واهه آرمن ...

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز


از همان آغاز
راه ما کمي از هم جدا بود
تو مثل يک شاعر
عاشق بودي
و من مثل يک عاشق
شعر مي سرودم
هر دو گم شديم
من در پايان يک رويا
تو در يک شعر بي پايان

واهه آرمن:gol:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
با آمدن ات فريب ام دادي
يا با رفتن ات ؟

کاش هرگز تو را نمي ديدم
تا هميشه سراغ ات را
از فرشتگان مي گرفتم
تا تلخ ترين شعرم را هرگز
در گوش خدا نمي خواندم

کاش هرگز تو را نمي ديدم
آن وقت
نه بغضي در گلويم بود
نه دل شدگي
و نه مشتي شعر

واهه آرمن
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تو را ...

تو را ...


چشم هايم را مي بستم و
مي شمردم تا صد
برو
قايم شو
تو را از رد پاهايت بر ساحل
و از مسير نگاه لاک پشت ها
پيدا مي کردم

چشم هايم را مي بندم و
مي شمارم تا صد
برو
قايم شو
تو را از رد پاهايت بر دريا
و از مسير نگاه دُرناها
پيدا خواهم کرد

واهه آرمن :gol:
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
روزهای بارانی...

روزهای بارانی...


هرگز به دستش ساعت نمی‌بست
روزی از او پرسیدم
پس چگونه است سر ساعت به وعده می‌آیی ؟
گفت: ساعت را از خورشید می‌پرسم
پرسیدم: روزهای بارانی چه‌طور ؟
گفت: روزهای بارانی
همه ساعت‌ها ساعت عشق است !
-راست می‌گفت
یادم آمد که روزهای بارانی
او همیشه خیس بود

واهه آرمن:gol:
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
نگاه فرشتگان ...

نگاه فرشتگان ...



[FONT=&quot]می دانستم نگاه فرشتگان[/FONT]​
[FONT=&quot]دريچه ای است برای عبور[/FONT]​
[FONT=&quot]برای رفتن ...[/FONT]​
[FONT=&quot]نگاه تو نيز دری كوچک بود[/FONT]​
[FONT=&quot]آن قدر كوچک [/FONT]​
[FONT=&quot]كه برای گذشتن از آن [/FONT]​
[FONT=&quot]خم شدم آن شب[/FONT]​
[FONT=&quot]نمی دانستم چرا مجنون ها [/FONT]​
[FONT=&quot]همه گوژ پشتند[/FONT]​
[FONT=&quot]گوژپشت ها مجنون اند.[/FONT]
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد



کوچه های دنیا


چه کوتاهند
دلم برای دویدن

با فرفره ای در دست و
تیله ای در مشت
در کوچه های بلند مشهد
لک زده است

((واهه آرمن))

 
آخرین ویرایش:

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد



"واهه آرمن" شاعر توانای ارمنی ، اهل مشهد و متولد به سال 1339 شمسی است که تحصیلات عالی خود را در رشته جامعه شناسی در لندن به پایان رسانده است.
اولین دفتر شعر او با عنوان «به سوی آغاز» به زبان ارمنی است که در تهران منتشرمیشود.

دومین دفتر شعری که از او انتشار می یابد نیز به زبان ارمنی است. سومین دفتر شعر وی با عنوان «جیغ» در ایروان ارمنستان منتشر می شود.در کارنامه ادبی وی ترجمه دو کتاب از فارسی به ارمنی نیز می باشد: منتخبی از دو دفتر شعر "پونه ندایی" به زبان ارمنی با عنوان «دیوار زخمی» در سال 1381 که در تهران انتشار پیدا می کند و منتخبی از دو دفتر شعر رسول یونان با عنوان «رودی که از تابلوهای نقاشی می گذرد» در سال 1383 که مجددا در تهران به انتشار می رسد.

از او تاکنون دو دفتر شعر با عناوین «به سوی آغاز» و «جیغ» به زبان ارمنی و دفتر «بال‌هایش را کنار شعرم جا گذاشت و رفت»،شامل سروده‌های او به زبان فارسی، منتشر شده است.

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
می گویند قلب هر انسان
به اندازه‌ی مشت اوست
در شگفتم مادر!
مگر قلب تو هم
به کوچکی دست های توست؟
مگر قلب تو هر شب
گهواره‌ی خورشید نیست؟...


((واهه آرمن))
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
شبی که می رفتی ...

دلم می خواست
شبی که می رفتی
اتفاقِ ساده ای می افتاد

راه را گم می کردی
فاخته ای کوکو می کرد
و کلیدی زنگار گرفته
از آشیانه ی خالی دُرناها
به زمین می افتاد

باران می گرفت
بیدار می شدم
بیدارت می کردم
و ادامه ی این خواب را
تو تعریف می کردی.

"واهه آرمن"
--------------------------------------------


 
بالا