دارم از زلف سياهش گله چندان كه مپرس كه چنان زو شده ام بي سر و سامان كه مپرس
sheida244 عضو جدید Apr 8, 2008 #2,161 دارم از زلف سياهش گله چندان كه مپرس كه چنان زو شده ام بي سر و سامان كه مپرس
booghbooghabbasy عضو جدید Apr 8, 2008 #2,162 ساقیا امشب صدایم با صدایت ساز نیست یا که من مست و خرابم یا که سازت ساز نیست ساقیا امشب مخالف می نوازد ساز تو یا که من بسیار مستم یا که سازت ساز نیست
ساقیا امشب صدایم با صدایت ساز نیست یا که من مست و خرابم یا که سازت ساز نیست ساقیا امشب مخالف می نوازد ساز تو یا که من بسیار مستم یا که سازت ساز نیست
VRWH عضو جدید کاربر ممتاز Apr 8, 2008 #2,164 هر که شد محرم دل در حرم یار بماند وان که این کار ندانست در انکار بماند
ب بشارت عضو جدید Apr 8, 2008 #2,165 در دير مغان آمد، يارم قدحي در دست مست از مي و ميخواران، از نرگس مستش مست
Asal729 عضو جدید Apr 8, 2008 #2,166 تو که آرام مي خواني قنوت گريه هايت را ميان ربناي سبز دستانت دعايم کن...............
sheida244 عضو جدید Apr 9, 2008 #2,168 در دياري كه در آن نيست كسي يار كسي يارب اي كاش نيفتد به كسي كار كسي
ب بشارت عضو جدید Apr 9, 2008 #2,170 دل من نه مرد آن است كه با غمش سرآيد مگسي كجا تواند كه بيفكند عقابي
ie student عضو جدید کاربر ممتاز Apr 10, 2008 #2,172 دل می رود ز دستم،صاحب دلان خدا را دردا که راز پنهان،خواهد شد آشکارا
melika62 عضو جدید Apr 10, 2008 #2,174 در کار گلاب و گل حکم ازلي اين بود کاين شاهد بازاري وان پرده نشين باشد
Asal729 عضو جدید Apr 11, 2008 #2,175 در بازي دل نگاه من مست تو بو هر برگ دلم شکسته پابست تو بود من شاه دلم را به زمين انداختم اما چه کنم که تک دل دست تو بود
در بازي دل نگاه من مست تو بو هر برگ دلم شکسته پابست تو بود من شاه دلم را به زمين انداختم اما چه کنم که تک دل دست تو بود
hamid_61 عضو جدید Apr 11, 2008 #2,176 در دل من گنج خود کردی نهان جای در ویرانه کردی عاقبت سوختی در شمع رویت جان من چاره ی پروانه کردی عاقبت قطره ی اشک مرا کردی قبول قطره را دردانه کردی عاقبت "فیض کاشانی-دیوان اشعار-غزلیات"
در دل من گنج خود کردی نهان جای در ویرانه کردی عاقبت سوختی در شمع رویت جان من چاره ی پروانه کردی عاقبت قطره ی اشک مرا کردی قبول قطره را دردانه کردی عاقبت "فیض کاشانی-دیوان اشعار-غزلیات"
marjan.h عضو جدید Apr 11, 2008 #2,177 تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند
sheida244 عضو جدید Apr 12, 2008 #2,178 دوش ديدم كه ملائك در ميخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند
ب بشارت عضو جدید Apr 12, 2008 #2,179 در قمار زندگانی عاقبت ما باختیم بسکه تکخال محبت بر زمین انداختیم
ie student عضو جدید کاربر ممتاز Apr 12, 2008 #2,180 ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی تو بمان دگران،وای به حال دگران
hamid_61 عضو جدید Apr 13, 2008 #2,181 نظری کن که به جان آمدم از دلتنگی گذری کن که خیالی شدم از تنهایی گفته بودی که : بیایم چو، به جان آیی تو من به جان آمدم، اینک تو چرا می نایی؟ بس که سودای سر زلف تو پختم به خیال عاقبت چون سر زلف تو شدم سودایی
نظری کن که به جان آمدم از دلتنگی گذری کن که خیالی شدم از تنهایی گفته بودی که : بیایم چو، به جان آیی تو من به جان آمدم، اینک تو چرا می نایی؟ بس که سودای سر زلف تو پختم به خیال عاقبت چون سر زلف تو شدم سودایی
marjan.h عضو جدید Apr 13, 2008 #2,183 من این حروف نوشتم چنانکه غیر ندانست تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی
booghbooghabbasy عضو جدید Apr 14, 2008 #2,184 یه کاری کرد با دل من اون چشای پر جذبه که ساعت خونم هنوز بعد یه عمری عقبه
ب بشارت عضو جدید Apr 14, 2008 #2,185 هر لحظه به شكلي دگر آن يار در آمد،دل برد نهان شد هر دم به لباسي دگر آن يار در آمد،گه پير وجوان شد
marjan.h عضو جدید Apr 14, 2008 #2,186 در مجلس ما عطر میامیز که ما را هر لحظه ز گیسوی تو خوشبوی مشام است
ب بشارت عضو جدید Apr 14, 2008 #2,187 تا كي كشم عتيبت ،زان چشم دلفريبت روزي كرشمه اي كن، اي يار برگزيده
sheida244 عضو جدید Apr 14, 2008 #2,188 هان مشو نوميد چون واقف نه اي از سر غيب باشد اندر پرده بازي هاي پنهان، غم مخور
ب بشارت عضو جدید Apr 15, 2008 #2,189 راست چون سوسن وگل از اثر صحبت پاک بر زبان بود مرا آنچه تو را در دل بود