عاشق شدن دخترها؟!!!!!!!!!!!!

جاذبه

عضو جدید


روبروي دختر نشست و گفت : " سام عليکم و اَ اين حرفا ، سلومتي و اينا ، مي خوام سامون بيگيرم .
خلاصه اَي زن ما بشي ، هم رامتيم ، خامتيم ، کرتيم ، خرتيم ، نه زال ممدي هستم و نه سِر هانري ، تيپم هم سامانتا فاکسه .مي توني تميز نيگا کني . دماغم هم عمرن توي آفسايد نيست . زيادي هم قُپي نميام و در پيت هم نيستم و خلاصه مخلصتيم دربست .توراهي هم سوار نمي کنيم ...چي مي گي ؟"
دختر مِن ومِن کنان گفت :" ببخشيد ...مي شه تکرار کنيد ؟"
- شوما جون بخواه .به روي مردم چشم بابا غوري نشده ام .گفتم زيز بابا هستم و هيچ وقت خدا شاسي ام کج نبوده و قازقولنج هم نيستم و با دنده يک و چاهار ، هميشه خدا باتيم و بند کفشتيم و خلبان نفستيم ..اَي زن ما بشي ..."
دختر دوباره تمرکز گرفت و گفت : " معذرت مي خوام ، منظورتون اينه که سالهاست خاطر خواه من هستيد واندازه قصه هاي عاشقونه منو دوست داريد ؟"
مرد از جايش بلند شد و گفت : " خوبه برم بند کفش فري يه لامپ را ببوسم که مي گفت سم طلا پيش بعضي از ما بهترون انيشتنه ... گوش ندادم که ...عمرن دنده ش جا بره ..."
- حالا که اينقدر اصرار مي کنيد ،روي پيشنهادتون فکر ميکنم .
مرد بند کفشهايش را بست و به طرف در خروجي راه افتاد. دختر گفت : " کي مي اييد جواب مثبتم را بگيريد؟ "
مرد همانطور که مي رفت ، گفت : " روز ملي شدن آبگوشت مورچه " .


 

negin jo0on

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روبروي دختر نشست و گفت : " سام عليکم و اَ اين حرفا ، سلومتي و اينا ، مي خوام سامون بيگيرم .
خلاصه اَي زن ما بشي ، هم رامتيم ، خامتيم ، کرتيم ، خرتيم ، نه زال ممدي هستم و نه سِر هانري ، تيپم هم سامانتا فاکسه .مي توني تميز نيگا کني . دماغم هم عمرن توي آفسايد نيست . زيادي هم قُپي نميام و در پيت هم نيستم و خلاصه مخلصتيم دربست .توراهي هم سوار نمي کنيم ...چي مي گي ؟"
دختر مِن ومِن کنان گفت :" ببخشيد ...مي شه تکرار کنيد ؟"
- شوما جون بخواه .به روي مردم چشم بابا غوري نشده ام .گفتم زيز بابا هستم و هيچ وقت خدا شاسي ام کج نبوده و قازقولنج هم نيستم و با دنده يک و چاهار ، هميشه خدا باتيم و بند کفشتيم و خلبان نفستيم ..اَي زن ما بشي ..."
دختر دوباره تمرکز گرفت و گفت : " معذرت مي خوام ، منظورتون اينه که سالهاست خاطر خواه من هستيد واندازه قصه هاي عاشقونه منو دوست داريد ؟"
مرد از جايش بلند شد و گفت : " خوبه برم بند کفش فري يه لامپ را ببوسم که مي گفت سم طلا پيش بعضي از ما بهترون انيشتنه ... گوش ندادم که ...عمرن دنده ش جا بره ..."
- حالا که اينقدر اصرار مي کنيد ،روي پيشنهادتون فکر ميکنم .
مرد بند کفشهايش را بست و به طرف در خروجي راه افتاد. دختر گفت : " کي مي اييد جواب مثبتم را بگيريد؟ "
مرد همانطور که مي رفت ، گفت : " روز ملي شدن آبگوشت مورچه " .

:w02:
 

Similar threads

بالا