اشعار و نوشته هاي عاشقانه

glosi

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
می آید ...نمی آید ...می آید ...نمی آید ...می آید ...و گلبرگها تمام میشود ![h=1]می آید !!![/h]اما به کجا ؟به دلم !؟خدا کند که نیاید ....نمیخواهم خجالت زده باشم ،که دیگر دلی برای مهمان نوازی نمانده !کاش به جای شاخه ای گلتقدیر را در دستانم میگذاشتندو میگفتند :بیاید یا نیاید؟تصمیم با توست !و من چه تصمیم بکری میگرفتموقتی که میگفتم: بماند !
تنها همین .....!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
امشب
سکوت کوچه‌های تارِ دلم
گریه می‌خواهد
تمام بندبندِ استخوانم، گریه می‌خواهد
ببار ای ابر باران‌زا
میان شعرهای من
که بغض آشنای آسمانم، گریه می‌خواهد
بهاری کن مرا جانا
که من پابند پاییزم
و آهنگ غزلهای جوانم، گریه می‌خواهد
نمی‌خواهم دگر آیینه را
چشمان من مُردند
که در متنش نگاه ناتوانم، گریه می‌خواهد
چنان دق کرده احساسم
میان شعر تنهایی
که حتّی گریه‌های بی‌امانم، گریه می‌خواهد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ایـــــ ـن روزها

فهمــ ـیــ ـدن زبـــان مـــادری سخــ ـتــ شده استــ

قبلتـــر ها وقتــے مــے گفتـــند " دوستتــ دارم
"
معنــے فارســـیش ســـاده بود " دوستتــ دارم "

اما حالا " دوستتــ دارم " هزار معنــے مختـــلفــ مــے دهد

بجـــز دوستــ داشتن
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برای خندیدن وقت بگذارید … زیرا موسیقی قلب شماست
برای گریه کردن وقت بگذارید … زیرا نشانه یک قلب بزرگ است.
برای خواندن وقت بگذارید … زیرا منبع کسب دانش است.
برای رؤیا پردازی وقت بگذارید … زیرا سرچشمه شادی است.
برای فکر کردن وقت بگذارید … زیرا کلید موفقیت است.
برای بازی کردن وقت بگذارید … زیرا یاد آور شادابی دوران کودکی است.
برای گوش کردن وقت بگذارید … زیرا نیروی هوش است.
برای زندگی کردن وقت بگذارید … زیرا زمان به سرعت می گذرد و هرگز باز نمی گردد.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
قبل از اینکه به کسی که میدونی با احساس و ساده س بگی
دوستت دارم
قبل از اینکه بهش محبت کنی
قبل از اینکه به خودت عادتش بدی
قبل از اینکه تنش رو به بغل بکشی
قبل از اینکه احساسش رو بیدار کنی
قبل از اینکه تنهاییش رو پُر کنی
قبل از اینکه عاشقش کنی
خوب فکرات و بکن
با دلت یکی باش
از حرفت مطمئن باش
یه کم مـــرد باش
شاید با همین حرف تو همین رفتار تو نوری ته دلش روشن شه
که خاموش کردنش به بهای خاموش شدنش باشه
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
معلم نیستم تا عشق را به تو بیاموزم!
ماهی ها برای شنا کردن نیازی به آموزش ندارند
پرندگان هم
برای پرواز



به تنهایی شنا کن
به تنهایی بال بگشا
عشق کتابی ندارد
عاشقان بزرگ جهان،خواندن نمی دانستند...


نزارقبانی
 

shabnam111

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرا میان خواب های پریشانت دفن کردی
اما من خواب نیستم متاسفانه در بیداری توام
و مضحکانه به خواب های تو میخندم
من هیچ وقت صرف تو نشدم
اما تو گمان گردی که اسطوره ای
من به تو ترحم کردم و تو گمان کردی که گریبان گیرت شدم
من مضحکانه به خواب های تو میخندم
 

shabnam111

عضو جدید
کاربر ممتاز
خاطراتت را در جایی از قلب کبودم دفن کردی
که تردید هایم هر شب آنها را نبش قبر می کنند
تا مطمئن شوند که جفا نکرده اند
و من هر شب در میان این نبش قبر ها هزار سال پیر تر می شوم
آفرین به دلسنگیت بی مروت
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم تنگـ می شـود گاهـی !
برای ِ ... یك « دوستت دارم » ِ سـاده !
دو « فنجـان قهــوه ی داغ »
سه « روز » تعـطیلی در زمسـتان !
چـهار « خنـده ی بلنــد »
و پنــج « انگشـت » ِ دوست داشتـنی !
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عاشق که می شوم

چقدر همه "تــــو" می شوند

به جای همه ی شماره ها.....

دستانـــــــم

شماره ی تو را می گیـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــرد ........
 

shabnam111

عضو جدید
کاربر ممتاز
عبور باید کرد
فصل سرد رویا هاست
سکوت باید کرد
که اشک هم زیباست
طلوع باید کرد
چون خدا هنوز اینجاست
.....
 

shabnam111

عضو جدید
کاربر ممتاز
من از احساس می گویم
ولی خالی از احساسم
از عشق ناب می گویم
ولی مغلوب غم هایم
نه عشقی آتشین ندارم
نه دلبر در کمین دارم
میان خواب و رویایم
دلی سوز آتشین دارم



 

N!RVANA

عضو جدید
باور کن

هوس کردم که تو باشی و
من باشم
وهیچ کس نباشد…

آنگاه داغترین آغوش ها را از تنت
و شیرین ترین بوسه ها را از لبت
بیرون بکشم

به تلافی تمامی روزهایی که میخواستمت و نبودی
 

N!RVANA

عضو جدید
دوریت را چه کنم....؟؟

ای سراپا همه راز...

ای سراپا همه ناز...

به که گویم غم خویش...؟؟

به گل پرپر یاس..؟؟

تو بگو...

گریه کنم یا نکنم؟؟؟


دوری ات را چه کنم؟؟؟

تو بگو...
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ :
" ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ !
ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺣﺘﯽ ﺧﻢ ﺑﻪ ﺍﺑﺮﻭ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﯼ "!...
ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻨﺪ
ﺑﻌﻀﯽ ﺩﺭﺩﻫﺂ
کمـــر ﺧﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ، ﻧﻪ ﺍﺑﺮﻭ ...
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
کاش اصلا دل نداشتم.
کاش اصلا نبودم.
کاش نبودی.
کاش می شد همه چیز را با تخته پاک کن پاک کرد.
آخ مهتاب! کاش یکی از آجرهای خانه ات بودم.
یا یک مشت خاک باغچه ات. کاش دستگیره اتاقت بودم تا روزی هزار بار مرا لمس کنی.
کاش چادرت بودم.
نه، کاش دستهایت بودم.
کاش چشمهایت بودم. کاش دلت بودم.
نه، کاش ریه هایت بودم تا نفس هایت را در من فرو ببری و از من بیرون بیاوری.
کاش من تو بودم.
کاش تومن بودی.
کاش ما یکی بودیم.
یک نفر دوتایی

مصطفی مستور
 

succulent

عضو جدید
همیشه وقتی یکی ازم می‌پرسید چند تا دوسم داری یه عدد بزرگ می‌گفتم... .

ولی وقتی تو ازم پرسیدی چند تا دوسم داری گفتم: یکی!!! می‌دونی چرا؟ چون قوی‌ترین و بزرگ‌ترین عددیه که می‌شناسم... .

دقت کردی که قشنگ‌ترین و عزیزترین چیزای دنیا همیشه یکی هستن؟؟؟ ماه یکیه... .

خورشید یکیه... .

زمین یکیه... .

خدا یکیه... .

مادر یکیه... .

پدر یکیه... .

تو هم یکی هستی... .

وسعت عشق من به تو هم یکیه... .

پس اینو بدون از الآن و تا همیشه یکی دوستت دارم... .
:gol:
 

succulent

عضو جدید
هـــــــر نفـــس ،

درد اســـت که میکشـــم !!!

ای کــاش یا بـــــــــــودی ،

یـــــا اصـــلا نبودی !!!

ایـــــن که هســـتی

و کنــــارم نیســــتی ...
دیـــــــــوانه ام میکنــــــــــد . . . .
 

succulent

عضو جدید
هَمیشـِـــہ آز آمَدن "ن" بَر سر "کَلـــِـــــمآت" می تَرســـَــمـ.


نَــ دآشتـــَـن تُو...


نـَـ بُودَنـــ تُو...


نــَ مآندَنــــ تُو...



کآشـــ آیــن بآر حدآقل "دلِ وآژه" برآیــَــمـ مــی سُوختـــــــــ


و خَبــَر میــــدآد آز "نـَـ رفتــــن" تُو
 

succulent

عضو جدید
امـشبـ هـیچـی نـمے خـوآهـم !

نـه آغـوشـتـ رآ

نـه نـوازش عـآشقـآنـه اتـ رآ

نـه بـوسـه هـآے شـیریـنتـ...

فقـطـ بـیـآ

مےخـوآهـم تـآ سحـر بـه چشـمـآن زیبــــایتـ خیـره بـمــآنـم

هـمیـن کـآفـی استـ

بـرآے آرامـش قلبـــ بــی قـرآرم

تـو فقـط بـیــآ . . .
 

succulent

عضو جدید
92f0a3f3622a49e38bffb7c9729433a1.jpg

چــقدر دزدیــدنِ نگــاه ِ تــو


از چشــمان ِ تــو


لــذت بخــش اســت!


گــویــی تیــله ای


از چشــمم بــه دلــم مــی افتــد!


بـــانـــو!


بــا مــردی کــه تیــله هــای


بسیــار دارد،

مــی آیــی؟
 

succulent

عضو جدید
اگر نفسی در سینه است ، تو خودت میدانی برای تو نفس میکشم

برای تویی که تمام وجودم هستی ،

تویی که به خاطرت گذشتم از همه چیز ، بی تو جای من در اینجا نیست

تمام قلبم خلاصه میشود در عشق تو ،

تمام نگاهم فدا میشود در عمق چشمان تو ،

بی وفا نشده ام که روزی دل بکنم از دنیای عاشقانه تو

دنیایی که درونش آرامم ، تا تو باشی من نیز تنها با تو میمانم ،

تا با هم برسیم به آرزوهایمان، تا نشود حسرت رویاهایمان

اگر نفسی در سینه است ،

تو هستی که بودنت برایم زندگی دوباره است

در این لحظه و همه لحظه ها ، در اینجا و همه جا تو هستی در خاطرم ،

تا چشم بر روی هم گذاشتم فهمیدم که بدجور عاشقم!

چون در همان لحظه که چشمانم را بسته بودم باز هم تو را دیدم که میدرخشی برایم...

میشود از نگاهت احساس کرد که تو چقدر با وفایی ، قدر دلم را میدانی ،

هیچگاه تنهایم نمیگذاری،

از این احساس بود که احساست کردم ، تو را دیدم و درکت کردم ،

تا اینکه دلم عاشقت شد ، دلم به لرزه افتاد و دنیا ، شاهد این عشق بی پایان شد....

من همه احساستم برای تو است ، ای با احساس من ،

همه وجودم مال تو است ، برای تو که تمام وجودم هستی ....

بیا تا همچنان برویم ، این راه مال من و تو است ،

بیا تا با هم بدویم تا برسیم به جایی که تنها من و تو باشیم ،

جایی که سکوت باشد و تنها صدای نفسهایمان ...

لحظه ای حس کن این رویای عاشقانه مان...
 

succulent

عضو جدید
بنـــد دلـــم را
به بند کفـــش هایت گـــره زده بودم
که هر جـــا رفتـی
دلــم را با خود ببری
غــــافل از اینکه
تو پـــا برهنـــه می روی
و بی خبــــر
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
بخوان‌ به‌ معراج‌ آغوشت‌ مرا
که‌ سرزمین‌ این‌ کولی‌
از مرز نفس‌های‌ تو آغاز می‌شود !

"یغما گلرویی"
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
زیباترین
می‌خواستم تو را بسرایم
خود را سروده‌ام

باری حدیث عشق تو می‌بود در میان
امّا دریغ و درد که پاداش من
خون بود

خون دلمه بسته به مژگان
منصور نیز بر اوج دار
بانگی کشید: اناالحق
سوخت
خاکستری به چشم جهان کرد
حتی مسیح هم در اوج جلجتا
یاد از تو کرد
زیباترین

----------
نصرت رحمانی _ بیوۀ سیاه
 

Similar threads

بالا