[ گفتگوی معماری]تا به حال این سوال در ذهن شما آمده که"طرح را از کجا شروع کنم ؟ "،" چی بکشم ؟"

arashitect

عضو جدید
درود ؛

با نظر شما موافقم ، و دلیل اینکه ایده را قبل از کانسپت نیاوردم این است که ایده را در قلب کانسپت می بینم وقتی شما برای بدنه یک فنجان از پره های دفع حرارت سی پی یو یک کامپیوتر (Heat Sink) ایده می گیرید ( کاری که یکی از شرکت کنندگان مسابقه طراحی فنجان خلاقانه کرده بود ) در واقع مفهوم و تصور کلی ( کانسپت ) شما نیز برای طراحی آن فنجان نیز بر ایده منطبق است.
به نظرم ، کانسپت از نظر گستردگی از ایده فراتر است و به همین دلیل کانسپت شامل ایده می شود. در واقغ ایده ، در گیر و دار طوفان مغزی معمار در مقوله مفاهیم و تصورات شکل می گیرد.
یکی از بد ترین تصمیم هایی که یک معمار یا دانشجوی معماری می تواند در روند طراحی بگیرد اینستکه پرداختن به کانسپت را در ایده متوقف کند. و خود بهتر می دانید که نتیجه آن در اغلب موارد آثار فرمالیستی محض است.

از تذکر به حایی که دادید تا بحث روشن تر شود بسیار سپاسگزارم.
بسیار عالی.
خواهشمندم در مورد چگونگی پرورش ایده درون کانسپت هم توضیحات تکمیلی رو ارائه بفرمایید تا استفاده کنیم.پیشا پیش سپاس مارو بپذیرید استاد.
 

ASDNA

عضو جدید
بسیار عالی.
خواهشمندم در مورد چگونگی پرورش ایده درون کانسپت هم توضیحات تکمیلی رو ارائه بفرمایید تا استفاده کنیم.پیشا پیش سپاس مارو بپذیرید استاد.

درود ؛

فکر می کنم همان راه کلاسیک که همه استفاده کردیم و می کنیم بهترین راه است. استفاده از کاغذ و مداد و پوستی و روان نویس نوک نمدی و مقوای 400 گرمی و مقوای ماکت و مقوای کارتن و فوم و ورق پلی استایرین ( یونولیت ) و گل مجسمه سازی و ورق زینک و . . . بهترین ابزار ها برای پرورش ایده هستند.
البته فرض بر این است که خود آگاه و نا خود آگاه ما از مطالعات تئوری و مبانی نظری مربوط به موضوع و بستر طرح سود کافی برده باشد.
 

??????

عضو جدید
با سلام خدمت شما سروران گرامی الا الخصوص اساتیدی که وظیفه خطیر هدایت این بحث بسیار مهم رو بر عهده دارند. بحث به نحو تقریبا قابل قبولی داره دنبال میشه تا اینکه به یکی از مهمترین بخش هاش با عنوان
IDEA & CONCEPT
میرسه.این کلمات رو لاتین نوشتم چون لاتین هستند و از جنس حرف های معماری ما نیستند اگرچه ما در معماری درخشان خودمون همیشه از اونها استفاده کردیم اما با تعاریف و ارزشهای خودمون بوده نه صرفا با تعاریف بیگانه!!! پس ما این مفاهیم رو در معماری گذشته داشته ایم حتی بسیار غنی تر و در چارچوب مبانی نظری از جنس مفاهیم خودمون.پس بحث جدیدی نیست!!!!
انتظار داشتم در این مرحله اساتید عزیز قبل از وارد شدن به این بحث و چگونگیه پرورش دادن آن در پروسه طراحی ابتدا به ساکن این دو کلمه لاتین رو برای دوستان تعریف میکردند و سپس وارد این مبحث میشدند.تعریفی نه از جنس فارسی بلکه از جنس لاتین!!!و سپس فارسی!!!!
توصیه ای به دوستان عزیزم دارم:قبل از اینکه برای این دو کلمه تعاریف خودمون رو بیان کنیم و اینکه کدام یک نسبت به دیگری تقدم زمانی دارند و یا مهمتر از اینها اینکه کدام یک از این دو، بعد کالبدی دارند!!!!بیایم یک بار هر دو کلمه رو در فرهنگ لغت انگلیسی به انگلیسی بررسی کنیم چرا که این کلمات لاتینند و ما میبایست ابتدا بدونیم که غربی ها دقیقا چه تعریفی از ایده و کانسپت دارند!!!اینجا به نتایج جالبی خواهید رسید که شاید در دوره تحصیلات آکادمیک تا حالا باهاش برخوردی اشتباه یا حتی صحیح داشته اید.
سپس این دو کلمه رو در چند فرهنگ لغت انگلیسی به فارسی بررسی بفرمایین و نهایتا هردو رو با یکدیگر مقایسه کرده و آنگاه تصمیم بگیرین که کدامیک نسبت به دیگری تقدم زمانی دارد و یا کدامیک بعد کالبدی دارد و یا حتی شاید نشه براشون تقدم زمانی قایل شد و یا .....!!!!و سپس وارد بقیه مقولات این بحث بشیم!!!
و این بخشی از ابهام زدایی از فرآیند طراحی هستش که متاسفانه ما در این تایپیک داریم صرفا به عنوان یک الگو بهش نگاه میکنیم.اگرچه این فضای مجازی مجالی بس کوتاه برای مطرح کردن این مقوله بسیار مهم هستش ولیکن همین قدر هم که بتونه دوستان رو راهنمایی کنه حق مطلب ادا شده و این شروعیست برای ما در زمینه چگونگیه شکل گیری فرآیند طراحیمون پس جا داره از دوستان و اساتید محترم تشکری ویژه داشته باشم که قبول زحمت کردند.موفق و موید باشید.
 

arashitect

عضو جدید
با سلام خدمت شما سروران گرامی الا الخصوص اساتیدی که وظیفه خطیر هدایت این بحث بسیار مهم رو بر عهده دارند. بحث به نحو تقریبا قابل قبولی داره دنبال میشه تا اینکه به یکی از مهمترین بخش هاش با عنوان
IDEA & CONCEPT
میرسه.این کلمات رو لاتین نوشتم چون لاتین هستند و از جنس حرف های معماری ما نیستند اگرچه ما در معماری درخشان خودمون همیشه از اونها استفاده کردیم اما با تعاریف و ارزشهای خودمون بوده نه صرفا با تعاریف بیگانه!!! پس ما این مفاهیم رو در معماری گذشته داشته ایم حتی بسیار غنی تر و در چارچوب مبانی نظری از جنس مفاهیم خودمون.پس بحث جدیدی نیست!!!!
انتظار داشتم در این مرحله اساتید عزیز قبل از وارد شدن به این بحث و چگونگیه پرورش دادن آن در پروسه طراحی ابتدا به ساکن این دو کلمه لاتین رو برای دوستان تعریف میکردند و سپس وارد این مبحث میشدند.تعریفی نه از جنس فارسی بلکه از جنس لاتین!!!و سپس فارسی!!!!
توصیه ای به دوستان عزیزم دارم:قبل از اینکه برای این دو کلمه تعاریف خودمون رو بیان کنیم و اینکه کدام یک نسبت به دیگری تقدم زمانی دارند و یا مهمتر از اینها اینکه کدام یک از این دو، بعد کالبدی دارند!!!!بیایم یک بار هر دو کلمه رو در فرهنگ لغت انگلیسی به انگلیسی بررسی کنیم چرا که این کلمات لاتینند و ما میبایست ابتدا بدونیم که غربی ها دقیقا چه تعریفی از ایده و کانسپت دارند!!!اینجا به نتایج جالبی خواهید رسید که شاید در دوره تحصیلات آکادمیک تا حالا باهاش برخوردی اشتباه یا حتی صحیح داشته اید.
سپس این دو کلمه رو در چند فرهنگ لغت انگلیسی به فارسی بررسی بفرمایین و نهایتا هردو رو با یکدیگر مقایسه کرده و آنگاه تصمیم بگیرین که کدامیک نسبت به دیگری تقدم زمانی دارد و یا کدامیک بعد کالبدی دارد و یا حتی شاید نشه براشون تقدم زمانی قایل شد و یا .....!!!!و سپس وارد بقیه مقولات این بحث بشیم!!!
و این بخشی از ابهام زدایی از فرآیند طراحی هستش که متاسفانه ما در این تایپیک داریم صرفا به عنوان یک الگو بهش نگاه میکنیم.اگرچه این فضای مجازی مجالی بس کوتاه برای مطرح کردن این مقوله بسیار مهم هستش ولیکن همین قدر هم که بتونه دوستان رو راهنمایی کنه حق مطلب ادا شده و این شروعیست برای ما در زمینه چگونگیه شکل گیری فرآیند طراحیمون پس جا داره از دوستان و اساتید محترم تشکری ویژه داشته باشم که قبول زحمت کردند.موفق و موید باشید.
تشکر فراوان ازتذکر به جایی که دادید.اتفاقا این موضوعی که اشاره کردید برای بنده هم روشن نیست.منتها چون نخاستم تاپیک منحرف بشه بیشتر بهش نپرداختم.پیشنهاد میکنم تاپیک مجزایی برای درک مفهوم ایده و کانسپت راه اندازی بشه تا بحث دراین رابطه اونجا ادامه پیدا کنه.
 

ASDNA

عضو جدید
با سلام خدمت شما سروران گرامی الا الخصوص اساتیدی که وظیفه خطیر هدایت این بحث بسیار مهم رو بر عهده دارند. بحث به نحو تقریبا قابل قبولی داره دنبال میشه تا اینکه به یکی از مهمترین بخش هاش با عنوان
IDEA & CONCEPT
میرسه.این کلمات رو لاتین نوشتم چون لاتین هستند و از جنس حرف های معماری ما نیستند اگرچه ما در معماری درخشان خودمون همیشه از اونها استفاده کردیم اما با تعاریف و ارزشهای خودمون بوده نه صرفا با تعاریف بیگانه!!! پس ما این مفاهیم رو در معماری گذشته داشته ایم حتی بسیار غنی تر و در چارچوب مبانی نظری از جنس مفاهیم خودمون.پس بحث جدیدی نیست!!!!
...
و این بخشی از ابهام زدایی از فرآیند طراحی هستش که متاسفانه ما در این تایپیک داریم صرفا به عنوان یک الگو بهش نگاه میکنیم.اگرچه این فضای مجازی مجالی بس کوتاه برای مطرح کردن این مقوله بسیار مهم هستش ولیکن همین قدر هم که بتونه دوستان رو راهنمایی کنه حق مطلب ادا شده و این شروعیست برای ما در زمینه چگونگیه شکل گیری فرآیند طراحیمون پس جا داره از دوستان و اساتید محترم تشکری ویژه داشته باشم که قبول زحمت کردند.موفق و موید باشید.

درود ؛

بسیار سپاسگزارم

معنای لغوی IDEA : انگاره ، تصور، اندیشه ، فکر، خیال، گمان ، نیت، مقصود، معنی، آگاهی، خبر، نقشه کار، طرزفکر

و معنای لغوی CONCEPT هم که قبلا گفته شد : فکر، عقیده ، تصور کلی، مفهوم


اما به توصیه شما به ریشه انگلیسی آن می پردازم ( با توجه به دیکشنری Oxford) :

فکر می کنم همه دوستان به اندازه کافی از دانش بهره دارند که بتوانند از دیکشنری آنلاین Oxford استفاده کنند. اما برای روشن شدن موضوع لینک ترجمه دو کلمه IDEA و CONCEPT را می گذارم :
http://oxforddictionaries.com/definition/idea?q=idea
http://oxforddictionaries.com/definition/concept?q=concept

با مراجعه به این دو صفحه و مطالعه معانی به وضوح خواهید دید که در یکی از ترجمه های CONCEPT که مربوط به فلسفه است ( نزدیک ترین معنا به مباحث معماری ) ، کلمه IDEA ( همانطور که قبلا اشاره کردم )صرفا به عنوان یکی از اجزای توصیف کننده کلمه CONCEPT است.

. . . CONCEPT : an idea or mental image which corresponds to some distinct entity or class of entities, or to its essential features, or determines the application of a term

ترجمه : یک ایده یا تصویر ذهنی که به یک ماهیت یا گروهی از ماهیت های کاملا مجزا یا به مشتقات ضروری آن ماهیت ها مربوط می شود و یا اثر یا کاربرد خاصی را تعیین می کند . . .

امیدوارم توانسته باشم منظور خود را از این عبارت که ایده درون کانسپت است به دوستان رسانده باشم.

یک مورد دیگر باقی می ماند، اینکه کلا بحث تقدم و تاخر در مقوله کانسپت و ایده کمی مبهم است زیرا محل شکل گرفتن ایده در بستر کانسپت لزوما همیشه ثابت نیست.
 
آخرین ویرایش:

EA.Designer

عضو جدید
طراحی معماری و ایده

طراحی معماری و ایده

طراحی معماری...:w10: معماری از هیچ بوجود نمی‎آید. ذهنیت یک طراح و تفکرات و اندیشه‎های وی مهمترین عامل در پیدایش یک اثر معماری محسوب می‎شود، زیرا تمام عوامل موثر بر شکل‎گیری معماری و اطلاعات مربوط به طراحی می‎بایست در ذهن طراح ارزیابی، طبقه‎بندی و تجزیه و تحلیل شوند و در نهایت در قالب یک طرح معماری به مقوله‎هایی عینی و و قابل تجربه‎ تبدیل گردند. آنچه که ذهنیت یک معمار را می‎سازد، ایده‎هایی است که او از موضوعات مختلف مرتبط با طرح در ذهن خود پرورانده است. در نهایت این ایده‎ها هستند که طی روندی معین به فرم‎ها و فضاهای معماری تبدیل می‎شوند که ما روزانه با آنها سروکار داریم.

ایده اصطلاحی است که در بحث‎های هنری و از جمله در معماری به کرات مورد استفاده قرار می‎گیرد و همین امر بیانگر اهمیت آن در فرایند طراحی معماری است. ایده (Idea) از کلمه یونانی Eidos به معنی دیدن و شیء مرئی گرفته شده و اولین بار در آرای افلاطون مطرح گردیده است. افلاطون معتقد بود که پدیده‎های جهان صور مختلف تجلی جهان ایده‎ها یا فرم‎های ازلی و مطلق هستند.

پیشرفت فرهنگ معماری نیازمند ارائه ایده‎ها و در حقیقت راه‎حل‎های خلاقانه و نوین توسط معماران می‎باشد. به همین علت بکارگیری صحیح و خلاقانه ایده‎ها مهمترین بخش معماری محسوب می‎شود. طراحی معماری از ایده‎هایی مجرد و ذهنی آغاز می‎شود و سپس به طرح فضای عینی معماری می‎انجامد.
ایده حاصل دانش، تفکر، آگاهی‎ها و دانسته‎های موجود در ذهن طراح و در ارتباط مستقیم با جهان پیرامون وی است. اطلاعاتی که از جهان بیرون توسط حواس کسب می‎شوند و به ذهن می‎رسند، نقش مهمی در پیدایش ایده ایفا می‎کنند. به همین علت جان لاک می‎گوید: ایده از عملیات ذهن بر محسوسات پدید می‎آید. تمام پدیده‎هایی که در این جهان وجود دارند، از قبیل یک ساختمان، یک فرم طبیعی، یا حتی یک داستان و یک شعر می‎توانند به کاتالیزورهایی برای پرورش ایده در ذهن تبدیل شوند. منابع ایده همه جا در میان اشیاء روزمره زندگی، در طبیعت، درعلوم مختلف، در معماری‎های تاریخی و خصوصاً در برنامه و محیط سایت وجود دارند. اما یک ذهن خلاق و کنجکاو نسبت به اطلاعات موجود در محیط پیرامون است که می‎تواند ایده‎های خلاقانه‎ای را ابداع کند. از این رو جمع‎آوری اطلاعات که در معماری به میزان قابل توجهی بصری هستند و اغلب از مشاهده شرایط محیطی پروژه بدست می‎آیند، نقش مهمی در شکل‎گیری ایده‎های معمارانه دارد...:w28:
 

ASDNA

عضو جدید
از همه موارد گفته شده پیرامون ایده که بگذریم ، صحبت درباره روند طراحی برای ادامه این تاپیک لازم است.

صادقانه بگویم ، با توجه به اینکه به پایان ترم نزدیک می شویم فکر می کردم حد اقل 5 نفر از بین همه دوستان ، بتوانند طرح مفهومی پروژه ترم جاری خود را در این تاپیک با بقیه در میان بگذارند. اما فکر نمی کردم کسی در این بخش شرکت نکند ( به جز هدیه م که کمی کار کرد ) .

شاید دلیل این اتفاق مشغله پایان ترم باشد ، یا ترس از اینکه از طریق به اشتراک گذاشته شدن طرح مفهومی یک شخص ، کانسپت وی توسط افراد دیگر کپی شود و از همه بد تر اینکه ممکن است به خاطر این باشد که در طرح های پایان ترم دوستان ، کلا خبری از کانسپت و طرح مفهومی نباشد. که اگر به دلیل این مورد سوم باشد ، باید فاتحه سیستم آکادمیک مملکت را خواند.

به هر حال این تاپیک با چند طرح مفهومی از دوستان می تواند ادامه یابد . از همه دوستانی که تا اینجای بحث شرکت کردند سپاسگزارم و برای همه آرزوی بهروزی دارم.
 

EA.Designer

عضو جدید
از کانسپت تا طراحی به نقل از...

از کانسپت تا طراحی به نقل از...

از کانسپت تا طرح (روند طراحی)

مقاله ای کوتاه زیر با عنوان "روند طراحی" از آقای سعید صادقپور...

"در معماری، هر طرح یك سیستم است."
با استفاده از این جمله سیستمی برای روند طراحی تهیه کرده ام که عبارت است از :
طراحی فرایندی است که از تفکر شروع و به یک محصول (بنا) ختم می شود.
بنا (محصول)، تجسم و تخیل، تفکر
عوامل موثر بر کانسپت در طراحی: هدف - تحلیل سایت و مکان یابی ساختمان - عوامل فرهنگی اجتماعی- عوامل جغرافیایی- شرایط آب و هوایی - برنامه فیزیکی طرح - خواسته کار فرما - مقیاس و تناسبات - بررسی مصالح و تکنولوژی ساخت بنا - ابعاد انسانی و فضاهای معماری (حرایم) و الزامات تاسیساتی
روش های مختلف طراحی معماری:
1- روش طراحی فرم گرا که برای طراحی بناهایی مثل سینما، تئاتر، موزه، فرهنگسرا و تا حدودی مذهبی می توانیم از چنین سبک و سیاقی استفاده کنیم.
2- روش طراحی عملکرد گرا که برای طراحی ساختمان هایی مثل بیمارستان، مدرسه ها و برج های مسکونی مورد استفاده قرار می گیرد.
فرم و معنا در آفرینش معماری: آفرینش معماری همواره با دو مقوله اساسی سر و کار داشته است: فرم یا شکل و مفهوم یا معنا. این دو مقوله که به ترتیب جنبه های صوری و معنایی معماری را تشکیل میدهند که از بحث انگیزترین مقولات در طول تاریخ معماری بخصوص معماری معاصر بوده اند.
آفرینش فرم در معماری: فرم یکی از مقوله های اساسی آفرینش معماری به شمار می آید. در واقع سنگین ترین وظیفه ای که برای معمار میتوان قائل شد، آفرینش فرم است، چرا که معمار بایستی در این مرحله با به کار گرفتن ماده زیبایی بیافریند، یعنی سخت ترین موجودیت را برای انتقال ظریف ترین معناها بکار گیرد.
نقش فرم در آفرینش معماری: برای معماران که از دیدگاه آفرینشی در فضای معماری به فرم می نگرند، آفرینش فرم از اهمیتی بسیار برخوردار است، زیرا معمار در آفربنش فضا آنچه را میخواهد بگوید، با استفاده از فرم ابراز میکند، همچنان که موسیقی سازان، نقاشان، شاعران و فیلمسازان نیز هریک به زبان و بیان خاص خود آنچه را در دل دارند، از طریق صوتها، کلامها و رنگها به مخاطبان خودشان انتقال میدهند. فرم چه در موسیقی، چه در معماری و چه در شعر، بعدهای ذهنی را می نمایاند و تنها راه ممکن برای انتقال مفهومی خاص از سوی آفریننده اثر به استفادهکننده و مخاطب است.
تشخیص فرم: خصوصیت عملكردی فضا، به دنبال صفت های فرمال فضا می آیند و وقتی ما اتاق را ساختیم، خود به خود عملكرد را تعیین كرده ایم. بنابراین در معماری، یعنی در ساختن فضاها، ما به منظور دستیابی به فانكشن باید از فرم شروع كنیم.
فرم و فضای معماری: عناصر فرم و فضا همراه یكدیگر واقعیت معماری را تشكیل می‌دهند. وقتی فضا توسط عناصر تشكیل دهنده فرم شروع به حبس شدن، محصور شدن، شكل گرفتن و سازماندهی شدن می‌كند، معماری بوجود می‌آید.
منبع: http://daneshgahebozorgmehr.mihanblog.com/post/58
 

mohamadsaid

عضو جدید
سلام دوستان
در پیرو صحبت های مفید دوستان نظر اینجانب را در مورد کانسپت تا طراحی پذیرا باشیم

کانسپت یک طرح باید معرفی کننده کاربری آن فضا باشد نه فقط یک عنصر زیبا

در طراحی یک بنا باید اول به ویژگی های کاربری آن بنا توجه شود

مثال زیبایی هواپیما در فرم زیبای آن نیست بلکه در پرواز آن است
 

mohamadsaid

عضو جدید
نظر شخصی در مورد روند طراحی یک بنا
1-مطالعات در مورد کاربری بنای مورد نظر
2-مطالعات سایت و استفاده از عناصر وامکانات سایت
3-به روی کاغذ آوردن هر چی که فکر میکنیم به موضوع طرحمون مربوطه(طوفان ذهنی)
4-نمره دهی بر اساس اهمیت در مورد موارد نوشته شده
5-یافتن یک رابطه بین نظرات ما و معماری و خط
6-رسیدن به حجمی مفهومی بر اساس کاربری

نظر بدهید
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به نظر من بعد اینکه مرحله مطالعات و شناخت موضوع تموم شد کافیه تمرکز کرد روی طرح یه روز 2 روز یا رو کاغذ یا تو ذهن (من معمولا این قسمت ذهنیه برام) یه جرقه که زده شد باید رفت سراغ کاغذ یا اگه از حجم شروع میکنید ماکتهای استادی
 

ASDNA

عضو جدید
از کانسپت تا طرح (روند طراحی)

مقاله ای کوتاه زیر با عنوان "روند طراحی" از آقای سعید صادقپور...

"در معماری، هر طرح یك سیستم است."

. . .

نظر شخصی در مورد روند طراحی یک بنا
1-مطالعات در مورد کاربری بنای مورد نظر

. . .

نظر بدهید


به نظر من بعد اینکه مرحله مطالعات و شناخت موضوع تموم شد کافیه تمرکز کرد روی طرح یه روز 2 روز یا رو کاغذ یا تو ذهن (من معمولا این قسمت ذهنیه برام) یه جرقه که زده شد باید رفت سراغ کاغذ یا اگه از حجم شروع میکنید ماکتهای استادی

درود ؛

از دوستان تقاضا دارم تمامی 10 صفحه قبلی این تاپیک را مطالعه کنند.

فارغ از شباهت های بین روند های مختلف طراحی ، آنچه در این تاپیک می گذرد ، ارائه کردن یک روند طراحی خاص و تبادل نظر درباره جزئیات این روند طراحی خاص است و جایی برای نظرات مختلف درباره روش های مختلف طراحی نیست .

به عبارت دیگر و واضح تر ، از دوستان خواهش می کنم در چهاچوب روند مطرح شده از سوی ASDNA ، afshin1357 ، arashitect و . . . در بحث شرکت کنند. و محور اصلی بحث را حفظ نمایند.

این توصیه را صرفا برای جلوگیری از تبدیل این تاپیک به یک تاپیک گنگ مطرح کردم.
 

azitaa

عضو جدید
سلام .راستش من تازه عضو شدم :smile:ولی فکر میکنم پروسه طراحی یک روند ذهنی پیچیدست و یک کار روتین و قابل پیش بینی نیست.زمانی میشه یک فعالیتی رو مرحله به مرحله کرد که ذهن یا فکر در اون کار کم رنگ یا کم نقش باشه.من فکر میکنم جرقه ذهنی هر کس در زمان های مختلف ایجاد میشه که بستگی به:اطلاعات،استعداد،تواناییها،مطالعه ....و اینکه هیج 2 نفری مثل هم فکر نمیکنند حتی 2قلوهای هم سان.مرسی از سوالتون منتظر نظر شما در مود صحبتام هستم.
 

ASDNA

عضو جدید
سلام .راستش من تازه عضو شدم :smile:ولی فکر میکنم پروسه طراحی یک روند ذهنی پیچیدست و یک کار روتین و قابل پیش بینی نیست.زمانی میشه یک فعالیتی رو مرحله به مرحله کرد که ذهن یا فکر در اون کار کم رنگ یا کم نقش باشه.من فکر میکنم جرقه ذهنی هر کس در زمان های مختلف ایجاد میشه که بستگی به:اطلاعات،استعداد،تواناییها،مطالعه ....و اینکه هیج 2 نفری مثل هم فکر نمیکنند حتی 2قلوهای هم سان.مرسی از سوالتون منتظر نظر شما در مود صحبتام هستم.

درود بر شما ؛

با این بخش از صحبت شما که " پروسه طراحی یک روند ذهنی پیچیدست " بسیار موافقم و آنرا اینطور کامل می کنم که " روند طراحی یک روند ترکیبی و میان رشته ای پیچیده است که در بخش های قائم بر عقل و منطق و در بخش هایی قائم بر خلاقیت و هنر و در بخش هایی قائم بر علم و فن و تکنیک است "


اما در مورد بخش دوم صحبت شما که گفتید " زمانی میشه یک فعالیتی رو مرحله به مرحله کرد که ذهن یا فکر در اون کار کم رنگ یا کم نقش باشه " ، اساسا ارتباطی بین کم بودن نقش فکر در یک فعالیت و تقسیم آن فعالیت به مراحل مختلف نیست.

از این گذشته حتی اگر از نظر لغوی ، کلمه روند را بررسی کنیم متوجه می شویم که به معنای طریق و روش و
ترتیببکار می رود. ( البته از غلط اصطلاحی که درباره این لغت اتفاق افتاده می گذریم ) و مرحله به مرحله بودن در ذات آن است .

اما در مورد جرقه ذهنی کاملا با شما موافقم و اتفاقا در روندی که از سوی اینجانب در حال مطرح شدن است هم جای بسیار مخصوصی دارد و دقیقا مرحله بعدی بود که قصد مطرح کردن آن را داشتم . ولی به دلیل عدم استقبال دوستان ، از ادامه تاپیک منصرف شدم.
 

Miss Independent

عضو جدید
اغلب معماران در طول دوران دانشجویی خود (چه آکادمیک و چه غیر آکادمیک ) بارها به این پرسش ها بر خورده اند که : " از کجا شروع کنم ؟ " ، " چی بکشم ؟ " و ... .


البته نمی دونم کار درستی میکنم یا اشتباه، اما راستشو بخواین همیشه موقعی که میخوام طرحی رو شروع کنم اصلا فکر نمی کنم....کاغذ رو میذارم جلوم و هرچی که آنی به ذهنم میاد رو میکشم و بعد باهم ترکیبشون میکنم و یا تصحیح....البته واقعا نمی دونم کار درستی هست یا نه...
اما به نظر من اینکه آدم بشینه فکر کنه تا طرح رو از یه جایی از ذهنش بکشه بیرون اصلاً درست نیست...محدودیت به آدم میده و اکثر نتیجه بخش هم نیست...
 

ASDNA

عضو جدید
البته نمی دونم کار درستی میکنم یا اشتباه، اما راستشو بخواین همیشه موقعی که میخوام طرحی رو شروع کنم اصلا فکر نمی کنم....کاغذ رو میذارم جلوم و هرچی که آنی به ذهنم میاد رو میکشم و بعد باهم ترکیبشون میکنم و یا تصحیح....البته واقعا نمی دونم کار درستی هست یا نه...
اما به نظر من اینکه آدم بشینه فکر کنه تا طرح رو از یه جایی از ذهنش بکشه بیرون اصلاً درست نیست...محدودیت به آدم میده و اکثر نتیجه بخش هم نیست...

درود بر شما

تقریبا مطمئن هستم که اغلب طرح های شما ترکیبی از خطوط منحنی متقاطع و متداخل هستند.

روند طراحی یک مسیر است که با هر قدمی که در این مسیر بر می دارید برای طراحی معماری آماده تر می شوید و همان بیرون کشیدن طرح از ذهن راحت تر می شود.

در روشی که شما برای طراحی به کار می برید ، اگر خیلی خوش شانس باشید به یک پلان فرمال خوب می رسید که حجم آن ، ترکیبی از کشیدن و ارتفاع دادن لکه ها و زون های درون پلان در جهت محور Z است.
 

Parisa R

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
درود بر شما

تقریبا مطمئن هستم که اغلب طرح های شما ترکیبی از خطوط منحنی متقاطع و متداخل هستند.

روند طراحی یک مسیر است که با هر قدمی که در این مسیر بر می دارید برای طراحی معماری آماده تر می شوید و همان بیرون کشیدن طرح از ذهن راحت تر می شود.

در روشی که شما برای طراحی به کار می برید ، اگر خیلی خوش شانس باشید به یک پلان فرمال خوب می رسید که حجم آن ، ترکیبی از کشیدن و ارتفاع دادن لکه ها و زون های درون پلان در جهت محور Z است.


با سلام

به نظر من طراحی، تلفیقی از دانش اکتسابی و الهام درونیه.... این الهام و جوشش منبعی به جز تفکر خود آگاه داره ... و این زمانی‌ پیش میاد که ذهن مستقیماً روی موضوع متمرکز نیست ، تفاوت ما آدمها اینه که این اتفاق برامون مشابه نمی‌‌افته ، یکی‌ با خط کشیدن به اون الهام میرسه یکی‌ با خالی‌ کردن ذهنش از موضوع طراحی، و یکی‌ با مطالعات متفرقه و بی‌ ربط ... ممکن اینجا بشه شباهت‌هایی‌ بین روش‌های طراحی پیدا کرد ولی‌ من تاکید می‌کنم که روش هر کسی‌ منحصر به فرده ...
 

ASDNA

عضو جدید
با سلام

به نظر من طراحی، تلفیقی از دانش اکتسابی و الهام درونیه.... این الهام و جوشش منبعی به جز تفکر خود آگاه داره ... و این زمانی‌ پیش میاد که ذهن مستقیماً روی موضوع متمرکز نیست ، تفاوت ما آدمها اینه که این اتفاق برامون مشابه نمی‌‌افته ، یکی‌ با خط کشیدن به اون الهام میرسه یکی‌ با خالی‌ کردن ذهنش از موضوع طراحی، و یکی‌ با مطالعات متفرقه و بی‌ ربط ... ممکن اینجا بشه شباهت‌هایی‌ بین روش‌های طراحی پیدا کرد ولی‌ من تاکید می‌کنم که روش هر کسی‌ منحصر به فرده ...

درود بر شما

من هم با شما موافقم که " روش هر فردی منجصر به آن فرد است " اما این منحصر به فرد بودن روش فقط قسمتی از روندی است که در این تاپیک در حال طرح شدن است.

امیدوارم منظورم واضح باشد.
 

Hojjat.66

عضو جدید
.........

.........

بله دقیقا شامل حال اکنون من میشه که طرح 3 دارم ولی موندم. که چی کار کنم. ( البته خود طرح که هتل هست ولی تو فرمش موندم) 2-3 تا طرح اولیه زدم ولی همچین چنگی به دل نمی زنن. :(
 

بابالنگ دراز

کاربر بیش فعال
سلام دوستان...من یه سوال برام پیش اومده اما زیاد به اینجا ربطی نداره ..کسی کلاس کار آفرینی خوب تو تهران میشناسه که برم؟راستش میخوام بهتر تواناییامو بشناسم و یه کارایی بکنم..ممنون;)
 

ASDNA

عضو جدید
بله دقیقا شامل حال اکنون من میشه که طرح 3 دارم ولی موندم. که چی کار کنم. ( البته خود طرح که هتل هست ولی تو فرمش موندم) 2-3 تا طرح اولیه زدم ولی همچین چنگی به دل نمی زنن. :(

درود

اگر تصویر طرح های خود و نیز کانسپت و ایده خود را نیز همراه نظر خود ارائه می کردید شاید می توانستم به شما کمک کنم .
 

ASDNA

عضو جدید
سلام دوستان...من یه سوال برام پیش اومده اما زیاد به اینجا ربطی نداره ..کسی کلاس کار آفرینی خوب تو تهران میشناسه که برم؟راستش میخوام بهتر تواناییامو بشناسم و یه کارایی بکنم..ممنون;)

درود ؛

ابتدا کتاب " مبانی کار آفرینی " را خریداری کنید و بخوانید.

مولف : دکتر محمود احمدپور داریانی و دکتر سید محمد مقیمی

ناشر : فر اندیش

پیروز باشید
 

هدیه م

عضو جدید
سلام استاد و خسته نباشید.
میشه تاپیک را ادامه بدین ، اخه واقعا مفید .
فکر کنم خیلی ها مشتاقانه منتظر ادامه مطالب هستند.
 

ASDNA

عضو جدید
سلام استاد و خسته نباشید.
میشه تاپیک را ادامه بدین ، اخه واقعا مفید .
فکر کنم خیلی ها مشتاقانه منتظر ادامه مطالب هستند.

درود بر شما

اگر سه نفر از این ( به گفته شما ) خیل مشتاقان طرح مفهومی خود را به صورت تصویری در بخش نظرات این تاپیک قرار دهند و بقیه دوستان هم در نقد این سه طرح شرکت کنند با کمال میل ادامه خواهم داد.

برای توضیحات بیشتر به صفحه 9 این تاپیک ، نظر ششم مراجعه نمایید.

پیروز باشید.
 

aziarchitect

عضو جدید
باسلام وخسته نباشین
پست جالبی بود وبحث ها وپاسخهای جالبیو دیدم...خوندم ولذت بردم چون یادگرفتم!!!!!!!!
اگه اجازه بدین من تجربه وکارهایی رو که خودم برای طراحی انجام میدادم رو براتون بنویسم....
همیشه براین باور بودم که باید معمار تو اون چهارچوب اصلی پروژه بتونه خودشوجابده...برا همین همیشه از استادا میخواستم سایتی رو بدن که دردسترس همه ی دانشجوها باشن...من اولین کارم این بود که یه شاسی وردارم برم همون سایتو از نزدیک ببینم.توش قدم بزنم..تناسبات...امکانات موجود...همه وهمه رو از دل سایت بیرون بکشم مثلا ببینم که چه حجمی با چه ارتفاعی میتونه تواین سایت طرحمو خوب مطرح کنه.......یعنی خوب دیدن واین خود بخود استارتی بود برای چیزی که جرقه زدن اسم گذاشتین.
قسمتی از مغزمون مربوط به عینیت وقسمتی از مغزمون به مربوط ذهنیته!!!!!!!!حالا ما باید این ذهنیت رو به عینیت تبدیل کنیم
خیلی از کارا بهمون این کمکو میکنه که بتونیم ازنه توی مغزمون چیزی رو که میخوام بشکافیم وبیرون بکشیم.
یه سری خط وخطوط اولیه میاد به ذهن آدم که من حس میکنم این خط وخطوط ها جرقه کاذبن ونمیتونن فرم اصلی ماروتشکیل بدن..اما الفبای طراحی منندونباید فرار کنن.پس باید به بند بکشمشون.روی پوستی میکشم ومیچسبونم به دیوار اما هیچ وقت فک نمیکنم این حتما باید طرح اصلی من باشه....تومرحله ی بعدذهنم روبیشتراز چیزی که توسایت دیده بودم درگیر میکنم..واین کار ترفندهای مخصوص خودشو داره که برا هرکس متفاوته
مثلا طرح یه سوال خوب!!!!!!من بایدازخودم سوال کنم چه طرحی میتونم بدم که هم باسایتم همخوانی داشته باشه هم آسایش وامنیت استفاده کنندگان روتامین کنه..هم رضایت کارفرما وهم اقلیم و......پس قبل ازهمه بایدنوع کاربری روکه میخوادفرم وحجمم به خودش بگیره رو درنظربگیرم چرا؟؟؟چون هر کاربری با هرحجم و فرمی مچ نمیشه.مثلا برا طراحی بیمارستان نمیشه از راهروها ولایه های افقی تو درتو برای حل سیرکلاسیون استفاده کرد!
الان تو این مرحله بایدبنویسی که کاربری توایجاب میکنه چه فضاهایی باچه ویژگی هایی داشته باشی!!!!!مثلا بکس شیشه ای میخوای؟؟
یامثلا نقد یه پروژه ی مشابه!!!!فلان طرح برا فلان معمار چرا مورد استقبال عام بود؟یاچه ویژگی داشت که منفور بود برا مردم؟کم کاری چی بود؟خواسته ی عام چی بود!!!!!
اینسری باز یه سری احجام وخط وخطوط به ذهنت میرسه که به طرح اصلیت نزدیک تره.الان تقریبا میتونی بدونی طرحت توچه مایه ها میخواد دربیادوهرجا کم آوردی از خط وخطوط قوی که تو پوستی قبلا کشیدی استفاده کن.بامقوا یه ماکت اتود بساز.
حالا بیار همه ی فضاهای رو بنویس ارزش گذاری کن..ویژگی ها فضاها همه وهمه رو براش بنویس بعد تودل ماکتت جا کن این فضاها رو.ببین کجاها باید بیشتر کارشه بالا پایین شه..چپ راس شه...رو ماکتت اینبار خط وخطوطای لازمه رو پیاده کن..ببر....وصله کن....این ماکت تا طرح نهایی جلوچشات باشه.هربار که مطالعه میکنی..فضاها روبهتر میشناسی با یه رنگ دیگه روماکت مقواها رواضافه کن تا بعدا بتونی برگردی وبدونی کدوم خط وحجم رو باید ورداری.واشتباه کارت تو چه مرحله ایه..این مرحله مرحله ی آزمایشه

بعد ریزفضا ومابقی کارها..........
نمی دونم تنوستم تقریبابا چگونگی روند طراحیم آشناتون کنم یا ..........!!گفتم شاید گفتن اینا یه راه حل خوب دیگه رو تو ذهن شما جرقه بزنه!!!!!!!;)
 
آخرین ویرایش:

arckey

عضو جدید
درود

بخش مهمی از این مبحث رو نمیشه توضیح داد با لغات به نظر من .
و این در اغلب هنرها هم مشترک است که " چه می شود که اولین جرقه ها در ذهن خالق اثر زده می شوند" معماری - نقاشی - گرافیک - موسیقی - ... .

به استعداد بستگی داره اما استعداد همه چیز نیست
به آموزش های آکادمیک بستگی اما همه چیز آموزش آکادمیک نیست
.
.
.
اگر واقعا کسی احساس می کنه توی این مرحله از طراحی و یا به طور کلی خلق یک اثر مقداری ضعیف است و نتیجه دلخواهش رو توی این مرحله یعنی از کجا شروع کنم ، به دست نمیاره پس من پیشنهاد می کنم که تلاش کنه اون شخص حتما نتیجه خوبی رو می گیره و پشتکار کار داشته باشه و به زبان خودمونی گیر بده و پیله بشه به معماری در این صورت بعد مدتی خواهد دید که نسبت به گذشته خودش و طرح های فبلی اش پیشرفت داشته و میزان پیشرفت و بهبود یافتنش بستگی به میزان تلاش و نوع تلاشش داره .

دیدن بسیار زیاد آثار معماری کتاب های مجله ها و بررسی کردنشون ، خیلی زیاد ببینید - دور نشدن زیاد از حال و هوای طراحی و اتود زدن و معماری - فیلم خوب ، دیدن - مو سیقی خوب ، گوش کردن

این ها کارهایی است که می تونه تاثیر خوبی روی خالق یک اثر در مراحل آغازین آفرینش یک اثر هنری و همین طور در طول روند آفرینش آن اثر داشته باشه .
 

afshin 1357

کاربر بیش فعال
با سلام و دورود به همه ي دوستان،
در روند طراحي و ... يكي از روشهاي كه خودم به آن علاقه دارم و با ادبيات مشابه درپستهاي قبلي هم به آن اشاره شده است مطالعه آثاربرجسته ي معماري مي باشد.ولي بااين تفاوت كه خودم را با آن درگير و ذره ذره بصورت آگاهانه در آن تغيير بوجود مي آورم و مجددا روند فوق را بصورت معكوس ادامه مي دهم تا طرح جديد به همان كمال طرح قبلي نزديك شود!!!
بيشتروقتها به جواب نمي رسم ولي همين تجربه كردن ها مفيد مي باشد.ا ينجا براي من "تجربه ي فرآيندطراحي" معتبر و عيني مهمترهست. با اين روش "خط" و "ديدگاه " معمار بيشتربرايم مشخص مي گردد و بعد از آن بيشتر به ارزش اتار و تلاش بزرگان پي مي برم و از حالت منفعل فقط تحسين كننده، به وضعيت فعال و بعضا منتقد روي مي آورم.
به نظرم قدرت طراحي يك معمار رابطه ي مستقيم با درك ايشان دارد. پس فرايند خلاقانه طراحي با درك و تفكر شروع شده و باهمراهي تجربه هاي شخصي و پشتكار در بستر مناسب به جواب خواهد رسيد.
متشكرم
---------------------------------------------------------------------------------------------------------
جناب آقاي ASDNA محترم ،
از شما بخاطر پيگيري مباحث متشكرم ، عذر تقصير اگر مدتي است كه همراهي نمي كنم .
كار شما و بقيه دوستان بسيار ارزشمند مي باشد.
 

shamira

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام من صحبت های شما رو قبول دارم
ابتدا باید بدونیم معمار کیست
یا اگر ما درس این رشته رو میخونیم ببینیم اصلا استعداد طراحی داریم
 

H.N!GHT

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
آره شد بعضی وقتا واقعا نمیدونم از کجا شروع کنم
 

jentleman_arch

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام بر رها

با همه صحبت های شما موافقم و با قسمتی که گفتید " من شخصا وقتی ذهنم قفل میکنه مطالعات بی ربط حتی انجام میدم مثلا کتابای ادبی و عرفانی " خیلی خیلی موافقم و رفتن به گالری ها و موزه ها و ... را هم به آنها اضافه می کنم.

اما آیا واقعا یک مسیر استاندارد برای شروع از نقطه صفر طراحی تا صد آن وجود ندارد ؟ مسیری که آنقدر فراگیر باشد که هر نوع پروژه با هر موضوعی را پوشش دهد ؟

برای این جمله جواب های بسیاری می توان آورد معماران بزرگ زمانی که دست به اتود می شدند صفحه ای مربعی شکل را برای خود ترسیم می کردند ودر این مربع هزاران خط شکسته و نا متوازن رسم می کردند سپس با رنگ فضای بین خطوط را رنگ می کردند تا به حجم واحد برسند و بناهای چندی تن ازین معماران به همین مدل شکل گرفته و واقعا زیباست ...حال شاید نتوان این مسیر را یک نقطه برای همه در نظر گرفت اما پیروی از چند خط و خطوط چنان اشکال و طرح هایی را برایمان پدید می آورد که غیر قابل تصور است...به شخص چندین بار ازین ایده استفاده نمودم و نتیجه آن را مشاهده کردم...اگر فرصت کنم نمونه ای ازین کار را برای عزیزان قرار می دهم که به همراه دوست عزیزم اردلان آن را طراحی نمودیم...

پس به نظرم نقطه شروع از صفر تا 100 واحد و مبنای خاصی ندارد و اون ما هستیم که این نقاط را بوجود می آوریم.:gol:
 

Similar threads

بالا