مشاعرۀ سنّتی

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مپرسید , مپرسید , ز احوال حقیقت
که ما باده پرستیم نه پیمانه شماریم
شما مست نگشتید وز آن باده نخوردید
چه دانید , چه دانید , که ما در چه شکاریم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
شبی به دیدۀ من پای نه ،که از غمِ عشق
بود ز مویِ تو ،روزم سیاه تر بی تو:gol:
 
آخرین ویرایش:

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافری‌ست رنجیدن
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
نکهت جانبخش دارد خاک کوی دلبران
عارفان آنجا مشام عقل مشکین کرده‌اند:gol:
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دست به جان نمی‌رسد تا به تو برفشانمش
بر که توان نهاد دل تا ز تو واستانمش
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
شیرین دهان آن بت عیار بنگرید

در در میان لعل شکربار بنگرید:gol:
 

زيگفريد

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم تنگ است...
من گمان می کردم دوستی همچو سروی سبز، چهار فصلش همه آراستگيست
من چه می دانستم هيبت باد زمستانیست
من چه می دانستم سبزه می پژمرد از بی آبی ، يخ می زند از سردی دی
من چه می دانستم دل هرکس دل نيست
قلب ها از آهن و سنگ
قلب ها بی خبر ازعاطفه اند
 
  • Like
واکنش ها: elva

elva

عضو جدید
دلی دیرم چو مرغ پا شکسته
چو کشتی بر لب دریا نشسته

همه گویند طاهر تار بنواز
صدا چون میدهد تار شکسته
 
  • Like
واکنش ها: oli

oli

عضو جدید
همیشه نگاهم با راهت میشینه

برام رفتن تو غم اخرینه

ز راهی که رفتی کسی بر نگشته

به راهی که اسمت رو سنگی نشسته

بهارم تو بودی تبارم تو بودی

کتاب دلم رو تو با غم سرودی
 
  • Like
واکنش ها: elva

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دل نیست کبوتر که چو بر خاست نشیند
از گوشه بامی که پریدیم پریدیم
 
  • Like
واکنش ها: elva

elva

عضو جدید
مدامم دل بر آتش دیده تر بی
خم عیشم پر از خون جگر بی

ببویت زندگی یابم پس از مرگ
ترا گر بر سر خاکم گذر بی
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت ان مونس جان مارا بس
 

elva

عضو جدید
سفری فتاد جان را بولایت معانی

که سپهر و ماه گوید که چنین سفر ندارم
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
می‌فتم و نمی‌فتد در کف من عنان تو

می‌روم و نمی‌روم از سر من هوای تو
 
  • Like
واکنش ها: elva

elva

عضو جدید
وقت آن آمد که من سوگندها را بشکنم
بندها را بر درانم پندها را بشکنم
 

vahid2007

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرا عهدیست باجانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویش تن دانم
 
  • Like
واکنش ها: elva

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
یکی درد ویکی درمان پسندد
یکی هجرو یکی هجران پسندد
من از درمان ودردو هجرو هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد:gol:
در طريق عشقبازي امن و آسايش بلاست
ريش باد آن دل كه با درد تو خواهد مرهمي:gol:
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احضان شود روزی گلستان غم مخور

روز وصل دوستداران یاد باد

یاد باد آن روزگاران یاد باد

کامم از تلخی غم چون زهر گشت

بانگ نوش شادخواران یاد باد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
در مرغ سحر ترانه از توست
هرجا نگرم نشانه از توست

تو عشقِ پاکی و پیوندِ حسنِ جاودان داری
نه حسنت انتها دارد نه عشقت ابتدا حافظ
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا