دور رخسار تو تا کرد طوافی دل من همچو پروانه زشمع رخ زیبای تو سوخت
canopus مدیر بازنشسته کاربر ممتاز Sep 11, 2008 #7,381 دور رخسار تو تا کرد طوافی دل من همچو پروانه زشمع رخ زیبای تو سوخت
S secret_f عضو جدید کاربر ممتاز Sep 11, 2008 #7,382 یاران موافق همه از دست شدند در پای اجل یکان یکان پست شدند خوردیم ز یک شراب در مجلس عمر دوری دو سه، پیشتر زما مست شدند
یاران موافق همه از دست شدند در پای اجل یکان یکان پست شدند خوردیم ز یک شراب در مجلس عمر دوری دو سه، پیشتر زما مست شدند
canopus مدیر بازنشسته کاربر ممتاز Sep 11, 2008 #7,383 در رهت استاده ام از روی شوق تا بیایی جان ببازم همچو شمع
sina1 عضو جدید Sep 11, 2008 #7,384 عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است دادن سر نه عجب داشتن سر عجب است
گلابتون مدیر بازنشسته Sep 11, 2008 #7,385 تمام هستيم خراب ميشود شراره اي مرا به كام مي كشد مرا به اوج ميبرد مرا به دام مي كشد نگاه كن تمام آسمان من پر از شهاب مي شود
تمام هستيم خراب ميشود شراره اي مرا به كام مي كشد مرا به اوج ميبرد مرا به دام مي كشد نگاه كن تمام آسمان من پر از شهاب مي شود
سارا بلا عضو جدید Sep 12, 2008 #7,386 در چشم پر خمار تو پنهان فسون سحر در زلف بی قرار تو پیدا قرار حسن
cute عضو جدید کاربر ممتاز Sep 12, 2008 #7,387 نه سر زلف خود اول تو به دستم دادی بازم از پا در انداخته ای یعنی چه
محـسن ز مدیر بازنشسته کاربر ممتاز Sep 12, 2008 #7,389 یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم دولت صحبت آن مونس جان ما را بس
cute عضو جدید کاربر ممتاز Sep 12, 2008 #7,390 سخن این است که ما بی تو نخواهیم حیات بشنو ای پیک خبرگیر و سخن بازرسان
محـسن ز مدیر بازنشسته کاربر ممتاز Sep 12, 2008 #7,391 نسیم در سرگل بشکند کلاله سنبل چو از میان چمن بوی آن کلاله برآید
cute عضو جدید کاربر ممتاز Sep 12, 2008 #7,392 دین و دل به یک دیدن باختیم و خرسندیم در قمار عشق ای دل کی بود پشیمانی
محـسن ز مدیر بازنشسته کاربر ممتاز Sep 12, 2008 #7,393 یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
ک کافر خداپرست - کاربر ممتاز Sep 12, 2008 #7,394 دردا و دریغا که در این بازی خونین بازیچه ی ایام دل آدمیان است دلبر گذر قافله ی لاله و گل داشت این دشت که پامال سواران خزان است روزی که بجنبد نفس باد بهاری بینی که گل و سبزه کران تا به کران است ای کوه تو فریاد من امروز شنیدی دردی ست درین سینه که همزاد جهان است "ه. الف. سايه" آخرین ویرایش: Sep 12, 2008
دردا و دریغا که در این بازی خونین بازیچه ی ایام دل آدمیان است دلبر گذر قافله ی لاله و گل داشت این دشت که پامال سواران خزان است روزی که بجنبد نفس باد بهاری بینی که گل و سبزه کران تا به کران است ای کوه تو فریاد من امروز شنیدی دردی ست درین سینه که همزاد جهان است "ه. الف. سايه"
باران بهاری عضو جدید کاربر ممتاز Sep 12, 2008 #7,395 تو باری _اینک از اوج بی نیازی خود که چون غریبی من مبهم و معمایی ست، پناه غربت غمناک دست هایی باش که دردناک ترین ساقه های تنهایی ست "منزوی" آخرین ویرایش: Sep 12, 2008
تو باری _اینک از اوج بی نیازی خود که چون غریبی من مبهم و معمایی ست، پناه غربت غمناک دست هایی باش که دردناک ترین ساقه های تنهایی ست "منزوی"
2sadaf2 عضو جدید کاربر ممتاز Sep 12, 2008 #7,396 تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است؟
گلابتون مدیر بازنشسته Sep 12, 2008 #7,397 تو همان به كه نينديشي بمن و درد روانسوزم كه من از درد نياسايم كه من از شعله نيافروزم
سارا بلا عضو جدید Sep 12, 2008 #7,398 مستم کن آنچنان که ندانم ز بیخودی در عرصه خیال که آمد کدام رفت...
ghisoo_tala عضو جدید Sep 12, 2008 #7,399 سارا بلا گفت: مستم کن آنچنان که ندانم ز بیخودی در عرصه خیال که آمد کدام رفت... کلیک کنید تا باز شود... تن من لاشه فقر است و من زندانی زورم!کجا می خواستم مردن!؟ حقیقت کرد مجبورم!کارو
سارا بلا گفت: مستم کن آنچنان که ندانم ز بیخودی در عرصه خیال که آمد کدام رفت... کلیک کنید تا باز شود... تن من لاشه فقر است و من زندانی زورم!کجا می خواستم مردن!؟ حقیقت کرد مجبورم!کارو
canopus مدیر بازنشسته کاربر ممتاز Sep 12, 2008 #7,401 ترسم که در شراره این چشم کینه توز پروانه وار سوزم و دیوانه تر شوم
S secret_f عضو جدید کاربر ممتاز Sep 12, 2008 #7,402 ماهی كه فضیلتش فزون از صد ماه از راه رسیده مثل خورشید پگاه برخیز و بگو به پیشواز رمضان لا حول و لا قوة الا بالله
ماهی كه فضیلتش فزون از صد ماه از راه رسیده مثل خورشید پگاه برخیز و بگو به پیشواز رمضان لا حول و لا قوة الا بالله
canopus مدیر بازنشسته کاربر ممتاز Sep 12, 2008 #7,403 هر که خود را سوخت بی باکانه چون پروانه دید شمع بزم آفرینش شیر یزدان است و بس
googooli عضو جدید Sep 12, 2008 #7,404 سرمایه ی هر ذره ز خورشید مثال است این قافله ها اینه بار است ببینید
ie student عضو جدید کاربر ممتاز Sep 12, 2008 #7,405 دوش دیوانه شدم،عشق مرا دید و بگفت: آمدم،نعره مزن،جامه مدر،هیچ مگو...
S secret_f عضو جدید کاربر ممتاز Sep 12, 2008 #7,406 وداع جان و تنم استماع رفتن توست مرو که گر بروی خون من به گردن توست
گلابتون مدیر بازنشسته Sep 12, 2008 #7,407 تنها تو آگهي و تو مي داني اسرار آن خطاي نخستين را تنها تو قادري كه ببخشايي بر روح من صفاي نخستين را
سارا بلا عضو جدید Sep 13, 2008 #7,408 اشک خونین بنمودم به طبیبان گفتند درد عشق است و جگر سوز دوایی دارد ستم از غمزه میاموز که در مذهب عشق هر عمل اجری و هر کرده جزایی دارد...
اشک خونین بنمودم به طبیبان گفتند درد عشق است و جگر سوز دوایی دارد ستم از غمزه میاموز که در مذهب عشق هر عمل اجری و هر کرده جزایی دارد...
S secret_f عضو جدید کاربر ممتاز Sep 13, 2008 #7,409 دریا دوباره دیدمت ، افسوس بی نفس پوشانده چشم سبز در زیر خار و خس دامن كشان به ساحل بیرون ز دسترس دریا دوباره دیدمت ، آرام و بی كلام دلتنگ و تلخكام در جامه ی كبود سراپا نگاه و بس
دریا دوباره دیدمت ، افسوس بی نفس پوشانده چشم سبز در زیر خار و خس دامن كشان به ساحل بیرون ز دسترس دریا دوباره دیدمت ، آرام و بی كلام دلتنگ و تلخكام در جامه ی كبود سراپا نگاه و بس
gh_engineer عضو جدید کاربر ممتاز Sep 13, 2008 #7,410 سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد ما به او محتاج بودیم ، او به ما مشتاق بود