گفتگوهای تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
.

.

تو با تمامه قلب من
نیومده یکی شدی
به قصد کشتن اومدی
تمامه زندگی شدی
بیا به قلب عاشقم
بهونه ی جنون بده
اگه مثه من عاشقی
تو هم به من نشون بده
من که بریدم از همه
به اعتماده بودنت
دیگه باید چی کار کنم
واسه بدست اوردنت
از لحظه ای که دیدمت
بیرون نمیرم از خودم
دیگه قراره چی بشه
بفهمی عاشقت شدم
درد منو کی میفهمی عاشقتم چون بی رحمی
دوری ازم تا رویا شی عاشقتم هرچی باشی
اگه بهم نمیرسیم تو با تمامه من برو
همین برایه من بسه که ارزو کنم تو رو
به من فکر میکنی پر میشم از یکی شدن
همین برایه من بسه که فکر می کنی به من
درد منو کی میفهمی عاشقتم چون بی رحمی
دوری ازم تا رویا شی عاشقتم هرچی باشی

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
توی حس همون روزام
دیگه احساس آرامش
همون حسی که این روزا به حد مرگ میخوامش
دلم میخواد عاشق شم
آخه فکرت شده دنیام
اگه عاشق شدن درده
من این دردو ازت میخوام
اگه این زندگی باشه
من از مردن هراسم نیست
یه حسی دارم این روزا
شاید مردم حواسم نیست
اگه این زندگی باشه
اگه این سهم من از دنیاس
من از مردن هراسم نیست
یه حسی دارم این روزا
که گاهی با خودم میگم
شاید مردم ولی حواسم نیست
بعد تو من از همه دنیا بریدم
باورم کن من به بد جایی رسیدم
لحظه لحظه زندگیمو با عذابه
باورم کن حال من خیلی خرابه
اگه این زندگی باشه
من از مردن هراسم نیست
یه حسی دارم این روزا
شاید مردم حواسم نیست
اگه این زندگی باشه
اگه این سهم من از دنیاس
من از مردن هراسم نیست
یه حسی دارم این روزا
که گاهی با خودم میگم
شاید مردم حواسم نیست

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
.

.

تو رو آرزو نکردم
ته تنهایی جاده
آخه حتی آرزوتم
واسه من خیلی زیاده
تو رو آرزو نکردم
این یعنی نهایت درد
خیلی چیزا هست تو رویا
که نمیشه آرزو کرد
تو رو تا یادمه از دور
از همین پنجره دیدم
بس که فاصله گرفتی
به پرستشت رسیدم
من گذشتم از شبی که
تو رو تو خونم ببینم
راضیم به این که گاهی
تو رو میتونم ببینم
نه امیدی به سفر نیست
از همین فاصله برگرد
خیلی از فاصله ها رو
با سفر نمیشه پر کرد
عمری پای تو نشستم
که منو حالا ببینی
تو مثل کوهی که باید
منو از بالا ببینی

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
من اینجوری نمی تونم .... یه سدّی بین قلب ماست

تو باید غرق شی در من .... بفهمی کی دلش دریاست

من اینجوری نمی تونم .... تو پای من نمیشینی

تورو اونقدر بخشیدم ........ بزرگیمو نمی بینی

همیشه مقصدم بودی ... کجا با تو سفر کردم"

" چقدر تنها برم دریا .... چقدر تنهایی برگردم

من اینجوری دلم خوش نیست .... شبم با ترس هم مرزه

بهشتم اونورش باشه .... به این برزخ نمی ارزه

من اینجوری نمی تونم ..... تو اینجاییو من تنهام

دارم می میرم از بس که .... نگفتم چی ازت می خوام



 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
.

.

برام هیچ حسی شبیه تو نیست
کنار تو درگیر آرامشم
همین از تمام جهان کافیه
همین که کنارت نفس میکشم

برام هیچ حسی شبیه تو نیست
تو پایان هر جستجوی منی
تماشای تو عین آرامشه
تو زیباترین آرزوی منی

منو از این عذاب رها نمیکنی
کنارمی به من نگاه نمیکنی
تمام قلب تو به من نمیرسه
همینکه فکرمی برای من بسه

از این عادت با تو بودن هنوز
ببین لحظه لحظم کنارت خوشه
همین عادت با تو بودن یه روز
اگه بی تو باشم منو میکشه

یه وقتایی انقدر حالم بده
که میپرسم از هر کسی حالتو
یه روزایی حس میکنم پشت من
همه شهر میگرده دنبال تو


 

t@hi

عضو جدید
بی تو، مهتاب‌شبی، باز از آن كوچه گذشتم،؛
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،؛
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،؛
شدم آن عاشق دیوانه كه بودم.؛

در نهانخانة جانم، گل یاد تو، درخشید
باغ صد خاطره خندید،؛
عطر صد خاطره پیچید:؛

یادم آمد كه شبی باهم از آن كوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم.؛

تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت.؛
من همه، محو تماشای نگاهت.؛

آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه‌ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ

یادم آید، تو به من گفتی:؛
از این عشق حذر كن!؛
لحظه‌ای چند بر این آب نظر كن،؛
آب، آیینة عشق گذران است،؛
تو كه امروز نگاهت به نگاهی نگران است،؛
باش فردا، كه دلت با دگران است!؛
تا فراموش كنی، چندی از این شهر سفر كن!؛

با تو گفتم:‌ حذر از عشق!؟ ندانم!؛
سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم،
نتوانم!؛

روز اول، كه دل من به تمنای تو پر زد،؛
چون كبوتر، لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی، من نه رمیدم، نه گسستم،؛

باز گفتم كه : تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو درافتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم، نتوانم!؛

اشكی از شاخه فرو ریخت
مرغ شب، ناله ی تلخی زد و بگریخت

اشك در چشم تو لرزید،؛
ماه بر عق تو خندید!؛

یادم آید كه : دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه كشیدم.؛
نگسستم، نرمیدم.؛

رفت در ظلمت غم، آن شب و شب‌های دگر هم،؛
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم،؛
نه كنی دیگر از آن كوچه گذر هم


بی تو، اما، به چه حالی من از آن كوچه گذشتم!؛
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
برای خواب معصومانه ی عشق
کمک کن بستری از گل بسازیم
برای کوچ شبهنگام وحشت
کمک کن با تن هم پل بسازیم
کمک کن سایبونی از ترانه برای خواب ابریشم بسازیم
کمک کن با کلام عاشقانه برای زخم شب مرهم بسازیم
بذار قسمت کنیم تنهاییمونو
میون سفره ی شب تو با من
بذار بین من و تو دستای ما
پلی باشه واسه از خود گذشتن

تو رو می شناسم ای سر در گریبون
غریبگی نکن با هق هق من
تن شکسته تو بسپار به دست نوازشهای دست عاشق من
به دنبال کدوم حرف و کلامی
سکوتت گفتن تمام حرفاست
تو رو از تپش قلبت شناختم
تو قلبت ، قلب عاشقهای دنیاست
کسی به فکر مریم های پرپر
کسی به فکر کوچ کفترا نیست
به فکر عاشقای در به در باش
که غیر از ما کسی به فکر ما نیست
تو با تنپوشی از گلبرگ و بوسه
منو به جشن نور و آینه بردی
چرا از سایه های شب بترسم
تو خورشید و به دست من سپردی

کمک کن جاده های مه گرفته
من مسافرو از تو نگیرن
کمک کن تا کبوترهای خسته
رو یخبستگی شاخه نمیرن
کمک کن از مسافرهای عاشق
سراغ مهربونی رو بگیریم
کمک کن تا برای هم بمونیم
کمک کن تا برای هم بمیریم
بذار قسمت کنیم تنهاییمونو
میون سفره ی شب تو با من
بذار بین من و تو دستای ما
پلی باشه واسه از خود گذشتن
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
فكر میكنی كی هستی.فكر میكنی چی هستی
كه با سنگ غرورت . قلب منو شكستی
فكر میكنی زوریه . خاطر خواهی پولیه
دوست داشتن آدما . فكر كردی اینجوریه
فكر كردی اینجوریه
فكر میكنی من كیم . آدمكی پوكیم
یك عاشق شیك و لوس . بگو واسه تو چیم
بگو بگو بگو واسه تو چیم

فكر میكنی كی هستی فكر میكنی چی هستی
كه با سنگ غرورت . قلب منو شكستی
فكر میكنی زوریه . خاطر خواهی پولیه
دوست داشتن آدما . فكر كردی اینجوریه
فكر كردی اینجوریه
فكر نكنی با گریه . میبخشمت دوباره
بازیم نده كه بازی . رنگی واسم نداره
آره فكر كن تو بردی . فصلی كه با تو ساختم
من میدونم تو بازی . به این زمونه باختم

فكر میكنی كی هستی فكر میكنی چی هستی
كه با سنگ غرورت . قلب منو شكستی
فكر میكنی زوریه . خاطر خواهی پولیه
دوست داشتن آدما . فكر كردی اینجوریه
فكر كردی اینجوریه
 

nasim_shsh

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما به هم نمیرسیم
اما
بهترین غریبه ات میمانم
که تو را همیشه دوست خواهد داشت...
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز


ایستاده ام….
تنها….
پشت میله های خاطرات دیروز
این جا ….
انگشت هایم را می شمارم
یک...
دو...
سه…
ودست های تو در هم فرو رفته اند
تو ….
غزل را مشت مشت به حراج گذاشتی
که مهربانی ات را ثابت کنی
ولی….
ولی نفهمیدی که من
آن سوی خیابان
انتظارت را می کشم
تو بی وقفه فریاد کشیدی…
ومن ….
دیگر آزارت نمی دهم
زین پس….
قصه هایم را برای هیچ کس تعریف نمی کنم
مطمئن باش…
هنوز هم قافیه را به چشمان تو
می بازم.…
مطمئن باش!

پ ن : خوشحالم که از داد زدن سر من و اینکه بگی همه چیز تمام شده کنار بیا لذت میبری
نمیدونم تا کی و چقد میخوای تکرار کنی!!!!
 

apadana13

عضو جدید
کاربر ممتاز
برام هیچ حسی شبیه تو نیست
کنار تو درگیر آرامشم
همین از تمام جهان کافیه
همین که کنارت نفس میکشم

برام هیچ حسی شبیه تو نیست
تو پایان هر جستجوی منی
تماشای تو عین آرامشه
تو زیباترین آرزوی منی

منو از این عذاب رها نمیکنی
کنارمی به من نگاه نمیکنی
تمام قلب تو به من نمیرسه
همینکه فکرمی برای من بسه

از این عادت با تو بودن هنوز
ببین لحظه لحظم کنارت خوشه
همین عادت با تو بودن یه روز
اگه بی تو باشم منو میکشه

یه وقتایی انقدر حالم بده
که میپرسم از هر کسی حالتو
یه روزایی حس میکنم پشت من
همه شهر میگرده دنبال تو





 

alone.eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
میگم بچه ها کاش بجای اینکه تند و تند این همه جمله بگیم
بشینیم قشنگ جمله های همه رو بخونیم و کمی در موردشون فک کنیم
ممنون از همتون متنای زیبایی بود
از طرف یه تنها
 

nasim_shsh

عضو جدید
کاربر ممتاز
آه خداوندا
چقدر دلتنگ شده ام
برای آن دستانی که
رقص اشکهایم را
برگونه هایم پاک می کردند
 

nasim_shsh

عضو جدید
کاربر ممتاز
میگم بچه ها کاش بجای اینکه تند و تند این همه جمله بگیم
بشینیم قشنگ جمله های همه رو بخونیم و کمی در موردشون فک کنیم
ممنون از همتون متنای زیبایی بود
از طرف یه تنها
همشون غم دارن...بدجور داغونن مثلا این جمله رو یجا خوندم ببین...
زندگی کردن من مردن تدریجی بود،
آنچه جان کند تنم،
عمر حسابش کردند...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
دوباره دل تنگت هستم
با اینکه
کنارم نیستی باز نگرانت هستم
نمیدانم حالت خوب هست یا نه
نمیدانم
کجا هستی
سلامت هستی
چقدر درد داره
وقتی کسی
دنیات باشه
ولی حتی
حواسش به چشمهات نباشه
دیروز بارونی بود و زیر بارون به یادت قدم میزدم
چه حس خوبی داشتم وقتی قطرات باران به
گونه هایم میخورد
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در اوج تنهایی
خویش
میسرایم
کسی
هم
نیست
تا بخواند
گاهی
دل تنگی کسی میشوم
که نمیبیند مرا
گاهی
نامی را صدا میزنم که
نامم را صدا نمیزند
انگاه
تنها
با تظاهر به
بی خیالی
سر میکنم
تا کسی نفهمد
چرا خودم را تنها میکنم
 

nasim_shsh

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایا...
آسمانت چه مزه ای است؟
من که فقط زمین خورده ام....
 

alone.eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایا مرا چه طعمی آفریدی؟؟؟؟
که همه اینقدر زود ازم سیر میشن...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
وقتی
تنها هستم
اروم و بی صدا
اشک میریزم
بخاطر توئی
که حتی
حواست به من
نیست
چه لذتی داره
وقتی میبینم
چطور با این و اون بودی
من
بهت میگفتم
دوستت دارم
و تو
هم
میگفتی دوستت دارم
فقط
ببخشید
که
متوجه نبودم
از اون دوستت دارمهای
الکی استفاده میکردی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
عشق را بازیچه هوس خویش میکنیم
و انگاه که لبخند میزنیم
تنها
پشت نقابی
تمام فریب و دورغهایمان را
پنهان میکنیم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی
بعضی ادمها
تنها
سوگند میخورند
تا باورشان کنیم
اما باور نکنید
سوگندهای
الان
بوی
دروغ میدهند
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاهی دلـــم میخواهـد ...

دمپـایی هایم را تا بہ تا بپوشم ...

تا ببینم هنوز کسی /حواسش/ بہ مــن هست



 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
تنها امید منکه ناامیده ، امید من دوباره ته کشیده

لحظه به لحظه فکر نا امیدی ، این لحظات امونمو بریده

اون که میگفت با دستای دل من ، از قفس بی کسی آزاد شد

چی شد که با گریه ی من شاد شد ، با شبنم اشک من آباد شد

از وقتی رفت یه روز خوش ندیدم ، خواستم دلم یه گوشه ای بمیره

خسته شدم ، چه انتظار سختی ، یکی بیاد جون منو بگیره

قلب من از تپیدنش خسته شد،نبضم با ضربه های معکوس مرد

قلب من ازخستگی خوابش گرفت ، این دل نا امید و مایوس مرد

شاید صدای زخم دل من ، مرحم زخمای دل تو باشه

شاید که قصه ی جدایی من ، نذاره که هیچکی از کسی جدا شه

از وقتی رفت یه روز خوش ندیدم ، خواستم دلم یه گوشه ای بمیره

خسته شدم ، چه انتظار سختی ، یکی بیاد جون منو بگیره

قلب من از تپیدنش خسته شد،نبضم با ضربه های معکوس مرد

قلب من ازخستگی خوابش گرفت ، این دل نا امید و مایوس مرد

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
حالا که امید بودن تو در کنارم ، داره میمیره

منم و گریه ی ممتد نصفه شبو دوباره دلم میگیره

حالا که نیستی و بغض گلومو گرفته ، چجوری بشکنمش

بیا و ببین دقیقه هایی که نیستی ، اونقده دلگیره ، که داره از غصه می میره!

عذابم میده این جای خالی ، زجرم میده این خاطراتو

فکرم بی تو داغون وخسته اس ، کاش بره از یادم اون صداتو

عذابم میده این جای خالی ، زجرم میده این خاطراتو

فکرم بی تو داغون وخسته اس ، کاش بره از یادم اون صداتو

عذابم میده ، عذابم میده ، عذابم میده ، عذابم میده

منمو این جای خالی که بی تو هیچوقت پر نمیشه

منمو این
عکس کهنه که از گریه ام دلخور نمیشه

منمو این حال و روزی که بی تو تعریفی نداره

منمو این جسم تو خالی که بی تو هی کم میاره

عذابم میده این جای خالی ، زجرم میده این خاطراتو

فکرم بی تو داغون وخسته اس ، کاش بره از یادم اون صداتو

عذابم میده این جای خالی ، زجرم میده این خاطراتو

فکرم بی تو داغون وخسته اس ، کاش بره از یادم اون صداتو

عذابم میده ، عذابم میده ، عذابم میده ، عذابم میده

تا خوابتو میبینم میگم شاید وقتش رسیده

بی خوابی میشینه توی چشمام مهلت نمیده

نه!دوباره نیستی تو شعارم حرفی واسه گفتن ندارم

دوباره نیستی گلوم میگره ، بغض کم میاره

حالا که امید بودن تو در کنارم ، داره میمیره

منم و گریه ی ممتد نصفه شبو دوباره دلم میگیره

حالا که نیستی و بغض گلومو گرفته ، چجوری بشکنمش

بیا و ببین دقیقه هایی که نیستی ، اونقده دلگیره ، که داره از غصه می میره!

عذابم میده این جای خالی ، زجرم میده این خاطراتو

فکرم بی تو داغون وخسته اس ، کاش بره از یادم اون صداتو

عذابم میده این جای خالی ، زجرم میده این خاطراتو

فکرم بی تو داغون وخسته اس ، کاش بره از یادم اون صداتو

عذابم میده ، عذابم میده ، عذابم میده ، عذابم میده ...


 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا