مناجات های شهدا

phalagh

مدیر بازنشسته
مناجات شهيد حاج عبدالله رودكي كه به خط خود براي دخترشان نوشته‌اند:
خدایا معرفتمان ده که بس بی معرفتیم

صبرمان ده که بسیار عجولیم

بصیرتمان ده که ببینیم انچه نا دیدنی است

کورمانکن که نبایسته ها را نبینیم و جز تو منظر نظر نباشد

بینشی عطا کن که اهل ثمر شویم

فکری ببخش تا به عظمتت پی ببریم و معرفتی یابیم

دستی ببخش تا دستگیر باشد وقطعش کن تاجز تو سوی کسی دراز نشود

قدمی عطا کن که راه تو بپیماید

و قدرتی که در خدمت تو باشد

 

phalagh

مدیر بازنشسته
از دستنوشته‌هاي شهيد عباس محمدي

از دستنوشته‌هاي شهيد عباس محمدي

خدايا ياران در روشنايي مهتاب به طرف صبح سپيد حركت كردند، اما من، شب را به شب پيوند زده و در تاريكي‌ها راه گم كردم. گاهي فجر صادق را ديدم، اما در حركت به سوي آن سستي ورزيدم. اين بار تصميم گرفته‌ام با توكل به معبود، خويشتن را به جمع كاروانيان برسانم. ياورا، ياري‌ام كن تا اين راه را به سرعت بپيمايم.
 

phalagh

مدیر بازنشسته
از دستنوشته هاي شهيد شهيد يدالله آرميده

از دستنوشته هاي شهيد شهيد يدالله آرميده

و اي مهربانم!
اي همدم شب‌هاي بي‌كسي‌ام!
باز هم مرا درياب و دل بي‌قرارم را تسكين ده.
من به تو محتاجم و دست نيازم را كه لرزان از عشق به پاكي تو است، به سويت دراز كرده‌ام.
هر چه خواسته‌ام لايقش نبوده‌ام، به من ارزاني داشتي.
پس اين بار هم با لطف و كرمت شادم كن و به من لياقت بده تا با مولايم امام حسين(ع) محشور گردم

 

phalagh

مدیر بازنشسته
از مناجات شبانه خلبان شهيد حسن کدخدایی

از مناجات شبانه خلبان شهيد حسن کدخدایی

خدايا به من دانشي ده كه تو را بهترين بشناسم
و زباني كه تو را بهترين وصف كنم و هوشي كه تو را بهتر درك كنم
و حافظه‌اي كه تو را هميشه بهترين در نظر گيرم
و ذهني كه تو را دائم در ذهن گيرمو
به من بينايي‌اي ده كه تو را هميشه ببينم و احساسي عطا كن كه تو را هميشه در خود حس كنم
خدايا تو خدايي، تو آفريننده‌اي و من هيچ.
لياقت آن ده كه به ديدارت نايل آيم.
خدايا هر چه بگويم ناكافي است،
هر چه بخواهم و تو بدهي لازم و هر چه درك كنم ناكامل
و هر چه حس كنم كم محسوس.
خدايا آني به من عطا كن كه با داشتنش تو را بهتر درك كنم.
 
آخرین ویرایش:

phalagh

مدیر بازنشسته
شهيد ابوالقاسم تقديري

شهيد ابوالقاسم تقديري

خدايا! تو خود گفتي هر كه عاشق من باشد، عاشقش خواهم بود و هر كه را عاشق باشم شهيدش خواهم كرد و خون‌بهاي شهادتش را نيز خود خواهم پرداخت. ـ خدايا! من عاشق توام!
 

شاهده

عضو جدید
حسين محمودي‌نژاد

بارخدايا، اعتماد بر توكل را در من پديدار كن و توبه‌ام را محقق گردان. در علم و حكمت را بر من بگشاي و تفكر و تعقل به قرآن را پيشه‌ام ساز. ايمانم را قوي گردان. تواني ده تا گذشته را ـ كه خصلت انبيا و اوليا است ـ پيشة خود گردانم. خدايا عنان نفس سركشم را خود در دست گير، كه اگر به خودم واگذاري هلاك گردم. خدايا، رزقم را، هرچند كه كم باشد، از حلال نصيبم گردان كه حرام، هرچه‌قدر هم زياد باشد، با آتش جهنم توأم است كه طاقت آن را ندارم.
 

شاهده

عضو جدید
محمود افچنگي

بارالها، از دنيا با اين همه پستي‌ها، با اين همه نيرنگ‌ها، با اين همه ستم‌ها، با اين همه زير بار ظلم رفتن‌ها، با اين همه دورويي‌ها، با اين همه علايق به رياست‌ها، با اين همه خودبيني‌هايش خسته شده‌ام؛ و در مواقعي كه لطف تو شامل حالم مي‌شود پيوند وجوديم را با تو خيلي نزديك مي‌بينم. در آن موقع دوست دارم فرياد بزنم و تمام رشته‌هاي وابستگي به اين عالم دور از تو را پاره كنم، به سويت پرواز كنم، به تو برسم و با تو وحدانيتي بسازم كه خود دوست داري. اما، معبودا، چگونه به خود جرئت دهم تا تو را در كنار خود ببينم؟ و چگونه سوي تو بيايم كه لحظه لحظه زندگيم پر از معصيت بوده است؟ بارالها، برايم يك راه بيشتر نمانده و آن اينكه مرا بپذيري و كمكم كني تا در اين دنيا پاك شوم و آنگاه، اي محبوب، مرا به سوي خود بخواني.
 

phalagh

مدیر بازنشسته
شهيد مهدي احمدخاني

شهيد مهدي احمدخاني

خدایا،

با صنع تو هر مورچه رازی دارد

با شوق تو هر سوخته سازی دارد


ای خالق ذوالجلال، نومید مكن
آن را كه به درگهت نیازی دارد

خدايا، شكر و سپاس كه پوشاندي از ديگران اشتباهاتم را و عزت و آبرو بخشيدي مرا.
معبودا، بيكس و تنها، با كوله‌باري از گناه چه كنم؟
خدايا، غير از در خانة تو كدامين در را بزنم؟ تو نيز اگر راهم ندهي و از من رو بگرداني، به كه روي بياورم؟
خدايا، خودت گناهكاران را خطاب كردي و باز خواندي و به آنها وعدة مغفرت دادي؛ سزاوار نيست كه بندة روسياهي را كه با دلي شكسته به در خانة تو آمده جواب كني...
خدايا، من هم به عشق ديدار تو و اهل بيت محمد(ص) پا به جبهه گذاشتم.
خدايا، مرا جز به تو اميدي نيست و جز تو مرا معشوق و مرادي نيست. بارالها، مبادا مرا نااميد سازي.
 
آخرین ویرایش:

phalagh

مدیر بازنشسته
شهيد علي توكلي

شهيد علي توكلي

آري، آنگاه كه انسان عاشق مي‌شود، آنگاه كه پاي عشق به ميان مي‌آيد، با سوختن و فنا شدن پا به عرصة ميدان مي‌نهد و عاشق خود را فداي معبود مي‌كند.
آري، از وقتي كه پا به وادي عشق براي وصال تو گذاردم، عشق مرا به پيمودن كوي معشوق وامي‌داشت و در مقابل آن، عقل مرا از خطرات راه نهي مي‌كرد.
عشق گل‌هاي پرطراوت بوستان وصال را در مقابل ديدگانم جلوه‌گر مي‌ساخت و در مقابل آن عقل خارهاي خون‌ريز را در جوار گل‌ها گوشزد مي‌كرد.
عقل برايم مي‌گفت من سبب كمالاتم، ولي عشق مي‌گفت من دربند خيالات نيستم.
 

phalagh

مدیر بازنشسته
خدایا،

با صنع تو هر مورچه رازی دارد

با شوق تو هر سوخته سازی دارد


ای خالق ذوالجلال، نومید مكن
آن را كه به درگهت نیازی دارد

خدايا، شكر و سپاس كه پوشاندي از ديگران اشتباهاتم را و عزت و آبرو بخشيدي مرا.
معبودا، بيكس و تنها، با كوله‌باري از گناه چه كنم؟
خدايا، غير از در خانة تو كدامين در را بزنم؟ تو نيز اگر راهم ندهي و از من رو بگرداني، به كه روي بياورم؟
خدايا، خودت گناهكاران را خطاب كردي و باز خواندي و به آنها وعدة مغفرت دادي؛ سزاوار نيست كه بندة روسياهي را كه با دلي شكسته به در خانة تو آمده جواب كني...
خدايا، من هم به عشق ديدار تو و اهل بيت محمد(ص) پا به جبهه گذاشتم.
خدايا، مرا جز به تو اميدي نيست و جز تو مرا معشوق و مرادي نيست. بارالها، مبادا مرا نااميد سازي.
بعضي از اين مناجاتها مثل اين قلب آدمو تكون ميدن.
 

ali135ugd

عضو جدید
شهید حسین طاهری یکی از نوجوانان شهیدیه که خیلیا ازش خاطرات خوب و جالبی حتی بعد از شهادتش هم دارن چندی ÷یش شنیدم حاجات دو نفر رو براورده کرده بود البته اومده بود تو خوابشون که میگم
یادمه یه دفترچه داشت که شعرایی که میگفت رو توش یاداشت هم میکرد سعی میکنم ÷یداش کنم و براتون بنویسمش آخه بعضیاش باحاله بخونین
 

شاهده

عضو جدید
شهید مرتضي حاج‌باقري


خدايا، قدرتي ده تا آنچه را در دل نهان است بر صفحة كاغذ جاري سازم، و تواني ده تا آنچه را مي‌نويسم در دلها مؤثر افتد. اي خداي بزرگ، اي كه يادت آرامشبخش دلهاي مضطرب و تنهاست («ألا بذكرالله تطمئن القلوب...»)، اي كه در شبهاي ظلماني و دهشت‌زاي زندگي انيس و همدم قلوب پريشاني. اي خدا، بي‌تو بودن و از تو دور بودن بدترين و مصيبت بارترين دردهاست، دستمان گير كه مشتاق سر كوي توايم.

خدايا، اكنون كه در اين راه قدم برداشته‌ام، آن نيرويي را به من عطا كن تا بتوانم نيّتم را به خاطر تو خالص گردانم، چون «إنما الأعمال بالنيّات...».

بارالها، تو را سپاس مي‌گويم كه بعد از انتظار رخصتم دادي تا نظر ناقابل وجودم را به اقيانوس عظيم و امواج كاروان يكصد هزار نفري سپاه محمد(ص) بيندازم و به سويت، اي محبوب، پرواز كنم.
 

Similar threads

بالا