مشاعرۀ سنّتی

sisah

عضو جدید
دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست
گر دردمند عشق بنالد غریب نیست

دانند عاقلان که مجانین عشق را
پروای قول ناصح و پند ادیب نیست
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تو را آن به که روی خودزمشتاقان بپوشانی
که شادی جهانگیری غم لشکر نمی ارزد
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکند
چون تورانوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور
 
  • Like
واکنش ها: E.M

farinaz167

عضو جدید
دیدم درآن کویر درختی غریب را
محروم از نوازش یک ابر رهگذر...
ابری رسید
چهر درخت از شعف شکفت
دلشاد گشت و گفت:
ای ابر ای بشارت باران!
آیا دل سیاه تو از آه من بسوخت؟
غرید تیره ابر
برقی زد و چوب درخت کهن بسوخت.
 
واپس ماني ز يار واپس باشي
از شاخ درخت بگسلي خس باشي

در چشم کسي چو خويش را جاي کني
تو مردمک ديده‌ي آن کس باشي
:gol:
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم
در میان لاله و گل آشیانی داشتم

گردِ آن شمع طرب، می سوختم پروانه وار
پای آن سروِ روان، اشک روانی داشتم

رهی معیری
 

کافر خداپرست

-
کاربر ممتاز
من بي مي ناب زيستن نتوانم
بي باده کشيد بار تن نتوانم

من بنده‌ي آن دمم که ساقي گويد:
يک جام دگر بگير و من نتوانم!

"خيام"
 
می تراود مهتاب
می درخشد شبتاب
نیست یک دم شکند خواب به چشم کس و لیک
غم این خفته ی چند
خواب دز چشم ترم می شکند
 

hekayatevafa

عضو جدید
در حلقه‌ی میقاتم ایمن شده زآفاتم
مومم ز پی ختمت زآن نقش نگین خواهم
ماهی دگرست ای جان اندر دل ِ مه پنهان
زین علم یقین‌ستم آن عین یقین خواهم
 

gh_engineer

عضو جدید
کاربر ممتاز
:heart:تو را ز کنگره عرش می​زنند صفیر
ندانمت که در این دامگه چه افتادست:heart:
 

ie student

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا که بودیم،نبودیم کسی

کشت ما را غم بی هم نفسی

تا که رفتیم،همه یار شدند

خفته ایم و همه بیدار شدند

قدر آیینه بدانیم،چو هست

نه در آن وقت که اقبال شکست
 

امیر Amir

عضو جدید
تا که بودیم،نبودیم کسی
کشت ما را غم بی هم نفسی

تا که رفتیم،همه یار شدند

خفته ایم و همه بیدار شدند

قدر آیینه بدانیم،چو هست

نه در آن وقت که اقبال شکست




ای وای بر من...

این شعری بود که همیشه با خودم میخوندم یک زمانایی....
 

ie student

عضو جدید
کاربر ممتاز
یارب آن نو گل خندان که سپردی به منش

می سپارم به تو از دست حسود چمنش
 

ie student

عضو جدید
کاربر ممتاز
شهر تبریز است و جان قربان جانان می کند

سرمه ی چشم از غبار کفش مهمان می کند
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا