مشاعرۀ سنّتی

sisah

عضو جدید
آن که فکرش گره از کار جهان بگشاید
گو در این کار بفرما نظری بهتر از این

ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق
برو ای خواجه عاقل هنری بهتر از این
 

sisah

عضو جدید
دولت عشق بین که چون از سر فقر و افتخار
گوشه تاج سلطنت می‌شکند گدای تو

خرقه زهد و جام می گر چه نه درخور همند
این همه نقش می‌زنم از جهت رضای تو
 

sisah

عضو جدید
هر که چیزی دوست دارد جان و دل بر وی گمارد
هر که محرابش تو باشی سر ز خلوت برنیارد

روزی اندر خاکت افتم ور به بادم می‌رود سر
کان که در پای تو میرد جان به شیرینی سپارد
 

sshhiimmaa

عضو جدید
در مذهب ما باده حرام است وليكن
بي روي تو اي سرو گل اندام حرام است
 

sisah

عضو جدید
تا کی ای دلبر دل من بار تنهایی کشد
ترسم از تنهایی احوالم به رسوایی کشد

کی شکیبایی توان کردن چو عقل از دست رفت
عاقلی باید که پای اندر شکیبایی کشد
 

sisah

عضو جدید
تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج
سزد اگر همه دلبران دهندت باج

دو چشم شوخ تو برهم زده خطا و حبش
به چین زلف تو ماچین و هند داده خراج
 

russell

مدیر بازنشسته
جاییست که عقل آفرین می زندش
صد بوسه ز مهر بر جبین می زندش

این کوزه گر دهر چنین جام لطیف
می سازد و باز بر زمین می زندش

حکیم خیام
 

cute

عضو جدید
کاربر ممتاز
قاطری دیدم بارش انشا
اشتری دیدم بارش سبد خالی پند و امثال
عارفی دیدم بارش تننا ها یا هو
 

ie student

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتی که دلم پیش دلت بود گرو

دستان مرا سخت فشردی که نرو

وقتی که دلت به دیگری شد گرو

کفشان مرا جفت کردی که برو!
 

gh_engineer

عضو جدید
کاربر ممتاز
:heart:واعظ ما بوی حق نشنید بشنو این سخن
در حضورش نیز می گویم نه غیبت می کنم:heart:
 

sisah

عضو جدید
دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن
در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن

از جان طمع بریدن آسان بود ولیکن
از دوستان جانی مشکل توان بریدن
 

sisah

عضو جدید
وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانی
حاصل از حیات ای جان این دم است تا دانی

کام بخشی گردون عمر در عوض دارد
جهد کن که از دولت داد عیش بستانی
 

gh_engineer

عضو جدید
کاربر ممتاز
یاران همنشین همه از هم جدا شدند
ماییم و آستانه دولت پناه تو
 

sisah

عضو جدید
وصف رخ چو ماهش در پرده راست ناید
مطرب بزن نوایی ساقی بده شرابی

شد حلقه قامت من تا بعد از این رقیبت
زین در دگر نراند ما را به هیچ بابی
 

gh_engineer

عضو جدید
کاربر ممتاز
دهان شهد تو داده رواج آب خضر
لب چو قند تو برد از نبات مصر رواج
 

sisah

عضو جدید
جان بی جمال جانان میل جهان ندارد
هر کس که این ندارد حقا که آن ندارد

با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم
یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا