آیا جهان دقیقاً برای وجود ما ساخته شده؟

برای دانشمندان رد کردن این فرضیه که جهان و قوانینش به هدف پیدایش حیات به وجود آمده‌اند، کار سختی نبود. با توجه به جهان هستی می‌توان آنقدر موارد و گزینه‌هایی یافت که در تضاد با تشکیل حیات در کره‌ی زمین باشند، که تصور این که جهان برای وجود ما تنظیم شده، مضحک جلوه می‌کند. برای رد این مباحثه به ارائه‌ی چند مورد زیر کفایت می‌کنیم:

1- شرایط حجم بسیار بزرگی از فضا آن قدر بد است که هرگونه حیات در کسری از ثانیه نابود و هیچ می‌شود.
چرخش کهکشانی روزی ما را در نزدیکی یک انفجار بزرگ کیهانی قرار خواهد داد که می‌تواند در یک چشم به هم زدن حیات را محو کند.

2- سیل، زلزله، آتشفشان، تسونامی، گردباد و همه اتفاقات طبیعی که با تمام توان آثار حیات را نابود می‌کنند، نمی‌توانند نشانه‌هایی خوبی از سازگار بود طبیعت با موجودات و تلاش برای برقراری حیات باشند.


3- ۹۹ درصد از کل موجودات زنده‌ی روی کره‌ی زمین تا کنون منقرض شده‌اند. هیچ توضیحی برای این سوال که {چرا یک دایناسور ۶۰ تنی باید میلیونها سال زندگی کرده و سپس ناگهان نابود شود؟} وجود ندارد، حیات بشر و دیگر موجودات امروزی می‌توانست بدون انقراض این تعداد عظیم حیوانات نیز ممکن باشد.

4- بیماری‌های فراوانی که در چند ساعت و یا روز می‌توانند ما را از پا در بیاورند. بیماری‌های دهشتناکی همچون ابولا یا مالاریا که روزانه باعث مرگ هزاران کودک بی‌گناه شده و یا بیماری‌های حیوانی از جمله جنون گاوی یا نیوکاسل که مرگ بخش عظیمی از حیوانات را در پی دارند.

پس ایده‌ی یک جهان هدف‌مند و تنظیم شده برای حیات در حالی که فقط مقدار بسیار بسیار ناچیزی از آن قابلیت به وجود آوردن حیات را دارد، پوچ می‌نماید.

مثل این می‌ماند که ما کارخانه‌ای برای ساخت یک کالا داشته باشیم که در هر سال میلیون‌ها تن زباله تولید می‌کند ولی خروجی کالای آن فقط یک عدد در هر سال باشد.
 
خلقت:

این رویکرد معتقد است موجودی فرای جهان هستی پشت دستگاه تنظیم قوانین فیزیکی جهان ما نشسته و با دقتی بسیار بالا این مقادیر و ثابت‌ها را تنظیم کرده است.

این برهان توسط بسیاری از خلقت‌گرایان برای اثبات نیاز وجود یک خالق برای جهان ما استفاده می‌شود و با نام برهان نظم شناخته می‌شود.

به طور نمونه می‌توان پانگو (در اسطوره شناسی چین، نام نخستین موجود زنده و خالق و آفرینشگر تمامی اساطیر چین)، تایتن‌ها و خدایان المپ‌نشین و پیدایش و خلقت در ادیان ابراهیمی را نام برد.

اشکال بزرگ تمامی این موارد، عدم توانایی آن‌ها در توضیح و تشریح دلایل منطقی و علمی چنین پدیده‌هایی‌ست. آنها به این سوال پاسخ نمی‌دهند که چرا موجودی فراجهانی بایستی چنین دستگاه عظیمی را بیافریند یا باعث شود؟

آن‌ها گزاره دلیل جهان‌ را فقط یک پله به عقب می‌برند و دلیل آن را خواست موجودی فراتر از واقعیت می‌دانند که ما عاجز از توضیح و تشریح منطقی و علمی چنین عاملی هستیم.

پس ارائه‌ی این راه حل نیز راه حلی منطقی برای پاسخ به این سوال فراهم نمی‌کند و ما را فقط یک قدم از پاسخ به این پرسش دورتر می‌کند. گرچه پاسخ‌های فلسفی متعددی به این سوال داده شده اما هیچ‌کدام امکان اثبات نداشته و در نهایت به باور و اعتقاد فرد ختم می‌شوند.
 
آخرین ویرایش:
دیوید آتنبورو:

من به کودکی خردسال فکر می کنم که در آفریقای خاوری، تخم چشمانش به وسیله یک کرم سوراخ شده است.

آن کرم به هیچ شیوه دیگری نمی تواند زندگی کند، جز با نقب زدن و سوراخ کردن تخم چشم انسان !!

بنابراین من به سختی می توانم تصور کنم که این جهان بر اساس یک هوشمندی جلو می رود که انسان در آن برترین موجود و هدف این جهان است و خالقی نیک سرشت اورا تحت نظر دارد.
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
خب بعد سایت بالاترین ..........رو آوردید به مطلب سایت فیلـتر شده گمانه.......مقصد بعدی کجاست؟

پس شما اصلا خدا رو همچنان قبول ندارید.....درست متوجه شدم؟:smile:
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
مشکل بزرگ جنابعالی این است که خداوند رو با یک انسان مقایسه میکنی........

این شبهاتی که شما مطرح میکنید مربوط به امروز و دیروز نیست ......از خیلی قدیم بوده و جواب هم بنا بر مقتضی زمان داده شده است
[FONT=&quot]همین که برای ذهن هر انسانی این سؤال مطرح می‌شود که «من و ما و این عالم برای چه خلق شده‌ایم؟»، خود گواه بر آن است که نظام خلقت بیهوده و عبث آفریده نشده است – همین نتیجه‌ی قطعی خود دلیل است که اولاً آفریننده دارد - ثانیاً آفریننده حی، علیم، حکیم، واحد و بی‌مانند است و ثالثاً آفرینش به سوی آن هدف رهسپار است:[/FONT] [FONT=&quot]«أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ * فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ» (المؤمنون، 115، 116)[/FONT]
[FONT=&quot]ترجمه:[/FONT][FONT=&quot] آيا پنداشتيد كه شما را بيهوده آفريده‏ايم و اينكه شما به سوى ما بازگردانيده نمى‏شويد * پس والاست‏خدا فرمانرواى برحق خدايى جز او نيست [اوست] پروردگار عرش گرانمايه»[/FONT]
[FONT=&quot]ب –[/FONT][FONT=&quot] شاید برخی بگویند که به فرض آفریننده و هدفی در کار باشد، اما نمی‌دانیم که کیست یا چیست و چه هدفی دارد. اما اگر دقت کنیم معلوم می‌شود که هر کسی، هر چیزی یا هر مقصدی به نشانه‌هایش شناخته می‌شود و نه به ذاتش [قبلاً در این خصوص مطالب بسیاری درج شده است (لینک‌: 12 - 3)].[/FONT]
[FONT=&quot]پس اگر فایده خلقت عالم برای مخلوق [به ویژه انسان برخوردار از قوای عاقله، اختیار و انتخاب]، فقط هیمن شناخت مبدأ و معاد و یا به تعبیر دیگری «آغاز و انجام» و بالتبع شناختن راه رشد و کمال، کفایت می‌کند.[/FONT]
[FONT=&quot]ج –[/FONT][FONT=&quot] اما «هدف» یک موقع برای مخلوق مورد سؤال قرار می‌گیرد و یک موقع برای خالق و در مورد دوم، اصل سؤال غلط است. چرا که هدف مخلوق همیشه رفع نقص و رسیدن به کمال است، اما خالق نقصی ندارد که بخواهد آن را با تحقق هدفی مرتفع نموده و به کمال برساند؛ لذا بی‌نیاز (غنی) است. او هستی و کمال محض است، از هر نقصی منزه (سبحان) است و کسری در او وجود ندارد که بخواهد کاملش کند.[/FONT]
[FONT=&quot]آیت‌الله جوادی آملی (ادام الله ظله) در پاسخ این سؤال که: «هدف خدا از آفرینش چیست؟» می‌فرمایند: «... این سؤال صحیح نیست، چون خدا خود هدف است، نه این که هدف داشته باشد. هر کسی کاری را انجام می‌دهد، برای آن است که نقص خود را با آن کار برطرف کند. احتیاجی دارد و می‌خواهد آن احتیاج را بر طرف کند تا به کمال برسد». (پرسش‌ها و پاسخ‌ها – دفتر بیستم، ص 128)[/FONT]
[FONT=&quot]د –[/FONT][FONT=&quot] خلقت، تجلی ذات باریتعالی است. وقتی رحمت، علم، قدرت، حکمت، جود، کرم، غنا، جمال و سایر اسمای الهی ظهور یابند، خلقت (وجود) در مراتب متفاوت خود متجلی می‌گردد و موجودات پدید می‌آیند. (به مَثَل مانند تجلی نور است که خود پیداست و سبب پیدایش چیزهای دیگر می‌شود – الله نور السموات و الارض).[/FONT]
[FONT=&quot]ﻫ –[/FONT][FONT=&quot] اما می‌شود پرسید: ما برای چه آفریده شده‌ایم، یا خدا برای چه ما را خلق کرد؟ یعنی غایت ما کجاست و چگونه حاصل می‌شود؟ قرار است چه کنیم، به کجا برسیم و چرا؟ خداوند کریم در پاسخ می‌فرماید:[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]«وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ» (الذاریات - 56)[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]ترجمه:[/FONT][FONT=&quot] و من جن و انس را نيافريدم مگر براى اين كه عبادتم كنند.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]در نگاه ساده به این آیه و واژه و مفهوم «عبادت»، همان سؤال پیش می‌آید: برای چی؟ مگر خدا به عبادت ما نیاز داشت که ما را آفرید تا عبادتش کنیم؟[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]اما اگر معنای «عبادت» را درست و بیشتر درک کنیم، این سؤال پاسخ داده می‌شود. بیان شد که حق تعالی نور است. نور یعنی هستی. پس از او «نور» ساتع می‌شود. یعنی هستی بخش است. اما مخلوقی که هستی‌اش را از دیگری گرفته است، کامل نیست و عشق بی‌حدی به مبدأ خود، یعنی همان «کمال محض» دارد. لذا باید اندیشه کند، خود را بشناسد، هدف را بشناسد و به سوی هدف حرکت کند.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]هدف انسان هر چه که باشد، به سوی آن می‌رود. اگر این هدف ناقص و فانی باشد، انسان نیز به کمال نرسیده و به هلاکت می‌افتد، اما اگر هدف کامل و باقی باشد، این انسان همیشه به سوی کمال رفته و حیات و بقا می‌یابد. حال چه هدفی به غیر از کمال مطلق «الله جل جلاله» کامل و باقی است؟ هر چه به غیر از خداوند متعال در نظر گرفته شود، خود مخلوق، محتاج و فانی است. لذا فرمود: انسان را آفریدم تا با عقل، اختیار، علم، راهنمایی توسط انبیاء و کتاب و نیز با تبعیت از انسان کامل، مرا هدف بگیرد و به سوی من حرکت کند تا به کمال برسد. این یعنی «عبادت» [عبادت یعنی وابستگی صرف که منجر به رهروی و اطاعت می‌گردد] لذا خلق نکردم مگر برای این که مرا عبادت کند، یعنی او را خلق نکردم که بندگی دیگران را بنماید، بلکه خلق کردم تا به کمال برسانم و این کمال فقط در راستای وابستگی به خودم حاصل می‌شود. پس، معلوم می‌شود که مخلوق به عبادت نیاز دارد و نه معبود.[/FONT]
[FONT=&quot]البته چنان که بیان شد، بحث در این مورد بسیار است که از منظرهای گوناگون مطرح و بررسی می‌شود.[/FONT]
[FONT=&quot]عاشق شو، ار نه روزی کار جهان سرآید[/FONT]
[FONT=&quot]ناخوانده درس رمزی، از کارگاه هستی (حافظ)[/FONT]
 
خب بعد سایت بالاترین ..........رو آوردید به مطلب سایت فیلـتر شده گمانه.......مقصد بعدی کجاست؟
پس شما اصلا خدا رو همچنان قبول ندارید.....درست متوجه شدم؟:smile:

با توجه به توصیه های مدیر محترم گفتگوی آزاد، وارد بحث های شخصی نمیشوم. :gol:
 
مشکل بزرگ جنابعالی این است که خداوند رو با یک انسان مقایسه میکنی........این شبهاتی که شما مطرح میکنید مربوط به امروز و دیروز نیست ......از خیلی قدیم بوده و جواب هم بنا بر مقتضی زمان داده شده است
اینگونه پاسخ به شبهات دادن، به درد کلاس های ادبیات و فلسفه کلامی میخورد. که جمع بشیم و شعر بگیم و همچون پروانه دور شمع بچرخیم.همانطور که من میتوانم مدعی بشم انسان مخلوق یکسری فرا زمینی ها هست که میلیون ها سال پیش اومدن رو زمین و انسان رو گذاشتن و رفتن و انسان با تفکر به اون فرا زمینی ها فکر میکنه و این عبادات و ... تماما انحرافاتی بوده که به خاطر تلخی پذیرش نیستی به وجود آورده. هرچه علم گسترش میابد این فرمایشات شما کمرنگ و کمرنگ تر می شود.
 

lord70

عضو جدید
سلام
لطفا نوشته دانشمندانی هم که به خدا اعتقاد داشته رو هم بگید
برای مثال من یه نمونه ذکر میکنم..
به اظهارت یک دانشمند و زیست شناس امریکایی توجه کنید:
عمل شگفت اور هضم غذا در گذشته به خداوند نسبت داده می شود واکنون بر اساس مشاهده این عمل حاصل فعل و انفعالات شیمایی بدن محسوب می شود.
اما با کشف این مشاهده نمی توان وجود خدا را نفی کرد زیرا پس از کشف چنین مشاهده ای این سوال مطرح است که چه نیرویی اجزایی شیمیایی را ملزم کرده تاچنین
عمل مفیدی را از خود نشان دهند؟
غذا پس از ورود به شکم بر اساس یک سیستم اتوماتیک و نظام و هماهنگ مراحل متعدد و شگفت اوری را سپری می کند که مشاهده ان این
دیدگاه را رد می نماید که این همه فعل و انفعالات شگفت انگیز صرفا بر اساس یک اتفاق به وجود امده است . شکی نیست که چنین سخنی کاملا اشتباه و بیهوده می باشد
واقعیت این است که بعد از چنین مشاهده ای بیش از پیش باید به حقیقت قوانینی پی برد که خداوند انها را ابزار تحقیق حیات و زندگانی قرار داده است
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینگونه پاسخ به شبهات دادن، به درد کلاس های ادبیات و فلسفه کلامی میخورد. که جمع بشیم و شعر بگیم و همچون پروانه دور شمع بچرخیم.همانطور که من میتوانم مدعی بشم انسان مخلوق یکسری فرا زمینی ها هست که میلیون ها سال پیش اومدن رو زمین و انسان رو گذاشتن و رفتن و انسان با تفکر به اون فرا زمینی ها فکر میکنه و این عبادات و ... تماما انحرافاتی بوده که به خاطر تلخی پذیرش نیستی به وجود آورده. هرچه علم گسترش میابد این فرمایشات شما کمرنگ و کمرنگ تر می شود.

جلب شد ........از نظر شما فلسفه و از راه استدلال منطقی چیزی رو اثبات کردن ..........علم نیست؟

ظاهرا شما هر چیزی رو فقط ببینی بوجودش اعتقاد داری .........لطف کن نیرو گرانش زمین رو به من نشون بده!......
 
سلام لطفا نوشته دانشمندانی هم که به خدا اعتقاد داشته رو هم بگیدبرای مثال من یه نمونه ذکر میکنم..به اظهارت یک دانشمند و زیست شناس امریکایی توجه کنید:عمل شگفت اور هضم غذا در گذشته به خداوند نسبت داده می شود واکنون بر اساس مشاهده این عمل حاصل فعل و انفعالات شیمایی بدن محسوب می شود.اما با کشف این مشاهده نمی توان وجود خدا را نفی کرد زیرا پس از کشف چنین مشاهده ای این سوال مطرح است که چه نیرویی اجزایی شیمیایی را ملزم کرده تاچنین عمل مفیدی را از خود نشان دهند؟غذا پس از ورود به شکم بر اساس یک سیستم اتوماتیک و نظام و هماهنگ مراحل متعدد و شگفت اوری را سپری می کند که مشاهده ان این دیدگاه را رد می نماید که این همه فعل و انفعالات شگفت انگیز صرفا بر اساس یک اتفاق به وجود امده است . شکی نیست که چنین سخنی کاملا اشتباه و بیهوده می باشد واقعیت این است که بعد از چنین مشاهده ای بیش از پیش باید به حقیقت قوانینی پی برد که خداوند انها را ابزار تحقیق حیات و زندگانی قرار داده است
مشکل شما اینجاست که فکر میکنید فرگشت محصول یک اتفاق بدون هوش هست !! من و شما خودمان محصول هوش فرگشت هستیم. یعنی فرگشت اتفاقی نیست. فرگشت یک تغییر کور دارای هوش می باشد که این هوش را از جایی نیاورده. سعی و خطاهایی محدود داره. برای همین ما هنوز دی ان ای های ماهی هارو هم در بدن خودمان داریم، در حالیکه به آنها نیازی نداریم. این دانشمندانی که شما میگین وجود دارن، اما طبق بررسی های انجام شده کمتر از 5 درصد دانشمندان بزرگ معاصر دنیا این اعتقادات رو دارن و 95 درصد اونها هوش و انتخاب طبیعی رو پذیرفتن نه هوش یک موجود ماورایی ناظر رو.
 
آخرین ویرایش:
جلب شد ........از نظر شما فلسفه و از راه استدلال منطقی چیزی رو اثبات کردن ..........علم نیست؟ظاهرا شما هر چیزی رو فقط ببینی بوجودش اعتقاد داری .........لطف کن نیرو گرانش زمین رو به من نشون بده!......
فلسفه راه اثبات نیست.فلسفه صرفا میتونه بر اساس یکسری مشاهدات یکسری نتایجی رو ارائه کنه که چون دسترسی به نتایج نداره، نتایجش فقط در حد ادعا باقی خواهد ماند.منظورم از دیدن مشاهده با دوتا چشم نیست، یعنی در معرض آزمابش گذاشتن. اثر نیروی گرانش رو با آزمایش تجربی هر وقت و هر زمان که بخواهید میتوانید به آزمایش بگذارید و جواب یکسان بگیرید. برای همین میگیم وجود دارد.
 

lord70

عضو جدید
مشکل شما اینجاشت که فکر میکنید فرگشت محصول یک اتفاق بدون هوش هست !! من و شما خودمان محصول هوش فرگشت هستیم. یعنی فرگشت اتفاقی نیست. فرگشت یک تغییر کور دارای هوش می باشد که این هوش را از جایی نیاورده. سعی و خطاهایی محدود داره. برای همین ما هنوز دی ان ای های ماهی هارو هم در بدن خودمان داریم، در حالیکه به آنها نیازی نداریم. این دانشمندانی که شما میگین وجود دارن، اما طبق بررسی های انجام شده کمتر از 5 درصد دانشمندان بزرگ معاصر دنیا این اعتقادات رو دارن و 95 درصد اونها هوش و انتخاب طبیعی رو پذیرفتن نه هوش یک موجود ماورایی ناظر رو.
من دنبال توضیح نبودم فقط خواستم بگم نظریه دانشمندهایی هم که به خدا اعتقاد داشتن رو هم بگید. تنها یه روی سکه رو نگاه نکنید.
بازم من نوشته یکی دیگه رو میزارم
ارنست اودلف می گوید:
زمانی که در دانشکده پزشکی مشغول تحصیل بودم از واکنش بدن و فعل و انفعالاتی که در بافتهای زخمی به وجود می اید
اگاه شدم با میکروسکوپ مشاهده کردم که در نتیجه فعل و انفعالات زیادی که در بافتها انجام می شود زخمها و
قسمتهای اسیب دیده بافتها ترمیم می شوند پس از پایان درسم و دقیقا زمانی که احساس می کردم به توانایی
بالایی در زمینه پزشکی دست یافته ام با مساله بزرگی مواجه
شدم و بدین ترتیب فهمیدم که من در دانش پزشکی خود از بزرگترین
عامل یعنی از خدا غافل شده ام ..
(( در میان بیمارانم پیرزن هفتاد ساله ای بود که عکسهای رادیو گرافی نشان داد بافت
اسیب دیده اش به سرعت در حال بهبود است به او تبریک گفتم جراحان برجسته می گفتند که پیرزن
می تواند تا 24 ساعت اینده مرخص شود
روز یکشنبه بود.. دختر این پیرزن مطابق معمول برای عیادت هفتگی از مادرش به بیمارستان امد
خطاب به دخترش گفتم:اکنون مادرت بهبود یافته و فردا مرخص می شود و می توانید او را به خانه ببرید دختر بدون اینکه پاسخی دهد مستقیما نزد مادرش رفت و به او گفت: با شوهرم مشورت کردم او با امدن شما به خانه ما مخالفت کرد
از اینر و شما را باید به خانه سالمندان منتقل کنم))
چند ساعت پیرزن را معاینه کردم و دیدم که حال بیمار وخیم شده است او
در کمتر از24ساعت جان سپرد البته نه به خاطر زخم بدنش بلکه به خاطر صدمه روحی و شکستن قلبش.
با تمام تلاش که صورت گرفت ان پیرزن وفات نمود استخوان شکسته اش
ترمیم شده بود اما دارویی برای دل شکسته اش پیدا نشد پیرزن دل شکسته به هیچ نحو
بهتر نشد و با وجودی که از لحاظ جسمی بهبود یافته بود زنده نماند زیرا ویتامینها
مواد معدنی و سایر داروهایی که به او ترزیق شدند عوامل و عناصر اصلی حیات او نبودند بلکه عامل اصلی زنده بودنش
امید بود که با حرف دخترش ان را از دست داد
من به شدت تحت تاثیر این جریان قرار گرفتم زیرا می دانستم که اگر این پیرزن
هفتاد ساله همچنان به خدا امید می داشت با چنین حادثه ای مواجه نمی شد.
 
من دنبال توضیح نبودم فقط خواستم بگم نظریه دانشمندهایی هم که به خدا اعتقاد داشتن رو هم بگید. تنها یه روی سکه رو نگاه نکنید.بازم من نوشته یکی دیگه رو میزارمارنست اودلف می گوید:زمانی که در دانشکده پزشکی مشغول تحصیل بودم از واکنش بدن و فعل و انفعالاتی که در بافتهای زخمی به وجود می اید
جواب این ادعای دکتر گرانقدر رو من در نوشته سوم این تاپیک، توسط یک اندیشمند دیگر دادم. کما اینکه استدلال های این دوستان اکثرا عارفانه و شاعرانه هست. وقتی از ایشون میپرسی میلیون ها کودک در بدو تولد بیماران ژنتیکی دارن و ناقص دنیا میان سکوت میکنه. وقتی بهش میگی پشه های مالاریا حمله میکنند و هزاران کودک رو درجا میکشند، سکوت میکنه. در اینکه امید اسباب حیات هست که کسی شکی توش نداره، مشکل ارتباط دادن یک دنیای گنگ و بی هدف و بی در و پیکر، به جهانی پر از نظم هست که انسان هدف پیدایش جهان هست، در حالیکه اینطوری نیست. فکرش رو بکنید میلیون ها ستاره و سیاره بی استفاده در جهان شناورن، روی یک کره زمین اندازه دانه ماسه حیات هست که بگوید وای چه جهان بزرگی !! هوشی برای پیدایش اینهمه سیاره و ستاره در حال انفجار که میلیاردها سال زنده هستن و از بین میرن وجود نداره
 

lord70

عضو جدید
جواب این ادعای دکتر گرانقدر رو من در نوشته سوم این تاپیک، توسط یک اندیشمند دیگر دادم. کما اینکه استدلال های این دوستان اکثرا عارفانه و شاعرانه هست. وقتی از ایشون میپرسی میلیون ها کودک در بدو تولد بیماران ژنتیکی دارن و ناقص دنیا میان سکوت میکنه. وقتی بهش میگی پشه های مالاریا حمله میکنند و هزاران کودک رو درجا میکشند، سکوت میکنه. در اینکه امید اسباب حیات هست که کسی شکی توش نداره، مشکل ارتباط دادن یک دنیای گنگ و بی هدف و بی در و پیکر، به جهانی پر از نظم هست که انسان هدف پیدایش جهان هست، در حالیکه اینطوری نیست. فکرش رو بکنید میلیون ها ستاره و سیاره بی استفاده در جهان شناورن، روی یک کره زمین اندازه دانه ماسه حیات هست که بگوید وای چه جهان بزرگی !! هوشی برای پیدایش اینهمه سیاره و ستاره در حال انفجار که میلیاردها سال زنده هستن و از بین میرن وجود نداره

هیچ کار خدا بدون حکمت نیست .هیچ کارش .

حالا یه سوال برای من پیش اومده چه بهتر که از شما بپرسم چون در این این زمینه اطلاعات داریداین همه سیاره چطور به وجود اومده؟
 
آخرین ویرایش:

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
جواب این ادعای دکتر گرانقدر رو من در نوشته سوم این تاپیک، توسط یک اندیشمند دیگر دادم. کما اینکه استدلال های این دوستان اکثرا عارفانه و شاعرانه هست. وقتی از ایشون میپرسی میلیون ها کودک در بدو تولد بیماران ژنتیکی دارن و ناقص دنیا میان سکوت میکنه. وقتی بهش میگی پشه های مالاریا حمله میکنند و هزاران کودک رو درجا میکشند، سکوت میکنه. در اینکه امید اسباب حیات هست که کسی شکی توش نداره، مشکل ارتباط دادن یک دنیای گنگ و بی هدف و بی در و پیکر، به جهانی پر از نظم هست که انسان هدف پیدایش جهان هست، در حالیکه اینطوری نیست. فکرش رو بکنید میلیون ها ستاره و سیاره بی استفاده در جهان شناورن، روی یک کره زمین اندازه دانه ماسه حیات هست که بگوید وای چه جهان بزرگی !! هوشی برای پیدایش اینهمه سیاره و ستاره در حال انفجار که میلیاردها سال زنده هستن و از بین میرن وجود نداره
باز هم اشتباه کردی ...........اولا خداوندحقی بر گردن کسی ندارد ......بعد هم اگر بچه ای ناقص متولد میشود شما که دم از علممیزنی بایستی بهتر بدانی که ناشی از ضعف آگاهی والدین و سهل انگاریآن ها بوده که چنین اتفاقی افتاده........اینکهاونبچه بدون گناه به رنج و مشقتي........ نتيجه ناگزير ساختار عالم ماده و تاثير و تاثر انسان ها و بلكه همه موجودات از يكديگر است ......... چه ما بخواهيم و چه نخواهيم در عالم ماده موجودات مختلف از يكديگر تاثير و تاثر مي پذيرند و بخصوص انسان ها كه موجودات مختاري هستند از تصميمات و رفتارهاي يكديگر منتفع يا متضرر مي شوند ............
بسياري ازفرزندان از تمكن و توانايي مالي والدين خود يا موقعيت اجتماعي آنان يا كمالات جسمي و روحي ژنتيكي كه از آنان به ارث مي برند بهره مند مي شوند.... بدون آنكه خود هيچ نقشي در اين مساله داشته باشند............ برخي كودكان نيز از نقائص و صدمات ژنتيكي والدين خود متاثر مي شوند و معلول به دنيا مي آيند.....اینکه شما انتظار داشته باشید خداوند در این مسائل مستقیم دخالت داشته باشد دور از حکمت است........تغيير در عموميت قانون عليت به معني مانع شدن از امكان رشد و بالندگي در يك انسان است.....لزوما خداوند بيماري يا نقص عضو كودك را اراده نكرده بود بلكه ساختار علّي و معلولي عالم به اين نتيجه منتهي شد......همان هدف دار بودن آفرینش و نظم جهان
در روایات آمده « در روز قيامت كسانى كه در دنيا با صحّت و عافيت به سر بردند، دوست دارند كه گوشت بدن آن ها را با قيچي در دنيا چيده بودند براى ثواب هايي كه مى‏بينند به اهل بلا مى‏دهند. » إرشاد القلوب إلى الصواب‏، شريف رضى‏ ، قم‏، 1412 ق‏، ج 1، ص 42.
 
هیچ کار خدا بدون حکمت نیست .هیچ کارش .

حالا یه سوال برای من پیش اومده چه بهتر که از شما بپرسم چون در این این زمینه اطلاعات داریداین همه سیاره چطور به وجود اومده؟


به اینکه میگین هیچ کار خدا بی حکمت نیست و وقتی میگیم حکمتش چیه و بگید نمیدونم، میشه توجیه کردن !!
پس از کجا میدونین بی حکمت نیست؟
مگر میشود انسان از یکسری نظم های بسیار اندک، یک کلیتی رو نتیجه بگیره و با میلیون ها مثال نقض، اون کلیت رو از بین نبره و همچنان بگه حکمت بوده.
این حرفای شما رو در حوزه باور مذهبی قرار میدیم، متاسفانه نه میتونن بر مبنای علم باشند نه حتی فلسفه، چون از هیچ اهرمی برای حکیم بودن استفاده نمیکنن جز یکسری ارتباطات محدود اونم فقط روی کره زمین دارای حیات و بعدا نتیجه دلخواه خودتون رو میگیرین، بدون اینکه این نتیجه قابلیت این رو داشته باشه که در ورطه آزمایش گذاشته بشه.

سیارات در حین فروریختن یک سحابی و تبدیل آن به به قرص نازکی از غبار شکل می‌گیرند. در پی این فروریزی یک پیش‌ستاره در هسته تشکیل می‌شود که قرص پیش‌سیاره‌ای چرخانی آن را دربرگرفته‌است. از طریق برافزایش (یک فرایند برخورد چسبنده) ذرات غبار قرص به شکل پایداری در کنار هم انباشته می‌شوند تا اجسامی بزرگتر تشکیل دهند. تجمع‌های محلی جرم به نام سیارات خرد شکل می‌گیرند و با بهره‌گیری از جاذبه گرانشی فرایند برافزایش را تسریع می‌کنند. این تجمع‌ها مرتباً چگال‌تر می‌شوند تا اینکه سرانجام بر اثر گرانش به درون فرو ریخته و پیش‌سیاره‌ها را تشکیل می‌دهند. پس از آنکه قطر سیاره از ماه بزرگتر شد، شروع به انباشتن یک اتمسفر گسترده می‌کند و از طریق پدیده پسار اتمسفری، سرعت جذب سیارات خرد آن بسیار افزایش می‌یابد

وقتی یک پیش‌ستاره به‌اندازه‌ای بزرگ می‌شود که شعله‌ور گردد و ستاره‌ای به‌وجود می آید.
 
باز هم اشتباه کردی ...........اولا خداوندحقی بر گردن کسی ندارد ......بعد هم اگر بچه ای ناقص متولد میشود شما که دم از علممیزنی بایستی بهتر بدانی که ناشی از ضعف آگاهی والدین و سهل انگاریآن ها بوده که چنین اتفاقی افتاده........اینکهاونبچه بدون گناه به رنج و مشقتي........ نتيجه ناگزير ساختار عالم ماده و تاثير و تاثر انسان ها و بلكه همه موجودات از يكديگر است ......... چه ما بخواهيم و چه نخواهيم در عالم ماده موجودات مختلف از يكديگر تاثير و تاثر مي پذيرند و بخصوص انسان ها كه موجودات مختاري هستند از تصميمات و رفتارهاي يكديگر منتفع يا متضرر مي شوند ............
بسياري ازفرزندان از تمكن و توانايي مالي والدين خود يا موقعيت اجتماعي آنان يا كمالات جسمي و روحي ژنتيكي كه از آنان به ارث مي برند بهره مند مي شوند.... بدون آنكه خود هيچ نقشي در اين مساله داشته باشند............ برخي كودكان نيز از نقائص و صدمات ژنتيكي والدين خود متاثر مي شوند و معلول به دنيا مي آيند.....اینکه شما انتظار داشته باشید خداوند در این مسائل مستقیم دخالت داشته باشد دور از حکمت است........تغيير در عموميت قانون عليت به معني مانع شدن از امكان رشد و بالندگي در يك انسان است.....لزوما خداوند بيماري يا نقص عضو كودك را اراده نكرده بود بلكه ساختار علّي و معلولي عالم به اين نتيجه منتهي شد......همان هدف دار بودن آفرینش و نظم جهان
در روایات آمده « در روز قيامت كسانى كه در دنيا با صحّت و عافيت به سر بردند، دوست دارند كه گوشت بدن آن ها را با قيچي در دنيا چيده بودند براى ثواب هايي كه مى‏بينند به اهل بلا مى‏دهند. » إرشاد القلوب إلى الصواب‏، شريف رضى‏ ، قم‏، 1412 ق‏، ج 1، ص 42.

برهان علیت که یک برهان رد شده هست که خدمتتون توضیح میدم:

برهان علیت می گوید:

هر آنچه وجود دارد نیازمند یک علت است.
یک گزاره کلی هست و در یک گزاره کلی فقط یک مثال نقض کافی هست تا اون گزاره رو از اعتبار خارج کنه.

اما در ابتدای علت ها میگویند خالق علت جهان هست و نیاز به علت ندارد، یعنی یک گزاره کلی رو که با هرچیزی شروع میشده رو خودش توسط ناشناخته ها نقض کرده !!

یعنی خلقت گرایان میگن هرچیزی علتی داره، چون ما هنوز نفهمیدیم علت پیدایش جهان چیست پس اون علت یک خالق هوشمند هست، که خودش علتی ندارد.
یعنی خودشون وقتی لازم باشه برهان علیت رو میشکنند !!!

اصل عدم قطعیت هایزنبرگ می گوید برای هر اتفاقی بی نهایت حالت ممکن وجود دارد و در واقع برای همیشه به رابطه علی پایان داد و بر اساس پایستگی انرژی، انرژی نه به وجود می آید (خالقی ندارد) نه از بین میرود و در واقع ازلی هست و اصلا بحث زمان در آن مطرح نمی شود که در علیت نیاز به در نظر گرفتن زمان هست.

ما انتظار نداریم کسی در جهان دخالت کنه، در واقع ما هیچ نشانه ای از دخالت در این جهان نمیبینیم.
این خلقت گرایان گرامی بودن که مدعی شده اند این خالق، یک زمانی شروع به دخالت در طبیعت کرده و ماجرای کشتی نوح رو به وجود آورده و کل قوانین فیزیک رو نقض کرده و یکسری آدم رو با عذاب کشته و کارهای عجیب دیگر رو اونم فقط تو خاورمیانه انجام داده و در آخرین اثرش کوچکترین اشاره ای به این دخالت ها در هیچ جای دنیا جز خاورمیانه نمیکنه!!!
اینکه پای خالق رو هرجا به نفعمون بود بکشیم وسط و اگر قومی نابود شد بگیم عذاب او بود، اگر نتونستیم بگیم عذاب بود، بگیم علت و معلول بود، دور از حکمت هست.

در مورد بیماری های ژنتیکی هم شما در اشتباه هستین، در بسیاری از موارد ارتباطی با ضعف والدین نداره.
و یک مشکلی در ده ها نسل قبل تر وجود داشته و خانواده نمیدونستن مجددا در یک روند کاملا تصادفی قوت میگیره و یک انسانی به وجود میاره که مثلا در کودکی پیر میشه یا مغزش اونقدر کوچک هست که نمیتونه تفکر کنه و یا زندگی نباتی داره.

و همینطور در مورد بیماری های مهلکی نظیر طاعون و وبا که میلیون ها انسان رو کشت و حکمتی که شما برای خدا تعریف میکنی سکوت بود.
وقتی میلیون ها انسان با طاعون مردن و آتش زده شدن، شما دیگه نمیتوانید فرضیه های بهشت و جهنم و هوشمندی جهان رو مطرح کنی که این دنیا مزرعه آخرت هست.

چون میلیاردها انسان اصلا فرصت نکردن بذری بکارن که بخوان درویش بکنند !!

شاید بشه گفت این دنیا مزرعه انسان های خوش شانسی بوده که جبر محیطی و ژنتیکی و مذهبی و ... به نفعشون بوده !!
 

mihua

عضو جدید
کاربر ممتاز
در ازل پــرتــو حسـنت ز تـجلّی دم زد - عشق پیدا شد و آتش بـه همه عـالم زد

جلوه­ ای کرد رخت دید ملک عشق نداشت - عین آتش شد از این غیرت و بـر آدم زد
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
یه توضیحاتی در مورد موضوع تاپیک بگم.
اینکه این موضوع خیلی گنگه! برای این میگم که هدف از این عنوان چیه؟ یعنی چی جهان برای کی ساخته شده؟ این اگر منظور زیر سوال بردن باور دینی قضیه است که انسان محور پیدایش قضیه ست. باید این رو خدمت شما عرض کنم که نمیشود نه این موضوع را ثابت کرد و نه رد! یعنی با 2*2=4 تا نمیشه یک باور دینی رو ثابت کرد!! حرف شما مثل این میمونه بگیم چون خدا رو نمیبینیم. چون با هیچ دستگاه و هیچ تکنولوژی ای قابل اندازه گیری نیست پس وجود نداره!! خود همین حرف شما هیچ پایه ی علمی نداره! همواره بشر مسائلی رو در طول زمان کشف میکنه که قبلش مطمئن بوده انها وجود نداشتن!
در کنار همه این اوضاف حرف دیگه ای هم دارم. اینکه هرگز و هرگز خداوند توسط بشر قابل اثبات نیست!
اگر خدایی هست! اگر واقعا خالق همه دنیاست! اگر ماورای همه بعدهاست! به نظرت این یک نقص محسوب نمیشه که بشر کوچولو بتونه اونو اثبات کنه؟ خداوند فراتر از تصور من و شماست که بشه خیلی راحت چارتا دانشمند عقلشون را رو هم بذارن و اثباتش کنن! با علم که کاملا در سه بعد محدود شده انتظار نداشته باش بتونه یک موجود فرابعدی رو اثبات کنه.
به اینکه میگین هیچ کار خدا بی حکمت نیست و وقتی میگیم حکمتش چیه و بگید نمیدونم، میشه توجیه کردن !!
پس از کجا میدونین بی حکمت نیست؟
مگر میشود انسان از یکسری نظم های بسیار اندک، یک کلیتی رو نتیجه بگیره و با میلیون ها مثال نقض، اون کلیت رو از بین نبره و همچنان بگه حکمت بوده.
این حرفای شما رو در حوزه باور مذهبی قرار میدیم، متاسفانه نه میتونن بر مبنای علم باشند نه حتی فلسفه، چون از هیچ اهرمی برای حکیم بودن استفاده نمیکنن جز یکسری ارتباطات محدود اونم فقط روی کره زمین دارای حیات و بعدا نتیجه دلخواه خودتون رو میگیرین، بدون اینکه این نتیجه قابلیت این رو داشته باشه که در ورطه آزمایش گذاشته بشه.

سیارات در حین فروریختن یک سحابی و تبدیل آن به به قرص نازکی از غبار شکل می‌گیرند. در پی این فروریزی یک پیش‌ستاره در هسته تشکیل می‌شود که قرص پیش‌سیاره‌ای چرخانی آن را دربرگرفته‌است. از طریق برافزایش (یک فرایند برخورد چسبنده) ذرات غبار قرص به شکل پایداری در کنار هم انباشته می‌شوند تا اجسامی بزرگتر تشکیل دهند. تجمع‌های محلی جرم به نام سیارات خرد شکل می‌گیرند و با بهره‌گیری از جاذبه گرانشی فرایند برافزایش را تسریع می‌کنند. این تجمع‌ها مرتباً چگال‌تر می‌شوند تا اینکه سرانجام بر اثر گرانش به درون فرو ریخته و پیش‌سیاره‌ها را تشکیل می‌دهند. پس از آنکه قطر سیاره از ماه بزرگتر شد، شروع به انباشتن یک اتمسفر گسترده می‌کند و از طریق پدیده پسار اتمسفری، سرعت جذب سیارات خرد آن بسیار افزایش می‌یابد

وقتی یک پیش‌ستاره به‌اندازه‌ای بزرگ می‌شود که شعله‌ور گردد و ستاره‌ای به‌وجود می آید.
پس در جواب سوال اولتون میگم بله. این به گونه ای توجیه کردن هست چون قابل اثبات نیست! به اینی که شما هم بگی همش دوستان دارن حرفاشون رو توجیه میکنن میگن مغلطه کردن!
در جواب نظر من اینه که هیچ کسی نمیتونه ثابت کنه این همه کودک که از روزانه در جهان میمیرن چرا میمیرن! پس خدا کجاست این وسط؟ یعنی خدا خواسته بمیرن؟ این همه فساد روی زمین هست! پس خدا کجاست؟
چون جوابی نداریم پس بگیم نیست!! درسته جوابی برای این سوالات نیست. ولی این نتیجه عدم وجود خدا هم کاملا جوابی برای توجیه کردن بدون پایه و اساس هست!
این موضوع به کل متن شما هم برمیگرده. درسته من هیچی تو این جهان بزرگ نیستیم! وسعتی که جهان هستی دارن اصلا انسان جایی توش نداره! ولی خب؟ باز نمیشه از این برداشت کرد که خدا نیست. یا مثلا اینکه هدف افرینش چی بوده؟
ببین. همین سوالی که میگی هدف چی بوده یعنی پیشفرض قبول داری خدا بوده! که میگی هدف چی بوده! پس اگه قبول داری خب برام اثباتش کن با علم!
اگر هم کسی خدا رو تا با 2*2=4 بهش ثابت نکنی باور نمیکنه. خب انتظار نداشته باشه که بتونه با افراد دیگه بحث کنه و به نتیجه برسن! چون اولین شرط بحث اینه که یک مبنای مشترک طرفین داشته باشن و از اون شروع کنن. وقتی کسی از بنیاد ساختار فکری بعضی ها رو قبول نداره پس بحث کردن فقط خسته کردن طرفینه!

کلاممو کوتاه میکنم. این تاپیک و سوالی که در اون به دنبال جوابش هستید با علم سه بعدی قابل اثبات نیست. چون نه دلیلی برای رد قضیه میشه اورد نه دلیلی برای اثبات! کاری که دوستان فقط انجام میدن رد کردن نظر همه!
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
برهان علیت که یک برهان رد شده هست که خدمتتون توضیح میدم:

برهان علیت می گوید:

هر آنچه وجود دارد نیازمند یک علت است.
یک گزاره کلی هست و در یک گزاره کلی فقط یک مثال نقض کافی هست تا اون گزاره رو از اعتبار خارج کنه.

اما در ابتدای علت ها میگویند خالق علت جهان هست و نیاز به علت ندارد، یعنی یک گزاره کلی رو که با هرچیزی شروع میشده رو خودش توسط ناشناخته ها نقض کرده !!

یعنی خلقت گرایان میگن هرچیزی علتی داره، چون ما هنوز نفهمیدیم علت پیدایش جهان چیست پس اون علت یک خالق هوشمند هست، که خودش علتی ندارد.
یعنی خودشون وقتی لازم باشه برهان علیت رو میشکنند !!!

اصل عدم قطعیت هایزنبرگ می گوید برای هر اتفاقی بی نهایت حالت ممکن وجود دارد و در واقع برای همیشه به رابطه علی پایان داد و بر اساس پایستگی انرژی، انرژی نه به وجود می آید (خالقی ندارد) نه از بین میرود و در واقع ازلی هست و اصلا بحث زمان در آن مطرح نمی شود که در علیت نیاز به در نظر گرفتن زمان هست.

ما انتظار نداریم کسی در جهان دخالت کنه، در واقع ما هیچ نشانه ای از دخالت در این جهان نمیبینیم.
این خلقت گرایان گرامی بودن که مدعی شده اند این خالق، یک زمانی شروع به دخالت در طبیعت کرده و ماجرای کشتی نوح رو به وجود آورده و کل قوانین فیزیک رو نقض کرده و یکسری آدم رو با عذاب کشته و کارهای عجیب دیگر رو اونم فقط تو خاورمیانه انجام داده و در آخرین اثرش کوچکترین اشاره ای به این دخالت ها در هیچ جای دنیا جز خاورمیانه نمیکنه!!!
اینکه پای خالق رو هرجا به نفعمون بود بکشیم وسط و اگر قومی نابود شد بگیم عذاب او بود، اگر نتونستیم بگیم عذاب بود، بگیم علت و معلول بود، دور از حکمت هست.

در مورد بیماری های ژنتیکی هم شما در اشتباه هستین، در بسیاری از موارد ارتباطی با ضعف والدین نداره.
و یک مشکلی در ده ها نسل قبل تر وجود داشته و خانواده نمیدونستن مجددا در یک روند کاملا تصادفی قوت میگیره و یک انسانی به وجود میاره که مثلا در کودکی پیر میشه یا مغزش اونقدر کوچک هست که نمیتونه تفکر کنه و یا زندگی نباتی داره.

و همینطور در مورد بیماری های مهلکی نظیر طاعون و وبا که میلیون ها انسان رو کشت و حکمتی که شما برای خدا تعریف میکنی سکوت بود.
وقتی میلیون ها انسان با طاعون مردن و آتش زده شدن، شما دیگه نمیتوانید فرضیه های بهشت و جهنم و هوشمندی جهان رو مطرح کنی که این دنیا مزرعه آخرت هست.

چون میلیاردها انسان اصلا فرصت نکردن بذری بکارن که بخوان درویش بکنند !!

شاید بشه گفت این دنیا مزرعه انسان های خوش شانسی بوده که جبر محیطی و ژنتیکی و مذهبی و ... به نفعشون بوده !!
بله. برای اطلاع دوستان دیگه هم میگم برهان علیت یک قضیه بسیار ساده است که کاملا رد شده.
در پست قبل هم گفتم. هیچ برهانی برای اثبات خدا وجود نداره!!!! ولی هیییچ برهانی برای اثبات رد خدا هم وجود نداره!!!
فقط میشه یک توضیح در مورد خدا داد. اون اینکه تقریبا میشه گفت هیچ انسانی نیست که در طول عمرش به وجود یک موجودی تحت عنوان خدا فکر نکرده باشه! بحث وجود و عدم وجود خدا از همون اول بوده و تا اخرین روز نفس کشیدن انسان ها هم خواهد بود! پس! همین میتونه یک نشونه از وجود خدا باشه! (اینطور که عقل ناقص من تا حالا فهمیده و برداشت کرده تا حالا کسی نتونسته از این قوی تر خدا رو اثبات کنه که هزار نفر ردش نکرده باشن!)

مورد بعد اینکه انرژی نه به وجود میاد و نه از بین میره چجوری نتیجه گرفتید خالقی نداره؟ این گذاره علمی یعنی اینکه انرژی نه زیاد میشه نه کم! که هیچ برداشتی از اینکه خالق داره یا نداره ازش نمیشه کرد!

در مورد پاراگراف بعدیتون:
بله. خدا هیچ دخل و تصرفی در روند طبیعی جهان نداره!(در اعتقاد انهایی که باورش دارند!) اینکه بر این باور هستیم در گذشته اتفاقات و معجزاتی صورت گرفته بر مبنای کتاب های دینی و سخن بزرگان است. بله. از طریق علمی نمیتون اثباتشان کرد! انتظار هم نداشته باشید که من بگم ماه که دو نصف شد مثلا یعنی (A + B = C) این یک اعتقاد دینیه! وقتی پیشفرض خدا رو بارو داشته باشی! پس این قدرت رو هم براش قاعل هستی که این کار رو بتونه انجام بده! بله. در این صورت هیچ مشکل و منافاتی هم با عقل ادم در باور کردنش در اون صورت نداره! چرا؟ چون اگر خدایی که شما قبول داری این جهان بسیار بزرگ که انسان یه کوچولوی کوچولو بیشتر توش نیست رو درست کرده! اونوقت بلد نیست بدون اینکه اتفاقی بیوفته معجزه ای رو ایجاد کنه؟ بلد نیست کاری کنه 2*2=5 ؟ اگر خودش بوده که اول 2*2=4 رو تعریف کرده. پس فقط هم خودش میتونه این تعریف رو تغییر بده!


در مورد سخن اخرتون:
بله. این همه بیماری. فقر و مشکلات فراوان همه جهان رو پر کرده! باز میخوام بگم خب؟ این استدلال شما دقیقا همونطور زیر سوال میره که برهان علیت زیر سوال میره. شما از چه چارچوب میای چیزایی رو مطرح میکنی بعد کل اون چارچوب رو زیر سوال میبری!
منظور من اینه خدا (خدای در ذهن من) گفته دخل و تصرفی روی زمین و انسان انجام نمیده (بحث معجزه رو اینجا دیگه نیارید وسط! :دی) برای همین خب در طول زمان بشر اشتباهات فراوان میکنه. درست زندگی نمیکنه. حق هم نوعاش رو میخوره. محیطزیست رو نابود میکنه. خب اینجوری میشه! بیماری های مختلف و فقر و هزار بلای دیگه! یا افرادی که ناقص الخلقه به دنیا میان! انصاف نیست اینجا بگیم پس خدا کو؟ چرا نمیاد انسان رو نجات بده!؟ (چرا یکی در بهترین شرایط به دنیا میاد و زندگی میکنه و خب مسلما ادم خوبی میشه بگیم بره بهشت! و کسی در فقر به دنیا میاد راهی جز دزدی و قتل نداره بره جهنم! پس عدالت کو؟)
این حرف هایی هست که خیلی ها میزنن. ولی خب من این حرفم رو جای دیگه هم زدم. اینکه سوالی مطرح کردن و قضیه ای رو زیر سوال بردن کاری نداره! همه بلدن! راه جایگزینش رو هم بگید تا مقایسه کنیم!
راه جایگزین چیه؟ جز اینه که خدا دست در چرخه طبیعی جهان ببره؟ جز اینه که دخالت کنه در سرنوشت ما؟ خب در این زمان خب همین افرادی که فریاد میزدن خدا چرا فقر!!!!! نمیان بگن خدا جان .. چرا دخالت میکنی؟ مگه نگفتی انسان اختیار داره؟ پس بالاخره خدا چیکار کنه؟ دخالت بکنه یا نکنه!
ببین! قضیه اینه! ما یک بعد قضیه رو میبینیم! بعدی که به نفع تفکر ماست رو میاریم وسط! روی همون فقط زوم میکنیم. بعد انتظار داریم یک بحث خوبی بکنیم و همه را قانع کنیم! من و شما و همه دوستان به کنار. دانشمندانی که کل عمرشون رو سر این موضوعات تفکر کردن در طول تاریخ رو شما ببین! هنوز 2نفر نیستن مثل هم فکر کنن و نظر بدن! چون اونقدر مسائل مختلفی درگیر هست که در تا حالا همه انسان ها با هم نتونستن هنوز به یه نتیجه گیری برسن که همه قبول داشته باشن!


از دوستان عذر میخوام طولانی نوشتم! خودم حوصله خوندن پست های طولانی رو ندارم. ولی از این کمتر حق مطلب ادا نمیشد.
 

lord70

عضو جدید
به اینکه میگین هیچ کار خدا بی حکمت نیست و وقتی میگیم حکمتش چیه و بگید نمیدونم، میشه توجیه کردن !!
پس از کجا میدونین بی حکمت نیست؟
مگر میشود انسان از یکسری نظم های بسیار اندک، یک کلیتی رو نتیجه بگیره و با میلیون ها مثال نقض، اون کلیت رو از بین نبره و همچنان بگه حکمت بوده.
این حرفای شما رو در حوزه باور مذهبی قرار میدیم، متاسفانه نه میتونن بر مبنای علم باشند نه حتی فلسفه، چون از هیچ اهرمی برای حکیم بودن استفاده نمیکنن جز یکسری ارتباطات محدود اونم فقط روی کره زمین دارای حیات و بعدا نتیجه دلخواه خودتون رو میگیرین، بدون اینکه این نتیجه قابلیت این رو داشته باشه که در ورطه آزمایش گذاشته بشه.

سیارات در حین فروریختن یک سحابی و تبدیل آن به به قرص نازکی از غبار شکل می‌گیرند. در پی این فروریزی یک پیش‌ستاره در هسته تشکیل می‌شود که قرص پیش‌سیاره‌ای چرخانی آن را دربرگرفته‌است. از طریق برافزایش (یک فرایند برخورد چسبنده) ذرات غبار قرص به شکل پایداری در کنار هم انباشته می‌شوند تا اجسامی بزرگتر تشکیل دهند. تجمع‌های محلی جرم به نام سیارات خرد شکل می‌گیرند و با بهره‌گیری از جاذبه گرانشی فرایند برافزایش را تسریع می‌کنند. این تجمع‌ها مرتباً چگال‌تر می‌شوند تا اینکه سرانجام بر اثر گرانش به درون فرو ریخته و پیش‌سیاره‌ها را تشکیل می‌دهند. پس از آنکه قطر سیاره از ماه بزرگتر شد، شروع به انباشتن یک اتمسفر گسترده می‌کند و از طریق پدیده پسار اتمسفری، سرعت جذب سیارات خرد آن بسیار افزایش می‌یابد

وقتی یک پیش‌ستاره به‌اندازه‌ای بزرگ می‌شود که شعله‌ور گردد و ستاره‌ای به‌وجود می آید.

من هم در همون حوزه باور مذهبی گفتم . حالا علم هر چی میخواد بگه.
اون سحابی چیه؟ و چرا فرور می ریزه ؟ و چطور به وجود اومده اجزای تشکیل دهنده اش چیه؟
 
با 2*2=4 تا نمیشه یک باور دینی رو ثابت کرد!! حرف شما مثل این میمونه بگیم چون خدا رو نمیبینیم. چون با هیچ دستگاه و هیچ تکنولوژی ای قابل اندازه گیری نیست پس وجود نداره!! خود همین حرف شما هیچ پایه ی علمی نداره! همواره بشر مسائلی رو در طول زمان کشف میکنه که قبلش مطمئن بوده انها وجود نداشتن!
در کنار همه این اوضاف حرف دیگه ای هم دارم. اینکه هرگز و هرگز خداوند توسط بشر قابل اثبات نیست!

اگر خدایی هست! اگر واقعا خالق همه دنیاست! اگر ماورای همه بعدهاست! به نظرت این یک نقص محسوب نمیشه که بشر کوچولو بتونه اونو اثبات کنه؟ خداوند فراتر از تصور من و شماست که بشه خیلی راحت چارتا دانشمند عقلشون را رو هم بذارن و اثباتش کنن! با علم که کاملا در سه بعد محدود شده انتظار نداشته باش بتونه یک موجود فرابعدی رو اثبات کنه.

ببینید جناب پوریا، شما یک نکته خیلی مهم رو در نظر نمیگیری.
ما نمیتوانیم برای رد اثبات چیزی از کسی دلیلی بخواهیم و اگر خواستیم به این میگن مغلطه.

شاید بهتر باشه با قوری راسل تشریحش کنیم:


1- اگر من مدعی می‌شدم که در منظومه شمسی میان زمین و مریخ یک قوری چینی دور خورشید می‌گردد، هیچ‌کس قادر نبود مدّعای مرا رد کند،مشروط به آنکه حواسم می‌بود که در ادامه بگویم این قوری آنقدر کوچک است که حتی با قوی‌ترین تلسکوپ‌ها هم قابل رویت نیست. اما اگر تا آنجا پیش می‌رفتم که می‌گفتم چون مدعای من ابطال ناپذیراست جایز نیست عقل بشر به آن شک کند، به حق به یاوه گویی متهم می‌شدم.

با این حال، اگر وجود این قوری در کتب قدما تأیید شده بود و آن را حقیقتی قدسی شمرده و هر یکشنبه در کلیسا درباره آن به وعظ می‌پرداختند و در مدارس آن را به ذهن کودکان فرو می‌کردند، تردید در وجود آن نشانهٔ نامتعارف بودن تلقی می‌شد و شخص شکاک را در عصر روشنگری به نزد روانپزشک و در دوره پیش از آن به دادگاه تفتیش عقاید می‌فرستادند


2- در مورد ادیانی که مدعی ارتباط با خالق جهان بوده اند هم با توجه به اینکه محدود بودنشون به جغرافیای خاورمیانه دیگر اثبات شده است.
بسیار راحت میتوان فهمید که ادیان توسط بشریت خلق شده اند.
چون لازمه یک خالق واحد، وجود آیین های تقریبا مشابه برای انسان های کل کره زمین می باشد نه فقط در خاورمیانه.

در حالیکه پس از کشف قاره آمریکا و استرالیا و... مشخص شدن اینکه این قاره ها زمانی به اروپا و آفریقا متصل بوده و سپس جدا شده و انسان هایی در عصر یخبندان به اونجا مهاجرت کردن، باورها و آیین هایی 180 درجه عکس ملت خاورمیانه داشتند با چندین هزار سال تمدن.
و همینطور شما چین و هندوستان و ... رو در نظر بگیرید، که باورهای اینا کجا، باورهایی که توسط پیامبران اولوالعزم تماما خاورمیانه ای تبیین شده اند کجا.
 
من هم در همون حوزه باور مذهبی گفتم . حالا علم هر چی میخواد بگه.
اون سحابی چیه؟ و چرا فرور می ریزه ؟ و چطور به وجود اومده اجزای تشکیل دهنده اش چیه؟

شما ابتدا سعی کنید به این سئوال جواب بدین، تا من جواب سئوالات بعدیتون رو هم بدهم:

اگر ما انسان را از چرخه حیات کره زمین حذف کنیم، جهان با این عظمت سکون و تاریکی چه هدفی خواهد داشت؟

فعلا علم نتونسته از 0 تا 100 پیدایش جهان رو کشف کنه، نتایجی که بر غیرهدفمند بودن جهان گرفته شده بر پایه همین یافته های تا به اینجای علم کفایت میکنه.
شما یک نگاه خطی داری و میخوای برسی به مبدا و بگی چون من جوابی برای مبدا ندارم پس مبدا کار خداست.
که این صرفا یک باور مذهبیه بسیار بسیار ساده و عوامانه برای پوشش دادن مجهولات علمی خواهد بود.

که من هم در همین تاپیک نوشتم، مذهبیون مدام یک پله عقب تر میان تا برسن به خالقشون و برای هیچ کدام از پله هایی که عقب گرد میکنن هیچ جوابی ندارن.

دقت کن به این گزاره:

اشکال بزرگ تمامی این موارد، عدم توانایی خلقت گرایان در توضیح و تشریح دلایل منطقی و علمی چنین پدیده‌هایی‌ست. آنها به این سوال پاسخ نمی‌دهند که چرا موجودی فراجهانی بایستی چنین دستگاه عظیمی را بیافریند یا باعث شود؟

آن‌ها گزاره دلیل جهان‌ را فقط یک پله به عقب می‌برند و دلیل آن را خواست موجودی فراتر از واقعیت می‌دانند که ما عاجز از توضیح و تشریح منطقی و علمی چنین عاملی هستیم و ما را فقط یک قدم از پاسخ به این پرسش های اصلی بشر دورتر می‌کند.
 

lord70

عضو جدید
شما ابتدا سعی کنید به این سئوال جواب بدین، تا من جواب سئوالات بعدیتون رو هم بدهم:

اگر ما انسان را از چرخه حیات کره زمین حذف کنیم، جهان با این عظمت سکون و تاریکی چه هدفی خواهد داشت؟

فعلا علم نتونسته از 0 تا 100 پیدایش جهان رو کشف کنه، نتایجی که بر غیرهدفمند بودن جهان گرفته شده بر پایه همین یافته های تا به اینجای علم کفایت میکنه.
شما یک نگاه خطی داری و میخوای برسی به مبدا و بگی چون من جوابی برای مبدا ندارم پس مبدا کار خداست.
که این صرفا یک باور مذهبیه بسیار بسیار ساده و عوامانه برای پوشش دادن مجهولات علمی خواهد بود.

که من هم در همین تاپیک نوشتم، مذهبیون مدام یک پله عقب تر میان تا برسن به خالقشون و برای هیچ کدام از پله هایی که عقب گرد میکنن هیچ جوابی ندارن.

دقت کن به این گزاره:

نه منظورم من این نیست من میخوام بدونم من شما رو به عنوان یه پیشوا عالم در نظر گرفتم من یه فرد ساده هستم که به دنبال جواب هستم شما هم در این زمینه اطلاعات خوبی دارید گفتم به سوال من پاسخ بدید. هدف اصلی من اثبات خدا نیست. و نمیخوام کسی خدا رو برای من اثبات کنه یا رد کنه. .
اون سحابی چیه؟ چرا به وجود اومده؟ اجزای تشکیل دهنده اش چیه ؟ من واقعا دنبال جواب هستم اگه شما پاسخ نمی دید کسی رو به من معرفی کنه که این سوالاتم رو از بپرسم
یعنی این سوال که من پرسیدم برای یه فرد دیگری که به هیچ چیز باور نداشته باشد پیش نمی اید؟
این رو هم برام بگید چه ربطی به یه فرد مذهبی یا غیر مذهبی داره؟ این سوال بنظرم این سوال برای همه پیش میاد.
اگر ما انسان را از چرخه حیات کره زمین حذف کنیم، جهان با این عظمت سکون و تاریکی چه هدفی خواهد داشت؟ خوب من جواب این سوال رو هم میدهم البته این تنها جواب سوال منه و در این زمینه اطلاعاتی زیاد ندارم
این دنیا طبق فرموده خدواند یه روز به پایین میرسه بنظرم من هم هیچ شکی درش نیست حداقل برای من حالا اگه بنظر شما این دنیا تموم نمیشه دلیلش رو بگید به چه دلیلی به پایین نمیرسه؟
در جواب اصلی سوال هم این سوال اشتباه هست که شما بپرسید هر وقت توانستید انسان رو از کره زمین حذف کنید باید برای جواب
گشت نه الان
 
آخرین ویرایش:

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز
جهان دقیقن برای وجود از ما بهترونا ساخته شده...
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
ببینید جناب پوریا، شما یک نکته خیلی مهم رو در نظر نمیگیری.
ما نمیتوانیم برای رد اثبات چیزی از کسی دلیلی بخواهیم و اگر خواستیم به این میگن مغلطه.

شاید بهتر باشه با قوری راسل تشریحش کنیم:


1- اگر من مدعی می‌شدم که در منظومه شمسی میان زمین و مریخ یک قوری چینی دور خورشید می‌گردد، هیچ‌کس قادر نبود مدّعای مرا رد کند،مشروط به آنکه حواسم می‌بود که در ادامه بگویم این قوری آنقدر کوچک است که حتی با قوی‌ترین تلسکوپ‌ها هم قابل رویت نیست. اما اگر تا آنجا پیش می‌رفتم که می‌گفتم چون مدعای من ابطال ناپذیراست جایز نیست عقل بشر به آن شک کند، به حق به یاوه گویی متهم می‌شدم.

با این حال، اگر وجود این قوری در کتب قدما تأیید شده بود و آن را حقیقتی قدسی شمرده و هر یکشنبه در کلیسا درباره آن به وعظ می‌پرداختند و در مدارس آن را به ذهن کودکان فرو می‌کردند، تردید در وجود آن نشانهٔ نامتعارف بودن تلقی می‌شد و شخص شکاک را در عصر روشنگری به نزد روانپزشک و در دوره پیش از آن به دادگاه تفتیش عقاید می‌فرستادند


2- در مورد ادیانی که مدعی ارتباط با خالق جهان بوده اند هم با توجه به اینکه محدود بودنشون به جغرافیای خاورمیانه دیگر اثبات شده است.
بسیار راحت میتوان فهمید که ادیان توسط بشریت خلق شده اند.
چون لازمه یک خالق واحد، وجود آیین های تقریبا مشابه برای انسان های کل کره زمین می باشد نه فقط در خاورمیانه.

در حالیکه پس از کشف قاره آمریکا و استرالیا و... مشخص شدن اینکه این قاره ها زمانی به اروپا و آفریقا متصل بوده و سپس جدا شده و انسان هایی در عصر یخبندان به اونجا مهاجرت کردن، باورها و آیین هایی 180 درجه عکس ملت خاورمیانه داشتند با چندین هزار سال تمدن.
و همینطور شما چین و هندوستان و ... رو در نظر بگیرید، که باورهای اینا کجا، باورهایی که توسط پیامبران اولوالعزم تماما خاورمیانه ای تبیین شده اند کجا.

1- در مورد قسمت اول حرفتون خب منم همین رو کاملا معتقدم! من نگفتم چون دلیلی برای رد خدا نیست پس خدا هست! این یک استدلال اشتباهه! دلیل من برای احتمال وجود خداوند این هست که همین الان من و شما داریم در موردش بحث میکنیم. همین که انسان از همون اول پیدایشش داره در مورد خدا بحث میکنه و تا روز اخر هم بحث خواهد کرد!
توی این مورد هم عقیده ایم.
خیلی حرفت درسته که ادم باید در مورد همه چی شک کنه! اعتقاد 100در100ی در مورد یک موضوع یعنی تعصب!

2- در مورد دوم منم در ذهن خودم نظری دارم که نمیتونم اینجا بنویسم. دوستان عزیزم هم خواهشا وارد مسئله نقد دین نشید.
 
نه منظورم من این نیست من میخوام بدونم من شما رو به عنوان یه پیشوا عالم در نظر گرفتم من یه فرد ساده هستم که به دنبال جواب هستم شما هم در این زمینه اطلاعات خوبی دارید گفتم به سوال من پاسخ بدید. هدف اصلی من اثبات خدا نیست. و نمیخوام کسی خدا رو برای من اثبات کنه یا رد کنه. .
اون سحابی چیه؟ چرا به وجود اومده؟ اجزای تشکیل دهنده اش چیه ؟ من واقعا دنبال جواب هستم اگه شما پاسخ نمی دید کسی رو به من معرفی کنه که این سوالاتم رو از بپرسم
یعنی این سوال که من پرسیدم برای یه فرد دیگری که به هیچ چیز باور نداشته باشد پیش نمی اید؟
این رو هم برام بگید چه ربطی به یه فرد مذهبی یا غیر مذهبی داره؟ این سوال بنظرم این سوال برای همه پیش میاد.
اگر ما انسان را از چرخه حیات کره زمین حذف کنیم، جهان با این عظمت سکون و تاریکی چه هدفی خواهد داشت؟ خوب من جواب این سوال رو هم میدهم البته این تنها جواب سوال منه و در این زمینه اطلاعاتی زیاد ندارم
این دنیا طبق فرموده خدواند یه روز به پایین میرسه بنظرم من هم هیچ شکی درش نیست حداقل برای من حالا اگه بنظر شما این دنیا تموم نمیشه دلیلش رو بگید به چه دلیلی به پایین نمیرسه؟
در جواب اصلی سوال هم این سوال اشتباه هست که شما بپرسید هر وقت توانستید انسان رو از کره زمین حذف کنید باید برای جواب
گشت نه الان


علت اینکه من از شما پرسیدم، جهان بدون انسان چه هدفی را دنبال خواهد کرد، به خاطر این هست که تمامی آنچه به عنوان هدفمندی و هوشمندی جهان گفته میشود، انسان محور است.
یعنی کیهان و کهکشان و سیارات و ستاره هایی با این عظمت که دست ما هرگز بهشون نخواهد رسید، همه در اثر یک هوش خلق شدن تا ما از روی کره زمین هیچ مقدار نگاه کنیم و بگیم چه جالب و چه حکمتی !!

اما در مورد پیدایش جهان، من جدیدترین نظریه ای که دیدم نظریه هیچ کوانتومی هست، کما اینکه گفتم هنوز جواب قطعی براش نداریم.

فضا همیشه به دلیل خلا کوانتومی وجود داشته برای اینکه هیچ چیزی ورای خلا کوانتومی نیست . و به دلیل اصل عدم قطعیت هایزنبرگ این فضا مداوم در حال غلیان است و بر اساس قوانین تصادف و احتمالات در زمانی که میشه احتمالش رو سنجید این فضا به دلیل ناپایداری افت و خیز ها دچار یک فرو پاشی میشه درست مثل یک اتم رادیواکتیو . دلیلش رو واقعا نمیدونیم چیه فقط میدونیم به دلیل قوانین فیزیک کوانتومی و عدم قطعیت این به یک باره ذره ای از درون هسته ی اتم رادیو اکتیو گسیل میشه زمانش هم قابل پیش بینی نیست ....برای همینه که فیزیک دانها میگن عالم بر اساس تصادف به وجود امده و از یک نظمی به سمت بی نظمی رفته است .
وجود ستارگان سیارات و موجودات حاصل این بی نظمی است که همچنان داره ادامه پیدا میکنه .

متاسفانه هنوز درک درستی ما از اصطلاحات نداریم وقتی میگیم دنیا داره به سمت بی نظمی میره اکثرا فکر میکنند دنیا داره به سمت بی قانونی و هرج و مرج میره ... برای اینه که ما تعریفمون از بی نظمی یک بی نظمی اجتماعی است نه یک تعریف علمی .
بی نظمی که در علم فیزیک تعریف میشه قانونمند است ..اگر بی نظمی ها نبود هیچ موجودی و حیاتی نمیتوانست به وجود اید .
پس حیات و عالم ما در اثر این همین افت و خیز ها و ناپایداری کوانتومی از خلا به وجود امد انهم اتفاقی ... این عالم قابل مشاهدمون شکل گرفت ..این مساله میتونه همیشه اتفاق بیوفته حتی الان . برخی از تئوری ها میگه عالم بدین شکل مداوم در حال نوزائی است . میلیاردها در حال به وجود امدن هستند . اما فقط یکی از اونها بوده که ثابت های بنیادین طبیعت در هماهنگی با هم بودند که نهایتا موجودات زنده به وجود بیاد و ما در همون هستیم .
پس دیدیم که قوانین فیزیک کوانتومی چگونه عالم و به وجود امدنش را شرح داد نه فقط عالم ما بلکه میلیارد ها عالم دیگر .
 

amirdolu

عضو جدید
"اشکال بزرگ تمامی این موارد، عدم توانایی خلقت گرایان در توضیح و تشریح دلایل منطقی و علمی چنین پدیده‌هایی‌ست. آنها به این سوال پاسخ نمی‌دهند که چرا موجودی فراجهانی بایستی چنین دستگاه عظیمی را بیافریند یا باعث شود؟

آن‌ها گزاره دلیل جهان‌ را فقط یک پله به عقب می‌برند و دلیل آن را خواست موجودی فراتر از واقعیت می‌دانند که ما عاجز از توضیح و تشریح منطقی و علمی چنین عاملی هستیم و ما را فقط یک قدم از پاسخ به این پرسش های اصلی بشر دورتر می‌کند."
سلام. موضوعات این تاپیک پراکنده شد.ولی در مورد توضیح کوانتمی پیدایش جهان، عرض شود کوانتم نهایتا میگه برای پیدایش این جهان ممکنه هزاران مسیر وجود داشته باشه (همون نتیجه آزمایش دو شکاف).به قول استیفان هاوکینگ(کتاب طرح بزرگ)" اگر برای جهان خالق وجود داشته باشه پس حتما اون خالق تاس ریخته!!!!" و جالب اینکه این با باور دینی هم مطابقه.
و اما راجع به برهان علیت. یک مورد مهم در علیت اینه که علت و معلول از جنس هم اند و با هم وابستگی دارن. همینکه علت همه امور را به خدا نسبت میدن باید توجه داشت که این رابطه علت و معلولی کاملا متفاوته . (چون خدا هیچ سنخیتی با مخلوقاتش نداره).
و موضوع مهمتر از براهین اثبات وجود خدا اینه که اگر کسی بخواد با این براهین اثبات وجود خدا بکنه مثل اثباتی که در مورد بقیه پدیده ها میکنه. خوب مشخصه راه به جایی نخواهد برد. علم و معرفت بشری وقتی یک پدیده رو توضیح میده. کاملا بر اون احاطه پیدا میکنه و می تونه اون رو کنترل کنه ووووو. ولی در مورد چیزی که مطلقا در ادراک و اوهام ما نیست چه کاری از دستش بر میاد؟.
چیزی که مهمه اینه که ما می تونیم از نشانه ها و آیه ها متوجه وجود خدا بشیم.
اما در مورد فرگشت. در فرگشت و انتخاب طبیعی ، بقا به عنوان یک اصل در نظر گرفته میشه. و در توضیح بسیاری از تغییرات فرگشتی گونه ها بقای گونه عامل معرفی میشه. فرگشتی که ادعا میکنه از مولکول داره حیات رو توضیح میده چه پاسخی برای علت گرایش به بقا در موجودات داره؟ اگر پشت انتخاب طبیعی علم وقدرتی نیست؟ چرا همیشه بقا انتخاب میشه؟ چرا طبیعت برای نابودی خودش حرکتی نمیکنه. و چرا یک گونه تغییرات فرگشتی در راستای از بین بردن خودش انجام نمی ده؟ و باز موضوع مهمتر اینکه اصلا فرگشت درست! چرا مطلق انگاری میشه و بقیه نظرات منکوب میشه و هیومن رایت از روی فرگشت تدوین میشه.؟
سوالای قران شناسی در مورد اینکه چرا پیامبران در خاور میانه بودن و یا چرا در قران داستانی در مورد دیگر تمدن ها نیامده هم کاملا به قوت خودش باقیه!!
خوندن این متن هم خالی از لطف نیست. موفق و موید باشیدUntitled4.jpg
 
در مورد توضیح کوانتمی پیدایش جهان، عرض شود کوانتم نهایتا میگه برای پیدایش این جهان ممکنه هزاران مسیر وجود داشته باشه (همون نتیجه آزمایش دو شکاف).به قول استیفان هاوکینگ(کتاب طرح بزرگ)" اگر برای جهان خالق وجود داشته باشه پس حتما اون خالق تاس ریخته!!!!" و جالب اینکه این با باور دینی هم مطابقه.
و اما راجع به برهان علیت. یک مورد مهم در علیت اینه که علت و معلول از جنس هم اند و با هم وابستگی دارن. همینکه علت همه امور را به خدا نسبت میدن باید توجه داشت که این رابطه علت و معلولی کاملا متفاوته . (چون خدا هیچ سنخیتی با مخلوقاتش نداره).
و موضوع مهمتر از براهین اثبات وجود خدا اینه که اگر کسی بخواد با این براهین اثبات وجود خدا بکنه مثل اثباتی که در مورد بقیه پدیده ها میکنه. خوب مشخصه راه به جایی نخواهد برد. علم و معرفت بشری وقتی یک پدیده رو توضیح میده. کاملا بر اون احاطه پیدا میکنه و می تونه اون رو کنترل کنه ووووو. ولی در مورد چیزی که مطلقا در ادراک و اوهام ما نیست چه کاری از دستش بر میاد؟.
چیزی که مهمه اینه که ما می تونیم از نشانه ها و آیه ها متوجه وجود خدا بشیم.
اما در مورد فرگشت. در فرگشت و انتخاب طبیعی ، بقا به عنوان یک اصل در نظر گرفته میشه. و در توضیح بسیاری از تغییرات فرگشتی گونه ها بقای گونه عامل معرفی میشه. فرگشتی که ادعا میکنه از مولکول داره حیات رو توضیح میده چه پاسخی برای علت گرایش به بقا در موجودات داره؟ اگر پشت انتخاب طبیعی علم وقدرتی نیست؟ چرا همیشه بقا انتخاب میشه؟ چرا طبیعت برای نابودی خودش حرکتی نمیکنه. و چرا یک گونه تغییرات فرگشتی در راستای از بین بردن خودش انجام نمی ده؟ و باز موضوع مهمتر اینکه اصلا فرگشت درست! چرا مطلق انگاری میشه و بقیه نظرات منکوب میشه و هیومن رایت از روی فرگشت تدوین میشه.؟
سوالای قران شناسی در مورد اینکه چرا پیامبران در خاور میانه بودن و یا چرا در قران داستانی در مورد دیگر تمدن ها نیامده هم کاملا به قوت خودش باقیه!!

سلام. ممنون از نقدهاتون.

1- من متوجه نشدم منظورتون از مطابقت باورهای دینی و کوانتوم چیست !!
اگر امکانش هست اون مرجع دینی که بهش استناد کردین رو معرفی کنید من برم بررسی کنم که چگونه مطابق است و شما به چه تفسیرهایی دارید به تاس ریختن میرسید !!

2- وقتی شما از موجودی برای ما صحبت میکنی که جنسیتش با ما فرق میکنه که ما قادر به اثباتش نیستیم.
اما میدانیم که هست، این دانش بر بودن خودش جای سئوال اساسی هست.
اگر منظورتون باورهای پیشینیان هست که اونا صحبت از موجودات بیشمار دیگری هم میکردن که با ما فرق میکردن و حس نمیشدن، ولی ادعا میکردن هستند.
همانند فرشتگال بالدار که برای صعود از زمین به آسمان ها دارای بال بودند (بدوی ترین ایده پرواز از زمین) که چه بسا اگر بشر کمی مدرن تر بود، فرشتگان بدون نیاز به بال سوار بر بشقاب پرنده میشدند !!!

شما از نشانه ها و آیه ها متوجه چیزی نمیشوید، بلکه به دلیل گستردگی مجهولات یک ساده سازی انجام میدین تا جوابی برای مجهولات پدید بیاورید.
و این ایده هم یک ایده ارباب محور هست که وقتی انسان های اولیه گروه تشکیل دادن یکی شد رئیس قبیله و به مرور این رئیس قبیله دارای مفاهیم پیشرفته تری چون بت و ... شد.

3- برای اینکه حیات به استمرار خودش ادامه بده، نیاز به یک هوش ماورایی در پشت قضیه نیست.
همانطور که گفتم ما آدم ها خودمون محصول فرگشت هستیم و اگر ما هوشی داریم، اون رو از منشا اولیه حبات به ارث بردیم.
در اثر تصادف های بیشمار، شرایط زمین به نحوی قرار گرفته که حیات در اون شکل گرفته و تا زمانی که این شرایط محیا هست، حیات به استمرار خودش ادامه میدهد.
دلیلی وجود نداره برای نابودی خودش اقدام کنه، چون شرایط فیزیکی و زیستی به نحوی پیش اومده که حیات به وجود بیان.
از طرفی 99 درصد موجوداتی که تا حالا روی زمین آمده اند منقرض شده اند.
از دایناسورهای غول پیکر بگیرید تا سایر موجودات، که صرف این شرایط لازم برای حیات رشد و تکامل پیدا میکردن و از بین میرفتن.
یک هوش ماورایی بر چه اساسی باید به این سیکل باطل تولد و انقراض تن بده؟ اونم در موجوداتی که فرصت هماهنگی با طبیعت رو پیدا نمیکنند.

در ضمن دقت داشته باشید ما در فرگشت داریم توضیح میدیم که برای مثال چه عواملی باعث شد ماهی، تبدیل به خزنده شود.
یعنی بر اساس آنچه موجود هست میتونیم اظهار نظر کنیم.
حالا شما میتونی بگی چرا ماهی از همون اول یهو انسان نشد و اینهمه مراحل رو طی کرد.
شما نمیتوانید خارج از چارچوب آنچه موجود هست، چرایی هایی رو مطرح کنید.
اگر مطرح کردین و چرایی ها براتون دغدغه جدی شد، نهایتا متوسل به ماورالطبیعه و علوم باستانی خواهید شد تا جواب هایی بی اثبات رو از اونها بگیرید.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
سلام
در پست های اخیر دوستان نظریه فرگشت مطرح شد که پاسخ دینی این قضیه را در پایین براتون میذارم.


آیا نظریه تکامل داروین نظریه درست و جامعی است؟
آیا اسلام با نظریه تکامل مخالفت می کند؟
اگر مخالفت می کند دلیل ان چیست؟
آیا اسلام درباره تکامل افرینش نظریه اختصاصی دارد؟
اگر ندارد پس چرا می گوییم که اسلام جامع ترین دین است؟
این مسئله مسئله بسیار مهمی است و مهم بودن ان در همی بس که حدود 150 سال پیش شخصی به نام
داروین نظریه ارائه داده وهنوز تا هنوز است از علمای ما کسی نطریه قاطع و جامع درباره این موضوع نداده اند؟
یا اگر اسلام نظریه ای اختصاصی پیرامون تکامل دارد پس چرا کسی ان را ارائه نمی دهد؟
لطفا پاسخ کامل و مناسب و علمی به این سوال داده شود؟


در پاسخ به این پرسش ها پیش از هر چیز توجه به این نکته ضروری است که اصولا تئوری تکامل یا فرگشت به رغم همه دگرگونی های تئوریکی که از زمان مطرح شدنش تاکنون پیدا کرده و به رغم مدعیان و طرفداران بسیاری که دارد، همواره مخالفان و منکرانی از طیف اندیشمندان و زیست شناسان و فسیل شناسان نیز داشته است. نمی توان به طور قطع به درستی آن اذعان نمود.
در واقع هنوز حلقه های واسطه بین انسان و موجودات قبل از او به طور کامل پیدا نشده، چون در فرض صحت فرضیه تکامل لااقل صدها نمونه واسطه بین انسان و شامپانزه نیاز است تا صحت این فرضیه را منطقی و قابل قبول کند؛ در چند سال گذشته فسیلی پیدا شد که گفته شد نمونه ای از موجود واسطه بین انسان و حیوانات قبلی است. آن قدر طرفداران فرگشت از این کشف خوشحال شدند که تا مدتی نقاشی این فسیل به عنوان لوگوی سایت گوگل قرار داشت.

این امر نشان می دهد که هنوز فرضیه فرگشت در حد یک ترم تئوریک است که نیاز شدیدی به شواهد اثباتی دارد. هر آنچه در وضعیت موجود به عنوان دلایل اثبات این فرضیه ارائه می شود، در واقع شواهد امکان و عدم استحاله این فرضیه است، نه دلایل ثبوت و وقوع حتمی این فرضیه و عدم امکان فرضیه های مشابه.

در هر صورت حتی اگر بنا را بر صحت صد در صد این فرضیه بگذاریم، باز از نگاه آموزه های اسلامی صحت این فرضیه هیچ منافاتی با مبانی کلی فکری و اعتقادی ما نخواهد داشت؛ هر چند کلیسای کاتولیک از گذشته تا حال به شدت با این فرضیه به مقابله برخاست. پذیرش آن را عین مخالفت با انجیل و مبانی خداشناسی دانست، اما ما مسلمانان هیچ گاه چنین دیدگاهی نداشته و نداریم.
این نظریه ممکن است از چند جهت با مبانی فکری ما در چالش جلوه کند،مانند خدشه بر برهان نظم، وجود خداوند و خالق و ... که با تأملی اندک می توان دریافت چنین تعارضی وجود ندارد؛ اما مهم ترین چالش این فرضیه با اعتقادات دینی داستان خلقت انسان از حضرت آدم و حواست که تقریبا در همه ادیان ابراهیمی به عنوان اصلی مسلم پذیرفته شده است.
ادعا این است که این نظریه با اعتقاد مشترک همه ادیان آسمانی مبنی بر خلقت نسل بشر از حضرت آدم و حوا ( يعني خلقت دفعي يك انسان كامل)منافات دارد، زیرا بر اساس این نظریه انسان،نه فرزند آدم، بلکه نوع تکامل یافته موجوداتی دیگر نظیر انسان نئاندرتال و مانند آن است که در نهایت به موجودات تک سلولی می رسد. در نتیجه داستان خلقت آدم و حوا و رانده شده آن ها از بهشت و ... هیچ کدام واقعیت نخواهد داشت.

قبل از ورود در بررسی این تعارض باید به این نکته اشاره کنیم که تکامل یک نظریه علمی در مورد کیفیت شکل گیری موجودات زنده است و طبیعی است که در بسیاری از این قبیل موضوعات دین ضرورتی برای طرح دیدگاه و ارائه نظر نمی بیند و معنا ندارد که توقع داشته باشیم اسلام به عنوان کامل ترین دین و جامع ترین دستورالعمل در مسیر زندگی و سعادت بشر لزوما باید در خصوص جزییات علوم تجربی با همه گستردگی شان اظهار نظر کرده باشد.

به عبارت روشن تر کمال یک دین مربوط به جامعیت و تنوع آموزه ها و دستورات او در حوزه های مربوط به سعادت بشر و کمال روحی اوست نه آن که لازمه این حرف آن باشد که در متن دین هرآنچه به ذهن خطور می کند وجود داشته باشد و جزییات علوم مختلف بشری در متن دین گنجانده شده باشد؛ این امر در عین لغو بودن بستر تلاش ها و کمال اختیاری بشر در حوزه علوم مختلف را نیز از بین می برد.

البته در متون دینی بخصوص در دین اسلام نکات کلی و مبانی مختلف معرفتی مورد اشاره قرار گرفته که خلقت انسان یکی از آن ها بوده و یقینا نباید تعارضی بین این آموز های دینی و علوم قطعی بشری وجود داشته باشد؛ بر این اساس حل تعارض بین نظریه فرگشت و کیفیت خلقت انسان ضروری و لازم است که در این مجال به این مساله می پردازیم:

در مقام بررسی این چالش وقتي به منابع ديني اسلام رجوع مي كنيم ،مي بينيم كه تعارض مطلق و كاملي بين اين دو نظريه وجود ندارد و به نوعي مي توان اين دو را با هم جمع نمود؛ البته در مورد کیفیت خلقت نسل کنونی بشر و در این که این نسل در ابتدا از خاک آفریده شده اختلافی نیست، اما مساله آن است که مراد دقیق از این خاک روشن نیست و ممکن است آیات قرآن در مورد آفرینش انسان از خاک چنین تفسیر شود که خاک پس از طی مراحل تکاملی بعد از میلیون ها سال به صورت خلقت کامل انسان در آمده است، که این امر منطبق بر نظریه فرگشت خواهد بود.

اما باید دید آیا این احتمال با منابع دینی اسلام همخوانی دارد؛ برای درک این امر لازم است نگاهی دقیق تر به قران بیندازیم:
بحث آفرینش انسان در قرآن کریم به صورت های مختلفی بیان شده است. برخی آیات بیانگر کیفیت و منشأ آفرینش حضرت آدم است.
دسته دوم، در مورد آفرینش نوع انسانی بحث می کند.
دسته سوم: آفرینش حضرت آدم و نسل او را به صورت جداگانه مورد بحث قرار داده است.
اما در خصوص کیفیت خلقت حضرت آدم (ع) باید گفت : آیاتی که در مورد حضرت آدم بحث کرده، دو گونه است:
یک قسم به صراحت کیفیت خلقت حضرت آدم را توضیح داده است. مثل:
"إِنَّ مَثَلَ عِيسىَ‏ عِندَ اللَّهِ كَمَثَلِ ءَادَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ؛ (1) همانا مثال عیسی نزد خدا همانند آدم است که او را از خاک خلق نمود" .

در قسم دیگر، از سیاق آیات می­توان فهمید که منشأ آفرینش آدم چه بوده است. نظیر داستان شیطان (2) که به خدا می­گوید: "آیا به کسی که از خاک آفریدی، سجده کنم؟!". (3)
در سوره الرحمن می فرماید: "خَلَقَ الْانسَانَ مِن صَلْصَلٍ كاَلْفَخَّار؛ (4) او انسان را از گل خشکیده اى که همچون سفال بود آفرید".

این آیه اختصاص به حضرت آدم دارد، زیرا ما انسان ها، اگر از خاک خلق شده باشیم، از "صَلْصَلٍ كاَلْفَخَّار" خلق نشدیم، چون مواد خاکی که تبدیل به غذا و سپس تبدیل به نطفه می شود، صلصال نبوده است، چون اگر چنان خشک باشد، گیاه در آن نمی روید. بنابراین آفرینش از صلصال کالفخار ویژه حضرت آدم است. اگر به دیگران نسبت داده می شود، به اعتبار حضرت آدم است. (5)

در سوره سجده آیات 7 و 8 کیفیت و ماده اولیه آفرینش نخستین انسان را از سایر انسان ها به تفکیک بیان کرده:
" وَ بَدَأَ خَلْقَ الْانسَانِ مِن طِينٍ/ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلَالَةٍ مِّن مَّاءٍ مَّهِين؛ انسان اولیه یا آدم را از "طین" ولی نسل او را از "ماء مهین" یا نطفه آفریده است".

اگر حضرت آدم نیز از نطفه بود، ‌یعنی از انسان تکامل نیافته ای مانند انسان های "نئاندرتال" یا میمون خلق شده بود، ذکر کردن نسل بعد از خود انسان، وجهی نداشت. پس کاملاً روشن است که آیه در مقام تفصیل است. بین خلق انسان اولیه و دیگر انسان ها تفاوت وجود دارد. (6) در هر حال مسلم است. از آیات گوناگون قرآن به دست می آید که حضرت آدم از نوعی خاک آفریده شده است.
تعابیر آیات و روایات در خصوص خلقت ایشان متفاوت و مختلف است. جمع بندی در خصوص آن ها قدری دشوار است؛ اما در میان آیات قرآن، آیه ای که به روشنی دلالت دارد حضرت آدم(ع) بدون واسطه و به طور مستقیم از خاک آفریده شده، آیه ای است که برخی افراد جهت رد نظریه داروین و ترانسفورمیسم به آن تمسک جسته اند، یعنی آیه 59 از سوره آل عمران:
"إِنَّ مَثَلَ عِيسىَ‏ عِندَ اللَّهِ كَمَثَلِ ءَادَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَاب".

این آیه نشان می دهد که اگر حضرت آدم از چیزهایی آفریده شده که منتهی به خاک می شود، این استدلال نمی تواند کامل باشد، زیرا اگر بپذیریم آدم از نسل میانی و واسطه ای بین خاک و خود، مثلاً از انسان های نئاندرتال به وجود آمده، حضرت آدم از نطفه حیوانی به وجود آمده است، بنابراین چگونه می توان آفرینش بدون پدر عیسی را به آفرینش آدم تشبیه نمود؟! چه بسا اگر ما این استدلال را تمام بدانیم، ناچار باید بپذیریم که حضرت آدم از نسل موجود دیگری به وجود نیامده است.

در مجموع می توان گفت تئوری خلقت دفعی حضرت آدم (فیکسیسم) از خاک بیش تر مورد تایید و توافق آیات و روایات است. اما کیفیت این تبدیل و تغییر ماهیتی برای ما روشن نیست؛ پس هر چند تصریح صریحی در رد نظریه تکامل در خصوص خلقت آدم و حوا (ع) وجود ندارد، اما ظاهر آیات بسیاری با این فرضیه همخوانی ندارد.

اما نکته مهم آن است که این مساله منافاتی با صحت اصل نظریه داروین ندارد و تنها یک مصداق را از این ساختار خارج می سازد؛ در واقع هیچ منعی وجود ندارد که سایر حیوانات در نتیجه ساختار فرگشت به این تنوع و تکامل رسیده اند حتی انسان های پیشین یعنی موجودات انسان نما که قبل از نسل کنونی بشر - که به حضرت آدم و حوا منتهی می گردد - زندگی می کردند و آثار به جای مانده از آن ها و فسیل های آن ها هر از گاهی به دست می آید. نتیجه همین فرایند تکامل و موجودات کامل شده شامپانزه ها باشند.

بر این اساس نسل کنونی بشر ناشی از خلقت اعجازگونه یک زن و مرد و توالد و تناسل آن دو است، اما قبل از این نسل موجودات انسان نمایی به نام انسان "نئاندرتال" یا "کرمانیون" روی زمین می زیستند که از کیفیت خلقت و زندگی آن ها اطلاع چندانی نداریم ؛ اما چه بسا خلقت آن ها نتیجه تطور انواع و تکامل و فرگشت موجودات باشد. در نتیجه با این فرض هم می توان نظریه فرگشت را درست دانست و هم خلقت دفعی آدم و حوا(فیکسیسم) را.

اتفاقا در بعضى از روایات وارده از ائمه (ع) مطالبى آمده که سابقه ادوار بسیارى از بشر را قبل از دوره حاضر اثبات مى‏کند.
امام صادق به راوى فرمود: شاید گمان مى‏کنید که خدا غیر از شما هیچ بشر دیگرى را نیافریده است. نه، چنین نیست؛ بلکه هزار هزار آدم آفریده که شما از نسل آخرین آن ها هستید. (7)

پی نوشت ها:
1. آل عمران (3) آیه 59.
2.ص (38) آیات 76 و اعراف (7) 12 وحجر(15) 26 و 28 و 33.
3. اسراء (17) آیه ‌61.
4. الرحمن (55) آیه ‌14.
5. محمد تقی مصباح یزدی، معارف قرآن، انتشارات موسسه امام خميني، قم بيتا، ج 3 - 1ص 237
6. همان.
7. شيخ صدوق، توحید، انتشارات جامعه مدرسين قم، 1398 ه ق.، ج 1، ص 277.

دوستان عزیز میتوانید مطالعه کنید. ولی لطفا از به چالش کشیدن این پاسخ خودداری کنید.
ممنون از شکیباییتون.
 

Similar threads

بالا