بخوان به نام پروردگارت که تو را خلق کرد...

بخوان به نام پروردگارت که تو را خلق کرد...

  • خوبه؟

    رای: 21 67.7%
  • بد نیست؟

    رای: 4 12.9%
  • بد؟

    رای: 2 6.5%
  • داغونه؟

    رای: 4 12.9%

  • مجموع رای دهندگان
    31

tebyan

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
نمیدونم

من خودمم گیج شدم

نمی دونم بهت چی بگم

بچه ها اگه شما سر در آوردین به منم بگین
 

farhadghafari

عضو جدید
آقا محمد کوچیک شما هم هستیم!
ولی نمی دونم در رابطه با چی صحبت می کنید؟شاید افکار و ایده های من خیلی براتون سبک و بی محتواس ولی از نظر خودم سوالاتی هستش که هر کسی نتونسته جواب بده، جوابی که با عقل و منطق جور در بیاد.

من مدتها بود که کلیسا می رفتم و جلسات مختلفی با افراد مسیحی متعصب داشتم ولی دفعه آخر نزدیک بود که سرمو به باد بدم، چون خیلی منطقی دین مسیح بردم زیر سوال و ثابت کردم که انجیل از اسمون نیومده، "با تمام احتراماتی که به تمام انسانهای مذهبی و غیر مذهبی دارم، باز هم از مسیحیان و یهودیان عذر می خوام که رک گفتم"

من با هیچ کس دشمنی ندارم ولی اگه کسی هدفی داره و پافشاری به هدفش باعث از بین بردن حق آزادی دیگران باشه من نمی تونم بیکار بشینم یا منو باید متقاعد کنه یا من متقاعدش می کنم!

با سپاس
فرهاد
 

tebyan

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
اول این و بگو که رفتی پستای قبلی من و بخونی
دوم این که باور کن گیج شدم فرهادجان
شوخی هم نمی کنم
برای همین از دوستان در خواست کمک کردم
 

farhadghafari

عضو جدید
اگه من باعث اذیت یا شکستن حرمت ها و عصبانی کردن هموطنای خوب و با حال ایرانیم شدم حاظر همین الان از این کلوپ خدافظی کنم و یا حاظرم که به هیچ عنوان تو تاپیکهای سیاسی و مذهبی وارد نشم.

بدون شوخی یا تمسخر گفتم
 

tebyan

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دیدی می گم گیج شدم
تو چی میگی داداش فرهاد
حالت خوب نیست ؟
به خودت شک داری ؟
بگو جرایان چیه؟
خدایی نکرده کسی بهت توهین کرده
چی؟
زود بگو
 

farhadghafari

عضو جدید
الان دیگه مطمئن شدم که منو گذاشتی سرکار!:confused:
من فرهاد هستم ی ایرانی که تو همه جای دنیا همیشه گفته ایرانیها بهترینند(ناسیونالیست نیستما ولی حقیقت جز این نیست);)
 

tebyan

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بابا ولمون کن
اصلا"هر چی گفتم نشنیده بگیر
من هی توضیح میدم تو یه برداشت دیگه می کنی
من همچین جسارتی نمی کنم که شما رو اونم تو این تاپیک سر کار بذارم
حالا اگه تو تاپیکای دیگه بود شاید
ولی این جا نه
خلاصه این که حرفای من و نشنیده بگیر تا ببینم بقیه به این حرفایی که گفتی چه جوابی میدن
بعد میام باهات صحبت می کنم
 

phalagh

مدیر بازنشسته
دوست خوبم خانم / آقای PHALAGH

مقالات و پاسخهای شما را مطالعه کردم، بسیار ممنون که توجه کردید و منو راهنمایی نمودید!

دوستان محترم میشه نظرتونو درباره پذیرفتن دین اسلام یا هر دین دیگه اجباری است یا خیر؟
تفسير نمونه جلد 2 صفحه 278
آيه 256 سوره بقره
آيه و ترجمه
لا إِكْرَاهَ فى الدِّينِ قَد تَّبَينَ الرُّشدُ مِنَ الغَىِّ فَمَن يَكْفُرْ بِالطغُوتِ وَ يُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ استَمْسك بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لا انفِصامَ لَهَا وَ اللَّهُ سمِيعٌ عَلِيمٌ(256)
- در قبول دين ، اكراهى نيست . (زيرا) راه درست از راه انحرافى ، روشن شده است . بنابراين ، كسى كه به طاغوت (بت و شيطان ، و هر موجود طغيانگر) كافر شود و به خدا ايمان آورد، به دستگيره محكمى چنگ زده است ، كه گسستن براى آن نيست . و خداوند، شنوا و داناست .
شان نزول
مفسر معروف اسلامى طبرسى در مجمع البيان در شان نزول آيه نقل مى كند: مردى از اهل مدينه بنام ابو حصين دو پسر داشت برخى از بازرگانانى كه به مدينه كالا وارد مى كردند هنگام برخورد با اين دو پسر آنان را به عقيده و آيين مسيح دعوت كردند، آنان هم سخت تحت تاثير قرار گرفته و به اين كيش وارد شدند و هنگام مراجعت نيز به اتفاق بازرگانان به شام رهسپار گرديدند.
ابو حصين از اين جريان سخت ناراحت شد و به پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) اطلاع داد و از حضرت خواست كه آنان را به مذهب خود برگرداند و سوال كرد آيا مى تواند آنان را با اجبار به مذهب خويش باز گرداند؟
آيه فوق نازل گرديد و اين حقيقت را بيان داشت كه : در گرايش به مذهب اجبار و اكراهى نيست .
در تفسير المنار نقل شده كه ابو حصين خواست دو فرزند خود را با اجبار به اسلام باز گرداند، آنان به عنوان شكايت نزد پيغمبر آمدند ابو حصين به پيامبر عرض كرد من چگونه به خود اجازه دهم كه فرزندانم وارد آتش ‍ گردند و من ناظر آن


باشم آيه مورد بحث به همين منظور نازل شد.
تفسیر
دين اجبارى نيست
آية الكرسى در واقع مجموعهاى از توحيد و صفات جمال و جلال خدا بود كه اساس دين را تشكيل مى دهد، و چون در تمام مراحل با دليل عقل قابل استدلال است و نيازى به اجبار و اكراه نيست ، در اين آيه مى فرمايد: در قبول دين هيچ اكراهى نيست (زيرا) راه درست از بيراهه آشكار شده است (لا اكراه فى الدين قد تبين الرشد من الغى ).
رشد از نظر لغت عبارت است از راهيابى و رسيدن به واقع ، در برابر غى كه به معنى انحراف از حقيقت و دور شدن از واقع است .
از آنجا كه دين و مذهب با روح و فكر مردم سر و كار دارد و اساس و شالوده اش بر ايمان و يقين استوار است خواه و ناخواه راهى جز منطق و استدلال نمى تواند داشته باشد و جمله لا اكراه فى الدين در واقع اشارهاى به همين است .
به علاوه همانگونه كه از شان نزول آيه استفاده مى شود، بعضى از ناآگاهان از پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى خواستند كه او همچون حكام جبار با زور و فشار اقدام به تغيير عقيده مردم (هر چند در ظاهر) كند، آيه فوق صريحا به آنها پاسخ داد كه دين و آيين چيزى نيست كه با اكراه و اجبار تبليغ گردد، به خصوص ‍ اينكه در پرتو دلائل روشن و معجزات آشكار، راه حق از باطل آشكار شده و نيازى به اين امور نيست .
اين آيه پاسخ دندان شكنى است به آنها كه تصور مى كنند اسلام در بعضى از موارد جنبه تحميلى و اجبارى داشته و با زور و شمشير و قدرت نظامى پيش رفته است .
جايى كه اسلام اجازه نمى دهد پدرى فرزند خويش را براى تغيير عقيده

تحت فشار قرار دهد، تكليف ديگران روشن است ، اگر چنين امرى مجاز بود، لازم بود اين اجازه ، قبل از هر كس به پدر درباره فرزندش داده شود، در حالى كه چنين حقى به او داده نشده است .
و از اينجا روشن مى شود كه اين آيه تنها مربوط به اهل كتاب نيست آن چنان كه بعضى از مفسران پنداشته اند، و همچنين حكم آيه هرگز منسوخ نشده است آن چنان كه بعضى ديگر گفته اند بلكه حكمى است جاودانى و هماهنگ با منطق عقل .
سپس به عنوان يك نتيجه گيرى از جمله گذشته مى افزايد: پس كسى كه به طاغوت (بت و شيطان و انسانهاى طغيانگر) كافر شود و به خدا ايمان آورد، به دستگيره محكمى دست زده است كه گسستن براى آن وجود ندارد (فمن يكفر بالطاغوت و يؤ من بالله فقد استمسك بالعروة الوثقى لا انفصام لها).
طاغوت صيغه مبالغه از ماده طغيان به معنى تعدى و تجاوز از حد و مرز است ، و به هر چيزى كه سبب تجاوز از حد گردد گفته مى شود، از اين رو شياطين ، بتها، حكام جبار و مستكبر و هر معبودى غير از پروردگار و هر مسيرى كه به غير حق منتهى مى شود، همه طاغوت است (بايد توجه داشت كه اين كلمه هم به معنى مفرد و هم به معنى جمع به كار مى رود).
در اين جمله قرآن مى گويد: هر كس به طاغوت كافر شود و از آن روى گرداند و به خدا ايمان آورد به دستگيره محكمى دست زده است كه هرگز گسسته نمى شود.
در اين كه منظور از طاغوت در آيه چيست ؟ مفسران سخنان بسيارى گفته اند بعضى آن را به معنى شيطان و بعضى به معنى كاهنان و بعضى به معنى ساحران تفسير كرده اند، ولى چنين به نظر مى رسد كه منظور، همه آنها بلكه وسيع تر از آنها بوده باشد. يعنى همان مفهوم عامى كه از كلمه طاغوت استفاده مى شود كه هر موجود طغيان گر و هر آيين و مسير انحرافى و نادرست را در بر مى گيرد.
آيه در حقيقت دليلى است براى جمله هاى سابق كه در دين و مذهب نيازى به اكراه نيست . زيرا دين دعوت به سوى خدا كه منبع هر خير و بركت و هر سعادتى است مى كند، در حالى كه ديگران دعوت به سوى ويرانگرى و انحراف و فساد مى نمايند، و به هر حال دست زدن به دامن ايمان به خدا همانند دست زدن به يك دستگيره محكم نجات است كه هرگز امكان گسستن ندارد.
و در پايان مى فرمايد: و خداوند شنوا و دانا است (و الله سميع عليم ).
اشاره به اينكه مساله كفر و ايمان چيزى نيست كه با تظاهر انجام گيرد، زيرا خداوند سخنان همه را اعم از آنچه آشكارا مى گويند يا در جلسات خصوصى و نهانى ، همه را مى شنود، و همچنين از مكنون دلها و ضماير آگاه است ، بنابراين كفر يا ايمان هر كس براى او روشن مى باشد.
اين جمله در حقيقت تشويقى است براى مومنان واقعى ، و تهديدى است براى منافقان كه از پوشش ظاهرى اسلام سوء استفاده مى كنند.
نكته :
مذهب نمى تواند تحميلى باشد
اصولا اسلام و هر مذهب حق از دو جهت نمى تواند جنبه تحميلى داشته باشد:
الف - بعد از آن همه دلائل روشن و استدلال منطقى و معجزات آشكار، نيازى به اين موضوع نيست ، آنها متوسل به زور و تحميل مى شوند كه فاقد منطق باشند، نه اسلام با آن منطق روشن و استدلالهاى نيرومند.
ب - اصولا دين كه از يك سلسله اعتقادات قلبى ريشه و مايه مى گيرد ممكن نيست تحميلى باشد زور و شمشير و قدرت نظامى در اعمال و حركات جسمانى ما مى تواند اثر بگذارد نه در افكار و اعتقادات ما.
از آنچه گفته شد پاسخ تبليغات مسموم دشمنان اسلام از جمله كليسا روشن مى شود زيرا جمله اى صريحتر از لا اكراه فى الدين كه در متن قرآن آمده است در اين زمينه نمى توان پيدا كرد.
البته آنها براى تحريف به مجاهدات و جنگهاى اسلامى متشبث مى شوند در حالى كه از بررسى جنگهاى اسلامى به خوبى آشكار مى شود كه قسمتى از اين جنگها جنبه دفاعى داشته ، و قسمت ديگرى كه جنبه جهاد ابتدائى داشته است براى كشورگشائى و اجبار افراد به آيين اسلام نبوده بلكه براى واژگون كردن نظامات غلط و ظالمانه و اجازه يافتن مردم براى مطالعه آزاد درباره مذهب و شيوه هاى زندگى اجتماعى بوده است .
شاهد گوياى اين سخن اين است كه در تاريخ اسلام كرارا ديده مى شود كه مسلمانان هنگامى كه شهرها را فتح مى كردند، پيروان مذاهب ديگر را همانند مسلمانها آزادى مى دادند.
و اگر ماليات مختصرى به نام جزيه از آنان دريافت مى شد به خاطر تامين امنيت و هزينه نيروهاى حافظ امنيت بود زيرا كه جان و مال و ناموس آنها در پناه اسلام محفوظ بود و حتى مراسم عبادى خويش را آزادانه انجام مى دادند.
تمام كسانى كه با تاريخ اسلام سرو كار دارند اين حقيقت را مى دانند و حتى مسيحيانى كه درباره اسلام كتاب نوشته اند به اين موضوع اعتراف كرده اند. مثلا در كتاب تمدن اسلام و عرب مى خوانيم : رفتار مسلمانان با جمعيتهاى ديگر به قدرى ملايم بود كه روساى مذهبى آنان اجازه داشتند براى خود مجالس مذهبى تشكيل دهند.
و در پاره اى از تواريخ نقل شده : جمعى از مسيحيان كه براى گزارشها و تحقيقاتى خدمت پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) رسيده بودند مراسم نيايش مذهبى خود را آزادانه در مسجد پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) در مدينه انجام دادند.
اصولا اسلام در سه مورد به قدرت نظامى توسل مى جسته است :
1 - در مورد محو آثار شرك و بت پرستى ، زيرا از نظر اسلام بت پرستى دين و آيين نيست بلكه انحراف ، بيمارى و خرافه است و هرگز نبايد اجازه داد جمعى در يك مسير صددرصد غلط و خرافى پيش روند و به سقوط كشانده شوند، لذا اسلام بت پرستان را از راه تبليغ به سوى توحيد دعوت كرد و آنجا كه مقاومت كردند متوسل به زور شد بتخانه ها را در هم كوبيد و از هرگونه تظاهرى به نام بت و بت پرستى جلوگيرى كرد تا اين بيمارى روحى و فكرى به كلى ريشه كن گردد، و آيات قتال با مشركين مانند آيه 193 سوره بقره و قاتلوهم حتى لا تكون فتنة : به كارزار با مشركين ادامه دهيد تا آنكه شرك از روى زمين برافتد. نظر به همين موضوع دارد و بنابراين هيچگونه تباين و تضادى بين آيه مورد بحث و اين آيات نيست تا سخن از نسخ پيش آيد.
2 - در برابر كسانى كه نقشه نابودى و حمله به مسلمانان را مى كشند دستور جهاد دفاعى و توسل به قدرت نظامى داده شده است و شايد بيشتر جنگهاى اسلامى در زمان پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) از همين قبيل باشد به عنوان نمونه جنگ احد - احزاب - حنين - موته - و تبوك را مى توان نام برد.
3 - براى كسب آزادى در تبليغ زيرا هر آيينى حق دارد به طور آزاد به صورت منطقى خود را معرفى كند و اگر كسانى مانع از اين كار شوند مى تواند با توسل به زور اين حق را به دست آورد.
 

phalagh

مدیر بازنشسته
دوست خوبم خانم / آقای PHALAGH
و کسی که مسلمان، مسیحی، یهودی یا .... بوده و بعد از مدتی از دین خارج و یا به دین دیگری برود آیا زنده می ماند؟ و یا مورد غضب پیروان و آفریننده آن دین قرار می گیرد؟


با سپاس
فرهاد
چرا یک مسلمان نمی تواند دین دیگری انتخاب کند اماشخص دیگری می تواند اسلام را انتخاب کند.وحکم ارتداد با آزادی عقیده چگونه قابل جمع است؟
جواب: براى پى بردن به فلسفه این حکم الهى باید خاستگاه وضع این حکم از دیدگاه قرآن بررسى شود. قرآن نقل مى نماید:
«جمعى از اهل کتاب (یهود) گفتند (بروید ظاهراً) به آنچه بر مؤمنان نازل شده در آغاز روز ایمان بیاورید، و در پایان روز کافر شوید و (باز گردید) شاید آن‏ها (از دین خود) باز گردند».(1)
دوازده نفر از دانشمندان یهود خیبر و نقاط دیگر، نقشه‏اى ماهرانه براى متزلزل ساختن باور و ایمان بعضى از مؤمنان طرح نموده و با یکدیگر تبانى کردند که صبحگاهان خدمت پیامبر اسلام(ص) برسند و ظاهراً ایمان بیاورند، ولى در آخر روز از آیین برگردند. هنگامى که از علت کارشان سؤال شد بگویند: ما صفات محمّد(ص) را از نزدیک مشاهده کردیم و هنگامى که به کتب دینى خود مراجعه نموده یا با دانشمندان دینى خود مشورت کردیم، دیدیم صفات و روش او با آنچه در کتب ما است، تطبیق نمى کند و از این رو برگشتیم. این موضوع سبب مى شود که عده‏اى بگویند این‏ها که به کتب آسمانى از ما آگاه ترند، لابد آنچه را گفته‏اند راست مى گویند و به این وسیله ایمان مسلمانان متزلزل مى گردد.(2)
مکر و نیرنگ کفار به وسیله خداوند آشکار گردید و خدا حدّ ارتداد را وضع نمود. باید توجه داشت که این ترفند مختص زمان رسول خدا(ص) نمى باشد، بلکه در همه زمان‏ها امکان اجراى آن وجود دارد.
اسلام با وضع چنین حکمى جلوى مفاسد احتمالى (که برخى نیز به وقوع پیوسته) را گرفته است که در ذیل به نمونه هایى از این مفاسد اشاره مى کنیم:
1- همه مسلمانان از نظر اعتقاد و ایمان درونى در سطح بالا نیستند، بلکه برخى افراد در ایمانشان سست هستند. این گونه تبلیغات افراد سست ایمان را تحت تأثیر قرار مى دهد و آن‏ها را از مسیر حق باز مى دارد. حدّ و حکم شرعى ارتداد مى تواند افراد را از انحراف باز دارد.
2- اگر اسلام جلوى این روند را نمى گرفت، نوعى جنگ روانى علیه دین صورت مى گرفت و کفار با تبلیغات شدید علیه اسلام، علاوه بر این که مسلمانان را دلسرد مى کردند، باعث دلسرد شدن افرادى که گرایش به اسلام داشتند مى شدند.
3- مهم‏ترین مسئله ارتداد، پیامدهاى سیاسى، اجتماعى و فرهنگى آن است.
در جامعه اسلامى که اسلام و احکام و قوانین آن پایه براى رفتارهاى فردى و اجتماعى و روابط خانوادگى و تعیین کننده رفتار انسان‏ها با یکدیگر و ارزش‏هاى اخلاقى جامعه است، هر گونه اختلالى در ایمان و اعتقاد انسان‏ها با توجه به همسنگ نبودن آگاهى‏ها، در رفتارها تأثیر گذاشته و التزام به احکام و قوانین دینى واجتماعى را سست مى کند و ارکان جامعه را مورد تهدید جدّى قرار مى دهد.
همچنین گسترش افکار انحرافى در جامعه که از طرف افراد مرتد ایجاد مى شود، نیروى مسلمانان را از جهت کمّى و کیفى مورد تهدید قرار مى دهد، از این جهت هر گونه برنامه ریزى بر اساس نیروهاى اسلامى در جامعه، غیر ممکن خواهد بود.
با توجه به موارد فوق کاملاً مشخّص مى شود که حکم ارتداد، یک حکم اجتماعى و سیاسى است، هم چنین آنچه در روایات در مورد حکم ارتداد بیان شده، در زمانى است که انکار دین اسلام جاحدانه باشد، یعنى شخصى به رغم حقانیّت دین اسلام به جهت انگیزه‏هاى نادرست از دین اسلام خارج شده و در مقابل آن موضع‏گیرى نماید؛ بنابراین اگر کسى دین دیگرى غیر از اسلام را (آن هم پس از بررّسى و به دور از هر گونه حُبّ و بُغض و مشکلات دیگر) انتخاب نماید، این عقیده براى او محترم است، تا زمانى که به صورت موضع‏گیرى در مقابل اسلام در نیاید. به همین خاطر، ارتداد تضادى با آزادى عقیده (که در اسلام محترم شمرده شده است) ندارد. البته احترام به آن به معناى حقانیّت و درستى هر عقیده‏اى نمى باشد.
حکم ارتداد در ادیان آسمانى دیگر نیز بیان شده و طبیعى است که هر دینى براى محافظت از کیان خود، راهکارهایى را براى وحدت پیروان اندیشیده باشد.
در مورد ادیان دیگر و از جمله مسیحیت باید توجه داشت که اوّلاً این دین دقیقاً آن نیست که حضرت مسیح آورده باشد. آنچه به نام انجیل امروزه در دست مسیحیان قرار دارد، کتاب آسمانى حضرت مسیح نیست. این مطلب را مسیحیان نیز اذعان دارد. ثانیاً در انجیل موجود، جملاتى وجود دارد که به آمدن پیامبرى پس از مسیح بشارت داده و به پیروى از او فرمان داده است. اگر کسى پس از تحقیق و بررسى به این نتیجه برسد که پیامبر پس از مسیح، حضرت محمد(ص) است و به او ایمان آورد، به پیام انجیل و حضرت مسیح گوش فرا داده است و حتى از جهت دین آن‏ها نباید مرتد محسوب شود.
ثالثاً اگر به فرض بپذیریم که هیچ گونه تحریفى در این دین صورت نگرفته باشد، اما از آن جا که دین اسلام خود را تکمیل کننده دین مسیحیت مى شناسد و به آن به عنوان دینى که در زمان خود صحیح بوده اما اکنون نسخ شده است، نگرسته مى شود، هم چنین چون دین اسلام آخرین پیام الهى است شخص مؤمن به خداوند باید به آخرین پیام الهى گوش فرا دهد. مسیحى اگر به خدا ایمان داشته باشد، کاملاً معقول و منطقى است که به دین اسلام و کامل‏ترین پیام آسمانى اعتقاد داشته باشد. با وجود پیام کامل الهى، تبعیت از پیامى که زمان آن سپرى شده و نسبت به آخرین پیام، کامل نیست، غیر منطقى است.
در موردحکم ارتداد و آزادی عقیده اضافه می کنیم که دین اسلام فطرى است. اگر فردى به اصول و فروع اسلام آشنا باشد و حالت انکار نداشته باشد، به صورت طبیعى و معمولى به آن ایمان مى‏آورد. قرآن مى‏گوید: «لا اکراه فى الدین؛ در پذیرش عقیده اکراه نیست». اصولاً عقیده با اکراه سازگار نیست. این سخن درستى است اما قرآن به دنبال سخن مذکور مى‏گوید: «قد تبیین الرشد من الغى؛ راه راست از راه‏هاى انحرافى و نادرست روشن است».(3) یعنى وقتى راه رشد و حقیقت آشکار است، دلیلى براى اکراه و اجبار وجود ندارد، زیرا عقل سلیم بدون داشتن انکار و عناد آن را پذیرا است.
اما انسان حق ندارد از آزادى سوءاستفاده کند و به بهانه آزادى، اعتقادات جامعه را به باد مسخره بگیرد و امنیت فکرى و فرهنگى اجتماع را متزلزل و مختل نماید.و حکم ارتداد نیز برای چنین موردی است.
این سخن نیز مورد پذیرش عقل و عرف است.
حال اگر فردى در خانواده مسلمان تشخیص داد که دین اسلام بر حق نیست، مى‏تواند دین دیگر را انتخاب کند، اما در جامعه‏اى که براساس اعتقادات و باورهاى دینى، قوانین، رفتارهاى اجتماعى و فردى، امیال و آرزوهاى انسان‏ها ارزش‏هاى اخلاقى شکل گرفته که هر یک از این موارد کارکردهاى بسیارى در زندگى فردى و اجتماعى دارد، حق ندارد در برابر دین و اعتقادات موضع‏گیرى نموده و درصدد تخریب آنها باشد، زیرا آثار نامطلوب در زندگى فردى و ا جتماعى ایجاد خواهد کرد و باعث تزلزل ارکان اجتماعى خواهد شد، بنابراین ارتداد از این جهت که افکار عمومى و ایمان مردم را متزلزل مى‏کند، اظهار آن روا و شایسته نیست، و با وجود یک سرى شرایط اسلام با مرتد برخورد مى‏کند. اما اگر باور خود را رواج نداد و به امنیت فکرى و فرهنگى جامعه آسیبى وارد نکرد، به او کارى ندارند و حکم ارتداد نداشته و عقیده‏اش نزد خودش محترم است.
این که خدا با او چگونه برخورد مى‏کند، تنها خدا مى‏داند که وى صداقت دارد یا از روى عناد و لجاجت به این عقیده روى آورده است. خداوند فرداى قیامت بر پایه عدل و حکمت، با او رفتار خواهد کرد. همو فرموده است: «اگر حجت بر کسى تمام نشده باشد، مؤاخذه‏اش نمى‏کند.(4) مى‏گوید: هر قدر که عقلش خوبى‏ها را که درک کرده، به آن عمل کرده است، ثواب و پاداش دریافت مى‏کند و به هر اندازه، در عمل، کوتاهى و یا ضد باورش را انجام داده است، جزا و کیفر مى‏بیند.
پى نوشت‏ها:
1. آل عمران (3) آیه 73.
2. تفسیر نمونه، ج 2، ص 466.
3 - بقره (2) آیه 256.
4 - اسراء (17) آیه 15.
 

f-kazemi

عضو جدید
وقتی مشکل دارم اولین کسی که به یادم می هفته خداست. ولی وقتی حالم خوبه همه یادم می افتن به جز خدا. چرا ما آدم اینجوری هستیم. بازم این خداست که همیشه هوای ما رو داره.
آره.منم همین طورم ولی هنر اونه که تو خوشی ها به یادش باشیم.
اصلا شاید به همین دلیله که میگن مشکلات کسانی که خدا دوستشون داره بیشتره. چون خدا می خواد بیشتر به یادش باشند
 

phalagh

مدیر بازنشسته
آره.منم همین طورم ولی هنر اونه که تو خوشی ها به یادش باشیم.
اصلا شاید به همین دلیله که میگن مشکلات کسانی که خدا دوستشون داره بیشتره. چون خدا می خواد بیشتر به یادش باشند
هر که در این بزم مقرب تر است
جام بلا بیشترش میدهند
 

امیر Amir

عضو جدید
بي خيال لطف كنيد از اين حرف ها براي من يك نفر نگيد كه گوووووووووووووشم پره...

خواهش ميكنم.
 

امیر Amir

عضو جدید
اين ها حرفه اقا حرف...

اين ها حرفه اقا حرف...

هر که در این بزم مقرب تر است
جام بلا بیشترش میدهند

حتما من و خانوادم مقرب بوديم..كه عمري بلا نازل شد برامون..حالا بعد از اون همه سختي وصبر..هيچ ثمري و نشونه اي از خدا نديدم...

من يه نفر گووووووووووووشم پره
 

maryam bano

عضو جدید
من فقط گفتم که علت آنتن ندادم شاید این باشه
خودت چی فکر می کنی
به منم بگو
چون برا منم آنتنش قطع وصل میشه
 

phalagh

مدیر بازنشسته
حتما من و خانوادم مقرب بوديم..كه عمري بلا نازل شد برامون..حالا بعد از اون همه سختي وصبر..هيچ ثمري و نشونه اي از خدا نديدم...

من يه نفر گووووووووووووشم پره
هر وقت زمونه بهم سخت میشه و یه خورده یه دفعه از خدا نا امید. یه وقتی که فکر میکنم خدا دوستم نداره که اینقد سخت میشه .یه نهیب به خودم میزنم و این میاد به ذهنم که پیش خدا مگه عزیزتر از معصومین و پیامبرا وجود داره؟!! حضرت ایوب پیامبر خدا بود این همه سختی و بلا دید. حضرت محمد توی زندگیش کلی سختی کشید. آیا میتونیم بگیم که خدا دوسشون نداشته که اینقد سختی کشیدند؟!!!!!!!!!
و یه چیز دیگه:
اگر با من نبودش هیچ میلی
چرا ظرف مرا بشکست لیلی
 

farhadghafari

عضو جدید
من واقعا از شما تعجب میکنم.من نمی دونم ایا واقعا به دنبال حقیقت هستید و یا فقط به دنبال اشکال گیری و بهانه جویی.
جواب این سوال شما رو در مورد کتک زدن زن توسط مرد"چند روز پیش درتاپیک "چرا ارث زن نصف مرد است دادم"به نظرم دلایل کاملا قانع کننده بود.اگه پاسخ داده شده شما را قانع نکرد.اشکالشو بگیرید تا پاسختون داده بشه نه اینکه دوباره سوال خود را از اول و به همون شکل بیان میکنید.


اینجا جمع شدیم برای تبادل نظر مذهبی و فرهنگی نه برای توهین کردن مستقیم و غیر مستقیم. این سوالات کلی می باشد که در رابطه با دین اسلام ، مسیحست و یهودیت پیش آمده بود.
 

farhadghafari

عضو جدید
یه چیزیو یادم رفت بگم.اگه اشکالی میگیرید لطفا از دستورات مستقیم دین، قران و یا احکام بشه.نه اینکه از رفتار ما ادما.که رفتار اشتباه ما دلیل بر اشتباه بودن دین نیست.
اسلام به ذات خود ندارد عیبی
هر عیب که هست از مسلمانی ماست


تحت هیچ شرایطی رفتار مومنین ادیان توحیدی دنیا را مورد نظر قرار نمی دهم، فقط و به صورت مستقیم به کتب توحیدی مراجعه می کنم.
 

farhadghafari

عضو جدید
تفسير نمونه ، جلد1، صفحه 648


شان نزول
از روايات اسلامى چنين استفاده مى شود كه در آغاز نزول حكم روزه مسلمانان تنها حق داشتند قبل از خواب شبانه غذا بخورند چنانچه كسى در شب به خواب مى رفت سپس ? بيدار مى شد خوردن و آشاميدن بر او حرام بود.

چطور افریدگاری است که از گذشته و حال و آینده خبر دارد ولی بعد از مدتی از دستور خود پشیمان می شود و رای خود را عوض می کند. بقره 106

و نيز جمعى از جوانان مسلمان كه قدرت كنترل خويشتن را نداشتند شبهاى ماه رمضان با همسران خود آميزش مى نمودند.
این یک روایت است و منبع رسمی ندارد ولی مجددا نشان دهنده ضعف الله می باشد که از آینده بی خبر است.

سپس قرآن علت اين تغيير قانون الهى را بيان كرده مى گويد: خداوند مى دانست كه شما به خويشتن خيانت مى كرديد (و اين عمل را كه ممنوع بود بعضا انجام مى داديد) خدا بر شما توبه كرد، و شما را بخشيد (علم الله انكم كنتم تختانون انفسكم فتاب عليكم و عفا عنكم ).
آرى براى اينكه شما آلوده گناه بيشتر نشويد خدا به لطف و رحمتش اين


گویی اینکه هر کاری حرامی که مسلمانان از انجام آن ترسی نداشتند، پیغمبر بنا به دستور الله، حکم جدیدی در مقابل حکم قبلی می آوردند و مسلمانان را از آتش جهنم نجات می دادند.
ای کاش مسلمانان آن زمان در نوشیدن شراب ترسی به دل نمی داشتند که الان جوانان ایرانی را به خاطر نوشیدن مشروب در زندانها نیاندازند.


همين معنى در احاديث ديگر تحت عنوان حمايت از حمى (نگهداشتن حريم منطقه ممنوعه ) بيان شده است :
پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) مى فرمايد: ان حمى الله محارمه ، فمن يرتع حول الحمى يوشك ان يقع فيه : محرمات الهى قرقگاه هاى او است هر كس گوسفند خود را در كنار قرقگاه ببرد بيم آن مى رود كه وارد منطقه ممنوعه شود.
باز به همين دليل افرادى كه پايبند اصول تقوى و پرهيزگارى هستند نه تنها مرتكب محرمات نمى شوند بلكه سعى دارند به نزديكى حرام نيز گام ننهند.

به نظر شما مسلمانی که در خارج از ایران زندگی می کند و به هر عشرتکده ای می تواند برود ولی این کار را انجام نمی دهد بهتر است یا در ایران که عشرتکده ای وجود ندارد؟ حق و حدود زوری یا ....
 

farhadghafari

عضو جدید
وَ مَكرُوا وَ مَكرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيرُ الْمَكِرِينَ(آیه 54 سوره مبارکه آل عمران)
- و (يهود و دشمنان مسيح ، براى نابودى او و آيينش ،) نقشه كشيدند، و خداوند (بر حفظ او و آيينش ،) چاره جويى كرد، و خداوند، بهترين چاره جويان است .

تفسير نمونه جلد 2 صفحه 566

منظور از مكر الهى چيست ؟
در كتاب مفردات راغب مى خوانيم : المكر صرف الغير عما يقصده : مكر اين است كه كسى را از منظورش باز دارند (اعم از اينكه منظورش خوب باشد يا بد).
در قرآن مجيد نيز گاهى ماكر با كلمه خير ذكر شده مانند: «و الله خير» الماكرين (خداوند بهترين چارهجويان است ) و گاهى مكر با كلمه سيى ء آمده
است مانند: «و لا يحيق المكر السيى ء الا باهله » (نقشه و انديشه بد جز به صاحبش احاطه نخواهد كرد).

در کلیه کتابهای قرانی که مطالعه کردم تماما مکر به معنی حقه و فریب می باشد و لغتی به نام چاره اندیشی وجود ندارد.در صورتی که قران شما درست باشد باید خدمت مسلمانان محترم ایرانی برسانم که متاسفانه یک عمر قرانی را مورد استفاده قرار دادید که اشتباهات بسیار فاحشی در آن به چشم می خورد. آل عمران 54
 

HESSAM58

کاربر فعال
سلام

سلام

خدارو دوست داریم چون همیشه مارو امیدوار میکنه
حتی تو سخت ترین لحظات تکیه گاهمونه
از گابریل گارسیا مارکس پرسیدند اگه بخوای یه کتاب 100 صفحه ای در مورد امید بنویسی چی مینویسی؟
گفت:99 صفحه رو خالی میذارم در سطر آخر صفحه آخر مینویسم "امید آخرین چیزیست که میمیرد":gol::heart:
 

farhadghafari

عضو جدید
بنابراين منظور از آيه مورد بحث و آيات متعدد ديگرى كه مكر را به خدا نسبت مى دهد اين است كه دشمنان مسيح با طرحهاى شيطانى خود ميخواستند جلو اين دعوت الهى را بگيرند اما خداوند براى حفظ جان پيامبر خود و پيشرفت آيينش تدبير كرد و نقشه هاى آنها نقش بر آب شد و همچنين در موارد ديگر.[/quote]

کلمه آیین و دین با هم فرق می کند. کلمه آیین، راه و روشی به مراتب راحتر و پایین تر از دین به کار می رود، پس نمی توان به این تفسیر قرآنی اتکا نمود.
 

farhadghafari

عضو جدید
در مورد آیه 34 سوره نسا قبلا پاسخ دادم.اگه نیازی هست بازم بگم.
در مورد آیه 223 سوره نساء شرح و تفصیل زیادی داره که راستش نمیدونم جاش هست که همه رو اینجا بگم یا نه.شما بگید دقیقا کجاش براتون تناقض یا مشکل ایجاد کرده که من همون جا رو پاسخ بدم و نیازی نباشه که همه رو بگم.[/quote]

اینجا همگی به بلوغ فکری وجنسی رسیده اند، پس نظر و تفسیر خود را نسبت به آیه 223 از سوره نساء بفرمایید.
 

farhadghafari

عضو جدید

((من كان ابراهيم يهوديا و لا نصرانيا و لكن كان حنيفا مسلما)): ابراهيم يهودى و نصرانى نبود، بلكه حنيف بود و مسلمان بود. (آل عمران / 67)

لطفآ معنی اسلام و مسلمانی را بفرمایید؟ چطور ممکن است که قبل از محمد و دین اسلام کسی مسلمان گردد؟
به گرد همان خانه كعبه كه بزرگترين بت شكن تاريخ بشر آن را براى پرستش خداى يكتا بنا كرده بود، مشهورترين بتهاى عرب را نصب كرده و به گردش طواف مى كردند، و از بتها حاجت مى طلبيدند!

پس شما قبول دارید که موضوع حج، قبل از اسلام وجود داشته است، حالا دوران حج قبل از اسلام و بعد از آن چه فرقی کرده اس؟ (در حال حاظرداخل کعبه فقط یک سنگ وجود دارد)

آنان چهار ماه را ماه حرام مى ناميدند و در آن جنگ نمى كردند.در اين چهار ماه مردم سرزمين جزيرة العرب در حال امن مى زيستند، و اگر فردى در آن چهار ماه حتى قاتل پدر خود را مى ديد دست تعدى به او دراز نمى كرد. در ضمن از اين چهار ماه براى بازرگانى نيز استفاده مى كردند، و در بازارهاى خود براى خريد و فروش حاضر مى شدند.


طبق کتب تاریخی و کتاب تاریخ طیری این 4 ماه برای بقای نسل و استراحت اعراب بوده است.
کلا جامعه عرب جز راهزنی و غارتگری به قبایل یکدیگر و کاروانهای خارجیان کار دیگری نداشتند که انجام بدهند!


در نتيجه از اين چهار تن : ورقه و عثمان به مسيحيت گرويدند؛ و عبيدالله اسلام آورد و سپس مرتد شد و مسيحى گشت ؛ و زيد بن عمرو بن نفيل بت پرستى و ديگر بدعت هاى قريش را ترك گفت

مجددا قبل از محمد کسی مسلمان گشت!

همانگونه كه شريعت ابراهيم عليه السلام دچار تحريف گشته بود، شريعت موسى عليه السلام و كتاب آسمانى آن ((تورات )) نيز دستخوش تحريف شده بود.


مانند اوایل تاریخ اسلام که قرآن فقط در دسترس امیرالمونین ها و خلیفه ها بوده است.

در كتابهاى كه در دست اين رهبران دينى يهود بود، بشارتهايى كه در آنها انبياء بنى اسرائيل از بعثت پيامبر خاتم صلى الله عليه و آله - با تعيين صفات مشخصه او - خبر داده بودند، سالم و دست نخورده مانده بود
لطفا صفحه مربوطه در کتاب تورات را ذکر نمایید.
و بدين ترتيب از مسيحيت نيز جز چند شعار مانند قبله و برداشتن صليب - كه معتقد بودند مسيح بر آن دار زده شده - چيزى نمانده بود.

طبق کتب 4 گانه انجیل این روایت پیشگویی شده است! در صورت علاقه دوستان مسیحی، لطفا ذکر فرمایند.

اما با اينهمه ، بشارتهايى كه پيامبران قبل از حضرت مسيح و خود حضرت مسيح درباره پيامبر خاتم صلى الله عليه و آله داده بودند،
به دليل آنكه با مصالح روزمره آنها تضادى نداشت ، در كتابهاى دينى نصارى و در دست علماء آنها را از تحريف مصون مانده بودند، و علماء نصارى هر جا كه بودند از بعثت پيامبر خاتم صلى الله عليه و آله به عنوان پيشگويى خبر مى دادند.
لطفا صفحات مذکور را در انجیل ذکر فرمایید

بت پرستان ، هم خود را بر حق مى دانستند: و هم اهل كتاب را، ولى يهود را بيشتر احترام مى نهادند، و آنها را اهل كتاب اول مى ناميدند.
توضیحات بیشتر لطف کنید.
بت پرستان کعبه فقط به خاطر پول و ترس از یهودیان احترام می گذاشتند نه به خاطر دینشان. منبع ذکر فرمایید.

به طورى كه از آيات قرآن مجيد به دست مى آيد، اعراب جاهلى اللهرا آفريدگار جهان مى دانستند و بت را شريك او قرار مى دادند.

بت الله جزو برترین و بهترین بتها بوده است، پس چطور سنگی که نام او الله بوده به یک باره آفریدگار گیتی می شود. در اینجا فقط به خاطر جمع آوری بت پرستان به اسلام از این کلمه استفاده و یا بهتر بگویم سو استفاده گردیده.
 

farhadghafari

عضو جدید
من از ترجمه آیت الله مکارم شیرازی استفاده کردم.
ببینید شایدتفاوتهایی در ترجمه فارسی باشه اما برای تفسیر یک آیه باید به اصل جمله عربی توجه کرد.چون خیلی وقتها با برگردوندن یه زبان به زبان قارسی معنی در زبان فارسی اون چیزی نمیشه که در زبان اصلی بوده. به عنوان مثال ما در رشته تخصصی خودمون برای خیلی از کلمات انگلیسی مترادفی در فارسی پیدا نمیکنیم و یا خیلی اوقات اگه یه کلمه فارسی هم جایگزین بشه اونی نمیشه که در زبان اصلی بوده
.

پس میبایست الله کتابی با زبان همان قوم به آنها میداد
 

farhadghafari

عضو جدید
1 - اينكه تصور مى شود ملتهاى فاقد ايمان و پرهيزگارى غرق در ناز و نعمتند ، اشتباه بزرگى است كه از اشتباه ديگرى يعنى ثروت را دليل بر خوشبختى گرفتن سرچشمه مى گيرد.

شما نوشته منو اصلا متوجه نشده اید.
منظور شما از ایمان و کشورهای فاقد ایمان چیست؟؟؟

معمولا مردم اين طور فكر مى كنند كه هر ملتى صنايعش پيشرفته تر و ثروتش بيشتر باشد خوشبختر است در حالى كه اگر به درون اين جوامع نفوذ كنيم و دردهاى جانكاهى كه روح و جسم آنها را درهم مى كوبد از نزديك ببينيم
من مدتهاست که در میان این افراد به اصطلاح شما و گروههای موافق شما، در حال کار کردن و زندگی و تحصیل هستم، ولی هیچ دروغ، خیانت، دزدی ندیده ام، ولی شما سرکار خانم/جنابعالی مانند اکثر مسلمانان تندرو فقط و فقط دین و الله خود را قبول دارید بدون اینکه دین خود را بشناسید و همچنان به ادیان دیگر لقب تحریف و ... می بندید.

اين خبر در جرائد منتشر شد كه در نيويورك يعنى يكى از ثروتمندترين و پيشرفتهترين نقاط دنياى مادى ، بر اثر خاموشى ناگهانى برق صحنه عجيبى به وجود آمد، يعنى بسيارى از مردم به مغازه ها حمله بردند و هستى آنها را غارت كردند، تا آنجا كه سه هزار نفر از غارتگران بوسيله پليس بازداشت شدند.
در تظاهرات تیرما در تهران اتفاق مشابهی رخ داد منتها در روز
مسلما تعداد غارتگران واقعى چندين برابر اين عدد بوده و تنها اين عده بودند كه نتوانستند به موقع فرار كنند ، و نيز مسلم است كه آنها غارتگران حرفهاى نبوده اند كه نفرات خود را براى چنان حمله عمومى از قبل آماده كرده باشند ، زيرا حادثه يك حادثه ناگهانى بود.
بنابراين چنين نتيجه مى گيريم كه با يك خاموشى برق ، ده ها هزار نفر از مردم يك شهر ثروتمند و به اصطلاح پيشرفته تبديل به غارتگر شدند، اين نه
تنها دليل بر انحطاط اخلاقى يك ملت است بلكه دليل بر ناامنى شديد اجتماعى نيز مى باشد.

بر اساس چه مدرک و منبعی می توانید به همین راحتی این کلمات را بنویسید؟وضعیت طلاق، هم جنس گرایی، قتل و تجاوز نسبت به پراکندگی جمعیت در ایران بیشتر است یا در کشورهای دیگر؟ در قم و مشهد بیشتر است یا در زاهدان و تهران و شیرازو تبریز؟
بروید و تحقیق کنید که کشورهای مسلمان از موتورهای گوگل و یاهو در استفاده از کلمات جنسی در چه جایگاهی هستند و کشورهای به قول شما بی ایمان و دارای مردمانی سست در چه درجه ای.
خبر ديگرى كه در جرائد بود اين خبر را تكميل كرد و آن اينكه يكى از شخصيتهاى معروف كه در همين ايام در نيويورك در يكى از هتلهاى مشهور چندين ده طبقهاى نيويورك سكونت داشت مى گويد: قطع برق ، سبب شد كه راه رفتن در راهروهاى هتل به صورت كار خطرناكى درآيد ، به طورى كه متصديان هتل اجازه نمى دادند كسى تنها از راهروها بگذرد و به اطاق خود برسد مبادا گرفتار غارتگران گردد


منبع خبر را مشخص فرمایید هم تو این تاپیک هم کلیه تاپیکهایی را که می زنید.
اسلام دعوت به پاكى و درستكارى و امانت و تلاش و كوشش مى كند كو آن امانت و تلاش ؟ اسلام دعوت به علم و دانش و آگاهى و بيدارى مى كند كو آن علم و آگاهى سرشار؟ اسلام دعوت به اتحاد و فشردگى صفوف و فداكارى مى كند ،

شما در رابطه با دینتان چه تلاشی کرده اید؟ آیا طبق سوره الانفال 65 می خواهید بر نفهمان پیروز گردید، نفهمانی که خود الله انان را آفریده و خود الله پرده ای از تاریکی بر دلهایشان کشیده که ایمان نیاورند.
 

farhadghafari

عضو جدید
اشتباه نکنید من نگفتم به کتب،احادیث و ادعیه مراجعه نکنید. عرض کردم که برای پاسخ سوالاتمون و اشکالاتی که میگیریم به سراغ رفتار اشتباه ادما نریم.مثلا شما استدلال کردید که مردای ما زناشون رو کتک میزنن و این در قران هم اومده. در صورتی که همونطور که قبلا توضیح داده شد به هیچ وجه در قران همچین چیزی نیومده.


تنها قرانی که در آن ذکر شده فقط قرآن شخصی شماست، دوستان خواهشمند است قرآنهایشان چک کنید ونتیجه را در این تاپیک قرار دهید.
نمیدنم سطح معلومات، تحصیلات و مطالعاتتون چه اندازه هست که خودتون مستقیما به قران مراجعه مکنید و به تفسیر میپردازید؟برای فهم دقیق قران نیاز به علومی هست که هرکسی نداره و این علوم جز با مطالعه و تحصیل زیاد کسب نمیشوند و اگه به سطح بالا از دانش و آگاهی نرسیم مجبوریم که برای فهم دقیقتر قران به کتب و افراد ذیصلاح مراجعه کنیم.
همونطور که هر علم دیگری هم افراد متخصص خودش رو داره.قسمتی از جلد یک کتاب(تسنیم تفسیر قرآن) نوشته آیت الله جوادی آملی رو در زیر قرار میدم که در مورد تفسیر قران هست. شاید یه خورده وقتتون رو بگیره اما مطالب جالب و زیبایی در مورد تفسیر قران در اون پیدا میکنید.

رشته تحصیلی من کاملا با این تحقیق فرق می کند، مانند شما

این چطور کتابی است که عامه مردم از درک آن عاجزند و نیازمند به افرادی هستند که تحصیلات خود را در آموزشگاههای مذهبی به پایان رسانیده اند. آیا انها به راحتی نمی توانند دستورات قران را به سود خود به پایان ببرند.
افراد ذیصلاح چه افرادی هستند؟ افرادی که از منازل آنها بوی خون و کشتار می دهد، افرادی که بوی تریاک آنها گرسنگان را سر حال می آورد؟ کدام شخصیت دینی را می شناسید که دارای کمالات باشد؟ معرفی فرمایید ولی با چشم باز.
 

Similar threads

بالا