ادامه قسمت اول
ادامه قسمت اول
[FONT=Tahoma,Verdana, Arial, Helvetica]ببينيم حالا چي رو بايد حساب كنيم ؟ باز از قرآن استفاده مي كنيم ، مي فرمايند كه سه تا مطلب رو محاسبه كن : ” اِنَّ السَّمْعَ والبَصَرَ والفُؤاد ” گوش ، چشم و فؤاد . 1 ـ محاسبه گوش : تا مي گي : محاسبه گوش ، اغلب به اين مطلب مي رسيم كه بله ، منظور صداهاي حرام يا مثلاً صوت قرآن هست ، اين يه بحث هست . اينها شاخ و برگه ، شيطون اگه بخواد شاخه و برگت رو خشك كنه مي دونه چه جوري از راه گوش ، اول ريشه ات رو خشك كنه . لازم نيست ، زياد به اون صداها تكيه كني ، اونها فروعات هست . [/FONT]
[FONT=Tahoma,Verdana, Arial, Helvetica]مي گه : بنده من ! مراقب گوشت باش ، مي دوني چرا ؟ چون گوش راه تزريق يك سري معارف درست و همچنين چيزهاي غلط به عقل هست ، گوش خيلي تأثير روي عقلت مي ذاره . انسان در زندگي بالاترين تأثيرات رو از اون چيزهايي كه مي شنوه مي بينه . خيلي تأثير مي ذاره مراقب باش ، يعني چي ؟ يعني : حاضري شك كني ؟ از من شروع كن به شك كردن ، بگو خدا وجود نداره ، بعد هم بگو پيغمبر وجود نداره ، بعد هم بگو امام وجود نداره ، بعد هم بگو عدل وجود نداره ، بعد هم بگو عدالت وجود نداره ، همه رو بگو وجود نداره ، من هيچ حرفي ندارم ، من با شك كردن تو مخالف نيستم ، اتفاقاً بهت دستور مي دم تو اصول دين تقليدي كار نكن برو شك كن ، دستور بهت مي دم اما نكته اي كه الان بهت مي خوام بگم اينه : ” من با شك كردن تو مخالفتي ندارم ، با در شك ماندن تو مخالفم . ” [/FONT]
[FONT=Tahoma,Verdana, Arial, Helvetica]يك جمله گفتن شك رو ايجاد مي كنه ، اين جمله رو گوش دادي ؟ حالش رو داري بعدش چهار ، پنج روز بري كار كني اين شك رو برطرف كني ؟ اگر حالش رو نداري گوش نكن . [/FONT]
[FONT=Tahoma,Verdana, Arial, Helvetica]مثلاً من بيام اينجا بگم : يه قضيه هست كه من خودم كشف كردم ، و خيلي مهمه و مي خوام براي اولين بار در جهان اعلام كنم ، اون هم اين هست كه ” من فهميدم بهشت تو آسمانها نيست ، بهشت زير زمينه ! اگه ماها بتونيم يه دستگاهي درست كنيم كه اين دستگاه مثلاً چهار هزار كيلومتر بتونه بكنه ما مي تونيم به بهشت برسيم . ديگه حساب كتاب نداريم ، بهشت الان زير زمينه . ” [/FONT]
[FONT=Tahoma,Verdana, Arial, Helvetica]نظرتون نسبت به اين نظريه چيه ؟ اگه من امشب دو ساعت حرف بزنم ، همه اش يه طرف اين يه تيكه فقط يادتون مي مونه ، همين يه تكه چرت و پرت كه الان گفتم . چرا ؟ چون چيز جديدِ خلاف جريانِ جامعه و خلاف چيزهايي كه هميشه وجود داشته ، لذت داره و چون جديده مشهور مي شه ، آدم 50 ساعت حرف درست بزنه ، نمي گيرند ، يه تكه چرت و پرت بگي كه هيچ كس نشنيده ( بهشت زير زمينِ ) همه جا پخش مي شه . مي گن : آقا شنيدي بهشت زير زمينه ؟! [/FONT]
[FONT=Tahoma,Verdana, Arial, Helvetica]انسان اينطوري هست كه نسبت به چيزهاي جديد يه دفعه خود به خود علاقمند مي شه ، مي فرمايند : مراقب باش هر جديدي درست نيست . ممكنه قشنگ باشه ، قشنگ بودنش هم مال اينه كه جديده اگه كه از قديم گفته بودند كه بهشت زير زمينه ، امروز اگه بهت مي گفتم : بهشت تو عرش و آسمونه قشنگ بود ، خيلي چيزها به خاطر جديد بودنشون قشنگه . ” في كل جديدهٍ لذه ” حتي حرف جديد . اگه يه كسي بياد الان بگه : آقا ! من به اين نتيجه رسيدم كه پيغمبر (ص) پيغمبر آخر الزمان نيست . همه مي شينيم چهار ساعت دلايلش رو گوش مي كنيم ، خُب جديده ديگه ، مي خوايم ببينيم چي مي گه ؟ حال مي كنيم ، صفا مي كنيم ، خدا مي گه : ببين ! مي خواي شبه گوش بدي ؟ گوش بده ، مي خواي شك كني ؟ شك كن ، من حرفي ندارم . اما من روي اين حرف دارم كه اگر شك كردي برو به يقين برس . شك يه خط هست ، اما جواب دادنش چهل صفحه هست . حالش رو داري ؟ آقا الان اومد نشست گفت : ” بهشت زير زمينه ” اين فقط يه جمله و يه خط هست ، حرفش رو زد و رفت ، همه هم عشق كردند . اون كسي كه مي خواد بياد ثابت كنه كه بهشت زير زمين نيست اين بايد براي تو چهل ساعت حرف بزنه ، حالش رو داري ؟ مراقب گوشت باش ! توصيه من اينه كه حالش رو داشته باشي . اما اگه واقعاً حالش رو نداري چرا دينت رو خراب مي كني ؟ برخي از ما فقط منتظر اين هستيم كه بگيم : فلان چيز معلوم نيست . مثل شاگرد تنبل هاي كلاس . بهش مي گي : 24 ارديبهشت امتحان داري بعد يكي مي ياد مي گه : راستي من اومدم با آقا معلم صحبت كردم احتمالاً اين امتحانه معلوم نيست 24 ارديبهشت برگزار بشه ، تا اين رو مي گن ، اين كتاب رو مي بنده راحت ! مي گي : بابا ! امتحان داريا ! مي گه : نه ، معلوم نيست ! ( امتحان 24 ارديبهشته ، معلوم هم هست اما اين با همين كه شنيد معلوم نيست با اينكه مي دونه معلوم هست ، مي خواد خودش رو راحت كنه ) برخي از ما براي اينكه بخوايم لااُبالي بشيم دنبال همچين جملاتي مي گرديم كه فلان چيز معلوم نيست . تموم شد رفت . راحت ! [/FONT]
[FONT=Tahoma,Verdana, Arial, Helvetica]مراقب باش ! مي گه : اگه مي خواي محاسبه كني ، اگه اون چيزي كه بهت گفتم مي خواي روز قيامت بهت برسه مراقب باش ،[/FONT][FONT=Tahoma,Verdana, Arial, Helvetica] ” سمع [/FONT][FONT=Tahoma,Verdana, Arial, Helvetica]” ، گوشت رو محاسبه كن . چي شنيدي ؟ بعد هم بشين براش برنامه ريزي كن ، خُب من اينها رو شنيدم مشكل دارم بايد بريم درستش كنيم . [/FONT]
[FONT=Tahoma,Verdana, Arial, Helvetica]2 ـ [/FONT][FONT=Tahoma,Verdana, Arial, Helvetica]”والبصر ” [/FONT][FONT=Tahoma,Verdana, Arial, Helvetica]دومين چيزي كه بايد تو محاسبه كني چشمت هست ، چشم يعني چي ؟ باز اگه بخوايم خيلي عاميانه نگاه كنيم منظور نگاه نامحرم هست ، باز اينها هم فروعات هست ، برگه ، مي گه : نه ، ببين ! من تو رو با خلايق از نظر خلقت متفاوت آفريدم ، همة موجوداتِ جهان سرشون موقع راه رفتن پائينه ، اما تو وقتي كه مي خواي راه بري سرت بالاست ، همه پائين رو نگاه مي كنند ، تو جلوت رو نگاه مي كني ، مدلت اينطوريه . يادت باشه براي ديدنت انساني ببيني ، حيواني نبيني ، يادت باشه . ما دنبال كسي مي گرديم ، انساني ببينه . وگرنه حيواني ديدن كاري نداره . بنده من ! خيلي مراقب باش . چشمت رو مراقب باش . به چشمت رسيدگي كن ، يه جوري نگاه نكن كه فكر كني مثلاً همه دنيا همينه ، دور خودت تنيده باشي ، خيلي قوي تر به دنيا نگاه كن . نگاهت به دنيا يك عاقل اندر سفيه باشه ، نگاه از بالايي باشه ، ديدي مثلاً از بالاي لونة مورچه كه مي گذري ، از بالا كه نگاه مي كني چقدر با تسلط نگاه مي كني ؟ مي گه : اينطوري به دنيا نگاه كن . اگه قرار باشه تو اون لونه باشي و بخواي درگير باشي ، خيلي چيزها برات مهم مي شه . چيزهايي كه اصلاً مهم نيست . چه كارهايي مي كني ؟ اونقدر تارها دور خودت مي تني ، اونقدر اين ور و اون ور مي ري اصلاً معلوم نيست چه خبره ؟ خودت هم نمي فهمي چه خبره . [/FONT]
[FONT=Tahoma,Verdana, Arial, Helvetica]” چه سرنوشت غم انگيزي كه كرمِ كوچك ابريشم تمام عمر قفس مي بافت ولي به فكر پريدن بود[/FONT][FONT=Tahoma,Verdana, Arial, Helvetica]”[/FONT]
[FONT=Tahoma,Verdana, Arial, Helvetica]مي گه : مراقب باش ، در ديدگاهت نسبت به دنيا مراقب باش . جدي به دنيا به ديدگاه پل و مسافرخانه نگاه كن ، نه اينكه فقط توي اشعارت بخواي اينها رو بنويسي . نه ، جدي ! تو واقعاً با اين رفتاري كه داري انجام مي دي ، تو الان جدي رفتني هستي ؟ تو الان خيلي خوبي ديگه ؟ ديدگاهت رو خيلي مراقب باش ، اين ديدگاهي كه انسان به دنيا نگاه مي كنه مي تونه اينقدر بچگانه باشه كه ساليان سال ما رو يك جايي بشونه ، همين جوري دور خودمون بپيچيم ، بچرخيم ، بچرخيم و مي تونه اينقدر بزرگ باشه كه با يك ديدگاه به اين بزرگي ، مي تونه جهان رو متحول كنه . به قولي ” جهاني فكر مي كند اما تو يه خونه زندگي مي كند ” مي تونه اينقدر كوچيك باشه كه يك نفر بهش گفت : باريك الله ، توپ توپ بشه ! اگه يه نفر هم گفت : خاك بر سرت ، مثلاً همة روحيه اش خورد بشه . مي تونه هم اينقدر بزرگ باشه كه عالم و آدم بهش بگن : مرگ بر تو ، يا بگن : درود بر تو ، براش هيچ فرقي نكنه . ديدگاه انسان نسبت به جهان چه جوري بايد باشه ؟ ديدت رو مراقب باش . ما خيلي به چشمهات اميد داريم . چشم تو خيلي مهمه ، منتها نه به اين چيزهايي كه الان داري مي بيني ، دوست داريم چشمهاي تو چشمهايي باشه كه به قول مناجات شعبانيه ” حتي تَخرِقَ اَبْصارُ الْقُلُوبُ حُجِبَ النُّور فَتَصِلَ اِلي مَعْدِنِ الْعَظَمَه وَ تَسيرَ اَرواحُنا مَعَلَّقَه بِعزِّ قُدْسِك ” همچين چشمهايي رو مي خوام تو داشته باشي ، نه چشمهاي عاديي كه همه مردم دارند . ما براي تو يك چشم ديگه اي خلق كرده بوديم . تو اشتباه داري برداشت مي كني . [/FONT]
[FONT=Tahoma,Verdana, Arial, Helvetica]3 ـ ” والفُؤاد ” سومين چيزي كه بايد چك كني چيه ؟ مي گه : بندة من ! فؤادت رو مراقب باش . در عرب چهار انگشت زير جناق سينه رو فؤاد مي گن . البته اينها اصطلاحي هست . يعني مركز تمام عواطف و عقلانيت ها و احساسات و همه اينها تو مغزه ، تو عقله . منتهي اومدند يه تقسيم بندي اصطلاحي كردند . مثلاً گفتند عاطفه در قلبه . مثلاً فؤاد در جناقه . مي گه فؤادت رو مراقب باش . مي دوني فؤاد يعني چي ؟ اين فؤاد خيلي مهمه بايد يه كم بيشتر دقت كنيد . فؤاد يعني مخزن و گنجينه اسرار باطني انساني . يعني جايي كه انسان در اون يك سري تخم ها و بذرها رو كاشته و يك سري اسرار رو اونجا نهان كرده .دو تا عبارت در علم اخلاق داريم به عنوان :
[FONT=Tahoma,Verdana, Arial, Helvetica]عاقبت به خيري و عاقبت به شري .[/FONT][FONT=Tahoma,Verdana, Arial, Helvetica] خُب اين دو كلمه رو به يك معنايي ما اصلاً قبول نداريم . به اين معني كه مثلاً بگيم : يه كسي تمام عمر خوب بوده ، يه دفعه مي ياد آخر عمر بد مي شه . يا يه كسي تمام عمر بد بوده و يه دفعه آخر عمر خوب مي شه . به اين معنا اصلاً قابل قبول نيست . با عدالت خداوند هم جور در نمي ياد . عاقبت به خيري و عاقبت به شري اظهار است نه ظهور . مي دونيد يعني چي ؟ يعني اينكه اون كسي كه عاقبت به خير مي شه از اول در مسير خير بوده و اوني كه عاقبت به شر مي شه از اول در مسير شر بوده ، و بالاخره به يه جايي مي رسه كه اين اظهار مي شه نه اين كه يه دفعه خوب بوده و آخرش ظهور كنه و بد بشه و بالعكس . مثلاً مي گن : آقا ! برصيساي عابد 70 سال عبادت كرد ، يه دفعه تو دام شهوات افتاد و خلاصه پدرش در اومد و جهنمي شد ! خُب بابا 70 سال عبادت كرده يه كار شهواني هم انجام داد ، شلاقش بزنيد تمام شه بره ديگه . چرا تا آخر عمر جهنمي باشه ؟ اون 70 سال رو بذاريد تو يه كفه ، و اين 4 روزه رو هم بذاريد تو يه كفه . يا مثلاً بلعم باعورا ، 400 سال عبادت كرد ، يه زماني هم يه كبري گرفتش و يه حرفي زد ، چرا جهنمي بشه ؟ يا مثلاً فلان كس ، 70 سال ظلم و جور كرد ، گناه كرد آخر كار هم اومده دو تا ثواب كرده ، خُب يه كم از جرمهاش كم كنيد اين كه خلاف عدالت خداوند هست ، كفة ترازومون كجا رفته ؟
مي گيم : نه ، ببين ! برصيساي عابد اگر 70 سال عبادت كرد ، اگر همون سال اول هم اين مورد براش پيش مي يومد تو دام مي افتاد ، پيش نيومد . شناگر خوبي بود آب نداشت ! ( فؤاد يعني اين ، يعني : برصيسا ! اين 70 سالي كه داري عبادت مي كني ، تو اين دلت و قلبت و درون مخزن اسرارت يك سري بذرها و تخمهاي اميال و شهوات هست . اگر اينها رو الان كشف نكني و از فؤادت خارج نكني يك روزي اينها سر بلند مي كنه ، پدرت رو در مي ياره .
يه وقتي شما مي ريد مكه ، يا به زيارت امام رضا (ع) و يا هر جاي ديگه ، حال معنوي خوبي پيدا مي كني ، خُب تو مگه الان خوب نشدي ؟ يادت نره ، تو الان خوب نيستي ، مضيقه محيط ، محدوديت ها تو رو نگه داشته ، چرا از اينكه الان خوب نگه داشته شدي خوب استفاده نمي كني ؟ و فؤادت رو از اون بذرهايي كه خودت مي دوني ، خالي نمي كني ؟ 8 سال مگر جبهه نبودي ؟ ديگه از اين بيشتر ؟ بابا ! مي گن اگر 40 روز براي خدا خالص باشي خدا حكمت بهت عنايت مي كنه . مگر 8 سال جبهه نبودي ؟ چرا برخي از اونها كه از جنگ برگشتند اون همه هم كه تو جنگ بودند ، اومدند اين طرف يه دفعه همه چيز به هم ريخت ، چي شد ؟
جمله مهم : بعضي وقتها شيطون عبادت و اشك و اخلاص و سوز و همه چيز رو راحت تحمل مي كنه براي اينكه تو فوادت يك بذرهايي كاشته كه اين بذرها جاي جاش ، جوونه مي زنه ، درخت مي شه ، پدرت رو در مي ياره ! خيالش راحته ، مي گه : بذار بره عبادت كنه ، بره مكه ، بره مدينه ، بره كربلا ، بره جبهه ، هرجا مي خواد بره ، بره . من تو فؤادش يه تخم هايي كاشتم كه اينها يواش يواش جوونه مي زنه . بزرگ مي شه . درخت مي شه ، ريشه بيرون مي ده . بعد 20 سال پدرش رو در مي ياره . من خيالم راحته . بذار هر كار دوست داره بكنه . مهم نيست اينها اصلاً برام مهم نيست . شيطون خيالش راحته . لذا هيچ وقت تعجب نكن اگر برصيسا ، فضيلي ، آيت اللهي ، فلاني و . . . يك دفعه در آخر عوض مي شه ، اين يه دفعه از بد به خوب تبديل نشده اين از اول تو مسير خوبي بوده و اگر آخر يه دفعه بد مي شه از اول تو مسير بدي بوده . اين 40 ، 50 ، 60 سال رو هم نه خوب بوده نه عبادت كرده ، هيچي ! يه آدم حسود شهواني بوده كه فكر مي كرده خوبه و اعمالش رو بررسي نمي كرده ، محاسبه نمي كرده ، و اين بذرها رو از فؤادش خارج نمي كرده . جاي جاش بذرها رشد كرده و جوونه زده و بيرون اومده و پدرش رو درآورده والسلام !
[/FONT][FONT=Tahoma,Verdana, Arial, Helvetica]ميگه مراقب فؤادت باش[/FONT][FONT=Tahoma,Verdana, Arial, Helvetica] . مراقب باش چه بذري در اين فؤادت مي كاري ؟ خيلي بايد مراقب باشي اون ايامي كه خوب هستي ، اون ايامي كه وقت داري بشين با خودت فكر كن ، كنكاش كن ، برات دلت مهم باشه ، بابا مردشور همه دنيا رو ببرند ، همه اش هم كه به ما بدن بايد آخرش بميريم ، ديگه چكار كنيم اگه ميشه نميريم ، اگر مي شه جدي يكي بياد به من بگه آقا مي شه نميريم ؟ من خودم باهاش مي رم اونجا ، تا ديگه راحت زندگي كنيم . ولي وقتي آدم مي خواد بميره كه نمي تونه راحت زندگي كنه . خُب مي خوايم بميريم چكار كنيم ؟ ما چون ميدونيم مي خوايم بميريم ، نمي شه راحت زندگي كنيم ، پس بايد يه مقداري كنكاش كنيم ، يه مقداري روي خودمون وسواس داشته باشيم ، مراقب خودمون باشيم . اينقدر بعضي وقتها من دلم مي سوزه كه مي بينم مثلاً : طرف سر سفره نشسته ، روغن بدون كلسترول مي خوره ، نمكش رو ميزون مي كنه همه چيزش رو ميزون مي كنه ، كه چي ؟ كه مثلاً اين 50 كيلو بشه 60 كيلو . بشه 70 كيلو ، يا 90 كيلو بشه 80 كيلو . نمي گم اين كارها رو نكنيد . اما مي خوام بگم : دلم مي سوزه . تو براي اين خوراك كرمها كه اينقدر داري زحمت مي كشي ، كاش براي اون روحي كه داره بالا مي ره هم يه كمي زحمت مي كشيدي . كاش كلسترول دينت رو هم بررسي مي كردي . كاش نمكِ طعام دينت رو هم بررسي مي كردي . كاش براي دينت هم دل مي سوزوندي . خُب بابا ! تو اصلت اين بدن نيست ، كه اينقدر براش سرمايه گذاري مي كني . كلاسهاي بدن سازي ها ، مباركت ، ويتامين ها ، مباركت ، دكتر رفتن ها ، مباركت ، چكابهاي شبانه روزي ، مباركت ، اما روحت رو هم يه چكابي بكن ، خُب اينطوري نمي شه . اين بررسي كردن و نگاه كردنِ به خودِ نفس و خود اعمالي كه داريم انجام مي ديم خيلي خيلي مهمه .
[/FONT][/FONT]