اگر شما بوديد چه ميكرديد ؟!

samaneh66

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر شما بوديد چه ميكرديد ؟!
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]آقاى جك حاضر شده بود تا به پرسش هاى مدير شركت براي استخدام جواب بدهد . [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]آقاى مدير شركت، بجاى اينكه مثل نكير و منكر از آقاى جك سين جيم بكند ، يك ورقه كاغذ گذاشت جلوش و از او خواست تنها به يك سئوال پاسخ بدهد . سئوال اين بود :[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] "شما در يك شب بسيار سرد و طوفانى ، در جاده اى خلوت رانندگى ميكنيد ، ناگهان متوجه ميشويد كه سه نفر در ايستگاه اتوبوس ، به انتظار رسيدن اتوبوس ، اين پا و آن پا ميكنند و در آن باد و باران و طوفان چشم براه معجزه اى هستند .يكى از آنها پير زن بيمارى است كه اگر هر چه زود تر كمكى به او نشود ممكن است همانجا در ايستگاه اتوبوس غزل خداحافظى را بخواند . دومين نفر ، صميمى ترين و قديمى ترين دوست شماست كه حتى يك بار شما را از مرگ نجات داده است . و نفر سوم، دختر خانم بسيار زيبايى است كه زن رويايى شماست و شما همواره آرزو داشته ايد او را در كنار خود داشته باشيد . اگر اتومبيل شما فقط يك جاى خالى داشته باشد ، شما از ميان اين سه نفر كداميك را سوار ماشين تان مى كنيد ؟؟پير زن بيما ر؟؟ دوست قديمى ؟؟ يا آن دختر زيبا را ؟؟ "[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]جوابى كه آقاى جك به مدير شركت داد ، سبب شد تا از ميان دويست نفر متقاضى ، برنده شود و به استخدام شركت در آيد . [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]راستى ، ميدانيد آقاى جك چه جوابى داد ؟؟ اگر شما جاى او بوديد چه كار ميكرديد ؟؟ [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و اما پاسخ آقاى جك : [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]آقاى جك گفت : من سويچ ماشينم را ميدهم به آن دوست قديمى ام تا پير زن بيمار را به بيمارستان برساند ، و خود من با آن دختر خانم زيبا در ايستگاه اتوبوس ميمانم تا اتوبوس از راه برسد و ما را سوار كند[/FONT]
[/FONT]
 

Hamid Ghobadi

عضو جدید
کاربر ممتاز
بهترین کارو آقای جک کرده!
ولی من اگه بودم رفیقمو سوار میکردم! بالاخره رفیقه!
چون پیرزنه دیگه آخراشه و مرگ و زندگیم دست خداست میزارم زیر بارون شسته بشه! برای دختره هم از ماشین پیاده میشم شمارمو بهش میدم میگم باهام تماس بگیره! یا شمارشو میگیرم!!!
 

samaneh66

عضو جدید
کاربر ممتاز
بهترین کارو آقای جک کرده!
ولی من اگه بودم رفیقمو سوار میکردم! بالاخره رفیقه!
چون پیرزنه دیگه آخراشه و مرگ و زندگیم دست خداست میزارم زیر بارون شسته بشه! برای دختره هم از ماشین پیاده میشم شمارمو بهش میدم میگم باهام تماس بگیره! یا شمارشو میگیرم!!!
ای بابااین چه کار یه به نظر من دوستت رو ول کن دختره رو سوار کن ....
 

Hamid Ghobadi

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای بابا چه کار یه آخه این به نظر من دوستت رو ول کن دختره رو سوار کن ....

این حرف شما مثل این میمونه که دوستیمو با شما شروع نکرده تموم کنم برم سراغ یکی دیگه! :(
.
گفتم دیگه شمارمو بهش میدم!;)
اونم که از خداشه...:biggrin:
 

samaneh66

عضو جدید
کاربر ممتاز
این حرف شما مثل این میمونه که دوستیمو با شما شروع نکرده تموم کنم برم سراغ یکی دیگه! :(
.
گفتم دیگه شمارمو بهش میدم!;)
اونم که از خداشه...:biggrin:
به اینش فکر نکرده بودم راست میگی اما دختره بعد از اینکه تو رفتی شماره ات رو از دق دلش پاره میکنه چون توی اون سرما ولش کردی
 

Amir_Ans

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
من اگه بودم دختره را سوار می کردم:redface: ... پیره زنه تو صندوق :whistle:... دوستمم رو سقف ماشین یا روی صندوق عقب :D...
 

پانیزا

عضو جدید
من اگه بودم دوست قدیمی روسوار می کردم.بعدشم از اون جامی رفتیم وحال می کردیم.
 

k2_h

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من بودم دختره رو سوار میکردم . با سرعت باد میبردمش خونه خودم زودی برمیگشتم میرفتم سراغ اون دو تای دیگه . اونا رو به مقصدشون میبردم . بقیشم خودتون حفظین دیگه
 

Hamid MB

مدیر تالار زنگ تفریح
مدیر تالار
کاربر ممتاز
عجب آدم بی ملاحضه ای بوده .. نگفته ممکنه دوستش ماشینو بپیچونه !!! این روزا آدم به سایه ی خودش هم نمیتونه اعتماد کنه :دی
من بودم هر 3 تاشونو زیر میگرفتم که دیگه منو تو همچین موقعیتی قرار ندن و درسی بشه برای سایرین :دی
 

samaneh66

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگه من جاش بودم میزدم این حمیدو نفله میکردم
خدا رو شکر که تو جاش نیستی والا باید الان دنبال آزاد کردن تو از زندان بودیم
عجب آدم بی ملاحضه ای بوده .. نگفته ممکنه دوستش ماشینو بپیچونه !!! این روزا آدم به سایه ی خودش هم نمیتونه اعتماد کنه :دی
من بودم هر 3 تاشونو زیر میگرفتم که دیگه منو تو همچین موقعیتی قرار ندن و درسی بشه برای سایرین :دی
چرا اینقدر خشن حداقل زیرشون نگیر از کنارشون رد بشو وبوقی براشون بزن
من بودم دختره رو سوار میکردم . با سرعت باد میبردمش خونه خودم زودی برمیگشتم میرفتم سراغ اون دو تای دیگه . اونا رو به مقصدشون میبردم . بقیشم خودتون حفظین دیگه
تا تو برگردی اون پیره زن بیچاره مرده
 
  • Like
واکنش ها: k2_h

samaneh66

عضو جدید
کاربر ممتاز
حداقل دختره رو از دست نمیدم که . پیر زنه اگه اجلش رسیده باشه شاید تو راه هم بمیره میفتم میفته گردنمون
آفرین اگر منم جای تو بودم همین کارو میکردم تازه پیره زنه عمر خودشو کرده دوست تو هم مردی میتونه گلیمش رو از اب بکش بیرون پس فقط دختره میمونه
بعدش مراسم عروسی ماهم دعوت کن :w14:
 
  • Like
واکنش ها: k2_h

Taghdir

عضو جدید
منم دوست قدیمی و صمیمیم رو سوار میکردم....
چون این روزا همیشه جواب اکثر محبت ها بی پاسخ میمونه....
به کسی کمک میکنم که حداقل میدونم لیاقت داره...
 

faridrf

عضو جدید
منم میرفتم خونه می خوابیدم ، صبحم صبحونه می خوردم می رفتم سر کار
البته نه اینجوری که شما رفتید سرکار
 
آخرین ویرایش:

samaneh66

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم دوست قدیمی و صمیمیم رو سوار میکردم....
چون این روزا همیشه جواب اکثر محبت ها بی پاسخ میمونه....
به کسی کمک میکنم که حداقل میدونم لیاقت داره...
شاید اونم لیاقتش رو نداشته باشه آخه بعضی از دوست ها خنجر از پشت سر به آدم میزنند
منم میرفتم خونه می خوابیدم ، صبحم صبحونه می خوردم می رفتم سر کار
البته نه اینجوری که شما رفتید سرکار
ای بی احساس
 
  • Like
واکنش ها: k2_h

amir.sar

عضو جدید
اگر شما بوديد چه ميكرديد ؟!
آقاى جك حاضر شده بود تا به پرسش هاى مدير شركت براي استخدام جواب بدهد .
آقاى مدير شركت، بجاى اينكه مثل نكير و منكر از آقاى جك سين جيم بكند ، يك ورقه كاغذ گذاشت جلوش و از او خواست تنها به يك سئوال پاسخ بدهد . سئوال اين بود :
"شما در يك شب بسيار سرد و طوفانى ، در جاده اى خلوت رانندگى ميكنيد ، ناگهان متوجه ميشويد كه سه نفر در ايستگاه اتوبوس ، به انتظار رسيدن اتوبوس ، اين پا و آن پا ميكنند و در آن باد و باران و طوفان چشم براه معجزه اى هستند .يكى از آنها پير زن بيمارى است كه اگر هر چه زود تر كمكى به او نشود ممكن است همانجا در ايستگاه اتوبوس غزل خداحافظى را بخواند . دومين نفر ، صميمى ترين و قديمى ترين دوست شماست كه حتى يك بار شما را از مرگ نجات داده است . و نفر سوم، دختر خانم بسيار زيبايى است كه زن رويايى شماست و شما همواره آرزو داشته ايد او را در كنار خود داشته باشيد . اگر اتومبيل شما فقط يك جاى خالى داشته باشد ، شما از ميان اين سه نفر كداميك را سوار ماشين تان مى كنيد ؟؟پير زن بيما ر؟؟ دوست قديمى ؟؟ يا آن دختر زيبا را ؟؟ "
جوابى كه آقاى جك به مدير شركت داد ، سبب شد تا از ميان دويست نفر متقاضى ، برنده شود و به استخدام شركت در آيد .
راستى ، ميدانيد آقاى جك چه جوابى داد ؟؟ اگر شما جاى او بوديد چه كار ميكرديد ؟؟

و اما پاسخ آقاى جك :
آقاى جك گفت : من سويچ ماشينم را ميدهم به آن دوست قديمى ام تا پير زن بيمار را به بيمارستان برساند ، و خود من با آن دختر خانم زيبا در ايستگاه اتوبوس ميمانم تا اتوبوس از راه برسد و ما را سوار كند

:biggrin:
 

mohadeseh.anzali

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من پیرزنه رو سوار میکردم از اون یارو ک تو رویامه شمارشو میگرفتم فردا بش میزنگیدم.به دوستمم میگفتم شعور که داری این بیچاره داره میمیره دو دقیقه بشین اتوبوس میاد.اگه صمیمی باشه یه چندتا فحشم بش میدم حال کنیم باهم.
 
بالا