زندگي خوابگاهي

یاغیش

عضو جدید


☺زندگي خوابگاهي☺



ساعت 2 بعد از نصف شب :


* ساعت ۳ نصف شب(کل خوابگاه منهای سرپرست ) :


* ساعت 4 صبح :



* وضعیت درس خوندن در خوابگاه :


* اولین روزهای خوابگاه :


* گفت و گوی صمیمانه برسرآماده کردن صبحانه بعد از گذشت چند روز :


* پایان گفت و گو :


* امکانات غذایی در خوابگاه :




* طریقه ظرف شستن در خوابگاه

* اواخر ترم وضعیت ۷۰درصد دانشجویان (البته این مورد شامل دانشجوهای ما نمیشه) :
 

natanaeal

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
:cry::cry: دو سال عذاب کشیدم

بنده های خدایی که نمیتونند به هر دلیلی خونه بگیرن خدا کمکشون کنه...
 

بی ازار

عضو جدید
کاربر ممتاز
ولی لحظات باحال زیاد داره ها مثلا ما ی دوستمون رو شبیه پسرا کردیم 1 نصف شب با دوستمون رفتیم دخترای تو سرویس بهداشتیا رو بترسونیم
ولی نمیدونم چرا کسی نبود ضایع شدیم حسابی:redface:
 

یاغیش

عضو جدید
ولی لحظات باحال زیاد داره ها مثلا ما ی دوستمون رو شبیه پسرا کردیم 1 نصف شب با دوستمون رفتیم دخترای تو سرویس بهداشتیا رو بترسونیم
ولی نمیدونم چرا کسی نبود ضایع شدیم حسابی:redface:
ایده تون جالب بود......ولی خخخخخخخخخخ
 

یاغیش

عضو جدید
:cry::cry: دو سال عذاب کشیدم

بنده های خدایی که نمیتونند به هر دلیلی خونه بگیرن خدا کمکشون کنه...
چرا؟ولی به من خعلی خوش گذشت ومطمئنم که دیگه هیچوق این لحظات تکرارنمیشن....
الانم ناراحتم که دارم فارغ التحصیل میشم......
 

natanaeal

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چرا؟ولی به من خعلی خوش گذشت ومطمئنم که دیگه هیچوق این لحظات تکرارنمیشن....
الانم ناراحتم که دارم فارغ التحصیل میشم......

من برای خواب مشکل داشتم(یادم نمیره صبح با چشمای پف کرده میرفتم دانشگاه:cry:)
نظافت هم همینطور...شاید باورتون نشه اما میز غذاخوری جز قسمتی که من غذا میخوردم به مابقیش حتی نمیشد نگاه کرد...
اگر غذایی که میخوردن از دستشون میریخت رو از رو فرش بر نمیداشتن (من اینکارو حتی تو خیابون هم انجام نمیدم...)
بعد از رفتنشون برای ترم تابستون وقتی آشپزخونه رو تمیز کردم همه پلاستیکای تو کابینتا پر سوسک بوده ...

هیچوقت فراموش نمیکنم...:crying2:
 

Similar threads

بالا