***<<جلسات مطالعه هفتگی نهج البلاغه و خودسازی>>***

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
شرح حکمت 147


امام على(ع)مكتبهاى گوناگونى را در اسلام پى ‏ريزى كرده است:


امام يك مكتب عمومى داشت كه در مسجد كوفه بود و همه مردم داراى ‏هر مسلك و مرام بودند،دوست و يا دشمن مى ‏آمدند و بهره مى ‏گرفتند.


مكتبى مخصوص شيعيان و دوستان خاص داشت،براى آنها معارف حقه‏ و اصول مذهب اماميه را توضيح و تشريح مى‏ كرد.


و اين مكتبى ديگر است كه براى كميل پايه ريزى نموده،مكتبى ويژه در خلوت‏ و دور از سر و صداى بيگانگان،مكتبى صحرائى و بيابانى،در زير آسمان صاف،بر روى زمين خالى،دور از هر نوع تشريفات كه در آن جز حق و حقيقت وصفحاتى از كتابى كه به دست تواناى پروردگار نوشته شده،اثرى نيست.

در اينجا نيامده،كه كميل شب در خدمت امام(ع)به صحرا رفت و ياروز.


ولى بنظر مى ‏رسد كه اين مكتب روحانى در شب اتفاق افتاده باشد. امام در اين درسى كه به كميل داد همچون استادى اجتماعى كه از روحيه‏ ملت كاملا آگاه است آن را تحليل نموده و مردم را به سه گروه تقسيم مى ‏كند:

عالم ربانى،دانش آموز و دانشجو و سائر مردمى كه هر لحظه بدنبال سخنى‏ و با كسى هستند و به تعبير خود امام با هر بادى به سوئى مى ‏روند.

آنگه به تفاوت دقيق بين علم و مال ميپردازد.

و سپس به تنظيم برنامه‏اى اخلاقى براى طلاب و دانشجويان،در اينجا چهار گروه از آنها را رفوزه و صلاحيت تعليم دادن نمى‏ داند(اگرانقلاب فرهنگى بخواهد،بايد از اينجا اصول برنامه ‏اش را فراگيرد)

گروه نخست:


افرادى هستند كه مطالب را زود فراميگيرند ولى منافقند،ايمان به آنچه‏ ميآموزند ندارند،از زبانشان تجاوز نمى ‏كند،به قلبشان راه نمى ‏يابد،آن رادر راه ثروت،مقام و تسلط بر بندگان خدا بكار مى‏گيرند.

گروه دوم:

افرادى هستند كه منقاد حاملان حقند،افرادى رام و معتقدند ولى بصيرت‏ و بينائى در تطبيق حوادث با پيشامدها ندارند،لذا با پيدا شدن حادثه‏ اى در شك ترديد فرو ميروند و از حق كناره ميگيرند.


گروه سوم:


افرادى هستند كه مهار شهوات و تمايلاتشان در اختيارشان نيست.

بجاى اينكه آگاهى و علم بر قدرت روحيشان بيفزايد و تمايلات و هوسهارا رام خود سازند، شهوات و تمايلات،آنها را رام خود ساخته است.



گروه چهارم:


آنهايند كه دنبال جمع آورى ثروتند،از سربازان فداكار اسلام نيستندهمچون گوسفندانى كه مشغول چرا هستند. دنبال خورد و خوراكند.و چنين است كه علم مى ‏ميرد.

گروه پنجم:


كسانى هستند كه علم را فرا مى ‏گيرند تا در طريق الهى و خدمت‏ به بندگا ن‏خدا به كار برند. ولى اينها بسيار كم هستند.

(اقتباس از شرح علامه خوئى جلد 21 ص‏219-223) نوشته ایت الله مکارم شیرازی

 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوشنبه
ضرورت شناخت شبهات
شبهه را براى اين شبهه ناميدند كه به حق شباهت دارد.
نور هدايت كننده دوستان خدا، در شبهات يقين است، و راهنماى آنان مسير هدايت الهى است،

دشمنان خدا، دعوت كننده‏ شان در شبهات گمراهى است، و راهنماى آنان كورى است.
آن كس كه از مرگ بترسد نجات نمى ‏يابد، و آن كس كه زنده ماندن را دوست دارد براى هميشه در دنيا نخواهد ماند.
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
دانش بهتر از مال است . زيرا علم ، نگهبان تو است ، ولى تو بايد از مال خويش نگهدارى كني؛ مال با بخشيدن كم مى شود اما علم با بخشش فزونى گيرد ؛ و مقام و شخصيتى كه با مال به دست آمده با نابودى مال ، نابود مى گردد.


ثروت اندوزانِ بى تقوا، مرده اى به ظاهر زنده اند ، اما دانشمندان تا دنيا بر قرار است زنده اند



 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
چهارشنبه
علل شكست و نابودى كوفيان
در ميان شما به پاخاسته فرياد مى ‏كشم، و عاجزانه از شما يارى مى‏ خواهم، امّا به سخنان من گوش نمى‏ سپاريد، و فرمان مرا اطاعت نمى ‏كنيد، تا آن را كه پيامدهاى ناگوار آشكار شد، نه با شما مى ‏توان انتقام خونى را گرفت، و نه با كمك شما مى ‏توان به هدف رسيد.
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
پنج شنبه
پرهيز دادن از غيبت و بدگويى
به كسانى كه گناه ندارند، و از سلامت دين برخوردارند، رواست كه به گناهكاران ترحّم كنند، و شكر اين نعمت گزارند، كه شكرگزارى آنان را از عيب جويى ديگران باز دارد،
چگونه عيب جو، عيب برادر خويش گويد و او را به بلايى كه گرفتار است سرزنش مى ‏كندكه خدا او را بخشيد و گناهان او را پرده پوشى فرمود
چگونه ديگرى را بر گناهى سرزنش مى‏ كند كه همانند آن را مرتكب شده يا گناه ديگرى انجام داده كه از آن بزرگ‏تر است
جرأت او بر عيب جويى از مردم، خود گناه بزرگ‏ترى است.
اى بنده خدا، در گفتن عيب كسى شتاب مكن، شايد خدايش بخشيده باشد، و بر گناهان كوچك خود ايمن مباش، شايد براى آنها كيفر داده شوى پس هر كدام از شما كه به عيب كسى آگاه است، به خاطر آنچه كه از عيب خود مى‏ داند بايد از عيب جويى ديگران خود دارى كند،
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
آن كس كه از مرگ بترسد نجات نمى ‏يابد،

چرا؟؟؟؟؟چون دبنالش نمیره تا راهی برای این ترسش پیدا کنه یا نه چون میترسه؟؟؟؟


منظور از فرموده امام ع یادآوری ناپایداری خوشی ها وایجاد ترس در افراد غافل وزمینه سازی برای بیزاری از دوستی چیزهایی است که به ناچار روزی از بین خواهند رفت تا شنوندگان در صورت زیاد شدن توفیق وبه دست گرفتن مهار خرد ،آماده عمل کردن به امور اخروی شوند.زیرا ترس از مرگ ویا دوست داشتن بقا ،در نجات یافتگان از چنگال مرگ تاثیری ندارند.چه این که مرگ امری ضروری است.

اشاره به این ایه شریفه سوره مبارکه جمعه

قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِيكُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۸﴾

بگو آن مرگى كه از آن مى ‏گريزيد قطعا به سر وقت ‏شما مى ‏آيد آنگاه به سوى داناى نهان و آشكار بازگردانيده خواهيد شد و به آنچه [در روى زمين] مى ‏كرديد آگاهتان خواهد كرد (۸)


کمال الدین میثم بن علی میثم بحرانی
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سلام

پنجشنبه


خطبه 140 نهج البلاغه- در نهى از عيب جوئى مردم

پرهيز دادن از غيبت و بدگويى

به كسانى كه گناه ندارند، و از سلامت دين برخوردارند، رواست كه به گناهكاران ترحّم كنند، و شكر اين نعمت گزارند، كه شكرگزارى آنان را از عيب جويى ديگران باز دارد، چرا و چگونه آن عيب جو، عيب برادر خويش گويد و او را به بلايى كه گرفتار است سرزنش مى ‏كند آيا به خاطر ندارد كه خدا چگونه او را بخشيد و گناهان او را پرده پوشى فرمود

چگونه ديگرى را بر گناهى سرزنش مى‏ كند كه همانند آن را مرتكب شده يا گناه ديگرى انجام داده كه از آن بزرگ‏تر است به خدا سوگند گر چه خدا را در گناهان بزرگ عصيان نكرده و تنها گناه كوچك مرتكب شده باشد، اما جرأت او بر عيب جويى از مردم، خود گناه بزرگ‏ترى است.

اى بنده خدا، در گفتن عيب كسى شتاب مكن، شايد خدايش بخشيده باشد
، و بر گناهان كوچك خود ايمن مباش، شايد براى آنها كيفر داده شوى پس هر كدام از شما كه به عيب كسى آگاه است، به خاطر آنچه كه از عيب خود مى‏ داند بايد از عيب جويى ديگران خود دارى كند،و شكر گزارى از عيوبى كه پاك است او را مشغول دارد از اينكه ديگران را بيازارد.


حکمت 149 نهج البلاغه- ضرورت خود شناسى (اخلاقى)



و درود خدا بر او ، فرمود :

نابود شد كسى كه ارزش خود را ندانست.
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دردونه جان
فعلا که فقط خودم وخودت:D

آقا یارنراد رفتن زیارت
از جناب استارتر هم دیگه نمیشه زیاد انتظار داشت ;)

سلام عزیزم...
داریم اب میریم....
ایشالا هر جا هستند خو بو شاد باشن..
آقای یارانرادم زیارتشون قبول باشه
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
سلام دردونه جان
فعلا که فقط خودم وخودت:D

آقا یارنراد رفتن زیارت
از جناب استارتر هم دیگه نمیشه زیاد انتظار داشت ;)

آقای احسان نمیاد دیگه؟؟؟؟؟؟

سلام عزیزم...
داریم اب میریم....
ایشالا هر جا هستند خو بو شاد باشن..
آقای یارانرادم زیارتشون قبول باشه

سلام به همگي
منم هستم ان شاءاله اگه قابل بدونيد
منتها مثل روح تو تاپيك ميچرخم و وقتي ميبينم شما دوستان گرامي اينقدر خوب كار ميكنيد ديگه مزاحم روندتون نميشم
به پيش بريد و ان شاءاله اجرتون نزد خدا و اهل بيت محفوظه
التماس دعا
ياحق
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به همگي
منم هستم ان شاءاله اگه قابل بدونيد
منتها مثل روح تو تاپيك ميچرخم و وقتي ميبينم شما دوستان گرامي اينقدر خوب كار ميكنيد ديگه مزاحم روندتون نميشم
به پيش بريد و ان شاءاله اجرتون نزد خدا و اهل بيت محفوظه
التماس دعا
ياحق

سلام..
ما از خدامونه...این حرفا چیه..نه دوستان زیادی هستند که همیشه همراه ما بودن نه آگاهدخت عزیزم در جواب حرف من گفتن..
وگرنه خدا بزاره دوستای گلمونو....
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار

بسم الله الرحمن الرحیم



على است فرد و بى نظیر، على مجیر و دستگیر **** كه نام دلگشاى او، گره ز كار وا كند

نماز بى ولاى او عبادتى است بى وضو **** به منكر على بگو، نماز خود قضا كند

برنامه هفته بیست و هشتم


بااستعانت از بارگاه باری تعالی برای چند هفته باقیمانده از سال بررسی نامه ی زیبای 53 نهج البلاغه را برنامه ریزی ودنبال میکنیم .به دلیل طولانی بودن نامه، بررسی حکمت ها رو فعلا نداریم و برای بعضی از روزها
دوفراز از نامه نوشته شده .


از همه ی دوستانی که همراهی میکنند ومن وسایرین رو مورد لطف ومحبت خودشون
قرار میدند سپاسگزاری میکنم
به مدد همراهی وحضور همه ی شما ست که تاپیک ادامه دار میشه

:gol: اجر همگی با آقا امیر مومنان علیه السلام :gol:

التماس دعا


شنبه

هذَا مَا أَمَرَ بِهِ........... فَيَما أَحْبَبْتَ وَكَرِهْتَ



یک شنبه

وَأَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ............... بِمَا عَزَبَاًـ عَنْكَ مِنْ عَقْلِكَ


دوشنبه

إِيَّاكَ وَمُسَامَاةَاللهِ............ وَهُوَ لِلظَّالِمِينَ بِالْمِرْصَادِ

وَلْيَكُنْ أَحَبَّ الاَُْمُورِ............. وَمَيْلُكَ مَعَهُمْ


سه شنبه

وَلْيَكُنْ أَبْعَدَ رَعِيَّتِكَ............... وَإِنْ تَشَبَّهَ بِالنَّاصِحِينَ


وَلاَ تُدْخِلَنَّ فِي مَشُورَتِكَ............... هَوَاكَ حَيْثُ وَقَعَ



چهارشنبه

وَالْصَقْ بِأَهْلِ الْوَرَعِ وَالصِّدْقِ............. وَإِقَامَةِ مَا اسْتَقَامَ بِهِ النَّاسُ قَبْلَكَ


پنج شنبه

وَاعْلَمْ أَنَّ الرَّعِيَّةَ……………فیما خف علیه اوثقل





جمعه جمع بندی



 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
با سلام و تشکر از دوستان عزیز

نامه 53
شنبه
(نامه به مالك اشتر، در سال 38 هجرى هنگامى كه او را به فرماندارى مصر برگزيد، آن هنگام كه اوضاع محمد بن ابى بكر متزلزل شد، و از طولانى ‏ترين نامه‏ هاست كه زيبايى ‏هاى تمام نامه ‏ها را دارد).
بنام خداوند بخشنده و مهربان، اين فرمان بنده خدا على امير مؤمنان، به مالك اشتر پسر حارث‏
است، در عهدى كه با او دارد، هنگامى كه او را به فرماندارى مصر بر مى ‏گزيند تا خراج آن ديار را جمع آورد، و با دشمنانش نبرد كند، كار مردم را اصلاح، و شهرهاى مصر را آباد سازد.
1 ضرورت خود سازى
او را به ترس از خدا فرمان مى ‏دهد، و اينكه اطاعت خدا را بر ديگر كارها مقدّم دارد، و آنچه در كتاب خدا آمده، از واجبات و سنّت‏ها را پيروى كند، دستوراتى كه جز با پيروى آن رستگار نخواهد شد، و جز با نشناختن و ضايع كردن آن جنايتكار نخواهد گرديد. به او فرمان مى ‏دهد كه خدا را با دل و دست و زبان يارى كند، زيرا خداوند پيروزى كسى را تضمين كند كه او را يارى دهد، و بزرگ دارد آن كس را كه او را بزرگ شمارد. و به او فرمان مى ‏دهد تا نفس خود را از پيروى آرزوها باز دارد، و به هنگام سركشى رامش كند، كه: «همانا نفس همواره به بدى وا مى ‏دارد جز آن كه خدا رحمت آورد» پس اى مالك بدان من تو را به سوى شهرهايى فرستادم كه پيش از تو دولت‏ هاى عادل يا ستمگرى بر آن حكم راندند، و مردم در كارهاى تو چنان مى‏ نگرند كه تو در كارهاى حاكمان پيش از خود مى ‏نگرى، و در باره تو آن مى ‏گويند كه تو نسبت به زمامداران گذشته مى ‏گويى، و همانا نيكوكاران را به نام نيكى توان شناخت كه خدا از آنان بر زبان بندگانش جارى ساخت. پس نيكوترين اندوخته تو بايد اعمال صالح و درست باشد، هواى نفس را در اختيار گير، و از آنچه حلال نيست خويشتن دارى كن، زيرا بخل ورزيدن به نفس خويش، آن است كه در آنچه دوست دارد، يا براى او ناخوشايند است، راه انصاف پيمايى.
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
ادامه ی نامه ی 53

اخلاق رهبرى (روش برخورد با مردم) مهربانى با مردم را پوشش دل خويش قرار ده، و با همه دوست و مهربان باش. مبادا هرگز، چونان حيوان شكارى

باشى كه خوردن آنان را غنيمت دانى، زيرا مردم دو دسته اند، دسته اى برادر دينى تو، و دسته ديگر همانند تو در آفرينش مى باشند، اگر گناهى از آنان

سر مى زند، يا علتهايى بر آنان عارض مى شود، يا خواسته و ناخواسته، اشتباهى مرتكب مى گردند، آنان را ببخشاى و بر آنان آسان گير، آن گونه كه

دوست دارى خدا تو را ببخشايد و بر تو آسان گيرد
. همانا تو از آنان برتر، و امام تو از تو برتر، و خدا بر آن كس كه تو را فرماندارى مصر داد والاتر است، كه

انجام امور مردم مصر را به تو واگذارده، و آنان را وسيله آزمودن تو قرار داده است، هرگز با خدا مستيز، كه تو را از كيفر او نجاتى نيست، و از بخشش و

رحمت او بى نياز نخواهى بود
، بر بخشش ديگران پشيمان مباش، و از كيفر كردن شادى مكن، و از خشمى كه توانى از آن رها گردى شتاب نداشته باش،

به مردم نگو، به من فرمان دادند و من نيز فرمان مى دهم، بايد اطاعت شود، كه اين گونه خود بزرگ بينى دل را فاسد، و دين را پژمرده، و موجب زوال

نعمتهاست. و اگر با مقام و قدرتى كه دارى، دچار تكبر يا خود بزرگ بينى شدى به بزرگى حكومت پروردگار كه برتر از تو است بنگر، كه تو را از آن سركشى

نجات مى دهد، و تندروى تو را فرو مى نشاند، و عقل و انديشه ات را به جايگاه اصلى باز مى گرداند.
 

بابك خسروي

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوشنبه
ضرورت شناخت شبهات
شبهه را براى اين شبهه ناميدند كه به حق شباهت دارد.
نور هدايت كننده دوستان خدا، در شبهات يقين است، و راهنماى آنان مسير هدايت الهى است،

دشمنان خدا، دعوت كننده‏ شان در شبهات گمراهى است، و راهنماى آنان كورى است.
آن كس كه از مرگ بترسد نجات نمى ‏يابد، و آن كس كه زنده ماندن را دوست دارد براى هميشه در دنيا نخواهد ماند.

سلام
يكي براي خريدن نان به در يه نانوايي رفت و ديد يه صف طولاني جلوي در نانوايي تشكيل شده و اگر بخواد وايسه كلي طول ميكشه. بخاطر همين به كسايي كه توي صف بودن گفت: چرا براي خريد نان توي صف وايسادين؟ يه كوچه بالاتر پلو مجاني ميدن. افراد حرف اونو باور كردن و به دنبال پلوي مجاني رفتند. اتفاقا حرف اون درست در اومد و واقعا پلو مجاني مي دادن و كساني كه رفتند گرفتند. كم كم خود اون هم كه اين حرفو ساخته بود با خودش گفت: نكنه واقعا پلو مجاني ميدن؟ بخاطر همين خودشم صفو ول كردو رفت دنبال پلو!
راه خدا هم همينطوره؛ اول بدون اينكه خودمان باور داشته باشيم، ديگرونو به در خونه خدا فرستاديم و ديديم اونا به نتيجه رسيدن. كم كم باورمون شد و خودمونم راهي درگاه الهي شديم.
فرق شبهه و يقين خيلي كمه! براي رسيدن به يقين بايد به موت برسيم. يعني موت منزل اول يقينه. اينطوري بگم وقتي ما ميشينيم فكر مي كنيم و به اين نتيجه ميرسيم كه علايق دنيوي بهيچ دردمون نميخوره و ازشون دل ميبريم اين يعني موت. موت و مرگ با هم فرق داره! موت مراتب داره ولي مرگ يعني جان دادن و از دنيا رفتن و مرتبه اي نداره.
يا علي
 

ghazal1991

مدیر تالار مدیریت
مدیر تالار
جملات منتخب هفته 27:

شبهه را براى اين شبهه ناميدند كه به حق شباهت دارد. امّا نور هدايت كننده دوستان خدا، در شبهات يقين است، و راهنماى آنان مسير هدايت الهى است، امّا دشمنان خدا، دعوت كننده‏ شان در شبهات گمراهى است، و راهنماى آنان كورى است. آن كس كه از مرگ بترسد نجات نمى ‏يابد، و آن كس كه زنده ماندن را دوست دارد براى هميشه در دنيا نخواهد ماند.


اى بنده خدا، در گفتن عيب كسى شتاب مكن، شايد خدايش بخشيده باشد، و بر گناهان كوچك خود ايمن مباش، شايد براى آنها كيفر داده شوى پس هر كدام از شما كه به عيب كسى آگاه است، به خاطر آنچه كه از عيب خود مى‏ داند بايد از عيب جويى ديگران خود دارى كند،و شكر گزارى از عيوبى كه پاك است او را مشغول دارد از اينكه ديگران را بيازارد.


بسا روزه دارى كه بهره اى جز گرسنگى و تشنگى از روزه دارى خود ندارد ، و بسا شب زنده دارى كه از شب زنده دارى چيزى جز رنج و بى خوابى به دست نياورد !خوشا خواب زيركان، و افطارشان!

ايمان خود را با صدقه دادن ،و اموالتان را با زكات دادن نگاهداريد،و امواج بلا را با دعا از خود برانيد.

نابود شد کسی که ارزش خود را ندانست.

دانش بهتر از مال است .زيرا علم ، نگهبان تو است ،ولى تو بايد از مال خويش نگهدارى كني؛مال با بخشيدن كم مى شوداما علم با بخشش فزونى گيرد ؛و مقام و شخصيتى كه با مال به دست آمده با نابودى مال ، نابود مى گردد.

ثروت اندوزانِ بى تقوا، مرده اى به ظاهر زنده اند ،اما دانشمندان تا دنيا بر قرار است زنده اند ، بدن هايشان گرچه در زمين پنهان اما ياد آنان در دل ها هميشه زنده است.
 
آخرین ویرایش:

ghazal1991

مدیر تالار مدیریت
مدیر تالار
پنج شنبه
خطبه 140
کلمه.....منیته


پنج شنبه
پرهيز دادن از غيبت و بدگويى
به كسانى كه گناه ندارند، و از سلامت دين برخوردارند، رواست كه به گناهكاران ترحّم كنند، و شكر اين نعمت گزارند، كه شكرگزارى آنان را از عيب جويى ديگران باز دارد،
چگونه عيب جو، عيب برادر خويش گويد و او را به بلايى كه گرفتار است سرزنش مى ‏كندكه خدا او را بخشيد و گناهان او را پرده پوشى فرمود
چگونه ديگرى را بر گناهى سرزنش مى‏ كند كه همانند آن را مرتكب شده يا گناه ديگرى انجام داده كه از آن بزرگ‏تر است
جرأت او بر عيب جويى از مردم، خود گناه بزرگ‏ترى است.
اى بنده خدا، در گفتن عيب كسى شتاب مكن، شايد خدايش بخشيده باشد، و بر گناهان كوچك خود ايمن مباش، شايد براى آنها كيفر داده شوى پس هر كدام از شما كه به عيب كسى آگاه است، به خاطر آنچه كه از عيب خود مى‏ داند بايد از عيب جويى ديگران خود دارى كند،

سلام

پنجشنبه


خطبه 140 نهج البلاغه- در نهى از عيب جوئى مردم

پرهيز دادن از غيبت و بدگويى

به كسانى كه گناه ندارند، و از سلامت دين برخوردارند، رواست كه به گناهكاران ترحّم كنند، و شكر اين نعمت گزارند، كه شكرگزارى آنان را از عيب جويى ديگران باز دارد، چرا و چگونه آن عيب جو، عيب برادر خويش گويد و او را به بلايى كه گرفتار است سرزنش مى ‏كند آيا به خاطر ندارد كه خدا چگونه او را بخشيد و گناهان او را پرده پوشى فرمود

چگونه ديگرى را بر گناهى سرزنش مى‏ كند كه همانند آن را مرتكب شده يا گناه ديگرى انجام داده كه از آن بزرگ‏تر است به خدا سوگند گر چه خدا را در گناهان بزرگ عصيان نكرده و تنها گناه كوچك مرتكب شده باشد، اما جرأت او بر عيب جويى از مردم، خود گناه بزرگ‏ترى است.

اى بنده خدا، در گفتن عيب كسى شتاب مكن، شايد خدايش بخشيده باشد
، و بر گناهان كوچك خود ايمن مباش، شايد براى آنها كيفر داده شوى پس هر كدام از شما كه به عيب كسى آگاه است، به خاطر آنچه كه از عيب خود مى‏ داند بايد از عيب جويى ديگران خود دارى كند،و شكر گزارى از عيوبى كه پاك است او را مشغول دارد از اينكه ديگران را بيازارد.



سلام. فک کنم برنامه هفته 27، روز پنجشنبه، منظور خطبه 40 بوده نه 140، من دیدم بقیه 140 خوندن، منم 140 خوندم.:redface:
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سلام. فک کنم برنامه هفته 27، روز پنجشنبه، منظور خطبه 40 بوده نه 140، من دیدم بقیه 140 خوندن، منم 140 خوندم.:redface:

سلام
ممنون از دقت نظری که داشتید
اشکالی نداره
هردو کوتاه بوده
وخدا روشکر همه خطبه 140 رو خوندیم :smile:

الان باید بریم سراغ برادر آسمانی
گویا دیگه خیلی سرشون در آسمان بوده:D
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سلام
برنامه این هفته

بررسی نامه 53 نهج البلاغه - نامه به مالك اشتر

فهرست مطالب
1 ضرورت خود سازى
2 اخلاق رهبرى (روش برخورد با مردم)
3 پرهيز از غرور و خود پسندى
4 مردم گرايى، حق گرايى
5 ضرورت راز دارى
6 جايگاه صحيح مشورت
7 اصول روابط اجتماعى رهبران
8 شناخت اقشار گوناگون اجتماعى
9 اخلاق اختصاصى رهبرى
10 اخلاق رهبرى با خويشاوندان
11 روش برخورد با دشمن
12 هشدارها


دوفراز اول ودوم مربوط به امروز ودیروز رو دوستان خوبم دردونه وفرزانه زحمت کشیدند ونوشتند.
 

یارانراد

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
سلام. فک کنم برنامه هفته 27، روز پنجشنبه، منظور خطبه 40 بوده نه 140، من دیدم بقیه 140 خوندن، منم 140 خوندم.:redface:

سلام درست می گید حق باشماست
شرمنده:redface:
 

یارانراد

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
هرگز با خدا مستيز، كه تو را از كيفر او نجاتى نيست، و از بخشش و رحمت او بى ‏نياز نخواهى بود

این جمله اول تن ادم و میلرزونه اما بعدش امیدوارت می کنه
یه جور خوف و رجا
پناه بر خدا
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سلام
دوشنبه

3 پرهيز از غرور و خود پسندى

بپرهيز كه خود را در بزرگى همانند خداوند پندارى، و در شكوه خداوندى همانند او دانى، زيرا خداوند هر سركشى را خوار مى‏ سازد، و هر خود پسندى را بى ‏ارزش مى ‏كند.
با خدا و با مردم، و با خويشاوندان نزديك، و با افرادى از رعيّت خود كه آنان را دوست دارى، انصاف را رعايت كن، كه اگر چنين نكنى ستم روا داشتى، و كسى كه به بندگان خدا ستم روا دارد خدا به جاى بندگانش دشمن او خواهد بود،
و آن را كه خدا دشمن شود، دليل او را نپذيرد، كه با خدا سر جنگ دارد، تا آنگاه كه باز گردد، يا توبه كند،
و چيزى چون ستمكارى نعمت خدا را دگرگون نمى ‏كند، و كيفر او را نزديك نمى‏ سازد، كه
خدا دعاى ستمديدگان را مى‏ شنود و در كمين ستمكاران است.



4 مردم گرايى، حق گرايى


دوست داشتنى ‏ترين چيزها در نزد تو،
در حق ميانه ‏ترين، و در عدل فراگيرترين، و در جلب خشنودى مردم گسترده‏ ترين باشد، كه همانا خشم عمومى مردم، خشنودى خواص (نزديكان) را از بين مى‏ برد، امّا خشم خواص را خشنودى همگان بى‏ أثر مى ‏كند.

خواصّ جامعه، همواره بار سنگينى را بر حكومت تحميل مى ‏كنند زيرا در روزگار سختى ياريشان كمتر، و در اجراى عدالت از همه ناراضى ‏تر، و در خواسته‏ هايشان پافشارتر، و در عطا و بخشش‏ ها كم سپاس‏تر، و به هنگام منع خواسته‏ ها دير عذر پذيرتر، و در برابر مشكلات كم استقامت‏تر مى ‏باشند.

در صورتى كه ستون‏ هاى استوار دين، و اجتماعات پرشور مسلمين، و نيروهاى ذخيره دفاعى، عموم مردم مى ‏باشند، پس به آنها گرايش داشته و اشتياق تو با آنان باشد.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سلام
سه شنبه


5 ضرورت راز دارى


از رعيّت، آنان را كه عيب جوترند از خود دور كن ، زيرا
مردم عيوبى دارند كه رهبر امّت در پنهان داشتن آن از همه سزاوارتر است، پس مبادا آنچه بر تو پنهان است آشكار گردانى، و آنچه كه هويداست بپوشانى، كه داورى در آنچه از تو پنهان است با خداى جهان مى ‏باشد،
پس چندان كه مى ‏توانى زشتى ‏ها را بپوشان، تا آن را كه دوست دارى بر رعيّت پوشيده ماند خدا بر تو بپوشاند، گره هر كينه‏ اى را در مردم بگشاى، و رشته هر نوع دشمنى را قطع كن، و از آنچه كه در نظر روشن نيست كناره گير. در تصديق سخن چين شتاب مكن، زيرا سخن چين گرچه در لباس اندرز دهنده ظاهر مى ‏شود امّا خيانتكار است.


6 جايگاه صحيح مشورت



بخيل را در مشورت كردن دخالت نده، كه تو را از نيكوكارى باز مى ‏دارد، و از تنگدستى مى ترساند.
ترسو را در مشورت كردن دخالت نده، كه در انجام كارها روحيّه تو را سست مى‏ كند.
حريص را در مشورت كردن دخالت نده، كه حرص را با ستمكارى در نظرت زينت مى‏ دهد.

همانا بخل و ترس و حرص، غرائز گوناگونى هستند كه ريشه آنها بدگمانى به خداى بزرگ است.

بدترين وزيران تو، كسى است كه پيش از تو وزير بدكاران بوده، و در گناهان آنان شركت داشته، پس مبادا چنين افرادى محرم راز تو باشند، زيرا كه آنان ياوران گناهكاران، و يارى دهندگان ستمكارانند.

تو بايد جانشينانى بهتر از آنان داشته باشى كه قدرت فكرى امثال آنها را داشته، امّا گناهان و كردار زشت آنها را نداشته باشند:
كسانى كه ستمكارى را بر ستمى يارى نكرده، و گناه كارى را در گناهى كمك نرسانده باشند.

هزينه اين گونه از افراد بر تو سبك‏تر، و ياريشان بهتر، و مهربانيشان بيشتر، و دوستى آنان با غير تو كمتر است.

آنان را از خواص، و دوستان نزديك، و راز داران خود قرار ده، سپس از ميان آنان افرادى را كه در حق گويى از همه صريح‏ ترند، و در آنچه را كه خدا براى دوستانش نمى ‏پسندد تو را مدد كار نباشند، انتخاب كن، چه خوشايند تو باشد يا ناخوشايند.
 

بابك خسروي

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
دوشنبه

3 پرهيز از غرور و خود پسندى

بپرهيز كه خود را در بزرگى همانند خداوند پندارى، و در شكوه خداوندى همانند او دانى، زيرا خداوند هر سركشى را خوار مى‏ سازد، و هر خود پسندى را بى ‏ارزش مى ‏كند.
با خدا و با مردم، و با خويشاوندان نزديك، و با افرادى از رعيّت خود كه آنان را دوست دارى، انصاف را رعايت كن، كه اگر چنين نكنى ستم روا داشتى، و كسى كه به بندگان خدا ستم روا دارد خدا به جاى بندگانش دشمن او خواهد بود،
و آن را كه خدا دشمن شود، دليل او را نپذيرد، كه با خدا سر جنگ دارد، تا آنگاه كه باز گردد، يا توبه كند،
و چيزى چون ستمكارى نعمت خدا را دگرگون نمى ‏كند، و كيفر او را نزديك نمى‏ سازد، كه
خدا دعاى ستمديدگان را مى‏ شنود و در كمين ستمكاران است.

سلام
ريشه همه مفاسد در دنيا سه چيز بيشتر نيست؛ يكي كبر كه اول بار سبب شد ابليس به خاطر آن از فرمان خدا تمرد كنه و به آدم سجده نكنه و رانده ي درگاه الهي بشه؛ دوميش حرص كه اول بار سبب شد آدم و حوا در بهشت كه انواع تنعمات برايشان فراهم بود، زياده خواهي كنند و از ميوه ممنوعه كه هيچ نيازي به اون نداشتن بخورن و از بهشت رانده بشن؛ سوميشم حسد كه اول بار سبب شد قابيل برادرش هابيل رو به قتل برسونه. (كبر و حرص و حسد همشون از آثار حب دنياست!)
بنده نظر شخصيمو درباره اينكه چطور ميشه اين سه خصلت رو از خودمون دور كنيم ميگم، اگه دوستان كاملش كنن ممنون ميشم
توجه كردن انسان به ضعف و نقض و معايب خودش اون رو از كبر مبرا مي كنه
براي دومي اگر انسان قناعت داشته باشه و به آنچه خداوند روزيش كرده (چون روزي آدم ها مقرر شده است) قانع باشه و پي بردنش به اينكه اگه چيزي به اون نداده به مصلحتش نبوده و چيزي كه مال اون نيست و براش مقرر نشده هرچقدرم تقلا كنه محاله كه بهش برسه، اونو از حرص منزه ميكنه
فهميدن اينكه حسد و خواستار محروم شدن ديگري از آنچه خدا روزيش ساخته، زياني به شخص مورد حسد نمي رسونه و فقط ايمان و امان حسود رو نابود ميكنه، اون رو از حسد نجات ميده
ياعلي
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
سلام
ريشه همه مفاسد در دنيا سه چيز بيشتر نيست؛ يكي كبر كه اول بار سبب شد ابليس به خاطر آن از فرمان خدا تمرد كنه و به آدم سجده نكنه و رانده ي درگاه الهي بشه؛ دوميش حرص كه اول بار سبب شد آدم و حوا در بهشت كه انواع تنعمات برايشان فراهم بود، زياده خواهي كنند و از ميوه ممنوعه كه هيچ نيازي به اون نداشتن بخورن و از بهشت رانده بشن؛ سوميشم حسد كه اول بار سبب شد قابيل برادرش هابيل رو به قتل برسونه. (كبر و حرص و حسد همشون از آثار حب دنياست!)
بنده نظر شخصيمو درباره اينكه چطور ميشه اين سه خصلت رو از خودمون دور كنيم ميگم، اگه دوستان كاملش كنن ممنون ميشم
توجه كردن انسان به ضعف و نقض و معايب خودش اون رو از كبر مبرا مي كنه
براي دومي اگر انسان قناعت داشته باشه و به آنچه خداوند روزيش كرده (چون روزي آدم ها مقرر شده است) قانع باشه و پي بردنش به اينكه اگه چيزي به اون نداده به مصلحتش نبوده و چيزي كه مال اون نيست و براش مقرر نشده هرچقدرم تقلا كنه محاله كه بهش برسه، اونو از حرص منزه ميكنه
فهميدن اينكه حسد و خواستار محروم شدن ديگري از آنچه خدا روزيش ساخته، زياني به شخص مورد حسد نمي رسونه و فقط ايمان و امان حسود رو نابود ميكنه، اون رو از حسد نجات ميده

ياعلي

احسنت بر شما
جان کلام مولا رو خیلی زیبا بیان کردید
اعتقاد شخصی من هم اینه که با وجود تمام تلاشهایی که باید برای رسیدن به روزی بکار برد ،تنها قناعت وایمان به روزی مقرر خداونده که انسان رو به آرامش روحی وروانی میرسونه
وگرنه انسان میشه یه ماشین که هرجی بیشتر کار کنه استهلاکش بالاتره


 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکشنبه
اخلاق رهبرى (روش برخورد با مردم)
مهربانى با مردم را پوشش دل خويش قرار ده، و با همه دوست و مهربان باش.
اگر گناهى از آنان سر مى ‏زند يا علّت‏ هايى بر آنان عارض مى‏ شود، يا خواسته و ناخواسته، اشتباهى مرتكب مى‏ گردند، آنان را ببخشاى و بر آنان آسان گير، آن گونه كه دوست دارى خدا تو را ببخشايد و بر تو آسان گيرد.

هرگز با خدا مستيز، كه تو را از كيفر او نجاتى نيست، و از بخشش و رحمت او بى ‏نياز نخواهى بود.

بر بخشش ديگران پشيمان مباش، و از كيفر كردن شادى مكن، و از خشمى كه توانى از آن رها گردى شتاب نداشته باش.

خود بزرگ بينى دل را فاسد،و دين را پژمرده، و موجب زوال نعمت‏هاست.
 
بالا