مشاعره عرفانی

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
بنام او یکتاست

از اسم تاپیک کاملا مشخصه،دوستانی که در مشاعره شرکت میکنن اشعار و ابیاتی که ارائه میدن باید عرفانی باشه...
:gol:

اگرم نام شاعر رو میدونید یا شعر از خودتون هست،میتونین عنوان کنین...
:gol:





ديده از ديدار خوبان برگرفتن مشكل است
هر كه ما را اين نصيحت مي كند بي حاصل است
گر به صد منزل فراق افتد ميان ما و دوست
هم چنانش در ميان جان شيرين منزل اس
ت

سعدي عليه رحمه

 

mahboobeyeshab

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا بر ان امت ز حکم مرگ و درد
ناقه الله و سقیاها چه کرد
شحنه ی قهر خدا زیشان بجست
خونبهای اشتری شهری درس
ت...
مولانا
 

nice_Alice

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
توبه کنم که بشکنم به هرنفس
لذت توبه کردنم توبه شکستن استو بس
نیست شبی توبه کنم, می نخورم بار دِگر
شب نرسیده به سحر, دوباره میکنم هوس

سال ها من گفته بودم ترکِ جامو می کنم
ترک جامو می کنم, اما نگفتم کِی کنم !


:D

 
آخرین ویرایش:

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز

.
.
.


غزلی از سعدی شیرازی :


منزل عشق از جهانی دیگر است

مرد عاشق را نشانی دیگر است

بر سر بازار سربازان عشق

زیر هر داری جوانی دیگر است

عقل میگوید که این رمز از کجاست

کاین جماعت را نشانی دیگر است

بر دل مسکین هر بیچاره ای

شاه را گنج نهانی دیگر است

این گدایانی که این دم میزنند

هر یکی صاحبقرانی دیگرست ... :gol:

( ت )

 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که چون همی سپرم


چنین که در دل من داغ زلف سرکش توست
بنفشه زار شود تربتم چو درگذر
م
 

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز
.
.
.

مجنون حریف غصه لیلا نمیشود

زخم فراق بی تومداوانمیشود

فالی زدم به حضرت حافظ بازگفت

بخت همیشه بسته ما وانمیشود ... :gol:

( د )
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
ما ز بالاییم و بالا می رویم
ما ز دریاییم و دریا می رویم
ما از آن جا و از این جا نیستیم
ما ز بی‌جاییم و بی‌جا می روی
م

مولانا
 

.:ارمیا:.

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
مردان خدا پرده ی پندار دریدند/ یعنی همه جا غیر خدا هیچ ندیدند
هردست که دادند ازآن دست گرفتند/ هر نکته که گفتند همان نکته شنیدند

یک طایفه رابهرمکافات سرشتند/ یک سلسله رابهرملاقات گزیدند
یک فرقه به عشرت درکاشانه گشادند/ یک زمره به حسرت سرانگشت گزیدند
جمعی به در پیر خرابات خرابند/ قومی به بر شیخ مناجات مریدند
یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد / یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند!

(فروغی بسطامی)​
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
دل می رود ز دستم صاحب دلان خدارا

دردا که راز پنهان خواهد شد آشکار
ا
 

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز

.
.
.

دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد

به زیر آن درختی رو که او گل‌های تر دارد

،


در این بازار مکاران مرو هر سو چو بی‌کاران

به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد ...:gol:

( د )
 

.:ارمیا:.

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز

.
.
.

دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد

به زیر آن درختی رو که او گل‌های تر دارد

،


در این بازار مکاران مرو هر سو چو بی‌کاران

به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد ...:gol:

( د )

آقا وحید نپیچون "ث" بود!!:D
 

helya.azad

عضو جدید
در ديده به جاي خواب آب است مرا
زيرا كه به ديدنت شتاب است مرا
گويند بخواب تا به خوابش بيني
اي بي خبران چه جاي خواب است مرا
 

.:ارمیا:.

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
در ديده به جاي خواب آب است مرا
زيرا كه به ديدنت شتاب است مرا
گويند بخواب تا به خوابش بيني
اي بي خبران چه جاي خواب است مرا
آتش عشق تو در دل شرری زد که سحر/ سوختم، خاک شدم، یکسره از دست شدم
 

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز

.
.
.


دل بي بهره از مهرت حقيقت را كجا يابد

حق از آئينه رويت تجلي كرد بر دلها

به كوي خود نشاني ده كه شوق تو محبان را

ز تقوا داد زاد ره ، ز طاعت بست محملها ... :gol:

( الف )​
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
تشنه ی بادیه را هم به زلالی در یاب
به امیدی که در این ره به خدا می داری
دل ربودی و بحل کردمت ای جان لیکن
به از این دار نگاهش که مرا میدار
ی
 

A.N.M

عضو جدید
آسمان مرد و زمین زن در خرد هرچه این آن انداخت این می پرورد
د
 

helya.azad

عضو جدید
تشنه ی بادیه را هم به زلالی در یاب
به امیدی که در این ره به خدا می داری
دل ربودی و بحل کردمت ای جان لیکن
به از این دار نگاهش که مرا میدار
ی
يارم به يك لا پيرهن خوابيده زير نسترن
ترسم كه بوي نسترن مست است و هشيارش كند
(د)
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
در شـب هجران مرا پروانه وصلی فرسـت
ور نه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمـع
بی جمال عالم آرای تو روزم چون شب است
با کمال عشق تو در عین نقصانم چو شمـ
ع
 

helya.azad

عضو جدید
در شـب هجران مرا پروانه وصلی فرسـت
ور نه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمـع
بی جمال عالم آرای تو روزم چون شب است
با کمال عشق تو در عین نقصانم چو شمـ
ع
عشق را خواهي كه تا پايان بري
بس كه بپسنديد بايد ناپسند
(د)
 

Similar threads

بالا