6-مقياس فضاي ايده آل
اين مقياس حاصل از تصور افراد يك جمع يا جامعه از ابعاد و تناسبات فضا ها و احجام و تصاوير پيراموني است كه هر شخص آن را از كودكي و با برخورد با محيط اطراف خويش در ذهن خود تعريف مي كند ؛ كه البته اين نوع مقياس داراي حداقل مقياس انساني است و حد اكثر آن تابع نهايت فضايي است كه تصور كاربري مورد نظر براي آن غير عقلاني نباشد
مثال كوچك آن تفاوت نظر مردم روستايي و شهري از فضاي مسكوني است
مثال حداكثري تعريف فضا نيز كاخ هاي پادشاهان است
ولي در تمام اين تصورات مقياس متناسب با تناسبات بدن انسان مورد استفاده قرار دارد
7-كاربرد مقياس براي بر هم زدن تصورات
اكثر ما در اجزاي بنا اگر پنجره كوچكي در ابعاد كمتر از 1متر ببينيم تصور وجود فضايي مانند دستشويي يا حمام را داريم وگاها در يك بناي بزرگ اگر اغلب پنجره ها بدين گونه باشند تصور يك بناي دفاعي مانند ارگ ها و قلعه هاي نظامي را ايجاد مي كنند.
به همين صورت اگر ورودي مكاني در ابعاد ارتفاعي نزديك 1.2-1*2 متر باشد تصور يك مكان خصوصي در پشت آن ویا عرض بيشتراز 2.5 متر و همان ارتفاع تصور پاركينگ - وبا ارتفاع بيشتر تصور يك مكان وسيع با كاربري مثلا كارخانه را داشته و اگر ابعاد درب ورودي نزديك به ابعاد خود بنا بوده و بسيار بزرگ باشد تصور مثلا آشيانه هواپيما را دارد.
حال اگر دري بزرگ و نمادين كه در آن درب ورودي كوچكتري تعبيه شده باشد را ببينيم ، تصور يك فضاي عمومي مانند : كليسا - مسجد - زندان و مراكز تجاري را داريم ، به بيان ديگر ابهت و بزرگي و يا اهميت موضوعي آن مكان را به ما گزارش مي دهد كه البته تفاوت بين اين مثالها نيز بسته به شكل و تزئينات و مكان قرار گيري آن به ما شناسانده مي شود كه خارج از اين بحث است.
در اين موضوع مي توان از ابزار مقياس بصري-مفهومي به گونه خاصي استفاده كرد و ذهنيت را منحرف نمود ؛ مثلا اگر پنجره سرويسها را در پشت يك پنجره مجازي با ابعاد بزرگتر پنهان كنيم ديگر جلب توجه نخواهد نمود.
يا كاربرد يك درب بزرگتر از قبل مي تواند فضاي بزرگتري را در پشت آن تداعي كند
همان گونه كه اشاره شد كاربرد پنجره و درب هاي بزرگ مجازي هم مي تواند شخصيت بنا را بزرگتر نمايد
اما كاربرد درب هاي بزرگ ، مرتفع و سنگين مي تواند براي وارد شوندگان شروطي را تعيين كند ؛ مثلا دروازه هاي تخت جمشيد القاي قدرت و مقام صاحب خانه و لزوم توازع بازديد كننده را داشته و مي رساند كه بي دليل وارد نشده و يا شخص بايد مقام بزرگي داشته باشد تا اجازه ورود بيابد.
8-نمايش نحوه استفاده بوسيله مقياس
مقياس اشيا و لوازم مورد استفاده انسانها تداعي كننده تناسبات دسترسي و بدني شخص استفاده كننده است
اگر مقياس لوازم و اشيا بسيار كوچكتر از معمول گردد تداعي وسيله نمادين و يا وسيله بازي كودكان را خواهد نمود
اگر تناسبات يك فضا كوچكتر از معمول باشد مي تواند محدوده دسترسي كودكان يا معلولين را برساند
9-استفاده از مقياس براي بيان مفهوم
كليسا ها و مساجد با تناسب خاص ، اشكال و تزئينات به همراه فرم كلي رو به بالا و مرتفع و خانه كعبه با سادگي و مقياس بزرگ ، مقياس الهي و جايگاه مهم عرفاني خود را مي رسانند
در بنا هاي مذهبي اروپا از يك دوره به بعد از مقياسهاي عظيم ، براي جلوه دادن عظمت مقام الوهيت و نيز سلطه قدرت مذهبي ، استفاده شد و اين كار كم كم شكلي اغراق آميز به خود مي گيرد تا آنجا كه در اين امر با يكديگر به رقابت پرداخته و اهداف مادي آنها هدف اوليه را خدشه دار مي سازد ؛ هرچند در ايران و در دوره صفوي تا حدودي به جلال و جبروت اماكن مذهبي پرداخته شد ولي باز از تناسب و مقياس تبعيت نمود و هرگز اين اتفاق در ايران اتفاق نيفتاد
10-مردم واري در معماري ايراني(بر گرفته از کتابهای استاد پیرنیا)
مردم واري به معناي رعايت تناسب ميان اندامهاي ساختماني با اندامهاي انسان و توجه به نيازهاي او در كار ساختمان سازي است
پهناي اتاق ها به اندازه يك بستر است و افراز طاقچه و رف به اندازه اي است كه ( نشسته و ايستاده ) به آساني در دسترس باشد.
.روزن بالاي پنجره يا گلجام معمولا داراي شيشه هاي رنگي به رنگهاي زرد ليمويي و آبي بوده كه آنها را از غرابه هاي شكسته بدست مي آوردند
:زماني كه نظر معمار كار آزموده ايراني را درباره شيوه هاي كهن معماري جويا شويد ، خواهد گفت
كار ( بنا – ساختمان ) بايد مردم وار باشد ؛ يعني هر جانداري ، هر پرنده اي و هر آفريده زنده اي ، لانه و آشيانه خود را به اندازه خود و درخور نياز خويش مي سازد ؛ چرا ما مردم خانه هايي مي سازيم كه بيرون از اندازه ما است؟
نه پهنايش به بستر ما مي خورد نه افرازش به بالاي ما مي آيد
معمار ايراني افراز درگاه را به اندازه بالاي مردم مي گرفت و روزن و روشندان را چنان مي آراسته كه فروغ خورشيد و پرتو ماه را به اندازه دلخواه به درون سراي آورد.
.آسمانه اتاق را به خوانچه و كاربندي چنان مي ساخته است كه به اندام باشد و گوشه هاي آسمانه را با پتكانه ( طاق معلق ) و گيلويي چنان مي پرداخته است كه نغز و دلپذير شود
اگر خوابگاه ايراني اندازه اي خرد و درخور گسترش يك يا دو بستر دارد در برابرش تالار و سفره خانه اش با شكوه و پهناور است.
اگر خوابگاه خرد است ازآن خداوند خانه است وشايسته نيست كه بيگانه اي به آن راه يابد اما تالار بايد كه شايسته پذيرايي مهمان گرامي باشد
در بخش خزانه ( ساختمان هاي نخستين تخت جمشيد ) خانه اي است كه پادياوي ( حياط گرد بسته كوچك ) در ميان دارد و يك سوي آن تالاري بزرگ و سويي ديگر يك راهرو و دو اتاق كوچك و روبروي تالار چفته ( ايوان بزرگ سر پوشيده ) و رو به باختر تنها ايواني دارد ، درست مانند خانه هاي واپسين تهران و كاشان و يزد و كرمان ؛ اين دنباله روي ديرينه مي رساند كه تا چه اندازه معماران ايران ، مردم وار مي انديشيده اند.
در معماري ايران از پيمون ( كه همانند مدول در معماري باختر زمين است ) بهره مي گرفته اند
اگر درگاهي ، در پهنا برابر 14 پيمون بوده ناگزير افراز ( ارتفاع ) آن 28 پيمون مي شده كه به اندازه بالاي يك مرد است . همچنين اگر چند درگاه هم بود ميان آنها تيغه هايي به ضخامت 2 پيمون مي گذاشتند . پيروي از پيمون هرگونه نگراني معمار را درباره نازيبايي يا نا استواري ساختمان از ميان مي برده است
در آرايش معماري ايران جفت و پاجفت به كار گرفته مي شده ، براي بنا هاي بزرگ مانند كاخ يا پرستشگاه كه مي خواسته اند شكوه و سنگيني داشته باشد جفت به كار مي برده اند . بالهاي جفت و همسان و همسنگ ساختمان به آن شكوه و سنگيني مي بخشيد اما در ساختمان خانه ها و كوشكها مي كوشيده اند با كاربرد پاجفت يكنواختي و سنگيني را برهم زنند ، چنانكه هر گوشه آن براي بيننده تازگي داشته باشد.