در رابطه با ژنراتورهای سنکرون و آسنکرون

ata.safarvand60

عضو جدید
با سلام خدمت دوستان بنده میخواستم در رابطه با ژنراتورهای سنکرون و آسنکرون نیروگاهی (همه نیروگاههای تولید برق بخاری ، آبی ، گازی ، هسته ای ، بادی ، زمین گرمایی ...) اطلاعاتی داشته باشم از آقایون مهندسی که در این رابطه مقالات و تحقیقی دارند نحوه محاسبه و نوع ژنراتورهای بکار گرفته شده در این نیروگاهها اطلاعاتی دارند که جامع و کامل باشد ، برایم ارسال نمایید با تشکر:)
 

hesam.vakili

عضو جدید
شما میتونین از کتاب های چاپمن و پی سی سن استفاده کنین اگر هم تخصصی تر بخواین کار کنین بیم بهارا مناسب هستش موفق باشین ;)
 

Engineer Power

عضو جدید
مُولِدهای همزمان‌هاي ژنراتورهای سنکرون (Synchronous Generator)

ماشين‌‌های همزمانی هستند که برای تبديل توان مکانيکی به جريان الکتريکی متناوب (AC) به‌کار می‌روند.
در مولد همزمان، يک جريان مستقيم (DC) به سيم‌پيچی روتور (چرخانه) اعمال می‌شود که ميدان مغناطيسی چرخانه را توليد می‌کند. چرخانه مولد نيز توسط يک محرک اوليه به گردش در می‌آيد و به اين ترتيب يک ميدان مغناطيسی دوار درون ماشين ايجاد می‌شود.
قطب‌های مغناطيسی چرخانه می‌توانند ساختمان برجسته يا صاف داشته باشند. قطب برجسته، قطب مغناطيسی‌ای است که نسبت به سطح چرخانه پيش‌آمدگی داشته باشد و قطب صاف قطب مغناطيسی‌ای است که با سطح روتور هم‌سطح باشد. چرخانه‌های قطب صاف معمولاً برای ماشين‌های دو يا چهار قطبی و روتورهای قطب برجسته برای ماشين‌های چهارقطبی يا بيشتر به‌کار می‌روند.
چون چرخانه در معرض ميدان‌های مغناطيسی متغير قرار دارد، آن را از لايه‌های نازک می‌سازند تا تلفات جريان گردان کاهش يابد.
برای فراهم کردن توان DC برای انتقال به سيم‌پيچی‌های روتور که در حال دوران است دو روش وجود دارد:
1- با استفاده از حلقه‌های لغزان و جاروبک‌ها
2- با استفاده از يک منبع DC خاص که مستقيماً بر روی محور مولد نصب شده‌
مولدهای همزمان طبق تعريف سنکرون يا همزمانند، به اين معنی که بسامد الکتريکی توليد شده با سرعت چرخش ژنراتور همزمان است. چرخانه همزمان يک الکترومغناطيس است که به آن جريان DC اعمال می‌شود. ميدان مغناطيس چرخانه همراه با چرخش چرخانه می‌چرخد پس بين سرعت چرخش ميدان مغناطيس ماشين (n[SUB]m[/SUB]) و فرکانس الکتريکی ايستانه (استاتور) (f[SUB]e[/SUB]) رابطه‌ای وجود به صورت معادله‌ي زير وجود دارد (P نشان‌دهنده‌ي تعداد قطب‌های موجود است .):

اندازه‌ي ولتاژ القا شده‌ي در يک فاز معين استاتور نيز از رابطه‌ي زير به‌دست می‌آيد:

اين ولتاژ به شار ماشين (φ)، فرکانس يا سرعت چرخش (f) و ساختمان ماشين بستگی دارد. ولتاژ (E[SUB]A[/SUB])، ولتاژ داخلی توليد شده در يک فاز مولد همزمان است اما اين ولتاژی نيست که معمولاً در پايانه‌های مولد ظاهر می‌شود. در حقيقت تنها زمانی ولتاژ داخلی (E[SUB]A[/SUB])، برابر با ولتاژ خروجی يک فاز است که جريانی از آرميچر ماشين نگذرد. تفاوت بين (E[SUB]A[/SUB]) و در اثر چند عامل است:
1- اعوجاجی که به علت جريان استاتور در ميدان مغناطيسی فاصله‌ي هوايي ايجاد شده و عکس‌العمل آرميچر ناميده می‌شود.
2- خودالقاکنايی پيچک‌های آرميچر.
3- مقاومت پيچک‌های آرميچر.
4- اثر شکل قطب برجسته‌ي چرخانه (اين مورد مربوط به چرخانه قطب برجسته می‌شود).
عکس‌العمل آرميچر موجب تغيير شار در مدار مغناطيسی مولد می‌شود در نتيجه می‌توان برای آن ولتاژی در نظر گرفت (ولتاژ عکس‌العمل آرميچر) و برای مدل کردن آن از يک القاگر سری با ولتاژ داخلی استفاده کرد: (X[SUB]a[/SUB]r)
پيچک‌های ايستانه نيز يک خودالقايی و يک مقاومت دارند: (X[SUB]A[/SUB]) , (R[SUB]A[/SUB])
معمولاً راکتانس‌های ناشی از عکس‌العمل آرميچر و خودالقايی ماشين را با هم ترکيب می‌کنند و به صورت راکتانس همزمان (X[SUB]s[/SUB]) نمايش می‌دهند که در اين صورت ولتاژ پايانه را می‌توان به صورت زير بيان کرد (در ماشين‌های همزمان واقعی راکتانس همزمان معمولاً بسيار بزرگ‌تر از مقاومت سيم‌پيچی است)

مولد همزمان ماشين همزمانی است که به صورت مولد کار می‌‌کند و توان مکانيکی را به توان الکتريکی سه فاز تبديل می‌‌کند. منبع توان مکانيکی چرخاننده‌ي اوليه می‌‌تواند يک موتور ديزل، يک توربين بخار، يک توربين آبی يا هر وسيله‌ي مشابه ديگر باشد. اين منبع هرچه باشد بايد صرف‌نظر از ميزان تقاضای توان، سرعت تقريباً مشابه‌ای داشته باشد. در غير اين صورت بسامد سيستم قدرت مقدار ثابتی نخواهد بود. تمام توان مکانيکی ورودی مولد همزمان به توان الکتريکی خرجی تبديل نمی‌شود و اختلاف بين اين دو توان تلفات ماشين را نشان می‌دهد. اين تلفات را می‌توان به سه قسمت تقسيم کرد:
1- تلفات گردشی: چون سرعت ماشين سنکرون ثابت است پس تلفات گردشی مولد همزمان نيز ثابت است و شامل تلفات نيز زير می‌شود: تلفات اصطکاک و تهويه که مربوط به ايجاد تلفات در بوبرينگها، اصطکاک بر اثر مالش بين قطعات و اصطکاک بين قطعات و هوا می‌شود و تلفات هسته در آرميچر.
2- تلفات ميدان تحريک DC
3- تلفات اتصال کوتاه که شامل:
- تلفات بار مسی که ناشی از مقاومت آرميچر است.
- تلفات سرگردان که به دو قسمت تقسيم می‌شود:
الف- تلفات هسته‌ي آهنی ناشی از شار آرميچر
ب- تلفات مس اضافی ناشی از اثر پوستی و جريان‌های گردابی در فرکانس‌های همزمان

اندازه‌گيری پارامترهای مدل مولد همزمان
مدار معدلی که برای مولد همزمان به‌دست آمد سه کميت دارد و برای توصيف دقيق رفتار يک مولد همزمان واقعی بايد آنها را تعين کرد:
1- رابطه‌ي بين جريان و شار ميدان (جريان ميدان و E[SUB]A[/SUB])
2- راكتانس همزمان
3- مقاومت آرميچر
برای پيدا کردن اين کميت‌ها آزمون‌های مختلف طراحی شده‌اند:

آزمون مدار باز
اولين گام در اين راه انجام آزمون مدار باز بر روی مولد است. برای انجام اين آزمايش، مولد در سرعت نامی چرخانده می‌شود، پايانه‌ها به بار اتصال ندارند و جريان ميدان برابر صفر قرار داده می‌شود، سپس جريان ميدان را با گام‌های تدريجی افزايش می‌دهند و ولتاژ پايانهای را رد هر گام انداره مي‌گيرند چون پايانه‌ها وی فی باز هستند و در نتيجه جريانی از مدار نمي‌گذرد پس ولتاژ پايانه برابر E[SUB]A[/SUB] است و بدين ترتيب می‌توان منحنی E[SUB]A[/SUB] يا را برحسب I[SUB]f[/SUB] رسم کرد. اين منحنی مشخصه‌ي مدار باز مولد (OCC) نام دارد، که از آن می‌توان ولتاژ توليد شده‌ي داخلی را به ازای هر مقدار جريان ساخت. در شکل يک منحنی به صورت نوعی نشان داده شده است. توجه کنید که منحنی ابتدا خطی است ولی به ازای مفادير بزرگ جريان پديده‌ي اشباع تا حدی مشاهده می‌شود و دليل اين پديده اين است که رلوکتانس آهن اشباع نشده در مولد همزمان بسيار کوچکتر از رلوکتانس فاصله‌ي هوايی است پس در ابتدا تقريباً همه‌ي نيروی محرکه مغناطيسی روی فاصله‌ي هوايی قرار دارد و افزايش شار ناشی از آن خطی است، هنگامی‌که آهن به اشباع مي‌رسد، رلوکتانس آن به سرعت افزايش مي‌يابد و آهنگ افزايش شار در اثر افزايش نيروی محركه‌ي مغناطيسی کندتر می‌شود. ناحيه‌ي خطی مشخصه‌ي مدار باز، خط فاصله‌ي هوايی ناميده می‌شود.

آزمون اتصال کوتاه
برای انجام اين آزمون دوباره جريان ميدان در صفر تنظيم می‌شود و پايانه‌های مولد توسط مجموعه‌ای از آمپرمترها اتصال کوتاه مي‌شوند. سپس جريان آرمیچر I[SUB]a[/SUB] يا جريان خط I[SUB]L[/SUB] همراه با افزايش جريان ميدان اندازه‌گيری می‌شود. اين منحنی مشخصه اتصال کوتاه اس سی سی نام دارد.

اثر تغييرات بار بر کار مولد همزمان تنها
مولدی يک بار را تغذيه می‌کند اگر بار مولد را زياد کنيم چه روی می‌دهد؟
افزايش بار به معنی افزايش توان حقيقی و يا واکنشی است که از مولد کشيده می‌شود. اين افزايش بار باعث زياد شدن جريان بار کشيده شده از مولد می‌شود. چون مقاومت ميدان تغيير نکرده است، جریان ميدان ثابت است و بنابراين شار نيز ثابت است. چون گرداننده‌ي اوليه نيز سرعت w را ثابت نگه مي‌دارد اندازه‌ي E[SUB]A[/SUB] ثابت مي‌ماند.
اگر E[SUB]A[/SUB] ثابت بماند، با تغيير بار چه چيزی تغيير می‌کند؟ اگر E[SUB]A[/SUB] ثابت بماند با تغيير بار چه چيزی تغيير می‌كرد؟ برای پاسخ دادن به اين پرسش از رسم كردن نمودار فازوری و نشان دادن تغيير بار، همراه با در نظر گرفتن محدوديت‌های مولد استفاده می‌كنيم.
- مقاومت مولد را در نظر نمی‌گيريم.
شکست در تجزيه (خطای lexing): V_F=\frac{{V_nl} –{V_fl}}{V_fl}

كه در آن مقدار V[SUB]n[/SUB]l ولتاژ بی‌باری مولد و V[SUB]f[/SUB]l ولتاژ بار كامل است.
معمولاً ثابت ماندن ولتاژ تغذيه‌ي بار حتی اگر خود بار تغيير كند، وضعيت مطلوبی است. بنابراين راه واضح جبران اثر تغييرات، تغيير دادن E[SUB]A[/SUB] است. به عنوان مثال فرض كنيد يك بار پس‌فاز به مولد افزوده می‌شود و همان‌طور كه نشان داديم ولتاژ پايانه‌ای افت می‌كند، برای جبران اين افت اعمال زير را دنبال می‌كنيم:
- كاهش مقاومت ميدان مولد، جريان ميدان را افزايش می‌دهد.
- افزايش جريان ميدان باعث زياد شدن شار جانبی می‌شود.
- افزايش شار ماشين ولتاژ داخلی را زياد می‌كند.
- افزايش E[SUB]A[/SUB]، و ولتاژ پايانه‌ای مولد را افزايش می‌دهد.

كار موازی مولدها
امروزه به‌ندرت می‌توان مولد همزمانی يافت كه مستقل از ديگر مولدها كار كند و به تنهايی بار خودش را تغذيق كند. چنين حالتی را تنها در كاربردهای اندكی، مثلاً‌ به عنوان مولدهای اضطراری می‌توان يافت. در كاربردهای معمولی هميشه تعدادی مولد به‌طور موازی توان موردنياز بارها را توليد می‌كند.
موازی كردن مولدهای همزمان چندين فايده دارد:
- باری كه چند مولد می‌توانند تأمين كنند بيشتر از باری است كه يك ماشين به تنهایی تأمين می‌كند.
- داشتن موتدهای زياد، قابليت اطمينان را افزايش می‌دهد، چون خرابی يكی از آن‌ها موجب نمی‌شود كه تمام توان توان تأمين شده برای بار قطع شود.
- اگر تعداد مولدها زياد باشد امكان خارج كردن يك يا چند مولد از شبكه برای سرويس و نگه‌داری موجود است.

شرايط لازم موازی كردن
1- مقدار rms ولتاژهای خط دو مولد بايد برابر باشد.
2- دو مولد بايد ترتيب فاز يكسانی داشته باشند.
3- زواياي فاز بايد برابر باشد.
4- بسامد مولد جديد (مولدی كه به مدار وارد می‌شود) بايد اندكی بيشتر از بسامد سيستم در حال كار باشد.

روش كلی موازی كردن مولدها
فرض كنيد بخواهيم مولدی را به سيستم در حال كاری وصل كنيم، برای اين كار بايد مراحل زير را انجام دهيم:
نخست با استفاده از ولت‌متر، جريان ميدان مولد جديد را تنظيم می‌كنيم تا ولتاژ پايانه‌اش برابر ولتاژ خط سيستم در حال كار شود.
دوم، ترتيب فاز مولد جديد را با ترتيب فاز سيستم در حال كار مقايسه‌ي می‌كنيم. اين كار را به چند راه مختلف می‌توان انجام داد، يكی از اين راه‌ها روش سه لامپی است. در اين روش بين سه لاكپ را با كليدی كه مولد را به سيستم وصل می‌كند موازی می‌كنيم وقتی كه زاويه‌ي فاز بين دو سيستم تغيير می‌كند، لامپ‌ها پرنور (اختلاف فاز زياد) و كم‌نور (اختلاف فاز كم) می‌شود. اگر هرسه لامپ با هم پرنور و كم‌نور شوند، دو سيستم ترتيب فاز يكسانی دارند.
سپس بسامد مولد جديد را بايد تنظيم كرد تا بيشتر از بسامد سيستم در حال كار باشد. برای اين كار ابتدا با بسامدسنج، بسامدها رال اندازه می‌گيريم تا بسامدهای نزديك به‌هم به‌دست آيد و سپس تغييرات فاز بين دو سيستم را در نظر می‌گيريم وقتی كه بسامدها خيلی نزديك به هم باشند، فاز ولتاژهای دو سيستم نسبت به هم خيلی كند حركت می‌كند. اين تغييرات فاز را مشاهده می‌كنيم و هنگامی‌كه زوايای فازها نسبت به هم برابر شوند كليد را می‌بنديم.
چه وقت می‌توان گفت دو سيستم هم‌فازند؟ يك راه ساده مشاهده‌ي سه لامپی است هنگامی كه هر سه لامپ خاموشند، اختلاف ولتاژ دو سر آنها صفر است و دو سيستم هم‌فازند. البته اين روش زياد دقيق نيست و راه بهتر استفاده از سنكروسكوپ است.

مشخصه‌های بسامد – توان مولد همزمان
توان خروجی مولد همزمان با بسامد آن مرتبط است. رابطه‌ي بسامد و توان را می‌توان به طور كلی با معادله‌ي زير بيان كرد:
شکست در تجزيه (خطای lexing): P = {s_p} ({f_nl} – {f_sys})
كه در آن:
P: توان خروجی مولد
s[SUB]p[/SUB]: شيب منحنی
f[SUB]n[/SUB]l: بسامد بی‌باری
f[SUB]s[/SUB]ys: بسامد كار سيستم

مقادير نامی مولد همزمان
كميات نامی ماشين همزمان عبارتند از: ولتاژ، بسامد، سرعت، توان ظاهری (كيلوولت آمپر)، ضريب توان، جريان ميدان و ضريب سرويس

ولتاژ، سرعت و بسامد نامی
بسامد نامی مولد همزمان به سيستم قدرتی كه به آن متصل است بستگی دارد. امروزه بسامدهايی كه معمولاً در سيستم قدرت به كار می‌روند عبارتند از:Hz 50 (در اروپا، آسيا و غيره)،Hz 60 (در امريكا) و Hz 400 (برای مقاصد خاص و كاربردهای كنترلی).
اگر بسامد كار معلوم باشد به ازای تعداد قطب معين تنها يك سرعت چرخش ممكن وجود خواهد داشت:

شايد بديهی‌ترين محدوديت، ولتاژی است كه مولد برای كار در آن طراحی شده است. ولتاژ مولد به شار، سرعت چرخش و ساختمان مكانيكی ماشين بستگی دارد. به ازای اندازه‌ي مكانيكی معين بدنه و سرعت معين هرچه ولتاژ مطلوب بيشتر باشد، شار لازم در ماشين بيشتر خواهد بود. اما شار را نمی‌توان به طور نامحدود زياد كرد، زيرا هميشه يك جريان ماكزيمم مجاز جريان ميدان وجود دارد.
جنبه‌ي ديگری كه در تعيين ماكزيمم ولتاژ مجاز وجود دارد، ولتاژ شكست عايق سيم‌پيچی است. (ولتاژهای عادی نبايد به مقدار ولتاژ شكست نزديك شود)

توان ظاهری و ضريب توان نامی
دو عامل وجود دارد كه حدود توان ماشين‌های الكتريكی را تعيين می‌كند: يكی از آن‌ها گشتاور مكانيكی روی محور ماشين و ديگری گرم شدن سيم‌پيچی‌های آن است. در همه‌ي ماشين‌های همزمان عملی محور استحكام مكانيكی كافی برای تحمل توان در حالت پايدار بسيار بزرگتر از مقدار نامی ماشين را دارد. پس حدود عملی حالت پايدار را گرمايش سيم‌پيچی‌های ماشين تعيين می‌كند.
در مولد همزمان دو سيم‌پيچی وجود دارد و هر دوی آن‌ها بايد در برابر گرمايش زیاد حفاظت شود. اين دو سيم‌پيچی، سيم‌پيچی آرميچر و سيم‌پيچی ميدان هستند.

كار كوتاه مدت و ضريب سرويس
مهم‌ترين عامل محدودكننده‌ي كار حالت پايدار مولد همزمان، گرم شدن سيم‌پيچی‌های آرميچر و ميدان آن است. اما حد گرمايی معمولاً نقطه‌ای بسيار پايين‌تر از ماكزيمم توانی كه مولد از نظر عملی می‌تواند توليد كند قرار دارد. در واقع يك مولد همزمان نوعی می‌تواند در زمان محدود تا 300 درصد توان نامی‌اش توليد كند. (تا اين كه سيم‌پيچی‌هايش بسوزد)
مولد را می‌توان در توان‌های بیشتر از توان نامی به كار برد مشروط به آن كه قبل از برداشتن بار اضافی سيم‌پيچی‌ها بيش از حد اضافی گرم نشده باشند. هرچه توان نامی بيشتر باشد، مدت زمانی كه ماشين می‌تواند آن را تحمل كند كمتر می‌شود. ماكزيمم افزايش درجه حرارتی كه ماشين می‌تواند تحمل كند به كلاس عايقی سيم‌پيچی‌هايش بستگی دارد. چهار كلاس عايقی وجود دارد:H, F, B, A عموماً اين كلاس‌ها به ترتيب متناظر با افزايش درجه حرارت به مقدار 60، 80، 105، 125 درجه بيشتر از درجه حرارت محيط‌اند. هرچه كلاس عايقی يك ماشين معين بيشتر باشد توانی كه بدون گرمايش بيش از حد می‌توان از آن كشيد بيشتر است.
گرم شدن بيش از حد سيم‌پيچی‌ها مسأله‌ای بسيار جدی برای ماشين است. يك قاعده سر انگشتی قديمی می‌گويد به ازای هر 10 درجه افزايش درجه حرارت نسبت به حرارت مجاز سيم‌پيچی‌ها عمر متوسطه ماشين نصف می‌شود. حساسيت مواد عايقی امروزی نسبت به شكست كمتر از اين است اما افزايش حرارن هنوز به‌طور مؤثری اثر خود را دارد.
يك سوال در مورد مسأله‌ي گرمايش بيش از حد مطرح است: توان مورد نيازی كه بايد از ماشين گرفته شود را بايد با چه دقتی بدانيم؟ غالباً قبل از نصب، بار فقط به صورت تقريبی معلوم است به همين دليل ماشين‌هايی با كاربرد عام يك ضريب سرويس دارند. ضريب سرويس به صورت نسبت ماكزيمم توان واقعی ماشين به مقدار نامی پلاك آن تعريف می‌شود. ضريب سرويس يك محدوده‌ي اطمينان برای خطای ناشی از تخمين نامناسب بار فراهم می‌كند.
 

Engineer Power

عضو جدید
ژنراتورهای القایی یا آسنکرون
یكی از حالت‌های عملكردی ماشین‌های الكتریكی القایی (آسنكرون)، حالت ژنراتوری است، بدین معنی كه در شرایط خاص كاری، می‌تواند انرژی مكانیكی دریافتی را به انژری الكتریكی تبدیل كند. از این پدیده در برخی از نیروگاههای آبی كوچك در نقاط مختلف دنیا استفاده شده است. با توجه به اینكه در كشور ما نیز جایگاههای فراوان جهت احداث نیروگاههای آبی كوچك وجود دارد و فعالیت‌هایی نیز در زمینه شناسایی، طراحی و اجرای آنها در جریان است، ضروری است مسائل فنی و اقتصادی استفاده از این ژنراتورها مورد بررسی قرار گیرد.در این مقاله كه عمدتاً از یكی از گزارشات فنی یكی از سازندگان اقتباس شده است، ژنراتور القایی به صورت فشرده توضیح داده شده است.
در انتها، لیست خلاصه‌ای از این نوع نیروگاهها كه در كشور اتریش اجرا شده است به منظور نشان دادن محدوده‌های عملی كاربرد این نوع نیروگاهها ارایه شده است.ژنراتور القایی، یك موتور القایی از نوع روتور قفس سنجابی است كه با یك محرك اولیه در مافوق سرعت سنكرون گردانده و برای تولید نیروی برق استفاده می‌شود و ساختار و مشخصه‌های آن عیناً مثل روتور القایی است.ساختارهای روتور و یاتاقانهای آن برای تحمل سرعت فرار توربین طراحی شده است.
●مشخصه‌های الكتریكی
وقتی یك موتور القایی با ولتاژ نامی و در حالت بی‌باری مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد، با سرعتی می‌چرخد كه فقط برای تولید گشتاور لازم برای غلبه بر افت ناشی از اصطكاك و افت ناشی از مقاومت هوا كافی باشد. اگر یك نیروی مكانیكی خارجی برابر با این افت‌ها به موتور القایی در همان جهت چرخش اعمال شود،‌روتور آن به سرعت سنكرون خواهد رسید.
هنگامی كه روتور در سرعت سنكرون می‌چرخد، روتور با همان سرعت میدان مغناطیسی ناشی از ولتاژ تغذیه می‌‌چرخد وولتاژ ثانویه‌ای القاء نمی‌شود زیرا فلوی مغناطیسی هیچیك از هادیهای ثانویه را قطع نمی‌كند و هیچ جریانی از سیم‌پیچهای روتور نمی‌گذرد و فقط جریان تحریك در سیم‌پیچهای اولیه جریان می‌یابد.
در صورتی كه روتور بواسطه یك نیروی خارجی در سرعتی بالاتر از سرعت سنكرون خود، چرخش كند، جهت ولتاژ القایی ثانویه خلاف موقعی خواهد بود كه بعنوان موتور القایی چرخش می‌كرد، زیرا سرعت چرخش‌ هادی روتور فراتر از سرعت چرخش میدان مغناطیسی می‌شود و گشتاوری كه چرخش روتور را كند می‌كند بین جریان ثانویه ناشی از این ولتاژ القایی و میدان مغناطیسی ایجاد شده و واحد مثل یك ژنراتور كار می‌كند. یعنی، توان مكانیكی خارجی اعمال شده به توان الكتریكی تبدیل می‌شود كه در سیم‌پیچهای اولیه تولید شده‌اند.همانطوری كه قبلاً توضیح داده شده، ژنراتور القایی یك موتور القایی است كه مافوق سرعت سنكرون كار می‌كند، مزایا و معایب آن در مقایسه با ژنراتور سنكرون بشرح زیر است:
●مزایای ژنراتور القایی
۱- چون به سیستم تحریك احتیاج ندارد و ساختمان آن ساده است در نتیجه تعمیر و نگهداری آن آسان است.
۲- راه‌اندازی و بهره‌برداری از آن آسان است، زیرا نیازی به سنكرونیزاسیون یا تنظیم تحریك ندارد.
۳- جریان اتصال كوتاه آن كم است و زمان كاهش آن در مقایسه با ماشینهای سنكرون كوتاهتر است، زیرا در هنگام اتصال كوتاه، تحریك قطع می‌شود و جریان اتصال كوتاه فقط در یك مدت فوق‌العاده كوتاه جریان می‌یابد تا اینكه فلوی مغناطیسی ناپدید شود.
۴- چون همیشه بطور موازی با ژنراتور سنكرون كار می‌كند و هرگز مستقلاً مورد بهره‌برداری قرار نمی‌گیرد، به ژنراتور سرعت نیازی ندارد.
۵- وقتی بار پس زده می‌شود، جریان تحریك قطع می‌شود و ولتاژ ناپدید می‌شود و لذا هیچگونه صدمه و خسارتی به بخشهای عایقی دستگاه از جانب ولتاژ اضافی صرفنظر از میزان افزایش سرعت رخ نمی‌دهد.
۶- وقتی ولتاژ سیستم افت می‌كند، جریان تحریك خودبه‌خود كاهش می‌یابد.
۷- جون گاورنر سرعت مورد استفاده قرار نمی‌گیرد، لذا تا حدی كه سرعت آن از سرعت مجاز توربین هیدرولیكی بیشتر نشود به تولید انرژی ادامه می‌دهد.
۸- در مواقعی كه سیستم دچار اختلال می‌شود، این دستگاه می‌تواند به صورت پایدار و بدون قطع شدن به كار خود ادامه دهد.
●معایب ژنراتور القایی
۱- فقط وقتی مثل یك ژنراتور كار می‌كند كه با ماشین سنكرون موازی شده باشد و نمی‌تواند مستقلاً تولید برق كند.
۲- چون جریان اولیه ژنراتور در ارتباط با ولتاژ خروجی در پیش‌فاز است. (یعنی با ضریب قدرت پیش فاز ژنراتور سنكرون مطابقت می‌كند)
۳- ضریب قدرت جریان بار بوسیله ضریب قدرت بار تعیین نمی‌شود، بلكه بوسیله ضریب قدرت ذاتی خود ژنراتور تعیین می‌شود.
این بدان معنی است كه ضریب قدرت بوسیله ظرفیت تعیین می‌شود و قابل كنترل نیست. ژنراتور سنكرونی كه بطور موازی به ژنراتور القایی متصل شده است. باید علاوه بر جریان تاخیر فاز مورد نیاز بار جریان تحریك مورد نیاز ژنراتور القایی را هم تامین كند.
بنابراین، ضریب قدرت ژنراتور سنكرون بدتر شده و ظرفیت قابل حصول آن نیز كاهش می‌یابد. این امر هم‌چنین باعث افزایش تلفات در خطوط انتقال می‌شود.
برای جبران این تلفات لازم است از كندانسورها استفاده شود.
۴- در بهره‌برداری موازی، جریان هجومی بالایی جریان می‌یابد و ولتاژ سیستم راتحت تاثیر قرار می‌دهد.
۵- به طور كلی، ماشینهای القایی با سرعتهای پایین و قطبهای زیاد، نسبت به ماشینهای سنكرون از لحاظ ضریب قدرت و ابعاد ماشین نامرغوبتر هستند.
ملاحظات:
ظرفیت كندانسور تصحیح‌كننده قدرت از معادله زیر تعیین می‌شود:
COSØ: ضریب قدرت ژنراتور القایی
COSØ: مقدار تصحیح شده ضریب قدرت به منظور جلوگیری از خود تحریكی ژنراتور القایی، نباید ظرفیت كندانسور بسیار زیاد باشد. معمولاً COSØ برابر ۹۵/۰ انتخاب می‌شود.
●پدیده ناپایداری ژنراتورهای القایی
جریان هجومی در بهره‌برداری موازی
جریان اتصال ژنراتورهای القایی به شبكه، با باز كردن پره‌های هادی توربین، سرعت ژنراتور بتدریج افزایش داده می‌شود و پس از آنكه رله سرعت نشان داد كه لغزش ژنراتور از مقدار معینی كمتر شده است، ژنراتور به شبكه متصل خواهد شد.
جریان هجومی در لغزشهای كوچك نیز وجود دارد، حتی اگر ژنراتور درهنگام اتصال به شبكه كاملاً سنكرون شده باشد.این جریان از نظر تئوری دو برابر جریان حالت روتور قفل شده است. به هر حال این جریان گذرا در یك زمان خیلی كوتاه و حداكثر پس از ۱۰ سیكل از بین می‌رود.
●اتصال كوتاه سه‌فاز ناگهانی
وقتی اتصال كوتاهی در ژنراتور القایی حین بهره برداری بروز می‌كند، جریانهای تحریك بسیار منابع از بین می‌روند. بهر‌حال، فلوی مغناطیسی هسته آهنی آن به نقطه صفر كاهش نمی‌یابد. بنابراین یك جریان اتصال كوتاه در مدت فوق‌العاده كوتاه جریان می‌یابد تا اینكه به نقطه صفر برسد.
حداكثر مقدار این جریان حدوداً برابر با مقدار جریان هجومی است.
این جریان معمولاً چند با حداكثر ۱۰ سیكل و به مقدار بسیار ناچیزی كاهش می‌یابد، لذا سبب بروز جریان اتصال كوتاه پایدار و بادوام نمی‌شود.
●اتصال كوتاه تك‌فاز
وقتی اتصال كوتاه بین دو خط بروز می‌كند، حداكثر جریان اتصال كوتاه حدوداً ۳√ برابر جریان روتور قفل شده خواهد بود.
●پدیده خود تحریكی
خود تحریكی هنگامی بروز می‌كند كه ژنراتور و كندانسورها با هم از سیستم قطع شوند كه در نتیجه عایق ژنراتور یا كندانسورها ممكن است با افزایش ولتاژ آسیب ببیند.
خودتحریكی در حالتی بوجود می‌آید كه ژنراتور توسط جریان پیش‌فازی كه به كندانسور (خازن) تحویل می‌دهد تحریك شود.مقدار این ولتاژ با استفاده از منحنی اشباع بی‌باری ژنراتور و مشخصه‌های ولتاژ و جریان كندانسور تعیین می‌شود.
در ناحیه ولتاژهای زیر نقطه «Ve» ولتاژ ژنراتور تمایل به افزایش دارد زیرا جریان تحریك تامین شده زیر «Ve» در مقایسه با جریان تحریك مورد نیاز بیشتر است. در ناحیه ولتاژهای بالا نقطه «Ve» ولتاژ ژنراتور به دلیل رابطه معكوس كاهش پیدا می‌كند. بنابراین، در این مثال ولتاژ خود تحریكی نقطه «Ve» خواهد بود كه دو منحنی همدیگر را قطع كرده‌اند.
اگر ظرفیت كندانسور كم باشد، شیب خط مشخصه ولتاژ جریان افزازیش خواهد یافت و «Ve» به تدریج پایین می‌افتد و وقتی از نقطه‌ای مشخص پایین‌تر بیاید، با منحنی اشباع در حالت بی‌باری ژنراتور تقاطع نخواهد كرد وپدیده خودتحریكی به وجود نخواهد آمد.
افزایش سرعت در ژنراتور القایی نیاز به توجه ویژه دارد. با افزایش سرعت، منحنی اشباع در حالت بی‌باری و ولتاژ كندانسور و منحنی مشخصه‌های جریان به سمت منحنی‌های دیگری انتقال می‌یابد.تحت این شرایط، ولتاژهای خودتحریكی قوی ممكن است بوجود آیند.
●سیستم بهره‌برداری و كنترل
همانطوری كه قبلاً توضیح داده شده، سنكرونیزاسیون برای بهره برداری از ژنراتورهای القایی در حالت موازی الزامی نیست، همچنین گاورنر سرعت توربین را می‌توان حذف كرد، زیرا این ژنراتورها هیچگاه مستقلاً مورد بهره‌برداری قرار نمی‌گیرند.
●راه‌اندازی
وقتی شرایط راه‌اندازی توربین هیدرولیك (آبی) فراهم باشد، فرمان راه‌اندازی صادر می‌شود و پره‌های هادی بتدریج باز می‌شوند و توربین هیدرولیكی شروع به چرخش می‌كند.
پره‌های هادی موقتاً در وضعیت مربوط به راه‌اندازی متوقف می‌شوند. سپس، توربین هیدرولیكی به تدریج شتاب می‌گیرد و در ‎آغاز از سرعت سنكرون پیشی گرفته و سپس به آن برمی‌گردد.
●بهره‌برداری موازی
چنانچه تنظیم مقدار بازشدگی دریچه‌های متناظر با حالت بی‌باری قبلاً به دست آمده باشد، در فاصله زمانی‌ای كه سرعت توربین در هنگام راه‌اندازی از سرعت سنكرون بیشتر می‌شود و مجدداً به سرعت سنكرون برمی‌گردد، تفاضل حداكثر سرعت توربین و سرعت سنكرون به كمترین مقدار كاهش داده خواهد شد. موازی كردن ژنراتور، در فاصله زمانی فوق‌الذكر باید انجام شود. هنگامی‌كه رله سرعت، لغزش ژنراتور را كمتر از ۳ درصد تشخیص داد بریگر مربوط به موازی كردن، فرمان وصل دریافت خواهد كرد.به عنوان نمونه، مشخصات اصلی تعدادی از نیروگاههای آبی كه در كشور اتریش در برخی از استانهای آن احداث شده است و در آنها از ژنراتور آسنكرون استفاده شده است. ذیلاً لیست شده است.این جزوه مربوط به شركت الین است.
●بارگذاری
پس از كامل شدن عملیات راه‌اندازی، میزان بار واحد توسط گاورنر تراز آب كنترل خواهد شد. دریچه‌های هادی، متناسب با سطح آب مخزن بالادست گشوده خواهند شد و ژنراتور القایی بار لازم را با افزایش لغزش تولید خواهد كرد.
●توقف آهسته
پره‌های هادی را به طرف موقعیت بازشدگی مربوط به حالت بی‌باری بتدریج ببندید و دژنكتور موازی را نزدیك وضعیت لغزش صفر باز كنید. پس از اینكه پره‌های هادی كاملاً بسته شد و بعد از آنكه سرعت ژنراتور به زیر ۳۰ درصد كاهش یافت، ترمز مكانیكی اعمال شده و سرعت را به صفر می‌رساند.
●از كار افتادن (SHUT DOWN)
اگر در حین كار ژنراتور القایی بطور ناگهانی قطع بار روی دهد، چنانچه باز شدگی پره‌های هادی بدون تغییر بماند، بدیهی است كه سرعت توربین افزایش خواهد یافت.معمولاً توربینها به گاورنرهایی مجهز هستند كه اضافه سرعت را حس كرده و فوراً اقدام به بستن پره‌های هادی می‌‌كند.
بهرحال توربینهای ژنراتورهای القایی به اینگونه گاورنرها مجهز نیستند.پره‌های هادی باید سریعاً با استفاده از سیگنال كنتاكت كمكی دژنكتور و یا عملكرد رله اضافه سرعت بسته شوند.
بهرحال توربینهای ژنراتورهای القایی به اینگونه گاورنرهای مجهز نیستند.پره‌های هادی باید سریعاً با استفاده از سیگنال كنتاكت كمكی دژنكتور و یا عملكرد رله اضافه سرعت بسته شوند.
لذا چنانچه دژنكتور نیروگاه دچار «تریپ» شود مشكلی بوجود نخواهد آمد و از كنتاكت كمكی آن می‌توان استفاده كرد. هنگامی كه دژنكتور انتهای خط ارتباطی قطع شود، پره‌های هادی پس از آنكه رله اضافه سرعت عمل كرد، بسته خواهند شد.
به هر حال رله اضافه سرعت به نحوی تنظیم شده است كه در سرعتهای ۱۰۵ درصد تا ۱۱۰درصد سرعت نامی عمل می‌كند. بدلیل اینكه مدتی طول می‌كشد تا اینكه پره‌های هادی شروع به تغییر وضعیت بدهند، افزایش سرعت اجتناب‌ناپذیر است.
در ژنراتورهای القایی، قطع بار به معنی فرو نشستن ولتاژ تحریك در چند سیكل است. این پدیده از بروز صدمات به عایق در اثر ولتاژ اضافی جلوگیری می‌كند. بعلاوه، هیچ افزایش در فركانس، باتوجه به فرونشستن سریع ولتاژ، بوجود نخواهد آمد و بنابراین جای هیچ نگرانی از سرعتهای اضافی در موتورهای كمكی كه به شبكه داخلی نیروگاه متصل هستند وجود نخواهد داشت.
ترجمه و ویرایش: مهندس شهربانو نجفی
ماهنامه صنعت برق

 

Similar threads

بالا