آزادی

tracer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آزادی مقوله ایست که مدتهاست ذهن بشر را به خود مخدوش کرده و خیلی ها با کمی تحریف آن را نقابی برای انجام اعمالشان قرار داده اند.
تعریف شما از آزادی چیه؟
و این ازادی تا کجاها می تونه ادامه پیدا کنه؟
و شامل چه چیزهایی میشه؟
 

alisaw

عضو جدید
کاربر ممتاز
آزادی در آمریکا مجسمه هست و در ایران میدان و ورزشگاه.

آزادی از نظرم باید تا این مرز رعایت بشه : تا حدی که آزادی من ، آزادی شخص دیگری رو نقض نکرده من باید آزاد باشم.
و گرنه جامعه ی بشری یا یک جنگل خواهد بود یا یک زندان.
 

farzan66

عضو جدید
نظر شخصی من اینه که ازادی تو یه جامعه در چارچوب قانون باید باشه . فکر میکنم این دیگه خودش معنی و محدوده ی ازادی رو کاملا نشون بده . اینکه بعضیا از کلمه ی ازادی سو ء استفاده میکنن و بعضیا با ابزار قانون و تعصب خیلی از ازادی های به حق رو ، صلب می کنن نشون میده درکی از ازادی و حقوق مسلم مردم جامعه ندارن و فقط منفعت طلبند و یا اسیر یک سری اعتقاداتی هستند که هیچ باور و شناختی ازش ندارند.
 

mor1360

عضو جدید
مشکل اینجاست که تعریف آزادی از نظر هر کس متفاوته! این امر هم به مبانی فکری اون شخص برمیگرده ! کلا اول باید تعیین کنیم که از کدوم آزادی داریم حرف میزنیم؟!
 

farzan66

عضو جدید
مشکل اینجاست که تعریف آزادی از نظر هر کس متفاوته! این امر هم به مبانی فکری اون شخص برمیگرده ! کلا اول باید تعیین کنیم که از کدوم آزادی داریم حرف میزنیم؟!

حق با شماست ... فکر میکنم برداشت از ازادی رو به طور معمول و عامیانه ، رفتارهای شخصی و دل بخواه مردم تلقی می کنند . البته منظورم اکثریت افرادی هستش که خواهان ازادی هستند. ولی مطممئنا این قضیه قابل بسط هست .
 

etnn

عضو جدید
کاربر ممتاز
آزادی یعنی اینکه وقتی دختری و تنها سر شب داری برمیگردی خونه ، ترس ورت نداره !
آزادی یعنی اینکه کسی فوضولی تو کارای شخصیت نکنه!
آزادی یعنی اینکه خودت برا خودت تصمیم بگیری نه بقیه...
کلا چیز خوبیه :دی
 

m.abedi1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
آزادی یعنی اجازه انتقاد به صاحب قدرت .آزادی فقط درچارچوب قانون بیشترازون یعنی هرج ومرج.
 

s.j.khataeepour

کاربر بیش فعال
سلام Tracer
خوبی ایشالا؟

دوستان نظراتی داشتند که من خوشم اومد. مثلن:
تا حدی که آزادی من ، آزادی شخص دیگری رو نقض نکرده من باید آزاد باشم.
با ایشون موافقم.این تعریف رو دوست دارم. و به نظرم در عین سادگی بسیار قدرتمنده

این هم یک نقل قول مرتبط:

در بیان مدرن (رفرنس به استاد جان استوارت میل)، آزادی یعنی اجازه دادن نامحدود انجام هر کار به هر شخص بدون قضاوت سایرین تا زمانی که آن کار لطمه ای به آزادی شخص دیگر وارد نکند.

شاد باشید
 

major7

عضو جدید
با سلام کسی میدونه آزادی پوشش تو کشورهای دیگه به چه صورت هست؟ مثلا میشه یک فرد لخت تو خیابون بگرده ؟؟؟ قوانینی تو این زمینه تو کشورهای دیگه وجود داره آیا؟؟ من سرچ کردم چیزی پیدا نکردم
 

t3teknik

عضو جدید
کاربر ممتاز
بی خردی اسارت بدنبال دارد .و خرد موجب آزادی و رهایی است . فردوسی خردمند


آزادی متعلق به یک نفر نیست ، مال همه است . اسپنسر


آزادی باجی به مردم نیست ! چرا که مال و داشته آنهاست. ارد بزرگ


هرکس قادر به تملک و ارادۀ نفس خود باشد آزادی حقیقی را به دست آورده است . پرسلیس


آزادی تلاش خردمندانۀ آدمی در جستجوی علت حادثه هاست . هربرت مارکوزه


رهایی و آزادی ، برآیند پرستش خرد است و دانایی . ارد بزرگ


آزادی این نیست که هرکس هرچه دلش خواست بکند ، بلکه آزادی حقیقی قدرتی است که شخص را مجبور به انجام وظایف خود می کند .ماکدونال


آزادی حقیقی آن نیست که هرچه میل داریم انجام بدهیم ، بلکه آن است که آنچه را که حق داریم بکنیم . ویکتور کوزن


حاشا که آواز آزادی از پس میله و زنجیر به گوش تواند رسید و از گلوگاه مرغان اسیر . جبران خلیل جبران
 

alisaw

عضو جدید
کاربر ممتاز
چرا وقتی در جامعه ی ما تا بحث از آزادی میشود عموم مردم فقط به یاد 2 نکته میافتند؟

1.مشروبات الکلی
2.حجاب


یعنی اگر این 2 مورد کاملا بدون قید قرار داده شود دیگر هیچ مشکلی نخواهیم داشت؟
 

major7

عضو جدید
چرا وقتی در جامعه ی ما تا بحث از آزادی میشود عموم مردم فقط به یاد 2 نکته میافتند؟

1.مشروبات الکلی
2.حجاب


یعنی اگر این 2 مورد کاملا بدون قید قرار داده شود دیگر هیچ مشکلی نخواهیم داشت؟
نخیر همچین چیزی نیست
 

alisaw

عضو جدید
کاربر ممتاز
نخیر همچین چیزی نیست


چرا باید تکذیب کنیم؟ این یک جور صورت مسئله پاک کردن نیست؟

بنده تجربه ی شخصی خودم رو عرض کردم ، با حدود 20 نفر از دانشجویان همکلاسی ام که صحبت کردم ، اکثرا تعریفشون از آزادی همین دو مورد ذکر شده بود.کمتر کسی پیدا میشه که آزادی اندیشه رو مبنا قرار بده.
 

major7

عضو جدید
چرا باید تکذیب کنیم؟ این یک جور صورت مسئله پاک کردن نیست؟

بنده تجربه ی شخصی خودم رو عرض کردم ، با حدود 20 نفر از دانشجویان همکلاسی ام که صحبت کردم ، اکثرا تعریفشون از آزادی همین دو مورد ذکر شده بود.کمتر کسی پیدا میشه که آزادی اندیشه رو مبنا قرار بده.
منظور من اینه که فقط موارد مربوط به آزادی دو مورد ذکر شده نیست......پاسخم به قسمت بولد شده پستتون بود
 

alisaw

عضو جدید
کاربر ممتاز
منظور من اینه که فقط موارد مربوط به آزادی دو مورد ذکر شده نیست......پاسخم به قسمت بولد شده پستتون بود

متوجه شدم ،
اگر اینطور هست پس سپاس از پاسخ و توجه شما،



آنكس كه نداند و نداند كه نداند/خاك تو سرش شده خبر ندارد
آنکس که نداند و نداند و نداند ، این ترم مشروط میشه ، بهتره بره حذف کنه
:smile:
 

mor1360

عضو جدید
آزادی یعنی اینکه وقتی دختری و تنها سر شب داری برمیگردی خونه ، ترس ورت نداره !

اینکه مربوط به امنیته نه آزادی!


آزادی یعنی اجازه انتقاد به صاحب قدرت .آزادی فقط درچارچوب قانون بیشترازون یعنی هرج ومرج.

موافقم! ولی یکی از جنبه های آزادی رو بیان کردی!


سلام Tracer
خوبی ایشالا؟

دوستان نظراتی داشتند که من خوشم اومد. مثلن:

تا حدی که آزادی من ، آزادی شخص دیگری رو نقض نکرده من باید آزاد باشم.

با ایشون موافقم.این تعریف رو دوست دارم. و به نظرم در عین سادگی بسیار قدرتمنده

این هم یک نقل قول مرتبط:

در بیان مدرن (رفرنس به استاد جان استوارت میل)، آزادی یعنی اجازه دادن نامحدود انجام هر کار به هر شخص بدون قضاوت سایرین تا زمانی که آن کار لطمه ای به آزادی شخص دیگر وارد نکند.

شاد باشید

سلام به جناب ختایی پور محترم! این تعریف از آزادی به نظر بنده، ظاهرا زیباست ولی ناقصه!

مثلا طبق این تعریف، من آزادم که خودمو زندانی کنم(جسمی یا روحی و عقیدتی)، یا به خودم آسیب بزنم (مثلا مواد مخدر یا الکلی استفاده کنم) یا اصلا خودمو بکشم! آزادی هیچ کس دیگر هم محدود نمیشه!

در اینجا بحث مفصلی پیش میاد که اصولا آزادی چیست؟! وسیله است یا هدف؟! و...

در این موارد بحث های فراوانی شده که بنده مطالعه این مقاله رو برای علاقمندان باحوصله پیشنهاد می کنم: جواب خیلی از سوالات دوستان در مورد آزادی در این جا داده شده! (مقاله دو بخش داره که لینک بخش دوم هم در پایان بخش اول موجوده!) همچنین این مقاله از دکتر عماد افروغ هم مفیده! ;)


بی خردی اسارت بدنبال دارد .و خرد موجب آزادی و رهایی است . فردوسی خردمند


آزادی متعلق به یک نفر نیست ، مال همه است . اسپنسر


آزادی باجی به مردم نیست ! چرا که مال و داشته آنهاست. ارد بزرگ


هرکس قادر به تملک و ارادۀ نفس خود باشد آزادی حقیقی را به دست آورده است . پرسلیس


آزادی تلاش خردمندانۀ آدمی در جستجوی علت حادثه هاست . هربرت مارکوزه


رهایی و آزادی ، برآیند پرستش خرد است و دانایی . ارد بزرگ


آزادی این نیست که هرکس هرچه دلش خواست بکند ، بلکه آزادی حقیقی قدرتی است که شخص را مجبور به انجام وظایف خود می کند .ماکدونال


آزادی حقیقی آن نیست که هرچه میل داریم انجام بدهیم ، بلکه آن است که آنچه را که حق داریم بکنیم . ویکتور کوزن


حاشا که آواز آزادی از پس میله و زنجیر به گوش تواند رسید و از گلوگاه مرغان اسیر . جبران خلیل جبران

موافقم ! مخصوصا با قرمزها! :gol:
 

alisaw

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به جناب ختایی پور محترم! این تعریف از آزادی به نظر بنده، ظاهرا زیباست ولی ناقصه!

سلام ، اگر اجازه بفرمایید بنده خودم از تعریف خودم دفاع کنم و نظرم رو بگم:

بله البته که هنوز هم معتقد هستم تعریف کاملی هست و مشخص هست که شما عمیقا در این توضیح نیاندیشیده اید، شرح میدهم:
به عنوان مثال همون نکته ای رو که عنوان کردید ، در مورد مواردی نظیر اعتیاد و خودکشی :

اگر بررسی کنید اینگونه موارد علاوه بر جنبه ی فردی ، جنبه ی اجتماعی نیز دارند به عنوان مثال اگر من نوعی در آپارتمانی زندگی کنم ، در مقابل ساکنین و همسایه های دیگر مسئولم ، و من اگر بخواهم مواد مخدر مصرف کنم این حق رو ندارم ، جزئی تر توضیح میدم :چون ممکن هست که همسایه من از بو و تاثییر این مواد ناراحت شوند ، مورد دیگر اینکه کودکان و نسل آینده ممکن هست توی این آپارتمان که مثال کوچکی از اجتماع هست ، زندگی کنند ، با دیدن شخصی معتاد به مواد مخدر مطمئنا تاثیر میپذیرند و تاثییر منفی بر افکار نسل آینده نقض آزادی آنهاست، پس اگر همین مسئله رو در اجتماع بزرگتری مطرح کنیم :

طبق تعریف : اعتیاد یک نفر ، آزادی شخص دیگ رو نقض کرده.

از طرفی دیگر یکی از تعاریفی که دوست خوبم عنوان کردند و شما نیز پذیرفتید این بود :

آزادی حقیقی آن نیست که هرچه میل داریم انجام بدهیم ، بلکه آن است که آنچه را که حق داریم بکنیم . ویکتور کوزن

مشخصا من نوعی در مقابل جامعه ای که در آن زندگی میکنم مسئولم ، نقض حقوق دیگران که عرض کردم فقط به این معنا نیست که من کسی را آزار ندهم و عضو خنثی ای در جامعه باشم.

تکمیل میکنم : اگر شما در جامعه ای که زندگی میکنید به کسی سودی نرسانید ، حقوق دیگر مردم جامعه را نقض کرده اید.

و این با تعریفی که خودم از آزادی داشتم مطابقت دارد. در زندگی اجتماعی چون مردمی نظیر دانشجویان ، فرهنگیان ، اساتید و ... به شما سود میرسانند شما موظفید ( این وظیفه ی شماست ، طبق تعریفی که از وظیفه و حق شد ) که به مردم دیگر سود برسانید. و گرنه آزادی دیگران را نقض کرده اید.
 

major7

عضو جدید
سلام Tracer
خوبی ایشالا؟

دوستان نظراتی داشتند که من خوشم اومد. مثلن:
تا حدی که آزادی من ، آزادی شخص دیگری رو نقض نکرده من باید آزاد باشم.
با ایشون موافقم.این تعریف رو دوست دارم. و به نظرم در عین سادگی بسیار قدرتمنده

این هم یک نقل قول مرتبط:

در بیان مدرن (رفرنس به استاد جان استوارت میل)، آزادی یعنی اجازه دادن نامحدود انجام هر کار به هر شخص بدون قضاوت سایرین تا زمانی که آن کار لطمه ای به آزادی شخص دیگر وارد نکند.

شاد باشید
وقتی تعریف اشکال داشته باشه و یا ناقص باشه ایراداتی برش میشه گرفت...
من با این تعاریف در مورد آزادی مشکل دارم.
انگار دارن با استفاده از یک چیزی خودشو توضیح میدن.
آزادی یعنی اجازه دادن نامحدود انجام هر کار به هر شخص بدون قضاوت سایرین تا زمانی که آن کار لطمه ای به آزادی شخص دیگر وارد نکند.
در توضیح آزادی در جمله بالا از خود کلمه و مفهوم آزادی استفاده شده
در جمله:

تا حدی که آزادی من ، آزادی شخص دیگری رو نقض نکرده من باید آزاد باشم.
ایراد اینه :
شاید یکی بگه من آزادم هر طور دلم بخواد لباس بپوشم. اون یکی بگه تو هرجور دلت بخواد لباس بپوشی من تو روحیه ام ! و اخلاق و احساساتم تاثیر منفی میذاره و تو نباید اینو بپوشی حالا کی درست میگه؟؟؟
اینجاست که باید قانونی وجود داشته باشه و باید تعریفی ارائه بشه که بنظر (اکثریت؟؟؟) کامل تر و صحیح تر باشه
پ.ن: البته باید دید آیا نظر اکثریت خودش نوعی دیکتاتوری اکثریت بر اقلیت نیست؟؟؟(یعنی هست ;) ) ولی خب تا حالا بهتر از این تئوری رو نتونستن جامعه شناسا بیارن !!!
پ. ن2: حالا نظر اکثریت مردم یا اکثریت دانشمندان علم جامعه شناسی؟حرف کدوم اکثریت رو باید ملاک قرار داد؟..
پ.ن 3: ادامه ندم پی نوشتا رو بهتره چون هم شما اعصابتون خورد میشه هم مغز من میپوکه :D
 
آخرین ویرایش:

s.j.khataeepour

کاربر بیش فعال
با سلام به همه
از نظر من این تعریف قدرتمنده ولی
همونطور که کاربران گرامی اشاره کردند، ممکنه در مواردی خاص نتونه به تنهایی پاسخ مناسبی به ما بده وکامل نباشه. مجبور بشیم با قیودی تعریف رو کمی تغییر بدیم. اما این طبیعیه

ببینید از دیدگاه مذهبی
خیلی راحت میتونیم بگیم که انسان آزاده هر کاری رو که شرع حرام نکرده، انجام بده.
اما از دید من زمان اینجور تعاریف که بر پایه مذهب هستند گذشته،
قدیما رو کار ندارم..اما به عنوان مثال الان من آزادم(طبق تعریف دینی) هر تعداد زنی رو که میخوام صیغه کنم؛ حتی اگه خودم همسر قانونی داشته باشم! اما زمونه تغییر کرده،همسر من از این کار اصلن خوشحال نمیشه.!! آیا من واقعن آزادم که این کارو بکنم؟ و مواردی از این دست....

به این خاطر ما مجبوریم آزادی رو خودمون بر پایه" انسان " تعریف کنیم. و این کار راحتی نیست، مخصوصن اگر بخواهیم آزادی رو در یک خط تعریف کنیم.
========
از طرف دیگه مفهوم آزادی با قانون و اخلاق هم گره خورده و تعریف یکی میتونه تکلیف بقیه رو تا حد زیادی روشن بکنه.

مثلن
من آزادم که هرکاری بکنم تا زمانی که کار غیرقانونی نکرده باشم...اما به قول دوستمون خود قانون رو چطور تعریف کنیم؟ نظر اکثریت؟ نظر نخبگان؟ در نوشتن قانون چه ملاکهایی داشته باشیم؟

بنابراین بنظرم اگه بخوایم آزادی رو دقیقن تعریف کنیم نیاز به تعریف قانون داریم که نوشتن قانونی جامع برای جامعه در یک تاپیک ممکن نیست!

اما در مورد این مواردی که مطرح کردید:

مثلا طبق این تعریف، من آزادم که خودمو زندانی کنم(جسمی یا روحی و عقیدتی)، یا به خودم آسیب بزنم (مثلا مواد مخدر یا الکلی استفاده کنم) یا اصلا خودمو بکشم! آزادی هیچ کس دیگر هم محدود نمیشه

من خودکشی رو حق هر انسانی میدونم به شرطی که نسیت به دیگران مسئولیتی نداشته باشه و در واقع خودکشی شخص به دیگران ضربه و آسیب نزنه.

شاید یکی بگه من آزادم هر طور دلم بخواد لباس بپوشم. اون یکی بگه تو هرجور دلت بخواد لباس بپوشی من تو روحیه ام ! و اخلاق و احساساتم تاثیر منفی میذاره و تو نباید اینو بپوشی حالا کی درست میگه؟؟؟

در اینجا ما باید ببینیم اصولن به چه دلیل منطقی و عقلی نفر دوم میخواد که نفر اول رو محدود کنه....یعنی لباس نفر اول واقعن برای هر انسان سالم و نرمالی آسیب زنندست؟ و مانع از فعالیت صحیح انسانها در اجتماع میشه و آزادی رو از بقیه میگیره و یا نه نفر دوم بیماری یه که بدون دلیل محکمی آزرده میشه!
پیدا کردن این موضوع کار خیلی سختی نیست و با کمی تحقیق علمی موضوع روشن میشه. شاید لازم بشه از روانشناسا و جامعه شناسا کمک گرفت.
وقتی تکلیف این موضوع روشن شد کار راحت میشه.

اگر واقعن پوشش نفر اول مانع فعالیته بقیه انسانها (انسان نرمال) در جامعه میشه، این پوشش طبق تعریف ناقض آزادیه(چون با این پوشش یقیه آزاد نیستن در جامعه فعالیت کنن). اگر نه ؛ به کسی آسیب نمیزنه؛ پس شخص دوم اصولن با گفتن اینکه"شما حق نداری اینطوری بپوشی" داره آزادی دیگران رو نقض میکنه پس آزاد نیست این حرف رو بزنه..
 

IT Engineer2

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آزادی مقوله ایست که مدتهاست ذهن بشر را به خود مخدوش کرده و خیلی ها با کمی تحریف آن را نقابی برای انجام اعمالشان قرار داده اند.
تعریف شما از آزادی چیه؟
و این ازادی تا کجاها می تونه ادامه پیدا کنه؟
و شامل چه چیزهایی میشه؟
آزادی تعریف گسترده ای دارد.

ولی از نظر من به طور کلی هر کاری که خود انسان متمایل باشد انجام دهد، که به دیگران آسیبی نمیرساند و به حقوق شان تجاوز نمیکند، میتواند آزادی باشد.

مثلا در مورد مبحث پوشش یا همان حجاب، برای مخالفان پوشش اسلامی، اگر پوشش به صورت اسلامی نباشد یک نوع آزادی است. (بدون در نظر گرفتن اینکه یک عده بی حجابی دیگران را تجاوز به حقوق خود می دانند!)
 

tracer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من ازادی نمی خوام ، امتیاز ازادی رو میخوام ، مثلاً دوست دارم جلوی مسجد محلمون کاواره باز باشه - هر کی مسجدی به کیش خود و هر کی اهل صفا سیتی به کیش خود ;)

پس دوست عزیز به نظر شما هر دوست داشتنی میشه ازادی؟ و یا بهتر بگم آزادی یعنی هرچی که ما دوست داریم و طبع میلمونه؟
یه چیز دیگه! آمتیاز ازادی ؟یعنی چی اونوقت!
 

tracer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آزادی در آمریکا مجسمه هست و در ایران میدان و ورزشگاه.

آزادی از نظرم باید تا این مرز رعایت بشه : تا حدی که آزادی من ، آزادی شخص دیگری رو نقض نکرده من باید آزاد باشم.
و گرنه جامعه ی بشری یا یک جنگل خواهد بود یا یک زندان.

پس با این حساب من (نوعی) محصورم بین بینهایت محدودیت که دلیل هر کدومشون نقض نکردن آزادی دیگرانه!
اونوقت آزادی چی میشه!
 

tracer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نظر شخصی من اینه که ازادی تو یه جامعه در چارچوب قانون باید باشه . فکر میکنم این دیگه خودش معنی و محدوده ی ازادی رو کاملا نشون بده . اینکه بعضیا از کلمه ی ازادی سو ء استفاده میکنن و بعضیا با ابزار قانون و تعصب خیلی از ازادی های به حق رو ، صلب می کنن نشون میده درکی از ازادی و حقوق مسلم مردم جامعه ندارن و فقط منفعت طلبند و یا اسیر یک سری اعتقاداتی هستند که هیچ باور و شناختی ازش ندارند.
شما تعریف دقیقی از آزادی ارائه ندادین که حالا من بذارمش تو چهارچوب قانون و بهش عمل کنم:ا
 

alisaw

عضو جدید
کاربر ممتاز
پس با این حساب من (نوعی) محصورم بین بینهایت محدودیت که دلیل هر کدومشون نقض نکردن آزادی دیگرانه!
اونوقت آزادی چی میشه!

دوست عزیز ، با سلام و ممنون از توجه شما
در مورد توضیحی که عرض کردم وقتی میشه بهش جامه ی عمل پوشوند که جامعه بستر مناسب رو داشته باشه .
با مثالی که جناب major7 عنوان فرمودند ، من متجه مشکل در تعرف این گونه آزادی شدم .

بله اعتراف میکنم که تعریفم کامل نیست ، و البته بعد از خوندن مثال هر چند ساده ی ایشون فکرم مشغول شده.
اگر اینطوری باشه پس تعریف کاملی از آزادی چیه؟
 

tracer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آزادی یعنی اینکه هر کس هر کار دلش میخواد انجام بده تا جایی که مزاحم دیگران نباشه
پس یعنی شرط آزادی یعنی مزاحم نبودن برای دیگری
خب اینم که شد دوباره محدودیت! چ کاریه بهش بگیم آزادی:ا
 

major7

عضو جدید
در اینجا ما باید ببینیم اصولن به چه دلیل منطقی و عقلی نفر دوم میخواد که نفر اول رو محدود کنه....یعنی لباس نفر اول واقعن برای هر انسان سالم و نرمالی آسیب زنندست؟ و مانع از فعالیت صحیح انسانها در اجتماع میشه و آزادی رو از بقیه میگیره و یا نه نفر دوم بیماری یه که بدون دلیل محکمی آزرده میشه!
پیدا کردن این موضوع کار خیلی سختی نیست و با کمی تحقیق علمی موضوع روشن میشه. شاید لازم بشه از روانشناسا و جامعه شناسا کمک گرفت.
وقتی تکلیف این موضوع روشن شد کار راحت میشه.

اگر واقعن پوشش نفر اول مانع فعالیته بقیه انسانها (انسان نرمال) در جامعه میشه، این پوشش طبق تعریف ناقض آزادیه(چون با این پوشش یقیه آزاد نیستن در جامعه فعالیت کنن). اگر نه ؛ به کسی آسیب نمیزنه؛ پس شخص دوم اصولن با گفتن اینکه"شما حق نداری اینطوری بپوشی" داره آزادی دیگران رو نقض میکنه پس آزاد نیست این حرف رو بزنه..
البته این مثال هستش و موارد نامحدود دیگه ای میشه مثال زد.
قسمتی رو که بولد کردم در نظر بگیرید...هر انسانی یک تعریفی از این جمله داره ...انسان مذهبی ؛ انسان ناخداباور ؛ انسان اخلاق گرا ،انسان سکولار و میلیون ها انسانی که هرکدومشون طرز فکر خودشونو دارن ، هرکدومشون برداشت متفاوتی ازجمله دارند.
اینکه مانع فعالیت شدن یعنی چقدر جلوگیری بشه از فعالیت بقیه؟
انسان نرمال رو چه انسانی بدونیم ؟ مثلا از دید مذهبیون افراد ناخداباور نرمال نیستند و شاید بالعکس.

و هزاران بحث دیگه که میشه داشت...
برای همینه که اینجور مسایل اجتماعی بسیار پیچیده هستش...
 

tracer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آزادی یعنی اینکه وقتی دختری و تنها سر شب داری برمیگردی خونه ، ترس ورت نداره !
آزادی یعنی اینکه کسی فوضولی تو کارای شخصیت نکنه!
آزادی یعنی اینکه خودت برا خودت تصمیم بگیری نه بقیه...
کلا چیز خوبیه :دی
اون امنیته! مجید جاان!:دی
اون حفظ حریم شخصیه!
اون حق تصمیم گیری و استقلال فکریه دلبندم!
چ همچی با هم قاطی شد:ا:confused:
 
  • Like
واکنش ها: etnn

alisaw

عضو جدید
کاربر ممتاز
پس یعنی شرط آزادی یعنی مزاحم نبودن برای دیگری
خب اینم که شد دوباره محدودیت! چ کاریه بهش بگیم آزادی:ا

البته به نظرم در اینکه آزادی خودش یک محدودیت هست شکی نیست ، همونطور که عرض کردم آزادی مطلق اولا در توان انسان نیست ، مثال میزنم
کسی که میخواد با فکر کردن سیاره ای رو متلاشی کنه ، دوما آزادی مطلق حتی در حیطه ی توان انسان هم باز باید محدودیت داشته باشد .
. گرنه بهترین توضیح برای این آزادی همان مثال جنگل هست که عرض کردم.

فکر میکنم تعریف اولم کاملا اشتباه نیست و فقط باید اصلاح بشه. شاید چند خطی اضافه تر .
اگر اجازه بدید بنده مرخص بشم ، فردا دوباره آنلاین خواهم بود.
شبتان خوش دوستان.
 
بالا