دوستداران دکتر علی شریعتی بیان اینجا

fbarani67

عضو جدید
کاربر ممتاز
ازدست دادن کسی که دوستش داریم خیلی دشواراست.
اما اکنون به این نتیجه رسیده ام که کسی کسی را از دست نمیدهد؛ زیرا‎ ‎مالک آن نیست ، و‎ ‎این یعنی آزادی ،
داشتن بهترینهای دنیا بدون آنکه صاحبشان باشی ...
دکتر شریعتی
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدایا رحمتی کن تا ایمان نام و نان برایم نیاورد
قوتم بخش تا نانم را و حتی نامم را در خطر ایمانم افکنم
تا از آنها باشم که پول دنیا را می گیرند و برای دین کار می کنند
نه از آنها که پول دین می گیرند و برای دنیا کار می کنند
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگر اگر دروغ رنگ داشت هر روزشاید ده ها رنگین کمان از دهان ما نطفه می بست
و بی رنگی کمیاب ترین چیزها بود
اگر عشق ارتفاع داشت من زمین را زیر پای خود داشتم و تو هیچ گاه عزم صعود نمی کردی
آنگاه شاید پرچم کهربایی مرا در قله ها به تمسخر می گرفتی


اگر گناه وزن داشت هیچ کس را توان آن نبود که گامی بردارد

اگر دیوار نبود نزدیکتر بودیم, همه وسعت دنیا یک خانه می شد
و تمام محتوای سفره سهم همه بود
و هیچ کس در پشت هیچ ناکجایی پنهان نمی شد

اگر خواب حقیقت داشت، همیشه با تو در آن ساحل سبز لبریز از نا باوری بودم


اگر همه سکه داشتند, دلها سکه را بیش از خدا نمی پرستیدند
و یکنفر کنار خیابان خواب گندم نمی دید
تا دیگری از سر جوانمردی بی ارزشترین سکه اش را نثار او کند

اگر مرگ نبود زندگی بی ارزشترین کالا بود, زیبایی نبود, خوبی هم شاید


اگر عشق نبود به کدامین بهانه می خندیدیم و می گریستیم؟
کدام لحظه ناب را اندیشه می کردیم؟
چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟
آری بیگمان پیش تر از اینها مرده بودیم, اگر عشق نبود


اگر کینه نبود قلبها تمام حجم خود را در اختیار عشق می گذاشتند
و من با دستانی که زخم خورده توست
گیسوان بلند تو را نوازش می کردم
و تو سنگی را که من به شیشه ات زده بودم به یادگار نگه می داشتی و
ما پیمانه هایمان را شبهای مهتابی به سلامتی دشمنانمان پر می کردیم
 

rahil rachel

عضو جدید
در دیروز بردگی ما این گونه بود که جسم و زور و بازوی ما تحت بردگی بود ولی امروز جسم ما برده نیست فکر و تفکرات و ذهن ما برده است ...و بردگی در گذشته همانا بهتر از امروز است...
دکتر علی شریعتی
 

rahil rachel

عضو جدید

انسان در گرسنگی ناقص است، در بیسوادی ناقص است...، اما انسان است. اما ان که ازادی را از من میگیرد دیگر هیچ چیز ندارد که از ان عزیزتر به من ارمغان دهد انسانی که از آزادی محروم است انسان نیست
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدایا : اندیشه و احساس مرا در سطحی پایین بیاور که زرنگی های حقیر و پستی های نکبت بار و پلید"شبه آدمهای اندک" را متوجه نشوم چه دوست تر میدارم بزرگواری گول خور باشم تا همچون اینان کوچکواری گول زن
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدایا
مرا از این فاجعه ی پلید مصلحت پرستی که چون همه گیر شده است ، وقاحتش از یاد رفته و بیماریی شده است از فرط عمومیتش ، هر که از آن سالم مانده بیمار می نماید، مصون دار تا: به رعایت مصلحت ، حقیقت را ذبح شرعی نکنم.
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آنجا كه چشمان مشتاقی برای انسانی اشك می ریزد،

زندگی به رنج كشیدنش می ارزد.
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خيانت تنها اين نيست كه شب را با ديگري بگذراني ...
خيانت ميتواند دروغ دوست داشتن باشد !
خيانت تنها اين نيست كه دستت را در خفا در دست ديگري بگذاري ...
خيانت ميتواند جاري كردن اشك بر ديدگان معصومي باشد!
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نروز ..


تازه فهمیدم ..


در چه بلندایی آشیانه داشتم...


وقتی از چشمهایت افتادم...


هنوز دست و پای دلم درد می کند ..


چقدر شکستن سخت است ...


وقتی تو داری نگاه می کنی

مهدی صفی یاری
 

fbarani67

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر چه از دست میرود بگذار برود

هر چه از دست میرود بگذار برود.​
چیزی که به التماس آلوده باشد نمیخواهم، هر چه باشد.​
حتی زندگی...
ارنستو چگوارا
 

fbarani67

عضو جدید
کاربر ممتاز
انسان عامی


انسان عامی،

با چـیزی که نمی شـناسد

پدرکشتگی می ورزد

و آن چه را که می‏داند،

حقیقت محض می پندارد.​
استاد: احمد شاملو​
 

ensan1

عضو جدید

ensan1

عضو جدید
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد***عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
جلوه ای کرد رخش دید ملک عشق نداشت ***عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد

[FONT=&quot].....از عدم نميتوان خواست[/FONT]

[FONT=&quot]و حيات انتظار مي كشد [/FONT]
[FONT=&quot]و از عدم كسي نمي رسد[/FONT]
[FONT=&quot]و «داشتن» نيازمند «طلب »است[/FONT]
[FONT=&quot]و پنهاني بيتاب «كشف»[/FONT]
[FONT=&quot] و تنهايي بيقرار «انس»[/FONT]
[FONT=&quot]و خدا از بودن بيشتر بود[/FONT]
[FONT=&quot]و از حيات زنده تر [/FONT]
[FONT=&quot]و از غيب پنهان تر[/FONT]
[FONT=&quot]و از تنهايي تنها تر[/FONT]
[FONT=&quot]و براي «طلب » بسيار «داشت»[/FONT]
[FONT=&quot]و عدم نيازمند نيست[/FONT]
[FONT=&quot]نه نيازمند خدا ، نه نيازمند مهر[/FONT]
[FONT=&quot]نه ميشناسد ، نه ميخواهد و نه درد ميكشد و نه انس ميبندد


[/FONT]
[FONT=&quot]كسي «نمي خواست» كسي نمي ديد ، كسي عصيان نمي كرد كسي عشق نمي ورزيد ، كسي نيازمند نبود ، كسي درد نداشت …و…[/FONT]

[FONT=&quot]و خداوند خدا براي حرف هايش باز هم مخاطبي نيافت![/FONT]
[FONT=&quot]هيچ كس او را نمي شناخت ،هيچ كس با او «انس» نمي توانست بست[/FONT]

[FONT=&quot](انسان) را آفريد![/FONT]
[FONT=&quot]و اين نخستين بهار خلقت بود
[/FONT]
 

A.N.M

عضو جدید
امشب شب شهادت دکتر برای شادی روحشون همگی یه صلوات بفرستیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد
 

ensan1

عضو جدید
با سلام و احترام

برای امشب با این وضعیت اسف بار فرهنگی حرفی برای گفتن باقی نمیمونه

اما فکر میکنم وصف دکتر چمران از معلم شهید برای امشب مناسب باشه ......




ای علی! همیشه فکر می‌کردم که تو بر مرگ من مرثیه خواهی گفت و چقدر متأثرم که اکنون من بر تو مرثیه میخوانم !

ای علی! من آمده‌ام که بر حال زار خود گریه کنم، زیرا تو بزرگتر از آنی که به گریه و لابه ما احتیاج داشته باشی!...خوش داشتم که وجود غم‌آلود خود را به سرپنجه هنرمند تو بسپارم، و تو نیِ وجودم را با هنرمندی خود بنوازی و از لابلای زیر و بم تار و پود وجودم، سرود عشق و آوای تنهایی و آواز بیابان و موسیقی آسمان بشنوی.می‌خواستم که غم‌های دلم را بر تو بگشایم و تو «اکسیر صفت» غم‌های کثیفم را به زیبایی مبدّل کنی و سوزوگداز دلم را تسکین بخشی. می‌خواستم که پرده‌های جدیدی از ظلم وستم را که بر شیعیان علی(ع) و حسین(ع) می‌گذرد، بر تو نشان دهم و کینه‌ها و حقه‌ها و تهمت‌ها و دسیسه‌بازی‌های کثیفی را که از زمان ابوسفیان تا به امروز بر همه جا ظلمت افکنده است بنمایانم.

ای علی! تو را وقتی شناختم که کویر تو را شکافتم و در اعماق قلبت و روحت شنا کردم و احساسات خفته وناگفته خود را در آن یافتم. قبل از آن خود را تنها می‌دیدم و حتی از احساسات و افکار خود خجل بودم و گاهگاهی از غیرطبیعی بودن خود شرم می‌کردم؛ اما هنگامی ‌که با تو آشنا شدم، در دوری دور از تنهایی به در آمدم و با تو هم‌راز و همنشین شدم.

ای علی! تو مرا به خویشتن آشنا کردی. من از خود بیگانه بودم. همه ابعاد روحی و معنوی خود را نمی‌دانستم. تو دریچه‌ای به سوی من باز کردی و مرا به دیدار این بوستان شورانگیز بردی و زشتی‌ها و زیبایی‌های آن را به من نشان دادی.

ای علی! شاید تعجب کنی اگر بگویم که همین هفته گذشته که به محور جنگ «بنت جبیل» رفته بودم و چند روزی را در سنگرهای متقدّم «تل مسعود» در میان جنگندگان «امل» گذراندم، فقط یک کتاب با خودم بردم و آن «کویر» تو بود؛ کویر که یک عالم معنا و غنا داشت و مرا به آسمان‌ها می‌برد و ازلیّت و ابدیّت را متصل می‌کرد؛ کویری که در آن ندای عدم را می‌شنیدم، از فشار وجود می‌آرمیدم، به ملکوت آسمان‌ها پرواز می‌کردم و در دنیای تنهایی به درجه وحدت می‌رسیدم؛ کویری که گوهر وجود مرا، لخت و عریان، در برابر آفتاب سوزان حقیقت قرار داده، می‌گداخت و همه ناخالصی‌ها را دود و خاکستر می‌کرد و مرا در قربانگاه عشق، فدای پروردگار عالم می‌نمود...

ای علی! همراه تو به کویر می‌روم؛ کویر تنهایی، زیر آتش سوزان عشق، در توفان‌های سهمگین تاریخ که امواج ظلم و ستم، در دریای بی‌انتهای محرومیت و شکنجه، بر پیکر کشتی شکسته حیات وجود ما
می‌تازد.


ای علی! همراه تو به حج می‌روم؛ در میان شور و شوق، در مقابل ابّهت وجلال، محو می‌شوم، اندامم می‌لرزد و خدا را از دریچه چشم تو می‌بینم و همراه روح بلند تو به پرواز در می‌آیم و با خدا به درجه وحدت می‌رسم.

ای علی!
همراه تو به قلب تاریخ فرو می‌روم، راه و رسم عشق بازی را می‌آموزم و به علی بزرگ آن‌قدر عشق می‌ورزم که از سر تا به پا می‌سوزم....

ای علی! همراه تو به دیدار اتاق کوچک فاطمه می‌روم؛ اتاقی که با همه کوچکی‌اش، از دنیا و همه تاریخ بزرگتر است؛ اتاقی که یک در به مسجدالنبی دارد و پیغمبر بزرگ، آن را با نبوّت خود مبارک کرده است، اتاق کوچکی که علی(ع)، فاطمه(س)، زینب(س)، حسن(ع) و حسین(ع) را یکجا در خود جمع نموده است؛ اتاق کوچکی که مظهر عشق، فداکاری، ایمان، استقامت و شهادت است. راستی چقدر دل‌انگیز است آنجا که فاطمه کوچک را نشان می‌دهی که صورت خاک‌آلود پدر بزرگوارش را با دست‌های بسیار کوچکش نوازش می‌دهد و زیر بغل او را که بی‌هوش بر زمین افتاده است، می‌گیرد و بلند می‌کند!

ای علی! تو «ابوذر غفاری» را به من شناساندی، مبارزات بی‌امانش را علیه ظلم و ستم نشان دادی، شجاعت، صراحت، پاکی و ایمانش را نمودی و این پیرمرد آهنین‌اراده را چه زیبا تصویر کردی، وقتی که استخوان‌پاره‌ای را به دست گرفته، بر فرق «ابن کعب» می‌کوبد و خون به راه می‌اندازد! من فریاد ضجه‌آسای ابوذر را از حلقوم تو می‌شنوم و در برق چشمانت، خشم او را می‌بینم، در سوز و گداز تو، بیابان سوزان ربذه را می‌یابم که ابوذر قهرمان، بر شن‌های داغ افتاده، در تنهایی و فقر جان می‌دهد ... .‌

ای علی! تو در دنیای معاصر، با شیطان‌ها و طاغوت‌ها به جنگ پرداختی، با زر و زور و تزویر درافتادی؛ با تکفیر روحانی‌نمایان، با دشمنی غرب‌زدگان، با تحریف تاریخ، با خدعه علم، با جادوگری هنر روبه‌رو شدی، همه آنها علیه تو به جنگ پرداختند؛ اما تو با معجزه حق و ایمان و روح، بر آنها چیره شدی، با تکیه به ایمان به خدا و صبر و تحمل دریا و ایستادگی کوه و برّندگی شهادت، به مبارزه خداوندان «زر و زور و تزویر» برخاستی و همه را به زانو در آوردی.

ای علی! دینداران متعصّب و جاهل، تو را به حربه تکفیر کوفتند و از هیچ دشمنی و تهمت فروگذار نکردند و غربزدگان نیز که خود را به دروغ، «روشنفکر» می‌نامیدند، تو را به تهمت ارتجاع کوبیدند و اهانت‌ها کردند. رژیم شاه نیز که نمی‌توانست وجود تو را تحمّل کند و روشنگری تو را مخالف مصالح خود می‌دید، تو را به زنجیر کشید و بالاخره... «شهید» کرد...
 
آخرین ویرایش:

fbarani67

عضو جدید
کاربر ممتاز
دكتر ِشريعتي مي‌نويسد:

كساني هستند كه فضاي انديشيدن آنها بر پول است،

مگر نمي‌بينيم كساني را كه امروز با پدرزنشان ازدواج مي‌كنند،

اين مگر براي پول نيست؟

نه دوست داشتن، نه عشق، بلكه بر اساس مقدار پول يا مثلا

تعداد قوم و خويش كه همسرش دارد. كسي كه اين محاسبه

را مي‌كند حتي احساسات غريزي حيوان را هم ندارد.

براي اينكه وقتي يك حيوان نر و ماده به هم مي‌چسبند،

مي‌خواهند غريزه جنسي‌شان را ارضاء كنند، همان غريزه باز هم

معنوي‌تر از اين كاسبي است، هيچ وقت يك الاغ نر به خاطر پالان

الاغ ماده و يا به خاطر قاليچه و امثالهم به طرف آن كشش

پيدا نمي‌كند، وقتي انسان فضاي انديشه‌اش تا اين حد سقوط

مي‌كند، از الاغ هم پايين‌تر است!
 

fbarani67

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمند شدم .
وقتی دیگر رفت
من در انتظار امدنش نشستم
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم
وقتی او تمام کرد من شروع کردم
وقتی او تمام شد
من اغاز شدم
وچه سخت است تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن
مثل تنها مردن !!!
دکتر علی شریعتی
 

ensan1

عضو جدید
فلسفه انیشتین هیچ گاه دچار عوام زدگی نمیشود،زیرا موضوعی است که فقط عده ای متخصص ریاضی و فیزیک با آن سر و کار دارند و متخصصین ریاضی و فیزیک چون زیان انیشتین را به درستی می فهمند،نمیتوانند مسخش کنند،عوضش کنند و یا تحریفش نمایند.

از این رو این گونه مکتب ها و فلسفه ها همیشه از بیماری عوام زدگی به دور است و در بین یک عده متخصص که در سطح درک و فهم آن هستند محصور می ماندو اما نوع دیگری از مذاهب و مکتب های علمی و اجتماعی وجود دارد که به علت آن که خطابشان توده ی مردم است ،بیماری عوام زدگی زود در آن رسوخ می کند. یکی از آثار این بیماری بد تلقی کردن مفهوم و حقیقت واقعی مکتب است.

عوام زدگی بیماریی است که حقیقت یک فکر و یا یک انسان را دگرگون میکند،در قالب فکر کوتاه خودش ی ریزد و رنگ سنت ها و عادت ها و سلیقه ها و تربیت های شخصی خودش را به این مکتب تازه ،به این مذهب تازه میزند و به کلی عوضش میکند معنی "اسلام پوستینش را بر عکس و چپه تنش میکند" این است.


یکی از مواردی که به عنوان نمونه یرای فهمیدن بیماری عوام زدگی میتوان گفت،تلقینی است که از انسان های بزرگ و شخصیت های برجسته ای که در مذهب ما وجود دارند میشود
ارزش های واقعی یک انسان را درک نمیکنیم و مثلا نمیدانیم علی چرا بزرگ است، فقط میدانیم که بزرگ است میدانیم که عظمت دارد میدانیم که از ما خیلی عالی تر است
اما چرا بزرگ است ؟ چه فضیلت ها و یزرگی ها دارد؟ نمیدانیم ...

قرن ما در جستجوی علی صفحه 82
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روزی از روزها، شبی از شب ها، خواهم افتاد و خواهم مرد
اما می خواهم هر چه بیشتر بروم تا هرچه دورتر بیفتم
تا هرچه دیرتر بیفتم، هر چه دیرتر و دورتر بمیرم،
نمی خواهم حتی یگ گام یا یک لحظه
پیش از آنکه می توانسته ام بروم و بمانم ،
افتاده باشم و جان داده باشم
همین ...

 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگر همه ثروت داشتند؛
دل ها، سکه ها را بیش از خدا نمی پرستیدند..
و یک نفر در کنار خیابان خواب گندم نمی دید؛
تا دیگران از سر جوانمردی؛
بی ارزش ترین سکه هاشان را نثار او کنند..
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگر عشق نبود؛
به کدامین بهانه می گریستیم و می خندیدیم؟
کدام لحظه ی نایاب را اندیشه میکردیم؟
و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟
آری... بی گمان، پیش از اینها مرده بودیم ....
اگر عشق نبود؛
 

Similar threads

بالا