو این دوره باید از رو منطق و حساب عمل کنی حتی با احساساتت هم

منطقی باشی...


منم خیلی دوست دارم عروس شم لباس عروس بپوشم عکسای رومانتیک

بندازم جهیزیه خوشگل بخرم و ...

اما خدا یه تجربه سر راه من قرار داد که میترسم عاشق شم و همیشه ازش

فراریم!

وقتی داماد یکی از اقوامم به من میگه کاش اول تورو میدیدم و میومدم

خواستگاریت و از زنم سیر شدم...

وقتی دوستای دوستام! به خواهرشون یا بقیه پیشنهاد دوستی و ...

میدن...

وقتی تا جیب آقایون پرپول میشه شلوارشونم 2تا میشه...

وقتی استادت با وجود داشتن بچه بهت پیشنهاد ازدواج!! میده...

وقتی...

میشی مثل من که از همه دختر و پسرا بدم میاد! مخصوصا دخترا که میدونم

وقتی بخوان با حس طرف بازی کنن تا خودی نشون بدن چه کارا که نمیکنن!!


چقدر حرف زدم! دلم پره و جایی جز اینجا ندارم...

شما هم جای من بودید یه شکست وحشتناک میخوردید و خواهری

نداشتید که باهاش حرف بزنید و برادرایی که هرکدوم پی کار خودشونن

و مامان و بابایی که از صبح میرن شب میان و دوستایی که فقط از خودشون

و عشق و عاشقیاشون حرف میزنن مثل من میشدید!


الان اشکم در میاد :cry::cry:


حرفات درست قبول دارم ولی آیا 5 تا انگشت یکین همیشه عینک بد بینی نباید زدسیما جون بعضی وقتا باید به نیمه پر لیوان هم نگاه کرد هرچند با مسایلی که دور و بر شما اتفاق افتاده خیلی سخته ولی کار نشد نداره عزیزم خیلیا زندگی خوبی دارن و از همسراشون راضین اونا رو ملاک قرار بده:gol:
 

mehrshad53

اخراجی موقت

حرفات درست قبول دارم ولی آیا 5 تا انگشت یکین همیشه عینک بد بینی نباید زدسیما جون بعضی وقتا باید به نیمه پر لیوان هم نگاه کرد هرچند با مسایلی که دور و بر شما اتفاق افتاده خیلی سخته ولی کار نشد نداره عزیزم خیلیا زندگی خوبی دارن و از همسراشون راضین اونا رو ملاک قرار بده:gol:
با تشکر از شقایق گل.:gol:
ازدواج خیلی چیز ایده الی نیست ولی از جایگزیناش بهتره......
مهم شاید انتخاب میون بد و بدتره.
به هر حال زمانی میرسه که نه دوست و رفیق هست و نه پدر و مادر...
درِ زندگی همیشه روی یه پاشنه نمیچرخه.
ازدواج بد از مجردی بدتره و ازدواج معمولی و بالاتر بهتره;)
 

شقایق21

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
با تشکر از شقایق گل.:gol:
ازدواج خیلی چیز ایده الی نیست ولی از جایگزیناش بهتره......
مهم شاید انتخاب میون بد و بدتره.
به هر حال زمانی میرسه که نه دوست و رفیق هست و نه پدر و مادر...
درِ زندگی همیشه روی یه پاشنه نمیچرخه.
ازدواج بد از مجردی بدتره و ازدواج معمولی و بالاتر بهتره;)


من نمیدونم چرا اکثریت به دید منفی نگاه میکنن حتی تو مهرشاد
یعنی چی بد و بدتر هر شخصی اگه خودش بخواد میتونه شرایط و فراهم کنه واسه خوش بودن شاید سخت باشه ولی غیر ممکن نیست اینم قبول دارم که ازدواج یه مسولیت فوق العاده سنگینی رو دوش هر دو طرف میذاره ولی با کمی تامل اون هم قابل هضم میشه:surprised:
 

Similar threads

بالا