رد پای احساس ...

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
رد پایم را پاک میکنم
تا
کسی به یاد نیاورد
مرا
تا کسی
صدایم نکند
اخر خیلی
وقت هست
کسی حتی
نامم را
صدا نزده
چقدر دلم برای
شنیدن
نامم
تنگ شده
ان هم
از زبان
شما ادمیان
 

nasim_shsh

عضو جدید
کاربر ممتاز
دستانم تشنه دستان توست، شانه هایت تکیه گاه خستگی هایم
با تو میمانم بی آنکه دغدغه های فردا داشته باشم
زیرا میدانم بیش از امروز دوستت خواهم داشت
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
لااقـل
رد که مي شـوي
بي هـوا بگو : دوسـتت داشتم
!!
و تا برگشـتم

لا به لاي ِ جمـعيّت

گُــــم شـده باش
!!!

 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=times new roman,times,serif]کاش باران بگیرد …

کاش باران بگیرد و شیشه بخار کند…


و من همه ی دلتنگیهایم را رویش “ها” کنم…


و با گوشه ی آستینم همه را یکباره پاک کنم …


و خلاص…
[/FONT]
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=times new roman,times,serif]تنهایی یعنی :

نه خودش هست که از تنهایی درت بیاره ،

نه فکرش اجازه میده تنهاییت رو با کسی دیگه ای پر کنی...
[/FONT]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آنكه دستش را اینقدر محكم گرفته ای


دیروز عاشق من بود !


دستانت را خسته نكن ...


محكم یا آرام !


فردا تو هم تنهایی ...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تنهایی یعنی :

نه خودش هست که از تنهایی درت بیاره ،

نه فکرش اجازه میده تنهاییت رو با کسی دیگه ای پر کنی...
میدونم خدافظی چه رنگیه ..

تو تاحالا تجربه کردی ؟

راستش از این صفحه مانیتور خسته شدم ..

از اینکه حرفامو بنویسم خسته شدم..

دلم واسه هم زبون تنگه

که زل بزنه تو چشامو باهام حرف بزنه

که اشک هامو بببنه . خنده هامو لمس کنه .

فکرمیکنم اینجا خودمم دارم آهنی میشم

قلبم . . .

نگاهم . . .
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ايـن روزهـا

ـ پـس انـدازم بـالـاسـت

ـ مـطـالـعـه بـسـيـار دارم

ـ ورزش مـي کـنـم

ـ اوقـات فـراغـت زيـاد دارم

بـاور نـکـن
تـمـام ايـنـهـا
يـعـنـي نـبـودن ات . . .

 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می خواهی بروی ؟!

پس بی بهانه برو !

بیدار نکن خاطره های خواب آلوده را …

محبت ساختگیـت، عشق دروغینت و چشمان پر فریبت،

روزی گرفتارت خواهند ساخت …

فقط بیا در خزان خواسته هایم کمی قدم بزن

دلم برای راه رفتنت تنگ شده است…!
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=times new roman,times,serif]نه پیشانی من به لبهای تو رسید …[/FONT]

[FONT=times new roman,times,serif] نه لیاقت تو به احساس من …[/FONT]

[FONT=times new roman,times,serif] چیزی به هم بدهکار نیستیم ؛ هر دو کم آوردیم !!![/FONT]
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز



[FONT=times new roman,times,serif]
بی وفا !!

ایـن روزهـا نـه مـجـالـی

بـرای دلـتـنـگـی دارم

و نـه حـوصـلـه ات را..

ولـی بـا ایـن هـمـه،

گـاه گـاهـی دلـم هـوای تـو را مـیکـنـد . . .
[/FONT]
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نمیدونی چه کــاری با دلـــم کردی ،

نمیدونی چه غمـــگینم نفهمیدی

نمیشناسی منو ازمن چقـــدردوری ،

تواین روزا چه بی رحــمانه مغـــروری
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی دلت یه ادم میخواد
هم جنس خودت
ولی وقتی
پیداش میکنی
میبین
ازش دور هستی
اونوقت
تنها افسوس میخوری که چرا دور هستی
ولی گاهی برای
یافتن
همزبون
سفر باید کرد
گاهی
تمام اعقاید و افکارت کنار بذار و قدم بزن
کنار
کسی که
احساست خوب میفهمه
انوقت
وقتی
موهات کاملا سپید شد
دیگر افسوس نمیخوری همزبونت پیدا کردی
ولی
نتونستی کنارش باشی
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دست و دلم به هيچ چيز نمي رود...
فقط ،
دلم گريه مي خواهد،
و دستم،
دستانت را...
نه!...
دست روي دلم نگذار كه خون است!!!...
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
انگشتانت را به من قرض بده!!

براى شمردن لحظه هاى نبودنت کم آورده ام…
 

n*@*f*@*s

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]تنهایی ام تو را با خود خواهد برد تا انتها[/FONT][FONT=&quot]....

تا بی کران....

باید ببینم چه کسی می تواند رد پای تو را بیابد

آیا کسی واقعا هست

که تو را آنگونه که هستی شناخته باشد!!

... با من باش......

من که اینگونه اسیر توام.......

عقربه ها نیامدنت را تکرار می کنند و

زمان مانند دردی بر تنم جاری می شود

عادت نکرده ام به نبودنت

و تو سخت به ثانیه هایم چسبیده ای !![/FONT]


http://
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
مـــــــن عاشقـــانـــــه هایـــــــم را

روی همیـــــــــن دیـــــــــوار مجـــازی می نویســــــــم !

از لــج تــــــــو . . .


از لـــج خــــــــودم . . .

که حاضـــــــر نبــودیــــــــم یک بار


ایـــــــن هــــا را واقعـــــــی بــه هـــم بگوییــــــــم. . . !
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

نداشتن تو

کابوس بغض هاي گلويم است!

غم لمس باران از پشت شيشه

غم پرواز در قفس است!

نه اينکه از رفتن نگهت دارم

نه اينکه اشک هايم دست به دامانت شود

نه ، بخدا نه ...

فقط گاهي دلم زيادي تنگت ميشود ...

نفس هايم در بغض گلو ، نفس کم مي آورند.

باور کن که شانه هايم

براي تکيه زدن اين همه غم

کمي کوچک است ...
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

ايمان مي آورم به دوستي و صداقت قاصدک!

سال هاست که

صدايم را شنيد ...

نگاهم را خواند ...

محبتم را فهميد ...

غصه هايم را گريست ...

خوشي هايم را خنديد ...

و همه شان را رساند به دوردست هاي خاکستري!

اين روزها ، بيشتر از هميشه

قاصدک را مي خوانم!

و "تو" امروز هر چه قاصدک ديدي

جز پيام دلتنگي هاي من چيزي از او نخواهي شنيد ...
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
شعرهایم به رنگِ چشمانت ،

سیاهِ عاشق...

آرام آرام جان می دهد واژه به پای نگاهت،

چشم های تو شاعر و ...

من، دزدِ عاشقانه هایت
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
M *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** ادبیات 2235

Similar threads

بالا