استاد تو بخوان.. یادداشت مختاباد برای شجریان

!...

عضو جدید
کاربر ممتاز
استاد تو بخوان.. یادداشت مختاباد برای شجریان
--------------------------------------------
دکتر عبدالحسین مختاباد

بزرگش نخوانند اهل خرد
كه نام بزرگان به زشتي برد
استاد محمدرضا شجريان برايم هميشه عزيز و گرامي بوده‌اند، شايد بيش از سه‌دهه بود كه شب و روز من و اينك ساعات معْظم تحقيقات آوازي مرا صدا و روش موسيقايي‌اش پر مي‌كند. در مقاله‌اي كه در بزرگداشتش تحت عنوان عيب من نوشته بودم مبسوطا شرح اين آشنايي و به زباني شيدايي را بيان كردم حتي در صفحاتي از تز دكترايم. استاد شجريان بذر هنر موسيقي عميق، عرفاني، اسلامي و ايراني را در سرتاسر ايران براي حداقل دو نسل كاشته‌اند و الگوي هنري و فرهنگي بسياري از جويندگان اين راه پر بلا بوده‌اند. گرچه او خود به تواضع نجوا مي‌كند كه:
بنده را نام خويشتن‌ نبود
هرچه ما را لقب دهند آنيم
اما او شهريار آواز ايراني در اين نيم‌قرن بوده و نامش بر فراز هنر موسيقي ايراني همواره خواهد تابيد اما... استاد شجريان با تو مي‌گويم كه تو خود از من بهتر مي‌داني كه صدها سال است كه در اين ملك اين شعر حافظ بر زبان‌هاست:
«سخن‌داني و خوش‌خواني نمي‌ورزند در شيرازه‌»
مقاله‌اي تحت عنوان «ما مثل او وطن‌فروش نيستيم» را در روزنامه‌اي خواندم به‌واقع‌ از هم پاشيدم كه اين چه نوع برخورد و رفتار با يك هنرمند توانا و گرامي كه اين همه براي فرهنگ ايراني زحمت كشيده است مي‌باشد ما به كجا مي‌رويم؟ چند سال پيش در فستيوالي به نام جشن خلقت celebration of creatien از من دعوت شده بود. كه اين فستيوال در حضور ملكه انگليس، همسر وي و چند نفر از سران كشورهاي مختلف در شهر لندن برگزار مي‌شود كه با پيشنهاد استاد راهنمايم پرفسور جان بيلي از دنياي اسلام من شركت كردم، در آن زمان دبير جشنواره در ملاقات اوليه‌اش با من گفت كه ما در اين فستيوال به آقاي توني‌بلر «نخست‌وقت كشور انگلستان» اجازه ورود نداديم چون كه او تمايل به جنگ دارد [حمله آمريكا به عراق هنوز شروع نشده بود] زيرا اين فستيوال تمايل دارد كه از سران كشورها و نيز رهبران مذهبي بخواهد كه زمين را به سمت صلح و آرامش هدايت كنند و نه جنگ و خونريزي‌هايي كه گفته بود كه از رئيس سازمان محيط زيست دولت آقاي دكتر خاتمي نيز دعوت كرده‌اند كه متاسفانه ايشان نتوانستند در اين فستيوال شركت كنند باري... هنوز دو روز مانده به اجراي برنامه‌‌ام روزنامه‌اي در صفحه اول خود مطلبي به نام «خيانت به اسلام و ايران» را به چاپ رسانده بود و نويسنده اصرار داشت كه اينجانب به‌خاطر شركت در اين برنامه مشغول فروش ايران و خيانت اسلام عزيز هستم و حال در روزنامه ديگر استاد محمدرضا شجريان به وطن‌فروشي متهم مي‌شود. سوال من از نويسنده محترم اين به اصطلاح خبر ويژه اين است كه «اين استاد خواننده برجسته ايران» «يك خواننده ديگر» كه در زمره برجستگان آواز ايراني محسوب مي‌شود «يكي ديگر از اساتيد موسيقي» «يك آهنگساز پيشكسوت» كه هستند كه جرات اظهار‌نظر اينگونه گرانسنگي را دارند اما از افشاي نام خود در هراسند؟ مگر آنها از شجريان مي‌ترسند؟ آيا شجريان باند و دسته‌اي دارد كه مخالفانش را سركوب كند؟ خطاب من بعد از سال‌ها «حدود هشت‌ سال» به مقاله‌نويس در مورد حقير و نيز مقاله‌نويس به اصطلاح خبر ويژه‌نويس روزنامه كيهان اين است: «عزيز برادر در طول قرن‌ها از سرگذشت اين «خاك بلاكش» مي‌گذرد هنرمندان و انديشمندانش حتي اختيار سقفي براي شب را به‌روز كردن نداشتند چه رسد به فروش وطن!
و اين را به آساني از ناله‌هاي حافظ ناشنيده‌پند كه مي‌گويد آب و هواي فارس عجب سفله‌پروراست تا نعره شاملوي بزرگ: بگذار بر سرزمين‌ خود بايستم... بر خاكي از براده الماس و رعشه درد، چونان آيينه عبرتي بزرگ اما غمبار در برابر ما قد علم كرده است، مي‌توان به آساني ديد. اينك سوال من از بزرگان قوم و اهل معرف اين است كه واقعا ما را چه مي‌شود؟ چرا اسطوره‌هاي عظيم فرهنگي و هنري ما در تمامي اعصار بركناره مي‌روند. با هزار گونه سخن در دهان، لب‌خاموشند؟

چرا ما به خود اجازت مي‌دهيم كه مقام استاد عزيزي كه محبوب هزاران انسان عاشق فرهنگ و هنر اصيل اين مملكتند، اينگونه پامال جفاهاي قلمي نابخرد و ناسنجيده شود؟ بياييد به اين سفله‌پروري و انديشه‌كشي پايان دهيم! و اما سخن پاياني من به استاد شجريان است؛ استادم شنيدم كه شما قصد شكايت از نويسنده‌اي را داريد كه به عمد يا به طعن نام بزرگي را به زشتي برد، شما را حوالت به اين شعر حافظ مي‌دهم؛
عدو چو تيغ كشد من سپر ميندازم
كه تيغ ما به‌جز از ناله‌اي و آهي نيست
تو فقط بخوان براي ايران و براي فرداي اين مرز پرگهر. قطعا دادگاه وجدان بيدار نسل‌هاي آينده شكايتت را قضاوتي جانانه و عادلانه‌تر خواهد كرد و صداي رويش تو را خواهد شنيد. من هيچ‌گاه بر تو نمي‌پسندم كه اينگونه تهمت‌ها و رفتارهاي نابخردانه را پاسخي اين‌جهاني دهد. همه تو را مي‌شناسند و عشق سرشار تو را به خاك ايران عزيز، اين بهتان تنها به تو نبود. در طول تاريخ اين مرزوبوم همه بزرگان و انديشمندان به گناه وطن‌فروشي متهم بوده‌اند اما وجدان بيدار انسان‌ها از اين به اصطلاح خائنين مجسمه‌اي براي تمامي تاريخ برپا داشت و آن به اصطلاح وطن‌دوستان را به گرداب لعنت و فراموشي روانه نمود.
گر بدي گفت حسودي و رفيقي رنجيد
گو تو خوش باش كه ما گوش به احمق نكنيم
و كلام آخرم به تو هنرمند فرزانه!
دگر زمنزل جانان سفر مكن درويش
كه سير معنوي كنج خانقاهت بس
وگر كمين بگشايد غمي زگوشه دل
حريم درگه پيرمغان پناهت بس
به‌صدر مصطبه بنشين و ساغر مي ‌نوش
كه‌اين قدر زجهان كسب مال و جاهت بس
فلك به مردم نادان دهد زمام مراد
تو اهل فضلي و دانش همين گناهت بس!

درج نخست- اعتمادملی

منبع
 

!...

عضو جدید
کاربر ممتاز
جدال سیاسی با استاد‌ آواز ایران

محمد‌رضا شجریان یکی از جنجالی‌ترین نام‌های عرصه موسیقی در ماه اخیر بود

خبر - رحمان بوذری: اتهام زنی به استاد آواز ایران ادامه دارد. با گذشت بیش از یک‌ماه از انتخابات ریاست‌جمهوری و حوادث پس از آن همچنان برخی از مطبوعات، مشخصاً روزنامه کیهان و وطن امروز، شجریان را «‌وطن‌فروش» خطاب کرده و سخنان او را همگام با رسانه‌های بیگانه و عامل دشمن معرفی می‌کنند. ظاهراً تقاضای شجریان مبنی بر پخش نکردن صدای او از صداوسیما به مذاق برخی خوش نیامده و با هر دستاویزی درصدد تخریب چهره شجریان برآمده‌اند.

تقاضایی که اگرچه به‌واسطه اتفاقات پس از انتخابات محکم‌تر مطرح شد اما از سال‌ها قبل بارها توسط شجریان عنوان شده بود. او که پیش از اینها بارها نارضایتی خود را نسبت به پخش صدایش در تلویزیون نشان داده بود، بعد از انتخابات اخیر ، بار دیگر به‌طور جدی درصدد جلوگیری از پخش آثارش در تلویزیون برآمد. ابتدا نامه‌ای به ضرغامی نوشت و پس از آن شکایت خود را از وی نزد قوه‌قضائیه برد. شجریان ضمن لغو تمامی کنسرت‌های داخلی خود، در مصاحبه‌ای با شبکه فارسی بی‌بی‌سی به حمایت از اعتراضات مردم و میرحسین موسوی به عنوان کاندیدای مورد حمایت خود پرداخت. همان نامه ابتدایی شجریان خطاب به صدا و سیما کافی بود تا روزنامه «کیهان» هجمه ای علیه او آغاز کند.

قدم اول؛ صدا و سیما
«صدای من متعلق به همین خس و خاشاک است و وقتی از رادیو و تلویزیون پخش می‌شود موجب آزار روحی من می‌شود». این جمله مهم‌ترین بخش نامه سرگشاده شجریان به عزت‌الله ضرغامی بود تا روشن شود او از حق خود مبنی بر عدم پخش آثارش از صدا و سیما نخواهد گذشت. این نامه تنها نشان‌دهنده این بود که تقاضای شجریان از یک حرف شفاهی فراتر رفته و منجر به شکایت قضایی از صدا و سیما شده است. به گفته شجریان صدا و سیما فقط اجازه دارد دعای ربنا را پخش کند و پخش سایر سرودها و ترانه‌هایش به طور کلی برخلاف میل اوست. در بخشی از نامه شجریان به ضرغامی آمده بود: «همان‌طور که اطلاع دارید صداوسیما در شرایط فعلی مستمراً اقدام به پخش سرودهای میهنی اینجانب به ویژه سرود «ایران‌ای سرای امید» می‌کند. جنابعالی مستحضرید این سرود و دیگر سرودهای خوانده‌شده متعلق به سال 1357 و 1358 است و هیچ ارتباطی به شرایط کنونی ندارد. اینجانب در سال 1374 نیز اعلام کردم راضی به پخش آثار خود از صداوسیما نیستم، مجدداً تقاضای خود را تکرار کرده و تأکید می‌کنم، آن سازمان هیچ نقشی در تهیه این آثار نداشته و شایسته است به حکم شرع و قانون سریعاً تمامی واحدهای آن سازمان از پخش صدا و آثار من خودداری کنند.»

قدم دوم؛ قوه قضائیه
اما بی‌توجهی صدا و سیما به درخواست شجریان، موجب شد تا او داد خود را از رسانه به‌اصطلاح ملی به قوه قضائیه ببرد. او در گفت‌و‌گویی اعلام کرد به ‌دلیل ادامه پخش آثارش از صدا و سیما، موضوع ممنوعیت پخش صدای خود را در این رسانه از مجاری قانونی پیگیری می‌کند و نگران مشکلات احتمالی آتی نخواهد بود و موضوع را تا رسیدن به حق خود ادامه خواهد داد. محمد‌حسین آقاسی وکیل شجریان نیز در گفت‌و‌گویی از همین شکایت خبر داد: «من تاریخ پخش تمام این سرودها را یادداشت کرده‌ام. آخرین مرتبه پخش کلیپ‌هایی با صدای استاد از تلویزیون هم به زمان بازگشت پنج نفر از ایرانیان بازداشت‌شده در موصل عراق به کشورمان مربوط می‌شود. شکایت ما علیه معاونت رادیویی صداوسیما و با ذکر این نکته که هر کسی که نسبت به پخش این آثار در صداوسیما دستور داده، به دادسرای کارکنان دولت ارائه شد. در حال حاضر، بازپرس پرونده کتباً از صداوسیما خواسته تا مجوز پخش آثار شجریان را اعلام کند. چون اگر مجوزی نداشته باشد که ندارد، طبق ماده 23 قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان بین 6 ماه تا 3 سال حبس در انتظار کسانی است که مسئولیت پخش این آثار را به عهده دارند.» اما پریروز آقاسی در گفت‌و‌گو با ایسنا از محمدحسین صوفی به عنوان مسئول پخش این آثار نام برد: «محمدحسین صوفی را از جهت اینکه معاون رئیس سازمان صداوسیما بوده و تمام موسیقی‌ها قابل پخش در این سازمان در زمان تصدی ایشان با تأیید وی در اداره متبوعش پخش می‌شده، شکایت کردیم. در شکوائیه اعلام کردیم از ایشان و هر کسی که تصمیم به پخش آثار استاد شجریان گرفته، شکایت داریم و فعلاً توسط بازپرس دادسرای کارکنان دولت نامه‌ای به صداوسیما ارسال شده و از آنها مجوز پخش آثار استاد شجریان درخواست شده است.»

قدم سوم؛ مطبوعات
اما ماجرا به همین‌جا خاتمه نیافت. بلافاصله پس از درخواست شجریان از صدا‌و‌سیما برخی سایت‌ها و مطبوعات اصولگرا حمله شدیدی را به او آغاز کرده و به وی لقب «‌وطن‌فروش» دادند. بیش از همه روزنامه کیهان با انتشار مطالبی در ستون «خبر ویژه» خود (از جمله 14 تیرماه) از این اقدام شجریان برآشفت. بخش دیگری از این توهین‌ها در ستون «کیهان و خوانندگان» درج شد. آقاسی در این‌‌باره می‌گوید: «این مسئله خجالت‌آور است و استاد هم از این مسئله بسیار رنجیده‌خاطر و ناراحتند. به همین دلیل هم تصمیم گرفتند از روزنامه کیهان شکایت کنند. چهارشنبه گذشته این شکایت طرح شد، قطعاً دادگاه به این شکایت رسیدگی خواهد کرد.» وکیل شجریان ضمن طرح شکایت اعلام کرد تنها در صورتی که کیهان از این خواننده مطرح کشور عذرخواهی کند حاضر به پس گرفتن شکایت خود خواهد بود. با این حال روزنامه کیهان بار دیگر روز دوشنبه 5 مرداد در بخش «خبر ویژه» با تکرار مدعیات خود عنوان کرد: «وظیفه آقای شجریان است که از ملت عذرخواهی کند نه کیهان از وی» پس از این بود که آقاسی در گفت‌وگو با ایسنا از جریان روند رسیدگی به شکایت کیهان ابراز امیدواری کرد: «روزنامه کیهان در بخش اخبار ویژه چهاردهم تیر‌ماه اهانتی نسبت به استاد شجریان مطرح کرده و دیروز نیز مجدداً در همان ستون اصرار به درستی ایراد اتهام کرده است. بنابراین علیه روزنامه کیهان به استناد قانون مطبوعات و مجازات اسلامی که ایراد هر اتهامی به اشخاص را جرم تلقی کرده، طرح شکایت کردیم و عین روزنامه را ضمیمه شکوائیه کردیم و طبیعتاً در هفته جاری شکایت ما باید به دست مدیرمسئول این روزنامه برسد.» آقاسی ضمناً عنوان کرد که هرگونه خبر یا مطلب جدیدی هم در این روزنامه علیه شجریان منتشر شود به پرونده اضافه خواهد شد: «مدارک جدید مبنی بر اصرار این روزنامه به ایراد اتهام به موکلم در جریان رسیدگی بعدی در اختیار بازپرس پرونده قرار خواهد گرفت.»

قدم چهارم؛ خانه موسیقی
به دنبال توهین روزنامه کیهان و بخشی از سایت‌های اصولگرا، پریروز (دوشنبه 5 مرداد) هیأت مدیره خانه موسیقی نسبت به هتک حرمت محمدرضا شجریان (رئیس شورای عالی موسیقی) در برخی رسانه‌ها بیانیه‌ای صادر کرد. در بخشی از این بیانیه آمده است: «خطاب قراردادن رئیس شورای عالی خانه موسیقی (عالی‌ترین شورای تخصصی هنر موسیقی در کشور) به عنوان مهره استعمار و وطن‌فروش اتهام بزرگی است که نه تنها ایشان و دیگر اعضای برجسته این شورا، بلکه شأن و جایگاه طیف گسترده‌ای از شاگردان، هنرجویان و همچنین هزاران عضو نهاد مدنی خانه موسیقی را نیز ملکوک کرده و موجبات رنجش و مشوه جلوه دادن فعالیت‌های فرهنگی این نهاد را فراهم آورده است.» اما پس از این بیانیه دیروز (سه‌شنبه 6 مرداد) کیهان بار دیگر در خبری با عنوان «آفرین به خودم» شجریان را به رادیوهای بیگانه و آشوب‌های خیابانی متصل کرد و چنین نوشت: «دیروز خانه موسیقی ایران در حمایت از شجریان یک بیانیه صادر کرد. این در حالی است که شجریان، خود رئیس خانه موسیقی ایران است و در واقع خود او از خودش حمایت کرده است. در این بیانیه تلاش شده است که اهانت‌های اخیر شجریان به مردم ایران و همراهی آشکار او با دشمنان تابلودار میهن اسلامی در دامن زدن به آشوب‌های اخیر، به‌گونه‌ای توجیه شود.» صرف‌نظر از اتهام همراهی آشکار شجریان با دشمنان تابلودار کشور، خواندن این بیانیه بهترین راه برای تشخیص این موضوع است که آیا بیانیه هیأت مدیره خانه موسیقی توجیه‌گر چنین امری است یا خیر. پیش از بیانیه خانه موسیقی البته عبدالحسین مختاباد، خواننده شناخته‌شده کشور نیز طی مقاله‌ای توهین به شجریان را حرکتی ناشایست خوانده و حمایت خود را از استاد آواز ایران اعلام کرده بود.

آنچه البته به جایی نرسد
این اولین باری نیست که صدا و سیما بدون اجازه اقدام به پخش آثار هنرمندان می‌کند. سال‌های متمادی است خانواده فرهاد مهراد از پخش آثار او در رادیو و تلویزیون ابراز نارضایتی می‌کنند اما تا همین امروز داد آنها به جایی نرسیده است. صدا‌و‌سیما با نقض «قانون حمایت حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان»، «قانون حمایت از حقوق مالکیت‌های معنوی» همچنان ترکتازی می‌کند. همین یکی دو سال پیش بود که تلویزیون با شهامت تمام اقدام به پخش فیلم هامون به شکل نصفه‌و‌نیمه و با سانسور بسیار کرد. امری که اعتراض داریوش مهرجویی را به دنبال داشت. مشخص نیست اگر مولفی از پخش اثر خود در صدا‌و‌سیما رضایت نداشته باشد چه باید بکند. دست آخر اینکه اثر یک مولف همچون دارایی او محسوب می‌شود. طبیعی است هر فرد مختار است از دارایی‌های خود در هر جا که دوست دارد، به هر دلیل یا بی‌دلیل، استفاده کند. راستی برای مسئولان صدا‌و‌سیما هم این امر بدیهی است؟

منبع
 

Similar threads

بالا