مشاعرۀ سنّتی

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دلم جز مهر مهرویان طریقی بر نمیگیرد
به هر در میدهم پندش ولیکن در نمیگیرد
 

cute

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیگر مترس از شب تاریک بی کسی
خورشید عشق تا ابدیت برای ماست


شب خوش:gol:
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
من از آن حسن روز افسون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را
 

باران بهاری

عضو جدید
کاربر ممتاز
راهی ست راه عشق که هیچش کناره نیست
آن جا جز آن که جان بسپارند چاره نیست
.
.
از چشم خود بپرس که ما را که می کشد
جانا!گناه طالع و جرم ستاره نیست
:gol:
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تا دست برآوردی زآن غمزه به خونریزی
بر چرخ رود هردم از دست تو یارب ها
شب خوش
 

ghisoo_tala

عضو جدید
تا دست برآوردی زآن غمزه به خونریزی
بر چرخ رود هردم از دست تو یارب ها
شب خوش



آمد، به طعنه کرد سلامی و گفت: مرد
گفتم: که؟ گفت: آنکه دلت را به من سپرد
وانگه گشود سینه و دیدم که اشک عجز
تابوت عشق من، به کف نور، می سپرد:gol:
 

elnaz66

عضو جدید
دیر آمدی ای نگار سر مست

زودت ندهیم دامن از دست

معشوقه که دیر دیر بینند

آخر کم از آنکه سیر بینند

سعدی
 

ghisoo_tala

عضو جدید
در خرابات مغان نور خدا می بینم
این عجب بین که چه نوری زکجا می بینم
جلوه برمن مفروش ای ملک الحاج که تو
خانه می بینی و من خانه خدا می بینم
دوستان عیب نظر بازی حافظ مکنید
که من او را ز محبان شما می بینم
:gol:
 

elnaz66

عضو جدید
معلمت همه شوخی و دلبری آموخت

جفا و ناز و عتاب و ستمگری آموخت

من آدمی به چنین شکل و خوی قد و روش

ندیده ام ، مگر این شیوه از پری آموخت ؟

سعدی
 

comudf

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
معلمت همه شوخی و دلبری آموخت

جفا و ناز و عتاب و ستمگری آموخت

من آدمی به چنین شکل و خوی قد و روش

ندیده ام ، مگر این شیوه از پری آموخت ؟

سعدی
تو چنین خانه کن و دلشکن ای باد خزان
گر خود انصاف کنی مستحق نفرینی
(شهریار)
 

sisah

عضو جدید
یا بخت من طریق مروت فروگذاشت
یا او به شاهراه طریقت گذر نکرد

گفتم مگر به گریه دلش مهربان کنم
چون سخت بود در دل سنگش اثر نکرد
 

sanaz950

عضو جدید
دوش مي آمد و رخساره برافروخته بود
تا كجا باز دل غمزده اي سوخته بود
 

sisah

عضو جدید
دلم خزانه اسرار بود و دست قضا
درش ببست و کلیدش به دلستانی داد

شکسته وار به درگاهت آمدم که طبیب
به مومیایی لطف توام نشانی داد
 

ghisoo_tala

عضو جدید
دل گفت مرا علم لدنی هوس است :gol: تعلیمم کن اگر ترا دسترس است
گفتم که الف گفت دگرهیچ مگوی :gol: در خانه اگر کس است یک حرف بس است
 

sisah

عضو جدید
تو خود ای گوهر یک دانه کجایی آخر
کز غمت دیده مردم همه دریا باشد

از بن هر مژه‌ام آب روان است بیا
اگرت میل لب جوی و تماشا باشد
 

sisah

عضو جدید
من از بیگانگان دیگر ننالم
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد

گر از سلطان طمع کردم خطا بود
ور از دلبر وفا جستم جفا کرد
 

2sadaf2

عضو جدید
کاربر ممتاز
دو چشمم خونفشان از دوری آن دلستانستی
که لعلش گوهرافشان سنبلش عنبر فشانستی
 

Behrooz79

عضو جدید
بله،

چقدر هم که اینجا قوانین مشاعره رعایت میشه....

خب اگه میخواین هر چی دوست دارین بنویسین، برین یه تاپیک جدید باز کنین

:razz:
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا