aminson
عضو جدید
سخنی از خودم البته با اجازه :
خب ما ایرانی ها مرده پرستیم ! و منم ایرانیم ، اصولا ما عادت داریم تا وقتی کسی می میره یادی ازش کنیم .
حسین پناهی آدم خاصی بود ! چون هرکسی نمیتونست اونو درک کنه ! شاید هم اون نمی تونست ما ها رو درک کنه ! به حر حال مخاطبین حسین پناهی 2 دسته هستند :
1- اونهایی که حسین پناهی رو از نزدیک می شناختند و براش احترام قایل بودند.
2- اونهایی که از پای تلویزیون حسین پناهی رو می شناختند و متاسفانه برداشت بدی می کردند .
در هر صورت من بعضی وقت ها فکر میکنم خداوند برای سرنوشت بعضی از آدم ها زیاد وقت نگذاشته همونطور که برای چهره و قیافه بعضی ها این کارو نکرده ! من فکر میکنم حسین پناهی برای قرن 21 مناسب نبود ! اصلا ذات اون برای این دوره زمونه تعریف نشده بود و خب این طبیعیه که این آدم ها از دیدگاه عام یا سیاه هستند یا سفید ! و هیچ تونالیته خاکستر هر چند کوتاه و مختصر براشون در نظر نیست. و زمان نشون داده اینجور آدمها زیاد نمیمونن همونطور که حسین نموند.
به نظر من اون از زیاد فهمیدن مرد .
توصیه میکنم سی دی شعرهاش رو بگیرین و گوش کنید . جسارتی به شما دوستان نمیکنم ولی اگه چیزی از شعر و ادبیات می دونید این کار رو بکنید چون در غیر این صورت چیزی نفهمید و این فرق بین ما و اون هستش . اسمش در بین شاعرهای بزرگ همچون سهراب یا از این قبیل شاعرها واقعا خالیه به علت شناخته نشدن
حسین پناهی دژکوه در ۶ شهریور ۱۳۳۵ (یا به روایتی ۱۳۳۹) در روستای دژکوه از توابع شهر سوق (شهرستان کهگیلویه) در استان کهکیلویه و بویراحمد متولد شد. پس از اتمام تحصیل در بهبهان به توصیه و خواست پدر برای تحصیل به مدرسه ی آیت الله گلپایگانی رفته بود و بعد از پایان تحصیلات برای ارشاد و راهنمایی مردم به محل زندگی اش بازگشت. چند ماهی در کسوت روحانیت به مردم خدمت می کرد. تا اینکه زنی برای پرسش مساله ای که برایش پیش آمده بود پیش حسین می رود.از حسین می پرسد که فضله ی موشی داخل روغن محلی که حاصل چند ماه زحمت و تلاش ام بود افتاده است، آیا روغن نجس است؟ حسین با وجود اینکه می دانست روغن نجس است، ولی اینرا هم می دانست که حاصل چند ماه تلاش این زن روستایی، خرج سه چهار ماه خانواده اش را باید تامین کند، به زن گفت نه همان فضله و مقداری از اطراف آنرا در بیاورد و بریزد دور،روغن دیگر مشکلی ندارد.بعد از این اتفاق بود که حسین علی رغم فشارهای اطرافیان، نتوانست تحمل کند که در کسوت روحانیت باقی بماند. این اقدام حسین به طرد وی از خانواده نیز منجر شد. حسین به تهران آمد و در مدرسه ی هنری آناهیتا چهار سال درس خواند و دوره بازیگری و نمایشنامه نویسی را گذراند.
پناهی بازیگری را نخست از مجموعه تلویزیونی محله بهداشت آغاز کرد. سپس چند نمایش تلویزیونی با استفاده از نمایشنامه های خودش ساخت که مدت ها در محاق ماند.
با پخش نمایش دو مرغابی درمه از تلویزیون که علاوه بر نوشتن و کارگردانی خودش نیز در آن بازی می کرد، خوش درخشید و با پخش نمایش های تلویزیونی دیگرش، طرف توجه مخاطبان خاص قرار گرفت.
نمایش های دو مرغابی درمه و یک گل و بهار که پناهی آنها را نوشته و کارگردانی کرده بود، بنا به درخواست مردم به دفعات از تلویزیون پخش شد. در دهه شصت و اوایل دهه هفتاد او یکی از پرکارترین و خلاق ترین نویسندگان و کارگردانان تلویزیون بود.
به دلیل فیزیک کودکانه و شکننده، نحوه خاص سخن گفتن، سادگی و خلوصی که از رفتارش می بارید و طنز تلخش بازیگر نقش های خاصی بود. اما حسین پناهی بیشتر شاعربود. و این شاعرانگی در ذره ذره جانش نفوذ داشت. نخستین مجموعه شعر او با نام من و نازی در ۱۳۷۶ منتشرشد،این مجموعه ی شعر تا کنون بیش از شانزده بار تجدید چاپ شد و به شش زبان زنده ی دنیا ترجمه شده است.
وی در 6 شهریور ۱۳۸2 و در سن ۴۹ سالگی بر اثر ایست قلبی درگذشت. که دخترش آنا او را چند روز بعد از مرگ پیدا کرد . او تمام دیالوگ های سریال امام علی را نوشته بود
کارنامه هنری
سینما
جوایز
خب ما ایرانی ها مرده پرستیم ! و منم ایرانیم ، اصولا ما عادت داریم تا وقتی کسی می میره یادی ازش کنیم .
حسین پناهی آدم خاصی بود ! چون هرکسی نمیتونست اونو درک کنه ! شاید هم اون نمی تونست ما ها رو درک کنه ! به حر حال مخاطبین حسین پناهی 2 دسته هستند :
1- اونهایی که حسین پناهی رو از نزدیک می شناختند و براش احترام قایل بودند.
2- اونهایی که از پای تلویزیون حسین پناهی رو می شناختند و متاسفانه برداشت بدی می کردند .
در هر صورت من بعضی وقت ها فکر میکنم خداوند برای سرنوشت بعضی از آدم ها زیاد وقت نگذاشته همونطور که برای چهره و قیافه بعضی ها این کارو نکرده ! من فکر میکنم حسین پناهی برای قرن 21 مناسب نبود ! اصلا ذات اون برای این دوره زمونه تعریف نشده بود و خب این طبیعیه که این آدم ها از دیدگاه عام یا سیاه هستند یا سفید ! و هیچ تونالیته خاکستر هر چند کوتاه و مختصر براشون در نظر نیست. و زمان نشون داده اینجور آدمها زیاد نمیمونن همونطور که حسین نموند.
به نظر من اون از زیاد فهمیدن مرد .
توصیه میکنم سی دی شعرهاش رو بگیرین و گوش کنید . جسارتی به شما دوستان نمیکنم ولی اگه چیزی از شعر و ادبیات می دونید این کار رو بکنید چون در غیر این صورت چیزی نفهمید و این فرق بین ما و اون هستش . اسمش در بین شاعرهای بزرگ همچون سهراب یا از این قبیل شاعرها واقعا خالیه به علت شناخته نشدن
حسین پناهی دژکوه در ۶ شهریور ۱۳۳۵ (یا به روایتی ۱۳۳۹) در روستای دژکوه از توابع شهر سوق (شهرستان کهگیلویه) در استان کهکیلویه و بویراحمد متولد شد. پس از اتمام تحصیل در بهبهان به توصیه و خواست پدر برای تحصیل به مدرسه ی آیت الله گلپایگانی رفته بود و بعد از پایان تحصیلات برای ارشاد و راهنمایی مردم به محل زندگی اش بازگشت. چند ماهی در کسوت روحانیت به مردم خدمت می کرد. تا اینکه زنی برای پرسش مساله ای که برایش پیش آمده بود پیش حسین می رود.از حسین می پرسد که فضله ی موشی داخل روغن محلی که حاصل چند ماه زحمت و تلاش ام بود افتاده است، آیا روغن نجس است؟ حسین با وجود اینکه می دانست روغن نجس است، ولی اینرا هم می دانست که حاصل چند ماه تلاش این زن روستایی، خرج سه چهار ماه خانواده اش را باید تامین کند، به زن گفت نه همان فضله و مقداری از اطراف آنرا در بیاورد و بریزد دور،روغن دیگر مشکلی ندارد.بعد از این اتفاق بود که حسین علی رغم فشارهای اطرافیان، نتوانست تحمل کند که در کسوت روحانیت باقی بماند. این اقدام حسین به طرد وی از خانواده نیز منجر شد. حسین به تهران آمد و در مدرسه ی هنری آناهیتا چهار سال درس خواند و دوره بازیگری و نمایشنامه نویسی را گذراند.
پناهی بازیگری را نخست از مجموعه تلویزیونی محله بهداشت آغاز کرد. سپس چند نمایش تلویزیونی با استفاده از نمایشنامه های خودش ساخت که مدت ها در محاق ماند.
با پخش نمایش دو مرغابی درمه از تلویزیون که علاوه بر نوشتن و کارگردانی خودش نیز در آن بازی می کرد، خوش درخشید و با پخش نمایش های تلویزیونی دیگرش، طرف توجه مخاطبان خاص قرار گرفت.
نمایش های دو مرغابی درمه و یک گل و بهار که پناهی آنها را نوشته و کارگردانی کرده بود، بنا به درخواست مردم به دفعات از تلویزیون پخش شد. در دهه شصت و اوایل دهه هفتاد او یکی از پرکارترین و خلاق ترین نویسندگان و کارگردانان تلویزیون بود.
به دلیل فیزیک کودکانه و شکننده، نحوه خاص سخن گفتن، سادگی و خلوصی که از رفتارش می بارید و طنز تلخش بازیگر نقش های خاصی بود. اما حسین پناهی بیشتر شاعربود. و این شاعرانگی در ذره ذره جانش نفوذ داشت. نخستین مجموعه شعر او با نام من و نازی در ۱۳۷۶ منتشرشد،این مجموعه ی شعر تا کنون بیش از شانزده بار تجدید چاپ شد و به شش زبان زنده ی دنیا ترجمه شده است.
وی در 6 شهریور ۱۳۸2 و در سن ۴۹ سالگی بر اثر ایست قلبی درگذشت. که دخترش آنا او را چند روز بعد از مرگ پیدا کرد . او تمام دیالوگ های سریال امام علی را نوشته بود
کارنامه هنری
سینما
- گذرگاه (۱۳۶۵)
- گال (۱۳۶۵)
- تیرباران (۱۳۶۶)
- هی جو (۱۳۶۷)
- نار و نی (۱۳۶۷)
- در مسیر تندباد (۱۳۶۷)
- ارثیه (۱۳۶۷)
- راز کوکب (۱۳۶۸)
- مهاجران (۱۳۶۹)
- چاووش (۱۳۶۹)
- سایه خیال (۱۳۶۹)
- اوینار (۱۳۷۰)
- هنرپیشه (۱۳۷۱)
- مرد ناتمام (۱۳۷۱)
- روز واقعه (۱۳۷۳)
- آرزوی بزرگ (۱۳۷۳)
- قصههای کیش (اپیزود اول، کشتی یونانی) (۱۳۷۷)
- بلوغ (۱۳۷۷)
- مریم مقدس (۱۳۷۹)
- بابا عزیز (۱۳۸۲)
- گرگها
- آواز مه
- محله بهداشت
- بی بی یون
- روزی روزگاری
- مثل یک لبخند
- ایوان مدائن
- خوابگردها
- هشت بهشت
- قهرمان کیه
- امام علی
- همسایهها
- آژانس دوستی
- دزدان مادر بزرگ
- آئینه خیال
- کوچک جنگلی
- آشپزباشی
- روزگار قریب
- آقا فرمان
- یحیی و گلابتون
- شلیک نهایی
- رعنا
- چیزی شبیه زندگی
- دومرغابی در مه
- من و نازی
- ستاره
- چیزی شبیه زندگی
- دو مرغابی درمه
- گلدان و آفتاب
- پیامبر بی کتاب
- دل شیر
جوایز