فمینیسم نامه!

siminzare

عضو جدید
کاربر ممتاز
همونطور که گفتیم امروز به بحث فمینیسم و پاکدامنی اجتماعی می پردازیم!:)

بگذارید اول نکاتی از این بحث رو روشنتر کنم!:cool:

حتماً همه شما با انتقاد گروهای مذهبی به جنبش های فمینیستی اشنا هستید: توطئه فروپاشی بنیان خانواده و اخلاق و عفاف! :D

همونطور که خیلی از کاربرهای باشگاه این انتقاد رو داشتند که من این رو به حساب بی اطلاعی شون از این جنبش میگذارم!:razz:

این نکته که زنان به عنوان شیء مورد سوء استفاده قرا میگیرند یا به تعبیر امروزی از زنان سوء استفاده ابزاری میشود نکته ای بود که جنبش فمینیسم در دهه 70 و 80 قرن 19 روی اون دست گذاشت!:cry:

بردگی جنسی زنان و در واقع فرودستی جنسی آنها از مهمترین نکاتی بود که این گروه از فمینیستها به ان پرداختند!:cry:

گرچه بعدها این مساله منجر به ایجاد دو نوع تفکر در مورد روابط جنسی زنان گردید که به جای خود به انها پرداخته خواهد شد.:)

اساس این جنبش به این ترتیب قابل تشریح است:
این فمینیستها فعالیت خود را بر اساس نقد تفرقه و جدایی افکندن بین یک زن با تقوا همچون یک بانو و یک زن روسپی متمرکز کردند.;)

این زنان چنین بیان میکردند که انچه منجر به ایجاد این تفاوت میشود تنها جنبه اقتصادی مساله است که باعث میشود یکی به عنوان همسر و دیگری به عنوان روسپی خدمات یکسانی را به مرد ارائه دهند!:confused:

در واقع این زنان به این نکته پرداختند که زنان روسپی قربانیان وضعیت نابسامان اقتصادی هستند که مورد سوء استفاده جنسی از سوی مردان قرار میگرند. این زنان نه تنها قربانیان اقتصادی اجتماع هستند بلکه تنها گناهکاران پدیده پورنو و تن فروشی به شمار می امدند در حالی از نظر اجتماعی مردانی که مشتریان این زنان بودند از هر گناهی مبرا محسوب میشدند!:mad:


در این دوران در حالی که زنان هنوز به بسیاری از حقوق ابتدایی خود نظیر اموزش، اشتغال، حق مالکیت و حق رای دست نیافته بودند پرداختن به چنین اموری بسیار دور از ذهن و جسورانه محسوب می شد. :D

زنانی که خود هنوز جنس فرودست و شهروند درجه دوم محسوب میشدند دست به اعتراض به وضعیت محروم ترین طبقات اجتماع و قربانیان نابسامانی اجتماعی و اقتصادی زدند.;)

 
  • Like
واکنش ها: sh85

siminzare

عضو جدید
کاربر ممتاز
ژوزفین باتلر:)

از شاخص ترین مبارزان این شاخه میتوان به ژوزفین اشاره کرد. وی مستقیماً به نقد تفکرات مرد سالارانه و دیدگاه های سنتی جامعه انگلستان پرداخت و فمینیسم را به کارگاه ها و زندان ها کشاند. جایی که متعلق به پست ترین طبقات اجتماع و به ویژه زنان این طبقه بود. وی ریشه این نابرابری ها را در عدم امنیت اقتصادی زنان جستجو میکرد.;)

در این ایام قانونی در دولت بریتانیا وضع شد که بر اساس ان زنان روسپی عامل اصلی بیماریهای جنسی در شناخته شدند. بر اساس این قانون این زنان مجبور بودند تن به ازمایشهای پزشکی اجباری توسط پزشکان ارتش و نیروی دریایی دهند.:razz:

ژوزفین با وجود عدم امنیت شخصی بر اساس دو محور اصلی به اعتراض به این قانون پرداخت:

1. این قانون روسپی گری را به عنوان یک شغل زنانه به رسمیت میشناخت:mad:

2. در این میان نقش مردان بیمار که عامل انتقال بیمری به زنان روسپی و الوده کردند انها بودند در نظر گرفته نمیشد.:mad:

"نباید این زنان به عنوان عامل بیماری طرد شوند بلکه این مردان هستند که از انها چیزی جز س/ک/س نمیخواهند. بدون شک این امر روسپی گری را به عنوان یک کار زنانه قانونی میکند"

ژوزفین یکی از اولین اعضای لانگهام پلیس بود که به برقراری تماس با همتایان امریکایی خود اقدام کرد. در این میان مشکل اساس وجود داشت! به نظر میرسید ژوزفین بسیار جلوتر از زمان خود حرکت میکند.:cool:

سایر فمینیستها در این زمان ترجیح میدادند به دست اوردن حقوق ابتدایی خود را فدای جنگ س/ک/س نکنند.:surprised:
 
  • Like
واکنش ها: sh85

siminzare

عضو جدید
کاربر ممتاز
پاکدامنی اجتماعی نمونه امریکایی:)


در امریکا نیز در همان دهه 70 و 80 قرن 19 این جنبش بر اساس تعلیمات انجیل پایه گذاری شده بود و به انتقاد از تمایلات جنسی لجام گسیخته، ابراز خشونت و مصرف الکل به عنوان اهرم های غیر اخلاقی مردان برای کنترل زنان پرداخت.;)


با لوسی استون از مبارزات امریکایی اشنا هستید. وی در روزنامه زنان در مقاله اش به مناسبت انتخابات بوستون به دفاع از قانون سانسور پورنو و تصاویر هرزه پرداخت. (تاکید میکنم دفاع از سانسور پورنو! لطفاً بعداً اشتباه نخونید!):D

دو فمینیست امریکایی دیگر، الیزابت کدی استانتون و سوزان انتونی نیز به مبارزات خویشتن داری ملحق شدند. گرچه الیزابت معتقد بود زنان نیز به اندازه مردان تمایلات جنسی دارند. چیزی که در تضاد با اعتقادات جنبش پاکدامنی اجتماعی بود.:confused:
 
  • Like
واکنش ها: sh85

siminzare

عضو جدید
کاربر ممتاز
فرانسس ویلارد ;)

وی رهبر اتحادیه اعتدال یا خویشتنداری مسیحی زنان امریکا بود و برای حق رای زنان مبارزه میکرد. با این هدف که بتواند با استفاده از حق رای زنان به مبارزه با مصرف الکل بپردازد.



کری نیشین :D

وی شوهر خود را در 21 سالگی به دلیل مصرف الکل و اعمال خشونت ترک کرد. (کری تا حدودی غول پیکر هم بود)
وی با یک گاری پر از اجر و تبر به میخانه های ایالات کانزاس، اوهایو و نیویورک حمله کرد و به درهم شکستن انها پرداخت. :eek::eek::eek:


قانون ممنوعیت مصرف در طی سالهای 1919 تا 1934 به اجرا درامد! نتیجه یک فاجعه اجتماعی بود. سندیکاهای مافیایی و تبهکاری های سازمان یافته از طریق مشروب خواری غیر قانونی قدرت یافت و قانون منع مصرف الکل از میزان خشونت مردان علیه زنان نکاست!:razz:


مرحله بعدی که خیلی خیلی مفصله مربوط به مبارزات حق رای زنان میشه! پاکدامنی اجتماعی رو با اینکه گفته بوم توی چند مرحله میگذارم یک مرتبه گذاشتم ولی در مورد مبارزات حق رای زنان بحث جداً مفصله! :surprised:


در مورد این بحث پاکدامنی اجتماعی خواهش میکنم خیلی اروم و منطقی وارد بحث بشید چون بسیار حساسیت بر انگیزه و احتمال پیش امدن سوء تفاهم بسیار زیاده! در مورد مواضع من و سایرین پیش داوری نکنید. احترام متقابل رو هم رعایت کنید!:w10:


بحث های مربوط به دیدگاه های جنسی زنان فمینیست بسیار حساسه ! لطفاً سعی کنید فقط به عنوان یک ناظر خارجی بی طرف به این بحثها نگاه کنید. مطرح شدن هر نوع نقطه نظری در این مباحث به معنی این نیست که دقیقاً همه اینها نظرات شخصی من هستند . همونطور که قبلاً هم اشاره کردم فمینیسم شاخه های متعددی داره (حدود 35 زیر مجموعه) اینجا فقط داریم به بیان تاریخ تحلیلی یک جنبش بسیار تاثیر گذار می پردازیم.:book:


مخصوصاً به برخی دوستان تند رو تاکید میکنم پیش داوری نکنید!:cool:
 
  • Like
واکنش ها: sh85

siminzare

عضو جدید
کاربر ممتاز
يكي از شعار هاي فريبنده كه در افق فكري اومانيسم خودنمايي مي كند ، (( حقوق زنان و حمايت از آن))است . حمايت از زن اگر به دور از فريبكاري باشد ،ارجمند است زيرا در مكتب اسلام زن جايگاهويژه اي دارد .ولي متاسفانه آنچه در جوامع غير ديني و غير اسلامي مطرح مي شود شكستن كرامت و حرمت و جايگاه زنان است با نام (( فمنيسم ))هر چند در ادوار مختلف جز در ميان اديان راستين ، به زن ستم شده ولي تفكرات فمنيسمي -- كه به نظر بنده به شخصيت و شان زنان صدمه مي زتد – ريشه در(( اومانيسم يا انسان محوري )) دارد . _ فمنيسم در غرب :در قرن هجدهم بنيانگذاران حقوق بشر نيز به زنان به ديده تحقير مي نگريستند .چنانچه (( مونتسكيو ))نويسنده فرانسوي و يكي از بنيانگذاران انقلاب كبير فرانسه زنان را موجوداتي با روح هاي كوچك و داراي ضعف عقلي و خود خواه و متكبر معرفي مي كند .در اعلاميه حقوق بشر در كه در سال( 1789 ) در فرانسه به تصويب رسيد ، از برابري حقوق زن و مرد هيچ سخني به ميان نيامده است .و ريشه نام فمنيسم نيز پس از نهضت زنان در قرن نوزدهم كه در فرانسه رخ داد ، نشات گرفته و نيز زنان پيرو اين مكتب را (( فمنيست )) مي ناميدند .اين نهضت به واقع نوعي اعتراض به مرد سالاري آشكار و حاكم بر جوامع غربي بود و نمود پيروزي آن را نيز ميتوان در دستيابي به حق راي در سال( 1918 ) توسط زنان انگليسي ديد .سر انجام در سال ( 1945 ) و پس از جنگ ويرانگر جهاني دوم ، نظريه برابري زن و مرد طرفداران زيادي يافت و براي اولين بار درسال ( 1948 ) به طور رسمي و در اعلاميه جهاني حقوق بشربه برابري حقوق زن و مرد اشاره شد .در جوامع غربي يك زن فمنيست را مي شد از وضع ظاهريش كه شامل مو هاي كوتاه و مردانه ، كفش بدون پاشنه وكت و شلوار هاي زمخت شناخت كه اكثريت آنها با رد كليت ازدواج و تاكيد بر تجرد ، بر نيل به آرمان هاي خود با اين روش اصرار مي ورزيدند


تا حدودی و با برخی از عقایدتون موافقم!


ولی در مورد اینکه فمینیسم شان زن رو مخدوش میکنه باهاتون مخالفت میکنم! یکی از شاخه های فمینسم که بعدها بهش میپردازم فمینیسم اسلامیه که با توسل به دیدگاه اسلام از این جنبش دفاع میکنه! بسیاری از شاخه های فمینیسم (و البته نه همه انها) نقش غیر قابل انکاری در رفع فرودستی زنان داشته و دارند.


در مورد ظاهر زنان فمینیست در نیمه قرن بیستم و حتی در برهه هایی از قرن 19 حق با شماست ولی این نکات برای زنان فمینیست امروزی صادق نیست! در واقع اون لباسها و اون حرکات هم مقتضی زمان خودش بود. به این بحث هم میرسیم!


در مورد نگاه مذاهب به زنان باید یک تاپیک جداگانه بزنم ! مدتی پیش متن سلسله سخنرانی هایی در مورد زن در متون مقدس به دستم رسید که بسیار دقیق و مستند و با اتکا به متون مذهبی به بررسی نقش زن در مذاهب پرداخته! این تحلیل ها نظر شما رو تایید نمیکنه!


ولی همونطور که گفتم این مبحث اینقدر مفصل هست که تاپیک جداگانه ای رو میطلبه که بعد از به سرانجام رسیدن این تاپیک به اون میپردازم.
 
  • Like
واکنش ها: sh85

siminzare

عضو جدید
کاربر ممتاز
همونطور که گفتم بحث حق رای زنان بسیار داغ و مفصله!:)
اول به بریتانیا میپردازیم و بعد از اون به چند کشور شاخص دیگه در این جنبش! :smile:


به یک نظر دهی نیاز دارم! قصد دارم بخشی رو مخصوص تاریخ فمینیسم در ایران هم در همین تاپیک مطرح کنم ! از طرف دیگه میتونم برای چند پاره نشدن بحث مثلاً تاریخچه حق رای زنان در ایران رو دنباله همین بحث بیارم.:book:


این قسمت کمی جنجالی میشه احتمالاً ! پس مجدداً تاکید میکنم ارامش خودتون رو حفظ کنید و لطفاً بدون راه انداختند توهین و افترا فقط منطقی بحث کنید! کسی رو برای عقایدش بازخواست نکنید فقط منطقی بحث کنید و فقط به موضوع بپردازید! :redcard:

برای نظرخواهی چند روز وقت داریم و لطفاً فقط بگید حق رای زنان در ایران این قسمت بحث بشه یا بعداً!:w16:


خوب میریم سراغ بریتانیا!

به خاطر داشته باشید به فعالان حق رای زنان عنوان "سافراجت" اطلاق میشد.;)
 

siminzare

عضو جدید
کاربر ممتاز
پانکهرست ها;)
مطالعه جنبش حق رای زنان بریتانیا بدون نام بردن از این خانواده غیر ممکن است!:thumbsup2:


امیلین و ریچارد پانکهرست زن و شوهر بریتانیایی و دو دخترشان از میان 5 فرزندشان به نامهای کریستابل و سیلویا قلب این جنبش به شمار می امدند!:w17:

پدر امیلین مردی بود رادیکال و حامی رییس جمهور لینکن (گرچه بریتانیایی بود). وی امیلین را از دوران کودکی با سیاست روز اشنا کرد و اون رو در فعالیت های اجتماعی مانند جمع آوری پول برای سیاهپوستان ازاد شده امریکایی شریک کرد.:D

در سال 1879 جنبشی ضد اقدامات امپریالیستی بریتانیا در خاور میانه در جریان بود. :cry: ریچارد رهبر این جنبش یک اصلاح طلب جمهوری خواه و حامی حق رای زنان بود. (میدونیم درخواست حق رای زنان پیش تر ارائه شده بود) ان دو در همان سال با هم ازدواج کردند.:w23:
کریستابل نخستین فرزند این دو بود. خانواده در سال 1883 برای فعالیت های سیاسی ریچار به لندن نقل مکان کرد. جایی که امیلین تجارت شخصی خودش رو راه اندازی کرد. (زنان در بریتانیا حق مالکیت رو به دست اورده بودند):w11:


منزل آنها به محلی برای تجمع طرفداران حق رای و انارشیستها تبدیل شد (نبینم کسی بگه انارشیست یعنی هرج و مرج طلب! برین پسته بخورید و کتاب بخونید):w00:


ریچارد: " چرا زنان اینقدر صبورند؟ چرا شما چشمان ما را در نمی اورید تا ما را مجبور کنید تا حق رای را به شما بدهیم؟":eek::cry:
 

siminzare

عضو جدید
کاربر ممتاز
امیلین رو میشه یک مادر سختگیر توصیف کرد! در عوض سیلویا و کریستابل با اعتماد به نفس و مستقل پرورش داده شدند.:surprised:


در سال 1894 خانواده به منچستر بازگشتند و از نظر سیاسی به حزب مستقل کارگری (چپ افراطی) و یا ILP
پیوستند. این حزب همسوترین حزب با اهداف فمینیستی بود. همچنین یک گره سوسیالیست محسوب میشدند و بهترین سخنرانان ان زنان بودند.:thumbsup2:


ریچارد بر اثر بیماری در 1897 در گذشت. امیلین برای تامین معاش فعالیت تجاری خود را بار دیگر از سر گرفت.:cry:


سیلویا به تحصیل در رشته هنر مشغول شد و کریستابل ارزو داشت وکیل شود (صد و خورده ای سال پیش!):surprised::D


کریستابل در سال 1901 از طریق گروه فمینیست های سوسیالیست با اوا گوربوث اشنا شد.:)



اوا در کلاسهای شبانه برای زنان کارگر نساجی ادبیات تدریس می کرد و انان را با اهداف جنبش زنان اشنا نمود.:book:



مهمترین بخش حزب کارگر را اتحادیه های زنان کارگر نساجی تشکیل میدادند که به دلیل

نداشتن حق رای اصلاً به حساب نمی امدند.:w00:

یکی دیگر از فعالان این جنبش زن کارگری بود به نام آنی کنی. :D


آنی از 10 سالگی به عنوان کارگر نساجی کار میکرد و در همین کار خانه ها یکی از انگشتانش را از دست داده بود.:mad:

انی و کریستابل از موثرترین سخنرانان حزب بودند.:thumbsup2:
 

siminzare

عضو جدید
کاربر ممتاز
املین در سال 1903 به عنوان نامزد حزب در منچستر انتخاب شد ولی در برابر دو دلی حزب در مورد حق رای زنان تاب نیاورد.:mad:

در همین سال املین تشکلی به نام اتحادیه سیاسی و اجتماعی زنان (WSPU) را در مغازه اش به راه انداخت.;)

این زمان دوران پر تلاطمی در تاریخ اقتصادی بریتانیا محسوب میشد. المان و امریکا در حال رقابت با صنایع انگلیس بودند در حالی که صنعت انگلیس به دلیل سود اوری سرمایه در خارج از انگلیس (مثل مستعمرات) در حال رکود به سر میبرد.:surprised:

همچنین در این دوران اتحادیه های صنفی کارگری به دلیل نارضایتی کارگران به سرعت در حال گسترش بود و زنان نقش مهمی در این میان داشتند (میدونیم بخش عظیمی از کارگران زن بودند.):confused::surprised:

در انتخابات 1906 هیجان سیاسی به اوج خود رسید. سوال این بود: "آیا یک دولت لیبرال به زنان حق رای اعطا خواهد کرد؟" :que::que::que:
 

siminzare

عضو جدید
کاربر ممتاز
تقسیم وظایف اغاز شد.:rambo:


سیلویا شاخه اتحادیه را در لندن به کمک آنی کنی و فلورا دروموند تاسیس کرد.:w16:


امیلین موفق به جذب تعدادی لیبرال ثروتمند شد تا هزینه های اتحادیه تامین شود. (کمک های مردمی):king:


کریستابل هم از حقوق فارغ التحصیل شد و به شاخه لندن پیوست و تبدیل به سخنران طراز اول شاخه شد.:twisted:

یکسال بعد (در حالی که هنوز مبارزات ادامه داشت) خانواده از حزب کاملاً گسستند.:surprised:

انها تصمیم گرفتند به جای انکه منتظر بمانند تا حزب در انتخابات پیروز شود خودشان دست به کار شوند.;):neutral:


اتحادیه به سرعت رشد کرد. در همین سال 1907 بیش از 3000 دفتر نمایندگی ایجاد شد که زنان از تمامی اقشار در آن رفت و امد داشتند. فروش هفتگی روزنامه آنها به نام حق رای برای زنان به تیراژ 40000 نسخه رسید. در یک تظاهرات در هاید پارک تعداد زنان به قولی حدود 500000 نفر از زنان شرکت کردند.:eek::eek::eek:

خسته ام شد.:confused:

بقیه اش دفعه دیگه!

نظر دهی یادتون نره! چی کار کنم؟:surprised::que:

نظر 10 نفر اول ملاکه! بشتابید که غفلت موجب پشیمانی است!:surprised:
 

siminzare

عضو جدید
کاربر ممتاز
امشب سرم شلوغه درس نداریم!

گفتم بیاد بالا صفا کنیم!
 

siminzare

عضو جدید
کاربر ممتاز
و اما ادامه جنبش حق رای زنان در بریتانیا::)
امروز این قسمت رو تموم میکنم.:cool:
مرحله سخت مبارزه تازه شروع شده بود. در قسمت گذشته از گردهم ایی ها، تظاهرات، اموزشهای خوداگاهی زنان بویژه قشر کارگر صحبت کردیم.;)




در سال 1911 به نظر میرسید پیروزی نزدیک است. نخست وزیر وقت آسکویث عملاً قول تصویب این لایحه را به زنان جنبش داده بود. به همین دلیل زنان برای مدت کوتاهی در حدود 1 سال اتش بس اعلام کردند.:surprised:

در این سال رویداد دیگری نیز در کشور درحال وقوع بود. تاجگذاری شاه جدید!

پس از تاجگذاری نخست وزیر بر خلاف وعده خود لایحه را به کناری نهاد. به نظر میرسید وعده نخست وزیر تنها به این دلیل بود که مطمئن باشد در جریان تاجگذاری خللی به وجود نخواهد امد.:mad:




زنان در این برهه خشمناک از خلف وعده دولت به خشونت متوسل شدند. انها با حمله به ساختمانهای وزارت های کشور ، جنگ، امور خارجه، دفتر بازرگانی، خزانه و باشگاه ملی حزب ازادی خواه و همچنین فروشگاه های غرب لندن شیشه های این اماکن را در هم شکستند.
:eek:

در پی این اقدام صدها مبارز حق رای زنان بازداشت شدند. انها در زندان دست به اعتصاب غذا زدند. مسئولان در برابر این اقدام نیز متوسل به خشونت شدند. انها در زندان با خشونت بسیار به زنان غذا میخوراندند (قیف و شلنگ که به زور وارد حلق میشد):cry:

اعتراض ها در برابر این شکنجه ها به سطح نگران کننده ای رسید. مسئولان دست به ترفند دیگری زدند. انها زنانی را که در وضع خطرناکی بودند پس از انکه سلامت خود را باز یافتند ازاد کرده و پس از مدت کوتاهی انها را دوباره بازداشت میکردند (قانون موش و گربه):razz:



 

siminzare

عضو جدید
کاربر ممتاز
امیلین نیز ده ها بار به زندان فرستاده شد و تخت شکنجه قرار گرفت.:cry:


حکم بازداشت کریستابل نیز به اجرا گذاشته شد. وی به موقع به پاریس فرار کرد. وی به مدت دو سال از پاریس با انی در تماس بود و اتحادیه را به کمک پیام رمز هدایت میکرد.:cool:


کریستابل طرفدار افزایش خشونت ها بود. این نکته باعث شد بسیاری از طرفداران اتحادیه از ادامه خشونت ها که به دولت دستاویز میداد از اتحادیه دور شوند. در این زمان سیلویا نیز ناراضی از خشونت ها به روش های قدیمی تر روی اورد. :w16:



اعتصاب کارگران:

در سال 1911 اتعصابات گستر ده ای بر علیه شرایط اقتصادی از سوی کارگران باراندازها، کشتی سازی و صنایع حمل و نقل در جریان بود.

در همین زمان بیش از صدها کار گر زن صنایع غذا سازی به 15000 کارگر کارخانجات محلی (زنان) پیوستند. خواسه انها افزایش دستمزد و دستیابی به حق رای بود.:w17:
 

siminzare

عضو جدید
کاربر ممتاز
در سال 1914 سیلویا از سوی خواهر و مادرش به پاریس فراخوانده شد تا در یک گردهم ایی شرکت کند. این نقطه محله بسیار حساسی در روابط داخلی خانواده بود. :confused:


سیلویا سهم خود را از زندان و شکنجه تحمل کرده بود و بسیار در هم شکسته بود. در این مرحله کریستابل از سیلویا خواست تا فدراسیون زنان کارگر شرق لندن به دلیل اسیب پذیری اقتصادی و اجتماعی شان کنار گذاشته شوند. سیلویا مخالفت کرد. با اصرار کریستابل سیلویا از اتحادیه گسست.:cry:


6 ماه بعد جنگ جهانی اول اغاز شد. امیلین و کریستابل ناگهان وطن پرست شدند و نام اتحادیه را به بریتانیا و شعار خود را به "شاه، میهن، ازادی" تغییر دادند.:razz:


سیلویا صریحاً با جنگ مخالفت کرد. وی در سال 1915 در کنگره بین المللی ضد جنگ که در المان و از سوی التا جاکوبس (نخستین زن دکتر در آلمان)، فمینیست سوسیالیست آلمانی (درمورد شاخه ها بعداً توضیح میدم) شرکت کرد. وی ضمن فعالیت با این جمعیت به یاری زنان فدراسیون شرق لندن برخاست. در این زمان زنان در کارخانجات مهندسی و تولید تسلیحات کار میکردند. :D



مبارزات زنان در راستای دریافت دستمزد برابر با مردان و همچنین حق رای تا سال 1918 ادامه یافت. در این زمان دولت که بر اثر جنگ بسیار ضعیف شده بود در برابر زنان شکست خورد و نهایتاً در این سال زنان بالاتر از 30 سال به حق رای دست یافتند (حق رای مردان در 20 سال بود)​
:thumbsup2::w42:



دست یافتن به این حق برای زنان به اندازه چهار نسل مبارزه طول کشیده بود.:w11:
 
بالا