زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
مشاعرۀ سنّتی
- شروع کننده موضوع Matrix
- تاریخ شروع
تو نیکی می کن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز
که ایزد در بیابانت دهد باز
مهي که مزد وفاي مرا جفا دانست
دلم هرآن‌چه جفا ديد ازو وفا دانست
روان شو از دل خونينم اي سرشک نهان
چرا که آن گل خندان چنين روا دانست
دلم هرآن‌چه جفا ديد ازو وفا دانست
روان شو از دل خونينم اي سرشک نهان
چرا که آن گل خندان چنين روا دانست
تو مرا سوزی و من سوزم از این غم که مباد
باد بیرون برد از کوی تو خاکستر من
(ببخشید منم در جواب کافر خداپرست با "ت" گفتم)
باد بیرون برد از کوی تو خاکستر من
(ببخشید منم در جواب کافر خداپرست با "ت" گفتم)
نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح تویی
سینه مشروح تویی بر در اسرار مرا
اين تن اگر کم تندي، راه دلم کم زندي
راه شدي تا نبدي، اين همه گفتار مرا
راه شدي تا نبدي، اين همه گفتار مرا
میان زهد و رندی عالمی دارم نمی دانم
که چرخ از خاک من تسبیح یا پیمانه می سازد
که چرخ از خاک من تسبیح یا پیمانه می سازد
درين سراي بي کسي، کسي به در نمي‌زند
به دشت پرملال ما، پرنده پر نمي‌زند
به دشت پرملال ما، پرنده پر نمي‌زند
درين سراي بي کسي، کسي به در نمي‌زند
به دشت پرملال ما، پرنده پر نمي‌زند
(بچه ها خواهش مي‌‌کنم به من امتياز ندين، شرمنده‌ام من خودم به شعراي قشنگتون نمي‌تونم امتياز بدم، چون غيرفعاله. فعلا شب بر همگي‌تان خوش)
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
مهم اینکه از شعرای خوب تشکر بشه
دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارد
به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارد
دل خراب من دگر خراب‌تر نميشوددوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
مهم اینکه از شعرای خوب تشکر بشه
که خنجر غمت ازين خراب‌تر نمي‌شود
چه چشم پاسخ است ازين دريچه‌هاي بسته‌ات؟
برو که هيچ‌کس ندا به گوش کر نمي‌زند!
(دوست خوبم! حق با توست! اما تو بگو کدام شعر است در اينجا که قشنگ نيست؟ وقتي شعرم رو ارسال کردم، ديدم فعال شده، بنابراين پاکش کردم، اما به تو که رسيد، باز شرمنده شدم!)
در حیرتم که از چه خم و از کدام می
پیمانه ی نگاه تو سرشار می شود
صایب تبریزی
پیمانه ی نگاه تو سرشار می شود
صایب تبریزی
در حیرتم که از چه خم و از کدام می
پیمانه ی نگاه تو سرشار می شود
صایب تبریزی
پیمانه ی نگاه تو سرشار می شود
صایب تبریزی
در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم
عاشق نمی شوی که ببینی چه می کشم
عاشق نمی شوی که ببینی چه می کشم
دلی بستم به آن عهدی که بستی
تو آخر هر دو را با هم شکستی
تو آخر هر دو را با هم شکستی
دمي با نيک‌خواهان متفق باش!
غنيمت دان امور اتفاقي!
غنيمت دان امور اتفاقي!
دوش درحلقه ی ما قصه ی گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله ی موی تو بودSimilar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
|
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |