مشاعرۀ سنّتی

2sadaf2

عضو جدید
کاربر ممتاز
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور
 

comudf

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
در گذر گاه نسیم سرودی دیگرگونه آغاز کرده ام
در گذرگاه باران سرودی دیگرگونه آغاز کرده ام
در گذر گاه سایه سرودی دیگرگونه آغاز کرده ام
 

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرا می‌بینی و هر دم زیادت می‌کنی دردم
تو را می‌بینم و میلم زیادت می‌شود هر دم
 

mohammadjavaad

عضو جدید
5243

5243

من و تو راهمان از هم جدا تقدیرمان این است
تو چون شیرین و من از نسل فرهادم خداحافظ
اگرچه حتم دارم مرا از یاد خواهی برد
ولی هرگز تو از یادم نخواهی رفت خداحافظ
دگر بعد از تو ای خورشید تابستانی عمرم
ببارد برف دی بر تیر و مردادم خداحافظ
تو را با لحظه های سبز و شیرینت رها کردم
نگاهت را پس از انکه ندا دادی خداخافظ
 

بارانی

عضو جدید
کاربر ممتاز
ظلم ظالم...جور صیاد
آشیانم داده بر باد....
ای خدا ای فلک ای طبیعت ....
شام تاریک ما را سحر کن
..

ملک الشعرای بهار......
 

mohammadjavaad

عضو جدید
5243

5243

نمیدانم چه میخواهم بگویم
زبانم در دهان باز بسته است
در تنگ قفس باز است و افسوس
که بال مرغ اوازم شکستست
نمیدانم چه میخواهم بگویم
غمی در استخوانم میگدازد
خیال ناشناسی اشنا رنگ
گهی میسوزدم گه مینوازد
ابتهاج
 

comudf

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دیگــر ننشیــند شیخ، بر مسند تزویر
دیگــر نشــود مســجد، دکـّان تقـدس
 

mohammadjavaad

عضو جدید
5243

5243

سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است
طلب از گمشدگان لب دریا میکرد
 

= nAviD =

عضو جدید
در ابعاد این عصر خاموش
من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنهاترم
بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است
و تنهایی من شبیخون حجم ترا پیش بینی نمی کرد
و خاصیت عشق این است.
 

2sadaf2

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرغ دربا بادبانهای بلندش را
بر مسیر باد می افراشت!
سینه می سایید بر موج هوا
آن گونه خوش،زیبا
که گفتی آسمان را آب می پنداشت
 

hilari

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو را باید ز خویش آموختن علم وفاداری
چه حاجت با معلم صاحبان درک عالی را
هنوز اندک شعوری دارم ای ساقی ز من مگذر
به چشم مست خود تکلیف کن این جام خالی را
 

amarjani200

عضو جدید
کاربر ممتاز
امان ازسایه های سرد
امان از دشمن بی درد
چه پایانی بر این آغاز
صبوری هم نخواهم کرد
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
دي وعده داد وصلم و در سر شراب داشت ... امروز تا چه گويد و بازش چه در سر است
در كوي ما شكسته دلي ميخرند و بس .........بازار خودفروشي از آن سوي ديگر است
 

sare_r

عضو جدید
ترا من زهر شیرین خوانم ای عشق
که نامی خوش تر از اینت ندانم
وگر-هر لحظه-رنگی تازه گیری
به غیر از زهر شیرینت نخوانم.
 

secret_f

عضو جدید
کاربر ممتاز
موی سپید بر سر من تاخت
ای دریغ پیچید روزگار کفن بر جوانیم
 
آخرین ویرایش:

secret_f

عضو جدید
کاربر ممتاز
من از خدا خواستم،
نغمه های عشق مرا به گوشت
برساند تا لبخند مرا
هرگز فراموش نكنی و
ببینی كه سایه ام به
دنبالت است تا هرگز
نپنداری تنهایی.
ولی اكنون تو رفته ای ،
من هم خواهم رفت
فرق رفتن تو با من این
است كه من شاهد رفتن تو هستم
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا