خودتو با یه شعر وصف کن...!

گلابتون

مدیر بازنشسته



دلم تنگه برای گریه كردن
كجاست مادر، كجاست گهواره ی من ؟!

نگو بزرگ شدم نگو كه تلخه
نگو گریه دیگه به من نمیاد

بیا منو ببر نوازشم كن
دلم آغوش بی دغدغه می خواد !
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد



چقدرشبیه کودکی هایم میشوم

وقتی بهانه ی ترا دارم.
 
  • Like
واکنش ها: noom

sepantaaa

عضو جدید
کاربر ممتاز
داستانها دارم از دیاران که سفر کردم و رفتم بی تو
از دیاران که گذر کردم و رفتم بی تو
بی تو میرفتم تنها تنها
و صبوری مرا کوه تحسین میکرد....
 

m.r119

عضو جدید
کاربر ممتاز
aan rooz ke az chashmanat oftadam,taze fahmidam dar che bolandaee aashiyan dashtam......hanooz dast va paye delam dard mikonad
che ghadr shekastan sakht ast:crying:
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما بدهکاریم به یکدیگر
تمام دوستت دارم های نا گفته ای را
که پشت دیوار غرورمان ماندند
و ما آنها را بلعیدیم
تا نشان دهیم منطقی هستیم ..
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوبم ، باور کنید
اشکها را ریخته ام ، غصه ها را خورده ام
نبودن ها را شمرده ام
این روزها که می گذرد ، خالی ام
خالی ام از خشم , دلتنگی و نفرت
 

**زهره**

عضو جدید
کاربر ممتاز
· بزرگترین تراژدی زندگی انسانی اینه که :

داشته هامون رو قدر ندونستیم ، اما میخوایم نداشته ها رو بدست بیاریم . .
.


 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
حلزون كند تر میرود یا لاك پشت ؟!!!


میخواهم ..!



وقت با هم بودنمان ...


همان باشیم !..
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
از تو که مینویسم

هم وزن را رعایت می کنم، هم قافیه...

اگر خودت هم پیشم میبودی

که دیگر همه چیز

ردیف ردیف میشد.
 

كندو

عضو جدید
کاربر ممتاز
هیچ کس اشکی برای ما نریخت
هر که با ما بود از ما می گریخت
چند روزی هست حالم دیدنیست
حال من از این و آن پرسیدنیست
گاه بر روی زمین زل می زنم
گاه بر حافظ تفاءل می زنم
حافظ دیوانه فالم را گرفت
یک غزل آمد که حالم را گرفت:
ما زیاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آن چه ميپنداشتيم

 
آخرین ویرایش:

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
من خسته شدم ...

از بس دنبالِ خيالت گشتم و نرسيدم ،

خسته شدم ...

ديگر ،

نه ترانه حريف دلتنگي ام مي شود

نه گريه هاي تنهائي ، ... نمي آئي ؟
 

GoLsHAn.A

عضو جدید
بعد از اين عشق به هر عشق جهان مي خندم
هر كه آرد سخن از عشق به آن ميخندم
روزي آنقدر دلم سوخت كه خاكستر شد
بعد از اين سوز به سوز دگران مي خندم
خنده ي تلخ من از گريه غم انگيز تر است
كارم از گريه گذشته است به آن ميخندم
 

tracer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

تو نه چنانی که منم من نه چنانم که توییتو نه بر آنی که منم من نه بر آنم که تویی
من همه در حکم توام تو همه در خون منیگر مه و خورشید شوم من کم از آنم که تویی



 
آخرین ویرایش:

گلابتون

مدیر بازنشسته
مدارا

بیا با من مدارا کن که من مجنونم و مستم
اگر از عاشقی پرسی بدان دلتنگ ان هستم


بیا از غم شکایت کن که من همدرد تو هستم
اگر از عاقبت پرسی بدان نازک دلی هستم

بیا از درد حکایت کن که من محتاج ان هستم
اگر از زخم دل پرسی بدان مرهم بران بستم

مجنونم و مستم به پای تو نشستم
اخر ز بدیهات بیچاره شکستم

مجنونم و دستم به دامان تو بستم
هشیار شدم اخر از دام تو جستم

مجنونم و مستم به پای تو نشستم
عاشق شدم و من بیچاره شکستم


 

**زهره**

عضو جدید
کاربر ممتاز
زندگی تلخ ترین خواب من است. خسته ام، خسته از این خواب بلند...
 

Paydar91

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
دست از طلب بر ندارم تا کام من براید
یا جان رسد به جانان یا جان ز تن دراید.
 

Similar threads

بالا