Next
عضو جدید
اخر به این دنیای کثیف چه امیدی و دلخوشی می توان داشت . تا سرت را می چرخانی بوی گند از هر سو می آید .. خسته شدم از این همه بدی می خوام بخوابم ... یا برم .. کثافت در اطراف من موج میزنه ...
برادر جان نمی دونی چه دل تنگم نمی دونی چه غمگینم .. نمی دونی برادر جا ن گرفتار کدوم طلسم ونفرینم... نمی دونی چه سخته در به در بودن ...
نمی دونی چه تلخه وارث درد پدر بودن .. دلم تنگه برادر جان ....
باز هم شعر و ترانه های تکراری .. باز هم ناراحتی های همیشگی .. دلم خوش نیست غمگینم برادر جان ....
می خوام گریه کنم . دیگه تحملش رو ندارم می خوام وقتی خوابیدم ..دیگه واسه همیشه بخوابم ....
می خوام قبل از خواب گریه کنم ... گریه ایی کوتاه برای خوابی بلند ... شب آغاز هجرت من .
ببین چه مومنانه از خود و زندگی ام می گذرم ... به دادم برس ای فرشته نجات و مرگ من ..
از خودم می ترسم .. اگر فردا صبح بیدار شم .. دوباره باید تا شب هرلحظه مرگم را آرزو کنم .
ای کاش همیشه تنها می بودم .
برادر جان نمی دونی چه دل تنگم نمی دونی چه غمگینم .. نمی دونی برادر جا ن گرفتار کدوم طلسم ونفرینم... نمی دونی چه سخته در به در بودن ...
نمی دونی چه تلخه وارث درد پدر بودن .. دلم تنگه برادر جان ....
باز هم شعر و ترانه های تکراری .. باز هم ناراحتی های همیشگی .. دلم خوش نیست غمگینم برادر جان ....
می خوام گریه کنم . دیگه تحملش رو ندارم می خوام وقتی خوابیدم ..دیگه واسه همیشه بخوابم ....
می خوام قبل از خواب گریه کنم ... گریه ایی کوتاه برای خوابی بلند ... شب آغاز هجرت من .
ببین چه مومنانه از خود و زندگی ام می گذرم ... به دادم برس ای فرشته نجات و مرگ من ..
از خودم می ترسم .. اگر فردا صبح بیدار شم .. دوباره باید تا شب هرلحظه مرگم را آرزو کنم .
ای کاش همیشه تنها می بودم .