***<<جلسات مطالعه هفتگی نهج البلاغه و خودسازی>>***

جینگیلبرت

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یعنی نسبت به خطا و اشتباهات دیگران بی تفاوت باشیم؟

در اسلام این موضوع درقالب بحث مراتب امر به معروف آمده است

1- تعدادی از انسانها هستند که باید با محبت آنها را متوجه کرد
2- تعدادی را باید گذشت و بخشید
3- تعدادی را باید با نگاه متوجه کرد که کارش اشتباه است
4- بعضی از مردم را باید به زبان ادب کرد.
5- بعضیها را باید با تنبیه ادب کرد
6- و در نهایت در حالتی که فرد به عناد ورزی و فساد روی زمین اصرار دارد با اعدام کردن.

ولی متاسفانه مسائل نفسانی باعث میشود در مراتب امر به معروف نفس انسان و خشم و حسادت و بسیاری از بیماریهای روحی دخیل شده
و ما در امر به معروف زیاده روی کنیم که منجر به جرم و جنایت و نتیجه عکس میشود.
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
کتب علیکم القتال وهو کره لکم وعسی ان تکرهوا شیا وهو خیر لکم وعسی ان تحبوا شیا وهو شر لکم والله یعلم وانتم لاتعلمون
مقرر شد جنگ برشما درحالیکه از ان کراهت داشتید چه بسا چیزیکه خوش ندارید وبرای شما خیر باشد وچه بسا چیزی برای شما دوست داشتنی باشد و برای شما ضرر داشته باشد وخدا میداند و شما نمیدانید.

در واقع حضرت امیر(ع)دارن اشاره می کنند به ضرورت استناد كارها به خدا و تكيه نداشتن بر تدبير و دورانديشى ، و بريدن از ماسوا و توجه تنها به او!
ما باید برای رسیدن به اهدافمون تلاش کنیم اما با توکل به خدا و این که راضی باشیم به رضای اون!

ملک الشعراء بهار:

اصلاح آشیانه به دست من و تو نیست
توفیر آب و دانه به دست من و تو نیست

گر کارها به وفق مرادت نشد مرنج
چون اختیار خانه به دست من و تو نیست

ز روزگار در این بستگی چه شکوه کنم
دری که بست قضا، روزگار نگشاید

به اختیار دل این کار بسته بگشایم
ولی زمانه در اختیار نگشاید

کی کند سیر گلستان صفا، ابراهیم
تا ز تسلیم و رضا رخت در آذر نکشد



 

bitajan

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
در اسلام این موضوع درقالب بحث مراتب امر به معروف آمده است

1- تعدادی از انسانها هستند که باید با محبت آنها را متوجه کرد
2- تعدادی را باید گذشت و بخشید
3- تعدادی را باید با نگاه متوجه کرد که کارش اشتباه است
4- بعضی از مردم را باید به زبان ادب کرد.
5- بعضیها را باید با تنبیه ادب کرد
6- و در نهایت در حالتی که فرد به عناد ورزی و فساد روی زمین اصرار دارد با اعدام کردن.

ولی متاسفانه مسائل نفسانی باعث میشود در مراتب امر به معروف نفس انسان و خشم و حسادت و بسیاری از بیماریهای روحی دخیل شده
و ما در امر به معروف زیاده روی کنیم که منجر به جرم و جنایت و نتیجه عکس میشود.


این یعنی افراد رو شناختن

یعنی:

بعضی ها دیداری هستن(با نگاه مطلبو میگیرن)

بعضی ها شنیداری(که حتما باید حرفتو واضح به زبون بیاری)

بعضی ها حسی و لمسی هستن(که باید خوب توجیحشون کرد)
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
دوستان من میتونم سوالهایی که از خوندن نهج البلاغه برام پیش اومده رو بپرسم؟

ممنون
چرا نمیشه!قرارمون اینه که تو این تاپیک سوالامونو بپرسیم و شبهه ای واسمون باقی نمونه!
 

یارانراد

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
دوستان من میتونم سوالهایی که از خوندن نهج البلاغه برام پیش اومده رو بپرسم؟

ممنون
سلام خوش امدید به تایپیک بله همون جوری که دوستان گفتند اگر سوالی دارید بپرسید تا با همفکری دوستان به جواب برسید فقط اگر طبق برنامه پیش بریم بهتره
 

bitajan

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
سلام خوش امدید به تایپیک بله همون جوری که دوستان گفتند اگر سوالی دارید بپرسید تا با همفکری دوستان به جواب برسید فقط اگر طبق برنامه پیش بریم بهتره

سلام ممنون

باشه حتما
 

بابك خسروي

عضو جدید
کاربر ممتاز
مسئله جبر و اختیار یکی از مسائل پیچیده فلسفه بشری بوده است

به نظر من همان اندازه که جبر هست اختیار نیز هست.

مثالی میزنم
شما در حال رانندگی به یک چهار راه میرسید
در این چهار راه اختیار دارید یکی از راهها را انتخاب کنید
ولی وقتی وارد خیابان شدید اختیار دور زدن و گردش به چپ یا راست و غیره ندارید و بسته به ساختار طراحی خیابان که توسط شهرداری احداث شده است
در چهارچوب قوانین و ائین نامه رانندگی آن خیابان میتوانید سرعت خود را انتخاب کنید و کم یا زیاد حرکت کنید و یا از راست یا چپ حرکت کنید.
در زندگی نیز اولین قدم انتخاب و اختیار ما است
ولی وسط راه بعد از انتخاب با اختیار اگر خواستیم هر کاری بکنیم جبر به ما اجازه نخواهد داد.
قوانین الهی که شامل قوانین فیزیکی و شیمی و ریاضی و غیره هستند تعاریفی دارند و اجازه نمیدهند دست به هر کاری بزنیم.
اما آن گونه هم نیست که کاملا اسیر باشیم
بلکه ما اختیار داریم هر لحظه از اختیار خود بر حسب فضای زندگی اطراف خود انتخاب کنیم.

در خلقت ما هر چقدر رشد کنیم و به خداوند نزدیک تر بشویم به همان اندازه به خلیفه الهی بودن نزدیک تر میشویم و در نتیجه اختیار ما بیشتر میشود
و توان تغییر قوانین خلقت در وجود ما بیشتر میشود.

به حدی که میتوانیم به جائی برسیم که بگوئیم کن فیکون باش پس میباشد
اما تا رسیدن به آن مرحله ما اسیر هستیم.

همانند یک نطفه که اختیارش فقط در حد رسیدن به اسپرمی برای تشکیل سلول است.
سرعت این اسپرم نمیتواند از حد خاصی بیشتر شود.
وقتی به آنجا میرسد اختیارش فقط در حد چسبیدن به دیواره رحم است و نمیتواند وارد جهان فیزیکی شود.
وقتی بچه شد و بزرگ شد و به دنیا آمد از آنجا خارج میشود و در دنیای فیزیکی میتواند بخندد گریه کند بخورد و بیاشامد
هر چقدر بزرگتر میشود قدرتش بیشتر میشود و حوزه اختیاراتش و حوزه انتخابیش بزرگتر و بزرگتر میشود.

حال همین انسان روز به روز که به علوم مختلف تسلط پیدا میکند اختیارش و قدرت انتخابش بیشتر و بیشتر شده گسترش پیدا میکند.

بعنوان ثمال زمانی بود که وقتی بیماری در یک جامعه منتشر میشد هزاران کشته بر جای میگذاشت
ولی بشر از اختیار کسب علم خود استفاده کرد و به قدرت علم مجهز شد و اکنون بسیاری از بیماریها را به انتخاب خود در کنترل دارد.

حتی بالاترین مسئله که مرگ است اکنون در روسیه بنیاد بین المللی تاسیس شده و برای مرگ راهی پیدا کرده اند و در حال پیاده کردن آن
برای ریشه کردن همیشگی مرگ هستند،

کاری که زمانی برای بشریت یک خواب بود اکنون با اختیار تحصیل علم کم کم در حال عملی شدن است (برای اطلاعات بیشتر به سایت www.2045.com مراجعه کنید )

بنابر این بشر را نزدیک شدن به خدا و تجهیز شدن به ابزار علم میتواند از اسارت خود و اسارت جهانی که درون آن بازیچه تقدیر است نجات پیدا کند.
و منظور امام به نظرم این بوده که بشر همیشه و در همه حال در چهارچوب خاصی محدود و بازیچه تقدیر است.
و هر چاره اندیشی با شکست مواجه میشود مگر اینکه به فرموده خداوند در قران: لاتنفذوا الا بسلطان
نمیتوان از اقطار آسمانها و زمین عبور کرد مگر با تسلط و قدرت.
سلام دوست عزيز
الان دارم شاخ درميارم!!!!!!! از شما بعيده
الان خيلي ناراحت شدم (مخصوصا كه ما شيعه اميرالمومنين (ع) هستيم) ديگه بدتر
آخه اين حرفايي كه زدين چه ربطي داشت به جبر و اختيار
تو رو خدا اين كفريات علم زده رو به خورد مردم نديد
يه بار ديگه حرفاتونو بخونين ببينين شاخ درنميارين
حضرت امير (ع) علم محض بودند، اما ايشون فرمودند كه كارها چنان در سيطره تقدير است كه چاره انديشي به مرگ مي انجامد
تورو خدا يه ذره بيشتر به اين فرمايش حضرت امير (ع) فكر كنين
تو رو خدا اين فلسفه هاي مزخرف رو بريزين دور، فلسفه اي كه امانيسم رو اورد، فلسفه اي كه قانون جاذبه رو اورد و خيلي چيزاي ديگه كه توي همشون به دنبال اين بود كه خدا رو حذف كنه فكر مي كنين بدرد ميخوره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!
يه سوال ازتون ميپرسم اميدوارم منظورم رو بهتر برسونم
زهير بن قين عثمان مذهب بودند و از امام حسين (ع) فراري اما جزء شهداي كربلا قرار گرفتند، دقيقا توي روز آخر، ايشون حتي با چند منزل فاصله از امام حركت ميكردند كه به قول معروف چشم تو چشم نشن
يا وهب نصراني كه يك روزه مسلمان شدن و در كربلا هم شهيد شدند
يه ذره بيشتر فكر كنين، اون حرفي كه توي تاپيك تفسير قرآن زدين و من قرمزش كردم كجا و اينا كجا؟!
ببخشيد اگه تندي كردم بخدا قصد توهين نداشتم فقط خيلي ناراحت شدم، شايدم من اشتباه فهميدم كه اميدوارم اينطوري بوده باشه
يا علي
 

بابك خسروي

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیلی زیباست ولی کی و کجا باید خودمونو به دست تقدیر بسپاریم؟
کجا باید از تلاش دست بکشیم؟
کجای زندگی باید به خودمون بگیم قسمت نبوده و مشکل کم کاری ما نبوده ؟
بچه ابتداي كار به پدرش گفت خودم اين ميز را برميدارم بعد كه دست به كار شد و ديد زورش نمي رسدبه پدرش گفت اگر شما يك گوشه ميز رو بگيريد من اون رو بلند ميكنم، ولي باز هم ديد در عمل زورش نميرسه، به پدرش گفت اگر يك گوشه ديگه ميزو هم شما بگيريد من ميز رو بلند ميكنم. اما بازم ديد كه زورش نمي رسه اين جريان انقدر ادامه پيدا كرد كه آخر كار به پدرش گفت من زورم نمي رسه خود شما ميز رو بردارين. مومن هم بايد اينطوري هستش و اخر كار كه بعد از كلي تقلا زدن ديد كه زورش نمي رسه و كاري از دستش برنمياد، كارش رو ميسپاره به خدا. مي خوام بگم ته ته ته اختيار ما آدما نمي تونم هستش، پس چه بهتر كه اينو زودتر بفهميم و همه چيزمونو بسپاريم بخدا.
يه روزي توي مسجد گفتن كه روزي هر كس مقرره و زياد تقلا نكنيد كه بيشتر از اون گيرتون مياد، يه ساده لوحي اينو شنيد و فكر كرد چون روزيش مقرره لازم نيست كاري بكنه، رفت توي خونشون نشست و منتظر روزيش شد، يه روز، دو روز، سه روز هيچ خبري نشد، ديگه از زور گشنگي و تشنگي رو به موت شد. با هزار زور و زحمت پاشد بره سمت رودخونه تا يه آبي بخوره. اما وسط راه از حال رفت. مدتي بعد يه كاروان عروسي از اون جا رد شد. خواست بگه كمك ولي ديگه جوني نداشت فقط بخاطر بدي حالش چند تا سرفه كرد، سرفه هاشو مردم شنيدند و رفتن بالاسرش، بهش آب و غذا دادن بعد ماجرا پرسيدن و اون داستانو تعريف كرد، يكي از اون وسط گفت بنده خدا تو بايد يه حركتي انجام بدي تا خدا روزي بهت بده حتي به كوچيكي يه سرفه كردن
اين دوتا داستان رو گفتم و اميدوارم منظورم رو تونسته باشم برسونم
مي خواستم بگم تسليم شدن در برابر خدا مفهومش اين نيست كه دست از تلاش برداريم، «نمي تونم» رو كنار همه كارامون بزاريم و الا در ميمونيم. وقتي ميگيم نمي تونم و كار دست خداست، اون موقع اگه خدا بخواد كار به دستمون عملي ميشه و الا اگه آسمون رو به زمين و زمين و به آسمون بدوزيم هم نميشه كه نميشه
ببخشيد اگه زياد حرف زدم
يا علي
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
بدان رزق و روزی دو گونه است:
یک روزی آن است که تو آن را می جویی، و یک روزی آن است که او تو را می جوید، که اگر تو به سویش نروی او به نزد تو می آید.
مطمئن ترین رشته ای که به آن چنگ زدی رشته پیوند میان تو و خداست.
بریدن از نادان برابر است با پیوستن به دانا
هر کس به زمانه اطمینان کند زمانه به او خیانت ورزد، و هرکس آن را بزرگ بداند، پست و خوارش سازد.
از سخن خنده آور بپرهیز هرچند آن را از دیگری حکایت کنی
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه بسا ، خواسته هایی داری که اگر داده شود مایه ی هلاکت دین تو خواهد بود ، پس خواسته های تو بگونه ای باشد که جمال و زیبایی تو را تامین ، و رنج و سختی را از تو دور کند.پس نه مال دنیا برای تو پایدار ، و نه تو برای مال دنیا باقی خواهی ماند.
 

بابك خسروي

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما اقبح الخضوع عند الحاجه، و الجفاء عند الغني
چه زشت است فروتني هنگام نيازمندي و تنگدستي، و ستم و سختگيري هنگام بي نيازي
سوره معارج آيات 19 تا 28
كه انسان مخلوقي حريص است(19) چون شر رسد ناله كننده است(20) و چون خير رسد منع كننده است(21) مگر نمازگزاران(22) آنانكه دائم در نمازند (23) و آنانكه كه در مالشان حقي معين(24) براي سائل و محرومان است(25) و انان كه روز جزا را تصديق كنند(26) و آنان كه از عذاب خداي خويش ترسانند(27) كه عذاب پروردگارشان حتمي است(28)
 

jahan pahlevan

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان عزیز سلام متاسفانه هفته آینده هم به دلیل اینکه امام رضا طلبیده نمی تون همراهی کنم از آقا احسان ممنون که خلاصه نکات رو برام میفرسته.......
از هم تون التماس دعا دارم.......
 

A.N.M

عضو جدید
از دنیایت همان اندازه بهره توست که در آبادانی خانه ی آخرتت صرف کنی

اما دوستان سوالی داشتم که البته مال حکمت روزای قبل!(جا موندم)
امام فرمودن : چنان نیست که هر که به طلب برخیزد به مقصود تواند رسید و چنان نیست که هر چه از دست شود دوباره بازگردد
این جمله به من اون طوری که میفهمم ناامیدی و یاس میده و من رو از شاید خیلی کارها باز بداره البته درسته که نباید میون این همه جمله پر از انرژی امام روی همین یه دونه قضاوت کرد اما به هر حال نمیتونم این رو قبول کنم که پیشوای من به من میگه اگه کاری رو خواستی شروع کنی به این امید نداشته باش که به سرانجام برسونیش.البته این برداشت بد منه خواهش میکنم این رو برای من توجیه کنید!
و سوال دیگه از حکمت های قبل تر اینکه چرا امامون از لفظ فانی برای این دنیا به کار میبرن؟!! به نظر کوته فکر من(چون ذهنم واقعا کوچیکه هنوز بدون هیچ تعارفی) هیچ چیز تو این دنیا فانی نیست همه چیز جواب داره مگه این نیست؟؟پس فانی نمیشه
امیدوارم من رو به خاطر این لفظ صحبت ببخشید و بذارید به حساب نادانیم
 

mahsa66

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکشنبه : پیش از آن که فرصت از دست برود و اندوه ببار آورد از فرصت ها استفاده کن.
دوشنبه : خشم را فروخور که من جرعه ای شیرین تر از آن ننوشیدم و پایانی گواراتر از آن ندیدم.
سه شنبه :
1- هر کس قدر و منزلت خویش بداند، حرمتش باقی است.
2- استوار ترین چیزی که میتوانی به آن چنگ بزنی رشته ای است که بین تو و خدای تو قرار دارد..
3-از سخنان بی ارزش و خنده آور بپرهیز گرچه آن را از دیگزی نقل کرده باشی.
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان عزیز سلام متاسفانه هفته آینده هم به دلیل اینکه امام رضا طلبیده نمی تون همراهی کنم از آقا احسان ممنون که خلاصه نکات رو برام میفرسته.......
از هم تون التماس دعا دارم.......

زفتن به زیارت که تاسف نداره
اینجا رو میشه بعدا بهمون برسید ولی زیارت نه
التماس دعا داریم شدیدا
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
قسمت های امروز واقعا زیبا بود
اصلا نمیشه ازشون جمله ایی انتخاب کرد چون همشون واقعا خوب و مفید بودند
البته بیشتر صحبت امام با آقایون بود که باید یاد بگیرند و البته یه گوشزدهایی هم به ما خانم ها
البته شاید به مذاق بعضی خانم ها خوش نیاد ولی به نظر من همه جملات واقعا مفید بود برای زندگی مخصوصا زندگی امروزه
 

یارانراد

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
از دنیایت همان اندازه بهره توست که در آبادانی خانه ی آخرتت صرف کنی

اما دوستان سوالی داشتم که البته مال حکمت روزای قبل!(جا موندم)
امام فرمودن : چنان نیست که هر که به طلب برخیزد به مقصود تواند رسید و چنان نیست که هر چه از دست شود دوباره بازگردد
این جمله به من اون طوری که میفهمم ناامیدی و یاس میده و من رو از شاید خیلی کارها باز بداره البته درسته که نباید میون این همه جمله پر از انرژی امام روی همین یه دونه قضاوت کرد اما به هر حال نمیتونم این رو قبول کنم که پیشوای من به من میگه اگه کاری رو خواستی شروع کنی به این امید نداشته باش که به سرانجام برسونیش.البته این برداشت بد منه خواهش میکنم این رو برای من توجیه کنید!
و سوال دیگه از حکمت های قبل تر اینکه چرا امامون از لفظ فانی برای این دنیا به کار میبرن؟!! به نظر کوته فکر من(چون ذهنم واقعا کوچیکه هنوز بدون هیچ تعارفی) هیچ چیز تو این دنیا فانی نیست همه چیز جواب داره مگه این نیست؟؟پس فانی نمیشه
امیدوارم من رو به خاطر این لفظ صحبت ببخشید و بذارید به حساب نادانیم

سلام برای سوال اول امام خمینی یه جمله زیبا دارن فکر کنم جواب سوالتون باشه
ایشون می فرمایند ما مامور به انجام وظیفه ایم نه مامور به نتیجه
یعنی کار و مسولیتی که داریم درست انجام بدیم هدف باشه دست خدا .خیر باشه میرسیم اگر هم نه پس نمی رسیم
فکر کنم مهم در راه بودنه .البته اینها همه نظرات ذهن محدود من است
سوال دوم .فکر کنم منظور از فانی اینه که این دنیا برقرار و ثابت نیست و روزی نابود میشه و نباید به ان دل بست و شیفته اش شد.
 
آخرین ویرایش:

mahsa66

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
1- در پرده حجاب نگاهشان دار تا نامحرمان را ننگرند زیرا که سخت گیری در پوشش، عامل استواری و سلامت آن هاست.
2-بپرهیز از غیرت نشان دادن بیجا که درستکار را به بیمار دلی و پاکدامن را به بد گمانی رساند.
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
از جمله فرزانه جون خیلی خوشم اومد..
چه بسا ، خواسته هایی داری که اگر داده شود مایه ی هلاکت دین تو خواهد بود ، پس خواسته های تو بگونه ای باشد که جمال و زیبایی تو را تامین ، و رنج و سختی را از تو دور کند.پس نه مال دنیا برای تو پایدار ، و نه تو برای مال دنیا باقی خواهی ماند.
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام برای سوال اول امام خمینی یه جمله زیبا دارن فکر کنم جواب سوالتون باشه
ایشون می فرمایند ما مامور به انجام وظیفه ایم نه مامور به نتیجه
یعنی کار و مسولیتی که داریم درست انجام بدیم هدف باشه دست خدا .خیر باشه میرسیم اگر هم نه پس نمی رسیم
فکر کنم مهم در راه بودنه .البته اینها همه نظرات ذهن محدود من است
سوال دوم .فکر کنم منظور از فانی اینه که این دنیا برقرار و ثابت نیست و روزی نابود میشه و نباید به ان دل بست و شیفته اش شد.

دقیقا همینطوره ...من هم به جمله امام اعتقاد دارم..مثله اونیکه میگن عبادت خدارو برای بهشت خدا انجام ندید..کارهارو چون خدا فرموده انجام بدید... اینم همونه گاها حکمت حرف بزرگترارو نمیدونم اما مطمئنیم واسه سعادت ماستو انجام میدیم حتی اگر در لحظه ندونیم عاقبتش چیه..این که فراتر از امور دنیوی و دستور خداست..کسی که سعادت اخرویمون در گرو انجام اموریه که فرموده...
برای فانی بودن هم همینه ..نهایتا تموم میشه این دنیا..الان جریان داره اما اتمامی داره که ما از زمانش بیخبریم..
 

bahar01

عضو جدید
وَ قَالَ [عليه السلام] تَذِلُّ الْأُمُورُ لِلْمَقَادِيرِ حَتَّى يَكُونَ الْحَتْفُ فِى التَّدْبِيرِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : كارها چنان در سيطره تقدير است كه چاره انديشى به مرگ مى انجامد
 

*avast*

اخراجی موقت
وَ قَالَ [عليه السلام] تَذِلُّ الْأُمُورُ لِلْمَقَادِيرِ حَتَّى يَكُونَ الْحَتْفُ فِى التَّدْبِيرِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : كارها چنان در سيطره تقدير است كه چاره انديشى به مرگ مى انجامد
معنی این جمله چیه؟؟
 

*avast*

اخراجی موقت
به نطر من همون قضا و قدر الهیه که میفرمایند میشه از قضای الهی به قدر الهی پناه برد اما نمیشه اونو تغییرش داد.
اگه قابل تغییر نیست پس این همه تلاش و کوشش چیه؟؟
بزار چیزی که هست اتفاق بیفته چون نمیشه تغییرش داد
 

یارانراد

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
«شك‏»نيز بر چهار شعبه است:بر«مراء و جدال‏»،«ترس‏»،«ترديد»،و«خودباختگى‏»آن كس كه‏«مجادله‏»و لجاجت در بحث را عادت خويش‏قرار بدهد هرگز از تاريكى شك به روشنائى يقين گام نمى‏نهد،هر كس از آينده‏بترسد به قهقرا بر مى‏گردد،و آن كس كه در ترديد و دو دلى باشد و نتواند تصميم‏بگيرد زير سم شيطانها له خواهد شد،و آن كس كه در برابر وسائلى كه هلاكت‏دنبا و آخرت در آن است‏خودباخته شود در هر دو جهان هلاك خواهد شد.


«يقين‏»نيز بر چهار قسمت است:«بر بينش در هوشيارى و زيركى،رسيدن به‏دقائق حكمت، پند گرفتن از حكمتها،و توجه به روش پيشينيان:كسى كه هوشيارو بينا باشد حكمت و دقائق امور برايش روشن مى‏شود.و كسى كه دقائق امورو حكمت‏برايش روشن شد عبرت فرا مى‏گيرد،و كسى كه درس عبرت فرا گيردگويا هميشه با گذشتگان بوده است.«
 
بالا