دل نوشته های دلتنگی

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,

کاربر ممتاز

• Mar 9, 2013

• #301

درد دارد وقتی میخواهی بخندی اما دلیلی نداری برای خنده
در لحظاتی که میبارم مینویسم
در لحظاتی که بغضی بر گلویم فشار میاورد مینویسم
تا شاید بغضم بترکد و کمی ارام شوم
کسی نمیداند چه سخت هست در لحظاتی که
انتظار میکشی اما ناامید هستی
چه سخت هست وقتی میخندی اما خنده ات از هر گریه ای تلختر است

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,

کاربر ممتاز

• Mar 21, 2013

• #302

دل تنگ که باشی
لبخند هم برایت فایده ای ندارد
چه برسه به داشتن امید
بگذار درد بکشم
حداقل اینگونه بی خیال تمام دنیا میشوم

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,

کاربر ممتاز

• May 10, 2013

• #303

دردهایم را
به اب گفتم
تنها راهش را کج کرد تا دیگر از کنارم نگذرد
به باد گفتم
دیگر از کنار پنجره ام هم
نمیگذرد تا حداقل بویش را برایم بیاورد
به اسمان گفتم تنها
باران بارید
به همین
دلیل از دردهایم
سخن نمیگویم تا
دیگر کسی تنهایم نگذارد

 

sana84

عضو جدید

• Jun 15, 2013

• #304

تقصير ماست
اگر پسري گوشه خیابان حسرت
کنار فال خیال من و تو
مشق درد می نویسد
تقصير ماست
اگر دختري خشم مي خورد
و گل نفرت می فروشد
تقصيرماست
اگر زني حراج مي كند تمام نازش را
و مردي گلدان نداري اش را پشت در خانه آب مي دهد
تقصيرماست
اگر زمين بوي خدا نمي دهد...​

 

sana84

عضو جدید

• Jun 15, 2013

• #305

همسایه مان سخت در فقر و نداری دست و پا میزد
وقتی مــُـرد...
با پول پارچه نوشته های جلوی خانه شان میشد ده ها کودک را به سرپرستی قبول کرد...!!

 

S&M R

عضو جدید

کاربر ممتاز

• Jun 16, 2013

• #306

ساعت که زنگ می زند
مدام به این فکر می کنم که تو از ساعت هم کمتری !؟

 

یاربانو

عضو جدید

• Jun 16, 2013

• #307

چشمهايت را نقاشي کشيدم

و هر شب از دلتنگي هايم با او حرف ميزنم

و چشمهايت در نقاشي

آرام آرام گريه ميکند ​

 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته

کاربر ممتاز

• Jun 17, 2013

• #308

همـــــــه زندگیم درد استـــــ ؛​

درد …​

نمے دانم عظــــمتـــ این کلمـــــه رادرکــــ مے کنے یا نــه ؟!​

وقتے مے گویــــــم درد….​

تو بــه دردے فکر نکـــــــن کـــه جسمــــ انسان ممـــــــکن استــ با​

یکـــ بیمارے شــــدید بکشد!!​

نـــــــــــه؛​

روحـــــــم درد مے کنـــــــد…!!!​

 

Melina666

عضو جدید

• Jun 17, 2013

• #309

میگن درد رو از هر طرف بخونی میشه درد...

ولی درمان رو از آخر بخونی میشه نامرد...

مواظب باش واسه دردت به هر درمانی تن ندهی...
​

 

emperatoretanhai

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jun 17, 2013

• #310

از کدوم دردم بگم؟
به هر قسمت زندگیم فکر میکنم میبینم پر از غم و درده
اصلا انگار من = درد افریده شدم
اما با اینهال بازم میخندم...........خدایا شکرت

 

ق

قنبری پور

عضو جدید

کاربر ممتاز

• Jun 26, 2013

• #311

بی حس شده ام از درد !​

​

از بغــض !​

​

فقط گاهـی​

​

خـط ِ اشکی …میسـوزانـد صـورتـم

 

mina12345

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jun 27, 2013

• #312

درد من از حماقتم است وقتي دوست داشتن هاي تو رو باور كردم

 

ESPEranza

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jun 29, 2013

• #313

آینه ی اتاقم را

با آینه ی اتاقت عوض میکنی ؟




این فقط مرا نشان میدهد . . . !

 

ش

ش.ایرانی

عضو جدید

• Jun 30, 2013

• #314

در مقابل شان می نشینی با همان حسی که
ژاندارک در کلیسا نشست
و سکوت می کنی تا هر کس از ظن خود ، قضاوتت کند !
آنچه هستی را نمی فهمند
آنچه هستند را
اما با تمام وجود ، می فهمی ...
سکوت که می کنی
قیافه شان حق به جانب می شود !
سکوت را که می شکنی
دست پیش را می گیرند که ...
گاهی قضاوت شدن
ذات زندگی ات می شود و ارثیه روزهایت !
آتش حرف های شان
از هر فاصله ای که باشد
حکم به سوزاندن تو در میدان اصلی شهر می دهد !
این روزها
در و دیوار هم برایت
ژست کشیش ها را می گیرند !
اما دلت هوای اعتراف دارد ،
در کلیسایی که
کشیشش مدت هاست
ایمان خود را از دست داده است !
این روزهاکه هوای اعتراف داری
تمام حرف ها
در گلویت کش می آیند و اعتراف نمی شوند
دلت کشیشی را می خواهد
که خودش را از تو مؤمن تر نداند
و بفهمد تمام حرف های دلت را
بی آنکه مجازاتت کند !
سکوت کن
بگذار ژاندارک وار تو را به آتش بسپارند
آتش که می داند
سوختن گناه تو نیست ...

 

antirium

عضو جدید

• Jul 2, 2013

• #315

می خواهــم انســــــــــان نباشم...
گوسفندی باشم ، پا روی یونجه هـــــــا بگذارم
اما دلــــــــــی را دفن نکنم ...!
...گرگی باشم ، گوسفند هـــــــا را بِدَرم
اما بدانم ، کــــــــارم از روی ذات است نه از روی هوس ...!
خفاشی باشم که شبهاگردش کنم
با چشمهای کور ، اما خوابی را پرپر نکنم
کلاغی باشم که غار غار کنم

امـــــــــا
پرهایم را رنگ نکنم و دلی را با دروغ بدست نیاورم...!

 

یاربانو

عضو جدید

• Jul 2, 2013

• #316

گفتـــــند :
به اندازه ی گلیـــم هایتان..
و به اندازه ی دهــــــان هایتان..
امــــــــــــا . . .
حرفی از وسعتــــــــــ آرزوهایمـــان نزدنـــد...

 

topman85

عضو جدید

• Jul 4, 2013

• #317

کسی من را به مهمانی گنجشک ها دعوت نخواهد کرد

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jul 6, 2013

• #318

تــــــــو رفتــــــــــه ای و

مـــــــــــن مدت هــــآســت با او زندگــــــــی میکـــــــنم...

ایرادی نـدارد ..

بـــــــرو!

به خیـــــآلــت حســـــــودی کـــن ..!!

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jul 6, 2013

• #319

[FONT=georgia,times new roman,times,serif]چــــرا روشن نمیــشود
​

[FONT=georgia,times new roman,times,serif]نه شبــــــــم​

[FONT=georgia,times new roman,times,serif]
[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]نه سیـــگارم[/FONT][FONT=georgia,times new roman,times,serif]
[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif] نه تکلیفــــم ![/FONT]​

[/FONT][/FONT]

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jul 6, 2013

• #320

---

امشب آسمانم تاب کشیدن ابرها را ندارد

کاش ابرها ببارند

شاید آسمانم نفسی تازه کند​

 

RZGH

عضو جدید

کاربر ممتاز

• Jul 17, 2013

• #321

[FONT=&quot]گاهی سخت می شود[/FONT][FONT=&quot] …
دوستش داری و نمی داند
دوستش داری و نمی خواهد
دوستش داری و نمی آید
دوستش داری و سهم تو از بودنش
فقط تصویری است رویایی در سرزمین خیالت
دوستش داری و سهم تو
از این همه ، تنهایی است[/FONT]

 

RZGH

عضو جدید

کاربر ممتاز

• Jul 17, 2013

• #322

چه پـــــر جـــــرأت و مغـــرور مـی شــود در بـرابــرت
کســـی که مـــی فهمــــــد
از تـــــــه دل دوسـتــــش داری ....
لعنتی..........

 

آخرین ویرایش: Jul 17, 2013

ESPEranza

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jul 17, 2013

• #323

من !
سیاه می نویسم...
دلگیر نشو
سیاهی نوشته ها ی من
از حجم تیره سکوتم فوران کرده...
نه از سیپیدی
آغوش تو !!!

 

ESPEranza

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jul 17, 2013

• #324

جملات هر روز
کوتاه تر میشوند
هرروز چند کلمه کمتر...
چندسکوت بیشتر...
میترسم روزی برسد که
برای بیان دلتنگی هایم
به نقطه ای
اکتفا کنم ....

 

F A R Z A N E

عضو جدید

کاربر ممتاز

• Jul 17, 2013

• #325

تـمـام درد هـا را بـه فـرامـوشـی سـپـرده ام

تـمـامـشـان را

بـه جـز تـو . . .


+حسین حیدری

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jul 20, 2013

• #326

برای تو…
نمیدانم چطور میگذرد…!
اما برای من…
انگار…
خنجر بر گلویم گذاشته اند…
اما نمیبرند…

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jul 20, 2013

• #327

اینا که تو خیابون راه میرن و یهو با خودشون میخندن !
آدمایی ان که با خاطره هاشون زنده ان . . .
دیوونه نیستن ، فقط یکم خسته ان !

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jul 20, 2013

• #328

ﻫﺮ ﺁﺩمی ﮐﻪ ﻣﯿﺮﻭﺩ . . .
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ
ﯾﮏ جایی
به ﯾﮏ ﻫﻮﺍﯾﯽ
ﺑﺮمبگردد !
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﯾﮏ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﻫﺴﺖ !
ﺣﺘﯽ ﯾﮏ ﺧﺎﻃﺮﻩ !

 

Melina666

عضو جدید

• Jul 21, 2013

• #329

برای بعضـــی دردها

نه میتوان گریــــــه کَــرد

نه میتوان فریــــــآد زد

برای بعضـــی دردها

فقـــط میتوان

نگــــاه کَرد

و

بی صـــــدا شکست...
​

 

**dew**

عضو جدید

• Jul 21, 2013

• #330