دانشگاه صنعتی شهدای هویزه...

...scream...

عضو جدید
کاربر ممتاز
باو ای استادا انقد ریز مینویسن من هویجوری کور شدم دیگه دس تو چشمم کنم خو هیچ!!:D
اومدم مهندس بشم خیر سرم نه جانباز!:D
اشکال از استاد نیست :ی
اشکال از خودته :D
چرا بقیه اشتباه نمینویسن ؟!
بچه ها یه سوال!
من عطسه هام خنده داره یا این چمرانیا خیلی الکی میخندن؟!!


همچین کل کلاس بهم ریخت ...قهقه میزدن دلشونو گرفته بودن..سرمو انداختم پایین:confused:!

آخه شما نمیخندیدین!...(جز الی!)

من یادم نمیاد عطسه هات چطوری بودن :|
الی هم الکی نمیخندید
حتما قضیه داره که میخندید :D
 

...scream...

عضو جدید
کاربر ممتاز

:surprised:

:D
 

danaye

عضو جدید
تو یکمی خودتو معرفی کن قدمت رو چشم!:smile:

آدم مرموز نباید بیاد اینجا...

ای واییییییییی
ببخشیددددددد
ببخشیدددد

کواسمیتاااااا

موروسمیتااااااااا

اصلا نفهمیدم جوابمو دادین ..رفتم یه تاپیک زدم /////

همی در شرمندگی به سر میبرسنممممم
:sweatdrop::sweatdrop::sweatdrop::sweatdrop::sweatdrop::sweatdrop::sweatdrop::hate::crying2::crying2::crying::wallbash::wallbash:
 
DSC_0191.jpg
این پل تونست 85 کیلو وزن تحمل کنه.البته باید بگم که چون پایه بارگداریمون مناسب نبود اینقدر رفت وگرنه باید 100 بالاتر میزد....
 
راستی اینو یادم رفت بگم که این پلو توی دزفول ساختم.البته به کمک بچه ها اونجا.قراره متمم این پل توی چمران مقام بیاره....
 

..:PURE:..

عضو جدید
کاربر ممتاز
مشاهده پیوست 141324
این پل تونست 85 کیلو وزن تحمل کنه.البته باید بگم که چون پایه بارگداریمون مناسب نبود اینقدر رفت وگرنه باید 100 بالاتر میزد....
راستی سعید به منو مژده پیشنهاد دادن بریم کمکشون (نرفتیم)...تازه دارن شروع میکنن....تجربه هم ندارن..باید ببرینا!!:D

راستی اینو یادم رفت بگم که این پلو توی دزفول ساختم.البته به کمک بچه ها اونجا.قراره متمم این پل توی چمران مقام بیاره....
بابا راه و چاه یاد ندین به اینا دم درمیارن یهو رو دستتون پا میشنا:D
 
راستی سعید به منو مژده پیشنهاد دادن بریم کمکشون (نرفتیم)...تازه دارن شروع میکنن....تجربه هم ندارن..باید ببرینا!!:D


بابا راه و چاه یاد ندین به اینا دم درمیارن یهو رو دستتون پا میشنا:D

آره.دیروز رفتیم واسه کارگاه آموزشی که چمران بود.ینی رفتیم یه چی یاد بگیریم نگو یه چی یادشون دادیم...همه کف کرده بودن.یه سازه اونجا ساختیم آخر همه بارگذاریش کردیم.وزنه ها تموم شد ماله ما نشکست.همه چشا دراومد...
داریم میریم واسه مقام اگه خدا بخواد.
حالا احتمال قوی ما کمک بخوایم.ینی میخوای به ما هم کمک ندین؟
 

..:PURE:..

عضو جدید
کاربر ممتاز
آره.دیروز رفتیم واسه کارگاه آموزشی که چمران بود.ینی رفتیم یه چی یاد بگیریم نگو یه چی یادشون دادیم...همه کف کرده بودن.یه سازه اونجا ساختیم آخر همه بارگذاریش کردیم.وزنه ها تموم شد ماله ما نشکست.همه چشا دراومد...
داریم میریم واسه مقام اگه خدا بخواد.
حالا احتمال قوی ما کمک بخوایم.ینی میخوای به ما هم کمک ندین؟

آره بابا اینا هیچی بارشون نی
ایشالا اولین:smile:
 

..:PURE:..

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام بچه ها خوبین خوشین؟؟
اول از همه عیدتون مبارک


بعدش هم چرا اینجا انقد خلوت شده ها؟؟؟
جریان چیه؟؟:D
زیادی داره بتون خوش میگذره مارو فراموش کردین نکنه؟؟:D
 

..:PURE:..

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوما اینکه
خواستم یه چیزی بگم بتون:
بچه های چمران یه اکیپ درست کردن که بصورت خیریه به بهزیستی و خونه سالمندان و....کمک میکنه ..بهشون سر میزنه و از این جور کارا...

آخرین هفته که ما میخواستیم تعطیل شیم از من و مژده هم دعوت کردن که اگه دوس داریم عضو خیریه بشیم و هرکی هم خواستیم دعوت کنیم تا کمک نقدی ...غذایی و...هرچی بود بده و اگر خودش هم دوست داشت توی بازدیدا شرکت کنه (که به نظر من خیلیم خوش میگذره با بچه ها)

ما هم رفتیم تا ببینیم چطوره...خوب بود...جای شما خالی...

حالا هم میخوایم از شما دعوت کنیم ..
هرکی پایه اس بگه;)
 

..:PURE:..

عضو جدید
کاربر ممتاز
واسه ی کمک ها یه شماره حساب دادن که هرکس خواست دستی میده و اگر هم نخواست به این شماره واریز میکنه...(حساب مال یکی از دختراس که یجورایی بانی این خیریه محسوب میشه)
از نظر اینکه پولتون حتما در راه اونا خرج بشه هم خیالتون راحت که نمیدن دست کسی که حقشون رو بخوره چون بصورت مواد غذایی و...هستش...
ضمنا لزومی نداره مبلغ زیادی باشه!
چون این قراار بوده با ((پول توجیبی خود بچه ها))راه اندازی بشه!
یعنی حتی2000 تومن ماهی هم کمک داشتیم...مهم نیست چقدر باشه...
2 تومن 5 تومن 10 تومن ...هرچی!
(مثلا من میخوام عیدی هامو بدم)

یا این دفه که رفتیم مژده شیر برنج و حلیم خیرات آخر سال رفتگانشون رو اورد خونه سالمندان تقسیم کرد...
منم یه جعبه شیرینی اجالتا اوردم تا مایه برسه...

شما هم میتونین شرکت کنین ..اگر بخواین...
دفه دیگه قراره بریم بهزیستی...
 

..:PURE:..

عضو جدید
کاربر ممتاز
عکسا

عکسا

این روز 28 ام اسفند 91 هستش ..ساعت 10 صبح
(مرکز نگهداری سالمندان و معلولین ذهنی صالحین)_واقع در بلوار گلستان

یه جشن کوچولو با ارگ و موسیقی زنده گرفتیم واسشون دلشون شاد شه..قر بدن:biggrin:...(البته بچه های ما بیشتر قر دادن:D) بصرف میوه و شیرینی...
از کمک های دیگشون هم درست اطلاعی ندارم چون تازه عضو شدم..:redface:
خلاصه خوش گذشت:redface:...کلی دوست پیدا کردم...مثلا خاله نساء:smile:

اینم سفره ی هفت سین خوشگلشون:
 

Similar threads

بالا