آیا دموکراسی غربی، در جامعه اسلامی می تواند اجرا شود؟

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز


در ابتدا ببینیم دموکراسی به چه معناست و چگونه در غرب به وجود آمد.


دموکراسی به معنای حکومت مردم بر مردم یا "مردم سالاری" است. دموکراسی جدید در غرب هنگامی شروع شد که متدینین غربی متوجه شدند آئینی که به نام مسیحیت در دست آنهاست، کارآیی و قابلیت آن را ندارد که در تمام جنبه های زندگی انسان بویژه در زندگی اجتماعی نقش داشته باشد و قانونگذاری نماید. از این رو مشکل را بدین گونه حل کردند که حوزه کاربرد دین و حکمرانی خدا محدود به زندگی فردی انسان و چگونگی رابطه او با خدا باشد. آنها حاکمیت دین را در مسائل اجتماعی و سیاسی نپذیرفتند به عبارت ساده تر دین کارش این شد که بگوید: نماز بخوان دعا بکن توبه و مناجات بنما و اما اینکه بگوید حکومت چگونه باید باشد ، سیاست چیست ، قضاوت کدام است و یا نظامهای ارزشی جامعه برچه مبنایی است، ربطی به دین ندارد و به صلاح خداست که در این مسائل مهم بشر دخالت نکند!


بدین ترتیب دنیای غرب، تکلیف خود را با دین مسیحیت که تحریف شده بود روشن کرد و در مسائل سیاسی و اجتماعی و اقتصادی خیال خود را از خدا راحت کرد. آن گاه این مسأله برای غربیها مطرح شد که پس از گرفتن حکومت از دست خدا آن را به چه کسی بسپاریم؟



متفکران غربی به دو راه حل رسیدند:


نخست آنکه حکومت به دست یک نفر سپرده شود و او مطابق میل خود با مردم رفتار کند. این شیوه را "دیکتاتوری" نامیدند.


راه حل دوم: آنکه حکومت را به دست مردم بسپارند مردمی که بالغ هستند و می توانند مصلحت و مفسده خود را تشخیص دهند و مطابق با رأی خود قانون وضع کنند و یا هر چه را دوست دارند تصویب کنند یا تغییر دهند.


دموکراسی غربی زاییده تفکر و جدایی دین از سیاست است و هیچ گاه نمی تواند با اسلام همسو گردد


براساس این نظریه ملاک خوب و بد، خواست مردم است. خوب و بد مفاهیمی اعتباری اند که تابع سلیقه مردم اند و ما در عالم واقع و در حقیقت خوبی و بدی نداریم. اگر مردم یک روز گفتند فلان عمل خوب است آن عمل خوب می شود، ولی نه برای همیشه، بلکه تا وقتی مردم بخواهند، اگر روز بعد گفتند: همان عمل بد است، آن کار بد می شود باز هم نه برای همیشه. بنابراین ما خوب و بد حقیقی و عینی نداریم، اینها مفاهیمی اعتباری و ساخته و پرداخته خود مردم اند، غربی ها این شیوه را که متکی بر رأی مردم بود دموکراسی نامیدند.


هنگامی که آنها حل مشکل حکومت را منحصر در این دو راه یافتند، به این نتیجه رسیدند که حکومت دموکراسی و آزاد بر حکومت فاشیستی و دیکتاتوری رجحان دارد. آنها یکدل و یکصدا شدند و فریاد زدند: درود بر دموکراسی درود بر آزادی و بدین ترتیب دموکراسی در دنیای غرب رواج یافت و روز به روز بر اوج و قرب آن افزوده گشت، تا آنجا که هم اکنون به عنوان ارمغان دنیای غرب به کشورهای دیگر صادر شده، در مملکت ما نیز شعار برخی از روشنفکر نماها گردیده است. غافل از آنکه دموکراسی غربی زاییده تفکر و جدایی دین از سیاست است و هیچ گاه نمی تواند با اسلام همسو گردد. زیرا همان گونه که بیان شد، در غرب ابتدا فرض کردند دین نباید در عرصه مسائل حکومتی و سیاسی دخالت کند ، آن گاه ناچار شدند حکومت را به دست مردم بسپارند تا گرفتار دیکتاتوری نشوند.

منبع :


آیه الله مصباح یزدی، مشکات 1-6/3،پرسش ها و پاسخ ها ج1تا5، ص42-41
 

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
دليل ناسازگاري دموكراسي غربي با اسلام

دليل ناسازگاري دموكراسي غربي با اسلام

امّا آيا مسلمانان هم ناچارند چنين كارى بكنند؟ آيا اسلام مانند مسيحيت تحريف شده است كه نتواند درباره مسائل اجتماعى و حكومتى و بين المللى نظر دهد و حكم كند؟ اگر اسلام مانند مسيحيت بود، ما دموكراسى را روى چشممان مىگذاشتيم و با غربيها همدل و همنوا مىشديم، اما هرگز اسلام همچون مسيحيّت نيست، بدون ترديد اسلام به تمام جنبه هاى زندگى بشر عنايت دارد و متن قرآن و سنت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) و سيره ائمه اطهار (عليهم السلام)سرشار از دستورات اجتماعى و حكومتى است. آيا چنين اسلامى به ما اجازه مىدهد فقط در مسائل فردى بنده خدا باشيم و در مسائل اجتماعى بنده مردم؟! آيا اسلام به ما اجازه مىدهد فقط در مسائل نماز، روزه، زكات و مانند اينها به سراغ خدا برويم، اما در مسأله حكومت و سياست معيار مشروعيتِ قانون را رأى مردم بدانيم؟!

بهتر است روشنفكران جامعه ما، ابتدا اسلام را به درستى بشناسند، آن گاه اندكى تأمّل كنند آيا اسلام با دموكراسى غربى قابل جمع است، آن گاه شعار دهند ما مسلمانيم و در عين حال دموكراسى غربى را مىخواهيم!!

منبع :


آیه الله مصباح یزدی، مشکات 1-6/3،پرسش ها و پاسخ ها ج1تا5، ص42
 

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
چرا ادعا می کنید دمکراسی با دین ناسازگار است؟

چرا ادعا می کنید دمکراسی با دین ناسازگار است؟

برای ورود به هر بحث، در ابتدا مفردات آن بخوبی روشن شود. واژه دموکراسی-که از آن به <<مردم سالاری>> نیز تعبیر می شود- همچون واژه آزادی، توسعه، جامعه مدنی و... تعریف روشنی ندارد و مفهومی شناور و لغزنده را تداعی می کند. باید مقصود خود را از دموکراسی مشخص کنیم و به تعریف مشترکی از آن دست یابیم، سپس آن را با دین بسنجیم، تا به نتیجه درستی برسیم.

اگر مراد از دموكراسى آن باشد كه هر قانونى را مردم وضع كردند، معتبر و لازم الاجراست و بايد محترم شناخته شود، چنين مفهومى قطعاً با دين سازگار نيست. زيرا از نظر دين حق حاكميت و تشريع مختص به خداست; «إِنِ الْحُكْمُ اِلاّ لِلّهِ».([1]) فقط خداست كه همه مصالح و مفاسد انسان و جامعه را مىشناسد و حق قانونگذارى و تصميم گيرى براى انسان را دارد و انسانها بايد در مقابل امر و نهى الهى و قوانين دينى، فقط پيرو و فرمانبردار بىچون و چرا باشند. زيرا عبوديت خداوند، عاليترين درجه كمال است و اطاعت از فرامين الهى سعادت آدمى را تأمين مىنمايد. بنابراين دموكراسى و مردم سالارى اگر به معناى ارزش رأى مردم در مقابل حكم خداوند باشد، هيچ اعتبارى ندارد، زيرا آنچه بايد در مقابل آن خاضع و مطيع باشيم، فرمان خداست نه رأى مردم.

بنابراين، اگر مردم كشورى در وضعيتى خاص بر امر نامشروعى توافق نمايند و رأى دهند ـ چنان كه در برخى از كشورهاى غربى اين گونه است ـ در چنين موقعيتى قطعاً فرمان دين مقدّم است، زيرا حكم خدا بر تشخيص مردم رجحان دارد. اگر رأى مردم را بر حكم خدا ترجيح دهيم، عملاً خدا را نپرستيده ايم و تابع فرمان او نبوده ايم و ربوبيّت تشريعى خداوند را زير پا گذاشته ايم، كه اين عمل با توحيد منافات دارد.

دموكراسى غربى به معناى بىنيازى از احكام دين و بسنده كردن به آراى جمعى است، و اين دقيقاً سرپيچى ازاطاعت پروردگار به شمار مىآيد. اهميّت دادن به رأى مردم در مقابل حكم الهى، روگرداندن از توحيد و پذيرش شرك جديد دنياى معاصر است، كه بايد با اين بت پرستى جديد مبارزه شود.



[1]ـ يوسف; 67: حاكميت فقط از آن خداست.
منبع :


آیه الله مصباح یزدی، مشکات 1-6/3،پرسش ها و پاسخ ها ج1تا5، ص43
 

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
معناي مورد قبول از دموكراسي

معناي مورد قبول از دموكراسي

اگر منظور از دموكراسى اين باشد كه مردم در چارچوب احكام الهى و قوانين شرعى در سرنوشت خود مؤثر باشند، چنين تعبيرى با دين مخالفت ندارد. در قانون اساسى اين معنا ـ بروشنى ـ تأييد شده و مقصود امام امت كه فرمودند: ميزان رأى مردم است، بدون ترديد همين بوده است; نه آنكه هر چه مردم خواستند ـ حتّى اگر مخالفت حكم خدا باشد ـ ارزش و اعتبار دارد. ميزان، رأى مردم است تا زمانى كه از قوانين الهى خارج نشود و با مبانى شرع مخالفتى نداشته باشد; در غير اين صورت، رأى مردم ارزشى ندارد.

آيه شريفه «وَاَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ»([2]) به اين معنا نيست كه مردم در همه چيز مىتوانند نظر بدهند و حلال و حرام خدا را با شور و گفتگو تغيير دهند; بلكه طبق آيه شريفه «وَما كانَ لِمُؤْمِن وَلامُؤْمِنَة اِذا قَضى اللّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً اَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ اَمْرِهِمْ»([3]) در احكامى كه از سوى خدا و پيغمبر صادر شده است، مؤمنان هيچ اختيارى در دخل و تصرف ندارند.

[2]ـ شورى: 38; مؤمنان كارشان را با مشورت يكديگر انجام مىدهند.
[3]ـ احزاب: 36; هيچ مرد وزن با ايمانى حق ندارد هنگامى كه خدا و پيامبرش امرى را لازم بدانند، با آن مخالفت نمايد.

منبع :


آیه الله مصباح یزدی، مشکات 1-6/3،پرسش ها و پاسخ ها ج1تا5، ص44
 

m.abedi1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
دموکراسی بزرگترین دروغ غرب به بشریته.به عقیده ی من بامسئله ولایت فقیه وحکومت اسلام درتعارضه.
 

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
دموکراسی بزرگترین دروغ غرب به بشریته.به عقیده ی من بامسئله ولایت فقیه وحکومت اسلام درتعارضه.

[h=2]معناي مورد قبول از دموكراسي[/h]
اگر منظور از دموكراسى اين باشد كه مردم در چارچوب احكام الهى و قوانين شرعى در سرنوشت خود مؤثر باشند، چنين تعبيرى با دين مخالفت ندارد. در قانون اساسى اين معنا ـ بروشنى ـ تأييد شده و مقصود امام امت كه فرمودند: ميزان رأى مردم است، بدون ترديد همين بوده است; نه آنكه هر چه مردم خواستند ـ حتّى اگر مخالفت حكم خدا باشد ـ ارزش و اعتبار دارد. ميزان، رأى مردم است تا زمانى كه از قوانين الهى خارج نشود و با مبانى شرع مخالفتى نداشته باشد; در غير اين صورت، رأى مردم ارزشى ندارد.

آيه شريفه «وَاَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ»([2]) به اين معنا نيست كه مردم در همه چيز مىتوانند نظر بدهند و حلال و حرام خدا را با شور و گفتگو تغيير دهند; بلكه طبق آيه شريفه «وَما كانَ لِمُؤْمِن وَلامُؤْمِنَة اِذا قَضى اللّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً اَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ اَمْرِهِمْ»([3]) در احكامى كه از سوى خدا و پيغمبر صادر شده است، مؤمنان هيچ اختيارى در دخل و تصرف ندارند.

[2]ـ شورى: 38; مؤمنان كارشان را با مشورت يكديگر انجام مىدهند.
[3]ـ احزاب: 36; هيچ مرد وزن با ايمانى حق ندارد هنگامى كه خدا و پيامبرش امرى را لازم بدانند، با آن مخالفت نمايد.

منبع :


آیه الله مصباح یزدی، مشکات 1-6/3،پرسش ها و پاسخ ها ج1تا5، ص44
 

?Why

عضو جدید
معناي مورد قبول از دموكراسي
اگر منظور از دموكراسى اين باشد كه مردم در چارچوب احكام الهى و قوانين شرعى در سرنوشت خود مؤثر باشند، چنين تعبيرى با دين مخالفت ندارد. در قانون اساسى اين معنا ـ بروشنى ـ تأييد شده و مقصود امام امت كه فرمودند: ميزان رأى مردم است، بدون ترديد همين بوده است; نه آنكه هر چه مردم خواستند ـ حتّى اگر مخالفت حكم خدا باشد ـ ارزش و اعتبار دارد. ميزان، رأى مردم است تا زمانى كه از قوانين الهى خارج نشود و با مبانى شرع مخالفتى نداشته باشد; در غير اين صورت، رأى مردم ارزشى ندارد.


خوب شما چه مکانیزمی رو برای این شیوه ی متعالی و مترقی پیشنهاد میدین ؟
 

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوب شما چه مکانیزمی رو برای این شیوه ی متعالی و مترقی پیشنهاد میدین ؟


با یاد خدا

سلام
نمیدونم چه نیتی داری

یه سوالی می پرسی که جوابشم خودت می دونی

بخشی از حکومت دینی تو این تایپک قرار داده شده
امامت در آیینه قرآن و حدیث


ان شالله اگه عمری باشه و خدا بخواد بحث ولایت فقیه رو هم مطرح می کنم

پس سوال اضافه حق نداری بپرسی

به جز سوالی که مستقیما به متن بالا ربط داشته باشه

اگه جمله ای از متن بالا برات ثقیله بفرما

با جان و دل پذیرا
 

?Why

عضو جدید
پس سوال اضافه حق نداری بپرسی
شما حقوقِ منو تعیین میکنی ؟
یادِ این افتادم :



:)

شما با این لحنت درباره دموکراسی صحبت کنی ، بدآموزی داره ... نکن برادر من ... نکن
 

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما حقوقِ منو تعیین میکنی ؟
یادِ این افتادم :



:)

شما با این لحنت درباره دموکراسی صحبت کنی ، بدآموزی داره ... نکن برادر من ... نکن

اگه جلوی
پس سوال اضافه حق نداری بپرسی
عکس آدمکی میذاشتم کداره میخنده
حل می شد؟؟

تایپک در مورد
[h=2]معناي مورد قبول از دموكراسي[/h]بعد شما میای می پرسی چه راه حلی پیشنهاد می کنی
نشون میده که نخونده نظر می ده
این نشون میده یه نیتی داری؟



در کل من کسی نیستم که از اول
تو مسجد بزرگ شده باشم

تو جلسه های خصوصیه خیلی از فرقه ها بود

با یه نفر حرف نمیزنی که سال اول دوم دانشگاهشه( البته تو سالای بالاترشم خبری نیست)
هنوز تو جوه

خواستی بیا پیشم خاطراتمو برات تعریف کنم
 

m.abedi1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
منطورم ازتعارضه اسلام ودموکراسی غربی دقیقاتوقع بیجای یکسری افرادوخواسته های نامشروعشونه که اسلام مثل یک
سدجلوشون قرارداره.مثل آزادی روابط پسرودختر،همجنسبازی،ایجادکازینو،دیسکو،کاباره ومسائل اینچنینی.
 

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
حضرت امام(ره) در بهشت زهرا فرمودند: «گيريم كه پدرانمان حكومت پهلوي را قبول كرده بودند، آنها كه نمي توانستند آينده ما را تعيين كنند. ما اين حكومت را نمي خواهيم.» با توجه به اين فرمايش، عده اي امروز مي گويند پدران ما در سال 58 به جمهوري اسلامي رأي داده اند و ما امروز اين حكومت را نمي خواهيم. به اين عده چه جوابي بايد داد؟
طرح موضوع رفراندم از سوي برخي افراد به بهانه هاي مختلفي نظير عدم شناخت و آگاهي مردم در زمان پيروزي انقلاب اسلامي و يا تغيير ديدگاه ها و خواست جامعه و بيانگر اين حقيقت است که طراحان آن، يا به کلي از واقعيت ها و حقايق دوران انقلاب اسلامي و پس از آن بي خبرند و يا اين که خود را به بي خبري و غفلت مي زنند. مسلما طرح چنين مطالبي خلاف حقايق تاريخي و واقعيات کنوني جامعه بوده و توهين بزرگ به ملت فهيم و آگاه ايران است. به دليل گستردگي اين مسائل و رعايت اختصار، در خصوص هر کدام ازاين شبهات نکاتي را بيان مي نماييم: الف) برخي براي موجه جلوه دادن رفراندم مي گويند: «مردم در زمان انقلاب اسلامي به آنچه نمي خواستند علم داشتند ولي نمي دانستند چه مي خواهند» نگاهي واقع بينانه به محتواي اعلاميه ها، سخنراني ها، شعارها، تظاهرات و... که در زمان قبل از انقلاب و سال هاي پيش از آن مطرح بوده و به کرات از سوي رهبران فکري مذهب و اکثريت قاطع مردم به کار مي رفت بطلان اين موضوع را ثابت مي کند. مثلا اصل مهم ولايت فقيه که به عنوان مهمترين رکن نظام جمهوري اسلامي است از مدت هاي پيش از پيروزي انقلاب (در سال 1322ش) از سوي حضرت امام در کشف الاسرار تبيين شده و پس از آن در ساير آثار، مکتوبات دروس خارج فقه و... ايشان بسط و گسترش يافته و از طريق سخنراني شاگردان ايشان و اعلاميه، نوارکاست و... به اطلاع و آگاهي مردم مي رسيد (حضرت امام در کشف الاسرار (ص 187 - 185) بيان مي دارد: «حکومت اسلامي حق فقيه جامع الشرايط است و...».

همچنين تشکيل حکومت براساس آموزه هاي دين مبين اسلام و اجراي احکام و ارزش هاي الهي در جامعه از مهمترين خواست هاي مردم و رهبران فکري مذهبي (تحصيلکردگان حوزه و دانشگاه) آنان بود. ميشل فوکو فيلسوف مشهور فرانسوي و نظريه پرداز فرامدرنيسم که در جريان انقلاب اسلامي به تهران و قم مسافرت کرده و از نزديک شاهد وقوع انقلاب اسلامي بود بر اين واقعيت تأکيد دارد. روح انقلاب اسلامي در اين حقيقت يافت مي شود که ايران ما از خلال انقلاب خود در جست و جوي ايجاد تحول و تغيير در خويش بودند. هدف اصلي آنها ايجاد يک تحول بنيادين در وجود فردي و اجتماعي، حيات اجتماعي و سياسي و در نحوه تفکر و شيوه نگرش بود. ايرانيان در صدد ايجاد تحول در تجربه و نحوه زيستن خود بودند و قبل از هر چيز خود را هدف قرار داده بودند، آنان راه اصلاح را در اسلام يافتند. اسلام براي آنان هم دواي درد فردي و هم درمان بيماري ها و نواقص جمعي بود. فوکو براي درک انقلاب اسلامي، مستقيما به سراغ مردم انقلابي در خيابان ها رفته است. به نظر وي از ديد مردم حاضر در خيابان ها و تظاهرات و درگيري ها، حکومت اسلامي از يک طرف حرکتي براي ارائه نقشي دائمي و تعريف شده به ساختارهاي سنتي جامعه اسلامي و از جانب ديگر راهي براي وارد کردن ابعاد معنوي در زندگي سياسي بود. مفهوم «معنويت گرايي سياسي» قلب تحليل فوکو از انقلاب اسلامي ايران را تشکيل مي دهد (جهت اطلاع بيشتر ر.ک: ايراني ها چه رؤيايي در سر دارند؟، ميشل فوکو، ترجمه حسين معصومي؛ و درباره فوکوو انقلاب اسلامي ر.ک: جرعه جاري، مقاله اي پژوهشي پيرامون انقلاب اسلامي، علي ذوعلم).

مستندات بيشماري از اين نوع همگي حاکي از اين واقعيت است که آحاد مردم ايران با علم و آگاهي کامل خواستار تشکيل حکومتي بر مبناي آموزه هاي اسلامي و اجراي کامل آنها در جامع خويش بودند و بر اين اساس انقلاب اسلامي را به پيروزي رساندند.

ب ) و عده اي چنين بهانه مي کنند «انتخاب اين نظام توسط مردم از روي ناچاري بوده و گزينه هاي بيشتري براي انتخاب بهتر وجود نداشته» اين هم به هيچ وجه صحت ندارد؛ زيرا الگوهاي مختلف ليبرال، دموکراسي، نظام سوسياليستي و... مطرح و مدافعان هر کدام به شدت به ترويج ديدگاه هاي خود مي پرداختند. اما عاملي که باعث شد اين الگوها از سوي مردم مورد پذيرش و اقبال قرار نگيرد به اصل شناخت و انتخاب مردم باز مي گردد که از يک سو به ماهيت دروغين و ضد مردمي اين الگوها پي برده بودند و از سوي ديگر با شناخت کامل تشکيل حکومت براساس آموزه هاي اسلام را از صميم جان خواستار بودند.

ج ) و بعضي مي گويند «نگاه مردم به دين عوامانه و سنتي بود و دين را به صورت ديني تفسير ناپذير و به روز نشده درک مي کردند»، اين نيز با ماهيت و فلسفه قيام مردم ايران و به پيروزي رساندن انقلاب اسلامي از سوي آنان منافات دارد زيرا مردم با علم و آگاهي به اين که اسلام و آموزه هاي آن اختصاص به زمان و مکان خاصي ندارد و توانايي پاسخگويي به مقتضيات نيازها و مسائل روز جامعه را دارد خواهان تشکيل حکومتي منطبق با تعاليم آن شدند. به علاوه اين موضوع به کرات توسط رهبران، معماران و مهندسان فکري انقلاب و روشنفکران ديني نظير حضرت امام، علامه طباطبايي، آيت الله مطهري، دکتر شريعتي و شهيد بهشتي و باهنر و... تبيين و توضيح داده شده بود.


د ) عده اي کاريزما بودن حضرت امام(ره) را القا مي کنند. در پاسخ اين موضوع نکات ذيل حائز اهميت است: مقدمه اول: در علوم سياسى حكومت را از حيث منشأ قدرت و مشروعيت به اقسامي تقسيم مي کنند. ماکس وبر منشأ قدرت را سه گونه معرفي مي کند:

1- اگر منشأ آن قداست سنتهاى موجود، كه از ادوار گذشته آن سرزمين به جاى مانده است باشد حكومت سنتى است مانند حكومت‏هاى موروثى و فئودالى.

2ـ پيشوايى (كاريزمايى): حكومتى كه منشأ قدرت آن نبوغ فوق‏العاده، جذبه، نيروى معنوى رهبر آن باشد حكومت كاريزمايى است حكومت پيامبران را از اين دست حكومت‏ها مى‏دانند.

3ـ قانونى ـ عقلايى: حكومتى كه منشأ قدرت آن قدرت قانونى آن است حكومت قانونى ـ عقلايى ناميده مى‏شود كه قدرت آن، قدرت نهاد يافته است. يعنى قدرت از فرد ياافراد صاحب قدرت به يك شخصيت حقوقى انتقال يافته است. حكومتهاى دموكراسى امروز از اين نوع حكومت‏ها مى‏باشند. بر اساس همين تقسيم، منشأ فرمانبرى مردم را نيز از حكومت به سه دسته تقسيم مى‏كنند:

1ـ فرمانبرى ناشى از گرايشهاى سنتى، كه در حكومت‏هاى سنتى است.

2ـ فرمانبرى ناشى از عاطفه و انفعال محض كه در حكومت‏هاى كاريزمايى است.

3ـ فرمانبرى ناشى از اعتقاد عقلايى به اعتبار قانون كه در حكومت‏هاى قانونى ـ عقلايى است.

مقدمه دوم: از ويژگى‏هاى رهبرى كاريزمايى و فرمانبرى عاطفى در حكومت‏هاى كاريزمايى مى‏توان به موارد زير اشاره كرد:
1ـ رهبر كاريزما غالبا دعوت به تحقيق يك رسالت مى‏كند.
2ـ رهبر كاريزما عظيم‏ترين نيروى انقلابى در براندازى حكومتهاى سنتى است كه عقايد و ارزشهاى مردم را دگرگون مى‏كند و راه و رسم تازه‏اى را جايگزين مى‏كند.
3ـ پيروى مردم از جان و دل و فداكارانه است. مقدمه سوم: آنچه باعث اين شده كه حكومت ولايت فقيه از نوع حكومت‏هاى كاريزمايى تلقى شود وجود همين ويژگى‏هاى مذكور در مقدمه دوم است. بر اساس اين سه مقدمه به ذكر دو مطلب در پاسخ اكتفا مى‏كنيم: مطلب اول: منشأ قدرت انحصار در سه مورد مذكور ندارد و منشأ ديگرى نيز به نام استناد به حكم خدا وجود دارد. در حكومت دينى منشأ قدرت، استناد به حكم خداوند است. خداوند درباره قدرت حكومتى پيامبر اكرم(ص) مى‏فرمايد: «النبى اولى بالمؤمنين من انفسهم» (سوره احزاب، آيه 6) (پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است). و درباره ولايت پيامبر و جانشين او فرمود: «انما وليكم الله و رسوله و الذين امنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم راكعون» (سوره مائده، آيه 55) (ولى و سرپرست و متصرف در امور شما سه كس است: خداو پيامبر و كسانى كه ايمان آورده‏اند و نماز را بر پا مى‏دارند و در حال ركوع زكات مى‏دهند) و نيز فرمود: «اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولوالامر منكم» (سوره نساء، آيه 59)
(اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولى الامر را) مطلب دوم: چنين نيست كه در هر حكومتى تنها يكى از اين منشأها قدرت را مشروع كند بلكه ممكن است در يك حكومت دو منشأ يا چند منشأ با هم تركيب شوند. بله، در مواردى كه چند منشأ در اعتبار قدرت حكومت دخالت دارند جاى اين سؤال است كه آيا همه آنها در يك رتبه‏اند و به صورت مساوي در اعتبار قدرت دخالت دارند يا يكى از آنها بر ديگرى رجحان دارد كه سؤال مى‏شود كدام يك از آنها اصلى و كدام فرعى است؟

مطلب سوم: در حكومت ولايى فقيه منابع زير دخالت دارند:
1ـ استناد به حكم خداوند: چنانكه ادله آن در كتب ولايت فقيه به تفصيل بيان شده است.
2ـ حكم عقل: عقل نيز چنانكه در دلايل عقلى ولايت فقيه بيان شده است بر اعتبار حكومت ولايى فقيه صحه مى‏گذارد.
3ـ پس از تصويب قانون اساسى ايران توسط رأى قاطع مردم حكومت ولايى فقيه علاوه بر مشروعيت تام شرعى كه به واسطه استناد به خداوند داشته بود مقبوليت مردم نيز يافت و اين مقبوليت در حد مشروعيت قانونى عقلايى است.
4ـ عامل احساس و عاطفه كه محركى قوى براى حركت‏هاى انقلابى است، علاوه بر مشروعيت شرعى، عقلى و قانونى ـ عقلايى، توانى مضاعف به حكومت ولايى فقيه مى‏بخشد، اين عامل در حكومت‏هاى كاريزمايى نيز وجود دارد. اما آن نيروى معنوى و خارق‏العاده‏اى كه در رهبرى حكومت ولايى فقيه موجود است ناشى از فقاهت (علم)، تقوى، كفايت و عدالت است كه از پشتوانه عقلى و مذهبى برخوردار است برخلاف نيروى معنوى و خارق‏العاده‏اى كه در رهبرانى چون هيتلر، كه از بزرگترين رهبران كاريزماى قرن اخير به شمار مى‏آيد. نتيجه آن که؛ پيروي مردم از حضرت امام(ره) تنها براساس احساسات و عواطف نبوده، بلکه مردم ايران با آگاهي کامل به جايگاه قانوني و شرعي مجتهدان جامع الشرايط در اسلام و شناخت خصوصيات علمي، شخصيتي، اخلاقي حضرت امام و توانايي ايشان در هدايت انقلاب و اداره جامعه، از ايشان اطاعت و پيروي مي کردند.

ه- علاوه بر مواردي که در اثبات آگاهي مردم در زمان انقلاب اسلامي نسبت به انتخاب خويش، گذشت، شواهد بسيار متعدد ديگري نيز وجود دارد که همگي حاکي از اين موضوع است:
1- شرکت گسترده مردم از اوايل انقلاب تاکنون در 25 انتخاب مهم و سرنوشت ساز - که از لحاظ کمي و کيفي در دنيا بي نظير است - حاکي از وفاداري مردم به انتخاب اوليه خود است.
2- حضور گسترده مردم در تظاهرات و راه پيمايي هاي ميليوني و مراسم مختلف نظير سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي، سالگرد رحلت حضرت امام(ره)، روز جهاني قدس، مناسبت هاي خاص و فراخوان هاي رهبري انقلاب و... همگي بيانگر عزم راسخ مردم بر ادامه راهي است که از سال ها پيش از پيروزي انقلاب اسلامي آغاز و در راستاي تحقق اهداف و آرمان هاي آن به پيش مي روند.
3- حضور شکوه آفرين و غيورانه اقشار مختلف مردم در جنگ تحميلي و تقديم هزاران شهيد، جانباز، آزاده و... بررسي وصيت نامه هاي شهدا و سخنان ايثارگران و...، بهترين شاهد اثبات مدعاي فوق است.

حقايق فوق بيانگر اين واقعيت است که اولا انتخاب مردم در اول پيروزي انقلاب كاملا آگاهانه بوده و ثانيا مردم ايران هرگز از انتخاب خود پشيمان نشده اند و همچنان مصمم به پيگيري خواست هاي خود مبني بر تحقق کامل آموزه هاي اسلام مي باشند و اگر انتقادي از مردم مشاهده مي شود بازگشت به برخي کوتاهي ها و اهمال کاري هايي که در تحقق احکام و ارزش هاي اسلامي شده است، دارد نه بازگشت از انتخاب اوليه خويش. مردم نگران اين موضوع مهم هستند که چرا با گذشت بيش از دو دهه از انقلاب اسلامي هنوز ارزش ها و آرمان هاي انقلاب اسلامي، به صورت کامل محقق نمي شود، چرا از ورود افراد غير متعهد و يا بعضا وابسته به بيگانگان در بدنه اجرايي و يا سياستگذاري نظام اسلامي، به صورت جدي ممانعت به عمل نمي آيد تا شاهد مشکلات و معضلات کنوني جامعه از قبيل، فقر، تبعيض، فساد اداري، بحران اشتغال، به خطر افتادن استقلال کشور و... نباشيم.

در هر صورت انقلاب اسلامي مسأله اي اتفاقي و دفعي نبوده که بتوان احتمال ناآگاهي و عدم شناخت و... را مطرح نمود. انقلاب اسلامي مسأله اي است که قدمتي به اندازه يک قرن دارد با حوادث مختلف، لذا با طرح چنين شبهاتي سازگاري ندارد. نظام جمهوري اسلامي ايران براساس خواست و رأي آگاهانه مردم تشکيل شده و با حمايت و مشارکت گسترده آنان تداوم داشته و هرگز مردم از انتخاب اوليه خويش مبني بر تشکيل حکومت اسلامي و اجراي آموزه هاي اسلام، پشيمان نيستند. جهت تکميل بحث اگر کسي اين شبهه را مطرح کند که شايد رأى نسل جديد مغاير با رأى نسل قديم درباره‏ى نظام جمهورى اسلامى است، در پاسخ بايد به چند نكته توجه نمود:
اولاً احتمال و شايد دو گونه است، گاهى مواقع احتمالى است كه هيچ‏گونه قراين و شواهدى دال بر صحت آن نداريم؛ به اين گونه احتمالات عقلاء و خردمندان عالم در هيچ‏كجا وقعى نمى‏نهند. و گاهى مواقع بر عكس احتمالى است كه قرائن و شواهدى دال بر صحت آن داريم، به چنين مواردى خردمندان ترتيب اثر مى‏دهند. اكنون در رابطه با سؤال نيز بايد ديد كه اين احتمال از كدام نوع است.

بررسى قرائن و شواهدى كه در زمينه ارزيابى ديدگاه نسل جوان نسبت به نظام جمهورى اسلامى ايران وجود دارد از قبيل:
شركت درصد بسيار بالايى از جوانان در انتخابات‏هاى گوناگون خصوصاً انتخابات‏هاى اخير، شركت در راهپيمايى‏ها و فراخوان‏هاى مسؤولان نظام، نظرسنجى‏هايى كه به عمل آمده و...، همگى حاكى از اين است كه اكثر نسل جوان به اصل نظام جمهورى اسلامى و قانون اساسى علاقمند مى‏باشند و اگر انتقادى دارند نسبت به عدم اجراى صحيح اصول مترقى نظام جمهورى اسلامى و قانون اساسى و برخى عملكرهاى غلط مسؤولين، و وجود برخى مشكلات و معضلات در جامعه است، نه اصل نظام جمهورى اسلامى.

بر اين اساس در چنين مواردى كه عقلاء قراين و شواهدى بر خلاف احتمال معارض دارند، اصل را بقاء و ادامه‏ى شرايط قبلى گذاشته، و به احتمال معارض و مخالف، وقعى نمى‏نهند. ثانياً ممكن است كسى پافشارى كند و بگويد در مسائلى مانند تعيين نوع حكومت هر چند احتمال ضعيفى وجود داشته باشد لكن چون محتمل بسيار اهميت دارد بايد به آن ترتيب اثر داد؛ ولى خواهيم گفت:
اين احتمال در مورد هر نظام و حكومتى وجود دارد. فرض كنيد كسى بگويد: اگر در آمريكا انتخابات برگزار شود، نسل جديد نظام دو حزبى كنونى را نمى‏پذيرند، پس بايد رفراندوم برگزار شود.


آيا فقط با اين احتمال مى‏توان انتخابات مجدد برگزار كرد؟ آيا تاكنون در هيچ كشورى ـ با هر شكل از حكومت ـ انتخاباتى به صرف احتمال و ادعا انجام شده است تا نظام جمهورى اسلامى هم چنين كند؟! اگر اين ادعا را بررسى كنيم مستلزم تالى فاسد مهمى است. توضيح آن كه اگر مردم با انتخابات آزاد نماينده‏اى را برگزينند و پس از گذشت زمان اندكى احتمال داده مى‏شود رأى دهندگان از نظر خويش برگشته‏اند، بايد تقاضاى تجديد انتخابات شود؟! همين احتمال در مورد انتخابات رياست جمهورى، اعضاى شوراى شهر، شهرداران و مسئولان ديگرى كه در نظام‏هاى مختلف از طريق انتخابات برگزيده مى‏شوند نيز مطرح مى‏شود. اگر در انتخابات به صرفِ احتمال تغيير نظر و رأى مردم ـ كه در هيچ زمانى منتفى نيست ـ انتخابات مجدد برگزار گردد، كار دولت‏ها و حكومت‏ها فقط برگزارى انتخابات مى‏شود! آيا چنين امرى در دنيا پذيرفته است؟ در صورتى حكومت را به آراى مجدد عمومى مى‏گذارند كه اكثريت مردم با اصل آن مخالف و معترض باشند و در هيچ كجاى دنيا تا مخالفت با حكومتى به حد اكثريت مردم نرسد، همه پرسى صورت نمى‏گيرد؛ زيرا پيشرفت هر مملكتى نياز به ثبات و برنامه‏ريزى‏هاى دراز مدت دارد و با روزمرگى برنامه‏ريزى، كارى پيش نخواهد رفت. در ايران نيز وقتى سى ميليون نفر به پاى صندوق‏هاى رأى مى‏روند، معنايش اين است كه بيش از 90درصد از كسانى كه شرايط رأى دادن را دارند، اصل قانون اساسى و نظام را قبول دارند و اعتراض‏هاى گوناگون به فروعات مختلف، ربطى به اصلِ نظام و قانون اساسى ندارد. به طور خلاصه چند نکته در جواب به این سوال مطرح میباشد:
الف) اکثر مردم ایران با حضور خود در تمامی صحنه های انقلاب ثابت کرده اند که پشتیبان انقلاب میباشند و برگزاری رفراندم با وجود عدم مخالفت قابل اعتنا و حضور حداکثری مردم مسئله ای غیر عقلایی و عبث می باشد
ب)در اکثر کشور های مدعی دموکراسی مانند امریکا و ... با وجود اقبال کم مردم در صحنه هایی چون انتخابات و غیره شاهد عدم بر گزاری رفراندم و حتی نقد قوانین عادی کشورهای فوق میباشیم
ج)طرح بحث رفراندم از ریشه توطئه ای جهت تضعیف نظام حکومتی ایران در راستای منافع صهیونیسم جهانی و استکبار میباشد
 
آخرین ویرایش:

mahsa15

اخراجی موقت
نه نمیشه چون لازمه دموکراسی غربی شعور و درک بالاس
 

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه نمیشه چون لازمه دموکراسی غربی شعور و درک بالاس

با یاد خدا

اگه شعور اینه
ما ترجیح میدیم بی شعور باشیم


دموکراسی هوسباز در قرآن
ای پیامبر! از هوس های مردمان پیروی نکن.
چندروز است پلیس فرانسه با مخالفان قانونی شدن ازدواج همجنس بازان درگیر شده است. پلیس راست می گوید. دموکراسی یعنی همین. همجنس بازی حتی اگر مخالف دین، فطرت و عقل هم باشد همینکه در پارلمان رسمیت بیابد به حکم دموکراسی عملی قانونی است ومخالفت با آن وجهی ندارد. این اتفاق پیشتر در اسپانیا، هلند و برخی کشورهای دیگر هم افتاده بود. یک وجه دموکراسی به واقع یعنی همین: تبعیت از هواهای نفسانی مردمان. در قرآن مکرراً به پیامبر توصیه شده که از هواهای نفسانی مردامن پیروی نکن...
أَفَمَنْ كَانَ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ كَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ - آیا کسی که دلیل روشنی از سوی پروردگارش دارد، همانند کسی است که زشتی اعمالش در نظرش آراسته شده و از هوای نفسشان پیروی می‌کنند؟!﴿محمد / 14)
پس تو را به راه دين انداختيم از آن راه برو ، و از پی خواهش نادانان مرو(جاثیه / 18)
ای پیامبر! مطابق آنچه خدا نازل کرده است در ميانشان حکم کن و از پی هوس های آنها مرو...(مائده / 48)
پ ن: عکس زیر: ظاهرا عموم فرانسوی ها به حکم حیوانیت مدرن با این قانون مخالفتی ندارد. همین چند صد نفر معترض هم بهتر است به دموکراسی فرانسوی احترام بگذارند!




 

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
با یاد خدا

فیلم مستند حقوق معترضین و برخوردهای پلیس در ایالات متحده / An overview of the Protesters Rights and Police Clashes in the United States / لینک مستقیم دانلود
در این ویدئو عمدتاً آندسته از اعتراضات شهروندان آمریکایی مد نظر قرار گرفته، که بصورت آرام برگزار شده و معترضان نه اقدام به براندازی رژیم کرده اند؛ نه جایی را به آتش کشیده اند؛ نه تخریب اموال عمومی نموده اند؛ نه از کوکتل مولتوف استفاده کرده اند؛ نه قانون اساسی خود را زیر پای فشرده اند و نه منافقانه با شعار «پیروی از خط لیبرالیسم» سعی کرده اند افکار سوسیالیستی خود را تبلیغ و به اجرا در آورند؛ بلکه این دسته از معترضان عمدتاً با شعارهایی نسبت به عملکرد دولت یا دادگاه و یا مخارج تحصیل خود، تنها انتقاد و یا اعتراض هایی داشته اند که در مقابل، پلیس ضد شورش نیز واکنشی درخور توجه به ایشان داده است.
فیلم مستند حقوق معترضین و برخوردهای پلیس در ایالات متحده / An overview of the Protesters Rights and Police Clashes in the United States

مدت زمان: ۱۲ دقیقهکیفیت : WebRip (خیلی خوب)کاری از:وبلاگ سجیل
تقدیم به کارمندان شریف و زحمتکش بی بی سی فارسی و صدای آمریکا و تلویزیون واشنگتن که بسیار علاقمند به دریافت ویدئوهای ارسالی از سوی مخاطبان، پیرامون اعتراضات و برخوردهای پلیس و سپس انتشار آنها در شبکه خود می باشند:
  • اعتراضات آرام لس آنجلس۲۰۰۷

  • اعتراضات آرام واشنگتن ۲۰۰۷

  • اعتراضات جورجیا، مینسوتا، کالیفورنیا و پنسیلوانیا

  • حمله به دانشگاه پیتسبورگ

  • تنها به خاطر شهریه تحصیل

  • جنبش اعتراضی سیاه پوستان

  • و …
دانلود فایل (های) این نوشته :
»» بخش تصویری
.::. دانلود با کیفیت بالا .::.
(فرمت: MP4 – ابعاد تصویر: ۴۵۰*۷۲۰)​
(حجم کل: ۳۵٫۲ MB )
لینک اصلی | لینک کمکی
تاریخ ماندگاری لینک اصلی: نا محدود
منبع: MobinMedia.ir
 

After Life

عضو جدید
M.Adhami

برادر چرا خودتو گول میزنی ؟ چرا نمیخواهی حقایق رو ببینی ؟ یعنی واقعا از نظر شما عدالت و انسانیت در ایران بالاتر از کشورهای غربیه ؟

تنها نکته مثبت ایران به کشورهای غربی فقط و فقط وجود حجاب و رعایت مسائل جنسیه که واقعا قابل تقدیره
اما در قسمت های دیگه ظلم و بی عدالتی در ایران قابل قیاس به کشورهای غربی نیست

ما اگه مسلمون هستیم هدف اولمون باید عدالت باشه که تو ایران بسیار بسیار کمتر از آمریکاست

ما فقط ادعای ایمان و خوب بودن داریم اما در عمل واقعا عقب موندیم حتی از کشورهای بی بند و باری مثل آمریکا هم عقب موندیم!
خیلی هم عقب موندیم ( منظورم تو اجرای عدالته )


شما داری میگی تو آمریکا مردم رو واسه تظاهرات دستگیر میردن و کتک میزدن اما تو ایران چی ؟ واقعا یادت نمیاد چه تصاویری خشنی از
اعتراضات فتنه گرها پخش میشد ؟ چند نفر کشته شدن ؟ من با اینکه خودم اون زمان طرفدار احمدی نژاد بودم اما.....

واقعا قبول نداری که برخورد آمریکا با تظاهر کننده ها خیلی خیلی نرم تر بود تا برخورد ایران با طرفدارهای موسوی ؟
 

Body Guard

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
M.Adhami

برادر چرا خودتو گول میزنی ؟ چرا نمیخواهی حقایق رو ببینی ؟ یعنی واقعا از نظر شما عدالت و انسانیت در ایران بالاتر از کشورهای غربیه ؟

تنها نکته مثبت ایران به کشورهای غربی فقط و فقط وجود حجاب و رعایت مسائل جنسیه که واقعا قابل تقدیره
اما در قسمت های دیگه ظلم و بی عدالتی در ایران قابل قیاس به کشورهای غربی نیست

ما اگه مسلمون هستیم هدف اولمون باید عدالت باشه که تو ایران بسیار بسیار کمتر از آمریکاست

ما فقط ادعای ایمان و خوب بودن داریم اما در عمل واقعا عقب موندیم حتی از کشورهای بی بند و باری مثل آمریکا هم عقب موندیم!
خیلی هم عقب موندیم ( منظورم تو اجرای عدالته )


شما داری میگی تو آمریکا مردم رو واسه تظاهرات دستگیر میردن و کتک میزدن اما تو ایران چی ؟ واقعا یادت نمیاد چه تصاویری خشنی از
اعتراضات فتنه گرها پخش میشد ؟ چند نفر کشته شدن ؟ من با اینکه خودم اون زمان طرفدار احمدی نژاد بودم اما.....

واقعا قبول نداری که برخورد آمریکا با تظاهر کننده ها خیلی خیلی نرم تر بود تا برخورد ایران با طرفدارهای موسوی ؟

سلام
خوش آمدید
(( شما مگر تا چه حدی با جناب M.Adhami آشنا هستید که او را متهم به ندیدن می کنید؟؟
لطفا در مورد تاپیک صحبت کنید ، نه دیدن یا ندین کاربران...

با بعضی از حرفاتون موافقم
اما سوالاتی داشتم ازتون :
1- شما عدالت رو در چی تعریف می کنید ؟؟؟
در برابری یا در مساوات؟

2-
واقعا قبول نداری که برخورد آمریکا با تظاهر کننده ها خیلی خیلی نرم تر بود تا برخورد ایران با طرفدارهای موسوی ؟
واقعا قبول ندارید که کسانی که در لباس طرفداران موسوی بودند در مقایسه با تظاهر کنندگان آمریکایی بسیار خشن تر بودند؟؟؟
نمونه ها هم موجود هست...
پ.ن: منکر ضعف دستگاه های امنیتی نمی شم هیچ وقت ...
چون با دادن آزادی بیش از حد به آن اوباش ، زمینه ایجاد فتنه و تفرقه رو فراهم کردند ...
 
آخرین ویرایش:

Adelayd

عضو جدید
M.Adhami

برادر چرا خودتو گول میزنی ؟ چرا نمیخواهی حقایق رو ببینی ؟ یعنی واقعا از نظر شما عدالت و انسانیت در ایران بالاتر از کشورهای غربیه ؟

تنها نکته مثبت ایران به کشورهای غربی فقط و فقط وجود حجاب و رعایت مسائل جنسیه که واقعا قابل تقدیره
اما در قسمت های دیگه ظلم و بی عدالتی در ایران قابل قیاس به کشورهای غربی نیست

ما اگه مسلمون هستیم هدف اولمون باید عدالت باشه که تو ایران بسیار بسیار کمتر از آمریکاست

ما فقط ادعای ایمان و خوب بودن داریم اما در عمل واقعا عقب موندیم حتی از کشورهای بی بند و باری مثل آمریکا هم عقب موندیم!
خیلی هم عقب موندیم ( منظورم تو اجرای عدالته )


شما داری میگی تو آمریکا مردم رو واسه تظاهرات دستگیر میردن و کتک میزدن اما تو ایران چی ؟ واقعا یادت نمیاد چه تصاویری خشنی از
اعتراضات فتنه گرها پخش میشد ؟ چند نفر کشته شدن ؟ من با اینکه خودم اون زمان طرفدار احمدی نژاد بودم اما.....

واقعا قبول نداری که برخورد آمریکا با تظاهر کننده ها خیلی خیلی نرم تر بود تا برخورد ایران با طرفدارهای موسوی ؟


باهاتون موافقم
 

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
M.Adhami

برادر چرا خودتو گول میزنی ؟ چرا نمیخواهی حقایق رو ببینی ؟ یعنی واقعا از نظر شما عدالت و انسانیت در ایران بالاتر از کشورهای غربیه ؟

تنها نکته مثبت ایران به کشورهای غربی فقط و فقط وجود حجاب و رعایت مسائل جنسیه که واقعا قابل تقدیره
اما در قسمت های دیگه ظلم و بی عدالتی در ایران قابل قیاس به کشورهای غربی نیست

ما اگه مسلمون هستیم هدف اولمون باید عدالت باشه که تو ایران بسیار بسیار کمتر از آمریکاست

ما فقط ادعای ایمان و خوب بودن داریم اما در عمل واقعا عقب موندیم حتی از کشورهای بی بند و باری مثل آمریکا هم عقب موندیم!
خیلی هم عقب موندیم ( منظورم تو اجرای عدالته )


شما داری میگی تو آمریکا مردم رو واسه تظاهرات دستگیر میردن و کتک میزدن اما تو ایران چی ؟ واقعا یادت نمیاد چه تصاویری خشنی از
اعتراضات فتنه گرها پخش میشد ؟ چند نفر کشته شدن ؟ من با اینکه خودم اون زمان طرفدار احمدی نژاد بودم اما.....

واقعا قبول نداری که برخورد آمریکا با تظاهر کننده ها خیلی خیلی نرم تر بود تا برخورد ایران با طرفدارهای موسوی ؟

باهاتون موافقم

با یاد خدا

سلام
لطفا با بحث سیاسی باعث قفل شدن این تایپک نشید

هر سوالی داشته باشید (سیا30) در مورد اون قضیه (من طرفدار احمدی نبودم)
در حد توانایی پاسخ میدم(نظر خودمو)

اما در مورد بحث اخیر
من افرادی رو میشناسم که چندین ثبت اختراع داشتن و فقط بخاطر مسائل جنسی رفتن اون بر و دارن برای اونا کار می کنن اونا دارن یه تحصیل کرده مجانی رو استفاده می کنن و ازش سود مبرن و از سود حاصل بمب و موشک خالی می کنن سر مسلمونا( سر ایرانم خالی کردن)

اگه حمله به کشورهای دیگه عادلانس من دیگه حرفی با شما ندارم!!

تا وقتی مردم شیفته پول امریکا و آزادی جنسیش باشن اوضاع همینه
 
بالا