گفتگوها و گفتمان‌های مهندسان شیمی

sevda66

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
والا ما بزور درس خوندیم.................ارشدم شرکت کردم ولی بدون اینکه یه تست بزنم............نتیجشم نپرس اصلا ولی الان تصمیم به خدمت اقا امام زمان دارم
به به خوش بگذره. خداروشکر این یه قلم مارو بیخیال شدن.
 

(✿◠‿◠) Darya

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بچه ها من برم ببینم این عروسمون چی کار میکنه
1 کم خواهرشوهربازی در بیارم بیام:D
فعلا بای
 

(✿◠‿◠) Darya

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اوهو........بهت نمیخوره بپا حالا بلا سرت نیاره..............خواهر شوهرگری پیش کشت
ب من نمیخوره؟؟؟؟؟؟
اگه بلا سرم آورد ک یواشکی سر بچه ش در میارم:D
فلفل نبین چ ریزه:redface:

آخی خواهر شوهر کوچولو برو برو .با هم دوست باشینا.
آره ما با هم دوستیم
ماشالا خداییش دختر خ خوبیه..........خدا نصیب همه کنه عروس خوب.
 

(✿◠‿◠) Darya

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد
به جویبار که در من جاری بود
به ابرها که فکرهای طویلم بودند
به رشد دردناک سپیدارهای باغ که با من
از فصل های خشک گذر میکردند
به دسته های کلاغان
که عطر مزرعه های شبانه را
برای من به هدیه میآورند
به مادرم که در آینه زندگی میکرد
و شکل پیری من بود
و به زمین ، که شهوت تکرار من ، درون ملتهبش را
از تخمه های سبز میانباشت - سلامی ، دوباره خواهم داد



میآیم ، میآیم ، میآیم
با گیسویم : ادامهء بوهای زیر خاک
با چشمهام : تجربه های غلیظ تاریکی
با بوته ها که چیده ام از بیشه های آنسوی دیوار
میآیم ، میآیم ، میآیم
و آستانه پر از عشق میشود
و من در آستانه به آنها که دوست میدارند
و دختری که هنوز آنجا ،
در آستانهء پر عشق ایستاده ، سلامی دوباره خواهم داد



سلامی مجدد خدمت دوستان خوبم
 

(✿◠‿◠) Darya

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام دوستان.................
همه خوبین؟



سلام محسن خان

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]يك شب آتش در نيستاني فتاد[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]سوخت چون عشقي كه بر جاني فتاد[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]شعله تا سرگرم كار خويش شد[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]هر نيي شمع مزار خويش شد[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]ني به آتش گفت : كين آشوب چيست؟[/FONT]​
مر تو را زین سوختن مطلوب چیست ؟
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]گفت آتش بي سبب نفروختم[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]دعوي بي معنيت را سوختم[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] [/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]زان كه مي گفتي ني ام با صد نمود[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]همچنان در بند خود بودي كه بود[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] [/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]مرد را دردي اگر باشد خوش است[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]درد بي دردي علاجش آتش است[/FONT]
 

Mohsen 89

مدیر تالار فیزیک
مدیر تالار
کاربر ممتاز
سلام محسن خان

يك شب آتش در نيستاني فتاد
سوخت چون عشقي كه بر جاني فتاد
شعله تا سرگرم كار خويش شد
هر نيي شمع مزار خويش شد
ني به آتش گفت : كين آشوب چيست؟
مر تو را زین سوختن مطلوب چیست ؟
گفت آتش بي سبب نفروختم
دعوي بي معنيت را سوختم
زان كه مي گفتي ني ام با صد نمود
همچنان در بند خود بودي كه بود
مرد را دردي اگر باشد خوش است
درد بي دردي علاجش آتش است
سلام روبینا خانوم...........
خوبی؟
خیلی قشنگه
ممنون:gol:
 
بالا