تطابق ذوالقرنین با کوروش کبیر

مهرانه م

عضو جدید
مورخینی که ادعا دارند ذوالقرنین همان کوروش کبیر است دلایل عمده زیر را مطرح می کنند:


ارتباط کوروش و دوشاخ

برجستهکاری کوروش در پاسارگاد که دو شاخ(از نشانههای ذوالقرنین) را در بالای سر کوروش نشان میدهد.
بدلی از مجسمه کوروش بالدار با کلاهخود دوشاخ که فتوحات سه گانه وی در بالای آن قرار دارد
نقاشي از روي انسان بالدار بر درگاه يكي از كاخهاي كوروش بزرگ كه توسطهنرمند گرامي آقاي جليل ضياءپور ترسيم گرديده است. در این تصویر دوشاخ کهاز معنای واژهٔ ذوالقرنین برمیآید به خوبی نشان داده شده است.
نقش دوشاخ عیلامی که نشان میدهد داشتن دوشاخ از گذشته در ایران رواج داشته است.

در قرن نوزدهم میلادی در نزدیکی استخر در کنار نهر مرغاب مجسمه ای ازکـوروش کشف شد که تقریبا به قامت یک انسان است، و کوروش را در صورتی نشانمی دهد که دو بال همانند بال عقاب از دو جانبش گشوده شد، و تاجی به سردارد که دو شاخ همانند شاخ های قوچ در آن دیده می شود. ایـن مـجـسـمـه کـهنـمـونـه بسیار پر ارزشی از فن حجاری قدیم است آنچنان جلب توجه دانشمندانرا نمود که گروهی از دانشمندان آلمانی فقط برای تماشای آن به ایران سفرکردند. از تـطـبـیـق مـنـدرجـات کتاب مقدس بـا مـشـخـصـات ایـن مـجـسـمـهایـن احـتـمـال در نظر این مورخین کاملا قوت گرفت که نامیدن کوروش به ذوالقرنین (صـاحـب دو شاخ ) از چه ریشه ای مایه می گرفت، و همچنین چرا مجسمهسنگی کورش دارای بـالهـایی هـمـچون بال عقاب است، و به این ترتیب بر گروهیاز دانشمندان مسلم شد که شخصیت تاریخی ذو القرنین از این طریق کاملا آشکارشده است. همچنین کوروش دو شاخ گاو را نماد و نشانه هخامنشیان ساخته ومجسمههای فراوانی از سر گاو و دوشاخ در بیشتر مناطق ایران و عراق از آندوره به جا ماندهاست و تصویری نیز نقش شده به تازگی پیدا شده با فردی باکلاه خود همانند شاخ قوچ این پیکر میتواند به کوروش و یا یکی از شاهانپارسی باشد. برداشت مفسران درباره نسبت دادن ذو القرنین به اسکندر و یامردی از قبیله عرب در یمن بدلایل مختلفی اعم از معنی و سیاق آیات قران ودوم تاریخ یونان و ایران، قابل پذیرش بهنظر نمیرسد.در آثار و تندیسهای کشفشده نیز آنچه تا کنون بدست آمده که تاج با شاخ و یا تاج خروس باشدتندیسهای و یا سکههایی است از دوره عیلامی و هخامنشی.

دادگری کوروش

سنگ نوشته های نقش رستم، منشور حقوق بشر کوروش بزرگ، و مورخین دورانباستان شخصیت و صفاتی از کوروش بیان می کنند که با ذوالقرنین قرآن کاملاتطابق و سازگاری دارد. سنگ نوشته های نقش رستم و منشور حقوق بشر کوروشکاملا مشهور و شناخته شده هستند به همین دلیل از نقل آنها صرف نظر می کنمو در این نوشتار بیشتر به نظرات مورخین دوره باستان در مورد کوروش کبیر میپردازم:

هـردوت مـورخ یـونـانـی مـیـنـویـسـد: کـوروش فـرمـان داد تـا سـپاهیانشجز به روی جنگجویان شمشیر نکشند، و هر سرباز دشمن که نیزه خود را خم کنداو را نکشند، و لشگر کوروش فرمان او را اطاعت کردند بطوری که توده ملت،مصائب جنگ را احساس نکردند. هرودت در ادامه می نویسند: کورش پادشاهی کریمو سخی و بسیار ملایم و مـهـربـان بـود، و مـانـنـد دیـگـر پـادشـاهـان بـهانـدوخـتـن مال حرص نداشت بـلکـه نـسـبـت بـه کـرم و عـطـا حـریـص بـود،ستمدیدگان را از عدل و داد برخوردار می ساخت و هر چه را متضمن خیر بیشتربود دوست می داشت.

مـورخ دیـگـر ذی نـوفـن مـی نـویـسـد: کـوروش پـادشـاهی عـاقـل ومـهـربـان بـود و بـزرگـی مـلوک بـا فضائل حکما در او جمع بود، همتی فائقو وجـودی غـالب داشـت، شـعـارش خـدمـت انـسـانـیـت و خـوی او بذل عدالتبود، و تواضع و سماحت در وجود او جای کبر و عجب را گرفته بود.

جالب اینکه این مورخان که کوروش را این چنین توصیف کرده اند از تاریخنویسان بیگانه بودند نه از قوم یا ابناء وطن او، بلکه اهل یونان بودند ومی دانیم مردم یونان به نظر دوسـتـی بـه کـوروش نـگـاه نمی کردند، زیرا بافتح لیدیا به دست کوروش شکست بزرگی برای ملت یونان فراهم گشت.

انطباق لشکرکشی های کوروش با لشکرکشی های سه گانه ذوالقرنین

از همه گذشته کوروش سفرهایی به شرق غرب و شمال انجام داد کـه در تاریخزندگانیش به طور مشروح آمده است، و با سفرهای سه گانه ای که در قرآن ذکرشده قابل انطباق می باشد.

نخستین لشکر کشی کوروش به کشور لیدیا که در قسمت شمال آسیای صغیر قرارداشت صورت گرفت، و این کشور نسبت به مرکز حکومت کوروش جنبه غربی داشت. اگرنـقـشه ساحل غربی آسیای صغیر را جلو روی خود بگذاریم خواهیم دید که قسمتاعـظـم سـاحـل در خـلیـجـک هـای کـوچـک غرق می شود، مخصوصا در نزدیکیازمیر که خلیج صورت چشمهایی به خود می گیرد. قـرآن مـی گـویـد ذو القـرنیندر سفر غربیش احساس کرد خورشید در چشمه گل آلودی فرو میرود. این صحنه همانصحنه ای بود که کورش به هنگام فرو رفتن قرص آفتاب (در نظر بیننده ) درخلیجک های ساحلی مشاهده کرد. (بعضی گمان کرده بودند منظور قرآن این است کهخورشید در گل و لای غروب می کند!)

دومین لشکرکشی کوروش به جانب شرق بود، چنانکه هردوت می گوید: این هجومشرقی کـوروش بـعـد از فـتـح لیدیا صـورت گـرفـت، مخصوصا طغیان بعضی ازقبایل وحشی بیابانی کوروش را به این حمله واداشت. قرآن لشکرکشی دومذوالقرنین را اینطور تشبیه می کند: (حـتـی اذا بـلغ مـطـلع الشـمـسوجـدهـا تـطـلع عـلی قـوم لم نـجـعـل لهـم مـن دونـهـا سـتـرا) که اشـارهبـه سـفر کوروش به منتهای شرق است که مشاهده کرد خورشید بر قومی طلوع میکند که در برابر تابش آن سایبانی ندارند اشاره به اینکه آن قوم بیابانگردو صحرانورد بودند.

سومین لشکرکشی کوروش بـه سـوی شمال، به طرف کوههای قفقاز بود، تا به تنگهمیان دو کوه رسید، و برای جلوگیری از هـجـوم اقوام وحشی با درخواست مردمیکه در آنجا بودند در برابر تنگه سد محکمی بنا کرد. ایـن تـنـگه در عصرحاضر تنگه داریال نامیده می شود که در نقشه های موجود میان ولادی کیوکز وتفلیس نـشان داده می شود، در همانجا که تاکنون بازماندههای دیوار آهنیموجود است، این دیـوار هـمـان سـدی اسـت کـه کـوروش بـنـا نـموده زیرااوصافی که قرآن در باره سد ذو القرنین بیان کرده کاملا بر آن تطبیق می کند
 

سعید کریمی

عضو جدید
اصلا مهم نیست که منظور اعراب از ذولقرنین کوروش بوده یا اسکندر یا ....
اعراب عددی نیستند که بخواند در مورد کوروش حرفی بزنند.
حالا تو هر کتابی میخواد باشه
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دادگری کوروش

سنگ نوشته های نقش رستم، منشور حقوق بشر کوروش بزرگ، و مورخین دورانباستان شخصیت و صفاتی از کوروش بیان می کنند که با ذوالقرنین قرآن کاملاتطابق و سازگاری دارد. سنگ نوشته های نقش رستم و منشور حقوق بشر کوروشکاملا مشهور و شناخته شده هستند به همین دلیل از نقل آنها صرف نظر می کنمو در این نوشتار بیشتر به نظرات مورخین دوره باستان در مورد کوروش کبیر میپردازم:

هـردوت مـورخ یـونـانـی مـیـنـویـسـد: کـوروش فـرمـان داد تـا سـپاهیانشجز به روی جنگجویان شمشیر نکشند، و هر سرباز دشمن که نیزه خود را خم کنداو را نکشند، و لشگر کوروش فرمان او را اطاعت کردند بطوری که توده ملت،مصائب جنگ را احساس نکردند. هرودت در ادامه می نویسند: کورش پادشاهی کریمو سخی و بسیار ملایم و مـهـربـان بـود، و مـانـنـد دیـگـر پـادشـاهـان بـهانـدوخـتـن مال حرص نداشت بـلکـه نـسـبـت بـه کـرم و عـطـا حـریـص بـود،ستمدیدگان را از عدل و داد برخوردار می ساخت و هر چه را متضمن خیر بیشتربود دوست می داشت.

مـورخ دیـگـر ذی نـوفـن مـی نـویـسـد: کـوروش پـادشـاهی عـاقـل ومـهـربـان بـود و بـزرگـی مـلوک بـا فضائل حکما در او جمع بود، همتی فائقو وجـودی غـالب داشـت، شـعـارش خـدمـت انـسـانـیـت و خـوی او بذل عدالتبود، و تواضع و سماحت در وجود او جای کبر و عجب را گرفته بود.

جالب اینکه این مورخان که کوروش را این چنین توصیف کرده اند از تاریخنویسان بیگانه بودند نه از قوم یا ابناء وطن او، بلکه اهل یونان بودند ومی دانیم مردم یونان به نظر دوسـتـی بـه کـوروش نـگـاه نمی کردند، زیرا بافتح لیدیا به دست کوروش شکست بزرگی برای ملت یونان فراهم گشت.

انطباق لشکرکشی های کوروش با لشکرکشی های سه گانه ذوالقرنین

از همه گذشته کوروش سفرهایی به شرق غرب و شمال انجام داد کـه در تاریخزندگانیش به طور مشروح آمده است، و با سفرهای سه گانه ای که در قرآن ذکرشده قابل انطباق می باشد.

نخستین لشکر کشی کوروش به کشور لیدیا که در قسمت شمال آسیای صغیر قرارداشت صورت گرفت، و این کشور نسبت به مرکز حکومت کوروش جنبه غربی داشت. اگرنـقـشه ساحل غربی آسیای صغیر را جلو روی خود بگذاریم خواهیم دید که قسمتاعـظـم سـاحـل در خـلیـجـک هـای کـوچـک غرق می شود، مخصوصا در نزدیکیازمیر که خلیج صورت چشمهایی به خود می گیرد. قـرآن مـی گـویـد ذو القـرنیندر سفر غربیش احساس کرد خورشید در چشمه گل آلودی فرو میرود. این صحنه همانصحنه ای بود که کورش به هنگام فرو رفتن قرص آفتاب (در نظر بیننده ) درخلیجک های ساحلی مشاهده کرد. (بعضی گمان کرده بودند منظور قرآن این است کهخورشید در گل و لای غروب می کند!)

دومین لشکرکشی کوروش به جانب شرق بود، چنانکه هردوت می گوید: این هجومشرقی کـوروش بـعـد از فـتـح لیدیا صـورت گـرفـت، مخصوصا طغیان بعضی ازقبایل وحشی بیابانی کوروش را به این حمله واداشت. قرآن لشکرکشی دومذوالقرنین را اینطور تشبیه می کند: (حـتـی اذا بـلغ مـطـلع الشـمـسوجـدهـا تـطـلع عـلی قـوم لم نـجـعـل لهـم مـن دونـهـا سـتـرا) که اشـارهبـه سـفر کوروش به منتهای شرق است که مشاهده کرد خورشید بر قومی طلوع میکند که در برابر تابش آن سایبانی ندارند اشاره به اینکه آن قوم بیابانگردو صحرانورد بودند.

سومین لشکرکشی کوروش بـه سـوی شمال، به طرف کوههای قفقاز بود، تا به تنگهمیان دو کوه رسید، و برای جلوگیری از هـجـوم اقوام وحشی با درخواست مردمیکه در آنجا بودند در برابر تنگه سد محکمی بنا کرد. ایـن تـنـگه در عصرحاضر تنگه داریال نامیده می شود که در نقشه های موجود میان ولادی کیوکز وتفلیس نـشان داده می شود، در همانجا که تاکنون بازماندههای دیوار آهنیموجود است، این دیـوار هـمـان سـدی اسـت کـه کـوروش بـنـا نـموده زیرااوصافی که قرآن در باره سد ذو القرنین بیان کرده کاملا بر آن تطبیق می کند
 

tehranUNIVERSITY

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن
کوروش «ذوالقرنین» نیست

کوروش «ذوالقرنین» نیست

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس نشست تخصصی کوروش و ذوالقرنین عصر امروز در تالار اجتماعات حوزه هنری با حضور غلامرضا معصومی، پرفسور عریان، سیدمحمدعلی قدیری اصل و حجت‌الاسلام علی ریاحی برگزار شد،

* فریدون شاهنامه اولین کسی است که به ذوالقرنین نسبت داده شد
حجت‌الاسلام ریاحی اظهار داشت: از زمانی که آیات مربوط به ذوالقرنین در عصر نبوی نازل شد، مفسران گوناگون در مورد ذوالقرنین صحبت کردند.
وی افزود: یکی از قدیمی‌ترین افرادی که به ذوالقرنین منتسب می‌کنند، فریدون پادشاهی است که در شاهنامه فردوسی آمده است.
ریاحی ادامه داد: مفسرین اهل تسنن، اسکندر مقدونی را ذوالقرنین معرفی کردند. 10 قرن پس از اسلام مفسران شیعه به سراغ تفاسیر روایی رفتند و بعد از آن کوروش را به ذوالقرنین نسبت دادند.
وی ادامه داد: افراد بسیاری مانند داریوش، کوروش، پادشاهان یمنی و امپراطور چینی که دیوار چین را ساخت را منتسب به ذوالقرنین می‌کردند و نخستین‌ کسی که کوروش را به عنوان ذوالقرنین اعلام کرد، «ابوکلام آزاد» مبارز هندی بود. علامه طباطبایی نیز مطابق نظر ابوکلام، اینکه کوروش همان ذوالقرنین قرآنی باشد را محتمل می‌دانست.
قدیری اصل: شاهان گوناگون در طول تاریخ ذوالقرنین نامیده می‌شدند
از دیگر سخنرانان این نشست محمدعلی قدیری اصل مورخ و تاریخ‌پژوه بود که در ابتدای سخنانش به بیان معنی ذوالقرنین پرداخت و گفت: معنی نخست ذوالقرنین این است فردی با دو شاخ است. برخی شاهان از جمله شاهان قاجار تا شاهان چین را به ذوالقرنین منتسب می‌کردند. گاهی اوقات ناچار می‌شویم از این افرادی که منتسب به ذوالقرنین شدند یکی را بر دیگری ترجیح دهیم.
ریاحی افزود: «قرن» در لغت‌نامه عربی چند نوع معنی شده است. نخست اینکه به معنای موهای مجعد است، دیگری به معنای کسی است که دو شاخ بر کلاه دارد. همچنین به دوره‌های معین تاریخی معنی شده است و بعد از آنکه عرب‌ها با فرهنگ عربی آشنا شدند قرن را به معنای سده فارسی پذیرفتند.
قدیری ادامه داد: از امیر مؤمنان پرسیدند ذوالقرنین پادشاه یا پیغمبر بوده است؟ حضرت امیر فرمودند: بنده صالح خداوند بوده است که هم خدا را دوست می‌داشت و هم خدا او را دوست داشت.
وی ادامه داد: البته به امیرمؤمنان نیز ذوالقرنین می‌گفتند به این دلیل که امام حسن و امام حسین در دو طرف حضرت می‌نشستند.
قدیری گفت:‌ به کوروش از این جهت که سرزمین ماد و پارس را متحد کرده بود ذوالقرنین می‌گفتند.
*نام‌های تاریخی براساس کارکرد‌ها دچار دگردیسی می‌شوند
از دیگر سخنران برنامه پرفسور عریان بود که گفت: آنچه برای مورخان مهم است بررسی پدیده‌ تاریخی در نهایت منطق و عقلانیت صورت گرفته باشد.
وی افزود: برای من مهم اینست که براساس «فکت» تاریخی آیا ذوالقرنین می‌تواند همان کوروش باشد یا خیر؟ چرا که بر اساس حقایق تاریخی ذوالقرنین نمی‌تواند کوروش باشد.
عریان گفت: در بررسی متون تاریخی زمان و مکان سیال است و به هیچ وجه با زمان و مکانی که ما امروز درک می‌کنیم، شباهتی ندارد. اسم‌های تاریخی دارای بار معنایی اسطوره‌ای و حماسی بودند و بعدها به مرور زمان و براساس کارکردها دچار دگردیسی شدند.
وی ادامه داد: مسئله دیگر کلیت در مفاهیم است. من در بررسی تاریخی عدالت کوروش را با تسامح می‌پذیرم اما نمی‌توانم دو شاخ و دست‌یافتن به شرق و غرب عالم را بپذیرم، اگر اینگونه بود می‌توان بسیاری از امروزی‌ها را ذوالقرنین نامید چون به شرق و غرب عالم دسترسی دارند!
*کوروش شخصیت مبهم و رازآلود اسطوره‌ای است
عریان، کوروش را شخصیتی مبهم و آمیخته به اسطوره معرفی و تأکید کرد: داریوش بسیار متشرع‌تر و متدین‌تر و همچنین بسیار عادل‌تر از کوروش بود. داریوش بدون اجازه اهورا مزدا آب هم نمی‌خورد!
وی افزود: ایرانیان خیلی علاقه داشتند که کوروش را ذوالقرنین واقعی مطرح کنند، من اینکه کوروش ذوالقرنین است را نه در روایات ائمه و در متن قرآن دیده‌ام.
عریان گفت: علامه طباطبایی در مقایسه اینکه کوروش و یا اسکندر مقدونی ذوالقرنین است، کوروش را احتمال نزدیکتر به ذوالقرنین می‌داند.
*هرودت مورخ یونانی با وجود کینه نسبت به پارسیان از کوروش با بزرگی یاد می‌کند
به گزارش فارس، غلامرضا معصومی نیز در این میزگرد تخصصی گفت: در زمان حضرت رسول، یهود و نصاری نزد ایشان آمدند که خواستند حضرت را امتحان کنند و از او در مورد ذوالقرنین پرسیدند. آیه‌ای که در مورد ذوالقرنین آمده است نیز بعد از این پرسش نازل شد. یهودیان نیز به صحت سخن حضرت رسول پی بردند اما ایمان نیاوردند.
در ادامه این میزگرد هریک از اساتید حاضر به اظهار نظرهای کوتاه درباره کوروش و ذوالقرنین پرداختند. ریاحی گفت: گاهی در متون تاریخی به جایی که از اسم نام ببرند از ویژگی نام می‌برند به نظر من ذوالقرنین قرآنی اسم یک نفر بوده البته ذوالقرنین کوروش نیست.
قدیری نیز معتقد بود: آنقدر کوروش بزرگ است و سجایای اخلاقی دارد و دوست و دشمن از او تعریف کردند که نیازی به این نیست که ثابت کنیم کوروش همان ذوالقرنین است.
وی افزود: هردوتی که از پارسیان خصمانه صحبت می‌کرد از کوروش پارسیان به نیکی یاد می‌کند.گزنفون شاگر سقراط است که می‌گفت نوری از آسمان به دو شاخ ذوالقرنین می‌خورد و به آسمان برمی‌گردد.
*کوروش بنیانگذار نخستین‌ امپراتوری توتالیتر جهان است
عریان گفت: دوره هخامنشی و ساسانیان متفاوت است کوروش بنیانگذار نخستین‌ امپراتوری توتالیتر جهان است و هگل در کتابی از ایرانیان به عنوان نخستین قوم تاریخی یاد می‌کند که پا به تاریخ گذاشتند.
وی با طرح این پرسش که چرا منابع غیر ایرانی در مورد کوروش صحبت می‌کنند و چرا منابع ایرانی در این باره وجود ندارد، این میزگرد را به پایان برد.

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910620001183
 

natanaeal

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یا علیلطفا بخوانید و بدون هیچ توهینی نظر دهید: کورش جان ای ذولقرنین کتاب آسمانی من از کارهای نیک تو نمیتوان چشم پوشید اما عده ای سعی دارند تو را " نـقـطـه مـقـابـل اسـلام " قرار دهند..... همان دینی که گر به تو عرضه میشد چه بسا که با آغوش باز می پذیرفتی... همان دینی که چهارچوبش خدا و دیگر گفتار، کردار وپندار نیک است...نمی دانم چرا مارا مجبور به الگو گیری از تومیکنند تا عـلـی (ع) ....؟تو بر تخت شاهی خاکها فتح کردی اما علـی بر منبر چوبی دلها فتح میکرد...چرا سخن از بخشش و آزادی انتخاب تو در دین هست اما کسی از بخشیدن و بخشودن عـلـی (ع) حرفی نمی زند؟ تو شاه بودی وبخشیدی...تو از نظر مادی ثروتمند ترین مردمان بودی و بخشیدی....اما مولایم علی (ع) و ادامه دهندگان راهش، در نهایت قناعت، بخشیدند و بخشودند... گرسنه بودند ولی غذای خود را به دیگری دادند...کوروش جان تو نژادپرست نبودی و اولین کاتب منشور حقوق ملل بودی و همه کشورهای زیر سلطه ات را به یک چشم نگاه میکردی چه عرب چه عجم ، چه مسیحی چه یهودی اما این روزها جماعتی پیدا شده اند که سنگ تورا به سینه میزنند و بر طبل آریایی بودن خود میکوبند و با نام و آوازه تو شدیدا اسلام ستیزی میکنند !مردانی پیدا شده اند که ابرویشان از مو نازک تر است و مدعی تمدن اصیل تو هستند...!زنانی پیدا شده اند مقلد مدهای عریان غربی که شدیدا ادعای بانوی ایرانی بودن را دارند...!کوروش تو به انها بگو در کتیبه ها و سنگ نشوته های تخت جمشیدهیچ مردی گوشواره به گوش و ابرو برداشته نیست...هیچ پیکر خانومی برهنه و بد حجاب نیست...کوروش جان آیا خود تو و خدای تو راضی به این عمل متعصبانه هستیدای فرمانروای عادل من تو یکتا پرست قبول اما آیا اسلام من تضاد و تناقضی با زرتشت تو دارد که عده ای میخواهند این دو را در برابر هم علم کنند و به جان هم بی اندازند؟ آیا اهورای تو همان الله ما نیست ؟ آیا دین اسلام من نسخه تکامل یافته آیین منقضی شده زرتشت و مسیح و... نیست ؟ آیااگر اکنون خود زنده بودی باز به آیین منقضی شده زرتشت میماندی یا دین کامل و برتر را برمیگزیدی ؟آری کوروش... خواب دیگر بس است و برخـیـز و خود را از چنگ افرادی که با نام تو بر علیه خدای تو مبارزه میکنند رها کن....
 
اصلا مهم نیست که منظور اعراب از ذولقرنین کوروش بوده یا اسکندر یا ....
اعراب عددی نیستند که بخواند در مورد کوروش حرفی بزنند.
حالا تو هر کتابی میخواد باشه

اولا اعراب در مورد کوروش حرفی نزده اند .
دوما اسلام گفته پیامبری به نام ذوالقرنین بوده و چنین و چنان .... محققا اومدن نظر دادن که شاید کوروش همون پیامبر بوده !
ثانیا چه عصبیتی!
نژادپرستی دیگه نخ نما شده توی قرن 21!
 
کوروش هیچ وقت نقطه مقابل اسلام نبوده!
اساسا دین کاری به این مسائل نداره !
ولی یک عده هدف دار میخوان بیان بگن کوروش همون اصالت شماست . زرتشت همون دین کهن ایرانیه ! اسلام یه چیز تحمیلیه !
غافل ازینکه حرف حق رو باید پذیرفت حالا هر کس باشه و از هر نژادی باشه!
.
ثانیا در کنار یه پژوهش هایی که در مورد اینکه کوروش احتمالا ذوالقرنین بوده انجام شده ،
پژوهش هایی هم بوده که ارتباطی بین کوروش ، خشایار و یهودیت رو آشکار کرده !
که منابع غربی هم تصدیق کردند اینو اتفاقا !
ارجاع میدم به صحبت های حسن عباسی و رائفی پور که به تفصیل و با سند در این مورد تحقیق علمی کردند .
 

Similar threads

بالا