مشاعرۀ سنّتی

d_vasegh

عضو جدید
دوش دیوانه شدم؛ عشق مرا دید و بگفت:
"آمدم؛ نعره مزن؛ جامه مدر؛ هیچ مگو"

من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو

سخن رنج مگو ؛ جز سخن گنچ مگو
ور از این بی خبری رنج مبر هیچ مگو

دوش دیوانه شدم . . .

گفتم ای عشق من از چیز دگر می‌ترسم
گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو

گفتم آن چیست بگو زیر و زبر خواهم شد
گفت می‌باش چنین زیر و زبر هیچ مگو

من به گوش تو سخن های نهان خواهم گفت
سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو

ای نشسته تو در این خانه پر نقش و خیال
خیز از این خانه برو رخت ببر هیچ مگو
 

d_vasegh

عضو جدید
هر کس به تماشایی رفتند به صحرایی
ما را که تو منظوری خاطر نرود جایی
 

katayoun

عضو جدید
ولي اي مرد اي موجود خودخواه
مگو ننگ است اين شعر تو ننگ است
بر ان شوريده حالان چه داني
فضاي اين قفس تنگ است تنگ است
 

زاها

عضو جدید
تولد هر قصه
یک جاده ی کوتاهه
اول و آخر مرگه
بودن میون راهه
اگر چه عاجزانه
تسلیم سرنوشتیم
با هم بیا بمیریم
شاید یک روز برگشتیم
 
آخرین ویرایش:

secret_f

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما و پروانه و بلبل ، همه خویشان همیم
چشم بد دور که یک جمع پریشان همیم
 

d_vasegh

عضو جدید
ما در خلوت به روی غیر ببستیم
از همه باز آمدیم و با تو نشستیم

هرچه نه پیوند یار بود بردیم
وانچه نه بر عهد دوست بود شکستیم
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
مي مخور با دگران تا نخورم خون جگر ...... سرمكش تا نكشد سر به فلك فريادم
يار بيگانه مشو تا نبري از خويشم.............غم اغيار مخور تا نكني نا شادم
 

secret_f

عضو جدید
کاربر ممتاز
من و تو چه دنیای پهناوری آفریدیم
من و تو به سوی افقهای نا آشنا پر كشیدیم
من و تو ، ندانسته ، دانسته
رفتیم و رفتیم و رفتیم
چنان شاد ، خوش ، گرم ، پویا
كه گفتی به سرمنزل آرزوها رسیدیم
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
مي رهم از خويش و مي مانم ز خويش
هرچه بر جا مانده ويران مي شود
روح من چون بادبان قايقي
در افقها دور و پنهان ميشود

مي شتابد از پي هم بي شكيب
روزها و هفته ها و ماهها
چشم تو در انتظار نامه اي
خيره مي ماند بچشم راهها

ليك ديگر پيكر سرد مرا
مي فشارد خاك دامنگير خاك
بي تو دور از ضربه هاي قلب تو
قلب من مي پوسد آنجا زير خاك

:gol:
 

sina1

عضو جدید
کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرت

ولی آهسته میگویم خدایا بی اثر باشد
 

Sinai

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دلتنگم آنچنان كه اگر بينمت به كام
خواهم كه جاودانه بنالم به دامنت
شايد كه جاودانه بماني كنار من
اي نازنين كه هيچ وفا نيست با منت
 

canopus

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ترا رخساره گر چون شمع افروخت
من از پروانه ام آتش بجان تر
 

باران بهاری

عضو جدید
کاربر ممتاز
در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست
مست از می و میخواران از نرگس مستش مست

در نعل سمند او شکل مه نو پیدا
وز قد بلند او بالای صنوبر پست
:gol:
"حافظ"
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
دوش ميگفت كه فردا بدهم كام دلت ........ سببي ساز خدايا كه پشيمان نشود
حسن خلقي ز خداي ميطلبم خوي ترا........... تا دگر خاطر ما از تو پريشان نشود
 

mim-shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
رموز عشق و سرمستی ز من بشنو نه ار واعظ
که با جام و قدح هر شب قرین ماه و پروینم
 

mim-shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
من عمر در غم تو به پایان برم ولی
باور مکن که بی تو زمانی به سر برم
 

d_vasegh

عضو جدید
منم آرش
سپاهی مرد آزاده
به تنها تیر ترکش آزمون تلختان را اینک آماده

مجوییدم نسب
فرزند رنج و کار
گریزان چون شهاب از شب
چو صبح آماده دیدار
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
روز اول رفت دینم در سر زلفین تو
تا چه خواهد شد در این سودا سر انجامم هنوز

ساقیا یک جرعه ده زان آب آتشگون که من
در میان پختگان عشق او خامم هنوز
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
میل رفتن مکن ای دوست دمی با ما باش
بر لب جو طرب جوی و به کف ساغر گیر
 

mim-shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
با ما به از ایم میباش تا راز نگردد فاش
بود بد اگر باشی با دلشدگان یکرو
 

elnaz66

عضو جدید
وه که امروز چه آشفته وبی خویشتنم

دشمنم باد بدین شیوه که امروز منم

شد چو مویی تنم از غصه نادیدن تو

رحمتی کن که ز هجر تو چو مویی است تنم
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا